پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات در ديدار مردم آذربایجان به مناسبت قيام بيست ‌و نهم بهمن مردم تبريز

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى برادران و خواهران عزيز تبريزى و آذربايجانى؛ و تشكّر ميكنم از اينكه شما برادران و خواهران عزيز، رنج سفر و اين راه طولانى را در اين روزهاى سرد زمستان تحمّل كرديد تا فضاى حسينيّه‌ى ما را در اين روزهاى مهمّ تاريخى، گرم و پرشور كنيد. از همه‌ى برادران و خواهران صميمانه متشكّرم؛ بخصوص از خانواده‌هاى معظّم شهيدان، علماى اعلام، مسئولان بلندپايه، و از امام جمعه‌ى محترم تبريز جناب آقاى شبسترى كه حقّاً و انصافاً تلاشهاى ارزنده‌اى را درخورِ اين شهر بزرگ و اين استان باعظمت انجام داده‌اند و انجام ميدهند.
يك جمله در آغاز عرايض عرض كنم و آن، تشكّر از ملّت بزرگ ايران به خاطر شكوهى كه در روز بيست‌ودوّم بهمن از خودشان و عظمتى كه از اقتدارشان نشان دادند. زبان از توصيف و تقدير و تشكّر عاجز است. در درجه‌ى اوّل بايد جَبهه‌ى سپاس و ستايش در مقابل پروردگار عالم به خاك بساييم كه محوِّل دلها و مقلّب نيّتها و عزمها است و همه چيز با اراده‌ى پروردگار است، و در درجه‌ى بعد، از آحاد گسترده‌ى ملّت ايران در سرتاسر كشور به‌خاطر اينكه روز بيست‌ودوّم بهمن را اين‌جور زنده، برجسته، شكوفنده به دنيا نشان دادند، صميمانه سپاسگزارى كنيم. بعد برميگردم اشاره‌اى باز به مسائل بيست‌ودوّم بهمن خواهم كرد.
اجتماع امروز ما و ديدار ما با شما عزيزان تبريزى و ديگر شهرهاى آذربايجان، به‌مناسبت بيست‌ونهم بهمن است. بيست‌ونهم بهمن يك اسم فقط نيست، يك روز از قبيل روزهاى ديگر نيست؛ يك حادثه نيست. بيست‌ونهم بهمن يعنى آن واقعه و حادثه‌اى كه در سال ۵۶، در يك چنين روزى - يعنى در روز بيست‌ونهم بهمن - پديد آمد [كه] يك حادثه بود با چندين معنا. جوانهايى كه در مجلس تشريف داريد - عزيزان من، فرزندان من - بيست‌ونهم بهمن را خيلى از شما نديديد، [امّا] درس بيست‌ونهم بهمن همچنان زنده است، عبرتهاى بيست‌ونهم بهمن همچنان زنده است.
 چند معنا در اين حادثه‌ى بزرگ وجود داشت: اوّل، نشان دادن و منعكس كردن ويژگى‌هاى اخلاقى و خصلتىِ مردم تبريز و مردم آذربايجان؛ اين خيلى مهم است. ما بايد خودمان را با خصلتهايمان، با خصوصيّات اخلاقيمان بشناسيم. ديگران مى‌نشينند اخلاقيّات ايرانى‌ها را همراه با تحريف، همراه با كوته‌بينى براى ما مينويسند! ما خودمان را بايد در آيينه‌ى اين حوادث، درست بشناسيم. در اين حادثه‌ى بيست‌ونهم بهمن، مردم تبريز اين خصلتها را از خودشان نشان دادند: اوّلاً ايمان عميق دينى؛ ثانياً غيرت دينى؛ ثالثاً شجاعت؛ پس از اينها، مسئله‌ى موقع‌شناسى، و درك درست حوادث؛ اينها خيلى مهم است براى يك مجموعه‌اى، براى يك جمعيّتى كه باايمان باشند، شجاع باشند، قدرت اقدام داشته باشند و وقت اقدام را [هم] بدانند. زودتر و ديرتر از زمان مناسب، اقدام، اثربخش نيست. تبريزى‌ها درست در وقت خود، بيست‌ونهم بهمن را پديد آوردند و خلق كردند؛ اين خصوصيّات، خيلى مهم است. تبريز و آذربايجان اين خصوصيّات را قبل از بيست‌ونهم بهمن هم داشت و تا امروز هم دارد - حوادث بعدى هم اين را نشان داده است - اينها را بايد حفظ كرد. ايمان اسلامى، غيرت ايمانى، شجاعت، اهل اقدام بودن، پيشرو بودن، صف‌شكن بودن، كارهاى برجسته و نوآورى در راه اهداف والا انجام دادن، زمان را شناختن، موقعيّت را شناختن، و كار متناسب با موقعيّت را انجام دادن، يكى از بركات و آثار بيست‌ونهم بهمن بود كه خصلتهاى برجسته‌ى مردم تبريز و آذربايجان را در آيينه‌ى تاريخ مجسّم كرد.
  نكته‌ى دوّمى كه در بيست‌ونهم بهمن هست، نشان دادن اين حقيقت است كه پيوستگى بخشهاى مختلف كشور به يكديگر، چقدر بابركت است. قم كجا، تبريز كجا؟ حادثه‌اى در قم اتّفاق افتاده است؛(۱) خب، آن كسانى كه اين حادثه را به‌وجود آوردند، خواستند نگذارند اين حادثه زنده بماند، بايد فراموش بشود؛ ناگهان از يك نقطه‌ى دوردست از قم، يعنى از تبريز، مردم به‌پا ميخيزند و آن حادثه‌ى قم را زنده نگه ميدارند. اين‌جور نبود كه چهلم [حادثه‌ى نوزدهم دى] را خود مردم قم بگيرند، تبريز گرفت. دستگاه جبّار و طاغوت، متوحّش شد، عكس‌العمل ناشيانه‌اى در مقابل مردم تبريز انجام داد، عدّه‌اى شهيد شدند. تبليغاتى كه آن روز كردند، تبليغات بسيار ناشيانه و غلطى بود؛ خواستند ماست‌مالى كنند. قضيّه گذشت، چهلم مردم تبريز را مردم يزد به‌پاداشتند. ببينيد، اين پيوستگىِ بخشهاى مختلف كشور [است]؛ بعد اين تسلسل راه افتاد. مبتكر شماها بوديد در اقامه‌ى اربعين‌هاى شهيدان انقلاب، بعد اين جريان به راه افتاد؛ يزد و شيراز و بوشهر و بقيّه‌ى نقاط كشور. اين هم نكته و مسئله‌ى دوّم از مسائل بيست‌ونهم بهمن.
 نكته‌ى سوّم اين است كه اگر آن روز به مردم قم در نوزدهم دى يا به مردم تبريز در بيست‌ونهم بهمن ميگفتند كه اين حركت شما به يك انقلاب عظيمى منتهى ميشود، كسى باور نميكرد؛ امّا شد. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه اگر ملّتى همّت كند، پا در صحنه بگذارد، عقب‌نشينى نكند، كوه‌ها را ميتواند جابه‌جا كند، معجزاتى ميتواند به‌وجود بياورد، و اين معجزه به وقوع پيوست. عزيزان من، جوانها! فكر كنيد، مطالعه كنيد بر روى حادثه‌ى پديد آمدن انقلاب. شبيه‌ترين حادثه به معجزات انبيا، اين حادثه‌ى پيروزى انقلاب بود. مگر در مخيّله‌ى كسى ميگنجيد ملّتِ يك كشور تحت سلطه‌ى آمريكا، اسيرِ فرهنگ غربى، اقتصادِ بكلّى در مشت دشمنان قدرتمند بين‌المللى، از لحاظ نظامى ضعيف، از لحاظ حيثيّت بين‌المللى منزوى، بلند شوند عليه همه‌ى نمادهاى قدرتِ پوشالىِ مادّى، و پرچم اسلام را بلند كنند در دنياى مادّيگرى، در مقابل شرق و غرب - آمريكا و شوروى در صد مسئله با هم اختلاف داشتند، امّا در يك مسئله با هم اتّفاق داشتند، و آن يك مسئله عبارت بود از زدن انقلاب اسلامى - بايستد، پيروز بشود، موفّق بشود، آنها را به عقب‌نشينى وادار كند! چه كسى باور ميكرد؟ امّا شد و اين درس است. يكى از درسهاى بيست‌ودوّم بهمن شما به خود شما، به ما، به همه‌ى ملّت ايران، اين است كه بدانيد هيچ حادثه‌ى بزرگى، هيچ مانع بزرگى، هيچ قدرت بزرگى وجود ندارد كه بتواند در مقابل اراده‌ى راسخ يك ملّت مقامت كند. حرف زياد است در مناقب بيست‌ونهم بهمن و مناقب مردم آذربايجان و مردم تبريز. بعد از آن، تا امروز همان نفَس، همان روحيّه، همان احساس تكليف و احساس مسئوليّت و تعهّد و انگيزه در مردم آذربايجان وجود داشته است و تبريزى‌ها درخشيده‌اند در حوادث گوناگون؛ و اين درسها را بايد حفظ كرد و بايد به‌ياد داشت.
 عرض كرديم: اوّل، شناخت خصوصيّات و خصلتهاى بومى خود؛ دوّم، ارتباط و اتّصال بخشهاى گوناگون كشور با يكديگر؛ كه اين نكته، نكته‌اى است كه دشمنان روى آن انگشت ميگذارند. ميخواهند اقوام ايرانى را كه همه برادروار، دست‌دردست هم در همه‌ى حوادث با يكديگر بوده‌اند، در مقابل يكديگر قرار بدهند؛ اين را همه‌ى ملّت ايران بدانند. تُرك داريم، عرب داريم، فارس داريم، لُر داريم، بلوچ داريم، كُرد داريم، تُركمن داريم، انواع و اقسام اقوام در ايران پراكنده‌اند؛ يك خصوصيّت امروز بر همه‌ى اينها حاكم است و آن، حاكميّت ايران اسلامى است كه همه‌ى اينها را زير پرچم اسلام و مفاخر اسلامى و نام زيباى ايران جمع كرده؛ امروز تلاش ميشود اينها را از هم جدا كنند. بدانند همه، هوشيار باشيم همه، كسانى نشسته‌اند دارند طرّاحى ميكنند كه اقوام ايرانى را در مقابل هم قرار بدهند؛ پيام اتّحاد، همدلى، همدردى، همگامى بيست‌ونهم بهمن از يادمان نرود؛ اين، نكته‌ى دوّم. نكته‌ى سوّم هم معجزه‌ى اراده‌ى ملّت.
  برگردم حالا به مسئله‌ى بيست‌ودوّم بهمن و مسئله‌ى انقلاب كه مسئله‌ى ديروز  و امروز و هميشه‌ى ما است. بيست‌ودوّم بهمن هر سال شورانگيزتر از سال قبل، خود را نشان داده است. افرادى تحليل‌هاى گوناگونى ميكنند؛ اين تحليل‌ها در واقع در يك خلأ انجام ميگيرد [كه] مى‌نشينند با خودشان فكر ميكنند؛ متن واقعيّت مردم حرف ديگرى ميزند. كسانى كه مى‌نشينند با دقّت، با ملاحظه‌ى سطوح خيابانها، بعضى با دوربينهاى مشخّص، جمعيّت‌ها را اندازه ميگيرند، گزارشهاى متعدّدى به ما دادند كه سال گذشته - سال ۹۱ - جمعيّت به ميزان قابل توجّهى از سال قبل بيشتر بود؛ امسال همان افراد و همان كسانى كه اين محاسبات دقيق يا نزديك به دقيق را انجام ميدهند، گزارش دادند كه امسال از سال گذشته هم جمعيّت متراكم‌تر بود. اين حرف [كه] بر زبانها تكرار ميشود، ممكن است كسى خيال كند كه لقلقه‌ى لسان است كه "هر سال از سال قبل بهتر"؛ امّا نه، واقعيّت است. خب، اين واقعيّت چه چيزى را به ما نشان ميدهد؟ تشخيص اين حقير اين است كه جشن سالگرد انقلاب هم مثل خود انقلاب يك پديده‌ى بى‌نظير است. يعنى چه؟ [يعنى] همچنان‌كه انقلاب ما به اعتراف حتّى دشمنان، در طول تاريخِ انقلابها نظير نداشت از جهات مختلف، بزرگداشت سالگرد اين انقلاب هم در هيچ‌جاى دنيا نظير ندارد. معمولاً سالگرد انقلابهاى كشورهاى گوناگون را كه ما در تلويزيون و در خبرها ديده بوديم، يك مراسم خشك رسمى - بعد از گذشت دو سال، سه سال، چهار سال - برگزار ميشد. اينجا اين مسئله نيست؛ ملّت جشن ميگيرد؛ نه فقط در تهران، در همه‌ى مراكز استان؛ نه فقط در مراكز استان، در همه‌ى شهرستانهاى كشور؛ نه سال اوّل و دوّم و پنجم و دهم، سال سى‌وپنجم. اين پديده‌ى عجيبى نيست؟ ۳۵ سال از انقلاب گذشته است؛ آن كسانى‌كه سال اوّل انقلاب متولّد شدند، امروز مردان و زنانِ ۳۵ ساله‌اند - از دوره‌ى جوانى هم تقريباً عبور كرده‌اند - درعين‌حال سالگرد انقلاب، همه‌سال با انگيزه، با احساس استقامت، با وفادارى نسبت به آرمانهاى انقلاب، با قدرت و شوكت تكرار ميشود؛ اين عجيب نيست؟ بگذاريد رسانه‌هاى دشمن در زبان، هر كار ميخواهند بكنند بكنند، [امّا] اتاقهاى فكرشان ميفهمند در اينجا چه خبر است. آنهايى كه نشسته‌اند و مطالعه ميكنند، ميفهمند كه با اين ملّت، با اين انقلاب، با اين انگيزه، با اين ايمان نميشود مقابله كرد.
 شعارهايى كه مردم ميدهند، چه‌جور شعارهايى است؟ شعارهاى ايستادگى در خطّ مستقيم و صراط مستقيم انقلاب - همه‌جا همين است ديگر - در سراسر كشور، شعارها شعارهاى ايستادگى است؛ يعنى مردم با راهپيمايى بيست‌ودوّم بهمن، اين حقيقت را نشان ميدهند كه خداى متعال به وعده‌ى خود عمل كرده است كه فرمود: اِن تَنصُروا اللهَ يَنصُركُم وَ يُثَبِّت اَقدامَكُم؛(۲) خداى متعال قدمهاى شما را ثابت ميدارد؛ گامهاى شما را استوار ميدارد؛ نميگذارد شما مجبور به عقب‌نشينى بشويد. اين وعده‌ى الهى است؛ اين وعده‌ى الهى در مورد ملّت ايران تحقّق پيدا كرده است؛ دين خدا را نصرت كرديد، خداى متعال ثبات قدم به شما داد. اين جشن ۳۵ سالگىِ امسال، ثبات قدم را ميگويد.
 خب، پيام اين جشن چيست؟ نگاه كنيد به شعارهاى مردم، پيام را از شعارهاى مردم بايد گرفت. آن‌طورى كه بنده نگاه ميكنم، دو پيام در اين راهپيمايى‌هاى بيست‌ودوّم بهمن وجود داشته است: يكى پيام استقامت، يكى پيام وحدت. استقامت يعنى چه؟ يعنى ملّت ايران بر روى آرمانهاى انقلاب ايستادگى دارند. ما آرمانهاى ايجابى هم داشتيم، آرمانهاى سلبى هم داشتيم؛ آرمانهاى ايجابى ما عبارت بوده است از اينكه: ما دنبال عدالت اجتماعى هستيم؛ ما دنبال حضور مردمى در حوادث گوناگون كشور هستيم؛ ما دنبال اسلام هستيم؛ ما سعادت كشور را در عمل به تعاليم اسلامى ميدانيم؛ ما دنبال اقتصاد مستقل هستيم؛ دنبال فرهنگ غير وابسته‌ى به بيگانگان و فرهنگ اصيل اسلامى و ايرانى خودمان هستيم؛ ما دنبال پناه دادن به مظلوم و مقابله‌ى با ظالم هستيم؛ ما دنبال پيشرفت كشور هستيم؛ ما دنبال برجستگى علمى كشور هستيم؛ ميخواهيم كشورمان در علم، در اقتصاد، در فرهنگ، در امور اجتماعى، در اخلاق، در معنويّت، پيشرو و پيش‌قدم باشد؛ پيامهاى مثبت ايجابىِ انقلاب ما اينها است. يك پيامهاى سلبى هم انقلاب داشت؛ پيام سلبى انقلاب اين است كه: ما تسليم زورگويى نميشويم، تسليم باج‌خواهى نميشويم، تسليم نظام سلطه نميشويم.
 نظام سلطه يعنى اينكه چند قدرتِ دست يافته‌ى به توانايى مادّى و سلاح و پول و امثال اينها بخواهند بر دنيا حكومت كنند؛ مظهر نظام سلطه هم امروز آمريكا است. ملّت ايران در انقلاب گفت، در حوادث بعدى گفت، در جنگ تحميلى گفت، در اين بيست‌ودوّم بهمن گفت: ما تسليم زورگويى و باج‌خواهى آمريكا نخواهيم شد. يك عدّه سعى نكنند چهره‌ى آمريكا را بزك كنند، آرايش كنند، زشتى‌ها و وحشت‌آفرينى‌ها و خشونتها را از چهره‌ى آمريكا بزدايند در مقابل ملّت ما، به‌عنوان يك دولت علاقه‌مند، انسانْ‌دوست معرّفى كنند؛ اگر سعى هم بكنند، سعى‌شان بى‌فايده است. در طول تاريخِ اقلاًّ هفتاد هشتاد سال اخير - البتّه قبل هم خيلى حرفها در تاريخ آمريكا هست [كه] نميخواهيم حالا وارد آن حرفها بشويم - شما نگاه كنيد در دنيا، ببينيد آمريكا چه‌كار كرده؟ جنگهايى كه آمريكا به راه انداخته است، انسانهاى بى‌گناه و غيرنظامى‌اى كه در اين جنگها و در غير اين جنگها به خاك و خون كشانده است؛ ديكتاتورهايى كه در شرق و غرب دنيا مورد حمايت آمريكا قرار گرفته‌اند - يكى از آنها محمّدرضاى پهلوىِ ايران بود و ده‌ها نفر از قبيل او در كشورهاى آسيايى، در كشورهاى آفريقايى، در كشورهاى آمريكاى لاتين، از نظامى و غيرنظامى - و سالهاى متمادى به مردم خودشان ظلم كردند، خون مردم را به شيشه كردند، ثروتهاى مردم را غارت كردند، پدر مردم را درآوردند. حمايت از اينها در كارنامه‌ى عمل آمريكا وجود دارد. حمايت از تروريسم بين‌الملل و حمايت از تروريسم دولتى؛ اين دولت جعلى جنايتكار صهيونيستى كه غاصب فلسطين است، ده‌ها سال است كه مورد حمايت آمريكا است؛ مردم را ميكُشد، خانه‌ها را خراب ميكند، ظلم ميكند، جوانها را، زنها را، مردها را، كودكان را به زندان و حبس ميكشاند؛ به بيروت حمله كردند، صبرا و شتيلا را نابود كردند، چه، چه؛ همه مورد حمايت آمريكا است. اينها در سياهه‌ى اعمال آمريكا ثبت است. حمله‌ى به عراق و كشتن ده‌ها هزار انسان - آمارها را ما دقيق نميدانيم، بلكه گفته ميشود تا حدود يك ميليون عراقى را در طول اين چند سال اينها مستقيم و غير مستقيم از بين بردند؛ حالا من نسبت نميدهم، اقلاًّ ده‌ها هزار، [در صورتى كه] يكى‌اش هم زياد است - انسانها را در عراق از بين بردند. در افغانستان يك‌جور ديگر، شركتهاى آدم‌كشى و ترور را - كه من يكى [از آنها] را يك‌وقتى در يك سخنرانى، اسم آوردم: شركت معروف «بِلَك‌واتِر» آمريكايى كه كار آن آدم‌كشى است، ترور است - انداختند به جان مردم؛ همين گروه‌هاى تندروِ افراطىِ آدم‌كشِ تكفيرى را اوّل اينها راه انداختند كه حالا در يك‌جاهايى كمانه كرده و به خودشان هم دارد ميخورد. آمريكا يك‌چنين دولتى است. بحث سر ملّت آمريكا و مردم آمريكا نيست، آنهاهم مثل بقيّه‌ى مردمند؛ بحث سر رژيم آمريكا است، بحث سر دولت آمريكا است. چطور ميشود اين چهره را با بزك و آرايش تغيير داد در مقابل چشم ملّت ايران؟
 خود ما ملّت ايران چه كشيديم؟ از زمان كودتاى بيست‌وهشتم مرداد، نزديك به سى سال، بيست و پنج شش سال، حكومت ظالمانه‌ى محمّدرضا - از بيست‌وهشتم مرداد [سال] ۳۲ تا سال ۵۷ - و بعد هم از پيروزى انقلاب، مرتّب آزار و اذيّت و بدجنسى و خباثت نسبت به ملّت ايران. حالا مردم تحريمِ اخير را مى‌بينند؛ اينها از اوّل انقلاب تحريم را شروع كردند. در اوايل انقلاب هركس خواست عليه انقلاب يك كارى بكند، آمريكايى‌ها از او حمايت كردند. چپ بود، راست بود، نظامى بود، غير نظامى بود، برايشان فرقى نميكرد؛ هر كسى عليه نظام جمهورى اسلامى انگيزه‌اى داشت - در شكل قوميّت‌ها، در شكل آدمهاى گوناگون - هرچه توانستند، كمك كردند؛ آخرىِ آنچه مردم به چشمشان ديدند، فتنه‌ى سال ۸۸ است. رئيس‌جمهور آمريكا با كمال وقاحت ايستاد و از فتنه‌گران در تهران حمايت كرد؛ حالا هم اخيراً دارند حمايت ميكنند. فهرست بدكارى‌هاى اين دولت اينها است. امروز هم خيلى از نيّتهاى شومى كه اينها پشت پرده داشتند و مكتوم نگه ميداشتند، دارد بتدريج آشكار ميشود. من امسال روز اوّل سال ۹۲ در مشهد در جوار مرقد ثامن‌الحجج اعلام كردم؛ گفتم من حرفى ندارم؛ بعضى از مسئولين و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان اين دولت - فكر ميكنند در قضيّه‌ى هسته‌اى ما با آمريكايى‌ها مذاكره كنيم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتيم خيلى خب، اصرار داريد شما، در اين موضوعِ بالخصوص برويد مذاكره كنيد؛ ولى در همان سخنرانى اوّل امسال گفتم من خوشبين نيستم؛ مخالفتى نميكنم امّا خوشبين نيستم. ببينيد مرتّب پى‌درپى اظهارات سخيف آمريكايى‌ها را؛ سناتور بى‌آبروى آمريكايى از صهيونيست‌ها پول ميگيرد تا برود در مجلس سناى آمريكا به ملّت دشنام صريح بدهد، نه اينكه اهانت كند؛ دشنام ميدهد. رؤساى كشورشان هم همين‌جور، در سطوح مختلف به ملّت ايران [اهانت كند]. البتّه تودهنى را روز بيست‌ودوّم بهمن از مردم خوردند. يكى از علل اجتماع گرم‌تر مردم امسال همين بود كه مردم ديدند كه چطور مسئولين آمريكا گستاخ، پررو، زياده‌طلب، بددهن، بى‌ادب روبه‌رو ميشوند؛ غيرت دينى مردم آنها را به ميدان كشاند تا به دشمن بگويند: اشتباه نكن، ما هستيم. ملّت ايران در اين راهپيمايى بيست‌ودوّم بهمن به همه‌ى ما - به اين حقير، به مسئولين گوناگون، به زحمت‌كشانى كه دارند در امور اداره‌ى كشور حقيقتاً زحمت ميكشند؛ چه آنهايى كه در باب سياست خارجى كار ميكنند، چه آنهايى كه در باب سياست داخلى كار ميكنند - خواستند بگويند: خاطرتان جمع باشد، ملّت ايران ايستاده است، در صحنه است، در مواجهه‌ى با دشمن احساس ضعف نكنيد؛ يكى از پيامهاى بزرگ ملّت ايران اين بود. اين همان حرفى است كه من اوّل امسال گفتم، بعد هم بارها - قبلها هم گفتيم، بعدها هم گفتيم - مكرّر گفتيم كه مسئله‌ى هسته‌اى بهانه است براى دشمنى؛ مسئله‌ى هسته‌اى هم اگر يك روزى - حتّى به فرض محال - بر طبق نظر آمريكا حل بشود، باز يك مسئله‌ى ديگرى دنبال آن مى‌آيد؛ الان ملاحظه كنيد سخنگويان دولت آمريكا بحث حقوق بشر، بحث موشكى، بحث سلاح و مانند اينها را به ميان آوردند. من تعجّب ميكنم، آمريكايى‌ها خجالت نميكشند اسم حقوق بشر را مى‌آورند. هركس ديگرى در دنيا ادّعا بكند طرفدارى از حقوق بشر را، دولتمردان آمريكا ديگر نبايد اين ادّعا را بكنند، با اين همه فضاحتى كه در كارنامه‌ى آنها نسبت به حقوق‌بشر هست. از صد رقم حركت خلاف حقوق بشر آنها، شايد نود رقم، هشتاد رقم آن را مردم دنيا نميدانند؛ همان ده بيست رقمى كه ميدانند، يك كتاب قطور سياه است. زندان گوانتانامو را همه ميدانند، زندان ابوغُريب عراق را همه ميديدند، شركت «بِلَك واتر» را همه ديدند، حمله‌ى به كاروانهاى عروسى افغانها را ديدند، كمك به تروريست‌هاى نامدار كه افتخار ميكنند به تروريست بودن خودشان را همه ديدند، عهدشكنى‌ها را ديدند، دروغگويى‌ها را ديدند؛ همه‌ى دنيا اينها را ديده است، باز ميگويند حقوق بشر و خجالت هم نميكشند! واقعاً اين مقدار وقاحت در رفتار اينها چيز عجيبى است.
 من به شما عرض بكنم كارى كه وزارت‌خارجه‌ى ما و مسئولين دولتى ما شروع كردند، ادامه پيدا خواهد كرد؛ ايران آنچه را قرار گذاشته است و عهد كرده است نقض نخواهد كرد. البتّه مسئولين تلاش خودشان را بكنند، كار خودشان را بكنند، امّا آمريكايى‌ها با انقلاب اسلامى دشمنند، با جمهورى اسلامى دشمنند، با اين پرچمى كه شما مردم بلند كرديد دشمنند و اين دشمنى با اين چيزها فرو نخواهد نشست؛ علاج مقابله‌ى با اين دشمنى هم فقط يك‌چيز است و آن، تكيه‌ى به اقتدار ملّى و به توان داخلى ملّى و مستحكم كردن هرچه بيشتر ساخت درونىِ كشور [است]. هرچه در اين زمينه ما كار بكنيم، كم است.
  آن روز هم گفتم(۳) ان‌شاءالله بزودى سياستهاى اقتصاد مقاومتى ابلاغ خواهد شد. علاج مشكلات كشور پيمودن راه اقتصاد مقاومتى است؛ يعنى تكيه به درون. چشم را ندوزيم به دست ديگران؛ ما تواناييم، ما ثروتمنديم، هم ثروت انسانى داريم - نيروى انسانى ما در دنيا كم‌نظير است، اگر نگوييم بى‌نظير - [هم] ثروتهاى زيرزمينى؛ ثروتهاى ما فوق‌العاده است. دنيا به ما احتياج دارد؛ به قدرى كه دنيا به ما احتياج دارد، ما به دنيا احتياج نداريم. امروز دنيا روى كاكُل نفت و گاز ميچرخد؛ ما در دنيا اوّلْ‌كشوريم در همه‌ى فهرست بلندِ كشورهاى دنيا. اين را من امسال در مشهد گفتم، با توجّه به ذخاير نفت ما و ذخاير گاز ما، ما در دنيا اوّليم. اخيراً مسئولين محترم دولتى براى من گزارش آوردند، ما از لحاظ گاز هم كه دوّم بوديم در دنيا، امروز شديم اوّل. امروز از لحاظ ذخاير گاز كه ما تا چندى پيش - شايد تا يك سال، يك سال و نيم پيش - در رده‌ى دوّم قرار داشتيم، امروز در رده‌ى اوّل قرار داريم؛ اين ذخاير ما است، دنيا به اينها احتياج دارد. ديديد يك مقدار لبخندى مشاهده شد، شركتهاى خارجى هجوم آوردند؛ ميخواهند بيايند، تا چه وقت ميتوانند آمريكايى‌ها روى اين لجبازى خودشان مقاومت كنند؟ اگر چنانچه ما بر روى توان خودمان تكيه كنيم، استقامت آنها در هم خواهد شكست؛ اين را بدانند. تا وقتى كه ما چشممان به دست ديگران باشد، دنبال اين باشيم كه كدام مقدار از تحريمها كم شد، كدام مقدار چنين شد، فلان حرف را فلان مسئول آمريكايى گفت يا نگفت - تا وقتى دنبال اين حرفها باشيم - به جايى نميرسيم. ما يك كشور بزرگ هستيم، يك ملّت قوى هستيم، ملّت بافرهنگى هستيم، ملّت بااستعدادى هستيم، ثروت خدادادى هم الى‌ماشاءالله [داريم]؛ مسئولينمان هم خوشبختانه مسئولين دلسوزى هستند، دلشان ميخواهد كار كنند، ما هم كمكشان ميكنيم، دعايشان هم ميكنيم؛ البتّه اصرار هم ميكنيم كه مسئولين هم به نيروى داخلى تكيه كنند؛ از مسئولين هم ميخواهيم به مردم اعتماد كنند، به نيروى داخلى اعتماد كنند، سعى كنند اين سرچشمه‌ى فيّاض تمام نشدنى را در داخل، خروشان و فروزان و جوشان كنند؛ اين اگر شد، همه‌ى درهاى بسته باز خواهد شد. بايد اين‌جورى حركت كنند، اين‌جورى عمل كنند. و نيّت ما نيّت خدايى است؛ خدا را شكر ميكنيم كه هدف ما رضاى الهى است و ميدانيم كه رضاى الهى در پيشرفت اين كشور و در سربلندى اين ملّت است دنبال اين داريم حركت ميكنيم، خدا هم كمك خواهد كرد. همين‌طور كه عرض كردم آيه‌ى شريفه‌ى قرآن ميفرمايد: اِن تَنصُروا اللهَ يَنصُركُم؛ اگر شما نصرت خدا بكنيد، يعنى نصرت دينِ خدا بكنيد، دو نتيجه مترتّب خواهد شد: اوّل «يَنصُركُم»، خدا شما را يارى ميكند؛ دوّم «وَ يُثَبِّت اَقدامَكُم»، نميگذارد شما مجبور به عقب‌نشينى بشويد. و بدانيد به توفيق الهى اهداف آمريكا و استكبار جهانى نسبت به ايران و جمهورى اسلامى و ملّت ايران اهدافى است كه دير يا زود شكست خواهد خورد. و بدانيد كه ملّت ايران پيروزى خود را در همه‌ى عرصه‌ها و زمينه‌ها در مقابل چشم بدخواهان و حسودان ان‌شاءالله جشن خواهد گرفت. و اميدواريم كه خداوند متعال همه‌ى شما مردم عزيز را - مردم تبريز و شهرهاى ديگر آذربايجان  - و همه‌ى ملّت عزيز ايران را مشمول عنايات و هدايت و دستگيرى خودش قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
 
۱) حادثه‌ى نوزدهم دى
۲) سوره‌ى محمّد، بخشى از آيه‌ى ۷
۳) ديدار فرماندهان و جمعى از كاركنان نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران (۱۳۹۲/۱۱/۱۹)