پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با نمايندگان دوره ششم مجلس شوراى اسلامى

بسم الله الرّحمن الرّحيم
برادران و خواهران عزيز! نمايندگان و منتخبان محترم و همکاران جديد و عزيز ما در اداره ي اين کشور بزرگ و اين انقلاب عظيم و رسيدن به هدفها و آرمانهايي که خداي متعال براي ملت مسلمان و مجاهدان راه خودش وعده فرموده! خيلي خوش آمديد.
اولين مطلبي که هر مسؤولي در نظام اسلامي - از جمله شما برادران و خواهران عزيز - مناسب است که در ذهن داشته باشد، شکر خداوند متعال به خاطر اين مسؤوليت بزرگ است. اين طور نيست که هر وقت انسان بخواهد در خدمت مردم، در خدمت اسلام و در خدمت هدفهاي عالي قرار گيرد، اين کار برايش ميسّر باشد. زمانها و شرايط مختلف است و امکانات هميشه در دسترس نيست. اين شرف بزرگي براي يک انسان مؤمن و متعهّد است که احساس کند در جايي قرار گرفته که مي تواند براي مردم، براي کشور، براي اسلام، براي هدفهاي والايي که در عظمت آنها ترديدي نيست، تلاشي کند، زحمتي بکشد و قدمي بردارد.
عزيزان من! اگر خداي متعال هم کمک نکند، قدم از قدم نمي شود برداشت. کمک الهي يک امر تصادفي و غيرمنطقي و بي محاسبه نيست؛ کمک الهي هم مترتب بر اين است که انسان از خدا بخواهد، تلاش کند، استغاثه کند و او را به کمک بطلبد.
پيامبر بزرگوار ما - که اين روزها به نام آن بزرگوار مزيّن است و ايام ولادت با سعادت اوست و براي همه مؤمنين و براي همه مسلمانان اسوه است - در هنگامه هاي سخت، ملاحظه نمي کرد که تضرّع او پيش خدا و کمک خواستن او از خدا ممکن است در ذهن مخاطبان و شاهدان و ناظران، اين تأثير را بگذارد که او به خودي خود ناتوان است. به صراحت مي گفت من به خودي خود ناتوانم و بدون کمک خدا از من کاري برنمي آيد. در جنگ احزاب، در حالي که همه دشمنان از اطراف، مدينه و پيامبر و گروه مؤمنين را محاصره کرده بودند، با اين نيّت که اسلام و قرآن و پيام جديد را به کلّي از بيخ و بن بکنند، پيامبر اکرم در کنار آرايش نظامي، در کنار تدابير بسيار هوشمندانه اي که در آن جا به کار برد، در کنار تحريض مردم بر مقاومت، در مقابل چشم مردم بر زمين زانو گذارد! بارها اين کار تکرار شد که در کتابهاي سيره هست. پيامبر دستش را بلند مي کرد، تضرّع مي کرد، اشک مي ريخت و مي گفت: پروردگارا! به ما کمک کن و نصرتت را به ما برسان و به ما توفيق بده.
بدون کمک الهي نمي توانيم کاري انجام دهيم؛ و کمک و رحمت الهي جز با توجّه و توسّل به او، جز با شستشوي دل، جز با خالص کردن نيّت، جز با کنار گذاشتن هدفهاي حقير و کوچک شخصي ميسّر نخواهد بود؛ و اين انقلاب، با اين روحيه و با اين حالت پيروز شد؛ و اين مجلس شوراي اسلامي - که افتخاري براي نظام جمهوري اسلامي و برگ زرّيني بر شناسنامه انقلاب و نظام ماست - با اين ترتيب پيش آمد.
ما قبل از انقلاب در اين کشور چيزي به نام مجلس شورا را تجربه کرده بوديم. هرکس که آن مجلس و آن اوضاع و آن تاريخ را ديده، يا لمس کرده، يا در آثار خوانده است، قدر اين مجلس و اين انقلاب را مي داند؛ قدر آن مجاهدتهايي را مي داند که باعث شد در طول بيست و يک سال، يک روز مجلس شوراي اسلامي تعطيل نشود. البته آن مجلس هم فرآورده اسلام بود. اگر مبارزات اسلامي مؤمنينِ به اسلام و علماي بزرگ نمي بود، آن مجلس هم شروع نمي شد؛ منتها آن مجلس منحرف شد. دو آفت بر آن مجلس مسلط شد: يکي تعطيل و توقّف، يکي انحراف. انحراف مجلس هم اين بود که نمايندگان به وظيفه نمايندگي خود عمل نکردند. بعد از مجلس سوم و چهارم به اين طرف، چهار، پنج دوره مجلسِ دو ساله تشکيل شد که تقريباً براساس انتخاب مردم بود؛ اما بعد ديگر انتخاب و گزينشي نبود و مردم حضور نداشتند! هيچ کس به قدر کساني که آن وضعيت را ديدند، يا لمس کردند، يا شنيدند و فهميدند، قدر اين مجلس شوراي اسلامي و اين محيط قانونگذاري آزاد و اين گزينش مردمي حقيقي را نمي داند. خدا را شکر بگزاريد که شما را جزو کساني قرار داد که بتوانيد در چنين جايگاه مهم و رفيعي حضور پيدا کنيد؛ براي او فکر کنيد و تصميم بگيريد و براي انجام وظيفه، کار و تلاش و مجاهدت کنيد. اين کشور به تلاش و مجاهدت، بسيار احتياج دارد.
انقلاب اسلامي يک تجربه جديد و يک حرف نو در دنياست. نظام اسلامي يک حرف تازه در محيط سياسي عالم است. اين چيزي نيست که نظامهايي که منافع کلان قدرتهاي مستقر و مسيطر عالم به آن آنها وابسته است، حاضر باشند به آساني از سرش بگذرند. لذا مقابله و معارضه و کارشکني و تهديد مي کنند؛ براي اين که بتوانند اين تجربه جديد را به شکست بکشانند. بنابراين، مشکلات، تحميلي است. علاوه بر ضعفها و فتورها و بي فکريها و عقب ماندگيهايي که در طول زمان بر ملت و کشور ما تحميل شد، فشارهاي دشمن هم زياد است. در اين محيطِ حقيقتاً جنگ احزابي، مسؤولان نظام وظيفه دارند از همه توانشان استفاده کنند؛ براي اين که بتوانند يک قدم جلو بروند و کاري انجام دهند و يکي از مشکلات را حل کنند و گره ها را بگشايند؛ و اين با اخلاص، با صفا، با همکاري، با حفظ آن مباني اي که اين انقلاب براساس آن به وجود آمد، ممکن است.
عمل به قانون اساسي، علاج اساسي دردهاي اين کشور است. و عمل هم متوقّف بر اين است که عناصر عمل کننده؛ چه آنهايي که مجاري اجراي قانون اساسي را معيّن مي کنند - مثل دستگاههاي قانونگذاري - چه کساني که آن را اجرا مي کنند - مثل قوّه مجريّه - چه کساني که عدالت و تخلّفها را مورد ملاحظه قرار مي دهند - مثل قوّه قضاييّه - و همه دست اندرکاران اين کشور، در مقام عمل، اخلاص و صفا و مسؤوليت و انجام وظيفه را ملاک خودشان قرار دهند. اين اساس قضيه است.
 اين مجلس بحمدالله مجلسي است که طبق آمارهاي ارائه شده، عناصر بسياري از ايثارگران، رزمندگان و مجرّبان ميدانهاي گوناگون انقلاب، در آن جمع شده اند؛ کساني که تلاش کرده اند و زحمت کشيده اند و جان خودشان را در معرض فداي در راه اهداف انقلاب گذاشته اند. بحمدالله سابقه داران و علاقه مندان به انقلاب در اين مجلس جمعند.
مجلس هميشه براي همه - براي مردم و براي مسؤولان - نقطه اساسي اميد است. کار مهمِّ شما اين است که نگذاريد اين اميد ضعيف شود. البته همان طور که جناب آقاي کرّوبي اشاره کردند، کليّت قانون اساسي بايد مورد نظر و توجّه شما باشد. در يک برنامه ريزي بلندمدت و ميان مدت، تلاشتان اين باشد که تا آن جايي که بر عهده شماست و فرصتهاي شما اجازه مي دهد، اگر گيري در اجراي اين قانون هست، آن را برطرف کنيد. انتقادپذيري مسؤولان - که جزو برنامه هاي اين مجلس ذکر شد - از اساسي ترين کارهاست. در گزينش و محاسبه مسؤولان، در ديوان محاسبات، در تنظيم بودجه، در تنظيم برنامه، در وضع قوانين، مُرّ حقيقت را در نظر بگيريد. اين اساس قضيه است. بسياري از قوانين ما خوب هستند؛ اما جواب نمي دهند؛ چون در اجرا اشکال دارند. اگر حقيقتاً چشم بيناي مجلس - البته با انصاف، با عدالت، با رعايت حدود الهي - متوجّه مجريان باشد، اين مشکل برطرف يا لااقل کم خواهد شد. اينها چيزهاي بسيار مهمّي است.
البته اولويّتها را در نظر بگيريد. من در پيامي هم که به مناسبت افتتاح مجلس به شما عزيزان عرض کردم، اين نکته را متذکر شدم که همه کارها را دفعتاً نمي شود انجام داد؛ اولويّتها را در نظر بگيريد. امروز در بعضي از گفته ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصيّت و شرف و کرامت انسان در جامعه حرف زده مي شود. اين بلاشک از اصول اسلامي است؛ اما کدام نقض کرامت انساني بالاتر از اين که انساني، رئيس عائله اي، پدر خانواده اي، در جامعه اي که در آن همه چيز هم هست، نتواند اوّليات زندگي فرزندان خودش را تأمين کند؟! کدام تحقير از اين بالاتر است؟! کدام نقض شخصيّت و شرف و کرامت انساني از اين بالاتر است؟! صبح تا شب کار کند، آخرش به من يا به شما يا به آن مسؤول ديگر نامه بنويسد که من دو ماه است به خانه ام گوشت نبرده ام! يک وقت در جامعه گوشت و ميوه نيست، من و شما هم نمي خوريم؛ يک وقت در جامعه امکانات رفاهي نيست، من و شما هم استفاده نمي کنيم؛ يک وقت ايام عيد که مي شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمي کنند. در اين حالت کسي احساس سرشکستگي نمي کند - البلية اذا عمت طابت - اما وقتي همه چيز هست، وقتي کساني در جامعه با استفاده از فرصتهاي نامشروع توانسته اند براي خودشان آلاف و الوف و زندگيهاي تجمّلي فراهم کنند، وقتي طبقاتي در جامعه هستند که برايشان پول خرج کردن هيچ اهميتي ندارد، جمع کثيري از مردم که در بين آنها رزمندگان و عناصر نظامي و کارمندان دولت و معلمان و روستاييان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنير بچه هايشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصيّت و شرف انساني از اين بالاتر است؟! شما مي خواهيد جواب چه کسي را بدهيد؟ شما مي خواهيد دل چه کسي را خوش کنيد؟ شما مي خواهيد چه کسي از شما راضي باشد؟
بله، مسأله معيشت قطعاً در اولويّت اوّل است. معيشت که نبود، دين هم نيست؛ اخلاق هم نيست؛ حفظ عصمت و عفت هم نيست؛ اميد هم نيست. کسي را که به موقعيتي دست پيدا کرده، به خاطر اين که براي رفع نابساماني و فقر، تلاش و مجاهدت کند و شب و روزِ خودش را صرف نمايد، ملامت نخواهند کرد. اولويّتها را پيدا کنيد. مسائل اساسي جامعه اينهاست.
عزيزان من! شما بدانيد که دشمن شما، دشمن اين انقلاب، دشمن اين نظام، بُرنده ترين حربه اي که در اختيار خواهد داشت، فقر و گرفتاري اقتصادي مردم است. روي اين مسأله بايد فکر کرد. گرفتاريهاي اقتصادي مردم، همين بيکاري اي است که در کلمات شما تکرار مي شود و درست هم هست؛ همين کمبودها و همين مشکلات فراوان است. البته فسادهاي گوناگون، سوءاستفاده هاي گوناگون، تبعيضهاي گوناگون، مشکلات اداري و مشکلات قضايي هم در کنارش هست. اولويّت اوّل براي شما اين است که اميد مردم را حفظ کنيد. اولويّت اوّل اين است که شکم مردم را سير کنيد. مي شود نشست و حرفهاي روشنفکري زد: اگر فلان طور نشود، فلان طور نخواهد شد؛ اگر چنين نشود، چنان نخواهد شد؛ اما بايد ديد واقعيت چيست.
اين مسؤوليتها امروز هست، فردا نيست. همه ما در گذريم. مجلس شوراي اسلامي به فضل الهي پايدار بوده و پايدار خواهد ماند؛ ليکن ما که پايدار نيستيم؛ ما چهار روز در اين جا هستيم و وظايفي داريم که آن وظايف را بايستي انجام دهيم. در درجه اوّل بايد خدا را راضي کنيم. البته مردم را بايد راضي و دل آنها را شاد کرد؛ اما در درجه اوّل اين است که فکر محاسبه الهي را بکنيم.
عزيزان من! خداي متعال از هر ساعتِ عمر شما در مجلس، از هر تصميم گيري شما، از هر نشست و برخاست شما - که اکنون مهم شده است - سؤال خواهد کرد. تا چندي پيش، شما مي نشستيد، برمي خاستيد؛ حرکت و گفتار شما تأثيري نمي گذاشت؛ اما امروز شما يک کلمه حرفتان، يک نشست و برخاستتان، يک دست بلند کردن و موضعگيريتان مؤثّر است. اين يک امکان است و اين امکان با خودش مسؤوليت سنگيني را مي آرود. در درجه اوّل هم خداي متعال از ما سؤال مي کند.
در تشخيصها، در گزينش اشخاص و در گزينش مسؤولان، بايد خدا را در نظر بگيريد. گزينش بايد گزينش هوشمندانه، عالمانه و دقيق باشد. اينها جزو وظايف حتمي است. آن کسي را که شما سرِ کار مي آوريد، آن کسي را که شما به او اعتراض مي کنيد، آن کسي را که شما از او سؤال مي کنيد، آن کسي را که شما استيضاح مي کنيد، يک مسؤول در نظام اسلامي است که قدرت و توانايي و امکانات خود را از شما دارد. در اين که اين توانايي را به چه کسي بدهيد، چگونه تصميم گيري کنيد، چگونه تشخيص بدهيد، بايستي دقيق، هوشمندانه و بدون ملاحظه اين و آن عمل کنيد.
تقسيم بندي جناحها به چپ و راست و مدرن و سنّتي و غيره، حرف است. اينها حقايق نيست. حقيقت عبارت است از آن تکليف و مسؤوليتي که شما داريد. آن مهم است. آن چيزي است که گريبان ما را مي گيرد. آن چيزي است که ما را به پاسخگويي در مقابل خدا وادار مي کند.
 برادران عزيز! بعضي از کارها توبه دارد، بعضي از کارها توبه هم ندارد؛ چون اصلاحش ممکن نيست. شما ببينيد در قرآن کريم بعد از «الاّ الّذين تابوا»  ، در موارد متعدّدي دارد: «واصلحوا» . گاهي توبه نسبت به کار شخصي ماست. در مسائل فردي، کار اشتباه و غلطي از ما سر مي زند، بعد هم به خداي متعال عرض مي کنيم: پروردگارا! اشتباه کرديم، غلط کرديم. اين تمام مي شود و مي رود. يک وقت است که اين کار در صحنه جامعه تأثير مي گذارد؛ واقعيتي را به وجود مي آورد يا از بين مي برد؛ توبه اين، به اين است که آن را اصلاحش کنيم. مگر ممکن است هميشه اصلاح کرد؟ مگر در همه موارد ممکن است آبِ رفته را به جوي بازآورد؟ لذا بسيار بايد دقّت کرد.
بنده ضمن اين که به خاطر اين مسؤوليت سنگيني که داريد، بايد به شما عزيزان تبريک عرض کنم، بايد هشدار هم بدهم: مواظب باشيد؛ اين مسؤوليتِ بسيار سنگين و کار بسيار بزرگي است. همان قدر اين مسؤوليت سنگين است که مسؤوليت بقيه کساني که در مسؤوليت قبل از شما بودند يا بعد از شما خواهند آمد. از خداي متعال بايد کمک و حمايت بخواهيد.
وامدار کسي هم نبايد بود؛ فقط وامدار آن سوگندي که خورده ايد، باشيد. آن سوگند هم سوگند حقيقي است؛ يعني قسمي شرعي است که اگر نقض شود، يقيناً خلاف شرع انجام شده است و پيش خداي متعال مسؤوليتهاي سنگيني هم براي انسان دارد.
وظيفه ما اين است که از هويّت انقلاب، اساس انقلاب و اساس اين نظام دفاع کنيم و اين نخواهد شد، جز اين که در نظر داشته باشيم که وظايف ما در اين قانون اساسي بحمدالله مترقّي و جامع - نمي گوييم بي عيب و بي نقص؛ اما قطعاً جزو جامعترين و کاملترين قوانين اساسي اي است که امروز در دنيا وجود دارد - چيست. همين قانون اساسي، مجلس را رکن مهم اين نظام قرار داده است. اصل قضيه اين است که اين رکن، وابسته به اين نظام الهي است. کسانِ پُر کار و پُرتلاش و پُر فعاليتي هستند که مايل نيستند اين نظام با کلّيت خودش يا با روحِ اسلامي خودش باقي بماند.
وظيفه همه ما اين است که در مقابل تسلّط مخالفان اين انقلاب و اين نظام، محکم و با قدرت باشيم. اگر خداي متعال به بنده هم - که يک خدمتگزارِ داراي مسؤوليت هستم - توفيق دهد، مثل شما وظيفه من هم همين است. همه وظيفه دارند در مقابل کساني که درصددند پايه هاي اين نظام را - چه پايه هاي ايماني آن را، چه پايه هاي فکري آن را، چه پايه هاي اجرايي آن را - سست کنند، بايستند. اين وظيفه اساسي همه مسؤولان نظام است؛ چه قوّه مجريّه و در رأس آن رئيس جمهور، چه قوّه مقنّنه که شما برادران و خواهران عزيز هستيد، چه قوّه قضاييّه و چه بقيه مسؤولان که اين حقير هم در مجموعه مسؤولان قرار دارم. سعادت ما در اين است که در اين راه بايستيم. ما با خداي متعال تعهّد کرده ايم که ايستادگي کنيم؛ ان شاءالله به اين تعهد عمل هم خواهيم کرد. ما نخواهيم گذاشت که ضدّانقلاب و کساني که از اساس با اين انقلاب مخالف بودند، بتوانند در مراکز اثر گذارِ برروي افکار عمومي و برروي ايمان مردم، مقاصد خودشان را عملي کنند. مردم هم اين را از شما مي خواهند؛ خدا هم اين را از شما مي خواهد.
ان شاءالله خداي متعال به شما کمک کند و توفيق دهد که اين چهار سال را با عافيت دين و دنيا بگذرانيد و خداي متعال را از خودتان راضي کنيد و آن وقتي که از اين مسؤوليت جدا خواهيد شد، با احساس اين که کاري براي اين کشور و اين ملت کرده ايد، جدا شويد.
 از خداوند متعال مي خواهيم که به همه شما عزيزان توفيق عنايت کند و روزبه روز برکات خودش را بر شما و بر اين ملت، مستمّر و مستدام بدارد. ان شاءالله برکات حضرت بقيةالله الاعظم ارواحنافداه و دعاي مستجاب آن بزرگوار هم شامل حال همه شما و ما باشد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته