مناسك حج مطابق با فتواي حضرت آيتاللهالعظمى خامنهاى(دامظلّهالعالي)
- مقدّمه: فضيلت و اهمّيّت حج
- فصل اول: کلیات
- فصل دوم: حجّ واجب (حَجّةالاسلام)
- شرايط وجوب حَج
27 م ـ حَجّةالاسلام در صورت وجود شرایط زیر واجب می شود:
الف) عقل، ب) بلوغ، ج) استطاعت.
28 م ـ شرط اوّل: عقل است؛ بنابراین حج بر مجنون واجب نیست.
29 م ـ شرط دوّم: بلوغ است؛ بنابراین، حج بر غیر بالغ ـ هر چند نزدیک به بلوغ باشد ـ واجب نیست و اگر غیر بالغ حج انجام دهد گرچه حجّ او صحیح است، لیکن از حَجّةالاسلام کفایت نمیکند.
اگر غیر بالغِ مستطیع مُحرم شود و قبل از وقوف در مشعرالحرام بالغ شود، حجّ او از حجّةالاسلام کفایت میکند.
30 م ـ اگر غیر بالغ یکی از مُحرّمات احرام را مرتکب شود، در صورتی که عمل حرام، شکار باشد، کفّارهی آن بر عهدهی ولیّ او است، امّا در مورد محرّمات دیگر، پرداخت کفّاره واجب نیست، نه بر غیر بالغ و نه بر ولیّ او.
31 م ـ بهای قربانی حجّ شخص نابالغ بر عهدهی ولیّ او است.
32 م ـ در حجّ واجب، اذن شوهر برای زن و اذن والدین برای فرزند شرط نیست؛ بنابراین حتّی در صورت عدم رضایت شوهر یا والدین، واجب است به حج برود.
33 م ـ شرط سوّم: استطاعت (توانایی بر انجام دادن حج) است؛ که مشتمل بر چند امر است:
الف ـ استطاعت مالی
ب ـ استطاعت بدنی و جسمی
ج ـ استطاعت طریقی
د ـ استطاعت زمانی
تفصیل هر یک از موارد فوق بدین شرح است:
34 م ـ برای تحقّق استطاعت مالی موارد زیر باید تأمین باشد:
الف) هزینهی رفت و برگشت و توشهی سفر
ب) هزینهی زندگی افراد تحت تکفّل در زمان سفر
ج) ضروریّات زندگی و آنچه در زندگی بدان نیاز دارد
د) برخورداری از زندگی متعارف پس از بازگشت (رجوع به کفایت).
1- هزینهی رفت و برگشت و توشهی سفر
35 م ـ منظور از توشهی سفر، همهی چیزهایی است که در سفر بدان نیاز است؛ مانند خوراک، نوشیدنی و دیگر لوازم و احتیاجات سفر.
36 م ـ بر کسی که توشه و هزینهی رفت و برگشت ندارد و مالی هم برای تهیّهی آنها ندارد، حج واجب نیست، هر چند بتواند با کسب و کار آنها را تهیّه کند.
37 م ـ داشتن عین لوازم سفر برای استطاعت شرط نیست؛ بلکه اگر مکلّف پول یا مالی داشته باشد که بتواند برای آنها هزینه کند، کافی است و مستطیع است.
38 م ـ کسی که از دیگری پولی به قدر استطاعت حج طلب دارد در صورتی که گرفتن آن طلب برایش میسر است، بدین معنی که وقت ادای آن فرا رسیده یا شخص مدیون پیش از وقت آن را بپردازد باید آن را بگیرد و به حج برود.
39 م ـ زنی که مهریّهاش برای مخارج حج کافی است و آن را از شوهر طلبکار است، در صورتی که شوهر توان پرداخت نداشته باشد، نمیتواند آن را مطالبه کند و مستطیع نیست؛ ولی اگر شوهر توان پرداخت دارد و مطالبهی مهر برای زن مفسده ندارد، واجب است مهریّه را مطالبه کند و به حج رود. و اگر مطالبهی مهریّه برای زن مفسده دارد مثل اینکه منجر به نزاع و طلاق میشود، مطالبهی مهریّه واجب نبوده و مستطیع نیست.
40 م ـ کسی که مخارج حج را ندارد ولی میتواند به آسانی آن مبلغ را از دیگری وام بگیرد و بعداً ادا کند واجب نیست که با گرفتن وام، خود را مستطیع کند ولی اگر وام گرفت حج بر او واجب می شود.
41 م ـ کسی که بدهکار است و غیر از مقدار لازم برای مخارج حج، مالی برای پرداخت بدهی ندارد، اگر بدهی مدّتدار باشد و اطمینان داشته باشد که وقت اداء بدهی، توانایی پرداخت آن را دارد و نیز اگر وقت اداء بدهی فرارسیده باشد، ولی طلبکار به تأخیر پرداخت راضی است و بدهکار مطمئن است که وقت مطالبه میتواند بدهی را بپردازد، واجب است به حج برود؛ در غیر این دو صورت حج واجب نیست.
42 م ـ کسی که نیاز به ازدواج دارد به طوری که ازدواج نکند به حرج یا سختی دچار می شود و امکان ازدواج برای او هست، در صورتی حج بر او واجب می شود که علاوه بر مخارج حج، هزینه ازدواج را هم داشته باشد.
43 م ـ اگر اجرت وسیلهی نقلیه در سال استطاعت بیش از حدّ متعارف باشد، در صورتی که توان پرداخت مازاد را بدون حرج و مشقّت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد و به حج برود و صِرف گرانی مانع استطاعت نیست؛ ولی اگر توانایی پرداخت مازاد را ندارد یا پرداخت آن اجحاف بر او باشد، واجب نیست آن را بپردازد و مستطیع نیست و حکم خرید یا اجارهی چیزهای دیگری که در سفر حج به آنها نیاز دارد نیز چنین است. همچنین اگر لازم باشد مال خود را به قدری کمتر از قیمت معمول بفروشد که موجب مشقّت زیاد باشد، واجب نیست بفروشد.
44 م ـ ملاک استطاعت مالی برای حج، توانایی انجام آن به نحو متعارف بین مردم است و اگر کسی اعتقاد دارد که به این نحو استطاعت ندارد ولی احتمال میدهد که اگر تحقیق و تلاش کند بتواند راهی بیابد که با وضع مالی فعلی مستطیع شود، واجب نیست تحقیق کند؛ ولی اگر شک در استطاعت مالی داشته باشد واجب است وضعیّت مالی خود را بررسی کند.
2- هزینهی زندگی افراد تحت تکفّل در زمان سفر
45 م ـ در تحقّق استطاعت مالی، شرط است که مخارج افراد تحت تکفّل را تا بازگشت از حج داشته باشد.
46 م ـ منظور از افراد تحت تکفّل، کسانیاند که عرفاً عنوان عائله بر آنان صدق میکند، هر چند نفقه دادن به آنان واجب نباشد.
3ـ ضروریّات زندگی
47 م ـ از شرایط وجوب حج بر مکلّف، دارا بودن ضروریّات زندگی و هر آنچه که عرفاً شایستهی موقعیّت او است و به آن نیاز دارد، است. امّا لازم نیست عین آنها موجود باشد، بلکه اگر پول یا چیزی که بتواند آن را صرف تأمین آنها کند، در اختیار داشته باشد، مستطیع است.
48 م ـ شئون عرفی اشخاص متفاوت است. مثلاً کسی که داشتن خانهی شخصی از ضروریّات زندگی او است یا شأن عرفی او اقتضا میکند خانه داشته باشد یا سکونت در منزل استیجاری، سازمانی یا وقفی برای او حرج و مشقّت دارد یا موجب وهن او است، برای تحقّق استطاعت او، داشتن خانهی ملکی یا هزینهی آن شرط است.
49 م ـ اگر مالی داشته باشد که برای رفتن به حج کفایت کند، امّا برای نیاز ضروری مانند تهیّهی مسکن، علاج بیماری یا تأمین لوازم زندگی به آن احتیاج داشته باشد، مستطیع نیست و حج بر او واجب نیست.
50 م ـ کسی که ضروریّات زندگی از قبیل مسکن، لوازم خانه، وسیلهی نقلیه و ابزار کار و مانند آن را بیشتر از شأن خود دارد، اگر فروش مقدار زائد موجب حرج یا وهن او نمیشود و قیمت حاصل از فروش آن برای مخارج حج کافی است یا آن را تکمیل میکند، باید مقدار زائد را بفروشد و به حج رود.
51 م ـ اگر مکلّف مثلاً زمین بفروشد تا برای سکونت خانه بخرد، در صورتی که خانه نیاز ضروری یا عرفی او باشد، با گرفتن پول زمین مستطیع نمیشود، هر چند به مقدار مخارج حج یا مکمّل آن باشد.
52 م ـ کسی که بعضی از اموالش از نیاز او خارج شده ـ مانند خودروی قدیمی که با خرید خودروی جدید به آن نیاز ندارد ـ و پول حاصل از فروش آن برای استطاعت یا تکمیل آن کافی است، با وجود شرایط دیگر، حج بر او واجب است.
4ـ بهرهمندی از زندگی متعارف پس از بازگشت (رجوع به کفایت)
53 م ـ یکی از شرایط تحقّق استطاعت مالی، رجوع به کفایت است. یعنی بعد از بازگشت از حج، مال یا محلّ درآمدی مثل تجارت، زراعت، صنعت، اجارهی مغازه و مانند آن داشته باشد، به طوری که برای زندگی مناسب با شأن عرفی خود و خانوادهاش کافی باشد.
54 م ـ کسی که پس از بازگشت از حج راه درآمدی ندارد ولی میتواند با وجوه شرعی مانند خمس و زکات و امثال آن زندگی اش را اداره کند، حج بر او واجب است.
55 م ـ رجوع به کفایت در استطاعت زن نیز شرط است؛ بنابراین اگر زن شوهردار در حال حیات شوهر مستطیع شود، نفقهای که شوهر به او میپردازد، برای تحقّق استطاعت کافی است. ولی زنی که شوهر ندارد، باید بعد از بازگشت از حج، مال یا درآمد کافی برای ادارهی زندگی مناسب با شأن عرفی داشته باشد. در غیر این صورت مستطیع نیست.
56 م ـ اگر شخصی هزینه و لوازم سفر را نداشته باشد، ولی دیگری مخارج حجّ او را بدهد، مثل اینکه به او بگوید: حج به جا آور و هزینهی آن بر عهدهی من، در این صورت حج بر او واجب میشود و لازم است آن را قبول کند. این حج را «حجّ بذلی» گویند. در حجّ بذلی رجوع به کفایت شرط نیست و نیز لازم نیست عین اسباب و لوازم مورد نیاز را داده باشد، بلکه پرداخت قیمت کافی است؛ امّا اگر مال را به عنوان انجام حج به او ندهد، بلکه صرفاً مالی را که کافی برای حج است به او ببخشد، قبول آن واجب نیست، امّا اگر هدیه را بپذیرد در صورت دارا بودن رجوع به کفایت، حج واجب میشود.
57 م ـ حجّ بذلی از حَجّةالاسلام کفایت میکند و در صورتی که در سالهای بعد مستطیع شود، واجب نیست حج به جا آورد.
58 م ـ اگر کسی از طرف مؤسّسه یا شخصی برای انجام کاری به حج دعوت و مشرّف شود، در صورتی که در مقابل دعوت به حج متعهّد به انجام کاری است، حجّش حجّ بذلی نیست.
59 م ـ کسی که مستطیع است، نمیتواند بعد از رسیدن زمانی که باید مال را برای رفتن به حج صرف کند، خود را از استطاعت خارج کند؛ بلکه بنا بر احتیاط واجب قبل از آن نیز نباید خود را از استطاعت خارج کند.
60 م ـ در تحقّق استطاعت مالی شرط نیست که استطاعت در محلّ اقامت حاصل باشد، بلکه حصول آن در میقات نیز کافی است. بنابراین اگر در میقات استطاعت حاصل باشد حج واجب است و از حَجّةالاسلام کفایت میکند.
61 م ـ کسی که با رسیدن به میقات قادر به انجام حج میشود، در صورتی مستطیع و حج بر او واجب است که بقیّهی شرایط استطاعت مالی را دارا باشد؛ بنابراین اگر افرادی مانند خدمهی کاروان مخارج افراد تحت تکفّل و ضروریّات و لوازم زندگی مناسب شأن و رجوع به کفایت را دارا باشند، حج بر آنان واجب است و از حَجّةالاسلام کفایت میکند. در غیر این صورت حجّ آنان مستحبّی است و در صورتی که بعداً مستطیع شوند، واجب است حَجّةالاسلام را به جا آوردند.
62 م ـ کسی که برای خدمت در حج با اجرتی که با آن مستطیع میشود اجیر شود، هر چند واجب نیست برای تحصیل استطاعت اجیر شود، امّا بعد از قبول اجاره، حج بر او واجب میشود، به شرط آنکه انجام مناسک حج مزاحم خدماتی که برای آن اجیر شده است نباشد، وگرنه با این اجرت در این سال مستطیع نمیشود.
63 م ـ کسی که استطاعت مالی ندارد، اگر برای نیابت از دیگری اجیر شود و پس از عقد اجاره با مالی غیر از اجرت نیابت مستطیع شود، باید در آن سال حج را برای خود انجام دهد و در سال بعد حجّ نیابتی را، امّا اگر عقد اجاره برای همان سال بوده است، اجاره باطل است.
64 م ـ اگر شخص مستطیع بر اثر غفلت یا عمداً قصد حجّ استحبابی کند ـ هر چند هدفش تمرین برای انجام هر چه بهتر مناسک در سال بعد باشد یا با اعتقاد به عدم استطاعت باشد ـ بعد معلوم شود مستطیع بوده است، کفایت آن از حَجّةالاسلام محلّ اشکال است و بنا بر احتیاط واجب، باید در سال بعد حج را به جا آورد، مگر آنکه قصد داشته وظیفهی فعلی را انجام دهد و خیال میکرده وظیفهی فعلیاش حجّ استحبابی است، در این صورت از حجّةالاسلام کفایت میکند.
ب ـ استطاعت بدنی
65 م ـ منظور از استطاعت بدنی، توانایی جسمی لازم برای رفتن به حج است. بنابراین بر بیمار و سالمندی که قدرت رفتن به حج را ندارد یا رفتن برایش حرج و مشقّت دارد، حج واجب نیست.
66 م ـ شرط است استطاعت بدنی تا زمان احرام باقی باشد؛ بنابراین اگر کسی به قصد حج سفر کند ولی قبل از احرام، بیماری، او را از ادامهی راه بازدارد، معلوم میشود استطاعت بدنی نداشته است و حج بر او واجب نیست و لازم نیست برای حج نایب بگیرد. ولی اگر حج از قبل بر او مستقر شده است، در صورتی که از بهبودی و توانایی انجام حج بدون حرج و مشقّت، هر چند در سالهای آینده، ناامید باشد، باید نایب بگیرد؛ ولی اگر امید به بهبودی و انجام حج هر چند در سالهای آینده داشته باشد، خودش باید در اوّلین سال ممکن به حج برود. امّا اگر پس از احرام بیمار شود، احکام خاصّ خود را دارد.
ج ـ استطاعت طریقی
67 م ـ استطاعت طریقی، یعنی راه برای رفتن به حج باز و امن باشد؛ بنابراین کسی که راه بر او بسته است، به طوری که نمیتواند به میقات برسد یا اعمال حج را تکمیل کند و نیز کسی که راه برایش باز است ولی امن نیست، مانند آنکه در راه، جان یا بدن یا آبرو یا مال او تهدید شود، حج بر او واجب نیست.
68 م ـ کسی که استطاعت مالی دارد و رفتن به حج متوقّف بر ثبتنام در قرعه کشی است، اگر احتمال می دهد در همان سال قرعه به نامش بیفتد بنا بر احتیاط واجب باید ثبتنام کند و اگر قرعه به نامش درنیامد، مستطیع نیست و حج بر او واجب نیست؛ امّا اگر رفتن به حج در سالهای آینده مشروط به حضور در نوبت باشد، بنا بر احتیاط واجب باید استطاعت را حفظ کند و در نوبت باقی بماند تا به حج مشرّف شود.
69 م ـ کسی که برای حج ثبت نام کرده و نوبت حج او سالهای آینده است جلوانداختن نوبت اگر مستلزم از بین رفتن حقوق دیگران و مخالف مقررات دولت اسلامی نباشد واجب است.
70 م ـ سفر زن برای ادای حج واجب متوقف بر اجازه ی شوهر نیست و شوهر نمیتواند او را از سفر حج واجب باز دارد.
د ـ استطاعت زمانی
71 م ـ استطاعت زمانی یعنی استطاعت در زمانی حاصل شود که انسان فرصت کافی برای رسیدن به حج در ایّام مخصوص را داشته باشد؛ بنابراین کسی که استطاعت او در زمانی حاصل شده که به سبب تنگی وقت نمیتواند به حج برسد یا برایش مشقّت و حرج شدید دارد، حج در آن سال بر او واجب نیست.
استفتائات استطاعت
72 س- کسی که از وجوه شرعی نظیر خمس و زکات ارتزاق میکند، اگر از خمس یا زکات اضافه آید که به قدر مخارج حج باشد، آیا با وجود سایر شرایط، مستطیع است یا نه؟
ج: اگر استحقاق دریافت را به وجه شرعی داشته است، مستطیع است.
73 س- با توجّه به اینکه موقع اعزام زائران به حج، معاینات پزشکی انجام میشود و کسانی که توانایی جسمی ندارند پذیرفته نمیشوند، آیا مردودین معاینات پزشکی که تاکنون هم راه برای آنان باز نبوده، استطاعتشان محقّق نمیشود؟
ج: در این صورت استطاعت ندارند. ولی اگر امید به خوب شدن دارند بنابر احتیاط واجب خود را از استطاعت مالی خارج نکنند.
74 س- در مورد مهریّهی مدّتدار، که در صورت توان بر زوج لازم است بپردازد، اگر زوجه مطالبه نکند، زوج مستطیع است یا پرداخت مهریّه مقدّم است؟
ج: اداء مهریّه بدون مطالبهی زوجه، واجب نیست و در صورتی که هنگام مطالبه بتواند به سهولت مهریّه را پرداخت کند انجام حج مقدّم است.
75 س- آیا با پسانداز پول در مدّت چندین ماه، شخص مستطیع میشود؟ بویژه زمانی که بداند جز از این طریق، مستطیع نخواهد شد.
ج: ایجاد استطاعت از این طریق واجب نیست، امّا اگر به قدر هزینهی حَجّةالاسلام پسانداز شود، در صورت تحقّق بقیّهی شرایط استطاعت، مستطیع میشود.
76 س- آیا دیدار پدر و مادر یک ضرورت اجتماعی یا شرعی یا شخصی به شمار میآید؟ و اگر چنین است، آیا شخص مستطیع میتواند حج را به تأخیر اندازد و مال را برای این کار هزینه کند؟ با فرض اینکه لازمهی دیدار پدر و مادر، انجام سفر و مانند آن باشد.
ج: اگر مستطیع است، واجب است حج به جا آورد و جایز نیست حتّی با صلهی رحم، خود را از استطاعت خارج کند؛ صلهی رحم در دیدار حضوری منحصر نیست، بلکه میتوان نامه نوشت یا تماس تلفنی برقرار کرد؛ ولی اگر دیدار والدین در شهر دیگر برحسب حال آنان یا خودش، لازم باشد و از نیازهای عرفی او محسوب شود و مال کافی برای هر دو ـ دیدار و حج ـ نداشته باشد، در این صورت مستطیع نیست.
77 س- اگر زنی که به نوزاد خود شیر میدهد، مستطیع شود، چنانچه رفتن او به حج برای کودک شیرخوارش ضرر داشته باشد، آیا میتواند به حج نرود؟
ج: اگر ضرر به گونهای باشد که شیردهنده باید کنار کودک باشد یا شیردهنده با رفتن به حج، خودش دچار عسر و حرج شود، حج بر او واجب نیست.
78 س- اگر قیمت زیورآلات زن برای استطاعت کافی باشد، باید آنها را بفروشد و به حج مشرّف شود؟
ج: اگر به زیورآلات نیاز داشته باشد و اضافه بر شأن او نباشد، مستطیع نیست و واجب نیست آن را برای هزینهی سفر حج بفروشد.
79 س- اگر زن برای به جا آوردن حج مستطیع باشد، اما شوهرش به او اجازه ندهد، زن چه وظیفهای دارد؟
ج: اجازهی شوهر برای انجام حج واجب شرط نیست، اما اگر رفتن زن به حج بدون کسب اجازهی شوهر، موجب عسر و حرج برای زن شود، مستطیع نخواهد بود و حج بر او واجب نیست.
80 س- شوهرم هنگام عقد ازدواج به من قول داده که مرا به حج ببرد؛ آیا حج بر من واجب شده است؟
ج: با وعده و قول، حج واجب نمیشود.
81 س- آیا جایز است انسان در نیازهای ضروری زندگی بر خود سخت بگیرد تا برای حج استطاعت کسب کند؟
ج: جایز است، امّا شرعاً واجب نیست. البتّه جایز بودن تنها در مورد خود انسان است، امّا سخت گرفتن بیش از حدّ متعارف بر خانواده ـ که نفقهی آنها واجب است ـ جایز نیست.
82 س- من در گذشته چندان به مسائل دینی پایبند نبودم و اموالی داشتم که برای انجام سفر حج کافی بود (مستطیع بودم)، امّا به سبب شرایطی که در آن دوره داشتم، به حج نرفتم. در حال حاضر وظیفهی من چیست؟ لازم به ذکر است که اکنون مبلغ کافی برای رفتن به حج در اختیار ندارم؛ از طرفی برای این کار دو روش وجود دارد؛ ثبتنام در سازمان حج و دیگری با صرف هزینهی بیشتر. آیا ثبتنام در سازمان حج کفایت میکند؟
ج: اگر در گذشته تمام شرایط استطاعت شرعی را داشتهاید، حج بر ذمّهی شما قرار گرفته است و باید به هر روش ممکن و مشروع، البتّه در صورتی که به عسر و حرج دچار نشوید آن را به جا آورید؛ امّا اگر در گذشته از تمام جهات مستطیع نبودهاید، در فرض مذکور حج بر شما واجب نیست.
83 س- آیا خوف جانی، از حصول استطاعت مانع میشود؟
ج: اگر خوف خطر جانی عقلایی نباشد، مانع از حصول استطاعت نیست.
84 س- اگر تشرّف به حج با فیش میّت با اجازهی ورثه ممکن باشد، آیا اجازه گرفتن به عنوان مقدّمهی واجب ـ مثل ثبتنام ـ واجب است؟ اگر بدون اجازه با همان فیش به حج رود، با فرض تحقّق بقیّهی شرایط استطاعت، حج صحیح است و از حجّةالاسلام کفایت میکند؟
ج: اجازه گرفتن واجب نیست، امّا برای استفاده از فیش میّت اجازهی ورثه لازم است و چنانچه بدون اجازه از آن استفاده کند، اگر از میقات به بعد هم استطاعت از ناحیهی فیش باشد، حجّ او حَجّةالاسلام محسوب نمیشود ولی اگر از میقات به بعد، بدون توجّه به فیش، شرایط استطاعت را داشته باشد حجّ او مُجزی از حَجّةالاسلام است.
-
- فصل سوم: نيابت در حج
- فصل چهارم: اعمال عمرهي تمتّع
- فصل پنجم: اعمال حجّ تمتّع
- فصل ششم: عمرهی مفرده
- ملحقّات
- گلچینی از پیام ها و بیانات
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.