پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

سخنراني‌ در ديدار جمعي‌ از خانواده‌هاي‌ شهدا و اقشار مختلف‌ مردم‌ به همراه فرماندهان‌ نيروي‌ انتظامي

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

به همه‌ى برادران و خواهران عزيز كه از نقاط مختلف كشور و از راههاى دور تشريف آورده‌اند، بخصوص به خانواده‌هاى معظم شهدا و جانبازان عزيز و آزادگان عزيز و خانواده‌هاى محترم و رنج‌كشيده‌ى آنان، خوش‌آمد عرض مى‌كنم.

در ابتداى عرايضم، به مناسبت حضور جمعى از خانواده‌هاى معظم يادگارهاى جنگ تحميلى، بايد عرض كنم كه ملت ايران هرگز نبايد فداكارى فداكاران اين جنگ را فراموش كند. اگر اين خونهاى بناحق ريخته در جنگ، و اين مظلوميتها و ايثارها و شجاعتها نمى‌بود، امروز در دنيا هيچ نام افتخارآميزى از اسلام وجود نداشت.

در اول انقلاب، استكبار با مطالعه‌ى دقيق به اين نتيجه رسيد كه بايد ملت ايران را به خاطر انقلابى كه به اسلام عظمت مى‌بخشد، مورد فشار شديدى قرار بدهد، تا به خيال خود، هم آنها را از انقلاب پشيمان كند، و هم وضع ملت ايران براى كشورهاى ديگر عبرتى بشود. جنگ كه به راه افتاد، همه‌ى نيروهاى قابل توجه دنياى كفر و استكبار، پشت سر رژيم جنگ‌افروز قرار گرفتند. تصميم قطعى آنها اين بود كه جمهورى اسلامى را نابود كنند؛ اما اراده‌ى خداى متعال غير از اين بود. هميشه همين‌طور است كه اراده‌ى خدا بر اراده‌ى شياطين غالب مى‌شود؛ اما شرط آن اين است كه مؤمنين در راه خواست خدايى فداكارى كنند.

اگر اين فداكاريها نمى‌شد، و اگر نيروهاى مسلح ما - چه ارتش، چه سپاه، چه نيروهاى انتظامى، و چه بسيج عظيم مردمى - به ميدان نمى‌آمدند و با شجاعت دفاع و فداكارى نمى‌كردند، خواسته‌ى دشمن عملى مى‌شد. اراده‌ى خدا در قالب عمل همين فرزندان شما، همين جوانانى كه شهيد شدند، يا جوانانى كه جانباز شدند، يا آنهايى كه به اسارت افتادند، يا آنهايى كه فداكارى كردند و بحمداللَّه سالم ماندند، تحقق بخشيده شد. عمل آنان بود كه اراده‌ى الهى را مجسم كرد و تحقق بخشيد.

پس، امروز نه فقط كشور ايران و نظام جمهورى اسلامى و عفت و شرف و ناموس ملت ايران مرهون فداكارى آن عزيزان است، بلكه امروز دنياى اسلام مرهون اين فداكاريهاست. اگر امروز اسلام در دنيا آن حيثيتى را دارد كه مى‌تواند توده‌هاى مردم و جوانان روشنفكر را در كشورهاى اسلامى به خود جذب كند، به بركت همين فداكاريهاست. اگر امروز مشاهده مى‌شود كه بحمداللَّه ايران و جمهورى اسلامى در دنيا سرافراز و محترم است، و كارهاى سازندگى كشور بر روال است، و ملت ايران به سمت عزت و سعادت روزافزون حركت مى‌كند، اين هم به بركت همين فداكاريهاست. پس، ملت ايران نبايد هرگز اين خاطره‌ى بزرگ را فراموش كند؛ و خانواده‌هاى شهدا هم كه صاحبان انقلابند، بايد خون شهداى عزيز را پاس بدارند و همان عزت نفس، همان فداكارى و همان ايمان در آنها تجلى پيدا كند.

يك نكته هم به مناسبت حضور برادران نيروهاى انتظامى عرض بكنم - كه امروز نيروى انتظامى ما در مرحله‌ى جديدى(1) قرار دارد - و آن نكته اين است كه امروز نيروى انتظامى بايد مظهر سه چيز مهم باشد: اول، ديانت و آنچه كه ناشى از ديانت است؛ مثل عفت و اخلاق نيك و اخلاق اسلامى. دوم، اقتدار است؛ نيروى انتظامى بايد قدرتمند باشد. در سرتاسر كشور يك نيروى انتظامى است، و بارهاى سنگينى را بر دوش دارد؛ به همين خاطر بايد قدرت را با عوامل مادّى و معنوى آن در خود حفظ كند. سوم، هوشيارى و هوشمندى است. خاصيت نيروى نظامى و انتظامى، همين هوشيارى و هوشمندى است؛ فريب نخوردن و همه‌جا حضور داشتن. نيروهاى انتظامى بايد اين سه خصوصيت «ايمان» و «اقتدار» و «هوشيارى» را به طور روزافزون در خود به وجود بياورند و هرچه هست، بيشتر كنند؛ مردم هم بايد به چشم برادران حافظ نظم و امنيت به آنها نگاه كنند.

مطلب اصلى كه امروز مورد نظر من است، آن هم به مناسبت اين‌كه جمعى از برادران فنى(2) در جلسه‌ى ما هستند، اين است كه كشور ايران بايد به دست ايرانيها آباد بشود؛ اين يك تفكر و يك راه و روش است. نيت و همت ملت ايران بايد اين باشد كه كشور را خودشان بسازند.

در كشورهايى كه از كاروان پيشرفتهاى علمى و صنعتى عقب مانده‌اند، دو طرز تفكر وجود دارد:

يك طرز تفكر، غلط و مايه‌ى بدبختى ملت است؛ يك طرز تفكر، درست است. آن طرز تفكر غلط، همان تفكرى است كه در دوران حاكميت عوامل امريكا بر اين كشور حاكم بود؛ و آن اين‌كه علم و صنعت و تكنولوژى و امور فنى، بايد به وسيله‌ى خارجيها، اروپاييها و غربيها آماده بشود و به صورت محصول در اختيار ما قرار بگيرد؛ ما بايد پول و نفت بدهيم و از محصول كار آنها استفاده كنيم؛ اين يك طرز تفكر بود. متأسفانه الان هم اين طرز تفكر در بعضى از كشورهاى استعمارزده وجود دارد؛ مى‌گويند ما پول مى‌دهيم، غربيها براى ما مى‌سازند، به اين‌جا مى‌آورند و نصب مى‌كنند! گاهى احمقانه تصور مى‌كنند كه اين يك نوع اربابى نسبت به غربيهاست؛ كه ما پولدار هستيم، آنها مى‌آيند براى ما مى‌سازند!

امروز اين طرز تفكر وجود دارد؛ در دوران گذشته هم در كشور ما وجود داشت. در دوران حاكميت ستمشاهى، اين فكر در قشر تعيين‌كننده و تصميم‌گير كشور بود؛ ما هم اين حرف را حتّى از زبان بعضى از عوامل آنها شنيده بوديم. البته اين به معناى آن نيست كه آنها به فكر نبودند كه كارخانجاتى هم وارد كشور كنند؛ خير، اما باز همان كارخانجات هم در اختيار بيگانه و با مديريت بيگانه بود. در ايران كارخانه‌ى ذوب‌آهن آوردند؛ اما به دست بيگانه، با مديريت بيگانه، حتّى با ملكيت بيگانه!

آن روزى كه انقلاب پيروز شد، از كارخانجات حساس اين كشور، جمع كثيرى از بيگانه‌هايى كه اين‌جا بودند، رفتند؛ آن كسانى كه كارشان اين نبود كه بيايند به مردم ايران علم و تكنولوژى بياموزند؛ كارشان اين بود كه به عنوان يك صاحبكار بزرگ و به عنوان يك دانا بيايند، يك مشت آدمهاى زيردست را از اين كشور انتخاب كنند، تا هم سرمايه‌ى كشور را ببرند، و هم كليد صنايع كشور در دست خودشان باشد. لذا اگر شما به نقشه‌ى صنعتى كشور نگاه كنيد، خواهيد ديد كه غربيها و امريكاييها و بعضى از اروپاييها اين نقشه را به نحوى ترتيب داده بودند كه اگر از اين مملكت رفتند و دروازه‌هاى اين مملكت به روى آنها بسته شد، ايرانيها خودشان از پيشبرد و اداره‌ى صنعت عاجز بمانند؛ يعنى عمداً حلقه‌هاى مفقوده‌يى در سلسله‌ى صنعت اين كشور به وجود آورده بودند، با قصد اين‌كه اين ملت هيچ‌وقت نتواند روى پاى خودش بايستد و كمر راست كند؛ مى‌خواستند هميشه محتاج آنها باقى بماند.

اين طرز تفكر، در دانشگاهها هم اثر مى‌كند؛ علوم دانشگاهى هم بر اساس همين روش شكل مى‌گيرد؛ مهندس ما هم مبتكر و سازنده و خلاق نمى‌شود. اين كارى بود كه آنها آن روز كردند، و مدتها نتايج سوء تدبير آنها گريبانگير كشور ما هم بوده، و شايد در آينده هم تا زمانهايى باشد.

يك طرز فكر، طرز فكر درست است، و آن اين‌كه ممكن است ما علم و فن و صنعت را از بيگانه‌يى كه آن را دارد و ما نداريم، بگيريم؛ اما اداره‌ى آن كار را خودمان به دست خواهيم گرفت؛ خودمان صنعت را انتخاب خواهيم كرد؛ آنچه را كه براى كشور لازم است، خودمان به وجود خواهيم آورد. انسان بايد علم را از هر كس كه دارد، ياد بگيرد؛ اما نه اين‌كه ياد بگيرد تا مزدور او باشد. غربيها براى ملت ايران و ملتهاى مسلمان ديگر، اين را مى‌خواستند.

ما بايد علم را ياد بگيريم، براى اين‌كه خودمان كشور را بسازيم. در ميان ملت ما، استعداد و روح خلاقيت زياد است. اين همان ملتى است كه تا چند قرن پيش، مشعلدار علم در دنيا بوده است. ما از لحاظ استعداد و توان علمى بالقوه، چيزى كم نداريم؛ چرا بايد از كاروان علم و صنعت عقب بمانيم، تا آن‌جايى كه كوچكترين چيزها را هم آنها براى ما درست كنند؟!

در دوران ستمشاهى اجازه نمى‌دادند كه مهندس ايرانى، آن هواپيمايى را كه پولش را داده‌اند و از بيگانه‌ها خريده‌اند، تعمير بكند و يا به آن نزديك بشود، تا مبادا از اسرار آن آگاه گردد! اين، بزرگترين ظلم به يك ملت است.

امروز وضع خيلى عوض شده است. ملت ايران به بركت انقلاب، از لحاظ علم و صنعت و اتكاى به استعداد و اداره‌ى زندگى صنعتى به دست خود، با قبل از انقلاب قابل مقايسه نيست. جوانان زيادى، چه در زمينه‌ى صنعت، چه در زمينه‌ى پزشكى، چه در زمينه‌ى علوم گوناگون، چه مرد و چه زن، به مراتب بالايى نايل شده‌اند و كارهاى برجسته‌يى كرده‌اند. ملت ايران بعضى از آنها را مى‌داند، بعضى را هم در آينده وقتى كه كارها تمام بشود، خواهد دانست و اطلاع آن در اختيارش قرار داده خواهد شد.

ملت پيشرفت كردند؛ اما بايد همين روش اتكاى به نفس ادامه پيدا كند. مبادا بخشهاى گوناگون وسوسه بشوند كه كارها را دربسته و سربسته به خارجيها واگذار كنند. يك ملت بايد بداند كه تنها خود اوست كه مى‌تواند نيازهاى خودش را بفهمد و آن را برطرف كند. ما نمى‌گوييم از علم و اندوخته‌هاى صنعتى و علمى ديگران استفاده نشود؛ خير، بايد استفاده بشود؛ اما خود ما هم بايد همت كنيم.

علم، متعلق به يك شخص و يك ملت نيست؛ علم، متعلق به بشريت است و بين ملتها دست به دست مى‌گردد. يك روز بود كه اروپاى متمدن امروز، در نهايت جهل و بى‌خبرى بود؛ مسلمين دانشمندان بزرگ آن روز بودند و علم را به اروپاييها ياد دادند. اين حرفى است كه خود آنها گفتند و مى‌گويند؛ نوشتند و مى‌نويسند؛ چيز مجهولى نيست كه ما آن را ادعا بكنيم. يك روز علم در آسيا بود، يك روز هم در اروپاست، يك روز هم در يك نقطه‌ى ديگر است. علم، متعلق به همه‌ى بشريت است. علم چيزى نيست كه ملتى بگويد مال من است و مال بشريت نيست؛ نه، علم متعلق به بشريت است. ما هرجا علم را پيدا كرديم، آن را به دست مى‌آوريم.

پيامبر ما در چهارده قرن پيش فرمود: «اطلبوا العلم ولو بالصّين»(3)؛ اگر علم در نقطه‌ى دوردستى هم باشد، برويد آن را ياد بگيريد. بايد از علماى آنها هم استفاده كنيد و آنها را در علم و صنعت، مورد استفاده قرار بدهيد. بنابراين، بايد از علم و اندوخته‌هاى صنعتى ديگران استفاده كرد؛ اما خود ما هم بايد براى ياد گرفتن و براى ساختن، همت كنيم.

اين جوانان ما كه امروز در مراكز فنى و صنعتى و علمى حضور دارند، بايد بدانند كه ايران را آنها بايد بسازند. در يك ديد وسيعتر، دنياى اسلام را مورد نظر قرار بدهيد. چرا دنياى اسلام بايد اين‌قدر ضعيف و محتاج باشد؟ چرا بايد همه چيزش، گدايى‌شده‌ى از در خانه‌ى دشمنانش باشد؟ امروز بعضى از كشورهاى پولدار اسلامى پول مى‌دهند و ميوه و سبزىِ خوردنشان را هم با هواپيما از كشورهاى اروپايى مى‌آورند! ماشين‌آلات كه به جاى خود، بندرسازى كه به جاى خود، اكتشافات كه به جاى خود؛ چرا بايد اين‌طور باشد؟! مگر ملت اسلام چه چيزى كم دارد؟

امروز بيش از يك ميليارد نفوس مسلمان در دنيا هست؛ آن هم در اين كشورهاى حساسى كه ما مسلمانان داريم. امروز بخش عظيمى از دنيا، زير پاى فرزندان اسلام است؛ با اين همه منابع غنى، و با اين موقعيت جغرافيايى. آيا باز هم بايستى امريكا و انگليس و اين‌گونه دولتها بر اين كشورها حكومت كنند؟! مسلمانان بايد بيدار بشوند؛ بين خودشان مثل يك خانواده، از علم و صنعت و منابع و پول يكديگر استفاده كنند و در مقابل دشمن جهانى، يك جبهه‌ى قوى تشكيل بدهند.

اين چه وضعى است كه امروز مسلمانان دارند؟! بخصوص امروز كه امريكا تصور مى‌كند دنيا متعلق به اوست. البته اين تصور ابلهانه‌يى است؛ اما دولتمردان امريكا اين تصور را دارند. چون رقيب آنها - كه اتحاد جماهير شوروى سابق باشد - اين‌گونه تكه‌تكه شده و به ضعف و ذلت كشيده شده است، آنها خيال مى‌كنند كه ديگر دنيا مال آنهاست! گويا دنيا متعلق به دو نفر رقيب بود، و حالا كه آن رقيب به زمين نشسته است، سهم او هم مال اين است، و اصلاً دنيا مال اين است! چنين منطق غلطى را چه كسى به اين دولتمردان كم‌عمقِ بى‌اطلاع از غريزه و طبيعت بشرى، تلقين كرده است؟! انسانها آزادند. انسانها و ملتها مستقلند. مسائل دنيا به شما چه ربطى دارد؟! خيال مى‌كنند همه جاى دنيا مال آنهاست!

در همه‌ى قضايا هم دخالت مى‌كنند! هر گوشه‌ى دنيا كه يك حادثه، يك بگومگو و يك چيز پولساز هست، آنها فوراً خودشان را به آن‌جا مى‌رسانند؛ مثل اين گردن‌كلفتها و چاقوكشهاى محله‌هاى سابق، كه وقت باجگيرى و وقت دعواى زن و شوهر حاضر بودند! به شما چه؟! مثل كلانتر دنيا، براى خودشان مقام قايلند! شما كى هستيد؟ اين‌كه شما احساس قدرت مى‌كنيد، به خاطر آن است كه بعضى از ملتها و دولتها حاضر نشده‌اند قدرت خودشان را بفهمند و احساس قدرت بكنند؛ والّا اگر ملتهاى مسلمان از قدرت خودشان سر درمى‌آوردند و مى‌فهميدند كه چه قدرت عظيمى دارند، شما كى مى‌توانستيد در دنيا اين‌طور رجزخوانى كنيد؟!

پشت سر اسرائيل غاصب متجاوز پُرروى بداخلاق خشن غاصب اين منطقه ايستاده‌اند، براى اين‌كه حق فلسطينيها را بكلى از بين ببرند. پس ملتهاى اسلامى كى مى‌خواهند در مقابل اين زورگوييها اظهار وجود بكنند؟ يك اسمى را تكرار كردند، اينها را كشاندند به آن‌جا بردند، دور هم نشاندند، نشستند امضاء كردند و حقوق يك ملت را ضايع نمودند.(4) هرچه هم كه مسلمانان كوتاه بيايند، آن دشمن خبيث و وقيح، پُرروتر خواهد شد.

الان ببينيد اينها در جنوب لبنان چه مى‌كنند. كمتر هفته‌يى، و شايد گاهى كمتر روزى است كه نيايند و منطقه‌يى را بمباران نكنند و يك عده مردم بيچاره‌ى روستايى جنوب لبنان را بدون هيچ‌گونه جرمى، بى‌خود نكشند. اين سازمانهاى حقوق بشر هم مرده‌اند. يك كلمه حرف از كسى بيرون نمى‌آيد و كسى نفس نمى‌كشد؛ ولى اگر چهار نفر يهودى روسى را آن روزها نمى‌گذاشتند از شوروى خارج بشوند و به اسرائيل بروند، تمام دنيا جنجال مى‌شد كه چرا مانع مى‌شويد؛ يك شهروند روسى مى‌خواهد به زير سايه‌ى دولت اسرائيل بيايد؛ چرا دولت شوروى مانع مى‌شود! تمام رسانه‌هاى دنيا - كه البته رسانه‌ها متعلق به خود صهيونيستهاست - پُر از جنجال مى‌شد! سازمانهاى حقوق بشر هم كه ادعاى حقوق بشر مى‌كنند، با آنها هماهنگ مى‌شدند! پس حالا مرده‌ايد؟! چرا خفه شده‌ايد؟!

ملت فلسطين را قتل‌عام مى‌كنند، ملت لبنان را قتل‌عام مى‌كنند؛ اما هيچ‌كس هم هيچ حرفى نمى‌زند! البته ما هم نبايد از آنها انتظارى داشته باشيم؛ زيرا دشمنند. از دشمن چه انتظارى است؟ اينها با اسلام و با ملتهاى اسلامى و با هرچه كه جلوى زورگوييها را بگيرد، دشمنند. ما نبايد از آنها انتظارى داشته باشيم؛ ما بايد از خودمان و از ملتهاى اسلامى انتظار داشته باشيم. چرا ملتهاى اسلامى بيدار نمى‌شوند؟ چرا دولتهاى اسلامى، و بخصوص بعضى از دولتهاى عربى، به خود نمى‌آيند؟

شما ملت ايران قدر موقعيت خودتان را بدانيد. شما تنها ملتى هستيد كه قدرتمندانه و با صداى رسا مى‌گوييد: فلسطين آرى، اسلام آرى، اسرائيل نه، امريكا نه، استكبار نه، قلدرى نه. اين به بركت اسلام است. اسلام، شماها را زنده، بيدار و مستقل كرد. شما زير پرچم و زير بليت كسى نيستيد. قدرتها نمى‌توانند به شما بگويند اين كار را بكن، اين كار را نكن؛ هرچه تكليفتان است، همان كار را مى‌كنيد؛ اين نعمت و افتخار خيلى بزرگى است. الان ملتهاى مسلمانى هستند كه دلشان هم پُرخون است، اما نمى‌توانند كارى بكنند؛ البته به نظر ما بى‌همتى هم مى‌كنند.

اسلام را حفظ كنيد. پايبندى به احكام اسلام و موازين اسلام و روش اسلامى و نظم اسلامى را حفظ كنيد. وحدت اسلامى را در بين خودتان، با كمال قوّت حفظ كنيد. نگذاريد همين دشمنان خبيثى كه از آنها اسم آورديم، بتوانند يا طمع كنند كه بين شما ملت اختلاف ايجاد كنند. اميد است به فضل الهى، وحدت و يكپارچگى و ايمان و اقتدار شما، دنياى اسلام را هم بيدار كند. از خداوند متعال مى‌خواهيم كه ما را مشمول ادعيه‌ى زاكيه‌ى ولىّ‌عصر(ارواحنافداه) قرار بدهد.

طبق روايت، روز سه‌شنبه‌ى هفته‌ى آينده - سوم جمادى‌الثّانى - شهادت سيّده‌ى زنان عالم، فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌ عليها) است. من از ملت ايران درخواست مى‌كنم كه در آن روز، مغازه‌ها و محل كسبشان را تعطيل كنند و به فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌ عليها) احترام نمايند. به دستگاهها و ادارات دولتى و كارخانجاتى كه كارهاى خاصى دارند، چيزى نمى‌گوييم؛ ليكن كسبه و دكاندارها و بازارها و خيابانها احترام كنند. ان‌شاءاللَّه روز سه‌شنبه را تعطيل كنيد تا بتوانيم از بركات فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه عليها) بهره‌مند بشويم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته

---------------------------------------------
1) وضعيت نيروى انتظامى پس از ادغام كميته‌ى انقلاب اسلامى، شهربانى كل كشور و ژاندارمرى كل كشور
2) كاركنان ايران خودرو
3) وسائل‌الشيعه، ج 27، ص 27
4) كنفرانس مادريد. ر.ك: پاورقى خبر پيام به ملتهاى مسلمان به منظور مقابله با توطئه‌هاى خباثت‌آميز آمريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد (25/07/1370)