پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات‌ در ديدار اعضاي‌ شوراي‌ فرهنگي‌، اجتماعي‌ زنان‌

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
در ابتدا من‌ هم‌ ميلاد بانوي‌ بزرگ‌ تاريخ‌ بشر و برجسته‌ترين‌ زن‌ شناخته‌ شده‌ در همه‌ي‌ عمر انسانيت‌، حضرت‌ زهرا (سلام‌الله‌ عليها) را به‌ شما خانمها و همه‌ي‌ زنان‌ كشورمان‌ و به‌ زنان‌ مسلمان‌ و همه‌ي‌ امت‌ اسلامي‌ تبريك‌ عرض‌ مي‌كنم‌. خداوند ان‌شاءالله‌ به‌ همه‌ي‌ ما توفيق‌ بدهد كه‌ بتوانيم‌ پيروان‌ خوبي‌ براي‌ آن‌ بزرگوار و خاندان‌ پاك‌ ايشان‌ باشيم‌. اولاد آن‌ حضرت‌، ائمه‌ و پيشوايان‌ ما هستند; ان‌شاءالله‌ كه‌ ما مأمومان‌ خوبي‌ براي‌ آن‌ بزرگواران‌ باشيم‌.
مسأله‌ي‌ زن‌، كه‌ موضوع‌ كار جمع‌ خانمهاي‌ حاضر است‌ و شما اندكي‌ از مباحث‌ مربوط به‌ زن‌ را بيان‌ فرموديد، مسأله‌ي‌ بسيار مهمي‌ است‌. البته‌ بعد از انقلاب‌ در كشور ما، وضع‌ زن‌ به‌ عنوان‌ عضوي‌ از جامعه‌ و همچنين‌ به‌ عنوان‌ كسي‌ كه‌ صاحب‌ وظايف‌ زنانه‌ است‌ ـ وظيفه‌ي‌ مادري‌ و همسري‌ و امثال‌ اينها ـ خيلي‌ بهتر از گذشته‌ است‌. هر چند در گذشته‌، برخي‌ از زنان‌ كشور ـ نه‌ اكثريت‌ آنها ـ از جنبه‌ي‌ شخصي‌ ـ نه‌ از آن‌ دو جنبه‌يي‌ كه‌ اشاره‌ كردم‌ ـ شايد وضعشان‌ بد نبود و زنان‌ خاصي‌، از مقداري‌ از تنعمات‌ عمومي‌ جامعه‌ برخوردار بودند; ليكن‌ مسأله‌ي‌ شخصي‌ براي‌ زن‌، مسأله‌ي‌ درجه‌ي‌ يك‌ نيست‌. اگر ما به‌ ابعاد زندگي‌ زن‌ نگاه‌ كنيم‌، واقعا مهمترين‌ جهات‌ و حيثيات‌ وجود او، آن‌ مسايل‌ شخصي‌ محض‌ نيست‌.
شخصيت‌ اجتماعي‌ زن‌ به‌ عنوان‌ عضوي‌ از اين‌ مجموعه‌ي‌ عظيم‌، خيلي‌ حايز اهميت‌ است‌. زنان‌ در گذشته‌، اصلا به‌ اين‌ بخش‌ توجهي‌ نداشتند و اهميتي‌ نمي‌دادند. در مسؤوليتهاي‌ عمومي‌ جامعه‌، نقشي‌ براي‌ زنان‌ فرض‌ نمي‌شد; خودشان‌ هم‌ نقشي‌ را فرض‌ نمي‌كردند; بخصوص‌ در اين‌ سطح‌ وسيعي‌ كه‌ امروز مطرح‌ است‌. الان‌ شما ملاحظه‌ كنيد، همه‌ي‌ زنان‌ روستاها و شهرهاي‌ دورافتاده‌، به‌ عنوان‌ افرادي‌ از مجموعه‌ي‌ نگهدارنده‌ي‌ اين‌ انقلاب‌ و اصحاب‌ و صاحبان‌ آن‌، براي‌ خودشان‌ شأن‌ قايلند. از اين‌ جهت‌، هيچ‌ فرقي‌ بين‌ زن‌ و مرد نيست‌; بلكه‌ گاهي‌ زنان‌، ايمان‌ پرشورتر و ديد روشنتري‌ نسبت‌ به‌ مسايل‌ جامعه‌ دارند و كشور و مسايل‌ آن‌ را متعلق‌ به‌ خودشان‌ مي‌دانند.
چه‌ زماني‌ چنين‌ احساسي‌ در بين‌ زنان‌ ما، آن‌ هم‌ در چنين‌ سطح‌ وسيعي‌ از جامعه‌ وجود داشت‌؟ اين‌، به‌ بركت‌ انقلاب‌ است‌. همان‌ حالت‌ خودآگاهي‌ و احساس‌ شخصيت‌ اجتماعي‌ كه‌ در مردان‌ به‌ وجود آمده‌ است‌، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ در زنان‌ با جست‌ بيشتري‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. قبلا هيچ‌ نبوده‌; ولي‌ حالا به‌ ميزان‌ خيلي‌ بالايي‌ هست‌. همچنين‌ آن‌ جنبه‌ي‌ مشاغل‌ و شؤون‌ خاص‌ زنانه‌ و قدر مادر و همسر بودن‌ را دانستن‌، از جمله‌ چيزهايي‌ است‌ كه‌ به‌ آن‌ توجه‌ شده‌ است‌.
در اين‌ دو، سه‌ دهه‌ي‌ قبل‌ از انقلاب‌، به‌ خاطر ورود فرهنگهاي‌ اروپايي‌، بنيان‌ خانواده‌ متزلزل‌ شده‌ بود; يعني‌ حقيقتا خانواده‌، آن‌ اصالت‌ و ارزش‌ و عظمتي‌ را كه‌ در اسلام‌ و فرهنگ‌ سنتي‌ ما دارد، ديگر نداشت‌. وقتي‌ خانواده‌ هست‌، همسر و مادر عضو اصلي‌ است‌. زن‌ در اين‌ مجموعه‌، جاي‌ بسيار اساسي‌ و رفيعي‌ دارد. به‌ همين‌ خاطر، وقتي‌ اصل‌ خانواده‌ ـ يعني‌ زن‌ ـ زير سؤال‌ و متزلزل‌ است‌، در آن‌جا هيچ‌چيزي‌ در جاي‌ خودش‌ قرار ندارد. اينها بحثهايي‌ است‌ كه‌ واقعا بايد روي‌ آنها خيلي‌ تأمل‌ و تدقيق‌ بشود.
اسلام‌، چه‌ تأملات‌ صحيح‌ و چه‌ راهنماييهاي‌ ارزشمندي‌ در مورد اين‌ مسايل‌ دارد. اين‌ چيزي‌ است‌ كه‌ انقلاب‌ به‌ زنان‌ جامعه‌ي‌ ما اعطا كرد و آنها را در صحنه‌ي‌ جهاد، سياست‌ و تأثير در سازندگي‌ اساسي‌ كشور ـ كه‌ همان‌ سازندگي‌ انقلاب‌ است‌ ـ وارد نمود. اين‌، چيز خيلي‌ مهمي‌ است‌ و جز با صدر اسلام‌، با هيچ‌وقت‌ ديگر قابل‌ مقايسه‌ نيست‌.
آنچه‌ كه‌ در گذشته‌، در فرهنگهاي‌ شرقي‌ و غربي‌ و ايراني‌ و غير ايراني‌، بر زنان‌ رفته‌ است‌، لزومي‌ ندارد كه‌ من‌ آنها را تكرار كنم‌; بر همه‌ي‌ شما معلوم‌ است‌. اسلام‌ واقعا حيات‌ دوباره‌يي‌ به‌ زن‌ بخشيد; منتهاي‌ مراتب‌، نكته‌يي‌ كه‌ شما هم‌ اخيرا به‌ آن‌ اشاره‌ كرديد، نكته‌ي‌ مهمي‌ است‌ و من‌ هميشه‌ روي‌ آن‌ تكيه‌ دارم‌. آن‌ نكته‌ اين‌ است‌ كه‌ با وجود همه‌ي‌ اينها، زن‌ در جامعه‌ي‌ ايراني‌ ما، نه‌ از لحاظ حقوق‌ اجتماعي‌، نه‌ از لحاظ تمكن‌ و قدرت‌ تصرف‌ فردي‌، نه‌ از لحاظ قوانيني‌ كه‌ به‌ اينها ارتباط پيدا مي‌كند، هنوز در آن‌ حد و سطحي‌ كه‌ اسلام‌ خواسته‌ است‌، قرار ندارد.
بر بخشي‌ از جامعه‌ي‌ ما، اخلاق‌ بدي‌ نسبت‌ به‌ زن‌ حاكم‌ است‌، كه‌ البته‌ مخصوص‌ ايران‌ هم‌ نيست‌. اگر آدم‌ نگاه‌ كند، مي‌بيند كه‌ متأسفانه‌ در طول‌ تاريخ‌، همواره‌ يك‌ ستم‌ تاريخي‌ بر زن‌ رفته‌ است‌; كه‌ بيشتر هم‌ ناشي‌ از اين‌ است‌ كه‌ قدر زن‌ و جاي‌ او را ندانسته‌اند. البته‌ هرجاي‌ ديگر چنين‌ بوده‌، به‌ هر شكلي‌ بوده‌ و هست‌، به‌ ما ربطي‌ ندارد; ولي‌ در جامعه‌ي‌ ما بايستي‌ به‌ آن‌ شكلي‌ باشد كه‌ اسلام‌ خواسته‌ است‌. زن‌ بايد شأن‌ حقيقي‌ خودش‌ را پيدا كند و نبايستي‌ به‌ خاطر زن‌ بودن‌، هيچ‌ ستم‌ و ظلمي‌ به‌ او بشود. اين‌، چيز بسيار بدي‌ است‌.
چه‌ ستمهايي‌ كه‌ در حق‌ زن‌ روا داشته‌ شده‌ و اسمش‌ ستم‌ است‌، و چه‌ ستمهايي‌ كه‌ اسمش‌ هم‌ ستم‌ نيست‌، اما در حقيقت‌ ستم‌ است‌; مثل‌ همين‌ سوق‌ دادن‌ به‌ تجمل‌ و مصرف‌گرايي‌ و آرايشهاي‌ بيهوده‌ و مخارج‌ سنگين‌ و تبديل‌ شدن‌ به‌ يك‌ وسيله‌ي‌ مصرف‌. اين‌، ستم‌ بزرگي‌ بر زن‌ است‌. شايد بشود گفت‌ كه‌ هيچ‌ ظلمي‌ بالاتر از اين‌ نيست‌; زيرا كه‌ او را بكلي‌ از آرمانها و اهداف‌ تكاملي‌ خودش‌ غافل‌ و منصرف‌ مي‌كند و به‌ چيزهاي‌ خيلي‌ كوچك‌ و حقير سرگرم‌ مي‌نمايد. اين‌، كاري‌ بوده‌ كه‌ در رژيم‌ ظالم‌ پادشاهي‌ انجام‌ شده‌، و حالا بايد جلوي‌ آن‌ گرفته‌ مي‌شد. البته‌ در اوايل‌ انقلاب‌، خيلي‌ هم‌ خوب‌ بود; ليكن‌ بعدها باز غفلتهايي‌ شده‌ است‌، كه‌ بايد نسبت‌ به‌ آن‌، حسابي‌ برنامه‌ريزي‌ كرد.
اسلام‌ نسبت‌ به‌ زن‌ و مرد و همه‌ي‌ خلايق‌، يك‌ ديد واقع‌بينانه‌ و متكي‌ بر فطرت‌ و طبيعت‌ و نيازهاي‌ حقيقي‌ دارد; يعني‌ از هيچ‌كس‌ بيش‌ از تمكنش‌ و بيش‌ از آن‌ چيزي‌ كه‌ به‌ او داده‌ شده‌ است‌، توقعي‌ ندارد. اصلا بناي‌ اسلام‌ بر اين‌ است‌; يك‌ بناي‌ واقعي‌ و منطقي‌ است‌. در دعاي‌ سحرهاي‌ جمعه‌، فقره‌يي‌ است‌ كه‌ بيان‌ مي‌كند: "و جعل‌ ما امتن‌ به‌ علي‌ عباده‌ في‌ كفاء لتأديه‌ حقه‌"; يعني‌ آن‌ چيزي‌ كه‌ خداي‌ متعال‌ منت‌ گذاشته‌ و به‌ كسي‌ داده‌، در حد كفايت‌ است‌، براي‌ اين‌كه‌ حقوق‌ الهي‌ را ادا كند. اصلا شناخت‌ واقعيات‌ هر كس‌، متناسب‌ با همان‌ توقعي‌ است‌ كه‌ از او وجود دارد.
پس‌، اسلام‌ به‌ نيازها و خواهشها و طبايع‌ بشري‌ و غيربشري‌ اهتمام‌ ورزيده‌، اصلا به‌ آنها نظر كرده‌ و حكم‌ الهي‌ را داده‌ است‌; اما به‌ معناي‌ آن‌ نيست‌ كه‌ آرماني‌ براي‌ انسانها ندارد. ما محكوم‌ و اسير زندان‌ طبيعتيم‌ و در چارچوب‌ قوانين‌ طبيعت‌ حركت‌ مي‌كنيم‌; اما آيا در اين‌ چارچوب‌ كه‌ ما حركت‌ مي‌كنيم‌، هدفي‌ در مقابل‌ ما نگذاشته‌اند كه‌ بگويند بايد به‌ اين‌ سمت‌ حركت‌ بكنيد؟
آرمانگرايي‌ در اسلام‌ و گرايش‌ به‌ سمت‌ قله‌ها و اوجها و آرمانها، يك‌ چيز قطعي‌ و حتمي‌ است‌. زن‌ مثل‌ مرد و مثل‌ همه‌ي‌ خلايق‌، بايد در اين‌ سمت‌ حركت‌ كند. اين‌، با گرايشهاي‌ غليظ و در لاك‌ چيزهاي‌ صددرصد شخصي‌ و بي‌ارزش‌ رفتن‌ نمي‌سازد. البته‌ در نظام‌ اسلامي‌، بايستي‌ آنها ريشه‌كن‌ بشود. اين‌ گرايش‌ به‌ مصرف‌ و تجمل‌گرايي‌ و امثال‌ آن‌، كه‌ در جوامع‌ جاهلي‌ رشد داده‌ مي‌شود، بايد در جامعه‌ي‌ اسلامي‌ ريشه‌كن‌ مي‌شد، يا لااقل‌ در حد متوسطي‌ قرار مي‌گرفت‌ و افراطي‌ در آن‌ نمي‌شد; اما متأسفانه‌ الان‌ ملاحظه‌ مي‌شود كه‌ قشرهايي‌ از مردم‌، باز سرگرم‌ همان‌ سرگرميهاي‌ گذشته‌اند، كه‌ باب‌ جوامع‌ دور از اسلام‌ و دور از معنويت‌ و حقيقت‌ است‌. اين‌، غلط است‌.
آن‌ چيزي‌ كه‌ من‌ مي‌خواستم‌ عرض‌ بكنم‌، اين‌ است‌ كه‌ هر نقصي‌ كه‌ در وضع‌ زن‌ در جامعه‌ي‌ ما وجود داشته‌ باشد، علاجي‌ دارد; چون‌ اسلام‌ نسبت‌ به‌ زن‌، ديد شامل‌ و كامل‌ و جامعي‌ دارد. بايد راههاي‌ علاج‌ را پيدا كرد. آن‌ روزي‌ كه‌ شوراي‌ فرهنگي‌، اجتماعي‌ زنان‌ تشكيل‌ مي‌شد، دقيقا به‌ همين‌ نكات‌ نظر بود. در آن‌ جمع‌، جناب‌ آقاي‌ احمدي‌ و ديگر برادران‌ هم‌ شركت‌ داشتند. ما بايد امروز ببينيم‌ كه‌ زنان‌ براي‌ حركت‌ در آن‌ مسير مطلوب‌ اسلام‌ براي‌ زن‌، به‌ چه‌ ابزار قانوني‌ احتياج‌ دارند، چه‌ تفكرات‌ و تأملاتي‌ بايستي‌ انجام‌ بگيرد، چه‌ راهنماييهايي‌ بايد بشوند، چه‌ مراكز هدايتي‌ بايد به‌ وجود بيايد; آن‌ را بايستي‌ برايشان‌ فراهم‌ كنيم‌ و تدارك‌ ببينيم‌. البته‌ بايستي‌ مركزي‌ باشد كه‌ اين‌ تداركها و پشتيبانهاي‌ معنوي‌ را تدبير و اداره‌ و دنبال‌ كند ـ منظورم‌ پشتيبانهاي‌ مادي‌ نيست‌; در پشتيبانها مادي‌، همه‌ با هم‌ شريكند ـ آن‌ مركز، همين‌ شوراي‌ فرهنگي‌، اجتماعي‌ زنان‌ است‌ كه‌ شما خانمها عضو آن‌ هستيد.
شما بايستي‌ نسبت‌ به‌ اين‌ مسأله‌، فكر و تأمل‌ كنيد. با مجلس‌ و دولت‌ هم‌ كه‌ رابطه‌ داريد. بعلاوه‌، خود شوراي‌ عالي‌ انقلاب‌ فرهنگي‌، مصوباتي‌ را كه‌ لازم‌الاجراست‌، مي‌گذراند. از اوايلي‌ كه‌ اين‌ شورا تشكيل‌ شد، حضرت‌ امام‌ (رضوان‌الله‌ تعالي‌ عليه‌) تصريح‌ فرمودند كه‌ مصوبات‌ اين‌ جلسه‌ بايد اجرا بشود. اصلا اين‌ مجموعه‌يي‌ كه‌ شما خانمها تشكيل‌ داده‌ايد، وصل‌ به‌ آن‌ مركز است‌; بايد جدي‌ فكر كنيد و ببينيد مشكلات‌ زنان‌ چيست‌. البته‌ منظور، اين‌ مشكلات‌ كوچك‌ عمومي‌ كه‌ بايد در بخشهاي‌ مختلف‌ اداري‌ برطرف‌ بشود ـ مثل‌ مشكل‌ بيمه‌ و امثال‌ آن‌ ـ نيست‌. اينها چيزهايي‌ نيست‌ كه‌ مجموعه‌ي‌ خاصي‌ به‌ آنها رسيدگي‌ كند.
شما بايد ببينيد، زن‌ به‌ جهت‌ زن‌ بودن‌، چه‌ تكاليفي‌ دارد و براي‌ تحمل‌ اين‌ تكاليف‌، احتياج‌ به‌ چه‌ هدايتهايي‌ دارد; چه‌ توصيه‌هايي‌ بايد به‌ زنان‌ بشود و چه‌ قوانيني‌ لازم‌ است‌، براي‌ اين‌كه‌ آنها از حقوق‌ اجتماعي‌ و انساني‌ خود برخوردار بشوند; چه‌ سازمانهايي‌ احيانا بايد به‌ وجود بيايد كه‌ بخشي‌ از كارها را به‌ عهده‌ بگيرد. شما اينها را بررسي‌ كنيد; آن‌ وقت‌ به‌ دستگاههاي‌ مختلف‌ ـ مثل‌ مجلس‌، يا شوراي‌ عالي‌ انقلاب‌ فرهنگي‌ ـ توصيه‌ كنيد، تا مصوبه‌ بگذرانند و اين‌ كارها انجام‌ بگيرد. وقتي‌ ما اين‌ مجموعه‌ را نداشتيم‌، نداشته‌ايم‌; ولي‌ حالا كه‌ داريم‌، بايستي‌ خيلي‌ كار و حركت‌ بكند.
به‌ نظر من‌، اهميت‌ اين‌ كاري‌ كه‌ امروز خانمها دارند، از اهميت‌ مشاغل‌ معمولي‌ آنها در سطح‌ كشور كمتر نيست‌; بلكه‌ از اغلب‌ آنها بيشتر است‌. بله‌، شما همين‌ سؤال‌ را مطرح‌ بكنيد كه‌ چرا زنان‌ مسؤوليتها و مديريتهاي‌ كليدي‌ ندارند؟ اين‌ سؤال‌ قابل‌ قبولي‌ است‌. چنانچه‌ صلاحيتهاي‌ خوبي‌ در زنان‌ هست‌ ـ نه‌ اين‌كه‌ ما تعصب‌ بورزيم‌ و بگوييم‌ بايد حتما زن‌ در جايي‌ مسؤول‌ شود ـ آن‌جاهايي‌ كه‌ منع‌ اسلامي‌ ندارد ـ چون‌ در جاهايي‌ ممكن‌ است‌ منع‌ اسلامي‌ داشته‌ باشد ـ تا سطوح‌ بالا را شامل‌ مي‌شود. وقتي‌ در اين‌ نوع‌ موارد مي‌خواهند بررسي‌ كنند و كساني‌ را به‌ عنوان‌ اصلح‌ انتخاب‌ نمايند، زنان‌ را هم‌ در كنار مردان‌ و بين‌ اين‌ مجموعه‌ ببينند و بدون‌ هيچ‌گونه‌ تعصب‌، اصلح‌ را انتخاب‌ كنند. البته‌ اين‌، يك‌ عرف‌ و يك‌ فرهنگ‌ است‌. اين‌طور چيزها، دستوري‌ هم‌ نيست‌ كه‌ بخشنامه‌ صادر كنيم‌. نه‌، اينها جزو فرهنگ‌ و باورهاي‌ جامعه‌ است‌. بايد اين‌قدر گفته‌ بشود، اين‌قدر تكرار و استدلال‌ بشود، تا اين‌كه‌ جا بيفتد.
به‌ نظر من‌، آن‌ چيزي‌ كه‌ امروز مجموعه‌ي‌ شما و هر مجموعه‌يي‌ از زنان‌ ـ كه‌ در شكلها و با هدفهاي‌ مختلف‌ كار مي‌كنند ـ برعهده‌ دارند، اين‌ است‌ كه‌ باور غلطي‌ را كه‌ فرهنگ‌ غربي‌ و اروپايي‌ در اين‌ دهها سال‌ اخير در ذهن‌ زن‌ ايراني‌ وارد كرده‌ است‌، بزدايد. البته‌ باور غلطي‌ هم‌ در گذشته‌ بوده‌ است‌; يعني‌ گرايش‌ به‌ برخي‌ از شكلهاي‌ غلط مصرف‌ و تجمل‌، از گذشته‌ هم‌ وجود داشته‌ است‌. با ورود فرهنگ‌ اروپايي‌، اين‌ مدگرايي‌ و نوگرايي‌ در مصرف‌، به‌ شكل‌ عجيبي‌ تشديد شد. اين‌، محاسبه‌شده‌ و پيش‌بيني‌شده‌ بود. سردمداران‌ سياستهاي‌ غربي‌ ـ كه‌ غالبا صهيونيستها و استعمارگران‌ بودند ـ به‌ قصدي‌ و با نيتي‌ اين‌ كار را كردند. اين‌ باورهاي‌ غلط را بايد بزداييد; و اين‌ نمي‌شود، مگر با ارايه‌ي‌ بحثها و كارهاي‌ اسلامي‌. اگر اين‌ كار بشود، ريشه‌ي‌ اين‌ مشكلاتي‌ كه‌ گاهي اوقات‌ مطرح‌ مي‌شود ـ بدحجابي‌ و رواج‌ فساد و فحشا و اين‌ چيزها ـ به‌ خودي‌ خود كنده‌ خواهد شد. اينها غالبا معلولند; علل‌، همان‌ باورها و فرهنگها هستند كه‌ بايد روي‌ آنها كار بشود.
اميدواريم‌ كه‌ خداوند ان‌شاءالله‌ به‌ بركت‌ هدايت‌ اسلامي‌ و به‌ بركت‌ وجود فاطمه‌ي‌ زهرا (سلام‌الله‌ عليها) اين‌ توفيق‌ را به‌ زنان‌ ما بدهد. در بين‌ مسلمين‌ و در فرهنگ‌ اسلامي‌، زني‌ با اين‌ عظمت‌ وجود دارد. خداي‌ متعال‌ مي‌توانست‌ بزرگترين‌ و رفيعترين‌ زن‌ را در ميان‌ ملتهاي‌ ديگر و امتهاي‌ سلف‌ قرار بدهد ـ اشكالي‌ هم‌ نداشت‌; اين‌ كار مي‌شد ـ اما در امت‌ اسلام‌ قرار داده‌ است‌. اين‌ هم‌ براي‌ ما حجت‌ و تنبيهي‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ اين‌ الگوي‌ عالي‌ و والا را در مقابل‌ چشم‌ قرار داد و آن‌ را دنبال‌ كرد. ان‌شاءالله‌ شما خواهران‌ عزيز هم‌ موفق‌ باشيد كه‌ اين‌ راه‌ مهم‌ را باقدرت‌ و باصلابت‌ بپيماييد و خداوند به‌ شما هم‌ توفيق‌ عنايت‌ كند.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمه‌الله‌ و بركاته‌