پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى پس از بازديد از نمايشگاه كتاب در حسينيه امام خمينى (ره)

بسم الله الرّحمن الرّحيم
طبق معمول براي بنده روز شيرين و خوبي بود که در جمع ناشران و در مجموعه کتابها، ساعتي را گذرانديم. البته من به زحمت آقايان راضي نبودم؛ براي شما اين کار مشکلي بود که به اين جا بياييد و اين بساط را بگسترانيد. دوستان وزارت ارشاد پيشنهاد کردند و ما هم اين محبّت را پذيرفتيم. به هرحال از همه شما حضراتي که در اين جا زحمت کشيديد و تشريف آورديد، متشکريم.
به نظر من، طبقه ناشر در هر بخشي از نشر و طبع، جزو مجموعه هاي ارزشمند جامعه محسوب مي شود؛ چون توليدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترين وسيله انتقال فرهنگ را در اختيار مردممان مي گذارند. در اين جا نبايد کسي بگويد که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته اين حرف، حرف درستي است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. اي بسا گاهي مؤلّف و مترجم هم همين فکر را مي کنند؛ ولي اين از ارزش کار آنها نمي کاهد. ممکن است يک پزشک هم که شما از او اين قدر تشکر مي کنيد، براي کار پزشکي خودش درآمدي کسب کند؛ يا يک پرستار، يا هر فرد امدادگر و خدوم ديگري براي خودش درآمدي کسب کند. اين که کسي در مقابل کاري، درآمدي کسب مي کند، از ارزش ذاتي کار نمي کاهد. البته اگر کسي که اين کار را انجام مي دهد، نيّت مخلصانه داشته باشد و اين کار را براي اهداف عالي و الهي بکند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر مي شود.
عزيزان من! کار شما از جهات مختلفي سخت است؛ درست مثل کار همان پزشک که عرض کردم، اين جا هم تطبيق مي کند. اگر در تجويز و ارائه دارو، بي توجّهي کنيد و چيزي را در اختيار مشتري کتاب بگذاريد که براي او زيانبار است، شما هم ضرر معنوي بزرگي کرده ايد. در نهايت، به هيچ وجه شانه شما و شانه ما و وزارت ارشاد و معاونت ذي ربط هم از بارِ وزر آن نوشته اي که شما وقتي آن را مي دهيد، به زيان تمام مي شود، فارغ نخواهد بود؛ اين را شما بدانيد. اين نکته اي که ما بارها آن را تکرار مي کنيم، ناشي از يک منطق و ناشي از يک استدلال قوي است. اين طور نيست که به خاطر احساسات، يا به خاطر تصوّرات زودگذر، انسان از آنچه که در عالم نشر و طبع مي آيد و زيانبار است، شکوه کند؛ نه، چون ضرر آن به قدر اهميت کار تأليف و نشر و انتقال فرهنگ، بزرگ است.
من در ذهن خودم، کار فرهنگي منفي را - يعني آن چيزي که از نظر ما و با معيار ما بد است - به سه نوع تقسيم مي کنم: يک نوع، آن نوشته يا کتابي است که يک منطق يا سخني را ارائه مي دهد که از نظر ما آن سخن غلط است. يک فکر است، يک پيشنهاد است، يک نظر است، در هر زمينه اي ممکن است؛ ليکن فقط آن صاحبِ نظر مخالف، در فکر اين است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هيچ انگيزه اي دنبال آن نيست. طرح چنين فکر مخالف و غلطي - از نظر ما - در جامعه، مفيد است؛ بودنش از نبودنش بهتر است؛ زيرا اگر انديشه غلط طرح نشود، انديشه درست نمي جوشد. اين منطقي است و ما مايليم آن چيزي که از نظر صاحبش البته درست است، اما از نظر ما غلط است، منتشر شود؛ در حوزه هاي مختلف هم منتشر شود؛ کمااين که مثلاً در عالم فقاهت، يا در عالم فلسفه - حالا آن بخش کار ما؛ يعني فلسفه اسلامي - و بقيه مباحث علمي، کساني چيزهايي را مي نويسند که از نظر يک جمع ديگر غلط است. آنها هم جوابش را مي نويسند؛ نتيجه اين مي شود که مطلب رشد پيدا مي کند، پرورش پيدا مي کند، ذهنها قوي مي شود و سخن و علم پيش مي رود.
نوع دوم کار که غلط است، اين است که انگيزه آن صرفاً ارائه يک سخن علمي يا يک نظر فلسفي يا اجتماعي يا سياسي نيست؛ بلکه جزئي از چارچوب يک طرح براندازي است. نشر اين هم مضرّ است. دشمن وقتي که مي خواهد با ابزار فرهنگي به کشور و جامعه و نظامي حمله کند، چيزهايي را هدف مي گيرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنين چيزهايي هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست. البته وقتي ما مي گوييم که اين فکر غلط، يا اين طرح غلط، يا اين سخن نادرست، در چارچوب يک طرح امنيتي و براندازي قرار دارد، ممکن است صاحب آن انديشه، مطلقاً نداند که چه کار مي کند! اين به معناي آن نيست که خود او هم در آن طرح براندازي يا خرابکاري شريک است؛ نه، گاهي اصلاً او هيچ سهمي ندارد، اما دشمن از او استفاده مي کند. اين جا يک انسان خيرخواه، به مجرّد اين که ديد از سخن او، از حرف او و از کار او به عنوان جزئي از يک مجموعه خرابکاري در اين کشور استفاده مي شود، اگر خود او به اين کار براندازي يا خرابکاري مايل نيست، فوراً عقب مي کشد. قاعده اش اين است؛ اگر عقب نکشيد، پس او هم سهيم و شريک است. اين، نوع دوم از انديشه هاي غلط است.
نوع سوم، آن کار فرهنگي اي است که اثرش آني است و قابل پاسخگويي نيست. مثل اين که در جامعه اي بيايند عکسهاي مستهجن جنسي را به شکل وسيعي در ميان جوانان پخش کنند! شما چطور مي خواهيد اين را جواب دهيد؟! اصلاً قابل جواب دادن است؟! اين اصلاً قابل جواب دادن نيست. وقتي که يک اثر هنري و يک نوشته و يک عکس، يک تأثير ويرانگر اخلاقي دارد، اين قابل پاسخگويي نيست. جلوِ اين کار فرهنگي را بايد گرفت؛ اين آن مميّزي واجب است که در جنجال عليه مميّزي و سانسور نبايد هدف را گم کرد. من وظيفه نظام مي دانم، وظيفه وزارت ارشاد مي دانم، وظيفه شما که ناشريد مي دانم، که وقتي چنين چيزي مطرح مي شود، شما اجازه ندهيد و کمک نکنيد. اين هيچ ربطي ندارد به اين که ما با فکر آزاد موافقيم يا مخالفيم. طبيعي است که ما با آزاديهايي مخالفيم؛ مگر کسي شک دارد؟ ما با بعضي از آزاديها مخالفيم. ما با آزاديهاي جنسي مخالفيم؛ ما با آزادي گناه مخالفيم و اين کاري است که مردم را به اين طرف سوق مي دهد. همين الان در کتابهاي ما هست؛ کتابهاي منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف اين نبود که با گفتن من، نام يک اثر غلطي تکرار شود، اسمش را مي گفتم. کتابي که جوانان را به طور واضحي، با شيوه هاي هنري، به سمت گناه سوق مي دهد! اين يک مسأله فکري نيست که ما بگوييم حالا اين کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنيم؛ اين جواب ندارد!
خطاست اگر کسي گمان کند، ما که نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسيت به خرج مي دهيم، با تفکر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفيم؛ نه. ما کساني هستيم که اوّلين شعارهاي اين مسائل را داده ايم و الحمدلله تا الان هم دنبالش بوده ايم؛ اما با آزادي گناه و آزادي ويرانگري مخالفيم. نمي شود اجازه داد که نسل جوان يک کشور که به اعتماد ما مي آيد کتاب را از شما مي خرد و مي گويد اينها متديّنين و در رأس کار هستند، از اين طريق گمراه يا فاسد شود؛ يا از اين طريق دشمن بخواهد کاري انجام دهد.
عزيزان من! اين را بدانيد که امروز - البته نه اين که مخصوص امروز هم باشد؛ از مدتها پيش - در اين زمينه يک جريان و يک حرکت فرهنگي و سياسي تندتر و پُرشتابتري از طرف مخالفان نظام جمهوري اسلامي - که در واقع مخالف اسلامند - وجود دارد که متوجّه ذهنيّت در جامعه ماست. هدف، ذهنها هستند. ذهن، به معناي آنچه که شامل فکر است، شامل اخلاق است، شامل خصوصيات رواني و روحي است - من مجموعه اينها را مورد نظر دارم - مورد هدف است. به خاطر اين که مي دانند نظام جمهوري اسلامي - که رمز استقامت و ايستادگي يک ملت در مقابل سلطه جهاني بود و بحمدالله هست  - و اين کشور و اين دولت و اين مجموعه انساني و جغرافيايي، با هيچ روش توأم با زور، قابل شکست دادن نيست؛ حقيقتش هم همين است.
حالا مي نويسند که امريکا مي خواست حمله کند، مي خواست چنين بکند؛ البته ممکن است دولتي از روي قلدري، تصميم اشتباهي هم بگيرد؛ اما محققاً هر گونه حمله نظامي و تحرّک نظامي وابسته به دشمن، به  ضرر دشمن و به سود جمهوري اسلامي تمام مي شود. حالا که اين احتمالات خوشبختانه کمتر است؛ اما آن وقتي هم که اين احتمالات در ذهنها بيشتر بود، همان وقت هم ما مي گفتيم که دشمن اگر عاقل باشد و بخواهد با خردمندي تصميم بگيرد، چنين تصميمي نخواهد گرفت. بنابراين، کار نظامي، کار زوري و کار متّکي با فشار، روي اين کشور اثري ندارد. آنچه که براي آنها مهم است، عبارت است از مردم. مردم هم - همان طور که مولوي مي گويد و درست هم مي گويد: «اي برادر تو همه انديشه اي» - يعني انديشه مردم، يعني ايمان مردم؛ آن چيزي که جسم مردم را به ميدان مي آورد و زبان و بازوي مردم را در خدمت حقيقتي قرار مي دهد و متوجّه حمله ها مي کند. الان اين کار انجام مي گيرد. البته نظام اسلامي به فضل الهي ايستادگي کرده و مي کند؛ ولي بايد خيلي هوشيار بود. هم وزارت ارشاد بايد هوشيار باشد - بخصوص اين بخشهاي حسّاس - هم شما ناشران بايد هوشيار باشيد، هم بخشهاي ديگر ذي ربط - در دولت، در مجلس، در قوّه قضاييّه - بايد هوشيار باشند. نبايد اجازه داد دشمن هر کار مي خواهد بکند.
اگر بخواهيم قدم به قدم تصوير کنيم، اين گونه است: ذهنها را تحت تأثير قرار دادن؛ سپس موانع نفوذ در ارکان نظام را از بين بردن؛ مثل شوراي نگهبان. الان مي بينيد که به شوراي نگهبان هم خيلي حمله مي شود. اين بحث «نظارت استصوابي» و اين چيزهايي که باز هم رويش جنجال مي کنند، از آن جنجالهاي بسيار بي مبنا و بي ريشه اي است که هدفش تضعيف شوراي نگهبان و در واقع نفوذ دادن عناصر مخالف با اسلام و مخالف با امام و مخالف با نظام جمهوري اسلامي در ارکان قانونگذاري است. مانعشان شوراي نگهبان است. فکر مي کنند همان بلايي که يک روز سر آن هيأت علماي طراز اوّل آوردند ، به اين وسيله مي توانند بر سر شوراي نگهبان هم بياورند، که البته نخواهند توانست و مطمئنّاً چنين چيزي تحقّق پيدا نخواهد کرد. هدف اين است؛ اين قدم بعدي است. طرّاحان سياسي و امنيتي و جنگ رواني دشمن، پيش خودشان چنين محاسبه مي کنند که اگر اين کار هم به نتيجه برسد، آن وقت قدم بعدي نفوذ در مجلس است و اين به معناي نفوذ در دولت و نفوذ در ارکان نظام است. اين گونه مي خواهند وارد شوند.
پس قدم اوّل چيست؟ نفوذ در ذهنيت مردم. ذهن مردم، ايمان مردم، دل مردم، عواطف مردم و عشق مردم است که هدف دشمنان قرار دارد و نفوذ در اينها از طرق فرهنگي است. البته تصوّر مي کنند که موفّقيت يافته اند و گمان مي کنند که پيشرفت کرده اند؛ ليکن خطا کرده اند؛ اشتباه کرده اند. ارکان نظام مستحکم است و مسؤولان نظام هم مراقبند و بايد هم مراقب باشند. من الان - آقاي وزير ارشاد هم اين جا هستند - بخصوص مي گويم، بايد مراقبت کنيد و مراقبت شما بايد يک مراقبت مضاعف باشد. از جنجالها و از متّهم شدن به اين که اينها ضدّ آزاديند، نترسيد. شما حتّي اگر بالاترين انواع آزادي را هم بدهيد، اما اصولتان را حفظ کنيد، باز هم خواهند گفت که شما ضدّ آزادي هستيد! کمااين که الان در اين منطقه، کشورهايي هستند که در همه تاريخ خودشان، روي يک مجلسِ ملي انتخاباتي را نديده اند؛ آنها را متّهم به نظام ديکتاتوري نمي کنند، ولي کشور ما را که در طول بيست سال عمرش، بيست تا انتخابات آزاد و انتخابات مردمي داشته، متّهم مي کنند! از دشمن که انتظاري نيست. براي خاطر حرف دشمن که انسان نمي تواند ممشاي صحيح و منطقي و خردمندانه خودش را تغيير دهد. بنابراين، هيچ ملاحظه نکنيد.
امروز سلطه گران در همه جاي دنيا - هر جايي به تناسب - در فکر سلطه فرهنگيند؛ يک نمونه اش هم همين ماهواره است که حالا باز هم مي بينم بحث ماهواره را مطرح کرده اند. اين منطق درست نيست که ما بگوييم چون تا پنج سال ديگر فنآوري ماهواره پيشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاوير ماهواره را بگيرند، پس از حالا جلويش را باز کنيم! اين منطق، منطق صحيحي نيست. آن کسي که اين منطق را مطرح مي کند، بايد بگويد براي جلوگيري از آن، چه کار تازه اي بايد کرد. اين منطق و استدلال، اين گونه بايد نتيجه بدهد. البته دشمن فنآوري را پيشرفته مي کند. در مقابل، شما بايد فکر کنيد که با تطوّر و پيشرفت فنآوري ماهواره، چه کارهايي را مي توانيد انجام دهيد تا از نفوذ ماهواره جلوگيري کنيد. اما اين استدلال، که چون دشمن پيشرفت مي کند، پس ما بياييم هر مانعي را از جلوِ راهش برداريم، منطقي نيست. اين مانع، علي العجاله مانع است. مثل اين است که دشمن تا مرزهاي ما پيش آمده، آن وقت بگوييم، ما که نمي توانيم بيشتر از دو ساعت مقاومت کنيم، پس برويم! نه آقا! اين دو ساعت را مقاومت کنيد، شايد پيروز شديد. اين چه حرفي است؟! قانون ممنوعيت ماهواره - که مجلس شوراي اسلامي، چند سال قبل از اين، آن را تصويب کرد - يک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش اين است شما توانسته ايد چند سال اين نفوذ را به عقب بيندازيد و ان شاءالله باز هم خواهيد توانست.
شما بايد به موازات اين کار، وسائل مصون سازي را فراهم کنيد. جوانان را مصون کنيد، ذهنها را مصون کنيد، دلها را مصون کنيد که اگر علي رغم شما، روزي دشمن توانست نفوذ کند، شما قبلاً مصونيت ايجاد کرده باشيد. راهش اين است؛ اين گونه بايد با هجوم دشمن برخورد کرد. ما با اين روحيه مقاومت و با اين روحيه ايستادگي، توانسته ايم قدرتي مثل استکبار جهاني و مثل امريکا را، بيست سال پشت در نگهداريم و باز هم مي توانيم! ملت ايران قوي است و اين استقامت، استقامت ايماني است. اين استقامت، از دين، از اسلام و از ايمان سرچشمه مي گيرد و هر جا که باشد، موجب ناکامي دشمن خواهد شد. اين را ما بايد حفظ و تقويت کنيم. ما بايد دين را تقويت کنيم؛ ايمان جوانان را تقويت کنيم؛ اجتناب از فساد را تقويت کنيم. اين کار، کار درستي است؛ اين راه، راه صحيحي است و شما ناشران عزيز، در قبال اين چيزها مسؤوليت داريد. البته شما جمع معدودي از ناشران کشور هستيد که اين جا جمع شده ايد و خوشبختانه ما امروز شما را زيارت کرديم. بيشتر شما، يا همه شما هم کساني هستيد که علي القاعده، اين حرفها را قبول داريد. حالا ممکن است بعضي هم قبول نداشته باشند؛ بالاخره اين هم نظري است.
هر کس که در کشور مسؤوليتي دارد، بايد طبق نظر و ايمان اسلامي و احساس تکليفي که مي کند، قاطع و شجاعانه و قوي قدم بردارد. اين وظيفه همه است. اميدواريم که هم شما، هم ما، هم دولت، هم مجلس و هم قوه قضاييّه، وظايفمان را بدانيم و از اين مسأله تأثير بر روي ذهنها و ايمانها آسان نگذريم. اين مسأله بسيار مهمّي است؛ اين مقطع بسيار حسّاسي است؛ اين کار بسيار عظيمي است و نبايد از آن به آساني گذشت. اين کار، از مبارزه با داروي فاسد و تاريخ منقضي شده و از مبارزه با پزشک قلّابي خيلي مهمتر است. در هر جامعه اي، اين نقطه اساسي است. ما دو ساعتي را با شما گذرانديم. از شما، از دوستانمان در وزارت ارشاد و از بقيه کساني که اين ديدار را ترتيب دادند و از خواهران محترمي که به اين جا تشريف آوردند و از همه شما برادران تشکر مي کنيم. ان شاءالله موفّق و مؤيّد باشيد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته