پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات فرمانده كلّ قوا در ديدار جمعى از فرماندهان و پرسنل ارتش به مناسبت هفته دفاع مقدّس

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم
برادران عزيز؛ خيلى خوش آمديد. اميدوارم كه همه‌ى شما مشمول توجّه و تفضّل ذات احديّت و دعاى حضرت بقيةاللَّه الاعظم بوده باشيد.
اجتماع ارتشيها در هفته‌ى دفاع مقدس خيلى تناسب دارد؛ چون در جمهورى اسلامى ارتباط پيوسته و مستحكمى بين اين دو پديده وجود دارد. ارتش در جنگ هشت ساله و پيش از آن و همچنين بعد از جنگ تا امروز، وظايف دشوارى را متحمّل شده، تلاش زيادى كرده، ميدانهاى خوبى را پيموده و كارهاى بزرگى انجام داده است. در طول هفده سالى كه از آغاز پيروزى انقلاب تاكنون مى‌گذرد، شخصيتهايى در ارتش بوده‌اند كه حقيقتاً در ميدان مجاهدت و فداكارى، صادقانه وارد شدند.
من يك بار به شما برادران ارتشى گفتم كه ارتش يكى از جاهايى است كه در آن، امريكا و رژيم طاغوت و تبليغات خصمانه‌ى دشمن شكست خورد. آنها روى ارتش خيلى كار كردند و به آن خيلى اميد بستند؛ اما اشتباه مى‌كردند. مى‌پنداشتند كه چون چند نفر خود باخته‌ى بى‌ايمان و بى‌وطن را آورده‌اند و در رأس ارتشِ زمان طاغوت نشانده‌اند، پس ارتش متعلّق به آنهاست! در حالى كه ارتش متعلّق به اسلام و ايران و ملت بود.
الحمدللَّه ارتش به جايگاه خودش برگشت و شما در اين هفده سال، خيلى زحمت كشيديد. در بين شما كسانى هستند كه من آنها را مى‌شناسم و سالها در ميدان جنگ ديده‌ام و زحمات و بى‌خوابيها و تلاشها و عرق ريختنها و تن به مرگ دادنها و از دشمن نترسيدنها و گريه‌هاى نيمه شبشان را از نزديك مشاهده كرده‌ام. بارها نقل كرده‌ام كه در زمان جنگ وقتى در داخل يگانهاى نيروى زمينى حركت مى‌كردم، افراد را در چند كيلومترى دشمن زير آتش شديد مى‌ديدم كه اگر كسى آن مناظر را نديده باشد، سخت است كه چنين صحنه‌هايى را باور كند.
نكته‌اى را خداى متعال به ما آموزش داده است كه لُبِّ واقعيت و اصل حقيقت است و بايد آن را بى‌دغدغه فهميد و پذيرفت و از آن استفاده كرد. آن نكته اين است: «ضرب اللَّه مثلا كلمة طيّبة كشجرة طيّبة اصلها ثابت و فرعها فى‌السماء تؤتى اكلها كل حين باذن ربّها»(71). اين، يك اصل است. جاهايى كه خداى متعال در قرآن مَثَل مى‌زند «ان اللَّه لايستحيى أن يضرب مثلاً ما بعوضة فما فوقها»(72) جاى دقّت بيشترى است؛ چون در اين گونه موارد، قرآن حقيقتِ بزرگ و پايدارى را با تكيه بر يك مثال محسوس، براى بيان ما مى‌كند. ما اگر عقل داريم، بايد بفهميم. يكى از آن موارد، همين جاست. شما يك درخت معمولى را نگاه كنيد كه آن را در خاكى حاصلخيز نشانديد و به آن رسيديد و آفت را از او دفع كرديد و ديگر نگرانى‌اى نداريد، «تؤتى اكلها كل حين باذن ربها». به هنگام فصل ميوه، سبد را برمى‌داريد و مى‌رويد تا ميوه بچينيد. اين، يك مثل است. كلمه‌ى طيّبه مثل همين درخت است. همه‌ى حقايق درستِ عالم، كلمه‌ى طيّبه و كلمات‌اللّهند. ما در زمينه‌ى مورد نظر خودمان، كلمه‌ى طيّبه را پيدا مى‌كنيم. در اين‌جا ارتش جمهورى اسلامى، كلمه‌ى طيّبه است.
ممكن است دو گونه ارتش وجود داشته باشد: يكى ارتش جمهورى اسلامى يعنى ارتش خدا و دين و معنويّت و حقايق و ارزشهاى درخشان، و ديگرى ارتش استعمار، ارتش تجاوزگر، ارتش كفر، ارتش حزب بعث و ارتش محمدرضا. آن اوّلى كه ارتش معنويّت و ارزشهاى انسانى است، كلمه‌ى طيّبه است و هر جا پيدا شد، بدانيد كه رشدش تمامى ندارد و ميوه دهى او حتمى است. اگر در جايى ديديم ميوه‌اى نمى‌چينيم، بدانيد كه در اساس كار، اشكالى وجود دارد و ما نتوانستيم ميوه‌ى لازم را بچينيم؛ مثل روز سى‌ويك شهريور سال پنجاه و نه(73). در آن زمان ارتش ما لَنگى داشت؛ براى همين بود كه ما خسارت داديم و مشكلات برايمان پديد آمد. لَنگى‌اش از اين بود كه هنوز كاملاً خالص نشده بود. اشكالهايى در گوشه و كنارش بود كه بعداً خودش را نشان داد.
ميدان جنگ، ميدان آزمون است. مثل همين بوته‌ى زرگرى است كه وقتى طلا را در آن مى‌گذارند و حرارت مى‌دهند، ناخالصيها خودش را نشان مى‌دهد، والاّ تا وقتى كه به شكل انگشتر است و در دست كسى قرار دارد، معلوم نمى‌شود كداميك عيارش بالا و يا پايين است. ما در ارتش از آدمهاى خوب و شخصيّتهاى مؤمن برخوردار بوديم؛ آدمهاى ناباب هم داشتيم. جنگ تكليف همه را معلوم كرد و مانند بوته‌ى زرگرى شد. فشارى كه اوّلِ جنگ وارد شد، مقدارى از عرقها را در آورد و در همان قدمهاى اوّل، بخشى از آلودگيها را فوراً سُترد. به دنبال آن، ارتش سينه‌ى خود را گشود و سرش را بلند كرد و به ايمان و تقوا و ديانت مجهّز شد. البته منظور از اين ارزشها، مقدّس‌مآبى و فقط سرپايين انداختن و ذكر گفتن نيست. تلاش مؤمنانه‌ى هر كس، انجام دادن كار به مقتضاى نياز است. در ميدان جنگ يك طور است و در ميدان سازندگى درون ارتش طور ديگر. وقتى سازماندهى مطرح مى‌شود، يك طور است و وقتى صحبت از ابزار و تجهيزات و يا نشان دادن آمادگى و مانور كردن است، طور ديگر است. ايمان و تقوا و دين در اين جاها خودش را نشان مى‌دهد، والاّ بعضى كسان خيال كردند كه اگر زودتر از وقتْ به نمازخانه رفتند و ريشى هم گذاشتند و تسبيحى هم به دست گرفتند و احياناً در مقابل اين يا آن مسؤول خم و راستى هم شدند، قضيّه تمام است. البته قضيّه در يك ديدار دوستانه فعلاً تمام است، اما در مقام عمل، خير! قضيّه اين گونه تمام نمى‌شود، بلكه با كار مؤمنانه تمام خواهد شد.
رهبر اين امّت و انقلاب، مردى بودند كه در هشتاد سالگى سخت‌ترين كارهاى دنيا را به دوش گرفتند. روزى كه امام وارد ايران شدند، تقريباً هشتاد ساله بودند. نگفتند من پير و يا خسته‌ام. در يكى از روزهاى سال پنجاه و نه كه از اهواز به تهران آمده بودم، خدمت ايشان رسيدم و صحبتهاى گله‌آميزى را درباره‌ى موضوعى مطرح كردم. ايشان به من گفتند كه افراد مورد نظرشان را براى تشكيل جلسه خبر كنم. جلسه، وسط روز و بدون سابقه تشكيل شد و پيرمرد جوان دل و پر نشاط و نيرومند، جلسه را بدون اظهار خستگى اداره فرمود. كار كه براى خدا باشد، خستگى ندارد و زمان بردار نيست. يك وقت يكى از روسياهيانى كه به غلط وارد صفوف اهل ايمان شده بود، چيزى گفت كه امام در پاسخ او فرمودند: «اگر شما نمى‌خواهيد انجام دهيد، كنار برويد؛ من خودم كارها را انجام مى‌دهم و بارها را بر دوش مى‌گيرم!» باور نمى‌كردند امام اين گونه جوانانه وارد ميدان شوند. قدرت ايمان ايشان اين كارها را آسان مى‌كرد. البته قدرت ايمان در وجود ايشان نسبت به ميدانهايى كه ما وارد آن مى‌شويم، در حدّ اعلايش بود. ما توقّع آن گونه ايمان را از هر كسى نداريم؛ اما مى‌خواهيم نمونه‌ى عالى را به شما نشان دهيم.
وقتى ارتش اين طور شد، در آن وقت شجره‌ى طيّبه خواهد بود و رشد خواهد كرد. آيا امروز ارتش ما با ارتش ده سال و يا پانزده سال پيش يكى است؟ ما امروز نسبت به گذشته خيلى جلوتر رفته‌ايم. امروز ارتش، يك ارتش نيرومند و پرظرفيّت است. امروز ارتش با روحيه‌ى دين و تقوا و انقلابيگرى، همه‌ى تجربه‌هاى ساليان دراز جنگ و آموزشهاى گوناگونى را كه در درون اوست، جمع كرده است. هفده سال كه از انقلاب مى‌گذرد، زمان كمى نيست. امروز كسانى در رأس ارتش هستند كه بسيارى از آنها از اين جهات واقعاً در حدّ نصابند.
شما عزيزان من بدانيد كه تا آن‌جا كه همّت و تلاش داشته باشيد، امكان پيش رفتن و رشد كردن و رشد دادن داريد. البته منظورم رشد شخصى نيست؛ منظور رشد اين شجره‌ى طيّبه است. در حال حاضر ارتش ما از بيشتر ارتشهايى كه سراغ داريد و مى‌شناسيد، قويتر و منسجمتر و به‌دردبخورتر و در روزهاى سختى، كارآمدتر است؛ اما از اين، ده برابر مى‌توانيد جلوتر برويد و بايد برويد. هر كدامتان در هر جا كه هستيد، آن‌جا را سنگر حقّ و حقيقت و ارزشهاى معنوى بدانيد. كار و تلاش كنيد و يك لحظه را هدر ندهيد. استحكام سازمانى بخش مربوطه و كلّ ارتش، كارهاى آموزشى كه بسيار مهمّ است كارهاى سازندگى، نوآورى و مثل همين كارهايى را كه مى‌كنيد، جدّيتر بگيريد. البته آن مقدارى كه جلوِ دوربينهاى تلويزيون مى‌آيد، كمتر از آن است كه در واقعيت وجود دارد.
امروز خوشبختانه ارتش در زمينه‌ى ادوات زرهى و ضدّزره، در زمينه‌ى انواع و اقسام وسايل دفاعى و خيلى كارهاى ديگر، مشغول است؛ خوب هم مشغول است. هر چه مى‌توانيد ابتكار و نوآورى به خرج دهيد و راههاى ميانبُر را انتخاب كنيد. شما مى‌توانيد و بايد باور كنيد كه مى‌توانيد؛ كمااين‌كه توانستيد. يك روز همين مقدار را هم نه دشمن باور مى‌كرد و نه خيلى از دوستان. عناصر مؤمن نشان دادند كه مى‌شود و توانستند. از اين جلوتر هم مى‌توانيد برويد.
در بخش سازندگى و نيز در بخش نگهدارى، تلاش كنيد. نگهدارى خيلى مهمّ است. زورگوهاى دنيا با شما لج افتادند كردند و خيال كردند مى‌توانند شما را از پا بيندازند. روزى به ما سيم خاردار و گلوله‌ى آر.پى.جى هم نمى‌دادند؛ ولى شما توانستيد از آن وضعيت خودتان را به اين‌جا برسانيد. امروز هم بگذار ندهند؛ چه اهميتى دارد؟ اما على‌رغم وجود آن سياستها، كسانى كه چشمشان دنبال پول و معامله است، در دنيا زيادند. آنها خيال مى‌كنند كه تحريم تسليحاتى و ... مؤثّر واقع مى‌شود؛ خير. ما در وسط جنگ و تحريم اقتصادى، چيزهاى ممنوع و مُحرّم و آن ميوه‌هاى به خيال آنها بهشتى را از جاهاى فراوانى به دست مى‌آورديم و امروز هم به دست مى‌آوريم. گيرم كه نتوانيم به دست آوريم، آنها را مى‌سازيم؛ ليكن با توجّه به تضييقاتى كه در اين زمينه وجود دارد، آنچه را كه داريم بايد قدر بدانيم.
بايد از تجهيزات و جنگنده‌ها و ديگر وسايل موجود حتّى يك تفنگ معمولى نگهدارى كنيم. تفريط و اسراف در سرمايه‌هاى ارتش، ممنوع و حرام شرعى است. هيچ كس حق ندارد اين تفريط را بكند؛ همچنان كه تفريط نيروهاى انسانى نيز همين گونه است. شما حق نداريد عناصر كارآمد را معطّل بگذاريد. كار شايسته و خوب بايد از انسانهاى كارآمد دريافت شود. بايد اين گردونه به طور دائم حركت كند. اين چيزها را در نظر داشته باشيد و مهمتر اين‌كه به پشتيبان و تضمين كننده‌ى موفقّيت همه‌ى اينها كه روح ايمان است، توجّه كنيد. يك موجود بى‌ايمان، اگر در حدّ اعلاى تخصّص هم باشد، به‌دردبخور نيست؛ بايد ايمان داشته باشد. ايمان آن جايى است كه دل انسان احساس استقرار مى‌كند. آدم بى‌ايمان، دمدمى مزاج، مذبذب و غير قابل اعتماد است. ايمان را در خود و در بخشهاى زير مسؤوليتتان تقويت كنيد. از اين توصيه‌هاست كه دشمن ناكام مى‌شود و مى‌ترسد.
اگر امروز مى‌بينيد كه ياوه‌گويان تبليغاتچى صهيونيستها و امريكاييها و مستكبران عالم و بداخلاقهاى دنيا عليه جمهورى اسلامى صف كشيده‌اند و دهنها را باز كرده‌اند و هر كدام به شكلى عليه اسلام و مسلمين و در رأس آن جمهورى اسلامى، حرف مى‌زنند، به خاطر همين ايمان است؛ چون آنها از اين ايمان به شدّت بيمناكند. اين را حفظ كنيد. هر چه مى‌توانيد در ميدان دين و اسلام و توجّه به خدا و حركت براى مردم و مفيد بودن براى كشور و انقلاب، كوشش كنيد. اين، تلاشى است كه هدر نخواهد رفت و محصولش را در ارتش و كشور و بالاتر از همه پيش خداى متعال خواهيد ديد. توجّه كنيد كه ارتش و سپاه دو سازمانند، اما دو برادر هستند. مراقب باشيد اين برادرى روزبه‌روز بيشتر شود. اين نكته‌ى مهمّى است.
اميدوارم ان‌شاءاللَّه هفته‌ى دفاع مقدّس بر همه‌ى ارتشيان، سپاه پاسداران، نيروهاى انتظامى، بسيج و نيروهاى مردمى و ايمانهاى مخلصانه‌اى كه در گوشه و كنار اين كشور صاحبان خودش را براى اسلام و قرآن، آماده‌ى دفاع مسلّح كرده است؛ مبارك باشد. ان‌شاءاللَّه موفّق و مؤيد باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
71) ابراهيم: 24 و 25
72) بقره: 26
73) آغاز حمله‌ى تجاوزگرانه‌ى رژيم بعث عراق به جمهورى اسلامى ايران.