دریافت:
توضيح المسائل امام خمینی
- تقليد
- احكام طهارت
- احكام نماز
- احكام روزه
- احكام خمس
- احكام زكات
- متعلقات زكات
متعلقات زكات
١٨٥٣ زكات نه چيز واجب است: اول: گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم:كشمش. پنجم: طلا. ششم: نقره. هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند. و اگر كسی مالك يكی ازاين نه چيز باشد، با شرايط ی كه بعدا گفته می شود بايد مقداری كه معين شده به يكی از مصرفهايی كه دستور داده اند برساند.
١٨٥٤ سلت كه دانه ای است به نرمی گندم و خاصيت جو دارد زكات ندارد،ولی علس كه مثل گندم است و خوراك مردمان صنعا می باشد، زكاتش بنابر احتياط واجب بايد داده شود. - شرايط واجبشدن زكات
شرايط واجب شدن زكات
١٨٥٥ زكات در صورتی واجب می شود كه مال به مقدار نصاب كه بعدا گفته می شود برسد و مالك آن، بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرف كند.
١٨٥٦ بعد از آن كه انسان دوازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره بود بايد زكات آن را بدهد. ولی از اول ماه دوازدهم، نمی تواند طوری در مال تصرف كند كه مال از بين برود و اگر تصرف كند ضامن است و چنانچه در ماه دوازدهم بدون اختيار او بعضی از شرطهای زكات از بين برود زكات بر او واجب نيست.
١٨٥٧ اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال بالغ شود، زكات بر او واجب نيست.
١٨٥٨ زكات گندم و جو وقتی واجب می شود كه به آنها گندم و جو گفته شود، و زكات كشمش بنابر احتياط وقتی واجب می شود كه غوره است، و موقعی هم كه خرما قدری خشك شد كه به او تمر می گويند زكات آن واجب می شود. ولی وقت دادن زكات در گندم و جو موقع خرمن شدن و جدا كردن كاه آنها و در خرما و كشمش موقعی است كه خشك شده باشند.
١٨٥٩ اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو كشمش و خرما كه در مساله پيش گفته شد صاحب آنها بالغ باشد بايد زكات آنها را بدهد.
١٨٦٠ اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد،زكات بر او واجب نيست. ولی اگر در مقداری از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد چنانچه ديوانگی او بقدری كم باشد كه مردم بگويند در تمام سال عاقل بوده، بنابر احتياط زكات بر او واجب است.
١٨٦١ اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداری از سال مست يا بيهوش شود، زكات از او ساقط نمی شود و همچنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و خرما و كشمش مست يا بيهوش باشد.
١٨٦٢ مالی را كه از انسان غصب كرده اند و نمی تواند در آن تصرف كند زكات ندارد و نيز اگر زراعتی را از او غصب كنند و موقعی كه زكات آن واجب می شود، در دست غصب كننده باشد موقعی كه به صاحبش برمی گردد زكات ندارد.
١٨٦٣ اگر طلا و نقره يا چيز ديگری را كه زكات آن واجب است قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد و بر كسی كه قرض داده چيزی واجب نيست. - زكات گندم و جو و خرما و كشمش
زکات گندم و جو و خرما و کشمش
١٨٦٤ زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب می شود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 مَن تبریز و 45 مثقال کم است که 847/207 کیلوگرم می شود.
١٨٦٥ اگر پیش از دادن زکات از انگور بعد از کشمش شدن و خرما بعد از تمر شدن و جو و گندم بعد از صدق اسم - که زکات آنها واجب شده - خود و عیالاتش بخورند یا مثلا به فقیر بدهد، باید زکات مقداری را که مصرف کرده بدهد.
١٨٦٦ اگر بعد از آن که زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالک آن بمیرد، باید مقدار زکات را از مال او بدهند ولی اگر پیش از واجب شدن زکات بمیرد، هر یک از ورثه که سهم او به اندازه نصاب است باید زکات سهم خود را بدهد.
١٨٦٧ کسی که از طرف حاکم شرع مامور جمع آوری زکات است موقع خرمن که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و بعد از خشک شدن خرما و انگور می تواند زکات را مطالبه کند و اگر مالک ندهد و چیزی که زکات آن واجب شده از بین برود باید عوض آن را بدهد.
١٨٦٨ اگر بعد از مالک شدن درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو زکات آنها واجب شود، باید زکات آن را بدهد.
١٨٦٩ اگر بعد از آن که زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد زراعت و درخت را بفروشد، باید زکات آنها را بدهد.
١٨٧٠ اگر انسان گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد و بداند که فروشنده زکات آن را داده یا شک کند که داده یا نه، چیزی بر او واجب نیست و اگر بداند که زکات آن را نداده چنانچه حاکم شرع معامله مقداری را که باید از بابت زکات داده شود اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاکم شرع می تواند مقدار زکات را از خریدار بگیرد و اگر معامله مقدار زکات را اجازه دهد معامله صحیح است و خریدار باید قیمت آن مقدار را به حاکم شرع بدهد و در صورتی که قیمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد می تواند از او پس بگیرد.
١٨٧١ اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش موقعی که تر است به ٢٨٨ من و ٤٥ مثقال کم برسد و بعد از خشک شدن کمتر از این مقدار شود، زکات آن واجب نیست.
١٨٧٢ اگر گندم و جو و خرما را پیش از خشک شدن مصرف کند اگر چه خشک آنها به اندازه نصاب باشد زکات آنها واجب نیست ولی اگر احتیاطا زکات آنها را بدهد خیلی پسندیده است.
١٨٧٣ خرمایی که تازه آن را می خورند و اگر بماند خیلی کم می شود چنانچه مقداری باشد که خشک آن به ٢٨٨ من و ٤٥ مثقال کم برسد، زکات آن واجب است.
١٨٧٤ گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات آنها را داده، اگر چند سال هم نزد او بماند، زکات ندارد.
١٨٧٥ اگر گندم و جو و خرما و انگور هم از آب باران مشروب شود، و هم از آب دلو و مانند آن استفاده کند، چنانچه طوری باشد که بگویند با دلو آبیاری شده نه باران، زکات آن بیست یک است، واگر بگویند یا آب باران آبیاری شده،زکات آن ده یک است.
١٨٧٦ اگر گندم و جو و خرما و انگور هم از آب باران مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده کند، چنانچه طوری باشد که بگویند آبیاری با دلو و مانند آن غلبه داشته زکات آن بیست یک است، و اگر بگویند آبیاری با آب نهر و باران غلبه داشته زکات آن ده یک است بلکه اگر نگویند آب باران و نهر غلبه داشته ولی آبیاری با آب باران و نهر بیشتر از آب دلو و مانند آن باشد بنابر احتیاط زکات آن ده یک می باشد.
١٨٧٧ اگر شک کند که آبیاری با آب باران شده یا آبیاری به دلو،بیست یک بر او واجب می شود.
١٨٧٨ اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد، ولی با آب دلو هم آبیاری شود و آب دلو به زیاد شدن محصول کمک نکند، زکات آن ده یک است و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد، ولی با آب نهر و باران هم مشروب شود و آنها به زیاد شدن محصول کمک نکنند زکات آن بیست یک است.
١٨٧٩ اگر زراعتی را با دلو و مانند آن آبیاری کنند، و در زمینی که پهلوی آن است زراعتی کنند که از رطوبت آن زمین استفاده نماید و محتاج به آبیاری نشود زکات زراعتی که با دلو آبیاری شده بیست یک و زکات زراعتی که پهلوی آن است ده یک می باشد.
١٨٨٠ مخارجی را که برای گندم و جو و خرما و انگور کرده است حتی مقداری از قیمت اسباب و لباس را که به واسطه زراعت کم شده می تواند از حاصل کسر کند، و چنانچه پیش از کم کردن اینها به ٢٨٨ من و ٤٥ مثقال کم برسد، باید زکات باقی مانده آن را بدهد.
١٨٨١ قیمت وقتی که تخم را برای زراعت پاشیده می تواند، جزو مخارج حساب نماید.
١٨٨٢ اگر زمین و اسباب زراعت یا یکی از این دو، ملک خود او باشد،نباید کرایه آنها را جزء مخارج حساب کند و نیز برای کارهایی که خودش کرده یا دیگری بی اجرت انجام داده چیزی از حاصل کسر نمی شود.
١٨٨٣ اگر درخت انگور یا خرما را بخرد قیمت آن جزء مخارج نیست، ولی اگر خرما یا انگور را پیش از چیدن بخرد، پولی را که برای آن داده جزء مخارج حساب می شود.
١٨٨٤ اگر زمینی را بخرد و در آن زمین گندم یا جو بکارد پولی را که برای خرید زمین داده جزء مخارج حساب نمی شود ولی اگر زراعت را بخرد، پولی را که برای خرید آن داده می تواند جزو مخارج حساب نماید و از حاصل کم کند اما باید قیمت کاهی را که از آن بدست می آید، از پولی که برای خرید زراعت داده کسر نماید مثلا اگر زراعتی را پانصد تومان بخرد و قیمت کاه آن صد تومان باشد فقط چهارصد تومان آن را می تواند جزو مخارج حساب نماید.
١٨٨٥ کسی که بدون گاو و چیزهای دیگر که برای زراعت لازم است می تواند زراعت کند، اگر اینها را بخرد، نباید پولی را که برای خرید اینها داده جزو مخارج حساب نماید.
١٨٨٦ کسی که بدون گاو و چیزهای دیگری که برای زراعت لازم است، نمی تواند زراعت کند، اگر آنها را بخرد و به واسطه زراعت به کلی از بین بروند می تواند تمام قیمت آنها را جزو مخارج حساب نماید. و اگر مقداری از قیمت آنها کم شود می تواند آن مقدار را جزو مخارج حساب کند ولی اگر بعد از زراعت چیزی از قیمتشان کم نشود، نباید چیزی از قیمت آنها را جزء مخارج حساب نماید.
١٨٨٧ اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست، بکارد خرجهای که برای هر کدام آنها کرده، فقط پای همان حساب می شود، ولی اگر برای هر دو مخارجی کرده باید به هر دو قسمت نماید، مثلا اگر هر دو به یک اندازه بوده، می تواند نصف مخارج را از جنسی که زکات دارد کسر نماید.
١٨٨٨ اگر برای سال اول عملی مانند شخم زدن انجام دهد اگر چه برای سالهای بعد هم فایده داشته باشد، باید مخارج آن را از سال اول کسر کند. ولی اگر برای چند سال عمل کند، باید بین آنها تقسیم نماید.
١٨٨٩ اگر انسان در چند شهر که فصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه آنها در یک وقت به دست نمی آید گندم یا جو یا خرما یا انگور داشته باشد و همه آنها محصول یک سال حساب شود چنانچه چیزی که اول می رسد به اندازه نصاب یعنی ٢٨٨ من و ٤٥ مثقال کم باشد باید زکات آن را موقعی که می رسد بدهد و زکات بقیه را هر وقت به دست می آید ادا نماید و اگر آنچه اول می رسد به اندازه نصاب نباشد، صبر می کند تا بقیه آن برسد پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود، زکات آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود زکات آن واجب نیست.
١٨٩٠ اگر درخت خرما یا انگور در یک سال دو مرتبه میوه دهد چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد بنابر احتیاط زکات آن واجب است.
١٨٩١ اگر مقداری خرما یا انگور تازه دارد که خشک آن به اندازه نصاب می شود چنانچه به قصد زکات از تازه آن بقدری به مستحق بدهد که اگر خشک شود به اندازه زکاتی باشد که بر او واجب است اشکال ندارد.
١٨٩٢ اگر زکات خرمای خشک یا کشمش بر او واجب باشد نمی تواند زکات آن را خرمای تازه یا انگور بدهد و نیز اگر زکات خرمای تازه یا انگور بر او واجب باشد نمی تواند زکات آن را خرمای خشک یا کشمش بدهد اما اگر یکی از اینها یا چیز دیگری را به قصد قیمت زکات بدهد مانعی ندارد.
١٨٩٣ کسی که بدهکار است و مالی هم دارد که زکات آن واجب شده اگر بمیرد باید اول تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهند بعد قرض او را ادا نمایند.
١٨٩٤ کسی که بدهکار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد اگر بمیرد و پیش از آن که زکات اینها واجب شود ورثه قرض او را از مال دیگر بدهند،هر کدام که سهمشان به ٢٨٨ من و ٤٥ مثقال کم برسد باید زکات بدهد و اگر پیش از آن که زکات اینها واجب شود قرض او را ندهند چنانچه مال میت فقط به اندازه بدهی او باشد واجب نیست زکات اینها را بدهند و اگر مال میت بیشتراز بدهی او باشد در صورتی که بدهی او بقدری است که اگر بخواهند ادا نمایند باید مقداری از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلبکار بدهند، آنچه را به طلبکار می دهند زکات ندارد و بقیه مال ورثه است و هر کدام آنان که سهمش به اندازه نصاب شود باید زکات آن را بدهد.
١٨٩٥ اگر گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات آنها واجب شده خوب و بد دارد باید زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد و یا زکات همه را از خوب و بد بدهد و به احتیاط واجب زکات همه را از بد نمی تواند بدهد.
- نصاب طلا
نصاب طلا
١٨٩٦ طلا دو نصاب دارد: نصاب اول آن بيست مثقال شرعی است كه هر مثقال آن ١٨ نخود است، پس وقتی طلا به بيست مثقال شرعی كه پانزده مثقال معمولی است برسد اگر شرايط ديگر را هم كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد چهل يك آن را كه نه نخود می شود از بابت زكات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زكات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن چهار مثقال شرعی است كه سه مثقال معمول می شود يعنی اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود، بايد زكات تمام ١٨ مثقال را از قرار چهل يك بدهد و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود، فقط بايد زكات ١٥ مثقال آن را بدهد و زيادی آن زكات ندارد، و همچنين است هر چه بالا رود، يعنی اگر سه مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود، مقداری كه اضافه شده زكات ندارد.
- نصاب نقره
نصاب نقره
١٨٩٧ نقره دو نصاب دارد : نصاب اول آن ١٠٥ مثقال معمولی است كه اگر نقره به ١٠٥ مثقال برسد و شرايط ديگر را هم كه گفته شد داشته باشد انسان بايد چهل يك آن را كه ٢ مثقال و ١٥ نخود است از بابت زكات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زكات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن، ٢١ مثقال است يعنی اگر ٢١ مثقال به ١٠٥ مثقال اضافه شود بايد زكات تمام ١٢٦ مثقال را بطوری كه گفته شد بدهد و اگر كمتر از ٢١ مثقال اضافه شود فقط بايد زكات ١٠٥ مثقال آن را بدهد و زيادی آن زكات ندارد و همچنين است هر چه بالا رود، يعنی اگر ٢١ مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود مقداری كه اضافه شده و كمتر از ٢١ مثقال است زكات ندارد. بنابراين اگر انسان چهل يك هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زكاتی را كه بر او واجب بوده داده و گاهی هم بيشتر از مقدار واجب داده است مثلا كسی كه ١١٠ مثقال نقره دارد اگر چهل يك آن را بدهد، زكات ١٠٥ مثقال آن را كه واجب بوده داده و مقداری هم برای ٥ مثقال آن داده كه واجب نبوده است.
١٨٩٨ كسی كه طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگر چه زكات آن را داده باشد، تا وقتی از نصاب اول كم نشده همه ساله بايد زكات آن را بدهد.
١٨٩٩ زكات طلا و نقره در صورتی واجب می شود كه آن را سكه زده باشند بايد زكات آن را بدهند.
١٩٠٠ طلا و نقره سكه داری كه زنها برای زينت به كار می برند، زكات ندارد اگرچه رواج باشد.
١٩٠١ كسی كه طلا و نقره دارد، اگر هيچ كدام آنها به اندازه نصاب اول نباشد،مثلا ١٠٤ مثقال نقره و ١٤ مثقال طلا داشته باشد، زكات بر او واجب نيست.
١٩٠٢ چنان كه سابقا گفته شد، زكات طلا و نقره در صورتی واجب می شود كه انسان يازده ماه مالك مقدار نصاب باشد، و اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اواز نصاب اول كمتر شود، زكات بر او واجب نيست.
١٩٠٣ اگر در بين يازده ماه طلا و نقره ای را كه دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد، يا آنها را آب كند، زكات بر او واجب نيست، ولی اگر برای فرار از دادن زكات اين كارها را بكند، احتياط مستحب آن است كه زكات را بدهد.
١٩٠٤ اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب كند، بايد زكات آنها را بدهد،و چنانچه به واسطه آب كردن وزن يا قيمت آنها كم شود، بايد زكاتی را كه پيش از آب كردن بر او واجب بوده بدهد.
١٩٠٥ اگر طلا و نقره ای كه دارد خوب و بد داشته باشد، می تواند زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آن بدهد، ولی بهتر است زكات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
١٩٠٦ طلا و نقره ای كه بيشتر از اندازه معمولی فلز ديگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب كه مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زكات آن را بدهد، و چنانچه شك دارد كه خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه، زكات آن واجب نيست.
١٩٠٧ اگر طلا و نقره ای كه دارد به مقدار معمول فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نمی تواند زكات آن را از طلا و نقره ای بدهد كه بيشتر از معمول فلز ديگر دارد، ولی اگر به قدری بدهد كه يقين كند طلا و نقره خالصی كه در آن هست به اندازه زكاتی می باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد. - زكات شتر و گاو و گوسفند
زكات شتر و گاو و گوسفند
١٩٠٨ زكات شتر و گاو و گوسفند غير از شرطهايی كه گفته شد دو شرط ديگر دارد: اول: آنكه حيوان در تمام سال بی كار باشد، و اگر در تمام سال يكی دو روز كار كرده باشد، زكات آن واجب است. دوم: آنكه در تمام سال از علف بيابان بچرد. پس اگر تمام سال يا مقداری از آن را از علف چيده شده يا از زراعتی كه ملك مالك يا ملك كس ديگر است بچرد، زكات ندارد، ولی اگر در تمام سال يك روز يا دو روز از علف مالك بخورد، بنابر احتياط زكات آن واجب می باشد.
١٩٠٩ اگر انسان برای شتر و گاو و گوسفند خود چراگاهی را كه كسی نكاشته بخرد يا اجاره كند، يا برای چراندن در آن باج بدهد، بايد زكات را بدهد. - نصاب شتر
نصاب شتر
١٩١٠ شتر دوازده نصاب دارد: اول: پنج شتر، و زکات آن یک گوسفند است، و تا شماره شتر به این مقدار نرسد، زکات ندارد. دوم: ده شتر، و زکات آن دو گوسفند است. سوم: پانزده شتر، و زکات آن سه گوسفند است. چهارم: بیست شتر، و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم: بیست و پنج شتر، و زکات آن پنج گوسفند است. ششم:بیست و شش شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم:سی و شش شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال سوم شده باشد. هشتم: چهل و شش شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال چهارم شده باشد. نهم: شصت و یک شتر، و زکات آن یک شتری است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم: هفتاد و شش شتر، و زکات آن دو شتری است که داخل سال سوم شده باشند. یازدهم: نود و یک شتر، و زکات آن دو شتری است که داخل سال چهارم شده باشند. دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتری بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتری بدهد که داخل سال چهارم شده باشد، و یا با چهل و پنجاه حساب کند، ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می ماند، از نه تا بیشتر نباشد، مثلا اگر ١٤٠ شتر دارد، باید برای صد تا، دو شتری که داخل سال چهارم شده، و برای چهل تا، یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد.(شتر زکات باید ماده باشد.)
١٩١١ زکات مابین دو نصاب واجب نیست. پس اگر شماره شترهایی که دارد از نصاب اول که پنج تا است بگذرد، تا به نصاب دوم که ده تا است نرسیده، فقط باید زکات پنج تای آن را بدهد. و همچنین است در نصابهای بعد.
- نصاب گاو
نصاب گاو
١٩١٢ گاو دو نصاب دارد: نصاب اول آن سی تا است، که وقتی شماره گاو به سی رسید، اگر شرایط ی را که گفته شد داشته باشد، انسان باید یک گوساله ای که داخل سال دوم شده از بابت زکات بدهد. و نصاب دوم آن چهل است، و زکات آن یک گوساله ماده ای است که داخل سال سوم شده باشد. و زکات مابین سی و چهل واجب نیست، مثلا کسی که سی و نه گاو دارد، فقط باید زکات سی تای آنها را بدهد، و نیز اگر از چهل گاو زیادتر داشته باشد، تا به شصت نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد، و بعد از آن که به شصت رسید، چون دو برابر نصاب اول را دارد، باید دو گوساله ای که داخل سال دوم شده بدهد، و همچنین هر چه بالا رود باید سی تا سی تا حساب کند، یا چهل تا چهل تا، یا با سی و چهل حساب نماید، و زکات آن را به دستوری که گفته شده بدهد، ولی باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگرچیزی باقی می ماند، از نه تا بیشتر نباشد، مثلا اگر هفتاد گاو دارد، باید به حساب سی و چهل حساب کند و برای سی تای آن، زکات سی تا، و برای چهل تای آن، زکات چهل تا را بدهد، چون اگر به حساب سی تا حساب کند، ده تا زکات نداده می ماند.
- نصاب گوسفند
نصاب گوسفند
مسألة 1913. گوسفند پنج نصاب دارد:
اول: چهل، و زکات آن یک گوسفند است، و تا گوسفند به چهل نرسد زکات ندارد.
دوم: صد و بیست و یک، و زکات آن دو گوسفند است.
سوم: دویست و یک، و زکات آن سه گوسفند است.
چهارم: سی صد و یک، و زکات آن بنا بر احتیاط واجب چهار گوسفند است.
پنجم: چهارصد و بالاتر از آن است که باید آنها را صد تا صد تا حساب کند و برای هر صد تای آنها یک گوسفند بدهد، و لازم نیست زکات را از خود گوسفندها بدهد، بلکه اگر گوسفند دیگری بدهد یا مطابق قیمت گوسفند پول بدهد کافی است، ولی اگر بخواهد جنس دیگر بدهد، در صورتی بیاشکال است که برای فقرا بهتر باشد، اگرچه لازم نیست.
مسألة 1914. زکات مابین دو نصاب واجب نیست. پس اگر شماره گوسفندهای کسی از نصاب اول که چهل است بیشتر باشد، تا به نصاب دوم که صد و بیست و یک است نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد و زیادی آن زکات ندارد. و همچنین است در نصابهای بعد.
مسألة 1915. زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است، چه همة آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
مسألة 1916. در زکات، گاو و گاو میش یک جنس حساب میشود، و شتر عربی و غیر عربی یک جنس است، و همچنین بز و میش و شیشک در زکات با هم فرق ندارند.
مسألة 1917. اگر گوسفند برای زکات بدهد، باید اقلاً داخل سال دوم شده باشد. و اگر بز بدهد، باید داخل سال سوم شده باشد.
مسألة 1918. گوسفندی را که بابت زکات میدهد، اگر قیمتش مختصری از گوسفندهای دیگر او کمتر باشد اشکال ندارد، ولی بهتر است گوسفندی را که قیمت آن از تمام گوسفندهایش بیشتر است بدهد. و همچنین است در گاو و شتر.
مسألة 1919. اگر چند نفر با هم شریک باشند، هر کدام آنان که سهمش به نصاب اول رسیده، باید زکات بدهد، و بر کسی که سهم او کمتر از نصاب اول است زکات واجب نیست.
مسألة 1920. اگر یک نفر در چند جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشد و روی هم به اندازة نصاب باشند، باید زکات آنها را بدهد.
مسألة 1921. اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد مریض و معیوب هم باشند، باید زکات آنها را بدهد.
مسألة 1922. اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد، همه مریض یا معیوب یا پیر باشند، میتواند زکات را از خود آنها بدهد. ولی اگر همه سالم و بیعیب و جوان باشند، نمیتواند زکات آنها را مریض یا معیوب یا پیر بدهد، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض، و دستهای معیوب و دستة دیگر بیعیب، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، احتیاط واجب آن است که برای زکات آنها سالم و بیعیب و جوان بدهد.
مسألة 1923. اگر پیش از تمام شدن ماه یازدهم، گاو و گوسفند و شتری را که دارد با چیز دیگر عوض کند یا نصابی را که دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نماید، مثلاً چهل گوسنفد بدهد، و چهل گوسفند دیگر بگیرد زکات بر او واجب نیست.
مسألة 1924. کسی که باید زکات گاو و گوسفند و شتر را بدهد اگر زکات آنها را از مال دیگرش بدهد تا وقتی شمارة آنها از نصاب کم نشده، همه ساله باید زکات را بدهد و اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اول کمتر شوند، زکات بر او واجب نیست مثلاً کسی که چهل گوسفند دارد اگر از مال دیگرش زکات آنها را بدهد تا وقتی که گوسفندهای او از چهل کم نشده همه ساله باید یک گوسفند بدهد و اگر از خود آنها بدهد تا وقتی به چهل نرسیده زکات بر او واجب نیست.
- مصرف زكات
مصرف زكات
١٩٢٥ انسان می تواند زكات را در هشت مورد مصرف كند: اول: فقير، و آن كسی كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و كسی كه صنعت يا ملك يا سرمايه ای دارد كه می تواند مخارج سال خود را بگذراند فقير نيست. دوم: مسكين، و آن كسی است كه از فقير سخت تر می گذراند. سوم: كسی كه از طرف امام عليه السلام يا نايب امام مامور است كه زكات را جمع و نگهداری نمايد و به حساب آن رسيدگی كند و آن را به امام عليه السلام يا نايب امام يا فقرا برساند. چهارم: كافرهايی كه اگر زكات به آنان بدهند به دين اسلام مايل می شوند يا در جنگ به مسلمانان كمك می كنند. پنجم: خريداری بنده ها و آزاد كردن آنان. ششم: بدهكاری كه نمی تواند قرض خود را بدهد. هفتم: سبيل الله يعنی كاری كه مانند ساختن مسجد منفعت عمومی دينی دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه كه نفعش به عموم مسلمانان می رسد و آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد. هشتم: ابن السبيل، يعنی مسافری كه در سفر درمانده شده. و احكام اينها در مسايل آينده گفته خواهد شد.
١٩٢٦ احتياط واجب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات نگيرد، و اگر مقداری پول يا جنس دارد فقط به اندازه كسری مخارج يك سالش زكات بگيرد.
١٩٢٧ كسی كه مخارج سالش را داشته اگر مقداری از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقی مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه نمی تواند زكات بگيرد
١٩٢٨ صنعتگر يا مالك يا تاجری كه در آمد او از مخارج سالش كمتر است می تواند برای كسری مخارجش زكات بگيرد و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را به مصرف مخارج برساند.
١٩٢٩ فقيری كه خرج سال خود و عيالاتش را ندارد اگر خانه ای دارد كه ملك اوست و در آن نشسته يا مال سواری دارد چنانچه بدون اينها نتواند زندگی كند اگرچه برای حفظ آبرويش باشد می تواند زكات بگيرد و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چيزهايی كه به آنها احتياج دارد و فقيری كه اينها را ندارد اگر به اينها احتياج داشته باشد می تواند از زكات خريداری نمايد.
١٩٣٠ فقيری كه ياد گرفتن صنعت برای او مشكل نيست بنابر احتياط واجب بايد ياد بگيرد، و با گرفتن زكات زندگی نكند ولی تا وقتی مشغول ياد گرفتن است، می تواند زكات بگيرد.
١٩٣١ به كسی كه قبلا فقير بوده، و می گويد فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، می شود زكات داد.
١٩٣٢ كسی كه می گويد فقيرم و قبلا فقير نبوده يا معلوم نيست، فقير بوده يا نه اگر از ظاهر حالش گمان پيدا شود كه فقير است می شود به او زكات داد.
١٩٣٣ كسی كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيری طلبكار باشد می تواند طلبی را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.
١٩٣٤ اگر فقير بدهكار بميرد و تركه ای كه وافی به بدهيش باشد نداشته باشد،انسان می تواند طلبی را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.
١٩٣٥ چيزی را كه انسان بابت زكات به فقير می دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است. بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب است به طوری كه دروغ نشود به اسم پيشكش بدهد ولی بايد قصد زكات نمايد.
١٩٣٦ اگر به خيال اين كه كسی فقير است به او زكات بدهد، بعد بفهمد فقير نبوده يا از روی ندانستن مساله به كسی كه می داند فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزی را كه به او داده باقی باشد بايد از او بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته باشد پس اگر كسی كه آن چيز را گرفته می دانسته يا احتمال می داده كه زكات است انسان بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحق بدهد ولی اگر به غير عنوان زكات داده نمی تواند چيزی از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به متسحق بدهد و در همه صور می تواند از مال خودش زكات را بدهد و از كسی كه گرفته مطالبه نكند
١٩٣٧ كسی كه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد می تواند برای دادن قرض خود زكات بگيرد ولی بايد مالی را كه قرض كرده در عصيت خرج نكرده باشد يا اگر در معصيت خرج كرده از آن معصيت توبه كرده باشد كه در اين صورت از سهم فقرا می شود به او داد.
١٩٣٨ اگر به كسی كه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد زكات بدهد بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده چنانچه آن بدهكار فقير باشد می تواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند ولی اگر چيزی را كه گرفته در شرابخواری يا به طور آشكارا در معصيت صرف كرده و از معصيت خود توبه نكرده بنابر احتياط واجب بايد چيزی را كه به او داده بابت زكات حساب نكند.
١٩٣٩ كسی كه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگرچه فقير نباشد انسان می تواند طلبی را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.
١٩٤٠ مسافری كه خرجی او تمام شده يا مركبش از كار افتاده چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزی، خود را به مقصد برساند اگرچه در وطن خود فقير نباشد می تواند زكات بگيرد ولی اگر بتواند در جای ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزی مخارج سفر خود را فراهم كند فقط به مقداری كه به آنجا برسد می تواند زكات بگيرد.
١٩٤١ مسافری كه در سفر مانده شده و زكات گرفته، بعد از آنكه به وطنش رسيد،اگر چيزی از زكات زياد آمده باشد در صورتی كه بدون مشقت نتواند بقيه را به صاحب مال يا نايب او برساند، بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز زكات است. - شرايط كساني كه مستحق زكاتند
شرایط کسانی که مستحق زکاتند
١٩٤٢ کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد، و اگر از راه شرعی شیعه بودن کسی ثابت شود و به او زکات بدهد و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد.
١٩٤٣ اگر طفل یا دیوانه ای از شیعه فقیر باشد انسان می تواند به ولی او زکات بدهد، به قصد اینکه آنچه را می دهد ملک طفل یا دیوانه باشد.
١٩٤٤ اگر به ولی طفل و دیوانه دسترسی ندارد می تواند خودش یا به وسیله یک نفر امین زکات را به مصرف طفل یا دیوانه برساند و باید موقعی که زکات به مصرف آنان می رسد نیت زکات کنند.
١٩٤٥ به فقیری که گدایی می کند می شود زکات داد، ولی به کسی که زکات را در معصیت مصرف می کند نمی شود زکات داد.
١٩٤٦ به کسی که معصیت کبیره را آشکارا بجا می آورد احتیاط واجب آن است که زکات ندهند.
١٩٤٧ به کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد می شود زکات داد، ولی اگر زن برای خرجی خودش قرض کرده باشد شوهر نمی تواند بدهی او را از زکات بدهد بلکه اگر کس دیگری هم که مخارج او بر انسان واجب است برای خرجی خود قرض کند احتیاط واجب آن است که بدهی اورااز زکات ندهد.
١٩٤٨ انسان نمی تواند مخارج کسانی را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد ولی دیگران می توانند به آنان زکات بدهند.
١٩٤٩ اگر انسان زکات به پسرش بدهد که خرج زن و نوکر و کلفت خود نماید،اشکال ندارد.
١٩٥٠ اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
١٩٥١ پدر می تواند به پسرش زکات بدهد که برای خود زن بگیرد پسر هم می تواند برای آن که پدرش زن بگیرد، زکات خود را به او بدهد.
١٩٥٢ به زنی که شوهرش مخارج او را نمی دهد یا خرجی نمی دهد ولی زن می تواند اورا به دادن خرجی مجبور کند نمی شود زکات داد.
١٩٥٣ زنی که صیغه شده اگر فقیر باشد شوهرش و دیگران می توانند به او زکات بدهند ولی اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر او واجب باشد، در صورتی که بتواند مخارج آن زن را بدهد یا زن بتواند او را مجبور کند، نمی شود به آن زن زکات داد.
١٩٥٤ زن می تواند به شوهر فقیر خود زکات بدهد اگر چه شوهر زکات را صرف مخارج خود آن زن نماید.
١٩٥٥ سید نمی تواند از غیر سید زکات بگیرد ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات ناچار باشد می تواند از غیر سید زکات بگیرد ولی احتیاط واجب آن است که اگر ممکن باشد فقط به مقداری که برای مخارج روزانه اش ناچار است بگیرد.
١٩٥٦ به کسی که معلوم نیست سید است یا نه می شود زکات داد.
- نيت زكات
نيت زكات
١٩٥٧ انسان بايد زكات را به قصد قربت يعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نيت معين كند كه آنچه را می دهد زكات مال است يا زكات فطره، ولی اگر مثلا زكات گندم و جو بر او واجب باشد لازم نيست معين كند چيزی را كه می دهد زكات گندم است يا زكات جو.
١٩٥٨ كسی كه زكات چند مال بر او واجب شده اگر مقداری زكات بدهد و نيت هيچ كدام آنها را نكند، چنانچه چيزی را كه داده هم جنس يكی از آنها باشد زكات همان جنس حساب می شود، و اگر هم جنس هيچ كدام آنها نباشد به همه آنها قسمت می شود پس كسی كه زكات چهل گوسفند و زكات پانزده مثقال طلا بر او واجب است اگر مثال يك گوسفند از بابت زكات بدهد و نيت هيچ كدام آنها را نكند زكات گوسفند حساب می شود ولی اگر مقداری نقره بدهد به زكاتی كه برای گوسفند و طلا بدهكار است تقسيم می شود.
١٩٥٩ اگر كسی را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد چنانچه وكيل وقتی كه زكات را به فقير می دهد از طرف مالك نيت زكات كند كافی است.
١٩٦٠ اگر مالك يا وكيل او بدون قصد قربت زكات را به فقير بدهد و پيش از آن كه آن مال از بين برود خود مالك نيت زكات كند زكات حساب می شود. - مسائل متفرقه زكات
مسائل متفرقه زكات
١٩٦١ موقعی كه گندم و جو را از كاه جدا می كنند و موقع خشك شدن خرما و انگور انسان بايد زكات را به فقير بدهد يا از مال خود جدا كند و زكات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن، ماه دوازدهم بايد به فقير بدهد يا از مال خود جدا نمايد. ولی بعد از جدا كردن اگر منتظر فقير معينی باشد يا بخواهد به فقيری بدهد كه از جهتی برتری دارد می تواند زكات
١٩٦٢ بعد از جدا كردن زكات لازم نيست فورا آن را به مستحق بدهد ولی اگربه كسی كه می شود زكات داد دسترسی دارد احتياط مستحب آن است كه دادن زكات را تاخير نيندازد.
١٩٦٣ كسی كه می تواند زكات را به مستحق برساند اگر ندهد و به واسطه كوتاهی او از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
١٩٦٤ كسی كه می تواند زكات را به مستحق برساند اگر زكات را ندهد و بدون آن كه در نگهداری آن كوتاهی كند از بين برود چنانچه دادن زكات را به قدری تاخير انداخته كه نمی گويند فورا داده است بايد عوض آن را بدهد و اگر به اين مقدار تاخير نينداخته مثلا دو سه ساعت تاخير انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده، در صورتی كه مستحق حاضر نبوده چيزی بر او واجب نيست و اگر مستحق حاضر بوده بنابر احتياط واجب بايد عوض آن را بدهد.
١٩٦٥ اگر زكات را از خود مال كنار بگذرد می تواند در بقيه آن تصرف كند واگر از مال ديگرش كنار بگذارد می تواند در تمام مال تصرف نمايد.
١٩٦٦ انسان نمی تواند زكاتی را كه كنار گذاشته برای خود بردارد و چيز ديگری به جای آن بگذارد
١٩٦٧ اگر از زكاتی كه كنار گذاشته منفعتی ببرد مثلا گوسفندی كه برای زكات گذاشته بره بياورد، مال فقير است.
١٩٦٨ اگر موقعی كه زكات را كنار می گذارد مستحقی حاضر باشد بهتر است زكات را به او بدهد مگر كسی را در نظر داشته باشد كه دادن زكات به او از جهتی بهتر باشد.
١٩٦٩ اگر با عين مالی كه برای زكات كنار گذاشته برای خودش تجارت كند صحيح نيست و اگر با اجازه حاكم شرع برای مصلحت زكات تجارت كند تجارت صحيح و نفعش مال زكات است.
١٩٧٠ اگر پيش از آن كه زكات بر او واجب شود چيزی بابت زكات به فقير بدهد زكات حساب نمی شود و بعد از آن كه زكات بر او واجب شد اگر چيزی را كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقی باشد می تواند چيزی را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
١٩٧١ فقيری كه می داند زكات بر انسان واجب نشده اگر چيزی بابت زكات بگيردو پيش او تلف شود ضامن است پس موقعی كه زكات بر انسان واجب می شود اگر آن فقير به فقر خود باقی باشد می تواند عوض چيزی را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
١٩٧٢ فقيری كه نمی داند زكات بر انسان واجب نشده اگر چيزی بابت زكات بگيردو پيش او تلف شود ضامن نيست و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.
١٩٧٣ مستحب است زكات گاو و گوسفند و شتر را به فقيرهای آبرومند بدهد و در دادن زكات، خويشان خود را بر ديگران و اهل علم و كمال را بر غير آنان، و كسانی را كه اهل سؤال نيستند، بر اهل سؤال مقدم بدارد، ولی اگر دادن زكات به فقيری از جهت ديگری بهتر باشد مستحب است زكات را به او بدهد.
١٩٧٤ بهتر است زكات را آشكار، و صدقه مستحبی را، مخفی بدهند.
١٩٧٥ اگر در شهر كسی كه می خواهد زكات بدهد مستحقی نباشد، و نتواند زكات را به مصرف ديگری هم كه برای آن معين شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد كه بعدا مستحق پيدا كند بايد زكات را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زكات برساند، ولی مخارج بردن به آن شهر به عهده خود اوست و اگر زكات تلف شود ضامن نيست.
١٩٧٦ اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود می تواند زكات را به شهر ديگر ببرد.ولی مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكات تلف شود ضامن است مگر آنكه با اجازه حاكم شرع برده باشد.
١٩٧٧ اجرت وزن كردن، پيمانه نمودن گندم و جو و كشمش و خرمايی را كه برای زكات می دهد با خود اوست.
١٩٧٨ كسی كه مثقال و نخود نقره يا بيشتر، از بابت زكات بدهكار است می تواند كمتر از مثقال و نخود نقره هم به يك فقير بدهد و نيز اگر غير نقره چيز ديگری مثل گندم و جو بدهكار باشد و قيمت آن به مثقال و نخود نقره هم برسد می تواند به يك فقير كمتر از آن بدهد.
١٩٧٩ مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتی را كه از او گرفته به او بفروشد ولی اگر مستحق بخواهد چيزی را كه گرفته بفروشد بعد از آنكه به قيمت رساند كسی كه زكات را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.
١٩٨٠ اگر شك كند زكاتی را كه بر او واجب بوده داده يا نه بايد زكات را بدهد هر چند شك او برای زكات سالهای پيش باشد.
١٩٨١ فقير نمی تواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزی را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد، يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد. ولی كسی كه زكات زيادی بدهكار است و فقير شده و نمی تواند زكات را بدهد و اميد هم ندارد كه دارا شود، چنانچه بخواهد توبه كند فقير، می تواند زكات را از او بگيرد و به او ببخشد.
١٩٨٢ انسان می تواند از زكات قرآن يا كتاب دينی يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگر چه بر اولاد خود و بر كسانی وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است. و نيز می تواند توليت وقف را برای خود يا اولاد خود قرار دهد.
١٩٨٣ انسان نمی تواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود يا بر كسانی كه مخارج آنان بر او واجب است وقف نمايد كه عايدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
١٩٨٤ فقير می تواند برای رفتن به حج و زيارت و مانند اينها زكات بگيرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد، برای زيارت و مانند آن نمی تواند زكات بگيرد.
١٩٨٥ اگر مالك فقيری را وكيل كند، كه زكات مال او را بدهد، چنانچه آن فقير احتمال دهد كه قصد مالك اين بوده كه خود آن فقير از زكات برندارد،نمی تواند چيزی از آن را برای خودش بردارد و اگر يقين داشته باشد كه قصد مالك اين نبوده، برای خودش هم می تواند بردارد.
١٩٨٦ اگر فقير شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زكات بگيرد، چنانچه شرطهايی كه برای واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود بايد زكات آنها را بدهد.
١٩٨٧ اگر دو نفر در مالی كه زكات آن واجب شده با هم شريك باشند و يكی ازآنان زكات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كنند چنانچه بداند شريكش زكات سهم خود را نداده تصرف او در سهم خودش هم اشكال دارد.
١٩٨٨ كسی كه خمس يا زكات بدهكار است و كفاره و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد چنانچه نتواند همه آنها را بدهد اگر مالی كه خمس يا زكات آن واجب شده از بين نرفته باشد بايد خمس و زكات را بدهد و اگر از بين رفته باشد می تواند خمس يا زكات را بدهد يا كفاره و نذر و قرض و مانند اينها را ادا نمايد.
١٩٨٩ كسی كه خمس يا زكات بدهكار است و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بميرد و مال او برای همه آنها كافی نباشد چنانچه مالی كه خمس و زكات آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زكات را بدهند و بقيه مال او را به چيزهای ديگری كه بر او واجب است قسمت كنند و اگر مالی كه خمس و زكات آن واجب شده از بين رفته باشد بايد مال او را به خمس و زكات و قرض و نذر و مانند اينها قسمت نمايند مثلا اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بيست تومان به كسی بدهكار است و همه مال او سی تومان است، بايد بيست تومان بابت خمس و ده تومان به دين او بدهند.
١٩٩٠ كسی كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند می تواند برای معاش خود كسب كند، چنانچه تحصيل آن علم واجب يا مستحب باشد، می شود به او زكات داد و اگر تحصيل آن علم واجب يا مستحب نباشد، زكات دادن به او اشكال دارد. - زكات فطره
- شرايط زكات فطره
شرایط زکات فطره
١٩٩١ کسی که موقع غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و هوشیار است و فقیر و بنده کس دیگر نیست، باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند هر نفری یک صاع که تقریبا سه کیلو است، گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد، و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد،کافی است.
١٩٩٢ کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذراند، فقیر است و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
١٩٩٣ انسان باید فطره کسانی را که در غروب شب عید فطر نان خور او حساب می شوند، بدهد کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر.
١٩٩٤ اگر کسی را که نان خور اوست و در شهر دیگر است، وکیل کند که از مال او فطره خود را بدهد چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را می دهد، لازم نیست خودش فطره او را بدهد.
١٩٩٥ فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و نان خور او حساب می شود، بر او واجب است.
١٩٩٦ فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر بدون رضایت صاحبخانه وارد می شود و مدتی نزد او می ماند واجب است، و همچنین است فطره کسی که انسان را مجبور کرده اند که خرجی او را بدهد.
١٩٩٧ فطره مهمانی که بعد از غروب شب عید فطر وارد می شود بر صاحبخانه واجب نیست، اگر چه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کند.
١٩٩٨ اگر کسی موقع غروب شب عید فطر، دیوانه یا بیهوش باشد زکات فطره بر او واجب نیست.
١٩٩٩ اگر پیش از غروب بچه بالغ شود، یا دیوانه عاقل گردد، یا فقیر غنی شود، در صورتی که شرایط واجب شدن فطره را دارا باشد، باید زکات فطره را بدهد.
٢٠٠٠ کسی که موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره براو واجب نیست، اگر تاپیش از ظهر روز عید شرطهای واجب شدن فطره در او پیدا شود، مستحب است زکات فطره را بدهد.
٢٠٠١ کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نیست.ولی مسلمانی که شیعه نبوده اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
٢٠٠٢ کسی که فقط به اندازه یک صاع که تقریبا سه کیلو است گندم و مانند آن دارد، مستحب است زکات فطره را بدهد و چنانچه عیالاتی داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد می تواند به قصد فطره، آن یک صاع را به یکی از عیالاتش بدهد و اوهم به همین قصد به دیگری بدهد و همچنین تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر چیزی را که می گیرد به کسی بدهد که از خودشان نباشد و اگر یکی از آنها صغیر باشد احتیاط آن است که او را در دور دادن زکات فطره داخل نکنند و چنانچه ولی صغیر از طرف او قبول نماید باید آن زکات فطره را به مصرف صغیر برساند نه اینکه از طرف او به دیگری بدهد.
٢٠٠٣ اگر بعد از غروب شب عید فطر بچه دار شود، یا کسی نان خور او حساب شود،واجب نیست فطره او را بدهد، اگر چه مستحب است فطره کسانی را که بعد از غروب تا پیش از ظهر روز عید نان خور او حساب می شوند بدهد.
٢٠٠٤ اگر انسان نان خور کسی باشد و پیش از غروب نان خور کس دیگر شود فطره او بر کسی که نان خور او شده واجب است، مثلا اگر دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش باید فطره او را بدهد.
٢٠٠٥ کسی که دیگری باید فطره او را بدهد، واجب نیست فطره خود را بدهد.
٢٠٠٦ اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد بر خود انسان واجب نمی شود.
٢٠٠٧ اگر کسی که فطره او بر دیگری واجب است خودش فطره را بدهد از کسی که فطره بر او واجب شده ساقط نمی شود.
٢٠٠٨ زنی که شوهرش مخارج او را نمی دهد، چنانچه نان خور کس دیگر باشد،فطره اش بر آن کس واجب است. و اگر نان خور کس دیگر نیست، در صورتی که فقیر نباشد باید فطره خود را بدهد.
٢٠٠٩ کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد. حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.
٢٠١٠ فطره طفلی که از مادر یا دایه شیر می خورد بر کسی است که مخارج مادر یا دایه را می دهد، ولی اگر مادر یا دایه مخارج خود را از مال طفل برمی دارد فطره طفل بر کسی واجب نیست.
٢٠١١ انسان اگر چه مخارج عیالاتش را از مال حرام بدهد باید فطره آنان را از مال حلال بدهد.
٢٠١٢ اگر انسان کسی را اجیر نماید و شرط کند که مخارج او را بدهد در صورتی که به شرط خود عمل کند و نان خور او حساب شود باید فطره او را هم بدهد ولی چنانچه شرط کند که مقدار مخارج او را بدهد و مثلا پولی برای مخارجش بدهد،دادن فطره او واجب نیست.
٢٠١٣ اگر کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد باید فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند، ولی اگر پیش از غروب بمیرد واجب نیست فطره او عیالاتش را از مال او بدهند.
- مصرف زكات فطره
مصرف زكات فطره
٢٠١٤ اگر زكات فطره را به يكی از هشت مصرفی كه سابقا برای زكات مال گفته شد برسانند كافی است، ولی احتياط مستحب آن است كه فقط به فقرای شيعه بدهد.
٢٠١٥ اگر طفل شيعه ای فقير باشد، انسان می تواند فطره را به مصرف او برساند يا به واسطه دادن به ولی طفل ملك طفل نمايد.
٢٠١٦ فقيری كه فطره به او می دهند لازم نيست عادل باشد، ولی احتياط واجب آن است كه به شراب خوار و كسی كه آشكارا معصيت كبيره می كند فطره ندهند.
٢٠١٧ به كسی كه فطره را در معصيت مصرف می كند، نبايد فطره بدهند.
٢٠١٨ احتياط واجب آن است كه به يك فقير بيشتر از مخارج سالش و كمتر از يك صاع كه تقريبا سه كيلو است فطره ندهند.
٢٠١٩ اگر از جنسی كه قيمتش دو برابر قيمت معمولی آن است مثلا از گندمی كه قيمت آن دو برابر قيمت گندم معمولی است نصف صاع كه معنای آن در مساله پيش گفته شد بدهد كافی نيست، و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد كفايت نمی كند.
٢٠٢٠ انسان نمی تواند نصف صاع را از يك جنس مثلا گندم و نصف ديگر آن را از جنس ديگر مثلا جو بدهد، و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد، بلكه كافی نيست.
٢٠٢١ مستحب است در دادن زكات فطره خويشان فقير خود را بر ديگران مقدم دارد و بعد همسايگان فقير را بعد اهل علم فقير را، ولی اگر ديگران از جهتی برتری داشته باشند مستحب است آنها را مقدم بدارد.
٢٠٢٢ اگر انسان به خيال اين كه كسی فقير است به او فطره بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، چنانچه مالی را كه به او داده از بين نرفته باشد می تواند پس بگيرد و به مستحق بدهد، و اگر نتواند بگيرد بايد از مال خودش فطره را بدهد، و اگر از بين رفته باشد در صورتی كه گيرنده فطره می دانسته يا احتمال می داده آنچه را گرفته فطره است بايد عوض آن را بدهد، و الا دادن عوض بر او واجب نيست و انسان بايد دوباره فطره بدهد.
٢٠٢٣ اگر كسی بگويد فقيرم نمی شود به او فطره داد، مگر آن كه اطمينان پيدا كند يا از ظاهر حالش گمان پيدا شود كه فقير است يا انسان بداند كه قبلا فقير بوده است - مسائل متفرقه زكات فطره
مسائل متفرقه زكات فطره
٢٠٢٤ انسان بايد زكات فطره را به قصد قربت يعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی كه آن را می دهد نيت دادن فطره نمايد.
٢٠٢٥ اگر پيش از ماه رمضان فطره را بدهد صحيح نيست، و احتياط واجب آن است كه در ماه رمضان هم فطره را ندهد، ولی اگر پيش از رمضان يا در ماه رمضان به فقير قرض بدهد و بعد از آن كه فطره بر او واجب شد طلب خود را بابت فطره حساب كند مانعی ندارد.
٢٠٢٦ گندم يا چيز ديگری را كه برای فطره می دهد بايد به جنس ديگر يا خاك مخلوط نباشد يا اگر مخلوط است چيزی كه مخلوط شده به قدری كم باشد كه قابل اعتنا نباشد، و اگر بيش از اين مقدار باشد در صورتی صحيح است كه خالص آن به يك صاع برسد، ولی اگر مثلا يك صاع گندم به چندين من خاك مخلوط باشد كه خالص كردن آن خرج يا كار بيشتر از متعارف دارد دادن آن كافی نيست.
٢٠٢٧ اگر فطره را از چيز معيوب بدهد، كافی نيست.
٢٠٢٨ كسی كه فطره چند نفر را می دهد لازم نيست همه را از يك جنس بدهد و اگرمثلا فطره بعضی را گندم و فطره بعض ديگر را جو بدهد كافی است.
٢٠٢٩ كسی كه نماز عيد فطر می خواند، بنابر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد، ولی اگر نماز عيد نمی خواند می تواند دادن فطره را تا ظهر تاخير بيندازد.
٢٠٣٠ اگر به نيت فطره مقداری از مال خود را كنار بگذارد و تا ظهر روز عيد به مستحق ندهد احتياط واجب آن است كه هر وقت آن را می دهد نيت فطره نمايد.
٢٠٣١ اگر موقعی كه دادن زكات فطره واجب است فطره را ندهد و كنار هم نگذارد احتياط واجب آن است كه بعدا بدون اين كه نيت ادا و قضا كند، فطره را بدهد.
٢٠٣٢ اگر فطره را كنار بگذارد، نمی تواند آن را برای خودش بردارد و مالی ديگر را برای فطره بگذارد.
٢٠٣٣ اگر انسان مالی داشته باشد كه قيمتش از فطره بيشتر است، چنانچه فطره را ندهد و نيت كند كه مقداری از آن مال برای فطره باشد اشكال دارد.
٢٠٣٤ اگر مالی را كه برای فطره كنار گذاشته از بين برود، چنانچه دسترس به فقير داشته و دادن فطره را تاخير انداخته بايد عوض آن را بدهد و اگر دسترس به فقير نداشته ضامن نيست، مگر آنكه در نگهداری آن كوتاهی كرده باشد.
٢٠٣٥ در صورتی زكات فطره را از مال خود جدا كرده باشد، اگر در محل خودش مستحق پيدا شود، احتياط واجب آن است كه فطره را به جای ديگر نبرد. و اگر به جای ديگر ببرد و تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
-
-
- حج
- احكام خريد و فروش
- شركت
- صلح
- احكام اجاره
- احکام جعاله
- مزارعه
- مساقات
- احكام حجر وبلوغ
- وكالت
- قرض
- حواله
- رهن
- ضامن شدن
- كفالت
- وديعه با امانت
- عاريه
- احكام نكاح يا ازدواج و زناشويي
- احكام طلاق
- غصب
- مال پيدا شده
- صيد و ذبح
- خوردن و آشاميدن
- نذر و عهد
- قسم
- وقف
- وصيت
- ارث يا ميراث
- امر به معروف ونهي از منكر
- دفاع
- مسائل مستحدثه
- استفتائات
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.