پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با جوانان نخبه

بسم الله الرّحمن الرّحيم
جوانان عزيز؛ خيلى خوش آمديد. عيد سعيد غدير را به شما تبريك عرض مى كنم. اين را بدانيد كه عيد ما با ديدن امثالِ شما جوانان خوب و با استعداد كشورمان، شيرينتر و دلپذيرتر مى شود. من اين را براى خودم و براى كشور به فال نيك مى گيرم كه در روز عيد غدير - كه روز بسيار بزرگ و مهمّى در تاريخ اسلام است - با شما جوانان ارزشمند ديدار مى كنم. ان شاءالله موفّق باشيد. حال ما آماده هستيم كه برنامه را همان طور كه ترتيب داده ايد، شروع كنيد و ادامه دهيد.
 × × ×
براى من جلسه با جوانان نخبه بسيار جلسه جذّابى است. همچنين سخنانى كه ابراز مى كنند برايم جذّابيت دارد. البته نه به اين معنا كه هرچه گفته مى شود، لزوماً نظر من بر همان مطلبى است كه گوينده مى گويد؛ نه، ممكن است با هم در جاهايى اختلاف نظر داشته باشيم و شما مطلبى بگوييد كه من قبول نداشته باشم؛ ليكن از اين جهت كه من احساس مى كنم روح مطالبه و خواستن و تصميم گيرى براى حركت و به پيش رفتن در جوانان ما روزبه روز بحمدالله زنده تر مى شود، خوشحالم. راز همه پيشرفتها همين است و اين در حال تحقّق يافتن است. در زمينه هاى ديگر تجربه كرديم و ديديم كه هرجا جوانان ما خواستند و همّت گماشتند، به هدف رسيدند و رسيديم. آنچه من با نخبگان علمى در اين چند سال اخير مطرح كردم، اين است كه همين همّت گماشتن و خواستن و عزم استوار كردنِ بر مقصود، در زمينه علم هم تحقّق پيدا كند. اين، حرفى است كه من چند سال است با همه جوانان، دانشجويان و همه اساتيد - هر وقت كه با آنها ملاقات مى كنم يا پيغامى به آنها مى دهم - در ميان مى گذارم و از آنها مى خواهم و مى بينم كه اين كار مى شود.
مطالبى كه شما دوستان گفتيد، حاوى نكات خوبى است. البته بعضى از اينها سياستگذاريهاى كلان لازم دارد و مورد توجّه هم بوده، ليكن سياستگذارانِ دستگاههاى كشور بايستى اعتقاد پيدا كنند و همّت بگمارند؛ شدنى است. از جمله، مسأله تغيير بناى آموزش بر مبناى پژوهش - كه گفته شد - حرف درستى است. اين موضوع را قبلاً هم در جلسه بزرگى از قبيل همين جلسه به من گفته اند، با اين تفاوت كه شركت كنندگان آن جلسه غالباً اساتيد قديمى و مجرّب دانشگاهها بودند. در آن جا هم يك استاد كاملاً مورد اعتماد، همين مطلب را بيان كرد. روى اين كار تأكيد شده كه انجام شود؛ منتها شما مى دانيد كه اين طور كارهاى بنيانى، زمان مى طلبد. به هرحال فكر، فكر كاملاً درستى است و بايد دنبال كرد. نكته جديدى كه در اين جلسه چند نفر از شما تكرار كرديد، همان مسأله سازمان نخبگان علمىِ كشور يا مركز ويژه اى براى امور نخبگان است، كه اين دوست عزيزمان هم در پايان كار درباره آن بيشتر توضيح دادند. البته در اين كه چنين جمعى را خودِ نخبگان بايد اداره كنند، ترديدى نيست؛ يعنى تا كسى خودش با مسائل ذهنى و علمى و عملىِ مربوط به يك جمعِ نخبه آشنايى و دلبستگى نداشته باشد، نمى تواند كار كند؛ اما سخن در اين نيست كه چه كسانى آن را اداره مى كنند - هر جاى كشور كه مربوط به نخبگان باشد، آنها آن جا را بهتر اداره مى كنند - اين كار، كار دولت است و ناگزير بايستى دولت زير بار اين كار برود؛ فكر خوبى است؛ منتها وقتى دولت مسؤول كارى مى شود، اداره اين مجموعه را بايد به كسانى واگذار كند كه حقيقتاً شايسته باشند. البته بايد سعى شود كه اين مركز در دستگاههاى ادارى حل نشود و دستگاهى در كنار دستگاههاى ديگر و با مشكلات برخى از آنها به وجود نيايد؛ بخصوص رگه هاى سياسى و سياسى كارى و سياست بازى اصلاً نبايد در اين مجموعه كارها بيايد و من به شما تأكيد مى كنم مراقب باشيد كه در آن منطقه اى كه كار علمى هست، اصلاً رگه مسائل سياسى وارد نشود. معناى اين حرف اين نيست كه يك نخبه علمى نبايد سياسى باشد؛ چرا، ما معتقديم كه مردان خدا و مردان معنوى هم بايد سياسى باشند و در ميدان سياست فعاليت كنند؛ اما اين بدان معنا نيست كه انسان در آن جمع علمى، پژوهشى، صنعتى و كارى - هر نوع كارى - گرايشها و رغبتها و تمايلات سياسى را تأثيرگذار و تعيين كننده قرار دهد؛ اين قطعاً كار را خراب مى كند. به نظر من يك علّت اين كه بعضى از دستگاههاى مسؤول ما به همين مطالبى كه شما مى گوييد، نرسيده اند - در حالى كه وظيفه شان بوده و بارها هم به آنها تأكيد شده - همين است كه در آن مجموعه ها كسانى به سمت كارهاى سياسى كشيده مى شدند و انگيزه هاى سياسى را در كارها دخيل مى كردند؛ لذا كارها لنگ مى ماند. كارهاى كلانى كه مجموعه مديريّتى مى تواند تصميم گيرى كند، به عهده خودِ وزارت است و اصلاً خيلى از كارهاى مربوط به اين موضوع به مصوّبه دولت يا به قانون احتياج ندارد؛ يعنى خودِ وزير در حيطه اختياراتش مى تواند تصميم گيرى كند. اگر مى بينيم نشده، اشكال و عيبى در اين جاست كه من آن را در بعضى از دستگاههاى مسؤول و مرتبط با اين مسائل ديده ام و آن همان وجود بعضى از گرايشهاى سياسى است كه مانع كار شده است.
مطالب ديگرى هم گفتيد كه برخى از مهمترين موارد آنها را يادداشت كردم و اميدوارم كه به آنها رسيدگى شود. من معمولاً اين يادداشتها را دنبال مى كنم؛ نبايد تصور كنيد كه اينها دنبال نمى شود؛ چرا، دنبال مى شود؛ اثر هم مى گذارد و شما هم اثرش را در خيلى از دستگاههاى گوناگون و خيلى از كارهايى كه جديداً انجام گرفته - كارهاى علمى، پژوهشى و بعضى از پردازشهاى لازم در برخى از سياستهاى علمى و پژوهشى - مشاهده مى كنيد. اين تأثيرگذارى به خاطر همين دنبال گيريهايى است كه آنها نيز از حرفهاى جلساتى نظير اين جلسه ناشى شده است. بنابراين، اين جلسات به نظر من جلسات مباركى است و بركاتى دارد و ان شاءالله دنبال مى شود؛ اين هم دنبال خواهد شد.
عزيزان من! آن چه من به شما مى خواهم عرض كنم، اين است: شما كسانى هستيد كه در اين صحنه - كه مورد اهتمام ماست - بايستى مثل يك سرباز در ميدان جنگ انگيزه داشته باشيد و كار كنيد. اين، لبّ قضيه است. ما نمى خواهيم چيزى را به كسى تحميل كنيم و اين كار مثل سربازگيرىِ اجبارى دوران جنگ نيست. در اين جا نخبه علمى در ميدان پرورش، پيشرفت و توليد علم بايستى مثل يك سرباز كار كند؛ اگر هم نكرد، كسى يقه او را نخواهد گرفت؛ ليكن يك روز يقه همه ملت و كشور را مشكلات اساسى و بزرگى خواهد گرفت كه ما در كشورمان تجربه كرديم.
حرف من به طور كلّى همين است كه اگر علم به يك دليل تاريخى - كه آن دليل تاريخى را هم فكر مى كنيم كاملاً مى شناسيم - در انحصار مجموعه اى از ملتها و بخشى از مردم دنيا قرار گيرد و اينها علم را انحصارى نگهدارند و تبعيض قائل شوند و علم را به ملتهاى ديگر بفروشند و آن را وسيله اى براى تحميل سياستهاى خودشان قرار دهند - كه استعمار اصلاً از همين نقطه به وجود آمد - اين، ظلم بزرگ به بشريت است. علم بايد مثل ثروت، عادلانه توزيع شود. نظر اسلام هم همين است كه علم بايد بين همه كشورها و ملتها توزيع شود. اين كه ما اين فناورى را نبايستى به مردم آسيا يا جاهاى ديگر بدهيم، همان طلبيدنِ انحصار فناورى است كه وقتى در اقتصاد پيش مى آيد، كارتلهاى عظيم اقتصادى به وجود مى آيد و آنها به انسانها ظلم مى كنند؛ وقتى در سياست پيش مى آيد، انحصارگريهاى جهانى پيش مى آيد و اين جنگها را پيش مى آورد. ما مى خواهيم با اين انحصارگرايى مبارزه كنيم و مبارزه و همّت ما هم به اين است كه خودمان سعى كنيم از اين چاه و منبع عظيم و غنى اى كه در ميان كشور و در نيروى انسانى خودمان داريم، بهره بردارى و استفاده نماييم. اين كار را همه ملتها مى توانند بكنند و ملتى كه استعداد بيشترى دارد، بيشتر مى تواند در اين زمينه كار كند.البته مانع و مشكل ايجاد مى كنند؛ بايد با اين مانع و موانعى كه به طور قهرى وجود دارد، مبارزه كرد.
من شنيده ام كه در برخى از محافل سياسىِ حسّاس دنيا گفته شده كه ما نخواهيم گذاشت يك ژاپن اسلامى در اين منطقه به وجود آيد! آن ژاپن اسلامى، شما هستيد. اين حرف بيخود هم گفته نشده است؛ به خاطر اين كه كشور ما بر حسب آمار از لحاظ - به قول رايجِ معروف - نرخ سرعت رشد علمى و تحقيقى، در بُرهه اى از زمان و در همين چند ساله، بالاترين نرخ رشد را در دنيا داشته است. البته آنچه كه در قدر مطلق و موجودى ماست، نشان دهنده اين است كه با پيشرفتهاى دنيا هنوز خيلى فاصله داريم؛ اما فاصله بسيار بسيار زيادتر بوده و ما توانسته ايم اين فاصله را با سرعت بالا كم كنيم. اين موضوع در كشور ما در همين ده، پانزده سالِ اخير اتّفاق افتاده است. البته امروز قدرمطلقهاى ما نسبت به گذشته خيلى تفاوت دارد.
بنده از آمار مقاله هاى علمىِ منتشر شده در مجلّات معتبر دنيا اطّلاع داشتم؛ اما اين كار - توليد مقاله و نشر آن در دنيا - كارِ مهم و درجه يك نيست و با انجام آن، همه كار صورت نگرفته، بلكه بايد اين فكر در اين جا پخته، توليد و اجرايى شود و به مرحله عمل درآيد، تا بشود گفت پيشرفت حاصل شده است. البته در همين زمينه ها هم خيلى كار در كشور صورت گرفته است و ما حركت كرده و به راه افتاده ايم.
 يكى از مهمترين قسمتهاى يك حركت، «شروعِ حركت» است كه ما اين قسمت را شروع كرده ايم؛ يعنى آن قدرت بالايى كه متكفّل شروع و راه اندازى است، اين حركت را به بركت انقلاب و نظام اسلامى سرمايه گذارى كرده است. شما اين را بدانيد كه اگر اين كشور به بركت انقلاب، كار رهاسازىِ نيروها و توانها را به خود نمى ديد و بنا بود كه مثل همان چه كه در خيلى از كشورها هست، در اين نظام نيز وجود داشته باشد، مطلقاً چنين پديده عظيمى در كشور ما به وجود نمى آمد. البته ما فقط راه افتاده ايم؛ اين خيلى مهمّ است؛ منتها بايد اين راه را برويم. همه حرف من در اين چند سال همين است كه مى گويم بايد اين حركت انجام گيرد؛ كننده كار هم صاحبان استعداد هستند. البته مسؤولان وظايف بسيار مهم و لازمى را بر عهده دارند؛ در اين هيچ ترديدى نيست. گاهى تخلّفاتى هم مى شود؛ بخشى هم عمل مى شود؛ با اين همه ما براى برطرف كردن اين مسائل تلاش مى كنيم. شما اين را بدانيد كه بنده به صِرف اين كه بگويم نهضت نرم افزارى راه بيفتد، اكتفا نكرده ام. يك نهضت - نهضت به معناى جنبش و حركت و حضور مبارزه گر - كه با گفتن و دستور و فرمان راه نمى افتد، بلكه بايد زمينه هايش فراهم شود. من مى گويم اين نهضت نرم افزارى راه افتاده است؛ چرا كه امروز خودِ آن تبديل به گفتمان و فكر رايج شده است. اين خيلى اهميت دارد. خيليها به اين كه ما مى توانيم و بايد علم را به وجود آوريم و مرزهاى آن را بشكنيم و جلو برويم، اصلاً توجّه نداشتند. همين مطلب كه بعضى از دوستان گفتيد، درست است؛ حافظ بودن كافى نيست؛ بعضيها اكتفا مى كردند به اين كه دانسته هاى ديگران را حفظ كنند؛ اما امروز اين ميل، عزم و احساس در خيلى از جوانان، اساتيد و نخبگان ما به وجود آمده كه بايد علم را توليد كرد. من هم همين را اصرار دارم و دنبال مى كنم؛ كننده كارش هم شما - مجموعه كسانى كه اهل علمند و بخشى از آنها شما نخبگان هستيد كه الان اين جا تشريف داريد - هستيد. بايد همّت كنيد؛ نبايد دلسرد شويد؛ همچنان كه اين برادرمان گفتند: «ما هستيم و خواهيم بود»؛ بايد هم باشيد؛ بايد هم بكنيد؛ وظيفه تاريخىِ ما و شماست. سرنوشت آينده اين كشور به همين تصميمى كه امروز ما خواهيم گرفت و عملى خواهيم كرد، بستگى دارد.
البته اين برادر و جوان عزيزمان راجع به ارتباط با حضرت بقيةالله ارواحنافداه مطلبى را بيان كردند. بزرگى مى گفت كسى به من مراجعه كرده و پرسيده چه كار كنم كه خدمت حضرت برسم؟ ايشان گفت من به او گفتم شما اگر به واجبات عمل و از محرّمات اجتناب كنيد و كمى مراقب خودتان باشيد، حضرت پيش شما مى آيند؛ شما لازم نيست زحمت بكشيد و پيش حضرت برويد. راهى كه براى انتفاع از آن بزرگوار پيش پاى ما گذاشته اند، راه ِ تهذيب نفس است، راه ِ مخصوصى نيست؛ همان راهى است كه براى تكامل نفس، براى آدمِ خوب شدن، براى نورانى شدن دل انسان و انعكاس جلوه جمال الهى در آن جلوِ پاى انسان گذاشته اند. خصوصاً شما كه جوانيد و دلهايتان پاك است، آمادگى داريد و برايتان خيلى آسانتر است. حال شما خيال مى كنيد كه ما در اين جا راه ويژه اى براى رسيدن به خدمت حضرت داريم؛ نه، وضع شما از اين لحاظ از من بهتر است؛ چون شما دلهاى پاك و صافى داريد؛ پايبنديها و دلبستگيهايتان كمتر است و خيلى راحت تر مى توانيد ارتباط برقرار كنيد. اين ارتباط برقرار كردنها هم با صفاى نفس كاملاً ميسّر و آسان خواهد شد. صفاى نفس هم با همين عمل به واجبات، اجتناب از گناهان، آلوده نكردن خود، آلوده نشدن و مراقبت به دست مى آيد. البته كسى معصوم نخواهد شد كه هيچ خطايى از او سر نزند؛ اما اگر مراقب باشيم، لغزشهايمان كم خواهد شد و اگر يك وقت هم لغزشى پيدا كنيم، با مغز به زمين نمى خوريم؛ اين خاصيت مراقبت است. اسم اين مراقبت در فرهنگ اسلامى چيست؟ تقوا. وقتى مى گويند باتقوا باشيد، يعنى مراقب باشيد؛ مراقب كار خودتان باشيد؛ مواظب باشيد چه مى گوييد و چه تصميمى مى گيريد و چه عملى مى كنيد. اين مراقبت موجب مى شود كه انسان نلغزد و اگر لغزيد، خيلى صدمه نخورد.
يكى از برادران راجع به درصد بودجه پژوهش، گفتند كه يك ونيم درصد بودجه قرار بوده براى كارهاى پژوهشى گذاشته شود كه چهار دهم درصد شده است. البته اين آمار كاملاً غير از آمارى است كه در آخرين جلسه اى كه داشتيم - به نظرم آخرين جلسه يا جلسه با هيأت دولت بود و يا يكى از جلسه هاى رسمى در يك ماه اخير - مطرح شد. آمارى كه در آن جلسه، مسؤولان و يا فكر مى كنم خود آقاى رئيس جمهور درباره سهم بودجه پژوهش به من گفتند با آنچه كه الان از اين برادرمان شنيدم، كاملاً تفاوت دارد. من ان شاءالله اين را در ذهنم نگه مى دارم و بيشتر درباره اش تحقيق مى كنم. آنچه كه به من گفته شد اين است كه بودجه پژوهش از چند سال قبل خيلى بيشتر شده؛ به نظرم دو يا سه برابر شده است.
من چند ماه قبل ديدارى از دانشگاه شهيد بهشتى داشتم - كه شايد بعضى از شما از آن دانشگاه باشيد - و مراكز پژوهشى آن جا را ديدم كه خيلى برايم جالب بود. بعد هيأتى را معيّن كردم كه آنها با يكايك زبدگان و نخبگانى كه من از پژوهشگاههايشان بازديد و با آنها صحبت كرده بودم، صحبت كردند و خصوصيات مورد نظرشان را از آنها پرسيدند؛ رويش بحث كردند و آن موارد را به جريان انداختند كه كار اجرايى شود؛ يعنى دوست داريم كه اين كارها اجرايى شود و ان شاءالله هم خواهد شد.
 بنده با بعضى از اين مجموعه هايى كه دوستان اسم آورديد - مثل باشگاه دانش پژوهان جوان - آشنا هستم. آنها تابه حال چند نامه به من نوشته اند كه من هم پاسخ داده ام.
يكى از برادران مثال گلخانه را زدند كه مثال درستى نيست. فضاى عمومى كشور بايستى فضاى ترويج، توليد، گسترش و تحقيق علم و پرورش عالِم و محقّق باشد. وقتى فضاى عمومى اين طور شد، معنايش اين نيست كه لزوماً در همه خانه ها يا در هر نقطه اى از جامعه بايستى علم به وجود آيد؛ نه، بلكه علم لازم است در نقطه مناسب خودش به وجود آيد. فضا، فضاى علمى خواهد بود؛ فضاى تحقيقى خواهد بود؛ منتها بديهى است كه وقتى فضاى علمى در كشور به وجود آيد، اين علم و تحقيق در نقطه مناسب و متناسب رشد خواهد كرد؛ مثلاً در دانشگاهها، پژوهشگاهها و از اين قبيل مراكز. بنابراين بحث گلخانه سازى و فضاى گلخانه اى درست كردن اصلاً وجود ندارد. گلخانه به درد اين مى خورد كه يك چيز زينتى درست كنند كه وقتى گلى بيرون آمد، چند ساعتى - بيست وچهار يا چهل وهشت ساعت - روى ميزى بماند؛ والّا آن گل ديگر به درد نمى خورد. فضا بايد فضايى باشد كه بشود اين محصول را حفظ كرد و از آن بهره برد.
بار ديگر به شما كه از دوستان عزيز و برادران و خواهران و فرزندان من هستيد و من به همه شما علاقه دارم و به همه تان دعا مى كنم و اميدوارم كه موفّق باشيد، اين عيد سعيد و همچنين بيست ودوم بهمن را تبريك عرض مى كنم. از خداوند متعال مى خواهم كه به شما توفيق دهد كه بتوانيد آن وظيفه سنگينى را كه امروز بر عهده نخبگان كشور ما هست - كه بحمدالله از استعدادهاى بالايى هم برخوردارند - ان شاءالله انجام دهيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته