پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

سخنراني‌ در ديدار مسؤولان‌ و كارگزاران‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌، به‌ مناسبت‌ عيد سعيد فطر

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
متقابلا اين‌ عيد بزرگ‌ و سعيد را به‌ شما برادران‌ عزيز، مسؤولان‌ لايق‌ و خدمتگزار و عموم‌ ملت‌ ايران‌ و همه‌ي‌ ملتهاي‌ مسلمان‌ تبريك‌ عرض‌ مي‌كنم‌.
يقينا اگر آن‌چنان‌كه‌ تكليف‌ اسلامي‌ است‌، ما در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ و در همه‌ي‌ اين‌ فرصتهاي‌ مغتنم‌ ايام‌الله‌، نعمت‌ ذكر و توجه‌ و دعايي‌ كه‌ به‌ ما داده‌ شده‌، مغتنم‌ بشماريم‌ و خودمان‌ را با منبع‌ قدرت‌ و عزت‌ و عظمت‌ ـ يعني‌ ذات‌ مقدس‌ باريتعالي‌ ـ مرتبط كنيم‌، بدون‌ شك‌ آن‌ تحول‌ اساسي‌ و مطلوب‌، هم‌ در ارواح‌ و دلها و هويت‌ اصلي‌ انساني‌ ما و هم‌ به‌ تبع‌ آن‌، در محيط زندگي‌ و كار و تلاش‌ و مبارزه‌ي‌ ما، پديد خواهد آمد و به‌ مقاصد اسلام‌ نزديك‌ خواهيم‌ شد. اين‌، يك‌ تفاوت‌ اصلي‌ بين‌ اسلام‌ و بقيه‌ي‌ روشها و برنامه‌هايي‌ است‌ كه‌ يك‌ تحول‌ و آرمانگرايي‌ را به‌ بشر پيشنهاد مي‌كنند.
ما معتقديم‌ ـ و اين‌ جزو بديهيات‌ اسلام‌، بلكه‌ بديهيات‌ همه‌ي‌ اديان‌ است‌ ـ كه‌ انسان‌، فقط در سايه‌ي‌ ارتباط و اتصال‌ با حق‌ تعالي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند به‌ تكامل‌ و تعالي‌ دست‌ پيدا كند. البته‌ فرصت‌ ماه‌ رمضان‌، يك‌ فرصت‌ استثنايي‌ است‌. اين‌، چيز كمي‌ نيست‌ كه‌ خداي‌ متعال‌ در قرآن‌ بفرمايد: "ليله‌القدر خير من‌ الف‌ شهر". يك‌ شب‌ از هزار ماه‌ بهتر و بافضيلت‌تر و در پيشرفت‌ انسان‌ مؤثرتر، در ماه‌ رمضان‌ است‌. اين‌، چيز كمي‌ نيست‌ كه‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) اين‌ ماه‌ را ماه‌ ضيافت‌ الهي‌ به‌ حساب‌ بياورند. مگر ممكن‌ است‌ كه‌ انسان‌ وارد سفره‌ي‌ كريم‌ بشود و از آن‌جا، محروم‌ خارج‌ بشود؟ مگر وارد نشوي‌. آن‌ كساني‌ كه‌ وارد سفره‌ي‌ غفران‌ و رضوان‌ و ضيافت‌ الهي‌ در اين‌ ماه‌ نشوند، البته‌ بي‌بهره‌ خواهند ماند و واقعا اين‌ محروميت‌ به‌ معناي‌ حقيقي‌ است‌. "ان‌ الشقي‌ من‌ حرم‌ غفران‌الله‌ في‌ هذا الشهر العظيم‌". محروم‌ واقعي‌، آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ نتواند در ماه‌ رمضان‌، غفران‌ الهي‌ را به‌ دست‌ بياورد.
مكرر عرض‌ كرده‌ايم‌ كه‌ سر مسأله‌ در اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ بتواند خودش‌ را به‌ عبوديت‌ الهي‌ متصف‌ كند. عبد، يعني‌ تسليم‌ اراده‌ و حكم‌ خدا و شريعت‌ الهي‌. لب‌ تمام‌ دستورات‌ و احكام‌ و فرامين‌ الهي‌ و شرايع‌ انبيا، همين‌ يك‌ كلمه‌ است‌ و شايد پيامبران‌ خدا، قبل‌ از آن‌كه‌ مقام‌ نبوت‌ براي‌ آنها انتخاب‌ بشود و خداي‌ متعال‌ آنها را به‌ نبوت‌ سرافراز كند، به‌ عبوديت‌ سرافراز كرده‌ باشد; همچنان‌كه‌ حتما همين‌طور است‌. در يك‌ روايت‌ است‌ كه‌ "ان‌ الله‌ اتخذ محمدا عبدا قبل‌ ان‌ يتخذه‌ رسولا". اول‌، خداي‌ متعال‌ او را خلعت‌ عبوديت‌ پوشانيد و بعد، به‌ مرحله‌ و رتبه‌ي‌ نبوت‌ فايز كرد. كأنـه‌ اين‌، در هر تعالي‌يي‌ مقدمه‌ي‌ لازم‌ و شرط اصلي‌ است‌. در هر اندازه‌ تكاملي‌، عبوديت‌، شرط اصلي‌ است‌. البته‌، عبوديت‌ هم‌ مراحلي‌ دارد. آن‌ مرحله‌ي‌ پايين‌ عبوديت‌، آن‌چناني‌ كه امثال‌ ماها بتوانيم‌ در آن‌ طمع‌ بورزيم‌، همين‌ است‌.
خودمان‌ را آماده‌ي‌ اطاعت‌ كنيم‌; همه‌ چيز را از او بدانيم‌; نعمتهاي‌ الهي‌ را، حقيقتا نعمتها و موهبتهاي‌ الهي‌ بدانيم‌; آنها را فرآورده‌ي‌ قدرت‌ و علم‌ و توانايي‌ خودمان‌ ندانيم‌; بدانيم‌ كه‌ ما هم‌ وسيله‌ايم‌. ذهن‌ ما، دست‌ ما، عمل‌ ما، سرپنجه‌ي‌ ما و تلاش‌ ما، وسيله‌يي‌ براي‌ تحقق‌ اراده‌ي‌ الهي‌ است‌. حقيقتا بندگان‌ شايسته‌ي‌ خدا ـ مثل‌ امام‌ بزرگوار ما(رضوان‌الله‌تعالي‌عليه‌) ـ قدر ماه‌ رمضان‌ و قدر آن‌ ساعات‌ و ايام‌ را مي‌دانستند و از آن‌، كمال‌ استفاده‌ را مي‌بردند. ما ائمه‌ي‌ معصومين‌(عليهم‌السلام‌) را كه‌ زيارت‌ نكرده‌ايم‌; اما انسان‌ مي‌توانست‌ رشحه‌يي‌ از رشحات‌ همان‌ عبادات‌ و توجه‌ها را در وجود مقدس‌ امام‌ عظيم‌الشأن‌ بزرگوار راحلمان‌ مشاهده‌ كند.
اصل‌ قضيه‌ اين‌ است‌ كه‌ ملت‌ ايران‌ ـ كه‌ براي‌ خدا قيام‌ كرده‌ و در راه‌ او قدم‌ برداشته‌ ـ بايد خدايي‌ بشود و به‌ خدا اتكا كند، تا بتواند ان‌شاءالله‌ اين‌ راه‌ را با كمك‌ الهي‌، به‌ آخرين‌ نقطه‌ و نهاييترين‌ مرحله‌ي‌ آن‌ برساند. دنياي‌ مادي‌، دنيايي‌ كه‌ رايحه‌ و عطر معنويت‌ را استشمام‌ نكرده‌ ـ كه‌ البته‌ منظور قدرتهاي‌ حاكم‌ بر اين‌ دنيا هستند; والا در ميان‌ آحاد مردم‌ و توده‌هاي‌ ملتها، انسانهاي‌ سالم‌، صالح‌ و خالص‌، كم‌ نيستند ـ برايش‌ قابل‌ تصور نيست‌ كه‌ نظامي‌ بر مبناي‌ معنويت‌ به‌ وجود آيد و همه‌ي‌ رابطه‌هاي‌ معمول‌ قدرتهاي‌ مادي‌ را نفي‌ كند. مهمترين‌ علتي‌ كه‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌، مورد بغض‌ قدرتها و گردن‌كلفتهاي‌ عالم‌ و سردمداران‌ حكومتهاي‌ جهان‌ مي‌باشد، همين‌ است‌ كه‌ اين‌ نظام‌ با وجود و حضور خود، نفي‌ كننده‌ي‌ نظامهاي‌ مادي‌ حاكم‌ بر بسياري‌ از روابط بين‌المللي‌ و روابط ميان‌ قدرتها و ملتهاست‌.
در نظام‌ اسلامي‌، محور حركت‌ و قدرت‌، يك‌ امر الهي‌ است‌. در نظام‌ اسلامي‌، برخلاف‌ نظامهاي‌ مادي‌، آن‌ كساني‌ مورد قبول‌ مردم‌ قرار مي‌گيرند كه‌ از نظر آنها، با معيارهاي‌ الهي‌ و خدايي‌ منطبق‌ باشند. در نظامهاي‌ مادي‌، معيارهاي‌ ديگري‌، نوع‌ گزينش‌ ديگري‌ و نوع‌ حركت‌ ديگري‌ وجود دارد. در نظام‌ اسلامي‌، مردم‌ به‌ معناي‌ حقيقي‌ كلمه‌، داراي‌ ارزش‌ و قدرت‌ انتخاب‌ و تصميم‌گيري‌ هستند; نه‌ به‌ صورت‌ رياكارانه‌، نه‌ به‌ شكل‌ دمكراسيهاي‌ غيرواقعي‌ و اسمي‌ و شعاري‌ و صورت‌سازيها و تظاهراتي‌ كه‌ حاكي‌ از واقعيت‌ نيست‌. در نظام‌ اسلامي‌، ملت‌ تصميم‌گيرنده‌ است‌. مردم‌، حقيقتا مالك‌ و مسلط بر سرنوشت‌ و امور خودشان‌ هستند. اين‌، يك‌ امر واقعي‌ است‌.
انتخاب‌ در نظام‌ اسلامي‌، براي‌ مردم‌ كه‌ نمايندگاني‌ را جهت‌ قانونگذاري‌، يا براي‌ مديريت‌ و اداره‌ي‌ امور جاري‌ كشور و برنامه‌ريزي‌ اقتصادي‌ و سياسي‌، يا براي‌ هر امر ديگري‌ انتخاب‌ مي‌كنند، يك‌ انتخاب‌ حقيقي‌ است‌; آن‌ هم‌ به‌ اتكاي‌ يك‌ اعتقاد واقعي‌. اين‌ كجا، آن‌ چيزي‌ كه‌ امروز در دنيا وجود دارد، كجا; بازي‌ احزاب‌، رأي‌ دادن‌ مردم‌ حتي‌ بدون‌ شناختن‌ آن‌ كسي‌ كه‌ به‌ او رأي‌ مي‌دهند. مثلا فقط دو حزب‌ در اين‌ جامعه‌ وجود دارد و شعارها و تبليغاتي‌ دارند; آن‌هم‌ آن‌طور تبليغات‌، با آن‌ عواملي‌ كه‌ در تبليغات‌ غربي‌ امروز وجود دارد كه‌ حقيقتا اگر جزيياتش‌ براي‌ مردم‌ ما تشريح‌ بشود، تعجب‌ خواهند كرد. در اسلام‌، اين‌طوري‌ نيست‌.
امروز، معروف‌ شده‌ كه‌ دوران‌ ملتها آغاز شده‌ است‌. در دنيا، اين‌طور در تعبيرات‌ و اصطلاحات‌ گفته‌ مي‌شود. علت‌ هم‌ اين‌ است‌ كه‌ در نقاط گوناگوني‌ از دنيا، ملتهايي‌ عليه‌ نظامهاي‌ مسلط زورگو و تحميل‌كننده‌، شوريده‌اند و آنها را يا بكلي‌ وادار به‌ كناره‌گيري‌ و يا تعديل‌ در روشها و در ممشا كرده‌اند. من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ عصر ملتها، امروز شروع‌ نشده‌ است‌; بلكه‌ تصميم‌ ملتها و اراده‌ و قدرت‌ حقيقي‌ ملتها، آن‌ روزي‌ آغاز شد و آن‌ روزي‌ بروز كرد كه‌ ملت‌ عظيم‌الشأن‌ و بزرگوار و شجاع‌ و قابل‌ ستايش‌ ما توانستند، نه‌ فقط عليه‌ يك‌ رژيم‌، بلكه‌ عليه‌ يك‌ تفاهم‌ شرقي‌ و غربي‌ بين‌المللي‌ متفق‌عليه‌ بين‌ قدرتها و ابرقدرتها، قيام‌ كنند و نظام‌ اسلامي‌ را به‌ وجود بياورند و علي‌رغم‌ ميل‌ قدرتها و ابرقدرتها، اين‌ نظام‌ را حفظ كنند. معناي‌ اراده‌ و قدرت‌ ملي‌، اين‌ است‌. ديگران‌ هم‌، اين‌ را از ملت‌ ايران‌ ياد گرفتند.
حقيقتا بسياري‌ از سياستمداران‌، از اين‌كه‌ ملتها بتوانند بدون‌ اتكاي‌ به‌ سلاح‌، فقط با حضور خودشان‌، با جسم‌ خودشان‌، با فرياد خودشان‌ و با اظهار وجود خودشان‌، يك‌ واقعيت‌ سياسي‌ را دگرگون‌ كنند و يك‌ حادثه‌ي‌ سياسي‌ به‌وجود بياورند، مأيوس‌ بودند. چند سال‌ قبل‌ از اين‌ ـ شايد پنج‌ يا شش‌ سال‌ پيش‌ ـ در سفري‌ كه‌ من‌ به‌ آفريقا ـ كشورهاي‌ خط مقدم‌ مبارزه‌ي‌ با نژادپرستي‌ در آفريقاي‌ جنوبي‌ ـ داشتم‌، با چند نفر از سران‌ و سياستمداران‌ و چهره‌هاي‌ معروف‌ سياسي‌ و مردمي‌ آن‌ منطقه‌، گفتگو كردم‌. با يكي‌ از برجسته‌ترين‌ سياستمداران‌ آفريقا و چهره‌هاي‌ مردمي‌، اين‌ مطلب‌ را در ميان‌ گذاشتم‌ و گفتم‌، راه‌ علاج‌ اين‌ منطقه‌ و نابودي‌ اين‌ رژيم‌ ظالم‌ زورگوي‌ آفريقاي‌ جنوبي‌ ـ كه‌ وضعش‌ در آن‌ روز، از امروز خيلي‌ سخت‌تر بود; به‌ خاطر آن‌ شخصي‌ كه‌ آن‌ روز در آن‌ كشور برسر كار بود ـ اين‌ است‌ كه‌ اكثريت‌ مردم‌، همان‌ تجربه‌يي‌ را كه‌ ملت‌ ايران‌ عمل‌ كردند، اعمال‌ كنند.
اكثريت‌ قاطع‌ مردم‌ آن‌جا، بوميان‌ سياه‌پوستند. حكام‌ معتقد به‌ نژادپرستي‌ و حاكميت‌ سفيدپوستان‌، يك‌ اقليت‌ كوچكند. حتي‌ سفيدپوستاني‌ در آن‌جا هستند كه‌ با سياه‌پوستان‌ همفكر و همعقيده‌اند; اما آن‌ حكومت‌ جائر، همچنان‌ مي‌تاخت‌ و مي‌راند كه‌ هنوز هم‌ تقريبا همان‌طور است‌. من‌ گفتم‌ اين‌ مردم‌، براي‌ اين‌ مبارزه‌ي‌ اساسي‌، سلاح‌ نمي‌خواهند; فقط حضور آنها در خيابانها لازم‌ است‌ كه‌ بيرون‌ بيايند. ملت‌ ـ به‌ معناي‌ ملت‌ ـ نشان‌ بدهد كه‌ با آن‌ نظام‌ ظالم‌ تبعيضگر ضد همه‌ي‌ حقايق‌ بشري‌ و حقوق‌ بين‌المللي‌ مخالف‌ است‌. گفتم‌ در ايران‌، اين‌ حادثه‌ اتفاق‌ افتاد و فقط ملت‌ به‌ خيابانها آمدند. البته‌ مردم‌ مقاومت‌ كردند، كشته‌ شدند، عزيزانشان‌ را از دست‌ دادند، جانشان‌ را فدا كردند; اما خسته‌ نشدند. اين‌، خصوصيت‌ حضور عظيم‌ مردمي‌ است‌ كه‌ هر مقصودي‌ با آن‌ برآورده‌ مي‌شود. البته‌ دير و زود دارد، هدفها فرق‌ مي‌كند، بعضي‌ زودتر و بعضي‌ ديرتر قابل‌ تحقق‌ است‌، بعضي‌ با مشكلات‌ بيشتر همراه‌ است‌; بسته‌ به‌ اين‌ است‌ كه‌ اين‌ ملت‌، خسته‌ نشوند.
آن‌ سياستمدار انقلابي‌ مردمي‌ بزرگ‌ ـ كه‌ كساني‌ كه‌ آن‌ چهره‌ را مي‌شناسند، همه‌ او را قبول‌ دارند و مرد مجربي‌ هم‌ هست‌ ـ تصديق‌ كرد و گفت‌: درست‌ است‌، اين‌ تجربه‌ كاملا عملي‌ است‌; منتها ما در اين‌جا، آن‌ عامل‌ برانگيزاننده‌ و متحدكننده‌ي‌ ملت‌ شما ـ يعني‌ اعتقاد عميق‌ ديني‌ و آن‌ رهبري‌ عظيم‌ ـ را كم‌ داريم‌; راست‌ هم‌ مي‌گفت‌.
هرجا ملتها دست‌ به‌ دست‌ هم‌ بدهند، حضور داشته‌ باشند، اين‌ حضور را ادامه‌ بدهند و با سختيهايش‌ بسازند، ممكن‌ نيست‌ قدرتهاي‌ بين‌المللي‌ ـ امريكا و امثال‌ امريكا ـ بتوانند آن‌ كاري‌ را كه‌ مي‌خواهند، در مقابل‌ اينها انجام‌ بدهند. ملتها پيروزند. اين‌، يك‌ واقعيت‌ است‌. ايستادگي‌، مقاومت‌، حضور و وحدت‌، از شرايطش‌ است‌.
امروز، شما در دنيا مي‌بينيد كه‌ بتدريج‌ در مناطقي‌ از عالم‌، همين‌ تجربه‌ي‌ ايران‌ تكرار مي‌شود و براي‌ همين‌ است‌ كه‌ امام‌ بزرگوار ما، به‌طور قاطع‌ مي‌گفت‌ كه‌ دشمن‌ قادر نيست‌ اين‌ ملت‌ را تا وقتي‌ ايستاده‌ و متحد است‌، شكست‌ بدهد و فرمودند: "امريكا در مقابل‌ ملت‌ ايران‌، هيچ‌ غلطي‌ نمي‌تواند بكند". ما هم‌ همان‌ حرف‌ را تكرار مي‌كنيم‌. اين‌، اعتقاد ملت‌ ايران‌ و مسؤولان‌ و دست‌اندركاران‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ است‌.
راز قضيه‌، همين‌ حضور و اراده‌ و وحدت‌ مردم‌ است‌ و اين‌، ملت‌ ايران‌ را تا امروز بر دشمنانش‌ پيروز و غالب‌ كرده‌ است‌. خدا را شكر مي‌كنيم‌ كه‌ ما در طول‌ اين‌ مدت‌، حتي‌ در يك‌ صحنه‌ شكست‌ نخورديم‌ و دشمنان‌ ما شكست‌ خوردند. آنان‌ از هر راهي‌ كه‌ وارد شدند، شكست‌ خوردند. از راه‌ جنگ‌ نظامي‌ وارد شدند، شكست‌ خوردند و نتوانستند ملت‌ ايران‌ و اين‌ نظام‌ را وادار به‌ عقب‌نشيني‌ كنند. اين‌، شكست‌ نيست‌؟ تمام‌ قدرتها دست‌ به‌ دست‌ هم‌ بدهند، نتوانند يك‌ ملت‌ را از آن‌جايي‌ كه‌ هست‌، يك‌ قدم‌ عقب‌ بنشانند، شكست‌ آنهاست‌. در زمينه‌ي‌ سياسي‌ شكست‌ خوردند، در زمينه‌ي‌ اقتصادي‌ هم‌ شكست‌ خوردند و بيشتر هم‌ خواهند خورد.
مردم‌، پشت‌ سر دولت‌ و مسؤولان‌ و مديران‌ لايق‌ اين‌ كشور ـ كه‌ حقيقتا نعمت‌ خدايند ـ حركت‌ مي‌كنند و همكاري‌ خود را ادامه‌ مي‌دهند. بارها به‌ دوستان‌، اين‌ نكته‌ را گفته‌ام‌ كه‌ من‌ هر وقت‌ يادم‌ مي‌آيد كه‌ چنين‌ رئيس‌جمهوري‌ و چنين‌ مسؤولاني‌ داريم‌، از اعماق‌ دل‌ و با همه‌ي‌ وجود، خدا را شكر مي‌كنم‌. مردم‌ قدر بدانند، كه‌ مي‌دانند; پشت‌ سر مسؤولانشان‌ همكاري‌ كنند، كه‌ مي‌كنند; محكم‌ بايستند. بدون‌ شك‌، محاصره‌ي‌ اقتصادي‌ و خباثتهاي‌ گوناگون‌ امريكا و اذنابش‌ هم‌، نخواهد توانست‌ كاري‌ بكند. تمام‌ اين‌ مشكلاتي‌ كه‌ وجود دارد، با سرانگشت‌ لياقت‌ و كفايت‌ مسؤولان‌ مؤمني‌ كه‌ مردم‌ را پشت‌ سر خودشان‌ دارند، حل‌ مي‌شود; هيچ‌ ترديدي‌ در اين‌ نيست‌. براي‌ همين‌ هم‌ است‌ كه‌ دشمنان‌ ما در خارج‌، اين‌ حقايق‌ ـ يعني‌ صلابت‌ ملت‌ ايران‌ ـ را مي‌دانند و مي‌بينند. آنهايي‌ هم‌ كه‌ بي‌هوش‌ و گيج‌ و ديرفهم‌ باشند و در روال‌ معمولي‌ شما ملت‌، قدرتتان‌ را نفهمند، در مثل‌ روز قدسي‌ كه‌ پيش‌ مي‌آيد، مي‌فهمند.
اين‌ تفاله‌ها و زباله‌هاي‌ سياسي‌، اين‌ فراركرده‌ها، اين‌ پس‌مانده‌هاي‌ سياسي‌ اين‌ ملت‌ ـ كه‌ بيخ‌ ريش‌ اربابهايشان‌ در اين‌ گوشه‌ و آن‌ گوشه‌ي‌ دنيا هستند ـ سر مي‌كشند و از هم‌ مي‌پرسند: از ايران‌ چه‌ خبر؟ خبر، خبر روز قدس‌ در ايران‌ است‌; خبر، خبر روز بيست‌ و دوم‌ بهمن‌ در ايران‌ است‌; خبر، خبر اتحاد مردم‌ و ايستادگيشان‌ در مقابل‌ هرگونه‌ توطئه‌ي‌ دشمنان‌ است‌. دل‌ خودشان‌ را به‌ وجود اختلافات‌ و جناح‌بنديها در مسؤولان‌ كشور، خوش‌ نكنند. از اول‌ انقلاب‌، از اين‌ حرفهاي‌ متناقض‌ و غلط و مسخره‌آميز داشتند. اگر كسي‌ از اول‌ انقلاب‌ تا حالا، تحليلهاي‌ محافل‌ سياسي‌ ـ همينهايي‌ كه‌ راديوها را مي‌گردانند و دولتها را خط مي‌دهند ـ نسبت‌ به‌ اشخاص‌ در جمهوري‌ اسلامي‌ را پهلوي‌ هم‌ بگذارد، يقين‌ خواهد كرد كه‌ اينها يا خيلي‌ ابلهند، يا تعمدا خودشان‌ را به‌ بلاهت‌ مي‌زنند و يا خدازده‌اند.
هر روزي‌، نسبت‌ به‌ شخصيتها، قضاوتي‌ كرده‌اند. شخص‌ واحدي‌، يك‌ روز تندروست‌، يك‌ روز معتدل‌ است‌; يك‌ روز سازشكار است‌، يك‌ روز متعصب‌ است‌; يك‌ روز محبوب‌ ميان‌ مردم‌ است‌، يك‌ روز مغضوب‌ مردم‌ است‌! از نظر آنان‌، دو نفر يك‌ روز با هم‌ دوستند، يك‌ روز ضد يكديگرند! رابطه‌هاي‌ معنوي‌ و الهي‌ يك‌ نظام‌ اسلامي‌ را نمي‌فهمند; خدا را شكر كه‌ نمي‌فهمند، خدا را شكر كه‌ "ذهب‌ الله‌ بنورهم‌". خدا از دلهاي‌ اينها نور، و از مغزهايشان‌ تشخيص‌ را گرفته‌ است‌. چه‌ اختلافي‌، چه‌ جناح‌بندي‌يي‌؟!
البته‌، در يك‌ جامعه‌ي‌ زنده‌ كه‌ مردم‌ آزادند، همه‌ حق‌ اظهارنظر دارند. مردم‌، به‌ مسؤولان‌ نزديكند. بالاترين‌ رده‌ي‌ مسؤولان‌ كشور، با معموليترين‌ انسانها، امكان‌ ارتباط و برخورد معمولي‌ و روزمره‌ دارند. در چنين‌ جامعه‌يي‌، طبيعي‌ و قهري‌ است‌ كه‌ نظرات‌ مختلف‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ وجود دارد. اما نظرات‌ مختلف‌، يك‌ حرف‌ است‌; آنچه‌ كه‌ شما مي‌خواهيد و آرزو مي‌كنيد و تبليغ‌ مي‌نماييد ـ يعني‌ جناح‌بنديهاي‌ مزاحم‌ و معارض‌ يكديگر ـ يك‌ حرف‌ ديگر است‌. اين‌ دومي‌، بحمدالله‌ نيست‌ و نخواهد بود و جامعه‌ي‌ اسلامي‌ نمي‌تواند در ميان‌ خود و در ميان‌ كساني‌ كه‌ به‌ اين‌ اهداف‌ مؤمن‌ و معتقدند، دو جناح‌ داشته‌ باشد كه‌ اينها بخواهند ريشه‌ي‌ هم‌ را بزنند و زير پاي‌ يكديگر را خالي‌ كنند. چنين‌ چيزي‌ امكان‌ ندارد; مگر كسي‌ كه‌ به‌ اين‌ راه‌ معتقد نباشد.
ملت‌ ما بايد ان‌شاءالله‌ همين‌ وحدت‌ كلمه‌، همين‌ راه‌ و همين‌ تلاش‌ را ادامه‌ بدهند. دنيا به‌ شما و موضعگيريتان‌ نيازمند است‌. همين‌ مسأله‌ي‌ عظيم‌ فلسطين‌، همين‌ مسايل‌ گوناگون‌ مسلمانان‌ مظلوم‌ در نقاط مختلف‌ دنيا كه‌ در خانه‌ي‌ خودشان‌ غريبند، همين‌ حركت‌ و جنبش‌ عظيم‌ اسلامي‌ كه‌ امروز تقريبا در همه‌ جاي‌ دنياي‌ اسلام‌ و نقاط مسلمان‌نشين‌ ـ از آسيا تا اروپا و آفريقا ـ محسوس‌ است‌ و مشاهده‌ مي‌شود و مسلمانان‌ احساس‌ هويت‌ اسلامي‌ مي‌كنند و حركت‌ مي‌كنند و حرف‌ خودشان‌ را مي‌زنند و وحدت‌ خودشان‌ را نشان‌ مي‌دهند و دشمن‌ خودشان‌ را مي‌ترسانند، همه‌ي‌ اينها به‌ ايستادگي‌ و مقاومت‌ و وحدت‌ و اراده‌ي‌ نيرومند شما نيازمند است‌.
اميدواريم‌ كه‌ خداي‌ متعال‌، ملت‌ عزيز ايران‌ را همواره‌ مؤيد و موفق‌ كند و در اين‌ راه‌ مستدام‌ بدارد و روح‌ عزيز امام‌ بزرگوارمان‌ را از حركت‌ ملت‌ و مسؤولان‌ شاد نمايد و قلب‌ مقدس‌ ولي‌عصر را از همه‌ي‌ ما راضي‌ و خشنود كند.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمه‌الله‌ و بركاته
-------------------------------------------
56) قدر: 3
57) عيون اخبارالرّضا، ج 1، ص 230
58) بحارالانوار، ج 93، ص 211
59) بقره: 17