پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ مردم اهواز

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللَّه رب العالمين. والصّلاة والسّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي القاسم المصطفي محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين، الهداةالمهدييّن، سيّما بقيه اللَّه في الارضين. قال اللَّه الحکيم في کتابه الکريم: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم. يا ايها الذين امنوا أذکروانعمةاللَّه عليکم اذ جاءتکم جنود فارسلناعليهم ريحاً و جنوداً لم تروها و کان اللَّه بما تعملون بصيراً. اذجاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون باللَّه الظنوناً. هنالک ابتلي المؤمنون و زلزلوا زلزالاً شديداً.
در سال 1359، اين شهر و اين استان، در معرض يک آزمايش عظيم خونبار الهي واقع شد. دست دشمن، نقشه استکبار، برنامه ريزي دستگاههاي فعّال صهيونيستي و استعماري، همه با هم اين طور ترتيب دادند که اين بخش از ميهن عزيز ما، در معرض يکي از سخت ترين آزمايشهاي الهي خونبار قرار گيرد. جنگ تحميلي، هشت سال به طول انجاميد؛ يعني از سال 1359 تا سال 1367. در اين مدت، شما مردم شجاع و دلاور اين استان، در معرض اين امتحان بسيار دشوار قرار داشتيد. البته دشمن، جنگ را بر خوزستان تحميل نکرد؛ بر ايران تحميل کرد و همه ايران در مقابل او قيام کردند تا از کشور دفاع کنند؛ اما خوزستان در معرض سخت ترين و شديدترين ضربات دشمن قرار گرفت و به وسيله دشمن، بيشترين فاجعه آفريني در اين استان واقع شد و مردم اين استان، از زنان و مردان و حتّي افراد مسن و نوجوانان، در معرض امتحاني بسيار سخت واقع شدند تا جنگ تمام شد. بيش از همه مردم کشور، مردم استانهاي مرزي و بيش از همه ي استانهاي مرزي، استان خونبار خوزستان، رنج جنگ را تحمّل کرد.
توجّه کنيد؛ هشت سال از پايان دوران جنگ تا امروز مي گذرد. در اين هشت سال دوم هم - که هشت سال دوران سازندگي است - باز ملت ايران در يک حرکت بزرگ و هماهنگ، به کار سازندگي ويرانيها و ترميم خرابيهاي اين کشور پرداخته است؛ چه خرابيهاي ناشي از جنگ به طور مستقيم، چه خرابيهاي ناشي از جنگ به طور غيرمستقيم و چه ويرانيهاي ناشي از طول حکومت طواغيت، قبل از برافراشته شدن پرچم اسلام در اين کشور.
امروز من مي خواهم در مقابل شما مردم عزيز اهواز و برادران و خواهراني که از شهرهاي ديگر اين استان در اين جا اجتماع کرده ايد و يا از روستاها و مناطق عشاير نشين از سرتاسر اين استان به اين جا آمده ايد، اين مطلب را بگويم که به برکت اسلام، ملت ايران هشت سال جنگ خونبار تحميلي را با قدرت گذراند و اجازه نداد که دشمنان ايران و اسلام و نظام جمهوري اسلامي - که يک جبهه متحد در سرتاسر دنياي استکبار را تشکيل مي دادند - بتوانند يک وجب از خاک اين ملت و از خانه مقدس اين امّت بزرگ و شجاع و سرافراز را تصرّف کنند و بعد از گذشتن آن هشت سال دشوار، توانست با سرعت و جديّت و مهارتي تحسين برانگيز، ويرانيهاي جنگ را ترميم کند؛ بلکه کشور را هم بسازد. اين، از برکت اسلام است. من امروز در مقابل شما عزيزانم، مردم شجاع و مؤمن و بااخلاص منطقه خوزستان و شهر اهواز و ديگر شهرهاي اين استان - که بخشي از ملت بزرگ ايران هستيد - مي خواهم بگويم که جمعبندي هشت سال جنگ و هشت سال تلاشِ بعد از جنگ اين است که اگر ملت ايران متّحد باشد - آن چنان که هست - اگر پايبند به احکام اسلام باشد - آن چنان که هست - اگر همّت بر سازندگي کشور بگمارد - که گمارده است - هيچ قدرت و نيرويي، حتّي نيروي متّحد استکبار و استعمار در سرتاسر عالم هم نخواهد توانست به اين ملت شجاع و مقاوم و با ايمان و مصمّم و کارآمد و به اين کشور و اين نظام مقدّس، کوچکترين خدشه و ضربه اي وارد کند. اين، نه شعار بي محتوا و نه فقط حرف است؛ اين عمل است. صحنه عمل هم اين خوزستان است.
 من روزي را در اين شهر ديدم که در هر ساعتي، صدها گلوله خمپاره، از لوله هاي خمپاره انداز دشمن - که در نزديکي اهواز موضع گرفته بود - بر سر اين خيابانها فرو مي ريخت. آن روز، فقط رژيم بعثي نبود که به ما حمله کرده بود. پشت سرِ رژيم بعثي، مجموعه اي متشکل از امريکا و دولتهاي استکباري و ارتجاعي منطقه و دست نشاندگان استعمار و همپيمانان پنهاني صهيونيستها بودند که همّتشان هم اين بود که پرچم اسلام را در اين کشور فرو بخوابانند و از بين ببرند و نهضت اسلامي را نابود کنند و نگذارند که ملت ايران متمسّک به اسلام باشد. چرا؟ چون مي دانند که اگر ملتي متمسّک به اسلام شد، ديگر دشمنان - هر چه هم به حسب ظاهر و با ابزار مادّي قدرتمند باشند - نخواهند توانست آن ملت را وادار به کاري کنند، يااز کاري باز بدارند و چيزي را به آن ملت تحميل نمايند. آن ملت با افکار بلند اسلامي، راه خود را پيش خواهد برد؛ همچنان که ملت ايران پيش برد و شما مردم عزيز خوزستان، يک بار در ماجراي جنگ تحميلي و يک بار قبل  از ماجراي جنگ تحميلي، به دهها سال توانسته ايد از خود آزمايش بسيار درخشاني را در تاريخ به يادگار بگذاريد.
دوران جنگ تحميلي را همه مي دانند. هيچ کس نيست که نداند مردم خرمشهر و آبادان و مردم شجاع و غيور و مؤمن اهواز يا دزفول و ديگر شهرهاي اين استان، در مقابل دشمني که مي خواست ملت شهرها را خالي کند، چه عکس العملي نشان دادند. جوانان و پيرمردان و مردان و زنان ايستادند و مبارزه کردند و جنگيدند. من در سوسنگرد، يک زن مسلمان شجاع را ديدم که مردم سوسنگرد مي گفتند او در هنگام حضور نيروهاي متجاوز در اين شهر، با چوبدستي خود،  چند متجاوز را به خاک انداخته و نابود کرده است! در سرتاسر اين استان ممتَحن و مجرّب، مردان و زنان و خانواده ها،  شهريها و روستاييها، عشاير عرب و لُر و بختياري و مردم فارس که در اين استان هستند، همه و همه در کنار يکديگر و دست در دست هم، در مقابل متجاوزان ايستادند. البته ملت ايران به کمک استانهاي مرزي آمد - در اين شکي نيست - و آزمايش بزرگ، آزمايش ملت ايران بود؛ اما چه کسي است که نداند استاني که در کنار مرز است، در مقابل اوّلين حملات دشمن، چه شکنجه و درد دشواري را تحمّل مي کند. و اين استان، هشت سال اين دشواري را تحمّل کرد و ايستاد و فداکاري نمود.
 در دوران قبل از انقلاب اسلامي - يعني شايد هفتاد، هشتاد سال قبل از اين - باز مردم مؤمن و علماي خوزستان، در مقابل تجاوز انگليسيها ايستادگي کردند. آن هم يک تجربه ديگر است. مردم اين استان، در چنين کارهاي بسيار باعظمت و پرشکوهي، سابقه دارند. البته همچنان که همه مي دانند، آحاد ملت ايران به برکت اسلام توانستند در طول جنگ تحميلي، در همه شهرها و استانها شگفتي بيافرينند. مردم اين استان، در درجه اوّل در مقابل دشمن اين ايستادگي را کردند. بعد از دوران جنگ تحميلي هم باز در اين استان، تلاش و کار سازندگي، جزو بهترين نمونه هاي سازندگي در سرتاسر کشور بوده است.
همه دنيا و همه  ملتها و دولتهايي که مسائل ايران را تعقيب مي کنند، بايد بدانند ملتي که زنده است، در کار خود هرگز درنمي ماند، به زانو نمي افتد، در مقابل ديگران تسليم نمي شود، احساس احتياج به هيچ ملت ديگري نمي کند. ملت ايران، يک ملت زنده است و مي تواند خود را اداره کند. آن کساني که سعي مي کنند افکار و نظرات و سياستهاي استعماري خود را بر ملت ايران تحميل کنند، امروز و در آينده و هميشه بايد بدانند که تا ملت ايران در صحنه است، تا نظام جمهوري اسلامي اين پرچمِ برافراشته را در سطح جهان به اهتزاز درآورده است، تا وقتي که ميان مسؤولان و ملت، اين پيوند مستحکم برقرار است، نسبت به ايران اسلامي و اين ملت، هيچ تحميلي مورد قبول قرار نمي گيرد. ملت ايران، عازم و مصمّم است که راه سازندگي کشور و راه بناي جامعه مورد علاقه خود را بدون اتّکا و اعتنا به سياستهاي ديگران و بدون اين که اجازه دهد کسي در امور اين کشور دخالت کند، خودش ادامه دهد و پيش  ببرد. نمي توانند بر ملت و دولت ايران، چيزي را تحميل کنند.
عزيزان من! ما يک دوره انقلاب را پشت سرگذاشته ايم که تجربه بسيار دشواري بود. امروز دنياي اسلامي، از تجربه انقلابِ ملت ايران استفاده مي کند و قدمهاي اين ملت را در بسياري از قضاياي خود دنبال مي نمايد. خيليها در دنيا از ملت ايران تقليد مي کنند. بعد از آن، مرحله دفع هجوم دشمن را گذرانيديم که مرحله بسيار سختي بود. گفتم که دشمن هجوم آورد؛ با اين نيّت که شايد بتواند انقلاب را به زانو درآورد و ملت ايران را از انقلاب خود پشيمان کند. فکر ساده لوحانه اي بود؛ اما اين فکر را معمولاً مستکبران عالم نسبت به ملتهايي که به پا خاسته اند، مي کنند. اين اشتباه را تقريباً نسبت به همه مرتکب مي شوند. البته بعضي از ملتها شکست مي خورند و بعضي ديگر در مقابل هجوم نظامي دشمنان - که معمولاً با برنامه ريزي بين المللي همراه است - عقب نشيني مي کنند؛ اما ملت ما در آن مرحله هم بحمداللَّه پيش رفت و موفّق شد و يادگار باارزشي در تاريخ جهان و تاريخ ملتهاي بپاخاسته بجا گذاشت. اين هم مرحله دوّم بود.
مرحله ي سوم، مرحله ساختن و نوسازي ايران از لحاظ ترميم ويرانيها - نوسازي مادّي - است. اين مرحله، بلافاصله بعد از جنگ شتاب گرفته است. البته از اوّل انقلاب، اين نوسازي به اَشکال و انحايي وجود داشت؛ اما جنگ فرصت و اجازه نمي داد که شتاب لازم را پيدا کند. بعد از دوران جنگ، بازسازي و نوسازي شتاب لازم را پيدا کرد. امروز شما در استان خوزستان، در استانهاي مرزي، در استانهاي جنگزده و در همه  استانهاي کشور، هر جا ملاحظه کنيد، کار و تلاش و حرکت و سازندگي و توليد و ابتکار و به معرض بروز درآوردن استعدادهاي ملت ايران و توليد ثروت ملي و استخراج ذخاير عظيم ذي قيمتي که خداي متعال در اختيار اين ملت قرار داده است و امثال اينها را مشاهده مي کنيد.
اين هم هنر بزرگ ملت ايران است. يعني در کنار ملتهايي که بعد از جنگهاي خانمان برانداز، ده سال، بيست سال، سي سال زحمت کشيدند، تا بتوانند کشور خودشان را آباد کنند، وقتي ملت ايران را ملاحظه مي کنيم، مي بينيم که در ظرف هشت سال، قدمهاي بلندي برداشته است. نمي توانيم بگوييم سازندگي  و نوسازي کشور، به نقطه پايان رسيده است؛ اما قدمهاي بلندي برداشته شده است که اين هم تجربه و گام سوم ملت ايران در انقلاب به حساب مي آيد و بسيار ارزشمند است. اگر ما هميشه مي گفتيم که بعد از جنگ جهاني دوم، بعضي از ملتها توانستند خودشان را در مدّت زمان کوتاهي از خاک بلند کنند و زندگي را دوباره سرشار از زيبايي نمايند و بسازند و بعضي از ملتها را اسم مي آورديم، مطمئنيم که ملت ايران در اين جهت، اگر از آن ملتها جلوتر نباشد، يقيناً عقبتر نيست. اين هم قدم سوم.
اما قدم چهارمي که وجود دارد، نوسازي معنوي ايران است؛ يعني استقرار عدالت اجتماعي به معناي کامل. البته اين قدم چهارم هم برداشته شده است؛ منتها بايد روز به روز شتاب بيشتري پيدا کند. در يک نظام اجتماعي، عدل از همه چيزها بالاتر و باارزشتر است. عدالت، هدف تشکيل نظامهاي الهي وفرستادن پيامبران خداست. عدالت، از بين رفتن تبعيض و فقر و جهل و محروميت و نادانيهاي نفوذ و رسوب کرده در اذهان بخشي از مردم در گوشه و کنار کشور، چيزهايي است که بايد انجام گيرد. ما اگر سازندگي را باز هم پيش ببريم، اما در جهت استقرار عدالت و از بين بردن تبعيض و ايجاد برابري حقوق و احياي کرامت زن و مرد مسلمان فعّاليتي نکنيم، موفقيّتي به دست نياورده ايم. موفقيّت، آن وقتي است که بتوانيم معنويّت و دين و اخلاق و عدالت و معرفت و سواد و تواناييهاي گوناگون را در ميان جامعه مستقر کنيم.
البته نظام جمهوري اسلامي، از روز اوّل اين شعار را داده و به دنبال آن حرکت کرده است. خدا را شکر مي کنيم، دستگاههايي که ظلم و تبعيض از وجودشان مي تراويد و ناشي مي شد، در اين مملکت از بين رفتند. پادشاهي، دستگاه پادشاهي، دستگاههاي زورگويي، دستگاههاي فرعوني، دستگاههاي اشرافيگري، دستگاههايي که همه همّتشان تأمين دنياي خود به قيمت نابود کردن دنيا و آخرت ديگران بود، نابود شدند و از بين رفتند. امروز ملاک، دين و تقوا و اخلاق است. جوان و زن و مرد و اقوام مختلف ما، همه به دنبال معنويّتند و به فضل پروردگار، مسؤولان کشور و دولتمردان ما، به دنبال استقرار عدالتند. اين، آن قدم چهارم است. اين، قدم اصلي و کار اساسي است، تا بتوانيم جامعه اسلامي را يک جامعه عادلانه - به معناي حقيقي - قرار دهيم. خدارا شکر مي کنيم که مردم ما عدالتخواهند و با تبعيض و ظلم و  زور و خصوصياتي که متعلّق به يک جامعه طاغوتي است، مخالفند؛ بايد هم مخالف باشند.
من امروز که با جمعيت عظيم شما مواجه شدم، آثار محبّت و لطف و مهرباني و صفا را مثل هميشه در چهره شما مردم عزيز اهواز و شما مرد و زن عزيزي که از شهرها و روستاهاي مختلف آمديد و اين استقبال گرم و پرشور را به عمل آورديد و اين اجتماع بزرگ را در اين جاتشکيل داديد، مشاهده کردم. شما خاطره هاي متعدّدي را در من احيا کرديد. اين، همان اهواز سال 58 است. در آن موقع که من به اين شهر آمدم، وقتي بود که مردم اهواز با کمال غيرت و استقامت نسبت به انقلاب مي جوشيدند و انقلاب را مثل جان خودشان دوست مي داشتند. عدّه اي تحريک شده به وسيله قدرتهاي بيگانه و با استفاده از شعارهاي فريبنده، در ميان مردم افتاده بودند، شايد بتوانند قوميتها را دامن بزنند و اختلاف ايجاد کنند. بعضي به اسم عرب و بعضي به اسم غيرعرب، ايجاد اختلاف مي کردند. مردم، عجم و عرب ندارند. مردم در دوران انقلاب، مثل پاره هاي فولاد در مقابل دشمن ايستادند. خصوصيت اين مردم، مسلمان بودن، ايراني بودن، ايستادگي در مقابل متجاوز و در کنار هم بودن است.
مردم استان خوزستان از روز اوّل، محبّت اهل بيت عليهم السّلام را در دل خود پروراندند. من نکته اي را به شما بگويم. ملت ايران، مکتب اهل بيت را از دو جا گرفته است. در واقع، همه ملت ايران براي تشيّع، وامدار دو مجموعه انساني هستند: يکي اهواز است و يکي جبل عامل.در ايران، يکي از مراکز محدود و معدودي که از هزار و دويست سال قبل، پايگاه مکتب اهل بيت بود، همين شهر اهواز شما و منطقه خوزستان است که هميشه تشيّع و دين و محبّت و معارف اهل بيت را گرفته و آن را به بقيه مردم ايران منتقل کرده است. عدّه اي مي خواستند بين اين مردمي که با اين خصوصيات تاريخي، عربشان، فارسشان، لرشان، دزفولي شان، شوشتري شان، از قوميتهاي مختلفشان، با لهجه هاي گوناگونشان در کنار هم ايستاده اند، اختلاف بيندازند که بحمداللَّه تيرشان به سنگ خورد.
آن چه که در پايان اين صحبت مي خواهم به همه شما برادران و خواهران بگويم، دو مطلب است: يکي در درجه اوّل اهميت است، يکي هم در درجه بعد. آنچه که مهمتر است، اين است که در سرتاسر کشور اسلامي ما و ميان همه اين ملت سرافراز، آن چيزي که از روز اوّل انقلاب، بلکه از پيش از انقلاب تا امروز، موجب شده است که دشمن نتواند هدفهاي خود را عملي کند، عبارت از وحدت کلمه اقشار مختلف مردم است؛ يعني اتّحاد همه قوميتهاي ايراني، همه برادران و خواهران، همه قشرها، همه لهجه ها، همه زبانها، همه استانها؛ وحدت بر محور افکار و رهنمودهاي انقلابي اسلام که به وسيله امام بزرگوار مطرح شد و پايه هاي اين حکومت و اين نظام را به وجود آورد و به فضل پروردگار از روز اوّل، روحانيت مبارز و انقلابي و مردمي، ذهنها را با اين افکار آشنا کرد. اين، توصيه و حرف اوّل من به شما مردم عزيز خوزستان است. شما بحمداللَّه از خودِ خوزستان، روحانيت انقلابي و خوش سابقه و امتحان داده خوبي در اين استان داريد. شرط اصلي اين وحدت در استان برقرار است؛ يعني عناصر مؤمن در سرتاسر استان، اين وحدت را تجربه کرده اند. بايد وحدت کلمه را همچنان که در گذشته بوده است، حفظ کنيد. زبان و لغت و قوميت و نژاد در استان، هيچ نبايد به اين يکپارچگي صفوف شما مردم عزيز اندکي خدشه وارد کند. اين، آن مطلب مهمتر و اساسيتر است. به همه ملت ايران هم اين توصيه را مي کنيم و به فضل پروردگار، ملّت ايران هم هميشه پاسخ مثبتي داده است و در آينده نيز خواهد داد.
نکته دوم که از لحاظ اهميّت ، بلافاصله بعد از آن نکته اوّل است و بخصوص در استان شما و بعضي از استانهاي ديگر بايد مورد توجّه قرار گيرد، اين است که من طبق گزارشها اطّلاع پيدا کردم که هنوز در گوشه و کنار اين استان و در بعضي جاها، عادات غلط و جاهلي نسبت به زن مسلمان وجود دارد؛ عاداتي که زن را از استقلال و شخصيت خود و از کرامتي که اسلام برايش معيّن کرده است، محروم مي کند. در دوران نظام اسلامي، اين طور زوايد فکري و خرافات، قابل قبول نيست. من از بانوان - که در درجه اوّل خودِ بانوان بايد بخواهند که بر طبق سيره اسلامي با آنها عمل شود - و همچنين از همه برادران - چه برادران عرب، چه برادران بختياري و لُر، يا برادران ديگر - خواهش مي کنم که اگر در ميان آنها عادات و روشهاي غلطي از گذشته نسبت به زنان باقي است، آن را کنار بگذارند، تا خواهران هم بتوانند در ميدانهاي اجتماعي وارد شوند، تحصيل علم و معرفت کنند، خانواده ها را آباد کنند، فرزندان با معرفت و باکمال و عاقل و آينده سازي را تربيت کنند، يا در هر ميدان ديگري که مي خواهند يا مي توانند، فعاليت نمايند. اين، آن چيزي است که اسلام خواسته است و به فضل پروردگار بايستي در نظام جمهوري اسلامي تأمين شود.
اميدوارم خداوند متعال، همه شما را مشمول لطف  و رحمت و فضل خود قرار دهد. من مجدّداً از همه شما تشکر مي کنم و اميدوارم که مشمول الطاف الهي باشيد.
والسّلام عليکم و رحمةاللَّه و برکاته