پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات معظم له در ديدار علما، طلاّب و اقشار مختلف مردم شهر مقدس قم به مناسبت سالروز 19 دى ماه

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
برادران و خواهران عزيزِ قمي؛ خيلي خوش آمديد. با تشريف آوردن خودتان - اين سنّت همه ساله - اين روز بزرگ و اين خاطره فراموش نشدني را همچنان زنده و با طراوت نگه داشته ايد. جا دارد که اين چنين خاطره هايي، هميشه زنده بماند.
حوادث در زندگي ملتها زياد است؛ اما حوادثي که به برکاتي منتهي شود، از قبيل برکاتي که قيام مردم قم در نوزدهم دي به دنبال خود آورد، در دنيا کم است. بايد قدر آنها را دانست و آنها را در ذهن، در عمل و در گفتار خود زنده نگه داشت. اميدواريم خداوند شهيدان عزيز اين روز و ديگر ايام مبارک قم و همه شهداي مردم مؤمن و حزب اللّهي و انقلابي و شهيد پرور قم و ساير نقاط کشور را مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد.
يک مطلبِ لازمِ کوتاهي را در باب مسأله مساجد اشاره کنم - به مسائلي هم که بعداً به مناسبت ماه رمضان خواهم گفت، ارتباط پيدا مي کند - و آن اين است که مسجد، نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزيز اسلامي ما، بلکه در نقاط مختلف عالم و در طول تاريخ، منشأ آثار بزرگ و نهضتها و حرکتهاي اسلامي بزرگي شده است. مثلاً قيام مردم کشورهاي شمال آفريقا که مسلمان هستند - مثل الجزاير و ديگر کشورهايي که سالها در زير سلطه نظامي استعمار فرانسويها بودند - از مساجد شروع شد، که به پيروزي هم رسيد و کشورها استقلال پيدا کردند. انقلاب در اين کشورها هم، آن روزي رو به شکست رفت و دوباره ملّتها استقلال خودشان را از دست دادند که رابطه خود را با مساجد و با دين و ايمانِ مساجد قطع کردند.
در صدر اسلام هم، در زمان نبي مکرّم اسلام صلي اللَّه عليه وآله وسلّم و همچنين در زمان حکومت با برکت اميرالمؤمنين عليه الصّلاةوالسّلام، مسجد مرکز همه تصميم گيريهاي مهم و کارهاي بزرگ بود. نمي خواهيم از لحاظ وضع زمان، مسجد امروز را به مسجد کوفه زمان اميرالمؤمنين تشبيه کنيم؛ زيرا اقتضاهاي هر زمان متفاوت است. به طور کلّي مسجد به عنوان يک پايگاه دين، عبوديّت و معرفت، مي تواند براي جوامع اسلامي منشأ و سرآغاز حرکات بزرگ و برکات ماندگار باشد.
يکي از علل پيروزي اين انقلاب مبارک در ايران اسلامي - و يا لااقل سهولت اين پيروزي - اين بود که مردم به مساجد اقبال پيدا کردند؛ جوانان مساجد را پر کردند و علماي اعلام، مساجد را به عنوان مرکزي براي تعليم، تربيت، روشنگري افکار و اذهان، مورد استفاده قرار دادند و مسجد، مرکزي براي حرکت، آگاهي، نهضت و افشاي اسرار زمامداران فاسد و خودفروخته رژيم طاغوت شد. در دوره مشروطيت هم همين طور بوده است؛ در دوره ملي شدن صنعت نفت هم تا حدودي همين طور بود؛ در زمان انقلاب هم که اين مسأله، به حدّاعلي رسيد.
ملت ايران بايد مساجد را مغتنم بشمارد و پايگاه معرفت و روشن بيني و روشنگري و استقامت ملي به حساب آورند. اگر کسي خيال کند که در مسجد، فقط چند رکعت نماز مي خوانند و بيرون مي آيند و اين چه تأثيري دارد، خطاست. اين طور نيست. اوّلاً اگر همان چند رکعت نماز هم با چشم بصيرت نگاه شود، خودِ نماز که به زبان مُشَرِّع مقدّس نماز و اذان، خيرالعمل و فلاح است، مايه برکات زيادي مي شود. نماز يک ملت را به قيامِ للَّه وادار مي کند. نماز انسانها را از فساد دور و به خلوص و فداکاري نزديک مي کند.
علاوه بر آن، مسجد فقط براي نماز نيست؛ در مسجد انواع عبادات هست. از جمله آن عبادات، تفکر است که «تفکر ساعة خير مِن عبادة سنة» ، يا در بعضي از روايات است که «من عبادة اربعين سنة»، يا «سبعين سنة» - البته فکر کردن درست - افراد مسجد برو، اين فکر را به وسيله شنيدن سخنان عالم دين و فقيه به دست مي آورند.
بنابراين مسجد، هم مدرسه است، هم دانشگاه، هم مرکز تفکر و تأمل، هم مرکز تصفيه روح، هم مرکز خلوص و مرکز اتّصال بنده به خداست. ارتباط زمين و آسمان است. جايي است که انسان خود را به منبع لايزال فيض و قدرت وصل مي کند. انسان در مسجد، خود را به خدا متصّل مي کند.
بنابراين بايد قدر مساجد را دانست. بايد در مساجد حضور پيدا کرد. بحمداللَّه به برکت انقلاب در اين سالهاي اخير، اين معنا زياد شده و کيفيّت پيدا کرده است. همه شنيديد که امسال در ايام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسياري از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنين مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گريه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بيرون آمدند، تا براي سال آينده آماده شوند.
عزيزان من! اين براي يک جامعه، علامت خوبي است. «الذين ان مکنا هم في الارض اقاموا الصلوة» ، علامت يک حکومت الهي، علامت يک حرکت صحيح و داراي جهتگيري صحيح است. اين را جدّي بگيريد و تقويت کنيد.
بحمداللَّه مسأله تنظيف و تطهير و پاکسازي و غبارروبي و عطرافشان مساجد - کارهايي که اين روزها انجام مي گيرد - همه جزو کارهاي خوبي است که بحمداللَّه انجام هم مي گيرد و خوب است که انجام دهيد.
و امّا آن مطلب اصلي که مي خواهم با شما مردم عزيز قم مطرح کنم: قم قبّةالاسلام، مرکز اسلام، مرکز روحانيت و دين است و براي انقلاب ما - هم در دوره انقلاب، هم در دوره جنگ و دوره مبارزه با گروهکها - مرکز بسيار مهمي بوده است. حوزه مبارکه قم هم که حقيقتاً يک کلمه طيّبه و شجره طيّبه است - «اصلها ثابت و فرعها في السماء، توتي اکلها کلّ حين باذن ربّها» - و خيلي داراي عظمت است. مردم و جوانان و نيروهاي حزب اللّهي و مؤمن قم، هم که جاي خود دارند.
حقيقتاً قم مرکز مهمّي در جهان اسلام و در ميان شهرهاي کشور ماست. اين مطلب را هم بايد با شما مردم قم در ميان گذاشت که حقيقتاً «السّابقون الاوّلون» هستيد. معروف است که بقاي هر چيز، با همان عواملي تأمين مي شود که حدوث آن شي ء، با آن عوامل تأمين شده است. في الجمله اين حرف، حرف درستي است. يعني اگر مثلاً براي تداوم و بقاي انقلاب اسلامي ايران، دنبال عاملي مي گرديم، بايد نگاه کنيم و ببينيم شروع و حدوث اين انقلاب، با چه عواملي شد. اگر آن عوامل را در جامعه تأمين کنيم، انقلاب تداوم پيدا مي کند. يک حرکت که با عامل خاصّي و با يک قدرت آغاز شده است؛ ادامه آن حرکت هم با همان عامل خاصّ است.
عوامل حدوث انقلاب چه چيزهايي بود؟ عوامل متعدّد و فراواني داشت. حدوث انقلاب که يک عامل نداشت. اين، يک نگاه علمي و جامعه شناسي و تاريخي و دقيق لازم دارد که انسان نگاه کند و ببيند. البته نگاه هم کردند؛ اين مسائل هم مکرراً بحث شده است.
انقلاب، عوامل گوناگوني داشته است که شناخت آن عوامل، خود يک بحث طولاني و علمي و مفصّلي است؛ اما آن چيزي را که انسان مي تواند به عنوان روح و رقيقه موجود در همه اين عوامل معرفي و به آن اشاره کند، توجه به خدا، انجام تکليف الهي و قيام للَّه - براي خدا قيام کردن - است. درست است که ممکن بود انگيزه هاي گوناگوني در ذهن بعضي از افراد باشد - فرض بفرماييد مبارزه با ديکتاتوري رژيم طاغوت و مبارزه با فساد - همه اينها درست است.
اين انگيزه ها در ذهن همه بود و جزو مؤثرّات اين انقلاب هم بود؛ ليکن علت کارايي همين عوامل و مؤثرّها هم اين بود که با روح ديني و با احساس تکليف همراه بود. چون مبارزه با استبداد، با فساد، با وابستگي، با عقب افتادگي و فقر و تلاش براي بهسازي زندگي انسانها و رفع فقر از زندگي فقرا و مستضعفان، چيزهايي است که مورد رضاي الهي است. خداي متعال انسانها را به اين چيزها امر کرده است.
اگر روح ديني باشد، اين عوامل به صورت فراگير در ميان همه اقشار مردم، آن هم به صورت عميق، به وجود مي آيد. لذا اين انقلاب تمام شدني نبود و نيست. اگر عامل ديني نباشد، چند صباحي حرکتي مي شود، عدّه اي معيّن و قشر مشخّصي، کاري مي کنند؛ بعد هم خسته مي شوند. عدّه اي به دنياي خود مي رسند؛ عدّه اي هم به حکومت و مقام مي رسند؛ عدّه اي با قدرتمندان سازش مي کنند؛ عدّه اي مي ترسند؛ عدّه اي به زندگي راحت خو مي گيرند و عدّه اي مأيوس مي شوند و قضيه تمام مي شود و از بين مي رود! کمااين که در بسياري از نهضتهاي دنيا، چون اسم خدا، ياد خدا و روح تعبّد و اخلاص نبود؛ چون يک رهبر الهي و معنوي مثل آن بزرگوار، آن انسان بزرگ، امام راحل عظيم الشّأن، در ميان آنها نبود، حتي استعدادهاي معمولي هم براي حرکت در مبارزه با فساد و استبداد و بدبختيهاي ديگر يک ملت، شکوفا نشد.
اما در اين جا همه آحاد مردم؛ مردان، زنان، پيرمردان، افرادي که در مدّت عمرشان در مسائل اجتماعي دخالت نداشتند و کساني که در هيچ کار مضرّ و خطردار براي زندگي مادّي خود قدمي نگذاشته بودند، بپاخاستند و بي محابا به خيابانها آمدند. يک غوغاي همگاني به وجود آمد، شد نهضت و انقلاب؛ آن هم انقلابي که به دنبال خود کاري کرد که در طول تاريخ اسلام - بعد از حکومت صدر اوّل تا زمان ما - اين کار انجام نشده بود؛ نه در اين جا و نه در هيچ جاي ديگر. آن، چه بود؟ آن، حاکميت قرآن، حاکميت فقه اسلامي و احکام ديني بود. اين که قوانين و اداره امور کشور، بر اساس اسلام شود. اين، سابقه نداشت؛ هيچ جا سابقه ندارد.
امروز عدّه اي حقيقتاً ناشکري مي کنند. بعضيها نعمت خدا را حقير مي شمرند. يک چيز و يک نابساماني، فرض بفرماييد يک دادگاه در يک جا حکمي کرده است، يا يک بخشدار، يا فرماندار در يک گوشه کشور حرفي زده است، يا يک مأمور دولت برخوردي کرده است که به نظر اينها ناشايسته است، مي بينيد که ناگهان همه چيز را زير سؤال مي برند! انقلاب و حکومت و جمهوري اسلامي و ولايت و اين حرکت عظيم، به کلّي فراموششان مي شود! نمي فهمند چه اتّفاقي افتاده است!
عزيزان من! مسلمانان هوشمند و انسانهاي برجسته از اکناف عالم، اکنون که قريب هجده سال از پيروزي انقلاب مي گذرد، گاهي مي آيند و با ما ملاقات مي کنند و به ما مي گويند شما خودتان که در انقلابيد، درست نمي دانيد که چه اتّفاقي در ايران افتاده است! اين حادثه، يک حادثه غير قابل توصيف است!
در کشوري که مأمن استکبار و پايگاه امريکا بود، سرانش نوکران حلقه به گوش قدرتهاي جهاني بودند، ثروتش در بين خانواده هاي حاکم تقسيم مي شد، از دين روزبه روز کاسته مي شد، مردم روزبه روز و به زور، به بداخلاقي و فساد اخلاقي و فساد جنسي سوق داده مي شدند، انسان بيايد و حکومتي مستقل، آزاد، شجاع و مردمي درست کند! رؤسا و مسؤولين کشور، رؤساي قوا، انسانهاي مؤمن و علماي باللَّه! کارکنان، نظاميان، ارتش، سپاه و نمايندگان مجلسش؛ همه مردمان مؤمن، متعبّد، متديّن و بعضي نافله خوان و نماز شب خوان هستند! اين کشور در مقابل قدرتي مثل قدرت امريکا مي ايستد؛ نمي ترسد و واهمه نمي کند؛ منافع کشور را به بيگانگان نمي دهد.
اينها چيزهاي بزرگ و عظيمي است. حالا يک گوشه هم به فرض، يک اشکال يا يک نابساماني وجود دارد - يکي، دوتا، صدتا - مگر در زمان حکومت اميرالمؤمنين عليه السّلام، نابساماني، خلاف و بداخلاقي نبود؟ مگر حدّ شرعي نبود؟ مگر دزدي نبود؟ البته با دزد برخورد مي کنند. آن جايي بد است که با درد و با فاسد و مفسد برخورد نشود و کارهاي بد و بي ديني تشويق شود!
تربيت يک جامعه و يک ملت بزرگ، در طول چند سال کوتاه که عملي نيست. بر اين حادثه عظيمي که اتّفاق افتاده است، ديگران شهادت مي دهند؛ خود ما هم هر وقت فکر و دقّت کنيم، خواهيم ديد حرکت خيلي عظيمي شده است. علّت اين هم که مي بينيد امريکا، صهيونيست، کمپانيهاي جهاني، غارتگران بين المللي، قلدرهاي معروف دنيا و دزدها سرگردنه عالم، به هيچ قيمتي حاضر نيستند با اين نظام آشتي کنند، همين است که کار، کار عظيمي است؛ حرکت، حرکت عظيمي است.
يک ملت، انقلابي با آن عظمت به وجود آورد، که اين قيام مردم، چنين دستاورد عظيمي هم به دنبال خود داشته باشد و برکت و اثر آن باشد. بعد هم به اين اکتفا نکنيد؛ کار به اين هم منتهي نمي شود.
اين نظام در طول سالهاي اوّل ولادت خود، دست اندرکار مبارزه با يک توطئه حساب شده همه جانبه اي از سوي قدرتمندان درجه يک عالم - شوروي آن روز و امريکا - شد. بحمداللَّه شوروي متلاشي شد و از بين رفت و اين يکي با هزار مشکل و دردسر براي خودش مانده است و ديگر قدرتهايي که در دنيا بودند و مجموعه هاي نظامي و غيره که به صورت جنگ تحميلي جلوه کرد. اين ملت و اين انقلاب توانست در مقابل همه اينها بايستد و آنها را ناکام کند.
مگر شوخي است؟! هر يکي از اينهايي که گفتم، مي تواند يک نظام و يک رژيم حکومتي را خُرد و خمير کند؛ از بين ببرد و يک ملت را به زانو درآورد! آن محاصره اقتصادي، آن مقابله هاي نظامي، آن جنگ طولاني و آن جنگ تبليغاتي عظيم! باز هم نتوانستند. جنگ را هشت سال هم کش دادند، اما نتوانستند يک وجب از خاک اين کشور را تصرف کنند و نگهدارند. هر چه را گرفته بودند، اين ملت از چنگشان بيرون کشيد.
اين، هنر اين انقلاب و نظام بود؛ هنر اين حکومت بود. بعد هم شروع به سازندگي کرد. گفت حالا جنگ تمام شد، شروع به ساختن کشور مي کنيم. اين هم سازندگي! شما امروز هر جاي کشور که مي رويد، بحمداللَّه کار و تلاش و سازندگي است. ملت، دولت، مسؤولين بالا و پايين، همه و همه در تلاشند. اين، اثر و هنر انقلاب است و ادامه پيدا خواهد کرد. اين سازندگي، در آينده هم ادامه پيدا خواهد کرد. اين حرکت به سوي رفاه و کمال دنيايي و آخرتي و مادّي و معنوي، در آينده هم ادامه پيدا خواهد کرد. اين ملت از ميدان خارج نخواهد شد.
اينها به برکت دين است. اين، کار يک انقلابِ جداي از دين نيست؛ کار احزاب و ايدئولوژيها و شخصيّتها نيست؛ کارِ ايمان ديني اين مردم است. پس اين، عامل اصلي است. شما بايد اين عامل اصلي را حفظ کنيد. اين ملت بايد حفظ کند.
البته از حق نبايد گذشت. خداوند اين ملت را رحمت کند و برکاتش را بر اين ملت روزبه روز بيشتر نازل فرمايد. خداوند همه آحاد اين ملت را مشمول فضل و رحمت خود قرار دهد. از اوّل انقلاب تا امروز، مردم در جهات ديني خيلي پيشرفت کرده اند. هر پديده اي را نگاه کنيد، مي بينيد که اين طور است. مساجد بهتر شده است؛ ماه رمضانها و مجالس روضه خواني بهتر شده است؛ شوق مردم به عتبات مقدّسه و صدقات جاريه بيشتر شده است؛ وجوهات بريّه و کمک به کارهاي نيک، مسجدسازي، مدرسه سازي و ظواهر ديني بهتر شده است.
علي رغم اين که بعضي وقتي چيزي را در گوشه اي مي بينند، فوراً مي گويند که چرا اين گونه شده است؛ اغلبِ موارد بهتر شده است. اگر دقيق شويد، خواهيد ديد که اين چيزها از پانزده سال پيش - از ده سال پيش - بهتر هم شده است. اين، حرکت به پيش است. اين را بايد در ماه رمضان تقويت کنيد.
ماه رمضان، ماه ذخيره سازي و ماه نيرو گرفتن است. ماه رمضان، ماهي است که آحاد مردم بايد خود را به خزائن غيبي و معنوي الهي برسانند و هر مقدار که مي توانند، تغذيه کنند؛ خود را براي پيشرفت آماده کنند. اين، ماه رمضان است.
ليلةالقدري که در اين ماه رمضان است و قرآن صريحاً مي فرمايد:«ليلةالقدر خيرٌ مِن الف شهر» ، يک شب بهتر است از هزار سي روز - هزار ماه - بسيار مهم است. چرا اين قدر فضيلت را به يک شب دادند؟ زيرا برکات الهي در اين شب زياد است؛ نزول ملائکه در اين شب زياد است؛ اين شب، سلام است؛ «سلام هي حتّي مطلع الفجر» ؛ از اوّل تا آخر اين شب، لحظاتش سلام الهي است. «سلام قولا مِن ربّ رحيم» . رحمت و فضل الهي است که بر بندگان خدا نازل مي شود.
ليلةالقدر، شب ولايت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بيت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولايت است.
شب قدر خيلي ارزش دارد. همه ماه رمضان، شبها و روزهايش ارزش والا دارد. البته ليلةالقدر نسبت به روزها و شبهاي ماه رمضان، خيلي فاخرتر است؛ اما شبها و روزهاي ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهاي بقيه سال، خيلي فاخرتر است. بايد قدر بدانيد. در اين روزها و در اين شبها، همه بر سر سفره انعام الهي حاضريد. استفاده کنيد.
در اين ماه، هر کار نيکي بکنيد، هر سخن حقي بگوييد، هر کلمه اي را به کسي که محتاج تعليم است، تعليم دهيد، هر کلمه اي که براي خدا فراگيريد و در راه خدا به کار شما بيايد؛ هر رکعت نماز، هر آيه قرآن، هر ساعت گذراندن با دهان روزه و هر اجتناب از گناهي، باارزش است. دروغي نگوييد و غيبتي نکنيد که زمينه براي دروغ و غيبت مقتضي است. شما اجتناب و امتناع کنيد.
هر عمل حسنه اي که انجام دهيد، احسان، اطعام و کمک به کسي، احوالپرسي از مستحقي، اقدامي براي مردم محروم، اقدامي براي جامعه اسلامي، کاري براي پيشرفت زندگي مردم؛ همه اينها عبادت است.
ما عبادات فردي، عبادات اجتماعي و عبادات سياسي داريم؛ عبادات ناب و خالص داريم که مربوط به نيمه شبهاست، مال هنگام دعا و مناجات و هنگام سخن گفتن با خدا و تضرّع است. هر کدام از اينها يک درجه است. هر کدام از اينها، شما را مثل پولاد آبديده محکم مي کند؛ اين جوانان را مستحکم مي کند؛ آنها را خلل ناپذير و در مقابل نفوذ شيطان، نفوذ دشمن، نفوذ عوامل فساد و در مقابل تهاجم فرهنگي، آسيب ناپذير مي کند.
در مقابل اين نيرنگهاي فرهنگي که براي جلب دلهاي ساده بعضي از افراد به کار مي برند و دامهايي که در سر راه جوانان مي گسترانند، جاذبه هايي هم هست که کسي به جز نفس خود انسان نمي گستراند! يک جا پول است، يک جا شهوت، يک جا مقام، يک جا لذّتي است که خداي متعال به آن لذّت راضي نيست؛ اين جا کسي شما را وادار نمي کند، نفس شماست که آن دشمنترين دشمنان شماست. «اعدي عدوّک نفسک التي بين جنبيک» . روزه انسان را در مقابل همه اينها نفوذناپذير و آسيب ناپذير مي کند. قدر اين ماه را بدانيد.
در روزهاي دوران اختناق هم وقتي عناصر مؤمن مي خواستند در مقابل فشار دستگاه حاکم و در مقابل وسوسه ها و اغواهاي زندگي راحت - که آنها را وادار مي کرد مبارزه را کنار بگذارند - مقاومت کنند، به روزه روي مي آوردند. عبادات خدا اين گونه است. حضور در مقابل پروردگار اين طور است. نماز که مي خوانيد، آرامش پيدا مي کنيد.از اضطراب و تلاطم روح نجات پيدا مي کنيد. وقتي با خداي متعال مناجات و تضرّع مي کنيد، جان خودتان را تصفيه و با صفا مي کنيد، آلودگيها را از آن دور مي کنيد. روزه که مي گيريد، خودتان را مثل فولاد، محکم و آبديده مي کنيد. اين گونه است.
آنچه که به وسيله عبادات به دست ما مي آيد، خيلي خيلي باارزش است؛ خيلي زياد است. بايد خدا را شکر کنيم که براي ما نماز و روزه و عبادات را آورد؛ به ما امکان داد که اين بهره ها را براي خودمان فراهم کنيم.
آقايان محترم که به شهرهاي مختلف تشريف مي بريد و با مردم حرف مي زنيد! به جوانان اقبال کنيد؛ حقايق ديني را صريح با مردم در ميان بگذاريد؛ ارواح و نفوس مردم را تصفيه کنيد. مردم احتياج دارند؛ اهل شنيدن و باور کردن و پذيرفتن هستند. دلها پاک است. آيات کريمه قرآن و روايات نوراني اهل بيت را با دقّت، با تأمّل، با تدبّر و با بيان شافي و وافي مطرح کنيد. آن چيزهايي را که متضمّن نصايح اخلاقي و هدايتهاي فکري است و به ذهنها نور مي افشاند، به اين دلها فرو بخوانيد. آنها را هدايت کنيد.
مراقب باشيد که مبادا منبر ما، صحبت، نصيحت و حرف زدن ما، کسي را دچار شبهه کند؛ ذهني را دچار گره کند و او را از خدا و نماز و منبر و محراب و امثال آن دور و بيزار کند. لُبّ دين، يعني همان را که در روايات محکم - البته نه روايات ضعاف - و آيات کريمه قرآن است، بر اين دلها و ذهنها بخوانيد؛ اينها استقبال مي کنند؛ دلهايشان پاک و صاف مي شود.
اميدواريم در اين ماه مبارک رمضان، خداوند الطاف و برکات خود را بر شما ملت عزيز و امتحان داده و ثابت قدم در راه خدا، روز به روز بيشتر و بيشتر نازل فرمايد.
پروردگارا! اين ماه مبارک را براي اين ملت و براي آحاد ما، به معناي حقيقي کلمه، مبارک بگردان. پروردگارا! ارواح طيّبه شهدا و روح مبارک امام راحل رضوان اللَّه تعالي را در اعلي علييّن جاي بده.
پروردگارا! قلب مقدّس ولي عصر ارواحنا فداه را که اين ماه، ماه آن بزرگوار و ليلةالقدر، شب آن بزرگوار است، از ما راضي و خشنود بگردان.
پروردگارا! ما را موفّق به زيارت آن بزرگوار، جهاد در رکاب آن بزرگوار و شهادت در پيش روي آن بزرگوار بگردان.
والسّلام عليکم و رحمةاللَّه برکاته