پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى هيأت دولت

بسم الله الرّحمن الرّحيم
بنده هم در آغاز عرايض خود لازم مى دانم ضمن تجليل و تكريم از ياد دو شهيد بزرگوار، رجايى و باهنر - كه هرگز خاطره مسؤوليت كوتاه مدّتِ درخشان اين دو عزيز از ياد ما و ملت بيرون نخواهد رفت - و همچنين تجليل از همه شهداى دولت - كه جزو عزيزترين شهداى اين ملتند كه بعضى در مقامات عالى بودند و در عين حال خود را در معرض فداكارى قرار دادند و شهيد شدند - اين هفته را به همه برادران عزيز دولت، بخصوص جناب آقاى رئيس جمهور و آقايان وزراى عزيزى كه تشريف داريد، تبريك بگويم و همين طور از تلاش فراوانى كه در بخشهاى مختلف صورت مى گيرد و من البته در جريان اين تلاشها غالباً قرار مى گيرم، تشكّر كنم.
البته بنده مى دانم كه بسيارى از ريزه كاريها و تلاشها و مجاهدتها و اهتمامها هست كه نه در گزارشها مى آيد، نه قابل نوشتن است، بلكه بين خود آن انسانِ با اهتمام و دلسوز و بين خدا باقى مى ماند كه اجر الهى اينها بسيار بالا و باارزش است. گله اى هم من از اين معنا دارم كه اين تلاشها آن چنان كه شايسته است منعكس نمى شود. البته مى توان دستگاههاى اطّلاع رسانى و صدا و سيما و مطبوعات و ... را مخاطب قرار داد، از آنها گله كرد؛ ليكن به نظر من از خودِ دولت بايد بيشتر از همه گله مند بود. اين كارهايى كه انجام گرفته، بايد به شكل هنرمندانه در خدمت تصحيح ذهنيّت بعضى از افرادى كه ذهنيّت درستى ندارند قرار گيرد و مردم را آگاه كند؛ روشن بينى بدهد. چون حجم و كيفيّت كارها واقعاً بالاست، برايش فكرى بكنيد؛ زيرا به صِرف اين كه انسان بگويد اين مقدار كارها را كرده ام يا اين مقدار كار در اين بخش انجام گرفته، چندان روش كارآمد و كارسازى نيست؛ واقعاً بايد شيوه هاى كارساز را درنظر گرفت. همين مطالبى كه آقايان در اين جلسه گفتند، خيلى خوب است كه به نحو مناسبى منتقل و منعكس شود تا مردم بدانند كه مسؤولانى كه در مسؤوليتهاى بالاى دولت قرار دارند، چه حجم عظيمى از كارها را انجام مى دهند. مثلاً همين آمار كاهش رشد تورّم اوائل سال هشتادويك كه آقاى وزير بازرگانى گفتند، مهم است. اينها مطالبى است كه اگر گفته شود و مردم مطّلع شوند، خوب است، چون تلاشهايى كه در طول چند سال صورت گرفته تا چنين حادثه اى پيش آيد، آسان نيست و كنترل رشد تورّم كار مهم و دشوارى است كه بالاخره صورت گرفته است. البته اين رشد اخير يك مقدار ذهنها را خراب كرد و گله ها را برانگيخت كه حالا تلاش مى كنيد تا جلوش را بگيريد و من مى خواهم بگويم اين تلاش را متوقّف نكنيد؛ يعنى كارى كنيد كه باز همچنان اين تلاش ادامه داشته باشد - ستادى كه اشاره شد، در اسفند هشتادويك تشكيل شد و اين گرانيها عمدتاً در اين يكى دو ماه اوّلِ هشتادودو صورت گرفت. گاهى اوقات اين ستاد تشكيل مى شود؛ اعلان هم مى شود، بعد در عمل دو سه ماه اين طور قيمتها ناگهان بالا مى رود! - و نگذاريد كه ناهمخوانى ديده شود و به وجود آيد. به طور جدّى كارها به همين شكلى كه در اين يكى دو ماه اخير دنبال شد، دنبال شود.
من با شما دوستان عزيز حرفهاى زيادى براى گفتن دارم كه مى دانم مورد علاقه و جالب نظر شما هم هست، منتها الان مجال نيست؛ به تعبير معروف: «يك سينه حرف موج زند در دهان ما»؛ حرفهايى كه بسياريش ممكن است اميدبخش باشد.
اوّلين حرف من اين است كه اين سيره تلاش و مجاهدتِ مستقلّانه و با اتّكاء به خداوند متعال را رها نكنيد، چون هرچه خير و بركت براى كشور وجود دارد، در سايه اين موضوع است. اساس اين است كه يك مسؤول براى كار و تلاش همّت كند و هدف اصلى اش هم رضاى الهى باشد كه البته در طول رضاى الهى، رضاى مردم است؛ يعنى آن جايى كه ما براى رضاى خدا كار مى كنيم، حتماً رضايت مردم را هم بايد در نظر بگيريم تا تأمين شود. هرچه و هرجا كه ما كوتاهى كرده ايم، اثرش ديده شده و آن به خاطر عدم استقامت در اين راه است. اين راه را ادامه دهيد؛ راه، راهِ پُربركتى است.
امروز كشور عزيز ما از لحاظ پيشرفت با بيست و بيست وپنج سال قبل قابل مقايسه نيست و اين در حالى است كه در اين بيست وپنج سال همه دستگاههاى قدرتمند دنيا از لحاظ سياسى، فناورى، علمى و تجارى با ما سر ناسازگارى داشته اند. اين يك واقعيت است. ما البته تلاش كرديم كه روابطمان را با دنيا عادّى كنيم و به ميزان زيادى هم موفّق شده ايم؛ اما اين طور نبوده كه در يك بخش از دنيا انگيزه فراوان و عميقى براى كمك به ما وجود داشته باشد. البته عكسش چرا؛ مراكزى وجود داشته اند كه خواسته اند كارشكنى كنند. اين توفيقاتى كه امروز چه در زمينه فنآورى، چه در زمينه ساختهاى زيربنايى و اساسى براى آينده كشور و چه در زمينه رشد علمى در زمينه هاى گوناگون ملاحظه مى كنيد، در سايه تلاش هويّت ملى و اسلامى خودمان توانسته ايم به دست آوريم. اين را بايد ادامه داد.
نكته دوم اين است كه كارهايى كه يك دولت بايد انجام دهد، به طور كلّى دو نوع است: يك نوع كارهاى سازندگىِ اساسى است، يك نوع كارهايى است كه براى تسهيل زندگى فعلى مردم مورد نياز است. طبيعت و مقدّمات اين دو كار با همديگر تفاوت دارد. اگرچه آن كارِ نوع اوّل در نهايت به اين نتيجه مطلوب از كارهاى نوع دوم منتهى خواهد شد؛ يعنى شما كه امروز چه در زمينه نفت، راه، صنعت، كشاورزى و چه در زمينه بازرگانى و ... تلاش مى كنيد، كارهاى ماندگارى انجام مى دهيد كه بالاخره سه، پنج يا ده سال ديگر در زندگى مردم منعكس خواهد شد و مردم نتيجه كار شما را بلاشك در سفره، خانه و جيب خودشان حس خواهند كرد؛ ليكن اين كارها على العجاله كارهاى بلندمدّت و سازنده قواره كلّى كشور است. اما نوع كار دوم، كارهاى روزمرّه است كه به نظر من ظرافتش بيشتر از كارهاى اساسى و بنيادى است. روزمرّه كه مى گويم، به معناى آن روزمرّگى ضدّ ارزش نيست كه بگوييم دچار روزمرّگى شده ايم؛ نه، بلكه منظور كارهاى نقد است؛ آن چه كه امروز احتياج است كه از حضور آن كار، براى پيشبرد كشور و رسيدن به اهداف استفاده كنيم.
ما مى خواهيم همه كارهايمان را در سايه تكيه به ملت انجام دهيم - كه تا به حال هم همين طور بوده است و همه آنچه كه در اين كشور صورت گرفته، به اتّكاءِ ملت انجام گرفته است - چون ملت با دولت و با مسؤولان كشور دلِ همراه داشته؛ همراهى كرده و بر بعضى از مشكلات صبر نموده و در هر جا كه لازم شده، كمك كرده است و ما هم توانسته ايم اين راه دشوار را تا امروز طى كنيم. اوّلين شرط اين است كه ما بتوانيم اين ملت را همچنان در صحنه نگه داريم. اين، مورد اتّفاق همه است و همه هم اين حرف را مى زنند و مى گويند؛ منتها راههاى متفاوتى پيشنهاد مى شود. آنچه كه به نظرم مى رسد لازم است براى حفظ همگرايى مردم با حكومت انجام دهيم، يكى از بين بردن مسأله تشنّجهاى سياسى است. بايد هرچه ممكن است، نگذاريم فضاى سياسى كشور متشنّج شود. البته ممكن است يك طرفِ قضيه شما يا بخشى از شما باشد - من نمى خواهم همه خطاب را به شما بكنم؛ مخاطب من همه دستگاههاى كشورند - اما در مجموع وقتى به صحنه سياسى كشور نگاه مى كنم، مى بينم مجادلات بى مورد وجود دارد. اين مجادلات، فضاى سياسى كشور را زهرآگين مى كند و تنفّس در آن، مردم را از لحاظ روحى افسرده و بيمار مى سازد و طبيعى است كه در علاقه شان به نظام، كشور و مسؤولان اثر مى گذارد. البته ممكن است در ماجرايى يك نفر مقدارى محبوبيتش بالا برود و نفر ديگرى محبوبيتش پايين بيايد؛ يا يك بخش بالا برود و بخش ديگرى پايين بيايد؛ اما در قضيه ديگرى عكس اين خواهد شد. البته نتيجه يكسان است؛ نتيجه به زيان كشور است. يكى از اهداف مهمّ ما و شما دوستانى كه در دولت حضور داريد - كه از جمله شركاى اين مسأله هستيد - بايد اين باشد كه سعى كنيم فضاى كشور را منطقى، معقول و دور از مجادلات و كشمكشهاى سياسى قرار دهيم.
مسأله ديگرى كه از موجبات واگرايى و دلسرد شدن مردم است، تبعيضها و فرصتهاى اختصاص داده شده به اشخاص است كه گاهى مشاهده مى شود. بالاخره مردم مطّلع مى شوند و دشمن هم كه جنگ روانى با ما دارد، از اين مسائل استفاده مى كند. من البته نمى خواهم مثال بزنم و خودِ شما امثله فراوانش را مى بينيد. هرجا هستيد، نگذاريد اين تبعيضهاى مُبان و فرصتهاى اختصاصى كه براى بعضيها پيش مى آيد، وجود پيدا كند؛ به نظر من درست نيست. در همين رابطه، مسأله مفاسد اقتصادى قرار مى گيرد كه اتّفاقاً آقاى «مظاهرى» فرصت نشد بيان كنند، ولى من مقدارى از گزارشى كه ايشان دادند و گزارشى هم كه از دفتر ما تهيه شده بود، به تفصيل نگاه كردم. كارهاى خوبى شده است؛ بخصوص در آن ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادى كه آقايان سران سه قوّه به وجود آوردند و بعضى از دوستان حاضر در جلسه هم در آن عضو هستند. در آن جا مصوّبات خوبى داشته اند كه خيلى از آنها غالباً در پيچ و خم اجرائيّات دولت و مجلس متوقّف مانده است. به نظرم در سال گذشته بود كه در جلسه اى با شما دوستان دولت يا جلسه ديگرى گفتم كه به اعتقاد من مركزى كه بايد مبارزه با مفاسد اقتصادى را دنبال كند، دولت است و قوّه قضاييّه در مرحله آخر قرار مى گيرد. بايد دولت سينه سپر كند و به ميدان بيايد و مبارزه با مفاسد اقتصادى را به جد بخواهد. آن جايى كه لايحه مى خواهد، تنظيم كند و بلافاصله به مجلس بدهد و از مجلس مطالبه كند. وقتى لايحه مى آيد به شكل قانون مى شود؛ به دقّت اجرا كند. آن جايى كه محتاج قانون نيست، بخشنامه هاى گوناگون و تصويب نامه هاى دولت كفايت مى كند. بالاخره به جد دنبال كند؛ بايد اين مسأله را جدّى بگيريم.
مشروعيت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعيض و نيز عدالت خواهى است. اين، پايه مشروعيت ماست. الان درباره مشروعيت حرفهاى زيادى زده مى شود، بنده هم از اين حرفها بلدم؛ اما حقيقت قضيه اين است كه اگر ما دنبال عدالت نباشيم، حقيقتاً من كه اين جا نشسته ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ يعنى هرچه اختيار دارم و هرچه تصرّف كنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ ديگران هم همين طور. ما براى عدالت و رفع تبعيض آمده ايم. ما آمده ايم جامعه را از مواهب الهى خودش - كه مهمترين مواهب الهى در عدالت وجود دارد - و همچنين مواهب اخلاقى و معنوى برخوردار كنيم. البته معناى اين حرف اين نيست كه ما از زندگى دنيايىِ مردم غفلت كنيم؛ نخير، مگر مى شود؟ اصلاً آخرت بدون دنيا نمى شود و امكان ندارد كه انسان بخواهد به آن مواهب معنوى برسد و دنياى ويرانى هم داشته باشد. اين كار، دلايل واضحى دارد كه نمى خواهم آنها را تكرار كنم - مطالبى است كه هم شما مى دانيد، هم من - بايد دنيا را آباد كنيم و اين كارها همه آباد كردن دنياست؛ اما دنياى آبادِ دور از عدالت و دور از معنويت به درد نمى خورد. گيرم كه رشدمان - به تعبير غلط كه گفته مى شود نرخ رشد - آمد بالا و فرض بفرماييد درآمد سرانه مان دو برابر و سه برابر شد؛ اما عدالت در جامعه نبود؛ يعنى عمده اين درآمد به يك بخش محدودى رسيد و بخش عظيمى از مردم، محروم و گرسنه ماندند. اين، كارى نيست كه ما بايد انجام دهيم؛ اين، آن تكليفى نيست كه ما برعهده داريم. تكليف ما اين است كه عدالت را در جامعه مستقر كنيم و اين هم جز با مبارزه عليه فساد و افزون طلبى انسانهاى مفتخوار و سوءاستفاده كن امكان پذير نيست. بخشى از كار عدالت اين جا تنظيم مى شود.
مسأله ديگر، وجود دو گرايش تبليغاتىِ غلط است: يكى اين كه عدّه اى هر مشكلِ موجود در كشور را به نظام نسبت دهند، كه اين الان وجود دارد. اگر تبعيض و فقر هست و اگر مشكل خارجى پيدا مى كنيم، قواره نظام اسلامى و قانون اساسى را زير سؤال مى برند و هر مشكل كوچكى در هر گوشه اى را به مشكل نظام برمى گردانند! اين غلط است. نقطه مقابل آن، كه صدوهشتاد درجه با اين تفاوت دارد، اين است كه عدّه اى نظام را - كه نظام را هم در رهبرى يا چيزى مثل رهبرى خلاصه مى كنند - از همه عيوب مبرّا نشان مى دهند و هر مشكلى كه هست، به پاى چهار، پنج مسؤول يك بخش از نظام مى ريزند. اين هم غلط است. ما مشكلاتى داريم كه اين مشكلات غالباً ناشى از عملكرد مجموعه خودِ ماست. بايد ريشه مشكلات را بشناسيم و به خودمان - همان طور كه آقاى خاتمى در صحبت اوّلِ جلسه اشاره كردند - نگاه نقّادانه كنيم؛ نقاط قوّت و ضعف را بيابيم و دلسوزانه به نقاط ضعف بپردازيم و آنها را برطرف كنيم. اين، ما را موفّق خواهد كرد.
موضوع ديگر، احساس تنعّم و زندگى مرفّه مسؤولان است. من از اين بابت من واقعاً رنج مى برم. اين البته خطاب به شما نيست. بعضى از شما زندگيهاى خيلى معمولى و خوبى داريد. روند كار نبايد به سمت تنعّم روزافزون مسؤولان و تظاهر به اين معنا باشد؛ اين غلط است. البته در نوع انعكاس مسافرتها، كارها، زندگيها و جلسات ما به مردم هم گاهى چيزهايى ديده مى شود كه مردم را دلسرد مى كند و به طور عميق روى آنها اثر مى گذارد.
از عوامل ديگرى كه باعث واگرايى مردم است، تبليغ ضعف مديريّت در كشور و نبود اقتدار است. متأسّفانه تبليغات گوناگونى از جناحهاى متخالف كشور وجود دارد كه انسان از اين رنج مى برد. به قول ما طلبه ها ظاهراً يك اجماعِ مركّب درست مى كنند؛ يك عدّه از اين طرف، يك عدّه از آن طرف و مديريّت و اقتدار مديرانه در كشور را زير سؤال مى برند؛ البته عدّه اى با يك انگيزه و عدّه ديگرى با انگيزه صددرصد مخالف آن، كه هر دو نتيجه اش بد است. الان كشور با مديريّت خوبى اداره مى شود. مگر شوخى است كه كشورى هفتاد ميليونى و با اين عظمت و با اين همه درخواستها و توقّعات و انتظارات و با اين همه دشمنيها اين همه پيشرفت داشته باشد؟! مگر بدون مديريّت و با نشستن و خوابيدن و امور را همين طور به حال خود رها كردن، چنين چيزى پيش مى آيد؟! امكان ندارد؛ نخير، مديريّت مقتدرى بحمدالله در بخشهاى مختلف كشور وجود دارد. البته نقص و نارسايى هم هست كه بايد اين نارساييها را كوچك نشمرد و ترميم و اصلاح كرد، كه اين هم باز همان مديريّت و اقتدار را لازم دارد. اين نكته اى است كه آقايان بايد در اظهاراتشان به آن توجّه كنند.
البته عملكردهاى تنگ نظرانه اى هم وجود دارد. بعضيها به اندك چيزى افرادى را كه در جامعه هستند، بريده از نظام و مخالفِ نظام تلقّى و وانمود مى كنند. اين، متأسّفانه از طرفِ هر دو جناح است. يك جناح به عنوان سختگيرىِ دينى، يك جناح به عنوان انتقاد به نظام، هرچيزى كه گوشه اى ديده مى شود، مى گويند ضدّ نظام است؛ نخير. جوانان فراوانى هستند كه ممكن است رفتارهايى هم داشته باشند كه خيلى با بعضى از استانداردها تطبيق نكند؛ اما دلشان با نظام است. همينهايند كه مى آيند در اجتماعات، انتخابات، تظاهرات و جاهايى كه احساسات ملى نشان داده مى شود، خودشان را نشان مى دهند و به كشور و نظامشان علاقه مندند. آن كسانى كه معاند با نظامند، در كشور بسيار معدودند. مردم مى بينند نظامى است كه فعاليت، كار، استقامت و تلاش مى كند؛ بنابراين به نظام اسلامى خودشان و به مديريّتى كه امروز در بخشهاى مختلف كشور وجود دارد، علاقه مندند و آثار و نتايجش را هم مى بينند. البته ممكن است انتقادها و اعتراضهايى هم داشته باشند كه آنها را هم بايد دانست و شنيد و با آنها برخورد كرد؛ نبايد فوراً حكم كرد به اين كه اين جا چنين است، آن جا چنان.
در آن نوعِ دوم از كارهايى كه لازم است براى مردم انجام گيرد، توصيه مى كنم سعى كنيد مردم را به آينده نظام و بهبودِ وضعيت خودشان اميدوار و به دلسوزى خودتان هم نسبت به آنها مطمئن كنيد. مردم احساس كنند كه مسؤولان كشور نسبت به آنها دلسوزند و مسائل آنها را درك مى كنند. همين تلاش و اقدامى كه دولت براى جلوگيرى از گرانيها انجام داد، در مردم خيلى حُسنِ اثر بخشيد و خيلى آنها خرسند و خوشحال شدند. درست است كه هنوز كار به طور كامل انجام نگرفته و باز هم كارهاى ديگرى در اين زمينه بايد صورت گيرد؛ اما نفس اين كه دولت فوراً متوجّه شد، مهمّ است. بخشى جنسى را گران مى كند، بخش ديگرى هم همين كار را مى كند و آنها توجّه به كليّت مسأله و برآيند مجموع اين گرانيها ندارند كه بعد چه بر سرِ مردم مى آيد و زندگىِ بخصوص قشرهاى ضعيف چگونه به سمت منفى تحوّل پيدا مى كند. دولت متوجّه شد و به ميدان آمد؛ اظهارات خوب و تلاش خوبى انجام گرفت. اينها مطالبى است كه به نظر من مفيد است و بايد به اين نكات توجّه داشت.
نكته ديگر اين است كه در زمينه هاى كار اقتصادى، عمده تلاش را بايد روى توليد برد. اساس مسأله، توليد است. ببينيد در كدام نقطه از مجموعه مقرّرات كشور مزاحم با توليد وجود دارد، آن را علاج كنيد. البته اين كار نگاه كلان و ديد وسيع اقتصادى لازم دارد كه مجموع بخشها - وزارت اقتصاد و دارايى، بانك مركزى، وزارتخانه هاى صنايع، كشاورزى، بازرگانى و... - كه شريك در امر تركيب و ساماندهى اقتصادى كشور هستند، با همديگر روى اين مسأله فكر كنند و ببينند كجا گيرهايى وجود دارد كه مانع توليد - چه توليد صنعتى و چه توليد كشاورزى، علمى و آنچه مربوط به وزارت علوم و آموزش و پرورش و كارهاى تحقيقاتى و پژوهشها مى شود - است. امروز حقيقتاً زمينه توليد در كشور وجود دارد و ما مديران، متخصّصان و فن آوران خوب و استعدادهاى درخشان و بالا و دلهاى گرم داريم. چند روز قبل گزارشى راجع به توليد و تكثير و انجماد سلّولهاى بنيادى به من دادند. اين يك كارِ بسيار عظيم و پيچيده علمى است كه در معدودى از كشورهاى دنيا انجام گرفته است. در كشور ما اين كار بى سروصدا اتّفاق افتاده و هنوز اعلان هم نشده است. به نظر من اهميت اين كار كمتر از كار هسته اى كه ما كرديم، نخواهد بود. اين كار در آينده پزشكى دنيا ارزش زيادى دارد و دنيا از آن به عنوان يك انقلاب پزشكى نام مى برد. يك گروه جوان مؤمنِ انقلابى و واقعاً جهادى كه از همين بچه هاى جهاد دانشگاهى هستند، راجع به اين مسأله چند سال كار كرده اند و به نتايج خوبى رسيده اند - البته بايد كار ادامه پيدا كند تا به آن نتايج نهايى اش برسد - كه ان شاءالله خودشان اعلان خواهند كرد. بنابراين ما چنين زمينه هاى رشد علمى و فكرى در كشور داريم كه از ارزش بالايى برخوردار است.
 نكته ديگر، مسأله صرفه جويى است. ديروز كه آقاى مظاهرى و دكتر شيبانى اين جا بودند، ديدم كه آنها هم روى صرفه جويى تكيه مى كنند. واقعاً صرفه جويى را جدّى بگيريد. در جاهايى هرز رفتن ثروت ملى را داريم؛ واقعاً صرفه جويى بايد يك اصل در دولت به حساب آيد.
در باب توليد عرض كنم كه بايد به طرف مصرف توليدات داخلى رفت. وقتى مى خواستند ساختمان اجلاس بين المللى را بسازند - ساختمانى كه امروز ما پُزش را مى دهيم - مهندسان آن اين جا آمدند. من به آنها گفتم تصميم قطعى بگيريد كه در اين ساختمان هيچ مصالح خارجى به كار نرود. فقط در آخرِ كار در بخشى از كارهاى صوتى و الكترونيكى و استفاده از موكت نسوزى كه در داخل نمى توانيم توليد كنيم، از توليدات خارجى استفاده كردند. اين ساختمانِ به آن عظمت، نودوچند درصد مصالحش از توليدات داخلى است. بنده در قضيه ساختِ آن ساختمان چند بار قاطع اين موضوع را گفتم و ابلاغ كردم كه رفتند و دنبال كردند و شد. ما مى توانيم؛ اين همه توليد داخلى داريم: چينى، بلور و كارهاى چوبىِ به اين خوبى داريم، كه باز آقايان و بخصوص اين شركتها از خارج مى آورند!
درباره تشنّج سياسى، بخصوص در اين برهه اى كه ما نزديك به انتخاباتيم، از آقايان - بخصوص بخشهاى سياسى دولت  - خواهش مى كنم كه نسبت به اين مسأله به طور جدّى اهتمام بورزند كه كارى كنيم كه فضاى كشور در آستانه انتخابات يك فضاى معتدل، آرام و دلنشين باشد، تا مشوّق مردم براى انتخابات شود. ما به فضل پروردگار انتخابات پُرشورى خواهيم داشت - همين طور هم خواهد شد، ان شاءالله خواهيد ديد - و به فضل الهى شركت خوبى از مردم در اين انتخابات ديده خواهد شد. من هميشه گفته ام نتيجه انتخابات كه مسأله بسيار مهمّى است، مسأله دوم ماست. مسأله اوّل، نفس انتخابات است كه انتخابات بايد با شور و هيجان و حضور مردمى صورت گيرد. اين در درجه اوّل است. بايد همه تلاشمان را بكنيم كه ان شاءالله انتخابات خوبى داشته باشيم. نگذاريد در تصميم گيريها و كارها مثل بعضى از حوادثى كه اخيراً اتّفاق افتاد و مطلوب نبود، اشتباهى رخ دهد، تا ان شاءالله خداى متعال هم تفضّل و رحمتش را شامل حال ما كند. ان شاءالله موفّق و مؤيّد باشيد و خداوند شما را تأييد كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته