پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

متن كامل بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار علما و روحانيون و مبلّغان در آستانه ى ماه محرّم الحرام

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
برادران عزيز؛ علماي معظّم و محترم و فضلاي گرامي و جوان حوزه هاي علميه و مبلّغان صادق دين! خيلي خوش آمديد. فرصت تبليغ در ماه محرّم الحرام، يک فرصت بسيار بزرگ و استثنايي است و اين به برکت خون سيّد شهيدان و سرور آزادگان عالَم حضرت اباعبدالله الحسين عليه السّلام و ياران پاکباخته آن بزرگوار است. اثر آن خون به ناحق ريخته، يک اثر ماندگار در تاريخ است؛ چون شهيد - کسي که جان خود را در طَبق اخلاص مي گذارد و تقديم اهداف عاليه دين مي کند - از صفا و صدق برخوردار است.
انسانِ مزوّر و خدعه گر، هرچه هم که در زبان و بيان بتواند خود را طرفدار حق نشان دهد، وقتي پاي منافع شخصي، بخصوص پاي جان خود و عزيزانش به ميان آمد، پا عقب مي کشد و حاضر نيست آنها را فدا کند. آن کسي که قدم در ميدان فداکاري مي گذارد و خالصانه و مخلصانه هستي خود را در راه خدا مي دهد: «حقّ علي الله»؛ خودِ خداي متعال بر عهده گرفته است که زنده اش نگه بدارد. «ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات» ، «ولاتحسبنّ الّذين قتلوا في سبيل الله امواتا» ؛ کشته شدگان راه خدا زنده مي مانند. يک بُعد زنده ماندن آنها همين است که نشانه آنها، جاي پاي آنها و پرچم آنها  هرگز نمي خوابد. ممکن است چند صباحي با زور و عنف و با دخالت قدرتهاي زورگو، نشانه هاي آنها کمرنگ شود؛ اما خداي متعال طبيعت را اين طور قرار داده است. سنّت الهي بر اين است که راه پاکان و صالحان و مخلصان بماند. اخلاص چيزِ عجيبي است؛ لذاست که به برکت حسين بن علي عليه الصّلاة والسّلام و خون به ناحق ريخته آن بزرگوار و اصحابش، دين در عالم باقي ماند؛ بعد از آن هم اين رشته ادامه پيدا کرد.
نمي شود توقّع داشت که نسلي فقط از مواريث افتخارات نسلهاي ديگر ارتزاق کند. اگر اين طور شد، آن نسل رو به انحطاط خواهد رفت. تا وقتي اين حرکتِ با شتاب وجود دارد که نسلهاي مؤمن بشري، هر کدام پي درپي سهم خودشان را ايفا کنند، افتخارات نيز نسل اندر نسل استمرار خواهد يافت. البته هر دوراني سهم مؤمنين و مخلصين به نوعي و به اقتضايي است؛ همه هم جهاد في سبيل الله است؛ براي همه هم خطرِ فدا شدن منافع و از جمله فنا شدن جان هست. يک وقت در جنگ است، يک وقت در حوزه علميه است، يک وقت شهيد اوّل و ثاني است، يک وقت در ميدان سياسي است، يک وقت در ميدان پيشرفتهاي اجتماعي است، يک وقت در انقلاب عظيمي مثل اين انقلاب الهي است، يک وقت به خاطر تبيين حقايق ديني است - مثل شهيد مطهّري و شهيد بهشتي - هر وقت يک اقتضايي دارد. امروز هم شهادت اين مرد  سرافرازِ سعادتمند، اين عنصر پاک و صادق که پريروز به دست سياه روترين عناصر و نفرين شده ترين دستها و چهره ها و دلها به شهادت رسيد، همين طور بود. او انسان صادق و ذاکر و خاشع و با اخلاصي بود که براي خدا کار مي کرد و در دوران جنگ و بعد از جنگ وظيفه خود را انجام داد. بنابراين، اين رشته ادامه دارد:
 رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور                       بر خلايق مي رود تا نفخ صور
اين راه ادامه دارد. چه کسي اين دستگاه را، اين حرکت را، اين قافله پويا را زنده نگه مي دارد؟ مبلّغان، که در رأس آنها پيامبران الهي و اوليا و صلحا بودند؛ مثل شمعي که پروانه ها را به حرکت وا مي دارد:
 
چون شمع تازيانه پروانه ايم ما                  عشّاق را به تيغ زبان گرم مي کنيم
مبلّغ، با زبان خود، با دل خود، با جان خود، با روح خود، با همّت خود و با روشن بيني خود حرکت مي کند.
همين چارچوبي که الان آقاي بوشهري فرمودند - که خيلي هم خوب تنظيم شده بود - همين چارچوب مورد قبول ماست. مبلّغان با همين روش، با همين شيوه، با همين روحيه، با همين اهداف بايد حرکت الهي خود را ادامه دهند. انقلاب هم همين طور پيروز شد. بيشتر شما جوانان، آن روزها را درک نکرده ايد. آن روزها هم مبلّغان ديني - همين طلبه هاي بي نام و نشان و بي ادّعا و بي توقّع - رفتند اطراف عالم اسلام را، اطراف کشور را، روستاها را، شهرها را، مسجدها را، محلّات را، داخل خانه ها را روشن کردند. هرجا رفتند، چراغي از آن خورشيد فروزاني که مرکز همه اين شعاعها بود - يعني امام بزرگوار ما؛ و او خود شعله اي از خورشيد فروزان اباعبدالله الحسين عليه الصّلاةوالسّلام بود - روشن کردند و همه جا نورباران شد. دلها که روشن شد، جانها که آگاه شد، جسمها و زبانها به حرکت مي افتد و اراده ها کار مي کند. امروز هم همين طور است، فردا هم همين گونه است؛ منتها در هر زماني، هنر مبّلغ دين اين است که مخاطب را با آنچه که نياز اوست، آشنا کند. بنابراين، نياز زمانه را بايد شناخت.
من در بين فرمايشهاي حضرت ابي عبدالله الحسين عليه الصّلاةوالسّلام - که هر کدام نکته اي دارد و من به شما عزيزان عرض مي کنم که به منظور بيان گفتارهاي گويا و روشنگر براي مردم، از کلمات اين بزرگوار بايد حدّاکثر استفاده بشود - اين جمله را مناسب مجلس خودمان مي بينم که بنابرآنچه که از آن بزرگوار نقل کرده اند، آن حضرت فرمود: «اللّهم انّک تعلم انّ الّذي کان منا لم يکن منافسة في سلطان ولاالتماس شي ء من فضول الحطام» ؛ پروردگارا! اين حرکتي که ما کرديم، اين قيامي که ما کرديم، اين تصميمي که بر اين اقدام گرفتيم، تو مي داني که براي قدرت طلبي نبود. قدرت طلبي براي يک انسان نمي تواند هدف واقع شود. نخواستيم زمام قدرت را در دست گيريم. براي منال دنيوي هم نبود که چرب و شيرين زندگي را به کام خودمان برسانيم و شکمي از عزا درآوريم؛ مال و ذخيره اي درست کنيم و ثروتي به هم بزنيم. براي اينها نبود. پس براي چه بود؟ايشان چند جمله فرموده است که خط و جهت ما را ترسيم مي کند. در همه ادوار تبليغ اسلام، اينها جهت است. «ولکن لنري المعالم من دينک» ؛ پرچمهاي دين را براي مردم برافراشته کنيم و شاخصها را به چشم آنها بياوريم.
 شاخصها مهم است. هميشه شيطان در ميان جماعات اهل دين، از تحريف استفاده مي کند و راه را عوضي نشان مي دهد. اگر بتواند بگويد «دين را کنار بگذار»، اين کار را مي کند، تا از طريق شهوات و تبليغات مضر، ايمان ديني را از مردم بگيرد. اگر آن ممکن نشد، اين کار را مي کند که نشانه هاي دين را عوضي بگذارد؛ مثل اين که شما در جاده اي حرکت مي کنيد، ببينيد آن سنگ نشان - آن نشانه راهنما - طرفي را نشان مي دهد؛ در حالي که دست خائني آمده آن را عوض کرده و مسير را به آن طرف نشان داده است.
امام حسين عليه السّلام هدفِ اوّل خود را اين قرار مي دهد: «لنري المعالم من دينک و نظهر الاصلاح في بلادک»؛ در ميان کشور اسلامي، فساد را ريشه کن کنيم و اصلاح به وجود آوريم. اصلاح يعني چه؟ يعني نابود کردن فساد. فساد چيست؟ فساد انواع و اقسامي دارد: دزدي فساد است، خيانت فساد است، وابستگي فساد است، زورگويي فساد است، انحرافهاي اخلاقي فساد است، انحرافهاي مالي فساد است، دشمنيهاي بين خوديها فساد است، گرايش به دشمنان دين فساد است، علاقه نشان دادن به چيزهاي ضدّ ديني فساد است. همه چيز در سايه دين به وجود مي آيد. در جملات بعدي مي فرمايد: «و يأمن المظلومون من عبادک»؛ بندگان مظلوم تو امنيت پيدا کنند. منظور، مظلومان جامعه است، نه ستمگران، نه ستم پيشگان، نه مدّاحان ستم، نه عمله ستم! «مظلومون»، مردماني هستند که دست و پايي ندارند؛ راه به جايي ندارند. هدف اين است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاي ضعيف - در هر سطحي و در هر جايي - امنيت پيدا کنند: امنيت حيثيّتي، امنيت مالي، امنيت قضايي؛ هميني که امروز در دنيا نيست. امام حسين عليه السّلام درست نقطه مقابل آن چيزي را مي خواست که در زمان سلطه طواغيت در آن روز بود. امروز هم در سطح دنيا که نگاه مي کنيد، مي بينيد همين است؛ پرچمهاي دين را وارونه مي کنند، بندگان مظلوم خدا را مظلومتر مي کنند و ستمگران، پنجه شان به خون مظلومان بيشتر فرو مي رود.
ببينيد در دنيا چه خبر است! ببينيد با مسلمانان کوزوو چگونه عمل مي کنند! پانصدهزار انسان - بلکه بيشتر - بچه، بزرگ، زن، مرد و مريض، در بيابانها، در مرزها؛ آن هم نه مرزها و بيابانهاي مهربان که در بين دشمن، زير فشار دشمني که راه را در مقابلشان مين گذاري مي کند و پشت سرشان گلوله مي اندازد. هدف اين است که اينها را تار و مار کنند.
امروز من به شما عرض کنم - ديگر نمي خواهم آن را خيلي باز کنم - اراده جمعي بر اين است که مسلمانان را در منطقه بالکان تار و مار و پراکنده کنند؛ از سر برآوردن يک دولت اسلامي و يک مجموعه اسلامي - هرگونه اسلامي، ولو اسلامي که صدسال است معارف الهي را درست به گوشش نرسانده اند - جلوگيري کنند؛ چون همان هم برايشان خطرناک است! مي دانند که اگر نسل امروز مسلمانان بالکان، به فرض با اسلام آشنا نباشند، نسل فرداي آنها با اسلام آشنا خواهد شد. همين که هويّت اسلامي در آنها زنده شود، خطر است؛ که بعضيها هم در بياناتشان به اين نکته اشاره کردند. آن دولتها با هم مي جنگند؛ اما آنچه که در بين اين زد و خوردها مورد توجّه قرار ندارد و به آن اهميت واقعي داده نمي شود - هرچند به زبان چيزهايي مي گويند - وضع مسلمانان مظلوم است؛ «يأمن المظلومون من عبادک» . هدف از هر قيامي، هدف از هر انقلابي، هدف از هر قدرت اسلامي اي و اصلاً هدف از حاکميت دين خدا، رسيدگي به وضع «مظلومون» و عمل به فرايض، احکام و سنن الهي است.
امام حسين عليه السّلام در آخر مي فرمايد: «و يعمل بفرائضک و احکامک و سننک» . هدف آن بزرگوار اينهاست. حالا فلان آقا از گوشه اي درمي آيد و بدون اندک آشنايي با معارف اسلامي و با کلمات امام حسين عليه السّلام و حتي با يک لغت عربي، درباره اهداف قيام حسيني قلمفرسايي مي کند، که امام حسين براي فلان هدف قيام کرده است! از کجا مي گويي؟! اين کلام امام حسين عليه السّلام است: «و يعمل بفرائضک و احکامک و سننک»؛ يعني امام حسين عليه السّلام جان خودش و جان پاکيزه ترين انسانهاي زمان خودش را فدا مي کند، براي اين که مردم به احکام دين عمل کنند. چرا؟ چون سعادت، در عملِ به احکام دين است؛ چون عدالت، در عمل به احکام دين است؛ چون آزادي و آزادگي انسان، در عمل به احکام دين است. از کجا مي خواهند آزادي را پيدا کنند؟! زير چتر احکام دين است که همه خواسته هاي انسانها برآورده مي شود.
انسانِ امروز، با انسانِ هزار سال قبل، با انسان ده هزار سال قبل، از لحاظ نيازهاي اصلي هيچ تفاوتي نکرده است. نيازهاي اصلي انسان اين است که: امنيت مي خواهد، آزادي مي خواهد، معرفت مي خواهد، زندگي راحت مي خواهد، از تبعيض گريزان است، از ظلم گريزان است. نيازهاي متبادر زماني، چيزهايي است که در چارچوب اينها و زير سايه اينها ممکن است تأمين شود. اين نيازهاي اصلي، فقط به برکت دين خداست که تأمين مي شود ولاغير. هيچکدام از اين «ايسم»هاي جهاني، از اين مکتبهاي بشري و از اين اسمهاي پر زرق و برق نمي توانند بشر را نجات دهند. گيرم که توانستند ماديّات - يعني پول، آن هم قدر مطلق پول - را براي عدّه اي از مردم فراهم کنند. آيا اين شد نياز بشر؟! امروز نياز بشر اين است که در فلان کشور، توليد ناخالص ملي به فلان مبلغ ميلياردي سربزند؛ در حالي که اين توليد ناخالص ملي نمي تواند جواب غذاي بسياري از مردم همان جامعه را هم بدهد؟! آيا اين کافي است؟! آيا ما دنبال اين هستيم؟!
چه فايده اي دارد که کشوري ثروتمند باشد؛ اما در آن گرسنگان زيادي وجود داشته باشند. توليد بالا داشته باشد؛ اما تبعيض و تفاوت در جامعه وجود داشته باشد. عدّه اي باشند که بتوانند با کمک آن ثروتي که اين کشور دارد، بر جمع کثيري از مردم ظلم کنند، زور بگويند و آنها را استثمار نمايند! براي اين، انسان جا دارد کار کند؟! براي اين، انسان بايد فداکاري کند؟ فداکاري، براي عدالت و آزادي و شادي و بهجت روح انساني است و اينها را دين تأمين مي کند. فداکاري براي اين است که انسانها اخلاق حسنه و فضيلت پيدا کنند؛ در محيط انسانيت، بهشت صفا باشد. براي اين بايد کار کرد؛ براي اين تبليغ کنيد؛ در اين جهت تبليغ کنيد.
در خصوص امربه معروف و نهي ازمنکر حديثي ديدم که از جمله چيزهايي که براي آمربه معروف و ناهي ازمنکر ذکر مي کند، «رفيق فيما يأمر و رفيق فيما ينهي»  بود. آن جايي که جاي رفق است - که غالب جاها هم از اين قبيل است - انسان بايد با «رفق» عمل کند؛ براي اين که بتواند با محبّت آن حقايق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جايگزين کند. تبليغ براي اين است؛ براي زنده کردن احکام الهي و اسلامي است.
امروز بحمدالله اين فرصت در کشور ما هست و دولتمردان «درد دين» دارند. بله؛ تبليغات خارجي مي خواهد اين طور وانمود کند که مسؤولان و متشخّصان کشور يا بعضي از آنها، به مسائل ديني کاري ندارند! نخير؛ اين طور نيست. بعضي از آنها نمي فهمند، بعضيشان عمداً تعميه مي کنند؛ مي خواهند اين گونه تبليغ کنند؛ مي خواهند ذهن اشخاص را خراب کنند. امروز در کشور ما، مسؤولان طراز اوّلِ کشور درد دين دارند؛ آنچه که از دين مي فهمند، مي خواهند آن را اجرا کنند. زمينه ها فراهم است؛ هرچند که رسانه هاي تبليغي انصافاً قصور دارند. شما اين رسانه تبليغي خودتان را مغتنم بشماريد. البته همه آنها هم وظيفه دارند خودشان را اصلاح کنند؛ ليکن شما اين منبر تبليغ و اين پايگاه عظيم تبليغ مسجد و حسينيه و زير خيمه امام حسين عليه السّلام را قدر بدانيد. اين چيزِ بسيار نافذ و مؤثّر و مبارکي است.
مردم را هدايت کنيد؛ ذهن مردم را روشن کنيد؛ مردم را به فراگرفتن دين تشويق کنيد؛ دين صحيح و پيراسته را به آنها تعليم دهيد؛ آنها را به فضيلت و اخلاق اسلامي آشنا کنيد؛ با عمل و زبان، فضيلت اخلاقي را در آنها به وجود آوريد؛ مردم را موعظه کنيد؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهي بترسانيد؛ انذار کنيد - انذار سهم مهمّي دارد؛ فراموش نشود - آنها را به رحمت الهي مژده دهيد؛ مؤمنين و صالحين و مخلصين و عاملين را بشارت دهيد؛ آنها را با مسائل اساسي جهان اسلام و با مسائل اساسي کشور آشنا کنيد. اين مي شود آن مشعل فروزاني که هر يک از شما عزيزان اين مشعل را در هرجا روشن کنيد، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهي به وجود خواهد آمد؛ حرکت به وجود خواهد آمد؛ ايمان عميق خواهد شد. مؤثّرترين حربه عليه اين تهاجم فرهنگي و شبيخون نامردانه دشمن همين است؛ از اين به شدّت نگرانم. مي خواهند نگذارند که روحانيون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوشفکر، در محيطهاي مختلف - در محيط دانشگاه، در محيط بازار، در محيط روستا، در محيط شهر، در محيط کارگاه - کار خودشان را انجام دهند. درست نقطه مقابل کار آنها، همين کار و مجاهدت في سبيل الله شماست که با اتقان و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گيرد: «لم يکن منافسة في سلطان ولا التماس شي ء من فضول الحطام».
 اميدواريم خداوند متعال، اين دلهاي نوراني شما را، حرکت شما را و کار شما آقايان عزيز را مشمول لطف و فضل خود قرار دهد و آن را براي مردم مبارک کند و ان شاءالله آثار برجسته آن را در جامعه ما ماندگار نمايد.
والسّلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته