پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان در مصلّاى تهران

بسم الله الرّحمن الرّحيم
جشن ميلاد حضرت مهدي؛ درس گرفتن از يک خاطره تاريخي
به همه برادران و خواهران عزيز خوشامد عرض مي کنم؛ بخصوص عزيزاني که از شهرهاي دوردست تشريف آورده اند. همچنين به همه شما حضّار محترم اين عيد سعيد و ميلاد بزرگ را تبريک عرض مي کنم و اميدوارم همه ساعات عمر و تلاش و فعّاليت شما، مشمول لطف و نظر محبّت آميز آن بزرگوار باشد.
جشن ميلاد حضرت حجّت عجّل الله فرجه وارواحنافداه براي عموم شيعيان، بلکه همه عدالتخواهان عالم، يک عيد بزرگ است؛ لذا مردم ما در اين جشن با همه وجود و با دل و جان، محبّت و ارادت خود را به آستان حضرت بقيةالله ارواحنافداه ابراز مي کنند. آنچه براي ما به عنوان دوستداران و معتقدان به امامت و ولايت حضرت مهدي سلام الله عليه مهم است، اين است که علاوه بر اظهار ارادت و شادي، از اين خاطره تاريخي، يا از اين اعتقاد شيعي درس بگيريم.
اعتقاد به ظهور حضرت مهدي، مخصوص شيعه نيست
البته اعتقاد به ظهور مهدي در دوراني از تاريخ، مخصوص شيعه نيست؛ همه مسلمانان، اعم از شيعه و سنّي به اين معنا معتقدند؛ بلکه غيرمسلمانان هم به يک صورت معتقدند. منتها امتياز شيعه در اين است که اين شخصيت نجاتبخش بشريت را با نام و نشان و خصوصيّات مي شناسد و معتقد است او همواره براي دريافت دستور الهي، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگار عالم به او دستور دهد، او آماده شروع آن کار عظيمي است که بناست بشريت و تاريخ را متحوّل کند. آنچه ما به عنوان يک درس و تعليم معرفتي و عملي از اين قضيه بايد بگيريم، مهمّ است.
عدالت؛ برجسته ترين شعار مهدويّت
شما برادران و خواهران توجّه داريد که برجسته ترين شعار مهدويّت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعاي ندبه وقتي شروع به بيان و شمارش صفات آن بزرگوار مي کنيم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهّرش، اوّلين جمله اي که ذکر مي کنيم، اين است: «اين المعدّ لقطع دابر الظّلمه، اين المنتظر لاقامة الأمت و العوج، اين المرتجي لأزالة الجور و العدوان» ؛ يعني دل بشريت مي تپد تا آن نجاتبخش بيايد و ستم را ريشه کن کند؛ بناي ظلم را - که در تاريخ بشر، از زمانهاي گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدّت وجود دارد - ويران کند و ستمگران را سر جاي خود بنشاند. اين اوّلين درخواست منتظران مهدي موعود از ظهور آن بزرگوار است. يا در زيارت آل ياسين وقتي خصوصيات آن بزرگوار را ذکر مي کنيد، يکي از برجسته ترين آنها اين است که «الّذي يملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئتت جوراً و ظلماً» . انتظار اين است که او همه عالم - نه يک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر نمايد. در رواياتي هم که درباره آن بزرگوار هست، همين معنا وجود دارد. بنابراين انتظار منتظران مهدي موعود، در درجه اوّل، انتظار استقرار عدالت است.
درد بزرگ بشريت؛ فقدان عدالت
درد بزرگِ بشريت، امروز همين مسأله فقدان عدالت است. هميشه دستگاههاي ظلم و جور در سطح دنيا به شکلهاي مختلف بر مردم جفا کرده اند؛ بشريت را زير فشار قرار داده اند و انسانها را از حقوق طبيعي خود محروم کرده اند؛ اما امروز اين معنا از هميشه تاريخ بيشتر است و رفع اين را انسان از ظهور مهدي موعود مي طلبد و انتظار مي برد. بنابراين، مسأله، مسأله طلبِ عدالت است.
نابودي بناي ظلم، حتمي است
اوّلين درس عملي از اين موضوع اين است که نابود کردن بناي ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است، بلکه حتمي است. اين، مطلب بسيار مهمّي است که نسلهاي بشري امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهاني، نمي شود کاري کرد. امروز وقتي ما با نخبگان سياسي دنيا از ظلمهاي مراکز قدرت بين المللي و سيستم جهاني ظلم - که امروز به سرکردگي استکبار در همه دنيا وجود دارد - صحبت مي کنيم، مي بينيم آنها مي گويند بله؛ چيزي که شما مي گوييد، درست است؛ واقعاً ظلم مي کنند؛ اما کاري نمي شود کرد! يعني مجموعه بزرگي از نخبگان که سررشته کار در دنيا در دست آنهاست، اسير يأس و نااميدي اند و اين يأس و نااميدي را به ملتهاي خود سرريز مي کنند و آنها را از اين که بتوان نقشه ظالمانه و شيطاني امروز دنيا را عوض کرد، مأيوس مي کنند. بديهي است که انسانهاي مأيوس نمي توانند هيچ حرکتي در راه اصلاح انجام دهند. آن چيزي که انسانها را وادار به کار و حرکت مي کند، نور و نيروي اميد است. اعتقاد به مهدي موعود، دلها را سرشار از نور اميد مي کند. براي ما که معتقد به آينده حتمي ظهور مهدي موعود عليه السّلام هستيم، اين يأسي که گريبانگير بسياري از نخبگان دنياست، بي معناست. ما مي گوييم نخير، مي شود نقشه ي سياسي دنيا را عوض کرد؛ مي شود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگير شد و در آينده نه فقط اين معنا امکانپذير است، بلکه حتمي است. وقتي ملتي معتقد است نقشه ظالمانه و شيطاني امروز در کلّ عالم قابل تغيير است، آن ملت شجاعت مي يابد و احساس مي کند دست تقدير، تسلّط ستمگران را براي هميشه به طور مسلّم ننوشته است.
امام خميني يأس را از دلها پاک کرد
انسانها مي توانند تلاش کنند و پرچم عدالت را - ولو در يک نقطه محدود - بلند کنند. شما ببينيد ملتهايي که امروز در گوشه و کنار عالم زير فشارِ ظلم و ستم زندگي مي کنند، اگر اين اميد را در دل خود بپرورانند که مي شود با ظلم مبارزه کرد، چه اتّفاقي در دنيا مي افتد و چطور ملتها بيدار مي شوند! يک روز ملت ايران هم در پنجه اقتدار رژيم طاغوتي دچار همين يأس بود؛ ولي امام بزرگوار ما با تعاليم اسلامي، اين يأس را از دلها پاک کرد و به مردم اميد و شجاعت داد. نتيجه اين شد که اين مردم به پا خاستند، نهضت کردند، تن به سختي دادند، مبارزه کردند، از جان خود دريغ نکردند و توانستند در اين نقطه از عالم، با عوامل ظلم و نظام ظالمانه و شيطاني مبارزه و آن را ريشه کن و سرنگون کنند.
نظم ظالمانه جهاني، ابدي نيست
امروز دستگاههاي تبليغاتي مراکز استکباري دنيا و روشنفکرانِ وابسته به آنها، در سطح عالم اين طور تبليغ مي کنند که هيچ حرکتي در مقابل نظم ظالمانه کنوني ممکن نيست. با فکر انقلاب و آرمانگرايي مبارزه مي کنند و مي خواهند ملتها را متقاعد کنند که به همين وضعيت کنوني ظالمانه دنيا بسازند و در مقابل آن هيچ عکس العملي نشان ندهند. فکر اعتقاد به مهدي، نقطه مقابل اين تبليغات غلط و ظالمانه است. جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدي عليه الصّلاةوالسّلام اين اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش مي دهند که نظم ظالمانه جهاني، قابل زوال است و ابدي نيست؛ مي شود با آن مبارزه و در مقابل آن ايستادگي کرد.
عدالت با موعظه و نصيحت به دست نمي آيد
درس ديگري که اعتقاد به مهدويّت و جشنهاي نيمه شعبان بايد به ما بدهد، اين است: عدالتي که ما در انتظار آن هستيم - عدالت حضرت مهدي عليه السّلام که مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصيحت به دست نمي آيد؛ يعني مهدي موعودِ ملتها نمي آيد ستمگران عالم را نصيحت کند که ظلم و زياده طلبي و سلطه گري و استثمار نکنند. با زبان نصيحت، عدالت در هيچ نقطه عالم مستقر نمي شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهاني - آن طور که آن وارث انبيا انجام خواهد داد - و چه در همه بخشهاي دنيا، احتياج به اين دارد که مردمان عادل و انسانهاي صالح و عدالت طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگويان حرف بزنند. با کساني که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمي شود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پيغمبران الهي با زبان نصيحت است؛ اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهيز کنند، آن گاه با دشمنان توحيد و دشمنان بشريت، با زبان قدرت حرف مي زدند.
طرفداران عدالت بايد خود را به قدرت مجهّز کنند
شما ببينيد در همين آيه کريمه قرآن که راجع به قسط صحبت مي کند و مي گويد خداي متعال همه پيغمبران را فرستاد، «ليقوم النّاس بالقسط» ؛ براي اين که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله مي فرمايد: «و انزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للنّاس» ؛ يعني پيغمبران علاوه بر اين که با زبان دعوت سخن مي گويند، با بازوان و سرپنجگان قدرتي که مجهّز به سلاح هستند و با زورگويان و قدرت طلبان فاسد، معارضه و مبارزه مي کنند. پيغمبر اکرم وقتي به مدينه آمد و نظام اسلامي را تشکيل داد، آيات قرآن را بر مردم مي خواند، به گوش دشمنان هم مي رسانيد؛ اما به اين اکتفا نمي کرد. کساني که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگويان و زياده طلبان و متجاوزان به حقوق انسانها بايد خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما مي بينيد از روزي که نظام اسلامي به وجود آمد - يعني اسلام مجهّز به قدرتِ يک ملت بزرگ و امکانات يک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّي گرفتند و علاقه مندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم اميدوار شدند. بسياري از پيغمبران در ميدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم مي گذاشتند: «و کأيّن من نبي قاتل معه ربّيون کثيرٌ» .
واهمه استکبار از تشکيل نظام اسلامي
کساني که خيال مي کنند اسلام بايد برود و در گوشه اي بنشيند و مردان اسلام و دين فقط زبان نصيحت را به کار گيرند، اينها دانسته يا ندانسته همان چيزي را مي گويند که مراکز قدرت جهاني آن را مي خواهند و آرزو مي کنند. مراکز قدرت استکباري از اين که رهبران اسلامي در گوشه اي از دنيا بنشينند و گاهي پيامي بدهند و يک کلمه حرفي بزنند - همچنان که رهبران مسيحي در هر قضيه اي پيامي مي دهند، نصيحتي مي کنند و جمله اي مي گويند - هيچ ترسي ندارند؛ مي دانند اين خطري براي آنها نيست. از اين که ملتهاي مسلمان بيدار شوند و تشکيل حکومت دهند؛ از اين که ايمان اسلامي آحاد مردم در قالب يک نظام و يک دولت و يک حکومت تجسّم پيدا کند، واهمه دارند و مي ترسند. نظام اسلامي و ملت مسلمان ايران و دولت جمهوري اسلامي بزرگترين قدم را در اين راه برداشت و به برکت مجاهدت جوانان و مردان و زنان مؤمن و فداکار اين ملت، اسلام در دنيا به عنوان يک قدرت ظاهر شد. هرچه اين قدرت بتواند خود را مستقرتر و پايدارتر کند، نظم ظالمانه و شيطاني دنيا بيشتر تهديد مي شود.
قدرت اسلامي، جلوِ ظلم و فساد را مي گيرد
بعضيها بي توجّه، از جدايي دين و سياست حرف مي زنند؛ يعني دين را به گوشه هاي خلوت برانند و انسان ديندار، فقط به نصيحت اکتفا کند! در اين جا نصيحت نمي تواند کاري بکند. آنچه مي تواند قدرتها را مهار و تهديد کند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نمايد و ريشه آن را بَرکند يا آن را متزلزل سازد، قدرت الهي و اسلامي است؛ قدرت سياسي اي است که در اختيار احکام اسلامي باشد. امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکيه بر توانايي اي که ايمان والاي خودِ او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهّز به آن قدرت کرده است، گريبان ستمگران عالم را مي گيرد و کاخهاي ستم را ويران مي کند.
سربازي امام زمان، کار آساني نيست
درس ديگرِ اعتقاد به مهدويّت و جشنهاي نيمه شعبان براي من و شما اين است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدي ارواحنافداه يک آرمان والاست و در آن هيچ شکي نيست؛ اما نبايد مسأله را فقط به جنبه آرماني آن ختم کرد - يعني به عنوان يک آرزو در دل، يا حدّاکثر در زبان، يا به صورت جشن - نه، اين آرماني است که بايد به دنبال آن عمل بيايد. انتظاري که از آن سخن گفته اند، فقط نشستن و اشک ريختن نيست؛ انتظار به معناي اين است که ما بايد خود را براي سربازي امام زمان آماده کنيم. سربازي امام زمان، کار آساني نيست. سربازي منجي بزرگي که مي خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بين المللي مبارزه کند، احتياج به خودسازي و آگاهي و روشن بيني دارد. عدّه اي اين اعتقاد را وسيله اي براي تخدير خود يا ديگران قرار مي دهند؛ اين غلط است. ما نبايد فکر کنيم که چون امام زمان خواهد آمد و دنيا را پُر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظيفه اي نداريم؛ نه، بعکس، ما امروز وظيفه داريم در آن جهت حرکت کنيم تا براي ظهور آن بزرگوار آماده شويم. شنيده ايد، در گذشته کساني که منتظر بودند، سلاح خود را هميشه همراه داشتند. اين يک عمل نمادين است و بدين معناست که انسان از لحاظ علمي و فکري و عملي بايد خود را بسازد و در ميدانهاي فعّاليت و مبارزه، آماده به کار باشد.
اعتقاد به امام زمان، به معناي گوشه گيري نيست
اعتقاد به امام زمان به معناي گوشه گيري نيست. جريانهاي انحرافي قبل از انقلاب تبليغ مي کردند، الان هم در گوشه و کنار تبليغ مي کنند که امام زمان مي آيد و اوضاع را درست مي کند؛ ما امروز ديگر چه کار کنيم! چه لزومي دارد ما حرکتي بکنيم! اين مثل آن است که در شب تاريک، انسان چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست خورشيد عالمتاب بيايد و روز شود و همه دنيا را روشن کند. خورشيدِ فردا، ربطي به وضع کنوني من و شما ندارد. امروز اگر ما مي بينيم در هر نقطه دنيا ظلم و بي عدالتي و تبعيض و زورگويي وجود دارد، اينها همان چيزهايي است که امام زمان براي مبارزه با آنها مي آيد. اگر ما سرباز امام زمانيم، بايد خود را براي مبارزه با اينها آماده کنيم.
منتظران امام زمان بايد صالح باشند
بزرگترين وظيفه منتظران امام زمان اين است که از لحاظ معنوي و اخلاقي و عملي و پيوندهاي ديني و اعتقادي و عاطفي با مؤمنين و همچنين براي پنجه درافکندن با زورگويان، خود را آماده کنند. کساني که در دوران دفاع مقدّس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدّس شرکت مي کردند، منتظران حقيقي بودند. کسي که وقتي کشور اسلامي مورد تهديد دشمن است، آماده دفاع از ارزشها و ميهن اسلامي و پرچم برافراشته اسلام است، مي تواند ادّعا کند که اگر امام زمان بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدانهاي خطر قدم خواهد گذاشت. اما کساني که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شيرين دنيا خود را مي بازند و زانوانشان سست مي شود؛ کساني که براي مطامع شخصي خود حاضر نيستند حرکتي که مطامع آنها را به خطر مي اندازد، انجام دهند؛ اينها چطور مي توانند منتظر امام زمان به حساب آيند؟ کسي که در انتظار آن مُصلحِ بزرگ است، بايد در خود زمينه هاي صلاح را آماده سازد و کاري کند که بتواند براي تحقّق صلاح بايستد.
حکومت حضرت مهدي، يک حکومت مردمي
درس مهمّ ديگري که وجود دارد، اين است که حکومت آينده حضرت مهدي موعود ارواحنافداه، يک حکومت مردمي به تمام معناست. مردمي يعني چه؟ يعني متّکي به ايمانها و اراده ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنيا را پُر از عدل و داد نمي کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکيه به آنهاست که بناي عدل الهي را در سرتاسر عالم استقرار مي بخشد و يک حکومت صددرصد مردمي تشکيل مي دهد؛ اما اين حکومت مردمي با حکومتهاي مدّعي مردمي بودن و دمکراسي در دنياي امروز از زمين تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنيا اسم دمکراسي و مردم سالاري را روي آن گذاشته اند، همان ديکتاتوريهاي قديمي است که لباس جديد بر تن کرده است؛ يعني ديکتاتوري گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بين گروههاست و مردم در اين ميان هيچکاره اند. يک گروه به قدرت دست پيدا مي کند و در سايه قدرت سياسي اي که همه زمامهاي امور را در کشور در اختيار او مي گذارد و با سوءاستفاده از اين قدرت، ثروت و پول و سرمايه به نفع خود گردآوري مي کند و آنها را در راه به دست آوردن دوباره قدرت مصرف مي کند. دمکراسيهاي امروز دنيا بر پايه تبليغات دروغ و فريبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست. امروز در دنيا هرجا شعار دمکراسي مي دهند، شما ببينيد براي تبليغات کانديداهاي رياست جمهوري و يا نمايندگان مجلس چه کار مي کنند! پول خرج مي کنند. دمکراسي در پنجه اقتدار پول اسير است. مردم سالاري امام زمان - يعني مردم سالاري ديني - با اين روش، به کلّي متفاوت است.
پول در خدمت قدرت و قدرت در خدمت پول
اين که بنده تأکيد مي کنم بايد مراقب سوءاستفاده هاي مالي در دستگاههاي قدرتِ وابسته به حکومت بود، به خاطر اين است. زيان بزرگ فساد اقتصادي در دستگاههاي دولتي اين است که پول را در خدمت قدرت و قدرت را در خدمت پول به کار مي گيرد و دور باطلي به وجود مي آيد. از قدرت و داشتن مسؤوليت و مديريّت در بخشهاي مختلف براي جمع آوري ثروت و پول سوءاستفاده شود؛ بعد همان پول مجدّداً در خدمتِ خريدن آراءِ رأي دهندگان قرار گيرد؛ حالا يا خريدن آشکار - که در خيلي جاها در دنيا معمول است پول بدهند - يا خريدن پنهان با شيوه هاي گوناگون؛ يعني با خرج کردنهاي گوناگون، جلب محبوبيّت کنند. وقتي با تبليغات فريبنده پُرخرج، آراءِ مردم را به سمت خود جلب کنند، اين مردم سالاري و دخالت مردم در امور نيست؛ رأي مردم در اين جا بازيچه شده است.
در نظام اسلامي که مظهر کامل آن، حکومت حضرت بقيةالله ارواحنافداه است، فريب و حيله گري براي جلب آراء مردم، خودش جرم است؛ استفاده از قدرت براي به دست آوردن پول، يکي از بزرگترين جرائم است. آن جا ياران حضرت مهدي موظّفند در سطوح پايين زندگي کنند. نظام اسلامي ما پرتو کوچکي از آن حقيقت درخشان است. ما هرگز اين ادّعا را نکرديم و نمي کنيم؛ اما بايد نشانه اي از او داشته باشيم.
جمع آوري ثروت با استفاده از مسؤوليت؛ يک گناه
در نظام اسلامي، مراکز قدرت و کساني که دستگاههاي مختلف و مديريّتها و امضاءها را در اختيار دارند، بايد به جمع ثروت شخصي براي خود، به عنوان يک گناه نگاه کنند. اگر اين طور شد، آن گاه دستها و دامنها پاک خواهد ماند؛ والّا اگر مسؤولي که فلان تجارت خارجي و فلان مناقصه بزرگ در اختيار اوست؛ فلان پروژه مهم و پُرخرج زير امضاي اوست و فلان صندوق پول زير کليد اوست، به خودش اجازه دهد براي منافع شخصي و جمع آوري ثروت براي خود يا نزديکانش، از اين امکان - که متعلّق به کشور و مردم است - استفاده کند، همان چيزي اتّفاق خواهد افتاد که در کشورهاي دچار سيستمهاي ظالمانه در گذشته و امروز در دنيا اتّفاق افتاده است؛ يعني ثروت در يک نقطه متمرکز خواهد شد و جمع کثيري دچار محروميّت و فقر خواهند گرديد. اين تبعيض است؛ اين چيزي است که اسلام براي مبارزه با آن آمده است. ما هم که مدّعي اسلام هستيم، بايد با آن مبارزه کنيم.
اين که اميرالمؤمنين عليه السّلام مي فرمايد: «ما رأيت نعمة موفورة الّا و في جانبها حقّ مضيّع»؛ يعني هرجا شما ديديد ثروت انباشته اي به وجود آمده، بدانيد در کنارش حقوق ضايع شده فراواني وجود دارد؛ مظهر اصلي و مصداق عمده اش همين است که کارگزاران و مسؤولان حکومت، با استفاده از نفوذ و قدرت، راحت بتوانند از امکانات عمومي استفاده کنند؛ بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمين، آب، هوا، تجارت و وارد کردن و صادر کردن را در اختيار آنها بگذارند؛ ناگهان ببينيد کساني که دستشان از مال دنيا تا اندکي پيش خالي بود، ثروتهاي گزاف پيدا کرده اند؛ ظاهر کار هم قانوني است.
قانوندانهاي قانون شکن؛ خطرناکتر از همه
من يک وقت گفتم قانوندانهاي قانون شکن، خطرناکتر از همه اند؛ کساني که قانون را خوب بلدند، پيچ و خمها و دالانهاي تودرتوي قانون را خوب مي شناسند، اما خودشان قانون شکنند؛ بدون اين که معلوم شود کارشان قانون شکني است. اگر خداي نکرده چنين چيزي براي ملت ما رواج پيدا کند، يک فاجعه است. اين چيزي است که با نظام اسلامي و با انتظار مهدي موعود کاملاً منافات دارد. اين حدّي است که من از مسؤولان خواسته ام.
مبارزه با فساد در دستگاههاي دولتي
به مسؤولان بارها گفته ام، تأکيد هم کرده ام، باز هم مي گويم و پاي اين مطلب ايستاده ام: بايد با فساد در دستگاههاي دولتي و ديگر دستگاههاي حکومتي مبارزه شود. متعهّدِ اين مبارزه، خودِ مسؤولان قواي مختلف هستند. در درجه اوّل، براي جلوگيري از فساد در دولت، خودِ مسؤولان دولتي، خودِ وزرا و خودِ مديران ارشد مسؤولند. نگذارند در مجموعه هاي آنها فساد به وجود آيد. اگر آنها بخواهند مبارزه کنند و اگر اين مبارزه را جدّي بگيرند، بهتر از هر کس خواهند توانست مبارزه کنند. البته بايد حواسشان جمع باشد که دامنهاي خود را پاکيزه نگهدارند.
اين را همه بدانند: کسي که خودش آلوده به فساد باشد، قادر نخواهد بود با فساد مبارزه کند. خودِ مسؤولان بايد با هشياري و دقّت، با اين پديده مبارزه کنند. اگر خداي نکرده مديران در مقابله با فساد در دستگاههاي خود کوتاه بيايند، ناگزير بايد قوّه قضاييّه وارد ميدان شود. دستگاه قضايي هم بايد بي اغماض و بدون ملاحظه، هرجا فساد و يا عملي را برخلاف قانون و در جهت سوءاستفاده ملاحظه کرد، با آن مقابله کند.
عدالت؛ نياز عمده امروز کشور
برادران و خواهران عزيز! نياز عمده امروزِ کشور ما عدالت است. مردم از تبعيض رنج مي برند. مسؤولان کشور - که بحمدالله مسؤولان ارشد کشور مؤمن و پاکيزه اند - اگر مي خواهند آنچه را که نياز حقيقي مردم است، اعمال کنند، بايد به عدالت بينديشند. اگر فکر و انگيزه عدالت در دلها زنده باشد، آن گاه فرصت، کار و توفيق براي بازکردن گره ها يکي يکي به وجود خواهد آمد؛ بيکاري و مسائل اقتصادي و مشکلات گوناگوني که در زمينه هاي فرهنگي وجود دارد، حل مي شود و رشد علم در دستگاههاي علمي و در دانشگاهها ممکن خواهد شد.
ملت عزيز ما با ايمان ناب و پاکي که دارد و با اعتمادي که به نظام اسلامي در سرتاسر وجود او بحمدالله موجود است، خواهد توانست در مقابل تهديدهاي جهاني همچنان با استقامت و سرافرازي و با قدرت و شهامت بايستد و متجاوزان سلطه طلب و سيطره طلب جهاني را از نزديک شدن به مرزها و حريم اين ملت برحذر دارد.
پروردگارا ! ملت ما را سرافراز کن؛ جوانان ما را حفظ کن؛ دلهاي همه ملت ما را به نور معرفت خود نوراني کن. پروردگارا ! قدرت اين ملت را روزبه روز بيشتر کن؛ قلب مقدّس ولي عصر را از ما راضي کن؛ همه ما را شايسته سربازي آن بزرگوار قرار بده و روح مطهّر امام خميني و شهداي بزرگوار را با اوليايت محشور فرما.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته