1 00:00:00,850 --> 00:00:04,050 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم 2 00:00:06,110 --> 00:00:15,710 الحمد للّه ربّ العالمين، و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي القاسم المصطفي محمّد 3 00:00:25,310 --> 00:00:33,250 و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين، سيّما بقيّة اللّه في الارضين 4 00:00:33,940 --> 00:00:44,000 خيلي جلسه‌ي شيرين و شيوا و پُرمغز و پُرفايده‌اي است اين جلسه 5 00:00:45,200 --> 00:00:57,250 منظورم شخص اين جلسه نيست، [بلکه] جريان اين جلسات است که شماها همّت گماشتيد 6 00:00:58,910 --> 00:01:10,280 و جلسات شب خاطره را به عنوان يک حرکت ماندگار به وجود آورديد 7 00:01:12,220 --> 00:01:23,710 و خب بحمداللّه امروز اين حقير هم توفيق پيدا کردم که بنشينم و بشنوم و استفاده کنم 8 00:01:26,220 --> 00:01:31,250 بسيار خوب بود، خيلي استفاده کرديم، بهره برديم 9 00:01:31,770 --> 00:01:41,020 البتّه خاطرات امثال حقير، خاطرات مهمّي نيست 10 00:01:42,400 --> 00:01:54,050 چون همان‌طور که ايشان گفتند که وقتي خرّمشهر فتح شد ايشان در کرمانشاه خبرش را شنفتند 11 00:01:54,740 --> 00:02:01,080 ما هم در تهران خبرش را شنفتيم. البتّه بد نيست اين را عرض بکنم که 12 00:02:01,540 --> 00:02:11,370 حالا يادم نيست که خبر از راديو اعلام شده بود يا نه، شهيد صيّاد تماس گرفت با من در دفتر رياست جمهوري 13 00:02:11,940 --> 00:02:20,800 و گفت و بعضي از تفصيلات را هم گفت؛ از جمله گفت «الان که من دارم با شما حرف ميزنم 14 00:02:21,310 --> 00:02:28,510 عراقي‌ها صف کشيده‌اند براي اينکه اسير بشوند»، خيلي تعبير جالبي بود 15 00:02:28,850 --> 00:02:37,310 من سوار شدم، بلافاصله همان بعدازظهر، رفتم خدمت امام که البتّه ديگر مردم در خيابانها پُر بودند 16 00:02:38,220 --> 00:02:45,710 و اظهار محبّت ميکردند و اظهار شادي ميکردند؛ رفتم همين تعبير را به امام گفتم 17 00:02:46,000 --> 00:02:57,540 گفتم آقاي صيّاد ميگويد که عراقي‌ها صف کشيده‌اند که بيايند اسير بشوند؛ يک صف طولاني، ده پانزده هزار نفر 18 00:02:59,540 --> 00:03:17,600 خاطرات ما خاطرات مهمّي نيست، [بلکه] خاطرات برادران و خواهراني که مدّتهاي طولاني در جنگ بودند و حوادث را ديدند، آنها مهم است 19 00:03:19,420 --> 00:03:31,710 به اعتقاد بنده، اين جنگ - اين دفاع مقدّس - در کنار خساراتي که براي ما داشت 20 00:03:32,800 --> 00:03:47,080 فوائد و منافع بزرگي هم داشت؛ اين منافع، بمراتب بزرگ‌تر و بيشتر از آن خسارات است 21 00:03:49,310 --> 00:03:59,370 خسارتهاي ما در آنجا عبارت بود از خسارتهاي انساني و مادّي، يعني جوانهايي را از دست داديم 22 00:03:59,710 --> 00:04:11,820 خانواده‌هايي عزيزانشان را از دست دادند، همه‌مان براي جوانها داغدار شديم و خسارات مادّي پيش آمد 23 00:04:13,020 --> 00:04:26,450 کشور از لحاظ ظواهر سازندگي يک مقداري در يک برهه‌اي عقب افتادگي پيدا کرد؛ اينها خسارات جنگ بود 24 00:04:27,140 --> 00:04:36,800 همه‌ي جنگها اين‌جور خساراتي دارد. لکن منافع جنگ، منافع بلند مدّت بود 25 00:04:37,250 --> 00:04:47,710 منافع ماندگار بود. البتّه منافع کوتاه مدّت و منافع نزديک هم داشت 26 00:04:49,200 --> 00:05:01,710 يکي از بزرگ‌ترين فوائد اين جنگ هشت ساله و دفاع هشت‌ساله، حفظ و تقويت روحيه‌ي انقلاب و حرکت 27 00:05:02,170 --> 00:05:06,910 در نسل جوان ما و در جامعه‌ي ما بود 28 00:05:08,170 --> 00:05:19,480 اگرچنانچه اين حرکت جهادي و فداکارانه به وجود نمي‌آمد 29 00:05:20,000 --> 00:05:29,600 روحيه‌ي انقلابي در آن اوايل که هنوز عمق زيادي هم پيدا نکرده بود، در معرض تطاول قرار ميگرفت 30 00:05:30,680 --> 00:05:38,800 بله، امام بزرگوار حضور داشت و شخصيّت ايشان يک شخصيّتي بود که 31 00:05:39,080 --> 00:05:52,000 خيلي از چيزها را تضمين ميکرد؛ لکن خطرات، خطرات سنگيني بود؛ روحيه‌ي انقلابي قطعاً در معرض تهديد قرار ميگرفت 32 00:05:56,970 --> 00:06:04,170 انقلاب با حضور در صحنه‌ي دفاع مقدّس، ماندگار شد 33 00:06:04,910 --> 00:06:27,600 يک فايده‌ي ديگر اين بود که ما اين فکر و انديشه‌ي دفاعِ از هويّت ملّي و هويّت ديني و انقلابي را 34 00:06:28,680 --> 00:06:39,600 که بارها گفته‌ايم و شنيده‌ايم و نقل کرده‌ايم که خداي متعال کمک ميکند و انسانها را 35 00:06:41,370 --> 00:06:56,510 در [برابر] عوائق و موانعي که در راه حق وجود دارد، پيروز ميکند ــ يک بار ديگر خودمان تجربه کرديم؛ اين خيلي مهم است 36 00:06:58,280 --> 00:07:13,200 يک جامعه‌اي که در جهت پيشرفت به سمت اهداف والا دارد حرکت ميکند، به‌طور طبيعي مواجه ميشود با موانع بسياري 37 00:07:13,770 --> 00:07:24,620 بخصوص در دنياي مادّي امروز؛ و اگر آن آرمانها، آرمانهاي معنوي و ضدّ قدرت‌طلبي 38 00:07:24,620 --> 00:07:35,420 و ضدّ دنيا‌طلبي و مانند اينها باشد، بديهي است که موانعي به وجود مي‌آيد 39 00:07:36,000 --> 00:07:44,740 اينکه يک ملّتي احساس بکند که ميتواند بر موانع پيروز بشود، خيلي چيز مهمّي است 40 00:07:45,420 --> 00:07:51,200 بله، در روايات و آيات، توکّل به خدا و 41 00:07:51,480 --> 00:07:54,620 وَ مَن يَتَوَکَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُه 42 00:07:54,910 --> 00:08:02,170 و مانند اينها را ميخوانيم و ميگوييم و عقيده هم داريم، لکن اينکه در عمل 43 00:08:02,740 --> 00:08:04,910 وَ مَن يَتَوَکَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُه 44 00:08:04,910 --> 00:08:14,910 را آدم ببيند، خيلي فرق ميکند. حضرت ابراهيمِ با آن عظمت 45 00:08:15,420 --> 00:08:21,370 به خداي متعال عرض ميکند که ميخواهم زنده شدن مرده‌ها را ببينم 46 00:08:22,280 --> 00:08:31,250 خداوند ميفرمايد: اَ وَلَم تُؤمِن؛ مگر قبول نداري؟ جواب ميدهد: قالَ بَليٰ؛‌ چرا 47 00:08:31,710 --> 00:08:35,200 قبول دارم؛ ‌وَ لٰکِن لِيَطمَئِنَّ قَلب 48 00:08:36,340 --> 00:08:50,220 اين آرامش دل، اين پذيرشِ از اعماق باور و جان انسان نسبت به يک حقيقت، خيلي چيز مهمّي است 49 00:08:50,620 --> 00:08:57,940 اين را جنگ - دفاع هشت‌ساله - به ما نشان داد 50 00:08:58,970 --> 00:09:07,540 ما الان ميتوانيم با همه‌ي توان ادّعا بکنيم که جمهوري اسلامي 51 00:09:08,570 --> 00:09:17,600 با همه‌ي چالشهايي که در مقابل او به وجود مي‌آورند، ميتواند پنجه بيندازد و بر همه‌ي آنها ميتواند غالب بشود 52 00:09:40,400 --> 00:09:45,020 چون اين را تجربه کرده‌ايم 53 00:09:45,020 --> 00:09:52,970 وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنين 54 00:09:53,370 --> 00:10:01,020 اگر ايمان در دل و در عمل وجود داشته باشد 55 00:10:01,600 --> 00:10:08,570 کوه‌ها در مقابل يک جامعه، يک مجموعه، يک انسان قوي 56 00:10:08,910 --> 00:10:12,800 هموار خواهد شد و قدرت مقاومت نخواهد داشت 57 00:10:13,140 --> 00:10:17,370 يکي از فوايد جنگ براي ما اين بود. خب، اينها حقايقي است 58 00:10:17,600 --> 00:10:27,540 البتّه فوايد جنگ بيش از اينها است؛ حالا اينها حرفهاي تحليلي و مانند اينها است که نميخواهيم وقت را به اين‌چيزها بگذرانيم 59 00:10:28,110 --> 00:10:39,600 اين حادثه‌ي پُربرکت، اين حادثه‌ي عظيم و 60 00:10:40,400 --> 00:10:51,480 در شکل معمولي ما آدم‌هاي ساده و سطحي‌نگر، واقعاً باورنکردني، در کشور ما اتّفاق افتاد 61 00:10:53,540 --> 00:11:03,940 يعني ما اوّلِ جنگ هيچ چيز نداشتيم؛ من به شما عرض بکنم، ما هيچ چيز نداشتيم؛ دست خالي 62 00:11:04,280 --> 00:11:10,800 سلاحمان، هم کم بود، هم ناقص بود، هم خارج از دسترس بود 63 00:11:11,080 --> 00:11:18,740 برخي از اقلام موجود را [هم] که در انبارهاي ما وجود داشت 64 00:11:19,540 --> 00:11:29,880 تا مدّتها بعد از شروع جنگ به معرض استفاده نياورده بودند 65 00:11:30,740 --> 00:11:42,910 بنده اينجا در ستاد کل، در دفتر مشاورت بودم و در معرض رفت و آمد نظامي‌ها قرار داشتم 66 00:11:43,080 --> 00:11:48,510 خب جوانهاي متعهّد و مؤمني در ارتش بودند و مي‌آمدند به ما گزارش ميدادند 67 00:11:48,910 --> 00:11:55,600 بنده هم به‌عنوان نماينده‌ي امام دنبال ميکردم. آمدند گفتند که ما يک توپهايي داريم 68 00:11:55,880 --> 00:12:07,020 به نام توپ ۲۰۳ که سنگين‌ترين توپّ ما است و اين [به ميدان] نيامده، اصلاً مطرح نشده 69 00:12:07,310 --> 00:12:16,740 حالا ما در يک چنين جنگي با اين‌همه ابزارهايي که دشمن دارد، يک وسيله‌اي را داريم که ميتوانيم استفاده کنيم و نکرديم 70 00:12:16,970 --> 00:12:26,620 من در جلسه‌ي خودمان، جلسه‌اي که با همين آقايان - بني‌صدر و ديگران - داشتيم، مطرح کردم 71 00:12:27,480 --> 00:12:34,910 بني‌صدر که اصلاً خبر هم نداشت، بعضي‌هاي ديگر هم دلشان نميخواست اين‌چيزها مطرح بشود 72 00:12:35,650 --> 00:12:45,650 بعد يکي از فرماندهان شهيد که در جلسه بود - خدا رحمت کند ــ گفت: بله، ما اين را داريم، اين چيز بسيار مهمّي است 73 00:12:45,880 --> 00:12:54,970 گفتيم خب چرا استفاده نميکنيد؟ يعني چيزهايي وجود داشت که بود و استفاده نميکرديم 74 00:12:56,400 --> 00:13:07,540 در اهواز يک ارتشيِ جواني آمد به ما اطّلاع داد که در پادگان لشکر نود و دو 75 00:13:08,050 --> 00:13:14,170 ما از اين نفربرهاي جديد - به‌اصطلاح «بي‌ام‌پي‌تو 76 00:13:15,370 --> 00:13:24,510 که بعد در اختيار قرار گرفت - داريم 77 00:13:25,310 --> 00:13:32,050 ما مکرّر ميگفتيم که مثلاً فلان وسيله نياز است؛ ميگفتند نداريم 78 00:13:32,570 --> 00:13:41,480 ما يک روز صبح بلند شديم و با همان شخص - همان برادر ارتشي 79 00:13:42,110 --> 00:13:51,480 چون از درِ معمولي پادگان نميشد داخل رفت، از يک راه ديگري و از يک محلّ ديگري وارد پادگان شديم و رفتيم وسط پادگان 80 00:13:51,480 --> 00:14:05,370 بنده ديدم بله! شايد تعداد مثلاً نه‌تا، ده‌تا از اين «بي‌ام‌پي»ها آکبند 81 00:14:06,450 --> 00:14:13,600 يعني هنوز در آن تخته‌هاي بسته‌شده - آنجا بود 82 00:14:13,600 --> 00:14:19,650 که اينها البتّه يک‌مقداري هوا و باد و باران خورده بود؛ زير آسمان [بود 83 00:14:20,400 --> 00:14:25,310 اوّل جنگ ما اين‌جوري بوديم. ابزارهاي جنگي نداشتيم 84 00:14:25,480 --> 00:14:32,000 نيروي مرتّب و منظّم آماده‌به‌کار و پاي‌کار نداشتيم يا خيلي کم داشتيم 85 00:14:32,450 --> 00:14:39,080 يک‌مقدار چيزهايي هم داشتيم ازاين‌قبيل که از اينها استفاده نميشد 86 00:14:39,080 --> 00:14:47,880 به‌خاطر اينکه در رأس کار کسي يا کساني بودند که دلسوزي نداشتند 87 00:14:49,310 --> 00:14:56,570 با اين وضعيّت ما جلو رفتيم. اين مطالبي که گفتم، مربوط به نيمه‌ي دوّم سال ۵۹ است 88 00:14:56,970 --> 00:15:05,770 يعني شش ماه اوّلِ شروع جنگ 89 00:15:06,110 --> 00:15:21,710 خب از شش ماه اوّلِ شروع جنگ، يعني نيمه‌ي دوّم سال ۵۹ تا شش ماه اوّل سال ۶١ چقدر فاصله‌ است؟ 90 00:15:23,710 --> 00:15:33,600 در اين فاصله، حرکت ملّت ايران و نيروهاي مسلّح ما آن‌چنان شد که 91 00:15:33,820 --> 00:15:45,480 دو عمليّات بزرگ و مهم در همان دو سه ماه اوّل سال ۶١ به وجود آمد 92 00:15:45,480 --> 00:15:56,570 يعني فتح‌المبين در اوّل [سال] در فروردين، و بيت‌المقدّس و فتح خرّمشهر در ارديبهشت و اوّل خرداد 93 00:15:57,140 --> 00:16:04,400 يعني اين‌جور پيش رفت، اين‌جور حرکت سريع بود 94 00:16:05,200 --> 00:16:16,340 يعني ما همان ماهي که از ده کيلومتري اهواز را با خمپاره ميزدند 95 00:16:16,570 --> 00:16:26,000 يعني از دُبّ‌حردان که تا اهواز به نظرم حدود ده کيلومتر است، اهواز زير آتش خمپاره بود 96 00:16:27,200 --> 00:16:36,170 از آن وضعيّت رسيديم به اين وضعيّت که چند هزار اسير در فتح‌المبين 97 00:16:36,570 --> 00:16:44,510 و چند هزار اسير در بيت‌المقدّس [گرفتيم] و گرفتن سرزمين‌هاي بسيار و گرفتن خرّمشهر 98 00:16:44,910 --> 00:16:52,910 و استحکام نيروها و مسائل ديگر [اتّفاق افتاد]. تا آخر جنگ همين حالت ادامه داشته 99 00:16:53,140 --> 00:17:01,540 يعني روزبه‌روز ما توانستيم به هويّت خودمان، به قدرت خودمان 100 00:17:02,000 --> 00:17:08,000 آشنا بشويم، معرفت پيدا کنيم و پيش برويم و خودمان را بشناسيم؛ و اين اتّفاق افتاد 101 00:17:08,000 --> 00:17:17,710 هشت سال همه‌ي دنيا متّفق شدند عليه ما و با ما جنگيدند؛ اين يک واقعيّتي است، همه‌ي دنيا 102 00:17:18,050 --> 00:17:29,310 يعني آمريکا عليه ما بود در عمل، ناتو عليه ما بود در عمل، شورويِ آن روز عليه ما بود در عمل 103 00:17:29,940 --> 00:17:36,170 مرتجعين منطقه - همين سعودي و کويت و بقيّه - همه عليه ما بودند در عمل 104 00:17:36,510 --> 00:17:44,620 يعني همه‌ي آنها عليه ما [در جنگ] شرکت داشتند؛ ما هم يک نهال تازه‌روييده 105 00:17:45,020 --> 00:17:54,740 با تجربه‌هاي کم، توانستيم بر همه‌ي اينها فائق بياييم؛ اين تجربه‌ي ما است؛ اين براي «لِيَطمَئِنَّ قَلبي‌» کافي نيست؟ 106 00:17:55,540 --> 00:18:07,140 اين مثل همان زنده شدن مرغهايي است که جناب ابراهيم (عليه ‌السّلام) از خداي متعال خواست، خدا گفت اين‌جوري عمل بکن 107 00:18:07,880 --> 00:18:18,620 براي اينکه قلبت آرامش پيدا کند. اين آرامش قلبي را ما بايد داشته باشيم؛ هر کسي ندارد، معيوب است 108 00:18:19,650 --> 00:18:27,880 يعني تعبير بهترش اين است که بگوييم معيوب است، اگر خوش‌بينانه نگاه کنيم بايد بگوييم معيوب است 109 00:18:28,050 --> 00:18:32,220 اگر هم] بدبينانه نگاه کنيم، خب جور ديگري بايد قضاوت کنيم 110 00:18:34,510 --> 00:18:41,940 ما بر همه‌ي سختي‌ها و بر همه‌ي چالشها ميتوانيم مؤمنانه فائق بياييم 111 00:18:42,340 --> 00:18:48,220 اين نتيجه‌ي نگهداشت و پاسداشت خاطره‌ها است 112 00:18:48,510 --> 00:18:52,680 من ميخواهم اهمّيّت کار را توجّه بکنيد 113 00:18:54,450 --> 00:18:59,820 خاطره‌ي اين هشت سال دفاع مقدّس را نگذاريد فراموش بشود 114 00:19:00,280 --> 00:19:07,770 همين جزئيّات، همين چيزهايي که دوستان گفتند، همه‌ي اينها مهمّ است 115 00:19:08,510 --> 00:19:16,680 اين کتابهايي که نوشته ميشود مهم است، اينها ارزشمند است؛ صرفاً يک کار هنري نيست 116 00:19:16,680 --> 00:19:22,450 البتّه خوشبختانه کار هنري خوبي هم دارد انجام ميگيرد؛ هم در نگارش 117 00:19:22,800 --> 00:19:27,650 و ادبيّات، هم در سينما و اين‌طور کارها 118 00:19:27,650 --> 00:19:35,420 کارهاي خوبي خوشبختانه دارد انجام ميگيرد. البتّه در بعضي جلوتريم، در بعضي عقب‌تريم؛ بايد جلو برويم 119 00:19:36,220 --> 00:19:44,680 از لحاظ هنري و از لحاظ جنبه‌هاي ادبي، کارهاي باارزشي است 120 00:19:44,680 --> 00:19:49,480 امّا مسئله‌ي اينها بالاتر از اين کار هنري است 121 00:19:50,220 --> 00:19:59,480 اين فيلمي که اين آقا ميسازد، اين کتابي که آن آقا مينويسد، در واقع يک 122 00:20:00,220 --> 00:20:12,280 تزريق سيمان به اين پايه­هايي است که ميخواهيم اينها را مستحکم کنيم، ميخواهيم اينها را ماندگارتر کنيم 123 00:20:13,880 --> 00:20:22,050 تقويت پايه‌هاي انقلاب است، تقويت پايه­هاي پيشرفت کشور است 124 00:20:22,680 --> 00:20:28,000 تقويت هويّت ملّي است؛ خيلي باارزش است 125 00:20:28,680 --> 00:20:34,400 من عرض بکنم حقيقتاً اين خاطرات، يک ثروت ملّي است 126 00:20:35,250 --> 00:20:44,170 اين خاطرات، ثروت ملّي است؛ متعلّق به آن شخص خاطره‌گو و راوي هم نيست، مال همه است 127 00:20:44,740 --> 00:20:48,340 بايد بگويند، بايد بنويسند 128 00:20:50,050 --> 00:21:00,050 البتّه معلوم است - بارها هم گفته‌ايم، ظاهراً هم همين‌جور است - از مبالغه و اغراق و مانند اينها بايد بکلّي صرفِ­نظر کرد 129 00:21:00,280 --> 00:21:07,880 متنِ واقع - همان که اتّفاق افتاده - اين­قدر فاخر و اين­قدر زيبا 130 00:21:08,280 --> 00:21:16,910 و اين­قدر معجزنشان است که احتياج به هيچ اغراقي ندارد؛ آن اتّفاقي که افتاده، اين‌جوري است 131 00:21:16,910 --> 00:21:29,140 همان که اتّفاق افتاده، همان را بايد بگويند، بايد زنده کنند، بايد شيوه‌هاي هنري را استخدام کنند براي بهتر بيان کردن آن 132 00:21:30,400 --> 00:21:36,170 و اينها حسنه است، اينها صدقه است. اين کساني که اين کارها را ميکنند، اين برادرهايي که 133 00:21:36,400 --> 00:21:45,140 اينجا حضور دارند، چه آنهايي که در کار نگارش و ادبيّات و مانند اينها هستند، چه آنهايي که در کار فيلم و سينما و مانند اينها هستند 134 00:21:46,850 --> 00:21:55,020 بدانند اين کاري که انجام ميدهند يک حسنه است، يک انفاق بزرگ معنوي است 135 00:21:57,080 --> 00:22:06,510 رزق اين ملّت را، اين جمعيّت را، اين کشور را، شما داريد به آنها ميرسانيد 136 00:22:06,800 --> 00:22:11,250 واسطه‌ي [رساندن] رزق الهي و رزق معنوي به آنها هستيد 137 00:22:12,110 --> 00:22:18,170 اين را قدر بدانيد، اين خيلي خوب است. راهيان نور از جمله‌ي همين کارها است 138 00:22:18,510 --> 00:22:25,710 راهيان نور از جمله‌ي همين صدقات و حسنات است 139 00:22:26,450 --> 00:22:32,220 نوشتن خاطره‌ها همين‌جور، گفتن خاطره‌ها همين‌جور، اين جلسه همين‌جور 140 00:22:32,740 --> 00:22:38,970 نگذاريد اين حادثه‌ي معجزنشان ضعيف بشود 141 00:22:39,310 --> 00:22:46,280 عزيزان من! انگيزه وجود دارد براي ضعيف کردن اين حقيقت 142 00:22:46,570 --> 00:22:57,200 در واقعيّت زندگي ما و در واقعيّت ذهن ما. کساني انگيزه دارند 143 00:22:58,620 --> 00:23:09,370 همان کساني که برنامه­ريزي ميکنند براي کشورهاي اسلامي و به آنها ابلاغ ميکنند و آنها هم قبول ميکنند که 144 00:23:09,820 --> 00:23:17,770 مسئله‌ي جهاد را يا مسئله‌ي شهادت را از مجموعه‌ي معارف ديني کتابهاي 145 00:23:18,050 --> 00:23:25,370 مدرسه‌اي و دانشگاهي و بقيّه‌ي کتابها خارج کنند و حذف کنند 146 00:23:26,220 --> 00:23:35,250 اين ابلاغ شده به بعضي از کشورها؛ گفته‌اند مسئله‌ي جهاد و مسئله‌ي شهادت و 147 00:23:36,280 --> 00:23:43,880 مانند اينها را حذف کنيد و آنها هم قبول کردند و حذف کردند؛ اين انگيزه‌ها اين‌جوري است 148 00:23:44,280 --> 00:23:50,340 همان انگيزه‌ها در داخل استمرار پيدا ميکند، ادامه پيدا ميکند 149 00:23:50,570 --> 00:23:59,080 و به شکل برخي از خرده­سياست­هاي فرهنگي، اينجاوآنجا ديده ميشود؛ غفلت نبايد کرد 150 00:23:59,250 --> 00:24:08,050 جنگ را، دفاع مقدّس را، شهادت را، جهاد را، زنده نگه داريم 151 00:24:08,400 --> 00:24:13,540 اين خاطره‌ها را قدر بدانيم؛ اينها بسيار باارزش است 152 00:24:16,570 --> 00:24:27,600 البتّه ما در اين زمينه هنوز خيلي حرف براي گفتن داريم - «ما» يعني شماها و آنهايي که در جنگ بودند 153 00:24:27,820 --> 00:24:35,880 و اينها ميتواند نسل امروز را به­معناي واقعي کلمه متّصل کند و ملحق کند 154 00:24:36,110 --> 00:24:42,800 به همان نسلي که آن اوج دفاع مقدّس را آفريد 155 00:24:43,200 --> 00:24:49,880 و اين اوج تاريخي ما را خلق کرد. مکرّر، خيلي زياد، افرادي مي­آيند، نامه مينويسند به ما 156 00:24:50,110 --> 00:24:58,220 اصرار، التماس، گريه، براي اينکه اجازه داده بشود بروند دفاع از حرم و جزو مدافعين حرم [بشوند 157 00:24:58,400 --> 00:25:05,650 يعني همان چيزهايي که ما در آن روزهاي دهه‌ي ۶۰ ميديديم 158 00:25:06,680 --> 00:25:16,800 که جوانها، بچّه‌هاي کوچک، آنهايي که نميشد بروند به يک جهتي و به يک دليلي، مي‌آمدند التماس ميکردند براي اينکه بروند 159 00:25:17,540 --> 00:25:25,310 حالا هم همان وضعيّت در خيلي از اينها هست 160 00:25:27,770 --> 00:25:29,770 اَلحِقني بِالصّٰلِحين 161 00:25:29,770 --> 00:25:39,940 اين الحاق به صالحين است. اين بر اثر همين تلاش و زحماتي است که شما‌ها داريد انجام ميدهيد 162 00:25:40,450 --> 00:25:46,800 ان‌شاءاﷲ خداوند برکت بدهد به اين تلاش شما، به اين کار شما و 163 00:25:47,940 --> 00:25:51,540 روزبه‌روز تأثيرات آن را ان‌شاءاﷲ افزايش بدهد 164 00:25:51,940 --> 00:26:01,600 من از حوزه‌ي هنري و از برادر عزيزمان آقاي سرهنگي و ديگر برادران دست‌اندرکار واقعاً تشکّر ميکنم 165 00:26:02,050 --> 00:26:11,140 کارشان خيلي کار باارزشي است. دنبال کنند؛ هم اين‌ کار را يعني شب خاطره را 166 00:26:11,820 --> 00:26:19,200 و هم تنظيم اين خاطرات و يادداشت‌ها را؛ چقدر باارزش است 167 00:26:19,540 --> 00:26:29,080 و همه‌ جا [هم] هستند؛ ما يک تعداد معدودي از شخصيّت‌هاي جنگ را مي­شناختيم 168 00:26:29,540 --> 00:26:40,400 از اينها خاطراتي شنفته بوديم، بعد يواش‌يواش اينها رفتند در آذربايجان، در همدان، در لرستان، در خراسان 169 00:26:40,680 --> 00:26:51,420 در اصفهان، اينجاوآنجا رزمندگان را پيدا کردند، خاطرات اينها را به رشته‌ي تحرير کشيدند 170 00:26:51,650 --> 00:26:56,970 خاطرات] زنده شد؛ ديديم چه دنيايي است، چه دريايي است 171 00:26:57,820 --> 00:27:05,540 از حرف، از منطق، از روحيّه و روحيّه‌بخشي 172 00:27:05,540 --> 00:27:10,170 اين بسيار کار باارزشي است و همين‌طور ادامه بدهيد اين کار را 173 00:27:10,620 --> 00:27:22,620 من بارها گفته‌ام ما تا پنجاه سال ديگر هم اگر درباره‌ي اين هشت سال دفاع مقدّس حرف بزنيم و کار کنيم و 174 00:27:22,850 --> 00:27:33,600 کارهاي نو انجام بدهيم، زياد نيست؛ و گمان ميکنم تا پنجاه سال ديگر هم به آن انتها نرسيم 175 00:27:34,740 --> 00:27:42,000 البتّه از شيوه‌هاي خوب بايست استفاده کرد، از شيوه‌هاي هنري بايد استفاده کرد 176 00:27:43,770 --> 00:27:52,110 خيلي متشکّريم. امروز خيلي جلسه‌ي خوبي بود؛ بهره‌مند شديم از بيانات آقايان 177 00:27:53,080 --> 00:27:58,400 و بعضي از دوستان عزيزي را هم که مدّتها بود زيارت نکرده بوديم، زيارت کرديم 178 00:27:58,910 --> 00:28:01,600 ان‌شاءاﷲ که خداوند شماها را موفّق بدارد 179 00:28:02,000 --> 00:28:04,680 والسّلام‌عليکم‌ورحمةاﷲوبرکاته