پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بیانات در دیدار شركت‌كنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
خب، طبق معمول، ديدار شما جوانان عزيز براى من بسيار شيرين، بسيار الهام‌بخش و غالباً زمينه‌ى اقدام و عملِ در سياستها و برنامه‌ريزى‌ها است. آن چيزهايى هم كه دوستان در سخنرانى‌هايشان گفتند، غالباً مطالب پُر مغز و قابل توجّهى بود؛ من امروز يادداشت نكردم، چون تصميم داشتم كه نوشته‌ها را يكى يكى بگيرم. ان‌شاءالله در دفتر ما - دوستان ميشنوند حالا از من، همين حالا ميگويم - پيشنهادها را جمع كنند، تفكيك كنند؛ بعضى براى خود ما لازم است كه مورد توجّه قرار بگيرد و ان‌شاءالله به آنها توجّه ميشود، بعضى هم بايستى به دستگاه‌هاى گوناگون تذكّر داده بشود، يا ابلاغ بشود، يا پيشنهاد بشود. برخى از نكات هم دوستان گفتند كه توضيح لازم دارد، يعنى براى من نكته روشن نشد. حالا مثلاً يكى از دوستان اشاره كردند كه نقشه‌ى دانش تهيه بشود؛(۲) من نفهميدم كه آيا غير از نقشه‌ى جامع علمى - كه مدّتها روى آن كار شده و سند آن تهيّه شده و ابلاغ شده - چيز ديگرى مورد نظر است؟ كه اگر اين است، خب بايد توضيح بدهند. دوستان، ممكن است مواردى لازم باشد توضيح بدهند، كه شايد حالا از طرف دفتر ما سئوال بشود و پاسخ بگيرند.
 شماها نخبگان عزيز، چه شما كه اينجا حضور داريد، چه نخبگان بى‌شمارى كه بحمدالله در سرتاسر كشور هستند و به هر دليلى حالا در اين جلسه حضور ندارند، در هر رشته‌اى كه تحصيل ميكنيد و تحقيق ميكنيد و كار ميكنيد - چه علوم انسانى، چه علوم فنّى، چه علوم پايه، چه علوم پزشكى و علوم مربوط به سلامت، و هر بخش ديگرى كه مشغول كار هستيد - همه‌تان در واقع مهندسان پيشرفت آينده‌ى كشوريد؛ شما هستيد كه داريد آينده‌ى كشورتان و آينده‌ى ايران عزيز را طرّاحى ميكنيد و ان‌شاءالله اگر با عزمِ جزم و همّت والا و عملِ پيگير اين را دنبال بكنيد، به نتيجه خواهيد رساند و ايرانِ آينده را شماها خواهيد ساخت. نكته‌اى كه من ميتوانم به شما عرض بكنم اين است كه بدانيد: سياست "پيشرفت علمى با شتاب بالا" يك سياست بنيادى براى نظام است؛ مجموعه‌ى مغز متفكّر دستگاه كشور به اين نتيجه رسيده است كه گذر از دشوارى‌ها، عبور از خطرگاه‌ها و لغزشگاه‌ها در ايران اسلامى، اگر به دو سه ركن و مقدّمه نياز داشته باشد، يكى، پيشرفت علمى است؛ اين يك سياست بنيادى است، از حدود ده دوازده سال پيش اين سياست دارد دنبال ميشود؛ دولتهاى مختلف، مسئولان گوناگون، عناصر ذى‌ربط، خود جوانها و نخبه‌ها، در اين زمينه‌ها كار كردند، تلاش كردند و بحمدالله امروز محصول كار را كه انسان نگاه ميكند، اميدوار ميشود. من بارها اين را به جوانها گفته‌ام، به مسئولين هم گفته‌ام، به شما هم حالا عرض ميكنم: قطعاً نيروى جوان كشور ما، نيروى انسانى كشور ما، نخبگان كشور ما، قادرند به قلّه‌هاى پيشرفت همه‌جانبه، كشورشان و ملّتشان را برسانند؛ اين توانايى در شما هست. اين را ما قبلاً - از ديگران و براساس تجربه‌هاى ديگران - ميگفتيم، بتدريج براى خود ما هم تجربه شد. من بارها گفته‌ام: امروز هر كار علمى و فنّاورى در كشور كه زيرساخت آن وجود داشته باشد، از دستِ كننده‌ى ايرانى، جوان ايرانى، و نخبه‌ى ايرانى بر مى‌آيد؛ هيچ چيزى وجود ندارد كه ما بگوييم استعداد ايرانى و نخبه‌ى ايرانى قادر به ايجاد آن، توليد آن، ساخت آن نباشد؛ مگر اينكه زيرساخت آن در كشور وجود نداشته باشد كه بايد آن زيرساخت را ايجاد كرد. وضع و سطح استعداد كشور ما يك چنين سطحى است. پيشرفت واقعى كشور هم جز با پيشرفت علم امكان‌پذير نيست؛ علّتِ اينكه گفتيم گفتمان اصلى و سياست اصلى اين است، اين است. پيشرفت واقعى جز با پيشرفت علم فراهم نخواهد شد.
 بعضى از كشورها ممكن است توليدات زيرزمينىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكه‌هاى نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنيا، محصولات آنها را بخرند، يك ظاهرِ پيشرفتى هم ممكن است به‌وجود بيايد امّا اين پيشرفت نيست؛ پيشرفت آن‌وقتى است كه "درون‌زا" باشد، آن‌وقتى است كه متّكى به استعداد درونى يك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابسته‌ى به همين درون‌زايى است. اگر چنانچه از درون، يك حركتى، جهشى، رشدى به‌وجود آمد، به يك كشور، به يك ملّت، وزن ميدهد، اعتبار ميدهد، ارزش ميدهد، ابّهت ميدهد؛ امّا اگر چنانچه از درون نبود، ديگران آمدند، [اعتبار به دست نمى‌آيد]. خب، در زمان رژيم طاغوت خودِ فرنگى‌ها و غربى‌ها آماده بودند كه برخى از كارهاى مربوط به فنّاورى هسته‌اى را در كشور انجام بدهند؛ قرارداد مى‌بستند. فرض بفرماييد حالا نيروگاه بوشهر را كه ما با اين همه زحمت بعد از سالها به دست آورديم، بنا بود آلمانها بسازند - [كه‌] پولش را هم گرفتند، بالا هم كشيدند، جوابى هم ندادند بعد از انقلاب - خب، فرض كنيد يك نيروگاه هسته‌اى هم فلان كشور غربى بيايد اينجا، خودش بسازد، خودش اداره كند، از برقش ما استفاده كنيم. اين هيچ وزانتى براى يك ملّت محسوب نميشود؛ هيچ ارزشى به حساب نمى‌آيد. آن وقتى اعتبار و وزانت براى يك كشور به‌وجود مى‌آيد كه خودش توانايى از خود بُروز بدهد. اين توانايى وقتى در شما پيدا شد، آن‌وقت ميتوانيد در شرايط برابر، از توانايى‌هاى ديگران هم استفاده كنيد، همچنان‌كه آنها از توانايى‌هاى شما استفاده خواهند كرد. درست گفتند يكى از دوستان،(۳) بديهى است كه يك كشور همه‌ى فصول و سطوح مورد نيازِ در مسائل علمى و فنّاورى را نميتواند خودش تهيّه كند، بايد از ديگران هم بگيرد؛ امّا اين گرفتن از ديگران به صورت دست دراز كردن به سوى ديگران نيست؛ به صورت معامله‌ى برابر و پاياپاى [است‌]؛ علم ميدهيد، علم ميگيريد؛ فنّاورى ميدهيد، فنّاورى ميگيريد؛ احترامتان هم در دنيا محفوظ است. اين لازم است.
 من به شما جوانهاى عزيز كه فرزندان انقلابيد و فرزندان نظام اسلامى هستيد، اين را هم بگويم: دشمنىِ جبهه‌اى كه امروز در مقابل ايران اسلامى قرار گرفته و دشمنى ميكند، متمركز روى همين نقطه‌ى قدرتمند شدن ايران است؛ نميخواهند اين اتّفاق بيفتد. اين نگاه كلان را بايد در همه‌ى حوادث و قضايا - قضاياى سياسى، قضاياى اقتصادى، قضاياى گوناگون بين‌المللى و منطقه‌اى كه مربوط به كشورتان است - همواره در نظر داشته باشيد، فراموش نكنيد. يك جبهه‌ى سياسى پرقدرتى امروز در دنيا وجود دارد كه نميخواهد ايران اسلامى تبديل بشود به يك كشور قدرتمند، به يك ملّت قدرتمند؛ از اوّل انقلاب هم همين‌جور بود. من اين را براى شما نقل بكنم: در سال ۵۷ كه انقلاب اسلامى در ايران به‌وجود آمد و آن غوغاى عظيم را در دنيا به راه انداخت، يك عدّه از نخبگان درجه‌ى يك سياسى غرب - مثل كيسينجر، مثل هانتينگتون، مثل ژوزف ناى، اين چهره‌هاى برجسته‌ى نخبه‌ى سياسى آمريكا و اروپا - يك سلسله مقالاتى را در همان اوائل انقلاب، در طول يك مدّتى منتشر كردند؛ مضمون اين مقالات و اين نوشته‌ها هشدار به دستگاه سياسى غرب - به نظام سياسى غرب، دولتهاى غربى - بود؛ به آنها هشدار ميدادند، ميگفتند، اين انقلابى كه در ايران اتّفاق افتاده، به معناى تغيير يك هيئت حاكمه و جابه‌جايى هيئتهاى حاكمه فقط نيست، اين به معناى ظهور يك قدرت جديدى است در منطقه‌ى به قول آنها خاورميانه - كه بنده اين تعبير را به‌هيچ‌وجه دوست ندارم - و به قول ما در منطقه‌ى غرب آسيا؛ يك قدرت جديدى دارد ظهور ميكند كه ممكن است از لحاظ تكنولوژى و علم به پاى قدرتهاى غربى نرسد، امّا از لحاظ نفوذ سياسى و قدرت تصرّف در فضاى پيرامونى خود، از قدرتهاى غربى يا بالاتر است يا هم‌وزن آنها است و براى آنها چالش ايجاد خواهد كرد. اين را آنها آن روز هشدار دادند، اعلام خطر كردند. اين به معناى اين است [كه‌] از نظر آنها بُروز و ظهور يك چنين قدرتى به معناى اين بود كه بساط نفوذ غرب در اين منطقه‌ى حسّاس و ثروتمند و بسيار مهمّ استراتژيكى، اين نقطه‌ى وصل سه قارّه به يكديگر و مركز نفت و مركز ثروت و مركز كانى‌هاى مهمّ مورد نياز بشر، كه غرب اصرار داشته است هميشه بر اينجا تسلّط داشته باشد - تسلّط سياسى، تسلّط اقتصادى و طبعاً تسلّط فرهنگى - از دست غرب خارج خواهد شد يا لااقل تسلّطشان دچار تزلزل خواهد شد؛ اين را آن روز حدس زدند و البتّه درست فهميدند. امروز بعد از گذشت بيش از سه دهه، بتدريج آن كابوسى كه آنها ميديدند، به واقعيّت تبديل شده، يعنى يك قدرت بزرگِ ملّىِ منطقه‌اى سربرآورده كه فشارهاى گوناگون اقتصادى و امنيّتى و سياسى و روانى و تبليغاتى نتوانسته او را از پا بيندازد؛ و بعكس، او توانسته روى ملّتهاى منطقه اثر بگذارد، توانسته فرهنگ عمومى اسلامى را تثبيت كند، منتشر كند، ملّتهاى منطقه را با هويّت كند، احساس هويّت كنند.
 اين حوادثى كه دو سال پيش در منطقه‌ى ما پيش آمد، حوادث بسيار مهمّى بود؛ مى‌بينيد غربى‌ها چه عكس‌العملى در مقابل آن نشان دادند. حوادث مصر، حوادث منطقه‌ى شمال آفريقا، حوادث اين طرف، حوادث بسيار مهمّى بود؛ اين بيدار شدن ملّتها با دست‌خالى، ايستادن در مقابل تحقيرى كه غرب و بخصوص آمريكا به وسيله‌ى عُمّال خودشان بر آنها تحميل كرده بودند، حادثه‌ى بسيار بزرگى بود؛ البتّه تمام نشده؛ خيال ميكنند كه آن را سركوب كردند، به نظر ما سركوب نشده؛ يك پيچ تاريخى بود كه منطقه در حال عبور از اين پيچ تاريخى است؛ هنوز سرنوشت آن نهايى نشده؛ خود غربى‌ها هم ميدانند، در تفسيرهاى آنها هم همين هست؛ هنوز نگرانند، نميدانند در منطقه چه دارد ميگذرد. اين به بركت قيام ملّت ايران و تشكيل نظام جمهورى اسلامى و به بركت انقلاب اسلامى بود كه بشارت‌دهنده‌ى ظهور يك قدرت ملّىِ عميقِ مؤمنِ پابرجاىِ بااستعدادِ روبه‌رشد و اعتلا - يك چنين قدرتى - بود.
 خب حالا شماها - مجموعه‌ى نخبگان در سرتاسر كشور، در هر رشته‌اى از رشته‌هاى علم و فنّاورى و پيش از اينها تحقيق، در واقع شمارگان باارزشى از افراد تشكيل دهنده‌ى اين مجموعه‌ى عظيمى هستند كه دارد اين رسالت تاريخى را انجام ميدهد - امروز در نوبت خودتان شانه‌هايتان را داده‌ايد زير بار يك چنين حادثه‌ى عظيمى. مهم اين است كه حركت شما از دَور نيفتد، مهم اين است كه سكته و وقفه‌اى در وسط به‌وجود نيايد. در همه‌ى حركات مهمّ اجتماعى و سياسى و نظامى همين است؛ وقتى يك حركتى شروع شد، وقتى يك كار بزرگ و عظيمِ بلندمدّتى آغاز شد، نبايد گذاشت در وسط آن وقفه به‌وجود بيايد. ما در دوران دفاع مقدّس هم در صحنه‌هاى جنگ و درگيرى‌هاى نظامى، همين را بالعيان ميديديم؛ وقتى يك حركتى شروع ميشد، اگر از دَور نمى‌افتاد آن حركت، به پيروزى ميرسيد؛ [امّا] اگر در وسط راه، عزمها سست ميشد، ترديد به‌وجود مى‌آمد، تنبلى عارض ميشد و كار از دَور مى‌افتاد، ناكامى به دنبالش بود. نبايد بگذاريد اين حركت علمىِ پرشتاب از دَور بيفتد.
 البتّه مخاطب من، همه‌ى اطراف قضيّه‌اند؛ هم شما جوانهاى عزيز كه داريد كار ميكنيد، علم مى‌آموزيد، تحقيق ميكنيد، خودتان را از درون پرورش ميدهيد و احياناً كارهاى برجسته و جالبى هم از شما سرميزند - كه همين حرفهايى كه اينجا زديد، جزو همان كارها است؛ كار فقط كار فيزيكى نيست؛ ارائه كردن فكر، ارائه كردن نظر، تلاش كردن براى رسيدن به نظرات برتر، جزو بافضيلت‌ترين كارها است؛ البتّه بايد در حدّ ذهنيّت متوقّف نماند - مخاطبيد، هم دستگاه‌هاى مختلف؛ وزارت علوم، وزارت بهداشت درمان، و معاونت علمى.
 اين معاونت علمى رئيس‌جمهور، بخش بسيار مهمّى است، كار بسيار حسّاسى است - اين معاونت با اصرار بنده، با دنبالگيرى بنده در چندين سال قبل به‌وجود آمد - بعد هم بنياد نخبگان. كسانى هم [كه بودند] واقعاً خدمت كردند؛ خانم سلطانخواه، آقاى واعظزاده، امروز هم آقاى ستّارى - كه خب ايشان فرزند شهيد هم هستند -(۴) مسئول اين معاونت مهم و اين بنياد مهمّند. توصيه‌ى من به مسئولين معاونت علمى و بنياد نخبگان اين است كه كار را بايد دنبال كنيد؛ كارها را از صفر شروع نكنيد؛ كارهاى برجسته‌اى انجام گرفته، براساس آن كارها پيش برويد؛ سعى كنيد خلأها را پيدا كنيد، نقايص و ضعفها را پيدا كنيد، آنها را جبران كنيد؛ قوّتها را، نقاط قوّت را از دست ندهيد.
 به نظر من مهم‌ترين كارى كه اين دو وزارت و اين معاونت مهم ميتوانند انجام بدهند، اين است كه بايد همّت خود را صرف كنند براى زمينه‌سازىِ نوآورى علمى؛ نوآورى مهم است. اين جريان نوآورى نبايد متوقّف بشود؛ هر قدمى بايد به دنبال خود، قدم بعدى را پيش بياورد. براى اينكه ما بتوانيم جريان نوآورى را در كشور حفظ كنيم، يك رصد دائمى لازم است؛ دائم بايستى همين مسئولين محترمى كه در معاونت علمى حضور دارند، اين جريان علمى در كشور را رصد كنند؛ ببينند گره‌ها كجا است، گيرهاى كار كجا است، مشكلات كجا است، ناهماهنگى‌ها كجا است، آنها را برطرف كنند. شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه البتّه به اين مسائل در حدّ وظايف و مسئوليّتهاى خودش ميپردازد مهم است، بخش معاونت علمى هم كه يك مجموعه‌ى ستادى است براى هماهنگ كردن دستگاه‌ها، و خود دستگاه‌هاى علمى كشور يعنى اين دو وزارت، و پژوهشكده‌ها و پژوهشگاه‌ها و مراكز گوناگون علم و فنّاورى كه مجريان كار هستند، اينها بايد همه هماهنگ عمل بكنند؛ ناهماهنگى‌ها بايستى از بين برود.
 البتّه رشد علمىِ ما امروز در مقياس منطقه و در مقياس جهانى خيلى خوب است. عدد مطلقِ رشد ما خوب است، شتاب رشد ما هم بسيار خوب است، يعنى شتاب پيشرفت خيلى بالا است؛ لكن اين ملاك نيست؛ يعنى اين شتاب بايد محفوظ بماند. وجود شتاب رشد علمى به معناى اين نيست كه ما به هدف رسيديم يا حتّى به هدف نزديك شده‌ايم؛ چون ما خيلى عقب بوديم. دنيا هم كه منتظر نميمانَد كه ما پيش برويم، او تماشا كند؛ دنيا هم دارد دائماً پيش ميرود؛ البتّه شتاب ما بيشتر است، ما بايد اين شتاب را حفظ كنيم. اگر اين شتاب رشد علمى حفظ شد، اين اميد وجود دارد كه ما برسيم به قلّه‌ها، برسيم به خطوط مقدّم؛ و همان‌طور كه بارها عرض كردم، كشور ما و مراكز علمى ما براى دنيا مرجع علمى بشوند. اين بايد اتّفاق بيفتد و ان‌شاءالله اين كار خواهد شد. البتّه بنده تصوّر نميكنم كه حالا اين كار در ظرف پنج سال و ده سال و پانزده سال انجام بگيرد؛ نه، من چند سال پيش گفتم شما پنجاه سال ديگر، چهل سال ديگر اين آينده را تصوير كنيد كه در دنيا هر كسى بخواهد به يافته‌هاى تازه‌ى علمى دست پيدا كند، مجبور بشود زبان فارسى ياد بگيرد؛ همّت را اين قرار بدهيد. كارى كنيد كه در دنيا ديگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شما را ياد بگيرند تا به دانش شما دست پيدا كنند؛ اين كار هم ممكن است؛ اين كار ممكن است.
 مرحوم دكتر چمران - شهيد چمران - يك نخبه‌ى علمى بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند اين چيزها، لكن يك نخبه‌ى علمىِ برجسته بود؛ در يكى از دانشگاه‌هاى برجسته‌ى آمريكا هم درس ميخواند كه بعد رها كرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در كشور خودش مشغول جهاد شد. او به من ميگفت كه در دانشگاه‌هاى آمريكا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهى كه ايشان تحصيل ميكرد - برجسته‌هاى درجه‌ى يك، معدود بودند و ايرانى‌ها در بين آنها بيشتر از همه بودند. ايرانى‌ها از متوسّط استعداد جهانى بالاترند؛ اين را ما از افراد ديگر هم مكرّر شنيده‌ايم؛ عرض كردم حالا هم كه تجربه‌ها اين را نشان ميدهد.
 نكته‌اى كه من از اوّل روى آن تكيه كردم و هنوز هم به طور كامل تحقّق پيدا نكرده، مسئله‌ى پيوند علم و صنعت، دانشگاه و صنعت، مراكز تحقيقى و صنعت است؛ كه خب البتّه الان چند سال است كه من ميبينم اين در زبان دانشجوها و نخبه‌ها و مسئولين هم ميچرخد. اين نكته‌ى بسيار مهمّى است. ما يك مجموعه‌ى علمى داريم اينجا، يك مجموعه‌ى صنعتى داريم اينجا؛ صنعتى‌هاى ما تشنه‌ى دست يافتن به پيشرفتهاى علمى و تحقيقات دانشگاه‌ها و مراكز علمى ما هستند؛ دستگاه‌هاى علمى ما هم براى اينكه مثل اين چشمه‌هاى جوشان، جوشش آنها ادامه پيدا كند و جريان پيدا كند، احتياج به بازار مصرف‌كننده‌ى علم خودشان دارند؛ بين اينها رابطه‌ى منطقى و كامل وجود ندارد. اگر ما بتوانيم اين رابطه‌ى صنعت و دانشگاه را، صنعت و مراكز تحقيق را، يا به معناى عام، صنعت و علم را به‌صورت كامل برگزار كنيم، نتيجه به اين صورت خواهد بود كه هم دستگاه‌هاى صنعتى ما رشد پيدا خواهند كرد - در حلّ مسائل خودشان مراجعه‌ى به دانشگاه‌ها خواهند كرد، مسائل خودشان را حل خواهند كرد و از پيشرفتهاى علمى آنها در كار صنعتى خودشان استفاده خواهند كرد - هم دانشگاه‌هاى ما جريان پيدا خواهند كرد؛ مثل سدّى كه به‌وجود آمده، امّا شبكه‌هاى آبيارى نداشته باشد؛ خب، اين سد فايده‌اى ندارد. نيمى از كار سد اين است كه ما ديواره درست كنيم و آب پشت آن جمع كنيم، نيمِ عمده اين است كه ما شبكه‌هاى آبيارى به‌وجود بياوريم تا آب اين سد بتواند به نقاط مورد نياز و به نقاط تشنه و زمينهاى تشنه برسد؛ اين بايد انجام بگيرد. البتّه، هم شركتها و كارخانه‌ها بايستى بيش از گذشته به مراكز علمى رجوع كنند، هم مراكز علمى بايد خودشان را بيش از گذشته آماده كنند. بايد هر سال شاهد صدها پروژه‌ى تحقيقاتىِ سفارش شده - البتّه سفارشهاى داخلى - در دانشگاه‌ها و مراكز علمى باشيم. امروز هم يكى از نقاطى كه به نظر من خيلى نقطه‌ى ضعف است - خيلى از جوانها و اساتيد و مانند اينها هم گاهى ميگويند - كار علمى به دنبال سفارش خارجى [است‌]، كارى نيست كه كشور به آن احتياج دارد؛ نميخواهم من به طور كلّى منع كنم، امّا اينكه شما اينجا بنشينيد كار علمى و تحقيقاتى بكنيد براى نيازى كه فلان دستگاه علمى دنيا يا فنّاورى دنيا پيدا كرده و با قيمت ارزان اين را از شما ميگيرد، اين هنر نيست؛ بايد نگاه كنيد ببينيد نياز داخلى چيست، اين كار تحقيقاتى شما - بخصوص در مقطع دكترى و مقاطع بالا - به درد كجاى كشور ميخورد، كدام خلأ را در داخل كشور پر ميكند.
 بنابراين يك مسابقه‌ى جدّىِ بزرگ در نوآورى - يك مسابقه‌ى به معناى حقيقى كلمه، چه در علوم، چه در فنّاورى - بايد واقعاً به وجود بيايد. در اين پايان‌نامه‌ها - بخصوص مقطع دكترى - يكى از چيزهايى كه به طور قطع بايد مورد توجّه باشد، نكته‌ى نوآورى است؛ نشان داده بشود كه نوآورى در اينجا كجا است؛ و اين ملاك ارزيابى باشد، ملاك امتيازدهى بشود. بنياد ملّى نخبگان بايد با جدّيّت كار كند، محيط نشاط علمى فراهم بشود؛ اگر اين شد، متخصّص ايرانىِ ساكن خارج هم شوق پيدا ميكند بيايد؛ جوانِ با استعداد ايرانى هم شوق پيدا ميكند كه در خانه و كاشانه‌ى خود بماند و براى خدمت به كشورش كار بكند.
 يك نكته‌ى اساسى و مهمّى هم در اينجا وجود دارد و آن نكته‌ى تقوا و پرهيزگارى است. جامعه‌ى نخبگانىِ ما - دخترها، پسرها، جوانها عموماً؛ اساتيد آنها - در سايه‌ى تقوا و پرهيزگارى و پاكدامنى و توجّه به خدا توانايى‌هايشان مضاعف خواهد شد، توانايى‌هايشان مضاعف خواهد شد، پيشرفتهايشان آسان خواهد شد. شماها يكى از بزرگ‌ترين امتيازاتى كه داريد، صفاى جوانى است؛ اين چيزى است كه هميشه با انسان نميماند. در دوران جوانى صفا و نورانيّتى وجود دارد كه جلب رحمت الهى را براى انسان آسان ميكند؛ و اگر خداى متعال راه را براى انسان آسان كند - فَسَنُيَسِّرُهُ لِليُسرى‌ -(۵) براى آسان شدن كار و هموار شدن كار به انسان كمك كند و مقدّمه را فراهم بكند، انسان خيلى راحت‌تر به اهداف دست پيدا خواهد كرد. تقوا و پاكدامنى و ايمان و صفا و نورانيّتى را كه در شما هست - كه زمينه‌ى معنويّت است - قدر بدانيد و از خداى متعال بخواهيد كه به شما كمك كند و به كشورتان كمك كند، ان‌شاءالله بتوانيم به نقطه‌هاى مورد آرزو براى كشور و ملّتمان برسيم. بنده هم كه همه‌ى شماها را هميشه ان‌شاءالله دعا خواهم كرد، كمااينكه تا حالا هم دعا ميكردم.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌
 
۱) اين همايش از ۱۶ تا ۱۸ مهر ماه سال جارى برگزار شد.
۲) پيشنهاد آقاى محمّدحسين نورانيان (از دانشگاه خواجه نصير) در خصوص ايجاد اَبَرسامانه‌ى نقشه‌ى دانش‌
۳) پيشنهاد آقاى على رجب‌پور (عضو هيئت علمى دانشگاه امام خمينى(ره) قزوين): توجّه به اينكه در دنياى امروز يك كشور نميتواند در تمام زمينه‌هاى فنّاورى سرآمد باشد؛ ما بايد با توجّه به مزاياى بالفعل و بالقوّه‌ى خود و با نگاه به موقعيّتهايى كه در بازارهاى جهانى داريم، چند زمينه‌ى مهم را كه ميتوانيم در آنها سرمايه‌گذارى كنيم مشخص كرده تا در سالهاى آتى در آنها سرآمد شويم كه اين مطالب در نقشه‌ى جامع علمى كشور هم بخوبى تبيين شده و مديران اجرايى بايد به حركت در اين مسير اهتمام بورزند.
۴) دكتر سورنا ستّارى، فرزند سرلشكر خلبان شهيد منصور ستّارى‌
۵) سوره‌ى ليل، آيه‌ى ۷