پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در بازديد از پژوهشكده ى رويان

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
چند سالى است كه يك حركت مبارك علمى در كشور آغاز شده؛ همه اين را قبول دارند كه اين تحرك ارجمند تقريباً در بين مجموعه ى اهل علم كشور اعم از استاد و دانشجو و محقق و دانشگاهها و مراكز تحقيقاتى كم و بيش گسترده است. بنده وظيفه دارم نسبت به اين حركت عظيمى كه دانشمندان، محققان و استادان ما در سرتاسر كشور ايجاد كرده اند، به سهم خودم حقگزارى و ابراز قدردانى كنم.
امروز آمدن من به اين مركز در واقع يك حركت نمادين است براى قدرشناسى از حركت علمى عظيم و وسيعى كه خوشبختانه در كشور ما شروع شده؛ اگرچه هنوز در آغاز راه است. اينجا را انتخاب كرديم، اولاً به خاطر رويان، ثانياً به خاطر جهاد دانشگاهى.
مؤسسه ى رويان، يك مؤسسه ى موفق و يك نمونه ى كامل و چشمگير از آن چيزى بود و هست كه انسان آرزويش را دارد. علت اينكه من به مرحوم سعيد كاظمى اينقدر علاقه داشتم و الان هم در دلم و در ذهنم براى آن جوان عزيز، ارزش و جايگاه قائلم، همين است. حركت او، نحوه ى كار او، مديريت او، پيگيرى او، يك مجموعه ى كاملى بود از آن چيزى كه آدم دوست ميدارد و آرزو دارد، كه حالا من اندكى در اين باره عرض خواهم كرد. رويان هم با كمك او و بقيه ى همكارانى كه در رويان از اول مشغول بوده اند، اينجورى بارآمد؛ اينجورى رشد كرد؛ اينجورى روئيد. و من اين را از اوائل كار احساس كردم. آن دوست مشترك من و مرحوم كاظمى كه شرح قضاياى كارى ايشان را در آغاز كار - پانزده شانزده سال قبل - و در خواستهاى او را با من مطرح كرد، من نشانه هاى يك حركت درست را در اين كار احساس كردم؛ لذا گفتم من در حد مقدورِ خودم در خدمت اين كار و پشتيبانى اين كار قرار ميگيرم. هرچه زمان گذشت، آن ظن اوّلى تقويت شد؛ تكذيب نشد.
اگر بخواهم اين الگوى مطلوب را در يك جمله معرفى كنم، عبارت است از: تركيب علم، ايمان، تلاش. هم علم را جدى گرفتند، هم ايمان و پايبندى و تقوا را؛ نه به صورت يك سربار، بلكه به شكل يك عنصر اصلى در بافت مجموعه و در بافت كار. و هم خستگى را فراموش كردند، كه به گمان من مرحوم كاظمى جان و سلامت خودش را هم سر همين كار گذاشت؛ يعنى اين دنبالگيرى و اين اهتمامها و خسته نشدنها. لذا رويان در چشم من بسيار گرامى است و عزيز است و شما جوانها و مردان و زنان مؤمن و عزيزى كه در اين مجموعه كار ميكنيد، براى من عزيز هستيد و معتقدم رويان استعداد بسيار زيادى براى كار كردن و براى پيش رفتن دارد.
از قول من نقل كرده اند كه من گفته ام: «اين سلول بنيادى يك حركت علمى است»، واقعش همين است؛ همينطورى كه اين سلولهاى بنيادىِ شما، يك دامنه ى تمام نشدنى براى تحقيق دارند - كه هرچه شما تحقيق ميكنيد، پيش ميرويد، يك ميدان ديگرى باز ميشود كه مى بينيد ميتوان آن را موضوع تحقيق قرار داد و پيش رفت و به مرزهاى جديدترى رسيد - رويان هم همينجور است؛ اين مجموعه ى شما هرچه كار كند، پيش برود، باز قابليت پيشرفت دارد و يكايك محققان، پژوهشگران معتقد به علم و با ايمان - كه در اين مجموعه يا هر مجموعه ى ديگرى از اين قبيل هستند - همين حكم را دارند؛ يعنى توانائى اينها تمام نشدنى است.
و اما جهاد دانشگاهى را انتخاب كردم، چون جهاد دانشگاهى مولود مبارك انقلاب است. همينطور كه در قرآن كريم در مقايسه ى دو مسجد ميفرمايد: «لمسجد اسّس على التّقوى من اوّل يوم أحقّ ان تقوم فيه، فيه رجال يحبّون ان يتطهّروا»، جهاد دانشگاهى همينجور است؛ جزو معدود رويشهاى اصلى خود انقلاب است. اين معنايش اين نيست كه جهاد از اول در هر برهه ى از زمان، هرجور بوده، هرجور فكر كرده، هرجور كار كرده، درست است؛ نه، ما آدمها گاهى درست فكر ميكنيم، گاهى غلط فكر ميكنيم، گاهى درست عمل ميكنيم، گاهى غلط عمل ميكنيم. ملاك قضاوت، اين تناوبها و پيچ و خمها نيست؛ ملاك قضاوت، هدفگيرى و جهتگيرى و استمرار در حفظ اين هدف است؛ ولو حالا گاهى انسان خطائى هم بكند، لغزشى هم بكند. من هويت جهاد را درنظر دارم كه بركات زيادى هم بحمداللَّه داشته. حالا من يك جمله درباب جهاد ميگويم، بعد هم يك چند جمله اى درباب علم و تحقيق و آينده ى كار كشور در اين زمينه عرض خواهم كرد.
جهاد دانشگاهى مركب از دو كلمه است ديگر: جهاد و دانشگاه؛ هم بايد در آن جهاد باشد، هم بايد متناسب با دانشگاه باشد. جهادى عمل كردن، مفهوم خاصى دارد. هرجور كارى، جهادى نيست.
جهاد با جهد و تلاش از لحاظ ريشه يكى اند؛ يعنى در آن معناى جهد و كوشش وجود دارد؛ اما جهاد فقط اين نيست؛ جهاد يعنى مبارزه؛ مبارزه ى در همين اصطلاح متعارف فارسىِ امروز ما. مبارزه انواع و اقسامى دارد: مبارزه ى علمى داريم، مبارزه ى مطبوعاتى داريم، مبارزه ى سياسى داريم، مبارزه ى اقتصادى داريم، مبارزه ى نظامى داريم، مبارزه ى آشكار داريم، مبارزه ى پنهان داريم؛ اما يك نقطه ى مشترك در همه ى اينها وجود دارد و آن اينكه در مقابلِ يك خصم است؛ در مقابلِ يك مانع است. مبارزه با دوست معنى ندارد؛ مبارزه در مقابلِ يك دشمن است.
فرض كنيد در دوران اختناق، كسى هر هفته مثلاً پنج تا كتاب ميخواند؛ خيلى كار بود؛ اما لزوماً مبارزه نبود؛ جهد بود، جهاد نبود. اگر ميخواست جهاد باشد، بايد كتابى را ميخواند كه در حركت او در مواجهه ى با رژيم طاغوت و رژيم اختناق، تأثير داشت؛ آنوقت ميشد جهاد. خاصيت جهاد اين است.
دايره ى جهاد شما علم و فناورى است؛ يعنى شما اينجا از شمشير و نيزه و ژ3 نميخواهيد استفاده كنيد؛ از مغز و امكانات انديشمندىِ درون انسان و فكر و قلم و چشم و اينها ميخواهيد استفاده كنيد.
مجموعه، مجموعه ى علمى است؛ اما در چه جهتى باشد تا جهاد باشد؟ اين مهم است. نگاه كنيد ببينيد براى كشور شما، براى انقلاب شما، براى اهدافى كه اين انقلاب ترسيم كرده، كدام دشمن عنود در كمين نشسته و شما بايد با آن دشمن عنود مبارزه كنيد؟ كارتان در آن صراط كه شد، ميشود جهاد.
بنابراين، اگر دنبال علمى بگرديد كه اين علم، دشمنان آن اهداف را نه فقط ناراضى نميكند، خرسند هم ميكند، اين جهاد نيست. فرض كنيم جهاد دانشگاهى يا فلان مؤسسه ى مربوط به جهاد دانشگاهى بگويد در سال فلان، صد يا پانصد مقاله از من در «ISI» منتشر شده؛ اين، ملاك نيست. اين مقاله چه بود؟ در چه جهت بود؟ به چه درد شما خورد؟ آن كسانى كه با آرمانهاى شما دشمنند، نسبت به اين مقاله چه موضعى داشتند؟ آيا آنها احساس خطر كردند؟ البته سياسيونشان - اهل علم كه نگاهشان جور ديگرى است - يا نه، احساس خطر نكردند.
وقتيكه راجع به سلولهاى بنيادىِ شبيه سازى و اينطور كارها آقايان حرف زديد و بنده يا ديگرى هم تجليلى از اين كار كردند، مقامات امريكايى اعلام كردند كه براى علوم ژنتيك هم بايد شوراى حكامى به وجود بيايد! اين معنايش چيست؟ دشمن از اينكه شما در اين رشته داريد حركت ميكنيد، دردش آمده است. مثالهاى واضحش را عرض ميكنم؛ هزاران مثال دارد. آن روزى كه شما مثلاً بتوانيد آنچنان رادارى بسازيد كه از هيچ نقطه از فضاى آسمان اين كشور، هيچ جنبنده اى نتواند وارد شود، آن روز دشمن دردش مى آيد؛ يعنى اين تيرى است كه مستقيم ميخورد به دشمن. اين، ميشود جهاد.
در حركت جهادى، در علم جهادى، در تحقيق جهادى، اين عنصر حتماً شرط است. دشمن هم مقصود آمريكا نيست. حالا ما در مقام صحبت، دشمن واضحمان آمريكا و استكبار جهانى است. نه، دشمنها انواع و اقسامى دارند. يك وقت يك كارتل بزرگ مالى و اقتصادى از اينكه شما بتوانيد مثلاً كارخانه ى سيمان بسازيد، ناراحت ميشود؛ مانع تراشى ميكند؛ نميگذارد، كه الان در گزارشهائى كه در اينجا به من دادند، از جمله همين مسئله بود. دلشان ميخواهد يك شوراى حكام هم درست كنند براى ساخت سيمان، كه هر كس حق نداشته باشد كارخانه ى سيمان بسازد يا توليد سيمان كند.
كار جهادى بايد هدفمند، درست متوجه به آرمانها و هوشمندانه و عاقلانه و دشمن شكن باشد. يعنى به همان معنائى كه ما مبارزه را در اصطلاح معمولى به كار ميبريم: «دارم مبارزه ميكنم؛ اين يك مبارزه است.» اين، يك تعبير مصطلح است. در جهاد، اين معنا هست. اين، تعريف بخش جهاد.
و اما دانشگاهى. دانشگاهى يعنى سطح اين فعاليت و تحرك، يك سطح راقى است؛ متناسب با دانشجو و استاد و ذهن فعال علمى است. در همه ى كارها همين بايد رعايت شود. عوام گرائى و عوام پسندى در كار و در همه فعاليتها نبايد دخالت داشته باشد. البته بخشى از فعاليتها علمى است و خوب است؛ مثل همين تحقيقات؛ اما فرض بفرمائيد اگر فعاليت در زمينه هاى علوم انسانى و فرض كنيد در ادبيات است، بايد حرفى كه از اينجا بيرون مى آيد، فراتر از آن حرفى باشد كه ممكن است يك اديب معمولى بزند. يعنى سطح، بايد سطح راقى اى باشد. خيلى از حرفها در زمينه ى علوم انسانى - كه حالا ما در آن سابقه داريم و بلديم و وارديم - مثل تاريخ، مثل ادبيات، مثل فلسفه كه اينها مسائل بومى كشور ماست، هست. برخى از اين مسائل، حرفهاى عادى اى است، حرفهاى متعارف است؛ جهاد دانشگاهى هم كه نزند، هر كسى ميتواند بزند. جهاد دانشگاهى بايد حرفِ گزين، حرفِ برتر را به ميدان بياورد. از باب مثال، شما فعاليت قرآنى داريد. فعاليت قرآنى را خيليها دارند؛ همه اش هم خوب است - ميدانيد من جزو كسانى هستم كه نسبت به فعاليتهاى قرآنى دنبالگيرى و احساس مسئوليت ويژه دارم؛ از قبل از انقلاب، الان هم همينجور است. يعنى اگر در يك مسجدى دَه نفر جوان هم جمع شوند تلاوت قرآن كنند، از نظر من مطلوب است؛ اين را دوست ميدارم - لكن شما اگر فعاليت قرآنى ميخواهيد بكنيد، بايد فعاليت قرآنى شما با فعاليت قرآنىِ غير دانشگاهى فرق داشته باشد. لذا اگر شما هم فرض كنيد بخواهيد همان لحن و نوا و شيوه ى فلان قارى و تجويد و صداى خوش و... را مثل بقيه تكرار كنيد، البته خيلى خوب است؛ اما فعاليت جهاد دانشگاهى در قرآن، اين نيست؛ يك چيزى فراتر از اين است. ببينيد باب فهم دانشگاهى در مواجهه ى با قرآن چيست. برويد سراغ فهميدن قرآن. قرآن خوانِ شما جورى باشد كه وقتى قرآن ميخواند، جلسه اى كه مستمع قرآن اوست، مفاهيم قرآن را با دل خود لمس كند؛ حس كند؛ و جلسه ى قرآن خوانى شما، جلسه ى مفاهيم قرآن هم باشد. اينها ابتكار لازم دارد؛ بابِ شماست.
بنابراين، جهاد دانشگاهى اين امكانات و اين وسائل را دارد و بنده به جهاد دانشگاهى اعتقاد راسخ دارم. كارهاى بزرگى كرده اند؛ كارهاى خوبى كرديد و همينطور كه گفتيم: «اسّس على التّقوى من اوّل يوم». از اول تا حالا كه ما جهاد دانشگاهى را شناختيم، بر اساس دين و تقوا بود. بر اساس دين و تقوا نگهش داريد.
چند دقيقه ى پيش با دوستان اينجا صحبت بود و عرض كرديم سعى كنيد هويت جهاد، تغيير پيدا نكند. اينى كه شما مى بينيد هويت بعضى از اشخاص - فكرهايشان، تركيبهاى ذهنى شان - از اول انقلاب تا حالا صد و هشتاد درجه عوض شده، اين يك روال و ممشاى طبيعى نيست كه بگوئيد طبيعتش همين است ديگر؛ نخير، هرگز اينجورى نيست. طبيعى اين است كه اگر انسان يك فكر و يك راهى را به منطق و استدلال پذيرفت، اين را تا آن نقطه ى آخرِ راه برود و اگر عمرش كفاف نداد، در اين راه بميرد. اين طبيعى نيست كه ما بگوئيم: يك راهى را حركت كنيم برويم؛ گاهى هم با شور و خيلى هيجان، بعد از يك نقطه، ناگهان زاويه بزنيم! بعد، اين زاويه ها اينقدر ادامه پيدا كند كه تبديل شود به عكس! اين، به هيچ وجه طبيعى نيست. بعضيها توجيه ميكنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شديم! نخير، زمان بر روى عنصرهاى ضعيف و بى ريشه و اعتقادهاى واهى و مبتنى بر احساس محض اثر ميگذارد؛ يا زمان با همراهى طمعها و هوسها اثر ميگذارد. «انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا». قرآن ميگويد: آنهايى كه در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نياورند بايستند، اين لغزش اينها به خاطر آن كارى است كه قبلاً كردند. ما وقتى روح را نساختيم، خودمان را محكم نكرديم، معلوم است؛ هر مماسى روى آن اثر ميگذارد؛ يكى، دو تا، سه تا، ناگهان مى بينيد كه شكلش عوض شد؛ اما وقتيكه مثل فولاد آبديده، محكم و استوار و بر مبناى تفكر درست و منطق صحيح، هويت دينى انسان شكل گرفت و هويت انقلابى شكل گرفت، هرچه زمان بگذرد، اين هويت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحكمتر ميشود. آدمها اينجورند، نهادها هم اينجورند. نگذاريد نهاد جهاد دانشگاهى، تبديل شود به يك هويت ديگر؛ به يك هويت غير دينى، غير انقلابى.
من يك بار در جمع همين عزيزان جهاد دانشگاهى مطلبى را چند سال پيش گفتم، كه يادم هم نبود؛ اين را براى من آوردند، خواندم و يادم آمد - بايد اين هويت صحيح را و اين هويت ايمانى را حفظ كنيد و باقى بماند. خوشبختانه همينجور هم بوده و تا حالا هم باقى مانده است؛ چون ساخت جهاد دانشگاهى و نوع مديريت، نوع عملكرد، نوع ارتباط رأس با بدنه، جهتگيريها، خواستها، خواستهاى خوبى بوده است - آنچه كه آن روز گفتم، اين بود كه بعضيها تصور ميكنند انقلابيگرى، يك حركت انقلابى، يعنى حركت بى انضباطِ همراه با شلوغى، سردرگمى و بى نظمى! ميگويند آقا، آنها انقلابى بود و تمام شد! اين، غلط است. مطلقاً در ذات تحرك انقلابى، اغتشاش و بى نظمى نيست. بعكس، انضباط انقلابى از محكمترين و قويترين انضباطهاست. انضباطى كه ريشه از ذهن انسان، از دل انسان، از ايمان انسان ميگيرد، بهترين انضباطها را دارد.
اول انقلابها از جمله انقلاب ما، بى نظميهائى ديده ميشود كه اين ناشى است از آغاز حركت انقلابى؛ چون يك بناى كهنه ى درهم ريخته بايد نابود شود و جايش يك بناى ديگر بيايد. اين، چيز طبيعى اى است؛ ولى وقتيكه بناى نو، بناى جديد ساخته شد بر پايه هاى درست، حركت بر اساس آن، حركتِ منضبط و خوب خواهد بود و پيش خواهد رفت و اين، انقلابى است. بنابراين انقلابيگرى را با بى نظمى و با شلوغكارى و با نشناختن ضابطه و قانون نبايد اشتباه كرد. على اى حال، جهاد دانشگاهى از جاهائى است كه ما به آن اميد داريم براى آينده ى علمى كشور.
اما راجع به مسئله ى علم و تحقيق، من اين را عرض بكنم: كشور ما بدون حركت در جاده ى گسترش دانش و گسترش پژوهش، امكان ندارد بتواند به نقطه ى مطلوب خودش دست پيدا بكند؛ مخصوص كشور ما هم نيست. كليد، دانش و پژوهش است.
دانشمند شدن يك ملت هم به اين نيست كه دانسته هاى ديگران را فرا بگيرد. آن، مقدمه ى كار است. علم يك دامنه ى وسيعى دارد؛ انحصارى نميتواند باشد كه ما فرض كنيم يك مجموعه اى از كشورها و يا ملتها هستند كه نخبگان اينها علم را بايد توليد كنند، مرزهاى جديدى را براى علم تعريف كنند، يك مقدارى خودشان استفاده كنند، يك مقدارى هم كه زياد آمد، بدهند ديگران استفاده كنند. اين نمى شود. اين نسبت، اين شكل كار، معنايش همين عقب ماندگى دائمىِ بخشى از كشورها، همين رابطه ى ظالمانه ى بين كشورها، همين مسئله ى دنياى اول و دنياى دوم و دنياى سوم و شمال و جنوب و همين حرفهائى است كه جزء ادبيات رائج سياسى در اين قرن و قرن قبل بوده و شده.
همه ى انسانها توانائى دانش پژوهى و دانشمندى را دارند. استعدادها البته مختلف است، لكن هيچ كشورى نيست كه در آن انسانها توانائى اين را نداشته باشند كه در اين دامنه ى وسيع و عظيمِ علم بالقوه و بالاستعداد، يك جايگاهى براى خودشان پيدا كنند و يك نقشى در آن ايفا كنند. اگر كشورى كه سابقه ى او، تاريخ او، تجربه ى او، نشان ميدهد كه توانائى استعداد او، توانائى بالائى است و از متوسط بالاتر است - كه كشور ما قطعاً از اين قبيل است - اين بايستى در ايجاد علم، در توسعه ى علم، در پيشرفت علم نقش ايفاد كند و اگر توانست اين نقش را ايفاد كند، آنوقت اين عقب ماندگى، اين تبعيض و بى عدالتى در همه ى زمينه هاى سياسى و اجتماعى و اقتصادى از بين خواهد رفت و خواهد شد داراى سهم برابر در مقابل كشورهاى ديگر و در مقابل قدرتهائى كه امروز وجود دارند. آنوقت ميتواند خودش را اداره كند، روى پاى خودش بايستد؛ يك چيزى بدهد، يك چيزى بگيرد؛ اما امروز اينجور نيست.
امروز نظام سلطه در دنيا بنايش بر گرفتن و دادن نيست؛ بنايش بر گرفتنِ حداكثرى و دادنِ حداقلى است؛ ثروت را ميمكند، امكانات را ميمكند، اختيارات سياسى و اقتصادى و اجتماعى را در كشورها ميمكند و در اختيار ميگيرند و در مقابل، گاهى هيچ چيز نميدهند، گاهى چيز مضرى ميدهند، گاهى هم يك چيزكى به آن كشورِ نقطه ى مقابل ميدهند. الان بافت سياسى دنيا اين است: سلطه گر و سلطه پذير.
اگر بناست اين بافت به هم بخورد و كشورها بتوانند به قدر ظرفيت ملتهايشان و استعداد ملتهايشان در روابط عالم جايگاهى داشته باشند، عمده ترين چيزى كه در اين كار تأثير دارد، علم است. بنابراين علم را بايد جدى گرفت؛ بايد پيش رفت.
ما حركتمان شروع شده، لكن هنوز در اول كاريم؛ هم بايد به مراكز علمى و تحقيقى كمك بشود؛ هم به پروژه هاى علمى، پروژه هاى تحقيقى و فناورى بايد كمك بشود؛ هم بايستى اين ميل به علم و تحقيق و پژوهش همه جا گسترش پيدا كند. بايد مخصوص استاد و محقق هم نماند؛ در محيط دانشجوئى و فضاى دانشجوئى گسترش پيدا كند؛ يعنى دانشجو ميل به علم آموزى و توليد علم پيدا كند كه اين كارى است كه احتياج دارد به تدبير و با توصيه و خواهش و تمنا و سفارش و دستور و اينها، نخواهد شد. مسئولان بخشهاى آموزشى كشور ما؛ چه وزارت آموزش و پرورش، چه وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان، چه بخشهائى كه مربوط به مسائل برنامه ريزىِ فرهنگى اند، در اين زمينه مسئوليت دارند. آنها كارى بكنند كه محيط دانشگاهى، محيط علم طلبى باشد. واقعاً اين جوان بخواهد عالم بشود و فقط مسئله اين نباشد كه بخواهد مدركى بگيرد، يا حالا اسمى مثلاً براى يك كار كوچكى در بياورد. اين، حركت لازم دارد. اين حركت بايد ادامه پيدا كند. كمك دولت و دستگاههاى مسئول و كمك كسانى كه جايگاهى دارند كه ميتوانند اثرگذار باشند بر روى ذهن مخاطبانشان، در اين زمينه حتماً لازم است.
و من اصرارم بر اين است كه هر وقت ما براى پيشرفت علم كار ميكنيم، اين را فراموش نكنيد كه علم و دين توأمانند. علم مجرد از دين و دور از دين ولو در گام اول در كوتاه مدت يك كشورى را به يك نقطه اى از افتخار هم برساند، اما در بلندمدت براى بشريت زيانبار است؛ كما اينكه داريد مى بينيد كه زيانبار است.
علمى كه از دين جدا شد و خودش را متعهد به دين ندانست، نتيجه اش همين ميشود كه امروز در دنيا رائج است؛ علم وسيله ى زورگوئى است، وسيله ى استثمار است، وسيله ى تخريب حرث و نسل است و محصول علم، بمب اتم است از يك طرف؛ از طرف ديگر، محصول علم، اين مواد مخدر كذائى است؛ محصول علم، روى كار آمدن سياستمدارانِ دور از همه ى احساسات انسانى است در خيلى از كشورهاى دنيا. علم را بايد با دين همراه دانست. علم را براى خدا و در راه خدا بايد تحصيل كرد و به كار گرفت. اين، جزو تعاليمِ اوليه ى ما بايد باشد؛ در همه جا.
و توفيقات اين علم هم بيشتر است؛ اين را به شما عرض بكنم. نگويند اگر علم را مقدس كرديم و با دين همراه كرديم و مؤمن كارى درآورديم، ديگر پيشرفت نميكند؛ نخير، الان همين خود جهاد دانشگاهى شما، همين مجموعه كارهاى شما - كه به وسيله ى عناصر مؤمن اين همه كار بزرگ انجام گرفته - نشان دهنده ى اين است كه علم وقتى با ايمان همراه باشد، توفيقاتش هم بيشتر خواهد بود.
چيزهاى ديگرى هم من اينجا يادداشت كرده ام، كه عرض بكنم، منتها ديگر وقت گذشت؛ ساعت دوازده است. اميدواريم ان شاءاللَّه اين ديدار ما بتواند پيامى باشد براى جامعه ى علمى كشور از سوى مجموعه ى دستگاه؛ پيام قدرشناسى، پيام ارجگزارى، پيام حقگزارى از حركت علمى و بالخصوص درباره ى جهاد دانشگاهى و بالاخص در مورد مؤسسه ى رويان. و اميدواريم خداوند به همه ى شماها اجر بدهد، پاداش بدهد و اميدواريم كه خداوند ان شاءاللَّه روح مرحوم كاظمى عزيز را از بركات و تفضلات خودش برخوردار كند و خانواده ى محترمشان هم كه اينجا تشريف دارند، ان شاءاللَّه مشمول صبر و سكينه ى الهى قرار بگيرند و ما روزبه روز شاهد توفيقات بيشتر شما عزيزان در رويان و در جهاد دانشگاهى باشيم.


والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته