پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

سخنراني‌ در ديدار گروهي‌ از خانواده‌هاي‌ شهدا و جانبازان‌ و اقشار مختلف‌ مردم‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

به همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز كه از نقاط مختلف تشريف آورده‌ايد، خوش‌آمد عرض مى‌كنم؛ بخصوص به خانواده‌هاى معظم شهدا و به جانبازان عزيز و خانواده‌هاى محترمشان و بقيه‌ى كسانى كه در آزمايش الهى امت اسلامى، از لحاظ جسمى يا از لحاظ خانوادگى، مصايبى را تحمل كردند. خداوند به همه‌ى شما توفيق عنايت كند و به همه‌ى ما افتخار قدم گذاشتن در طريق عبوديت خود را عنايت فرمايد.

آن مسأله‌ى اساسى كه در انقلاب اسلامى هدف اعلى و والا به حساب مى‌آمد و مى‌آيد، عبارت از تزكيه‌ى انسان است. همه چيز مقدمه‌ى تزكيه و طهارت آدمى است. عدالت در جامعه و نيز حكومت اسلامى در ميان اجتماعات بشرى هم با اين‌كه هدف بزرگى محسوب مى‌شود، ولى خود آن يك مقدمه براى تعالى و رشد انسان است كه در تزكيه‌ى آدمى نهفته است. هم زندگى در اين عالم - اگر بخواهد به سعادت برسد - محتاج تزكيه است، و هم درجات اخروى و معنوى، متوقف بر تزكيه است. فلاح انسان - يعنى دست يافتن انسان به مقصد اعلى - وابسته‌ى به تزكيه است؛ «قد افلح من تزكّى. و ذكراسم ربّه فصلّى»(1). آن كسى كه تزكيه بكند، فلاح و رستگارى را به دست آورده است.

شما روش نبىّ‌اكرم (صلّى‌اللَّه‌ عليه‌ و آله ‌و سلّم) را در تمام لحظات دعوت اسلامى خود ملاحظه بفرماييد؛ از روزهاى اول كه در غربت محض بودند و با تنهايى خود با همه‌ى دنياى جاهليت و كفر مبارزه مى‌كردند، تا اوج قدرت اسلامى، يعنى آن روزى كه پيامبر مكه و طائف را فتح كرده بودند و حجاز را تماماً زير سلطه‌ى خود درآورده بودند، در هر مناسبتى پيامبر اكرم مردم را دعوت مى‌كردند كه نفس خود را تزكيه و تطهير كنند.

برادران و خواهران! در وجود ما، هم سرچشمه‌ى همه‌ى شرارتها وجود دارد، كه همان نفس ماست - كه از همه‌ى بتها خطرناكتر، بت نفس و خودخواهى ماست - و هم سرچشمه‌ى همه‌ى خيرات و زيباييها و كمالات. اگر ما بتوانيم و همت كنيم خودمان را از چنگال نفس اماره‌ى به سوء و شهوات نفسانى نجات بدهيم، سرچشمه‌ى خيرات بر روى ما گشوده خواهد شد.

اگر دنيا پُر از ظلم و جور است، اگر قدرتهاى استكبارى به مردم دنيا زور مى‌گويند و به آنها جفا مى‌كنند، اگر بسيارى از ملتها با سكوت خود، ذلت را به دست خود براى خود تدارك مى‌بينند، اگر بسيارى از قدرتها و دولتها بر مردم خودشان ظلم روا مى‌دارند، اگر فقر و بى‌سوادى و بى‌فرهنگى هست، اگر جنگهاى خانمانسوز هست، اگر بمبهاى شيميايى هست، اگر ظلم و تعدى و دروغ و فريب هست، همه و همه ناشى از عدم تزكيه‌ى انسان است؛ انسانها خود را تزكيه نكرده و نساخته‌اند. انقلاب براى اين است كه جوانان و مردم ما در هر قشر و هر طبقه، اين فرصت را پيدا كنند كه خودشان را بسازند؛ خودشان را از بديها نجات بدهند و در مقابل آتش دوزخ اخروى و دوزخهاى دنيوى بيمه كنند.

جامعه‌يى كه تزكيه شده باشد، مردمش نفس خود را اصلاح كرده باشند، به خودشان پرداخته باشند، رذايل اخلاقى را از خودشان دور كرده باشند، دورويى و دروغ و فريب و حرص و طمع و بخل و بقيه‌ى رذايل انسانى را از خودشان جدا كرده و زدوده باشند، اين‌طور جامعه‌يى، هم به سعادت اخروى، و هم جلوتر از آن، به سعادت دنيوى دست خواهد يافت.

اگر بدبختيهاى انسانيت را ريشه‌يابى كنيد، به آلودگى نفسانى انسانها برمى‌گردد. آن‌جايى كه ضعف و بدبختى هست، يا به خاطر اختلافات است، يا به خاطر حرص و آز و دنياطلبى است، يا به خاطر بددلى انسانها با يكديگر است، يا به خاطر ترس و اظهار ضعف و ترس از مرگ است، و يا به خاطر ميل و رغبت به شهوات و خوشگذرانى است. اينها مايه‌ى اصلى بدبختيهاى جوامع بشرى است. چگونه مى‌شود اينها را برطرف كرد؟ با تهذيب و تزكيه‌ى اخلاقى.

البته تهذيب اخلاقى در حكومت طاغوت بسيار مشكل است. كمتر انسانى را مى‌توان پيدا كرد كه در دوران حاكميت طاغوتها بتواند به رشد معنوى و اخلاقى دست پيدا كند، تا مثلاً به مقامى روحى و معنوى برسد و كسى مثل مقام بزرگان و شخصيتى مثل امام امت به وجود بيايد؛ اما در دوران حاكميت اسلام آسانتر است.

تا وقتى كه نبىّ‌اكرم (صلّى‌اللَّه‌ عليه ‌و آله ‌و سلّم) و رسالت اسلامى نبود، ابوذرها و مقدادها و عمارها انسانهاى جاهل و گمراهى بودند؛ مثل حيوانات، مثل وحشيها و مثل بقيه‌ى مردم زندگى مى‌كردند؛ اما طلوع خورشيد اسلام، از عمار آن‌چنان شخصيت بزرگى ساخت كه در طول عمر طولانى خود - حدود نود سال - پيوسته در خدمت اسلام بود و دايماً براى خدا كار كرد و زحمت كشيد. اسلام از مقداد و ابوذر و از بقيه‌ى انسانهاى بزرگ، آن شخصيتها را ساخت. اينها چه كسانى بودند؟ اينها انسانهاى بدوى و ابتدايى و جاهلى بودند.

جوانان ما مى‌توانند رشد كنند. زنان و مردان ما مى‌توانند انسانهاى بزرگى بشوند. جامعه‌ى ما مى‌تواند در حدى رشد كند كه رشد آن، ملتهاى ديگر را به پيمودن اين راه تشويق كند؛ يعنى هم رشد مادّى و هم رشد معنوى؛ چون رشد مادّى بدون رشد معنوى بى‌فايده است.

الان كشورهاى بزرگ دنيا رشد مادّى دارند؛ محصول زياد، علم پيشرفته، تكنولوژى پيچيده، مصنوعات فراوان؛ هر روز چيزى از پيشرفتهاى علمى در دنيا به بشريت نشان مى‌دهند؛ اما آيا اينها خوشبختند؟ آيا زندگى آنها زندگى انسانى است؟ اين‌طور نيست؛ نه خودشان خوشبختى انسانى را حس مى‌كنند، نه اجازه مى‌دهند كه ملتها خوشبختى انسانى را درك كنند. در ميان خودشان، اضطرابها، نگرانيها، قتلها، جنايتها، افسردگيها، وازدگى از زندگى مادّى و معنوى، دورى از معنويت و فضيلت، پاشيده شدن اساس خانواده و از بين رفتن پيوند فرزندان با والدين وجود دارد. اينها گرفتاريهاى آنهاست؛ براى دنيا هم كه مى‌بينيد چه به ارمغان آورده‌اند! براى ملتهاى ديگر هم، جنگ و فقر و بى‌سوادى و اختلاف و بدبختى و تيره‌روزى را آورده‌اند. آنها رشد مادّى دارند، اما رشد معنوى ندارند. وقتى رشد مادّى بدون رشد معنوى شد، نتيجه اين است كه مشاهده مى‌كنيد. بايد رشد معنوى را در كنار رشد مادّى گذاشت.

شما دانشجويانى كه در اين محفل هستيد و همه‌ى دانشجويان در سرتاسر كشور، متوجه باشيد كه يكى از بزرگترين وظايف شما، خودسازى اخلاقى است. اخلاق خود را تكميل كنيد؛ شما جوانان اين فرصت را داريد. دوران، دوران شماست؛ شما در دوران خوبى زندگى مى‌كنيد؛ در سايه‌ى حكومت قرآنى و فرهنگ اسلامى زندگى مى‌كنيد. بنابراين، از لحاظ روحى و معنوى، فرصت براى والا و شايسته شدن داريد؛ اين فرصت را مغتنم بشماريد. علم بايد در كنار اخلاق، و پيشرفت صنعتى و علمى و مادّى در كنار رشد اخلاقى باشد. توجه به خدا هم مايه‌ى اصلى رشد اخلاقى به حساب مى‌آيد.

من يك جمله هم به دانشجويان هنر عرض بكنم. هنر، بهترين وسيله براى انعكاس همين مفاهيم و همين مسائل است. متأسفانه دشمنان اسلام و ايران و شرف و عزت ما، از هنر هم سوء استفاده كردند؛ هنوز هم دارند مى‌كنند. از شعر و نقاشى و داستان و فيلم و نمايش و بقيه‌ى شعبه‌هاى هنر، به عنوان ابزارى براى كوبيدن فضيلت، از بين بردن حقايق و فضايل معنوى و اسلامى، و سوق دادن به مادّيگرى و عيش و عشرت مادّى، سوء استفاده مى‌كنند. چه كسى بايد اين را جبران كند؟ شما جوانان. اگر انقلاب و جامعه‌ى اسلامى از هنر فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مكنونات قلبى خود را به مخاطبان خودش برساند و با آنها ارتباط برقرار كند.

شما فرض كنيد اگر در يك جامعه، امكان حرف زدن - همين سخنرانى كردن و همين گفتگوى با مردم - را از صاحبان فضايل و افكار صحيح بگيرند و اجازه ندهند حرف بزنند، ببينيد چه خسارت بزرگى پيش خواهد آمد. عين همين خسارت - شايد از جهتى بزرگتر از اين خسارت - خسارت آن جمعى است كه از ابزار هنر بى‌نصيب باشند؛ چون هنر چيزهايى را منعكس مى‌كند كه بيان ساده و عادى نمى‌تواند آنها را منعكس كند؛ مخصوصاً به نسلهاى آينده و همين‌طور به نسل كنونى.

هنر را مغتنم بشماريد و در جهت اسلامى به كار ببريد. هنر را با معيارهاى اسلامى ياد بگيريد و ياد بدهيد و آن را به كار ببريد، تا بتوانيد مفاهيم و ارزشهاى الهى و اسلامى را به مردم نشان بدهيد. امروز دنيا محتاج حقايق اسلامى است. اين آفتاب درخشان مفاهيم قرآن و معرفت قرآنى، امروز در دنيا مورد احتياج ملتهاست.

از خداى متعال مى‌خواهيم كه به همه‌ى ما توفيق بدهد تا حقايق و معارف اسلامى را خوب بفهميم و بتوانيم آنها را به شكل صحيحى منعكس كنيم؛ و مهمتر از همه، عمل خودمان را با اين معارف تطبيق دهيم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
-------------------------------------------
1) اعلى‌: 14 و 15