پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات معظم له در ديدار مسؤولان قوّه قضاييه، خانواده هاى شهداى هفتم تير و جمعى از قُضات


بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
به همه برادران و خواهران عزيز - چه مسؤولان محترم قوّه قضايّيه و چه خانواده هاى محترم شهداى عزيز فاجعه ى خونبار هفتم تير سال شصت - خوشامد عرض مى كنم.
اين اتّفاق پُرمعنايى است كه هفته قوّه قضاييّه، هفته شهادت است و نام قوّه قضاييّه با نام يك شهيد بزرگ و فراموش نشدنى گره خورده است. سختى كار قوّه قضاييّه و عظمتِ مسؤوليتى را كه اين قوّه بر دوش گرفته است، از اين جا مى شود حدس زد. اگر كسى قضاياى كشور ما را از آغاز دنبال كرده باشد، اين را مى فهمد كه يكى از نقاطى كه از اوّلِ تشكيل نظام اسلامى، دشمنان اسلام و اين نظام را به مخالفت بر مى انگيخت، همين مسأله قوّه قضاييّه و قضاى اسلامى بود.
در رأس قضاء كشور، يك شخصيت فاضل، روشنفكر، آگاه، مدير، باتدبير و از عمق جان معتقد به احكام و قضاى اسلام قرار داشت. اين چيزى بود كه بسيارى از مخالفتها را عليه شهيد بهشتى و قوّه قضاييّه در آن روز سازماندهى مى كرد. امام فرمودند شهيد بهشتى مظلوم بود. ما هم يادمان هست كه او چقدر مظلوم بود؛ اما اين مظلوميت از سوى چه كسانى بر او تحميل مى شد؟ از جمله كسانى كه بايد پاسخ مظلوميت اين شهيد عزيز را بدهند، اينهايى هستند كه حاضر نبودند قضاى اسلامى را در جامعه ايران اسلامى تحمّل كنند. اينها مايل بودند كه قضاوت كشور، همچنان با الگوهاى ناقص، نارسا، كاملاً كهنه شده و منسوخِ غربى ادامه پيدا كند؛ آن هم با همان فسادهايى كه قبل از انقلاب چنان در دستگاه قضاء رسوخ كرده بود كه شبيه آن را در كمتر جايى مى شد پيدا كرد. اين كه بناى قضاى اسلامى به دست يك معمار توانا و شجاع و بااراده، آن هم درست بر پايه هاى اسلامى تشكيل و بنيانگذارى شود، براى آنها غير قابل تحمّل بود. مى خواستند مسؤولان قضاى اسلامى را با هو و جنجال و تهمت زدن از ميدان خارج كنند. كسانى كه آن زمانها را به ياد دارند، جزئيات را مى دانند.
شهداى هفتم تير، شهداى حاكميت ارزشهاى اسلامى و اساس جمهورى اسلامى اند. اين طور نبود كه كُشندگان و تروركنندگان و حمله كنندگانِ ناجوانمرد به شهداى عزيز هفتم تير، با شخص و جناح و گروهى مخالف باشند؛ آنها با اصل نظام اسلامى و استقلال ايران مخالف بودند. نامها تأثيرى نمى گذارد؛ حقايق را بايد در نظر گرفت. حقيقت مخالفت با شخصيتهايى مثل شهيد بهشتى و ديگر بزرگانى كه در هفتم تير به شهادت رسيدند، در همين جمله خلاصه مى شود: مقابله با حاكميت اسلام و قوانين و ارزشهاى اسلامى. لذا اين عزيزان در تاريخ ما جاى برجسته اى دارند؛ هم شهيد بهشتى و هم ديگر عزيزان شهيدشده در آن ماجراى خونبار.
يك ركن اساسى از نظام كشور ما، قوّه قضاييّه است. سازوكارى هم كه در قانون اساسى براى اين قوّه پيش بينى شده است، از جهات مختلف بسيار متقن و اطمينان بخش است. وظايفى كه براى قوّه قضاييه معيّن شده، نوع تكاليفى كه بر دوش اين قوّه گذاشته شده، شرايطى كه براى مسؤولان گوناگون در اين قوّه در قانون اساسى و ديگر قوانين و مبانى اسلامى معيّن شده، تضمين كننده اين معناست كه دستگاه قضاء بتواند به وظيفه خود عمل كند. وظيفه اساسى دستگاه قضايى چيست؟ عبارت است از دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت. روحِ كار، اين است. اجراى قوانين، وظيفه همه است؛ اما تخلّف از قوانين، جرمى است كه دستگاه قضاء به آن رسيدگى مى كند. مجموعه قوانين در نظام جمهورى اسلامى بايد به يك قلّه منتهى شود و آن عبارت است از عدالت؛ «بالعدل قامت السّموات والأرض»؛
عدالت در بنيان عالم و آفرينش، نقش اساسى دارد؛ يعنى سنّت آفرينش، عدل است و هر نظام اجتماعى اگر به دنبال اين سنّت طبيعى و قانون الهىِ آفرينش حركت كرد، ماندگار و موفّق و كامياب است. انسان زمانى كامياب است كه خود را با قوانين آفرينش و سنّتهاى الهى - كه تغيير و تبدّل ناپذير است - تطبيق دهد. بنابراين، بنا بر ديدگاه الهى، در مجموع آفرينش، عدالت يك ريشه تكوينى و طبيعى دارد. چه مرجعى بايد اين عدالت را تضمين كند؟ قوّه قضاييّه. چه مراكزى بايد آن را اجرا كنند؟ همه دستگاهها. درعين حال اگر دستگاهها در اجراى عدالت تخلّف كردند، آن ترازوى دقيقى كه مى تواند اين تخلّف را بدون اغماض تشخيص دهد و بعد آن دست و پنجه قدرتمندى كه مى تواند متخلّف را به سزاى تخلفش برساند، كيست؟ قوّه قضاييّه. بنابراين اگر قوّه قضاييّه حضور نداشته باشد، يا قدرت نداشته باشد، يا شجاعت نداشته باشد، يا امكان كار نداشته باشد، يا خداى نكرده دچار ضعفهاى داخلى باشد، مطلقاً در جامعه عدالت تضمين ندارد. اهميت قوّه قضاييّه از اين جا ناشى مى شود. پس دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه، وظيفه قوه قضايّيه است.
البته اين عدالت، عرضِ عريضى دارد: گاهى در يك مرافعه خصوصى است؛ دعوا سر فلان مقدار پول، چند متر زمين، وقوع يك جنايت، ضرب و جرح و از اين قبيل چيزها. گاهى در يك مسأله مهمتر است؛ آن جايى است كه به سرنوشت و حقوق و مسير زندگى مردم ارتباط پيدا مى كند. گاهى يك امر مالىِ بزرگ است؛ كسانى دست تطاول به سوى اموال متعلّق به مردم و فقرا مى گشايند؛ فرض بفرماييد هزاران انسان يا هزاران خانواده در روستا و يا در شهر بايد با صرف مبلغى جاده دار و كارخانه دار شوند، امكانات زندگى و شغل و مزرعه و غيره برايشان فراهم شود؛ بعد يك انسان زياده طلب و متجاوز مى آيد و همين پولى را كه بايد صرف اين همه كار شود، يكجا به كيسه مطامع شخصى خود مى ريزد. اين جرم، بسيار بزرگتر است از اين كه يك نفر مثلاً به صورت ديگرى سيلى بزند؛ البته آن هم جرم است و از آن هم نبايد گذشت؛ اسلام حتّى «ارش الخدش» را ناديده نمى گيرد -اگر با ناخن، اثرى بر روى پوست كس ديگرى گذاشتيد، چنانچه طرف، مدّعى باشد، اسلام از اين هم نمى گذرد - اما جرائم، عرض عريضى از زمين تا آسمان دارد. بعضى جرائم در اوج جنايتند؛ لذا اهميت اينها بيشتر است. وقتى شما مى خواهيد با كسى كه بيت المال و اموال عمومى را با كمال وقاحت و بى رحمى به كيسه مطامع شخصى خود ريخته است، مقابله كنيد، اين كار شجاعت و اقتدار و حيثيّت قضايى در ميان مردم مى خواهد. كسانى كه با بهانه هاى جزئى، مرتّب دستگاه قضايى را مورد تهاجم قرار مى دهند، فكر اين جاها را مى كنند يا نه؟! خدشه وارد آوردن به حيثيّت دستگاه قضايى، يكى از مضرترينِ ضربه ها بر نظام زندگى مردم است و مى شود گفت يك جنايت است. فرقى نمى كند؛ گاهى ممكن است خداى نكرده اين خدشه از درون قوّه قضاييّه اتفاق بيفتد؛ گاهى هم از بيرون قوّه قضاييّه. پس دفاع از عدالت، چنان مصاديق سنگينى دارد.
گاهى قضيه از اين هم بالاتر است. امروز نظام جمهورى اسلامى - كه مستقل و داراى اعتماد به نفس است - در مقابل زياده خواهى نظام استكبار جهانى ايستاده است. امروز براى ناديده گرفتن حقِ ّ ملت فلسطين، امريكا و دستيارانش و صهيونيستهاى دنيا و پولدارهاى درجه يك عالم، همه نيروى رسانه اى و سياسىِ خود را صرف مى كنند، براى اين كه چند ميليون انسان فلسطينى را به كلّى خفه و از صحنه معادلات جهانى و انسانى حذف كنند. هر جا هم كه دستشان رسيده است، اعمال نفوذ كرده اند و دولتها را با خودشان همراه كرده اند؛ اما وقتى به ايران مى رسند، شمشيرشان با صخره برخورد مى كند و مى بينند هيچ فايده اى ندارد. بنابراين با نظام جمهورى اسلامى مخالفت مى كنند و مى خواهند اين مانع را از سر راه بردارند. اگر دستگاه استكبارى، با انگيزه شوم و خباثت آميز و با تكيه به پول و ارتباطات سياسى و قدرت پوشش رسانه اىِ خود توانست در داخل كشور پايگاهى درست كند و انسانهاى فريب خورده و زبونى را عليه مصالح كشورشان به خدمت گيرد و اينها در جهت خواست دشمن، عملى انجام دهند، اين جنايت از آن جنايتِ مالى به مراتب بالاتر است. چه كسى مى خواهد در مقابل اين بى عدالتى عليه ملت ايران بايستد؟ اين كار، شجاعت و اقتدار و انگيزه لازم دارد. عزيزان! كار بزرگى برعهده گرفته ايد. هر تلاشى در راه اعتلاى قوّه قضاييّه، قدمى در راه اعلاى كلمه اسلام و يك جهاد فى سبيل اللَّه است.
البته هر قضاوتى به طور طبيعى يك دسته مخالف و ناراضى دارد. ناراضيهاىِ از قضاوت دو گونه اند: بعضى كسان آداب و اصول و قواعد زيست اجتماعى را رعايت مى كنند؛ يعنى اگر از حكم ناراضى هستند، ليكن به صورت قاضى پنجه نمى كشند؛ اما بعضى كسان هم رعايت نمى كنند؛ از قضاوت ناراضى اند، ولى به صورت قاضى شجاع - كه بايد دستش را بوسيد - به خاطر حكمى كه امضاء كرده، پنجه مى زنند! از قضاوت ناراضى اند، ولى از مجرمِ محكوم شده دفاع مى كنند! دفاع از مجرم، جرم است؛ دفاع از مجرمِ محكوم شده طبق قانون، مبارزه با قانون است. بعضى كسان بايد اينها را بفهمند. ما بارها گفته ايم و باز هم تكرار مى كنيم كه قاضى بايد مستقل باشد و تحت تأثير كسى قرار نگيرد. با تلفن و امرِ كسى نمى شود قضاوت كرد؛ بايد با وجدان و علم و حجّت شرعىِ خود قضاوت كند. اين دستوردهنده تحميل كننده كيست؟ شكل عادىِ معمولىِ ساده قديمىِ آن اين است كه يك نفر بگويد آقا اين گونه حكم كن؛ والّا چنين و چنان! اين روشِ چندان رايجى نيست. طور ديگر هم مى شود قاضى را زير فشار قرار داد: با تيتر روزنامه، با فشار سياسى و انواع و اقسام جوسازى. از يك طرف قاضى بايد تحت تأثير اين جوسازيها قرار نگيرد - دستگاه قضا؛ چه مديران ارشد، چه قضات شريف و محترم، به هيچ وجه نبايد تحت تأثير كار غير منطقى كسانى قرار گيرند كه مى خواهند مقاصد خودشان را با جوسازى عليه قوّه قضاييّه ساماندهى كنند و پيش ببرند - از طرف ديگر خود آن افراد بايد بدانند كه كار خلافى مى كنند. البته كار خلاف از طرف مسؤولان كشور قابل اغماض است؛ اما نه آن وقتى كه به صورت رويّه درآيد.
همه قضات شجاع و همه بخشهاى دستگاه قضايى، آن روزى كه به وظيفه خودشان عمل كنند و خدا را حاضر و ناظر بدانند و با چشم باز قضاوت كنند، بايد به خودشان ببالند؛ چون «اولئك عليهم صلوات من ربّهم و رحمة». در{P . بقره: P 157}
شرايط دشوار، صبر بر يك عمل بزرگ و انقلابى، صلوات و رحمت الهى را در بر دارد. بنابراين بايد به خودشان ببالند. آنها بايد بدانند كه كارشان زير مراقبت كرام الكاتبين قرار دارد. بهترين يادداشت كنندگانِ جزئيات اعمال ما، مأموران الهى اند. با اين روحيه، كار را دنبال و عمل كنند.
البته همه دستگاهها وظيفه دارند به قوّه قضاييّه كمك كنند؛ مجلس و دولت وظيفه دارند كمك كنند. مشكلات مالى و پولى و برنامه اى امثال اينها - كه جناب آقاى هاشمى اشاره فرمودند - مشكلات مهمّى است. يقيناً بايد همه دستگاهها كمك كنند؛ بنده هم بلاشك سفارش خواهم كرد.
قوّه قضاييّه وظايف سنگينى بر دوش دارد. من بارها خداى متعال را به خاطر نعمت وجود رئيس فاضل، عالم، فقيه، روشنفكر و شجاع در رأس اين قوّه شكرگزارى كرده ام. بسيارى از اوقات وقتى به بعضى از مطالبى كه مطرح مى شود و برنامه هايى كه دنبال مى گردد، نگاه مى كنم، به ياد همان دوره مرحوم شهيد بهشتى مى افتم. قوّه قضاييّه حقيقتاً به اين مايه و مبلغ علمى و فكرى و سلامت نفسانى و شجاعت و روشن بينى و روشنفكرى احتياج دارد. بايد تلاش كرد و همه اين سرمايه ها را در راه اعتلاى قوّه قضاييّه به كار برد.
اگر ادّعا كنيم كه امروز قوّه قضاييّه ما در حدّ نصاب است، ادّعاى درستى نكرده ايم. قوّه قضاييّه به طور مداوم بايد در خود اصلاحات كند، مشكلات را برطرف كند، راهها را هموار كند، عناصر را توجيه كند و تخلّفات را كم كند. بنده مكرّر در گذشته گفته ام، آن روزى مى توان درباره قوّه قضاييّه نفس راحتى كشيد كه اين حالت در جامعه پيش آيد كه هر كسى در هرجاى كشور مورد ستمِ كوچك يا بزرگى - از هر نوع - قرار گرفت، در دل او چراغ اميدى روشن باشد كه سراغ قوّه قضاييّه خواهد رفت و تظلّم خواهد كرد و بدون هيچ گونه لكنت و درنگ و كندى در كار، حقِ ّ خود را خواهد گرفت. بايد سعى كنيد قوّه قضاييّه به اين جا برسد. اين هم فقط با عمل شما ميسّر است؛ به گفتنِ به مردم و وعده دادن و «مردم اميدوار باشيد» و امثال اينها درست نمى شود. بايد اين قدر اين تجربه در ميان مردم تكرار شود تا همه به اين باور برسند. هر وقت به اين جا رسيديم، مى توانيم سرافرازانه بگوييم كه نظام قضاى اسلامى در كشور ما كامل شده است. خوشبختانه در اين جهت، حركت محسوس است. اميدواريم كه خداى متعال به شما كمك كند تا بتوانيد اين حركت را روزبه روز تسريع كنيد و ان شاءاللَّه با برنامه ريزىِ مرتب و مدوّنى به پيش برويد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته