پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار پرستاران و جانبازان به مناسبت روز پرستار

بسم الله الرّحمن الرّحيم
من هم متقابلاً اين ميلاد مسعود را به همه عشّاق و پيروان خاندان ولايت، تبريک عرض مي کنم و بخصوص اين روز را - که روز پرستار نامگذاري شده است - به همه پرستاران کشور که قشر زحمتکش و ارزشمندي هستند، و همين طور به خواهران جامعه زينب که فعّاليت و تلاش فرهنگي خود را به نام اين بزرگوار آغاز کردند و سامان دادند، مبارکباد مي گويم. اميدوارم روح مطهّر حضرت زينب کبري سلام الله عليها - که بخش عمده اي از حماسه بزرگِ ماندگارِ عاشورا متعلّق به آن بزرگوار است - نه فقط در ميان بانوان جامعه، بلکه در ميان همه افراد، زنده و حاضر و درس آموز باشد.
اوّلاً لازم مي دانم که از همه پرستاران سراسر کشور صميمانه تشکر کنم؛ اگر چه مردم ما قلباً از پرستاران متشکرند. هر کس که گذارش به بيمارستان  افتاده باشد، يا مريض و مريضدار شده باشد، مي داند که نقش پرستار، چقدر نقش پُربها و پُراثري است. در حقيقت، اين حرفه پرستاري، ترکيب عجيبي است - که من براي تقدير از پرستاران و توجّه دادنِ همه انظار و افکار مردم به اين قشر شريف، اين جمله را عرض مي کنم - از يک سو، ترکيبي است از رحمت و عطوفت و مهرباني و مراقبت، و از سوي ديگر، دانش و معرفت و تجربه و مهارت. فقط هم مهرباني کافي نيست. غمگساري، همه پرستاري نيست. دانش لازم دارد، تا پرستار کار خود را درست و بجا انجام دهد. دانشِ تنها هم بدون عطوفت و مهرباني کافي نيست. لازم است اين دانش، با روحيه انساني لطيف، بامحبّت و احساس مسؤوليت و با دلسوزي نسبت به بيمار همراه باشد. اين دو بُعد، در پرستاران جمع شده است. لذا اگر طبابت باشد، اما پرستاري نباشد، طبابت هم نخواهد توانست  علاج بيماري بيمار را بکند. بخش مهمّي از بهبود حال بيماران ما، مرهون دست نوازشگر پرستاران است.
 عزيزان من! اين موقعيت را قدر بدانيد؛ اين خدمتگزاري را بزرگ بشماريد؛ از خدا به خاطر آن سپاسگزاري کنيد که شما را به اين کار مهم موفّق کرده است و آن را هر چه مي توانيد، بهتر انجام دهيد. در دوران جنگ تحميلي هم پرستاران ما خيلي خدمت کردند و شب و روز، اين قشرْ مشغول زحمتکشي هستند. اين کارهايي که وزير محترم ذکر کردند، همه کارهاي لازمي است که ان شاءالله اميدواريم با سرعت و به بهترين وجهي انجام گيرد و خداوند مسؤولاني را که در سالهاي گذشته آن زحمات را کشيدند، مأجور فرمايد.
نکته اي که به اين مناسبت به طور مختصر عرض مي کنم، اين است که اين ترکيبِ ميان دانش و عواطف انساني، چيز مهمي است و در همه جا لازم است. امروز علّت اين که دانشِ پيشرفته فوقِ مدرنِ تمدّن و دنياي غرب قادر نيست بشريّت را نجات دهد، همين است که با انسانيت همراه نيست. هر جايي که دانش باشد، اما وجدان و معنويّت و اخلاق و عاطفه و احساسات بشري در آن جا غايب باشد، بشر از آن دانش سودي نخواهد برد. دانش بدون معنويّت و اخلاق، بمب اتم مي شود، به جان بي گناهان مي افتد؛ اسلحه مي شود، غير نظاميان را در لبنان و فلسطين اشغالي و ديگر مناطق عالم هدف قرار مي دهد؛ مواد کشنده شيميايي مي شود، در حلبچه و بقيه نقاط عالم، زن و کودک و مرد جوان و انسان و حيوان را به نابودي مي کشد! اينها از کجا آمد؟ اين مواد کشنده، از همين مراکز علم و از همين کشورهاي اروپايي خارج شد! آنها بودند که اين مواد را ساختند و در اختيار رژيمي که ملاحظات لازم را نداشت، گذاشتند. نتيجه اين شد که مشاهده کرديد. سلاحها و انواع و اقسام فرآورده هاي علم، امروز نتوانسته است و نمي تواند بشر را خوشبخت کند، خانواده ها را سعادتمند نمايد، فرزندان و کودکان و زنان و مردان را لذّت زندگي بچشاند؛ به خاطر اين که با اخلاق و معنويّت همراه نيست.
ما در تمدّن اسلامي و در نظام مقدّس جمهوري اسلامي که به سمت آن تمدّن حرکت مي کند، اين را هدف گرفته ايم که دانش را همراه با معنويّت پيش ببريم. اين که مي بينيد دنياي غرب نسبت به پايبندي ما به معنويّت، حسّاس است؛ بر دينداري ما اسم تعصّب و تحجّر مي گذارد و علاقه مندي ما به مباني اخلاقي و انسانيت را مخالفت با حقوق بشر قلمداد مي کند، به خاطر آن است که اين روش، ضدّ روش آنهاست. آنها علم را پيش بردند - البته کار مهمّ و بزرگي بود - اما جداي از اخلاق و معنويّت بود و شد آنچه که شد. ما مي خواهيم علم با اخلاق پيش برود. دانشگاه همچنان که مرکز علم است، مرکز دين و معنويّت هم باشد. متخرّجِ دانشگاههاي کشور، مثل متخرّجِ حوزه هاي علميه، ديندار بيرون بيايد. اين، آن چيزي است که آنها نمي پسندند و نمي خواهند. به همين خاطر، سالهاست که با انواع تهمتها، به جمهوري اسلامي تهمت مي زنند. اين تهمتها آن قدر مکرّر شده که براي شنوندگان تهوّع آور است! جمهوري اسلامي را به تعصّب و تحجّر و - به قول خودشان - بنيادگرايي، يعني خشکي بي حدّواندازه اي که هيچ انعطافي در آن نيست، متّهم مي کنند! اسلام را اين گونه معرفي مي کنند؛ در حالي که خشکي آن جاست، زندگي دور از معنويّت و عطوفت و رحمت و انسانيّت آن جاست که حتّي محيط گرم خانواده هم قادر نيست کودکان را در خود نگهدارد.
شما ببينيد امروز در کشورهاي به اصطلاح پيشرفته صنعتي، چقدر نوجوانان و کودکان بي سرپرست يا داراي سرپرستي که از خانه گريزان شده اند و شبها در خيابانها پرسه مي زنند و جنايت و قتل و آدمکشي مي کنند و به سيگارکشي و انواع  و اقسام اعتيادهاي مضر دچار مي شوند، وجود دارد. اين، متعلّق به آنهاست. همان خشکيهاست که اين عصيانهاي جواني را در آن جا به وجود مي آورد.
 از سي، چهل سال قبل، کارهايي که جوانان به اسمهاي مختلف - مثل بيتل و ... - مي کردند، تا امروز، همه به خاطر اين است که آن جوامع قادر نيستند آن عواطف انساني را اشباع و ارضا کنند. خشکند، بي انعطافند، يک جانبه اند، ظالمند، سختگيرند. محيط اسلامي، اين طور نيست. محيط اسلامي، محيط رحمت، اعتدال، حاکميت معنويّت و تقواست که خودِ معنويّت و تقوا، يعني آغوش بازي براي همه عواطف انساني، همه احساسات صحيح بشري، همزيستي و آسايش معنوي انسانها و آرامش دلها.
نکته قابل توجّهي هم به مناسبت هفدهم شهريور عرض کنم، که اين روزها، روزهاي ماندگاري در تاريخ ماست. من از روز هفدهم شهريور سال 1357 خاطره اي در ذهن دارم. قبل از آن که اين حادثه خونبار در تهران اتّفاق بيفتد، سياست رژيم ستمشاهي به دنبال اين بود که مبارزان و به تبع آن ملت ايران را، به تندرو و کندرو، افراطي و معتدل تقسيم کند. اين، نکته خيلي قابل توجّهي است که امروز مثل آيينه اي، همه عبرتها را به ما درس مي دهد. کسي که روزنامه هاي آن وقت و اظهارات مسؤولان رژيم ستمشاهي را مطالعه مي کرد، مي فهميد که اينها مي خواهند کساني را که در مقابل آنها هستند و مبارزه مي کنند، از هم جدا کنند. عدّه اي را که طرفداران و علاقه مندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار مي کردند، به عنوان تندرو و افراطي و متعصّب معرفي مي کردند. در مقابل اينها هم، بعضي از کساني را که علاقه مند به مبارزه بودند، ولي خيلي جدّي در آن راه نبودند، يا جدّي بودند، ولي دستگاه آن طور خيال مي کرد اينها جديّتي ندارند، به عنوان افرادي که معتدلند و با اينها مي شود مذاکره و صحبت کرد، معرفي مي کردند. من در آن روز اين احساس خطر را کردم. آن زمان من در جيرفت تبعيد بودم. شايد روز چهاردهم يا پانزدهم شهريور بود. به يکي از آقايان معروف که در قم بود، نامه اي نوشتم و اين سياست رژيم را براي آن آقا تشريح کردم و گفتم اينها با اين تدبيرِ خباثت آميز مي خواهند بهانه اي براي سختگيري بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اين که خودتان بخواهيد، در مقابل آنها قرار دهند. اين نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهريور بود که راديو و روزنامه ها، خبر کشتار هفده شهريور را پخش کردند. فرداي آن روز، ما در جيرفت از اين قضيه مطّلع شديم. من برداشتم در حاشيه آن نامه براي آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاين هنوز از نتايج سحر است». آن نامه را به وسيله مسافر، براي آن آقاي محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگيريها را عليه مبارزان و انقلابيون حقيقي راه انداختن که نمونه اش کشتار هفدهم شهريور بود.
عين همين سياست را دشمنان ما از چند سال بعد از آغاز پيروزي انقلاب، در خارج شروع کردند که تا امروز هم ادامه دارد. مي نشينند تحليل مي کنند که فلان کسان تندروند، متعصّبند، متحجّرند؛ فلان کسان معتدلند، فلان کسان قابل مذاکره نيستند، فلان کسان هستند! با آن برداشتهاي غلط و ناقص، پيش خودشان مي نشينند و تحليل مي کنند و در راديوهايشان پخش مي شود! من آنچه را که براي آگاهي ملت عزيز مي خواهم عرض کنم، اين است که بدانيد اين همان سياست است؛ اين همان تدبير خباثت آميز است که هجده، نوزده سال پيش، به وسيله عوامل آنها در داخل ايران انجام مي گرفت؛ امروز هم به وسيله همان طرّاحان و سياستگذاران در سطح جهاني، باز ناظر به نظام اسلامي و انقلاب اسلامي انجام مي گيرد.
بحمدالله خداي متعال دشمنان ما را از کساني قرار داده است که اين ملت و اين فرهنگ و اين حرکت و مبارزه را نمي شناسند و نتوانستند بشناسند. خداي متعال چشمهاي آنها را بست: «وجعل علي بصر غشاوة» ؛ نمي توانند درک کنند که در داخل اين کشور چه خبر است؛ روحانيون محترم، علماي بزرگوار، سياسيّون کشور، مسؤولان عالي مقام چه کساني هستند، چي هستند، چه مي گويند و حرفشان چيست. البته شايد کساني هم در بين اينها هستند که حقيقت را مي دانند و براي مصلحت وقت، چيزي بيان مي کنند. اين حرفهايي که مي زنند، همه يا از روي جهالت است، يا از روي خباثت و يا توأم! هم اين ملت را نمي شناسند، هم قصد شيطنت و خباثت دارند.
برادران عزيز، خواهران عزيز و همه ملت ايران! بدانيد امروز بحمدالله در سطح مسؤولان کشور، کسي که حتّي ذرّه اي هم گرايشي به سياستهاي استکباري و استعماري و علاقه انعطاف به آنها داشته باشد، وجود ندارد. مسؤولان طراز اوّل کشور، همه عاشق انقلاب و راه امام و فدايي اسلامند و براي احکام اسلام حرکت مي کنند و نفس مي کشند. امروز بحمدالله دولت اين طور است، رئيس جمهور اين طور است، مسؤولان قواي سه گانه اين طورند، نمايندگان مجلس و اعضاي بلندپايه قوّه قضاييّه و نيز همه مسؤولان کشور اين طورند.
آنچه که امروز در مقابل مسؤولان اين کشور است، راه حاکميت مطلق احکام نوراني اسلام بر زندگي جامعه و يکايک افراد ما و نيز تحکيم نظام حقيقي اسلامي است. اندکي در اين ترديد نکنيد؛ بگذاريد آنها هر چه مي خواهند، بگويند. خواهشهاي دل خودشان است که اين تعبيرات ظاهر مي شود: فلان کس طرفدار ماست، فلان کس علاقه مند به رابطه با ماست، فلان کس مخالف تندروي است، فلان کس چنان است! تندروي و کندروي، در ذهن آنهاست.
ممکن است در زمينه هاي گوناگون و در برخي از سياستهاي اجرايي کشور، سلايق مختلف باشد. طبيعت بشر است؛ مانعي ندارد و غير از اين نمي شود توقّع داشت. البته يک مدير، يک طور ممشايي دارد، يک مدير ديگر در اداره ديگر، ممشاي ديگري دارد؛ اما بحمدالله همه مسؤولان در همان راهي هستند که امام بزرگوار از اوّل آن را اعلام کرد و پايه هاي آن را مستحکم نمود و نظام مقدّس جمهوري اسلامي را بر آن اساس به وجود آورد.
اين نظام، يکي از بزرگترين خاصيتهايش، مقابله با استکبار و تفرعن قدرتهاي مستکبر عالم است. نظام اسلامي، در مقابل زورگويي هيچ قدرتي، يک لحظه کوتاه نخواهد آمد. ما مي دانيم که چون عدل و حق، جريان اصلي و طبيعي عالم وجود است و حرکت موجودات و همه اجزاي عالم و رشد همه سلّولهاي موجود زنده و حرکت همه ملکولهاي اشيا و اجسام در جهت حقّ است؛ رشد غير حق، رشد باطل و رشد سرطاني است و محکوم به فناست. بنابراين هرحرکتي که بر اساس داعيه حق باشد و تلاش و مجاهدت پشت سر آن باشد، آن پيروز خواهد شد. لذا ما که ادّعا مي کنيم و مي گوييم ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي، بالاخره مستکبران را از تحت تفرعشان به خاک خواهند کشيد، بر اين اساس - يعني قاعده و قانون عالم آفرينش - حرف مي زنيم.
البته «انّهم يرونه بعيدا و نريه قريباً».  آدمهاي ظاهربين اين را دور مي بينند؛ همچنان که در دوران مبارزات، آدمهاي ظاهربين، زوال حکومت پهلوي و رژيم ستمشاهي را هم دور از دسترس، بلکه ناممکن مي ديدند؛ اما ممکن بود و محقّق شد و انجام گرفت. ده سال قبل از اين، اگر کسي ادّعا مي کرد که رژيم مارکسيستي از روي عالم محو خواهد شد و از اتّحاد جماهير شوروي با آن نام و نشان، اثري باقي نخواهد ماند، هيچ کس از افراد ظاهربين باور نمي کرد.خيلي از حقايق عالم، اين گونه است.
استکبار و تفرعنِ بشري و استبداد نسبت به ملتها، در عالم باقي ماندني نيست. اگر شما مي بينيد که فلان قدرت و بهمان قدرت و در رأس همه، رژيم ظالم و ستمگر امريکا، امروز اين حرفها را با فرياد و عربده بيان مي کنند، گمان نکنيد که اينها هم به معناي قدرت حقيقي و ماندگار است؛ نخير، هيچ اعتباري ندارد. ما نمي خواهيم پيشگويي کنيم و زمان معيّن نماييم؛ طبيعت عالم اين است که حق پيروز مي شود، به شرط اين که اهل حق دنبال آن بايستند و مبارزه کنند و براي آن تلاش نمايند.
 ملت ايران به فضل پروردگار در همه اين ميدانها پيروز خواهد شد. به لطف الهي، تا امروز بر همه موانع فائق آمده است؛ در آينده نيز همين طور خواهد بود. گمان نکنيد که ملت ايران چون در دنيا پشتيباني قدرتها را ندارد، ضعيف است؛ نخير، خيلي قوي است؛ به خاطر اين که همين معنويت و همين ايمان در اوست و همين مسؤولان دلسوز و علاقه مند و مؤمن در اين کشور تلاش و کار مي کنند. آحاد ملت بايستي يکپارچه و يکصدا و يک زبان، اين راه را ادامه دهند و دنبال اين راه حرکت کنند. خداي متعال هم تفضّل خواهد کرد و ان شاءالله روزبه روز پيشرفتهاي نظام جمهوري اسلامي در زمينه هاي معنويّت و ماديّت و سياست و اداره امور کشور، بهتر خواهد شد و اين مشکلات ريز و درشتي که برخي تحميل شده است و برخي طبيعت پيشرفت کار است، ان شاءالله به فضل الهي و به همت مسؤولان و با کمک مردم برطرف خواهد گرديد.
اميدواريم که خداوند متعال، قلب مقدّس ولي عصر را از همه شما راضي کند و روح مطهّر امام بزرگوار را شاد فرمايد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته