پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

مناسک حج محشى

    • ديباچه
    • مقدمه
    • شرايط وجوب حَجّة الاسلام
      چاپ  ;  PDF

      با چند شرط، حج واجب مي شود و بدون وجود تمامي آنها حج واجب نيست:

      اوّل و دوّم ـ بلوغ و عقل. پس بر کودک و ديوانه[1]حج واجب نيست.

      [4] م ـاگر غير بالغ حج به جا آورد صحيح است، هرچند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.

      [5] م ـاگر کودک مميّز براي حج مُحرم شود و در وقت درک[2]مشعرالحرام بالغ باشد[3]کفايت از حَجّةالاسلام مي کند[4]، و همچنين اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.[5]

      [6] م ـکسي که گمان مي کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابي کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفايت از حجةالاسلام نمي کند[6]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه را نموده و آن را بر حج ندبي اشتباهاً تطبيق کرده باشد.

      [7] م ـاز براي بچه مميز، مستحب است حج رفتن و صحيح است حج او اگرچه ولي او اذن ندهد[7]، لکن بعد از بالغ شدن، اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج زمان کودکي کافي نيست.

      [8] م ـمستحب است ولي طفلِ غير مميز[8]مُحرم کند او را[9]و لباس احرام به او بپوشاند، و نيت کند که اين طفل را مُحرم مي کنم براي حج، يا اين طفل را مُعْتَمِرْ مي کنم به عمره تمتع، و اگر مي شود تلبيه را تلقين کند به او، و الاّ خودش به عوض او بگويد.

      [9] م ـبعيد نيست که ولي در اين امر کسي باشد که کفيل بچه و نگهدار او است، اگرچه ولي شرعي نباشد.[10]

      [10] م ـبعد از آنکه طفل مُحرم شد يا او را مُحرم کردند بايد ولي، او را از محرّمات احرام باز دارد[11]، و اگر مميّز نيست خود ولي حفظ کند او را از محرّمات.

      [11] م ـبعد از اينکه طفل محرم شد، اگر محرّمات احرام را به جا آورد يا ولي، او را از آنها باز نداشت[12]کفّاره بر ولي طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوي در صيد و بنابر احتياط واجب در غير آن نيز.[13]

      [12] م ـگوسفند قرباني براي حج، بر عهده ولي طفل است.[14]

      [13] م ـتمام اعمال حج و عمره را بايد ولي، طفل را وادار کند که به جا آورد و اگر نمي تواند، ولي او به نيابت طفل به جا آورد.[15]

      [14] م ـاگر طفل نابالغ قبل از اينکه در ميقات محرم شود بالغ شد[16]، حجّ او حَجّةالاسلام است، اگر از همانجا که محرم مي شود مستطيع باشد.[17]

      سوّم: حريّت.[18]

      چهارم: استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانايي و باز بودن راه و آزادي آن و وسعت وقت و کفايت آن.[19]

      [15] م ـاستطاعت از جهت مال؛ يعني داشتن زاد و راحله که توشه راه و مَرکب سواري است[20]، و چنانچه عين آنها را ندارد کافي است چيزي مثل پول يا متاع ديگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد[21]، و شرط است که مخارج برگشتن[22]را نيز داشته باشد.[23]و امور ديگري در استطاعت معتبر است که در مسائل آينده بيان مي شود.

      [16] م ـشرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، اينکه ضروريات زندگي[24]و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد داشته باشد[25]، مثل خانه مسکوني[26]و اثاث خانه و وسيله سواري و غير آن، در حدي که مناسب[27]با شأن او باشد[28]، و چنانچه عين آنها را ندارد[29]، پول يا چيزي که بتواند آنها را تهيه کند، داشته باشد.

      [17] م ـاگر ضروريات زندگي يا پول آنها را در حج صرف کند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[30]

      [18] م ـکسي که نياز به ازدواج دارد[31]و براي آن پول لازم دارد، در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.[32]

      [19] م ـکسي که از ديگري طلب دارد و بقيه شرايط استطاعت را نيز دارا است[33]، اگر وقت طلب او رسيده يا حالّ است و مي تواند بدون واقع شدن در حَرَج و

      مشقت[34]، آن را بگيرد واجب است مطالبه کند[35]و بگيرد و به حج برود[36]، مگر مديون نتواند بپردازد که در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمي شود[37]و همچنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگيرد و مستطيعمي شود، ولي اگر مديون نمي خواهد بپردازد مطالبه واجب نيست[38]، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.[39]

      [20] م ـاگر غير مستطيع، مصارف حج را قرض کند[40]، مستطيع نمي شود، هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند[41]و اگر با آن حج به جا آورد از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[42]

      [21] م ـکسي که مخارج حج را دارد و بدهي[43]نيز دارد[44]، چنانچه بدهي او مدتدار باشد و مطمئن است که در وقت اداي بدهي، تمکن از اداي آن را دارد، واجب است به حج برود، و همچنين در صورتي که وقت اداي بدهي رسيده، لکن طلبکار راضي به تأخير ادا باشد[45]و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه مي تواند بدهي را ادا نمايد[46]و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.[47]

      [22] م ـکسي که خمس يا زکات[48]بدهکار است[49]در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.[50]

      [23] م ـکسي که از جهت مالي مستطيع است و از جهت صحت بدن[51]يا باز بودن راه مستطيع نيست[52]مي تواند[53]در مال تصرّف کند و خود را از استطاعت مالي هم خارج کند[54]ولي اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسايل رفتن را تهيه نکرده يا وقت حج نرسيده[55]، نمي تواند[56]خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد، حج بر او مستقر مي شود و بايد به هر نحو است به حج برود.[57]

      [24] م ـاگر در سالي که استطاعت مالي دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند، مي تواند[58]در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نمايد.[59]

      [25] م ـکسي که استطاعت حج دارد بايد خرج هاي مقدماتي را؛ از قبيل

      خرج تذکره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرج ها موجب سقوط حج نمي شود، ولي اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.

      [26] م ـاگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد[60]يا زيادتر از حد معمولي باشد و همينطور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد[61]بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آنکه[62]بهقدري زياد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگاني شود.[63]

      [27] م ـشخص مستطيع اگر پول ندارد لکن ملک دارد[64]بايد بفروشد و به حج برود اگرچه به واسطه مشتري نداشتن، به کمتر از قيمت معمولي[65]بفروشد مگر آنکه[66]فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت[67]براي او شود.[68]

      [28] م ـکساني که کتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست[69]و اگر زايد را بفروشند به قدر مؤونه حج مي شود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج بروند، بلکه اگر از کتب موقوفه[70]رفع احتياج مي شود[71]و کتاب ملکي بهقدر حج هست واجب است حج بروند[72]به شرط آنکه کتاب هاي موقوفه در معرض زوال نباشد.

      [29] م ـاگر شککند که مالي که دارد به اندازه استطاعت هست يا نه، احتياط واجب آن است که تحقيق کند[73]، و فرقي نيست در وجوب تحقيق، ميان آنکه مقدار مال خود يا مقدار مخارج حج را نداند.

      [30] م ـاگر نذر کند که در روز عرفه کربلاي معلّي يا يکي از مشاهد ديگر را زيارت کند، نذرش صحيح است[74]، لکن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد بايد حج برود[75]، و نذر مانع از حج نمي شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر مي شود، و بايد به نذر عمل کند[76]، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمي شود، ولي اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفاره نذر را بايد بدهد.[77]

      [31] م ـاگر رفتن حج موجب ترک واجب يا فعل حرامي مي شود[78]بايد ملاحظه اهميت حج يا حرام و واجب را کرد، اگر حج اهميتش بيشتر است[79]بايد برود و الاّ نبايد برود[80]لکن اگر رفت و حرامي به جا آورد يا واجبي را ترککرد معصيت کار است ولي حج او صحيح است.[81]

      [32] م ـاگر با اعتقاد به اينکه مستطيع نيست، قصد[82]حج استحبابي کند
      و بعد معلوم شود که مستطيع بوده کفايت از حَجةالاسلام نمي کند[83]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه نموده باشد[84]و اشتباهاً آن را بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.

      [33] م ـاگر شخص زاد و راحله ندارد ولي به او گفته شد که حج به جاآور و

      نفقه تو[85]و عائله ات[86]بر عهده من، با اطمينان به وفا و عدم رجوع[87]باذل[88]، حج واجب مي شود و اين حج را بذلي مي گويند[89]و در آن رجوع به کفايت که از شرايط وجوب است شرط نيست[90]، بلي اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگي او شود[91]واجب نيست.

      [34] م ـاگر مالي که براي حج کفايت مي کند را به او ببخشند براي اينکه حج به جا آورد، بايد قبول کند و حج به جا آورد[92]و همچنين اگر واهب بگويد مخيّري بين اينکه حج آوري يا نه.[93]ولي اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نيست.[94]

      [35] م ـ باذل مي تواند از بذلش برگردد[95]، ولي اگر در بين راه باشد[96] بايد[97] نفقه برگشتن او را بدهد، و اگر بعد از احرام رجوع[98]کند بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد.[99]

      [36] م ـپول قرباني در حجّ بذلي بر عهده باذل است[100]ولي کفارات[101]بر عهده او نيست[102]و اگر پول قرباني را بذل نکند حج واجب نمي شود[103]مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.[104]

      [37] م ـکسي که در راه حج براي خدمت اجير شود، به اجرتي که با آن مستطيع مي شود، حج بر او واجب مي شود[105]هرچند اجاره بر او واجب نبوده است[106]ولي بعد از آن مستطيع مي شود و بايد حج به جا آورد.[107]

      [38] م ـ کسي که براي نيابت از ديگري اجير شد و با اجرت آن مستطيع گشت در صورتي که استيجار براي سال اول باشد بايد حج نيابي را مقدم بدارد[108] و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقي بماند براي خودش در سال بعد حج به جا آورد.[109]

      [39] م ـشرط است در استطاعت که مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هرچند عائله واجب النفقه او نباشند.[110]

      [40] م ـشرط است در استطاعت، رجوع به کفايت[111]؛ يعني بعد از برگشت از حج، تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملک، مثل باغ و دکان داشته باشد به طوري که براي زندگاني به شدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر کسب لايق به حالش هم داشته باشد کافي است[112]و اگر بعد از مراجعت، نياز به مثل زکات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد کفايت نمي کند[113]، بنابراين بر طلاب و اهل علمي که در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزه هاي علميه دارند[114]حج واجب نيست.[115]

      [41] م ـشرط است در وجوب حج، استطاعت بدني و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زماني، پس بر مريضي[116]که قدرت رفتن به حج ]را[ ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست[117]و بر کسي که راه براي او باز نيست يا وقت تنگ است؛ بهطوري که نمي تواند به حج برسد نيز واجب نيست.[118]

      [42] م ـاگر با وجود شرايط استطاعت، حج را ترککرد، حج بر او مستقر مي شود[119]و بايد بعداً به هر نحو که مي تواند به حج برود.[120]

      [43] م ـمستطيع بايد خودش به حج برود و حجّ ديگري از طرف او کفايت نمي کند، مگر در مورد مريض يا پير، به شرحي که بعداً بيان مي شود.[121]

      [44] م ـکسي که خودش مستطيع است نمي تواند از طرف ديگري براي حج نايب شود يا حج استحبابي به جا آورد، و اگر حج نيابي[122]يا استحبابي به جا آورد باطل است.[123]

      [45] م ـکسي که حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از ترکه او برايش حج بدهند و حج ميقاتي کفايت مي کند و تا حج او را ندهند، ورثه نمي توانند در ترکه تصرف نمايند[124]و لازم است در همان سالِ فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست[125]، و چنان چه در آن سال استيجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است[126]از بلد اجير بگيرند و از اصل ترکه خارج مي شود[127]، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اُجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند[128]، و اگر وصي يا وارث اهمال کنند و تأخير بيندازند و ترکه از بين برود ضامنند، بلي اگر ميت ترکه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمي شود.


      [1].آية الله بهجت، آية الله سبحاني:که قاصر باشد زمان افاقه او از اداء واجب فعلي بر او (کتاب حج ص2).

      [2].آية الله بهجت:کفايت ادراک آنچه با آن حج ادراک مي شود، اگرچه اضطراري مشعر باشد، با انجام واجب از اضطراري عرفه خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص3).

      [3].آية الله زنجاني: بايد به قصد انجام امر فعلي حج را تمام کند و چنانچه در آينده مستطيع بود حجةالاسلام خود را به جا آورد.

      [4].آية الله اردبيلي: بلکه کفايت نمي کند و همچنين است در مجنون.

      آية الله بهجت: با ساير شروط و با اداي واجبات لاحقه، بدون نياز به تجديد نيت حجةالاسلام يا تجديد نيت احرام يا نيت وجوب به مجرّد کمال، و معتبر است از زمان کمال نه قبل از آن استطاعت او به قدر فراغ از واجبات حج بنابر اظهر، و در صورت ادارک حج به نحو صحيح در إجزاء عمره سابقه بر کمال از متمتع تأمل است، و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه بعد از اتمام حج اگر در اَشهُر حج باشد و اگر نباشد در سال آينده بقصد وظيفه انجام دهد عمره را با حج تمتع بنابر احوط (کتاب حج، ص3).

      آية الله تبريزي:کفايت از حجةالاسلام نمي کند. بلکه اگر متمکن بود طبق مسأله 169 مناسک، براي عمره تمتع احرام ببندد و اعمال عمره و حج را اتيان کند، کفايت مي کند. و در غير اين صورت بايد آن حج را تمام کند و در سال هاي آينده، چنانچه مستطيع بود، حجةالاسلام را به جا آورد و اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام مي دهد و در غير اين فرض اتمام حج بر او واجب نيست.

      آية الله خويي:کفايت از حَجةالاسلام نمي کند (و تفصيلي دارند که به مناسک، مسأله 4 رجوع شود).

      آية الله سبحاني: بدون نياز به تجديد نيت و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه فعليه بعد از اتمام اعمال حج، هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت حج را در سال هاي بعد اعاده کند (کتاب الحج، ج1، ص77).

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احوط بلکه اقوي عدم کفايت از حَجةالاسلام است و همچنين نسبت به مجنون، بنابراين اگر سال هاي بعد مستطيع بودند حجةالاسلام را به جا آورند. (مناسک عربي، ص14، مسأله 14)

      آية الله فاضل: هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت، حج را در سال هاي بعد اعاده کند (مناسک، ص10).

      آية الله مکارم: احتياط واجب در هر دو، اعاده بعد از آن است، درصورتيکه مستطيع شوند.

      [5].آية الله فاضل: اگر کسي در ميقات مجنون بود، همراهان او مي توانند او را رجاءً مثل کودک غير مميز محرم کنند و چنانچه قبل از درک مشعر عاقل شود کفايت از حَجّةالاسلام مي کند. و احتياط اين است که به اذن ولي شرعي، او را محرم کنند. و احتياط مستحب آن است که در سال هاي بعد اگر مستطيع شد حَجّةالاسلام را اعاده کند.

      آية الله زنجاني: اگر مجنون، قبل از مشعر، عاقل شود و مستطيع باشد، چنانچه بتواند احرام ببندد و پس از انجام اعمال عمره تمتع و احرام حج، مشعر را درککند، بايد به احرام عمره تمتع محرم گردد و اگر نمي تواند، به حج افراد محرم مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند؛ در غير اين صورت بايد در اولين سالي که مي تواند حج به جا آورد.

      آية الله سبحاني: واحتياط مستحب است در سال هاي بعد اگر مستطيع شد اعاده کند.

      [6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي: اين حج کافي از حَجّةالاسلام
      مي باشد.

      آية الله زنجاني: مگر در صورتي که در نيت احرام انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.

      آية الله سبحاني،آية الله مکارم: در صورتي که قصد مأمور به واقعي را داشته باشد کفايت مي کند.

      [7].آية الله اردبيلي: اقوي اين است که صحّت حج او متوقف بر اذن ولي نيست گرچه تصرفات مالي او بدون اذن ولي مشروع نيست و در مواردي که حج او مستلزم تصرفات مالي نيست، رفتن به حج اشکال ندارد.

      آية الله بهجت: احرام صبّي مميز صحيح است و احوط در صورت استلزام تصرف در مال، اذنِ ولي است در صحّت آن. (کتاب حج ص4).

      آية الله زنجاني: ولي اگر انجام حج، مستلزم تصرف در اموال کودک باشد، پس چنانچه ولي، مصلحت کودک نداند بايد مانع حج رفتن کودک گردد، و در هر حال اگر حج به جا آورد صحيح است، لکن کفايت از حجةالاسلام نمي کند.

      آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: حج براي غير مکلف مميز مستحب است ولي کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند و اذن ولي در صحّت حجّ او شرط نيست، اگرچه در مواردي که حج او موجب تصرّف در اموالش مي شود، براي تصرّف، اذن ولي لازم است. (آداب و احکام حج، مسأله 5).

      آية الله سيستاني: بعيد نيست که در صحّت آن اذن ولي معتبر باشد. (مناسک، مسأله 6).

      آية الله مکارم: ولي اگر تصرف در مال خود مي کند، بايد به اذن ولي باشد.

      [8].آية الله بهجت: صحيح است احرام ولي از طفل غير مميز و از مجنون، و متولّي نيت احرام طفل، ولي حاضر مي شود، و تمام اعمال حج را آنچه را متمکن است طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي و آنچه را متمکن نيست ولي از جانب او انجام مي دهد از آن جمله تلبيه احرام است که اگر متمکن باشد طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي، وگرنه ولي نايب مي شود. (کتاب حج ص4).

      آية الله تبريزي: استحباب احجاج، اختصاص به طفل غير مميز ندارد بلکه احجاج طفل مميز هم بر ولي او مستحب است.

      [9].آية الله زنجاني: کودکي که در تحت سرپرستي کسي به سفر حج آمده است و خودش نمي تواند مستقلاً اعمال را به جا آورد، مستحب است که سرپرستش او را محرم کند و اگر کودک با تلقين هم نمي تواند به شکل صحيح تلبيه بگويد، آن شخص از طرف او تلبيه مي گويد.

      آية الله سبحاني: اين طفل را براي حج يا براي عمره محرم مي کنم.

      [10].آية الله اردبيلي: مشکل است، بلکه در صورت مخالفت با ولي شرعي جايز نيست. البته در اين مسأله مادر ملحق به ولي شرعي است.

      آية الله بهجت: ولي در اين مقام عبارت است از ولي در مال؛ مثل اب وجدّابي و وصي ايشان و حاکم و امين حاکم. و ولايت مادر در احرام طفل و ساير اعمال حج خالي از وجه نيست. (رساله ذخيرة العباد، ص5).

      آية الله خويي: در صورتي که مستلزم تصرف در اموال طفل نباشد والا اذن ولي شرعي لازم است. (معتمد، ج1، ص36)

      آية الله زنجاني: ولي در اين امر کسي است که شرعاً اختيار دارد کودک را به سفر حج ببرد؛ خواه پدر يا جد باشد يا غير آنها.

      آية الله سيستاني: ولي طفل در اين امر کسي است که حق حضانت و سرپرستي او را دارد، چه پدر و مادر او باشند و چه غير آنها. (مناسک، مسأله 11).

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: قدر متيقن از ولي در اين امر نسبت به بچه غير مميز،

      ولي شرعي است؛ مانند پدر و جد و يا وصي يکي از آن دو، و همچنين حاکم و امين از طرف حاکم و يا وکيل يکي از آنها، و امّا غير ولي شرعي مانند عمو و دايي و برادر، محال اشکال است، اگر چه کفيل و نگهدار بچه باشد، لکن مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است زيرا نسبت به او دليل خاصي داريم، و امّا در بچه مميز در مواردي که اجازه ولي لازم است اجازه غير ولي شرعي کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص13، مسأله11).

      آية الله سبحاني: علاوه بر ولي،مادر وهمچنين کسي که متکفل امور کودک غير مميز است مي تواند کودک را محرم نمايد. ودر مورد اخير احتياطاً از ولي کودک اجازه بگيرد.

      آية الله فاضل: مقصود از ولي، همان ولي شرعي است، ولي مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است.

      آية الله مکارم: ولي به اذن ولي شرعي انجام مي دهد.

      آية الله نوري: در غير ولي شرعي، محل اشکال است.

      [11].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: اين حکم در مورد احجاج صبي غير مميز است و همينگونه است حکم مذکور در مسأله 11 و 12 و 13.

      آية الله تبريزي: اين حکم در مورد احجاج صبي است.

      آية الله زنجاني: در مورد کودکي که مستقلاً محرم شده است ولي وظيفه خاصي ندارد، امّا در مورد کودکي که ولي او را محرم کرده است موظف است که با نهي خود يا ممانعت عملي او را از محرمات احرام باز دارد؛ و در اين امر فرقي بين مميز و غير آن نيست.

      [12].آية الله زنجاني: در غير صيد کفاره ندارد و در صيد، چنانچه ولي کودک، او را محرم کرده باشد، کفاره بر عهده اوست و در غير اين صورت بر عهده خود طفل است.

      [13].آية الله اردبيلي: در غير صيد کفاره بر ولي نيز واجب نيست.

      آية الله بهجت: فداء صيد مولي عليه بر ولي است (که با مباشرت او عمل مولي عليه صحيح است) و کفاره موجب هدي بر ولي است در آنچه عمد و خطا کفّاره دارد بلکه در آنچه عمد فقط کفّاره دارد و صبي عمداً مرتکب شد ثبوت کفاره بر ولي که سبب است خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص5).

      آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: ظاهراً کفارات ديگر، در غير صيد نه بر ولي واجب است و نه در مال طفل، ولي کفاره صيد بر ولي واجب است. (مناسک، ص13، مسأله 9).

      آية الله خامنه اي:اگر غير بالغ يکي از مُحرّمات احرام را مرتکب شود، چنانچه آن عمل حرام باشد، کفاره آن بر عهده ولي اوست، اما در مورد کفارات ديگر، ظاهر آن است که پرداخت آن واجب نيست نه بر ولي و نه از مال خود غير بالغ. (مناسک حج، م5).

      آية الله سيستاني: کفاره صيد غير مميز بر ولي اوست و در غير آن، بر نابالغ کفاره نيست؛ نه در مال او و نه در مال وليش.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: کفاره صيد بر ولي طفل است، و اما در وجوب ساير کفارات بر ولي اشکال است، اگر چه احوط اين است که برعهده ولي است. (مناسک عربي، ص13، مسأله13).

      آية الله مکارم: اين احتياط مستحب است.

      [14].آية الله تبريزي: قرباني بچه غير مميز بر ولي او است که او را به حج برده و چنانچه پول آن را نداشت و خود بچه مالي داشت، از مال او قرباني تهيه مي کند وگرنه ولي روزه مي گيرد.

      آية الله زنجاني: اگر کودک مستقلاً حج به جا مي آورد قرباني بر عهده خود اوست و اگر ولي يا مأذون از طرف او، کودک را به حج آورده است، پول گوسفند برعهده ولي اوست، هر چند کودک، مميز باشد و پول داشته باشد، و اگر ولي پول ندارد از مال کودک، قرباني تهيه مي کند و اگر کودک هم ندارد از طرف او روزه مي گيرد.

      آية الله سبحاني: واگر مادر طفل را محرم کند هزينه قرباني برعهده ولي است مگر اينکه خود مادر قبول کرده باشد.

      آية الله سيستاني: پول قرباني بچه غير مميز بر ولي اوست (مناسک، مسأله 12).

      آية الله فاضل: و اگر تمکن نداشت از طرف طفل روزه بگيرد، و چنانچه خود ولي نيز حج تمتع انجام داده و فقط تمکن از يک قرباني دارد، آن را براي طفل قرباني کند و براي خودش روزه بگيرد.

      [15]. آية الله بهجت: در صورت تمکن، احوط آن است که در حال طواف، هر دو طاهر باشند و نماز طواف را هر دو بخوانند و سنگ ريزه را در دست طفل يا مجنون بگذارد و ولي با آن کيفيت رمي و نيت نمايد و در تمام افعال آنچه در غير نيت مي تواند انجام دهد، ولي متصدّي نيت مي شود (کتاب حج، ص4).

      آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در وقتي که مي خواهد طفل را طواف دهد، واجب است او را وضو دهد، اگر چه به صورت وضو باشد. (مناسک، ص14، مسأله 7).

      آية الله زنجاني: براي طواف دادن کودک غير مميز لازم نيست که کودک يا ولي او با وضو بوده و بدن و لباسشان پاک باشد.

      آية الله فاضل: در اعمالي که نياز به وضو دارد، احتياطاً طفل را وضو بدهد و خودش هم وضو بگيرد.

      [16].آية الله سبحاني: در اين صورت حج او مجزي است.

      آية الله فاضل: اگر از همانجا مستطيع باشد.

      [17].آية الله مکارم: و کافي است که از همان محل مستطيع باشد.

      [18].آية الله بهجت: ولو به حصول عتق قبل از وقوف مشعر به نحو متقدّم، پس قبل از عتق، حج و عمره بر او واجب نيست، اگر چه زاد و راحله را مالک بذل نمايد و حج با اذن مالک صحيح است ولي مجزي از حَجّةالاسلام نيست. (کتاب حج، ص5).

      [19]. آية الله خامنه اي: استطاعت؛ که مشتمل بر چند امر است:الف) استطاعت مالي؛ب) استطاعت بدني و جسمي؛ج) استطاعت طريقي (ايمن بودن راه ها)؛د) استطاعت زماني (مناسک حج، ص13، شرط سوم).

      آية الله زنجاني: و امنيت داشتن در سفر و اينکه تشرف به حج زندگيش را مختل نکند و مستلزم هتک حيثيت او نيز نباشد.

      [20].آية الله سيستاني: اگر به آن نياز داشته باشد.

      آية الله سبحاني: فردي مستطيع است که علاوه بر تأمين هزينه هاي رفت وبرگشت واقامت در مکه ومشاعر، قدرت مالي برمقدمات حج مانند هزينه هاي گذرنامه وعوارض خروج و... را داشته باشد وپس از بازگشت از حج آبرومندانه زندگي کند وبه اصطلاح فقها رجوع او به کفايت باشد.

      [21].آية الله بهجت: و نيز اظهر وجوب حج و تحقق استطاعت است بر کسي که فعلاً زاد و راحله را ندارد ولي مي تواند به مناسبت موقعيت شغلي خود، بدون استيجار که بعداً ذکر مي شود در بين راه کسب کند، و با کسب لايق به شأن، حوايج مناسب هر وقت را تحصيل نمايد بدون خطر و با اطمينان به حصول، مثل خدمت کردن در کاروان به اعمالي که در غير سفر، شغل او همان هاست (کتاب حج، ص9).

      [22].آيات عظام بهجت، صافي، فاضل، گلپايگاني: داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود را داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد، يا خواسته باشد در جاي ديگر غير از وطن خود ساکن شود، بايد هزينه رفتن به آنجا را داشته باشد، و دارا بودن هزينه بازگشت به وطن لازم نيست.

      آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود يا جايي که دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولي اگر قصد رفتن به جايي دورتر از وطن خود را داشته باشد، داشتن هزينه برگشت به وطن کافي است (البته مقصود جايي است که از نرفتن به آنجا به حرج نمي افتد) (مناسک، مسأله 22).

      [23].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه قصد بازگشت به وطن را داشته باشد و اگر قصد داشته باشد که به محل ديگري برود و سکونت گزيند، چنانچه هزينه رفتن به آن محل از هزينه رفتن به وطن بيشتر باشد داشتن هزينه مازاد بر بازگشت به وطن شرط استطاعت نيست مگر اينکه رفتن به آن محل به جهت ضرورت و حاجت باشد.

      آية الله بهجت: به نحوي که به واسطه حج ناچار به تبديل محل اقامت و مسکن نشود (کتاب حج، ص9).

      آية الله زنجاني: داشتن هزينه بازگشت در صورتي معتبر است که مکلف، نياز به برگشت داشته باشد.

      آية الله سبحاني: اگر قصد بازگشت به غير وطن خود را دارد، دارا بودن هزينه بازگشت به آنجا در صورتي معتبر است که بيشتر از هزينه بازگشت به وطن نباشد مگر در صورتي که پس از خروج از وطن خود، از بازگشت به آنجا ممنوع شده باشد، در اين صورت دارا بودن هزينه بازگشت به محل ديگري که قصد استقرار در آنجا را دارد نيز معتبر است. (کتاب الحج، ج1، ص108)

      [24].آية الله بهجت: ضرورت شخصيه يا شأنيه.

      [25].آية الله زنجاني: داشتن ضروريات زندگي در استطاعت معتبر نيست، بلي کسي که بعضي از ضروريات زندگي خود را ندارد و مالي به مقدار مخارج حج به دست آورده که اگر آن را در راه سفر حج هزينه کند براي تهيه لوازم زندگي به مشقت شديد مي افتد يا در تهيه آنها با آبروريزي مواجه مي شود مستطيع نمي باشد؛ البته در صورتي که اگر حج هم نرود اين مال را در تهيه ضروريات زندگيش مصرف نمي کند مستطيع مي باشد.

      آية الله سبحاني: مسلماً شؤون افراد و محيط زندگي در تعيين حدود ضروريات مؤثر است.

      [26].آية الله مکارم: خواه ملکي باشد يا اجاره اي که با شؤون او سازگار باشد.

      [27].آية الله بهجت: در حدي که کافي براي شخص و شأن او باشد (کتاب حج، ص8 و 26).

      [28].آية الله خامنه اي:شئون عرفي اشخاص با هم متفاوت است. کسي که داشتن مسکن شخصي از ضروريات زندگي او يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سکونت در منزل استيجاري يا عاريه اي و يا وقفي براي او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او مي شود، براي تحقق استطاعت او، داشتن خانه ملکي شرط است. (مناسک حج، م21).

      آية الله سيستاني:... و نداشتن آن موجب حرج باشد.

      [29].آية الله صافي: و نداشتن آن حرجي باشد.

      [30].آية الله اردبيلي: ولي کساني که اهل ساده زيستي و قناعت هستند و چنانچه به حج هم نروند لوازم زندگي معمولي را نمي خرند، هرگاه لوازم زندگي را نخريده و به حج بروند، حج آنها حجةالاسلام محسوب مي شود.

      آية الله خويي: به پاورقي مسأله 18 مراجعه شود.

      آية الله زنجاني: کسي که براي سفر حج بايد لوازم زندگي خود را بفروشد و پس از
      بازگشت براي تهيه آن با مشکل روبرو مي شود مستطيع نيست والاّ با داشتن ساير شرايط مستطيع است و به هر شکلي حج به جا آورد کافي است؛ هر چند ضروريات اوليه زندگيش را خرج سفر حج کند.

      آية الله سبحاني: اگر پس از بازگشت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.

      [31].آية الله اردبيلي: و قصد ازدواج نيز دارد.

      آية الله خامنه اي: و ترک ازدواج موجب مشقّت يا حرج او شود و بتواند ازدواج کند. (مناسک حج، م15).

      آية الله زنجاني: چنانچه انجام حج باعث شود که براي تهيه مخارج ازدواج به مشقت شديد بيفتد يا به کارهايي که موجب وهن اوست، مجبور شود مستطيع نمي باشد؛ بلي اگر اين مال را در امر ازدواج مصرف نمي کند مستطيع است.

      آية الله سبحاني: کسي که امکان مالي براي حج دارد ولي ازدواج نکرده وبه آن نيازمند است ازدواج او مقدم بر حج است خواه زندگي بدون ازدواج براي او سخت باشد يا نباشد.

      آية الله فاضل: بهطوري که ترک ازدواج موجب مشقت يا ضرر باشد.

      آية الله نوري: به طوري که اگر متأهّل نشود به زحمت مي افتد يا به حرام افتد در صورتي...

      [32].آية الله اردبيلي: هرچند در صورت ترک ازدواج يا تأخير در آن دچار حرج يا بيماري يا انجام کار حرام نشود.

      آية الله بهجت: اگر در ترک نکاح مشقت غير قابل تحمّل به حسب عادت بود يا خوف مرض يا خوف وقوع در حرام بود، اظهر جواز صرف در نکاح است و همچنين اگر قبل از رسيدن وقت سير کاروان حج، صرف در نکاح کند، اما بعد از رسيدن وقت سير نمي تواند صرف در نکاح نمايد، به نحوي که متمکن از حج در آن سال نمي شود نه در صورت تمکن از جمع بين آن دو. (کتاب حج، ص12).

      آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود. آية الله خويي: اضافه فرمود: بلي اگر بنابر صرف نکردن آن مال در نياز خود داشت حج بر او واجب است. (تعليقه عروه، ج2، ص234).

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر ترک تزويج مستلزم حرج باشد به نحوي که عرفاً بگويند مستطيع نيست واجب نمي شود و الاّ حج بر او واجب و مقدّم است. (مناسک عربي، ص18، مسأله 32).

      آية الله مکارم: منظور از نياز اين نيست که به خاطر ترک آن به عسر و حرج بيفتد بلکه همين اندازه که ازدواج از شؤون زندگي او باشد کافي است.

      [33].آية الله زنجاني: کسي که تمام هزينه حج را ندارد ولي از ديگري به مقدار مورد نياز حج طلبي دارد که وقت پرداخت آن است چنانچه مديون بتواند بدهي خود را بپردازد و طلبکار نيز بتواند بدون مشقت و آبروريزي به طلب خود برسد مستطيع بوده حج بر او واجب مي شود و اگر انجام حج متوقف بر مطالبه قرض باشد مطالبه آن نيز واجب مي گردد و چنانچه بتواند طلب خود را به مبلغ کمتري بفروشد و پول آن به مقدار مورد نياز حج باشد، چنانچه اين کار بر او مشقت شديد نداشته باشد مستطيع بوده حج بر او واجب مي گردد؛ هر چند در اين فروش ضرر کند.

      [34].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و نيز مي تواند ولو با کمک غير و اقامه دعوي در نزد حاکم شرع و يا با رجوع به حاکم غير شرعي ـ در صورتي که استيفاي حقّ، موقوف بر آن باشد، بنابر اقوي ـ آن را وصول نمايد، گرفتن و رفتن به حج واجب است. (احکام و آداب حج، مسأله 29).

      [35].آية الله سبحاني: وگرفتن طلب چندان مشکل نيست در اين صورت بايد طلب خود را مطالبه کند وبه حج برود مگر اينکه بدهکار طلب اورا نپردازد.

      آية الله سيستاني: مستطيع است و واجب است حج برود هر چند با مطالبه و صرف آن مال در حج باشد و همچنين است اگر بدهکار دارا باشد و نپردازد ولي بتواند هر چند با رجوع به حاکم جور حق خود را بگيرد يا بدهکار منکر باشد ولي بتواند آن را اثبات کند و بگيرد يا بتواند از اموال او از باب تقاص بردارد.

      [36].آية الله بهجت: اگر تحصيل آن، متوقّف بر مراجعه به دادگاه اگر چه حاکم جور باشد، لازماست مراجعه نمايد در صورتي که موجب ضرر و حرج فوق حد مسامحه نباشد، و در تضرّر ماليغير مجحف و نيز ضرر حالي مثل ذلت نفس و نقص جاه نزد حاکم جور تأمّل است و اقربّوجوب مطالبه است با عقلائي بودن تن دادن به اين ضرر با قطع نظر از تکليف به حج (کتاب حج، ص10).

      [37].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين مسأله قائل شده اندکه اگر بتواند دَين را بفروشد و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد و براي او مشقت نداشته باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.

      آية الله سيستاني: اگر بتواند دَين را بفروشد به نحوي که اجحاف در حق او نباشد، و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.

      آية الله فاضل: اگر بتواند دَينش را به مقدار کمتر بفروشد در صورتي که موجب ضرر و مشقّت نباشد. و اين مقدار براي حج کافي باشد مستطيع است و بايد حج انجام دهد.

      [38].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بداند به صرف ابراز، مديون بدون هيچ حرجي طلب وي را مي پردازد و مطالبه هم مخالف با شأن او نباشد.

      [39].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در صورتي که اگر مطالبه کند بدهکار خواهد پرداخت، بايد مطالبه کند و به حج برود.

      آية الله سيستاني: اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهکار باشد همچنان که معمولاً چنين است.

      آية الله صافي: حکم مسأله در صورتي که فروش دين مؤجّل به نقد ممکن نباشد والاّ فروش آن مانند فروش ساير اموال واجب است.

      آية الله فاضل: مگر آنکه يقين باشد که اگر مطالبه کند مديون حاضر به پرداخت آن مي شود، که در اين صورت مطالبه لازم است.

      آية الله گلپايگاني: و اگر شک داشته باشد که مديون با مطالبه مي پردازد يا نه، به جهت آنکه احتمال استطاعت مي دهد، و تمکن از فحص دارد، احتياط در مطالبه است، و مطالبه در اين فرض فحص از استطاعت است، نه تحصيل استطاعت. (آداب و احکام حج، مسأله 29).

      آية الله مکارم: اگر مطالبه محذوري ندارد بايد مطالبه کند.

      [40].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد، طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.

      آية الله سبحاني: البته اين نوع حج نيز از حجة الإسلام کفايت نمي کند.

      [41].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)

      [42].آية الله بهجت: قرض گرفتن براي حج تحصيل استطاعت است و واجب نيست. مگر آنکه مالي داشته باشد بالفعل که مي تواند پس از حج با فروش و استبدال آن اداي دين کند که در اين صورت قرض گرفتن واجب است با عدم تمکن از فروش آن قبل از حج و اگر مالي که با آن اداي دين مي نمايد بعد از حج تحصيل مي شود، پس در وجوب حج فعلاً تأمّل است (کتاب حج، ص11).

      آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند ولي فعلاً نمي تواند آن را بفروشد يا در آن تصرّف کند حج بر او واجب خواهد بود (مناسک، مسأله 33).

      آيات عظام خويي، زنجاني، صافي، فاضل، گلپايگاني:هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد، و قدرت پرداخت آن را بدون مشقّت (آية الله زنجاني: مشقت شديد) بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.

      آية الله سيستاني: مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).

      [43].آية الله بهجت: از حقوق النّاس.

      آية الله سبحاني: هرگاه فرد مستطيع به شخصي بدهکار است ولي وقت آن نرسيده اگر مطمئن باشد چنانچه به حج برود مي تواند بدهي خود را بپردازد برچنين فردي حج واجب است.

      [44].آية الله زنجاني: چنانچه هزينه کردن اين پول در سفر حج باعث مي شود که نتواند بدهي خود را بپردازد، يا پرداخت بدهي با مشقت شديد يا با وهن او همراه مي گردد، مستطيع نيست والاّ مستطيع مي باشد؛ و فرقي بين بدهي مدتدار و غير آن نيست. و در هر حال اگر بدهي خود را نمي پردازد حج بر او واجب مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند.

      [45].آية الله اردبيلي: و اذن به تأخير هم بدهد.

      [46].آية الله بهجت: بنابر عدم فعليت وجوب ادا مگر بعد از مطالبه (کتاب حج، ص11).

      آية الله تبريزي: در صورتي حج واجب مي شود که بدون حرج و مشقّت قادر به ادا باشد.

      آية الله خويي: بلي اگر دين خود را ادا نکند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنين فردي حج به جا آورد مجزي از حجةالاسلام مي باشد. (تعليقه عروه، ج2، ص236).

      آية الله سبحاني: حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه بدهي او مدتدار باشد و مدت آن به قدري طولاني باشد که اطمينان عرفي به تمکن از اداي بدهي در مدت ياد شده را داشته باشد مثل کشاورزي که بدهي مدتدار براي پنج سال بعد دارد و مي داند که با درآمد يک سال کشاورزي خود به راحتي بدهي خود را مي تواند ادا کند. (کتاب الحج، ج1، ص128)

      [47]. آية الله سيستاني: اگر انسان مال وافي به هزينه حج را داشته، و به همان مقدار هم مقروض باشد، بنابر اظهر حج بر او واجب نخواهد بود، و همچنين اگر کمتر از آن مقدار، مقروض باشد، به طوري که اگر مقدار قرض برداشته شود، باقيمانده آن وافي به هزينه حج نباشد، که در اين صورت هم حج بر او واجب نخواهد بود، و فرقي نيست بين اينکه وقت پرداخت بدهي رسيده باشد يا نه، مگر اينکه آن قدر، وقت پرداخت دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند؛ مانند پنجاه سال. (مناسک، مسأله 34).

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اگر مي داند که طلبکار از طلب خود خواهد گذشت، و يا
      بنابر مسامحه دارد (مثل مهريه بعض زنان) چنين دَيني مانع استطاعت نيست. (احکام و آداب حج، مسأله 34).

      آية الله فاضل: يعني مخير است بين انجام حج و اداي دين و در صورت انجام حج کفايت از حجّةالاسلام مي کند.

      [48].آية الله بهجت: يا کفّاره يا نذر (کتاب حج، ص10).

      [49].آية الله تبريزي، آية الله خويي: حکم ساير ديون را دارد الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد، که در صورتي مستطيع مي شود که غير از آنها مخارج حج را داشته باشد.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حکم ساير ديون را دارد، الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد که مقدم بر ساير ديون است.

      آية الله فاضل: يعني بر ذمّه او تعلق گرفته است.

      [50].آية الله اردبيلي: و يا اينکه از ولي خمس اجازه بگيرد تا خمس را به تأخير بيندازد و بعد از حج از مالي که به دست مي آورد و مي داند که به مقدار بدهي اش خواهد بود، خمس را بپردازد.

      آية الله زنجاني: البته اگر خمس يا زکات در اموالش نباشد بلکه بر عهده او آمده در صورتي
      که خمس و زکات را نپردازد يا اگر علاوه بر آنها هزينه حج را نيز داشته باشد، مستطيع
      است.

      [51].آية الله تبريزي: اگر مي داند در همان سال ساير شرايط استطاعت حاصل مي شود، حفظ استطاعت مالي لازم است وگرنه لزوم ندارد و اگر اطمينان به زوال عذر تا آخر عمر ندارد، بنابر احتياط در همان سال نايب بگيرد و چنانچه عذرش زايل شد و استطاعت مالي باقي بود بنابر احتياط دوباره خودش حج به جا آورد.

      آية الله سبحاني: استطاعت بدني شرط مباشرت است اين افراد با يأس از بهبودي بايد نائب بگيرند.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد واجب است نايب بگريد، بلکه احوط نايب گرفتن است براي کسي که اميد خوب شدن دارد، پس اگر رفع عذر شد، خودش نيز به حج برود، مگر اينکه پس از رفع عذر استطاعت مالي نداشته باشد. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 18 ص431).

      [52].آية الله اردبيلي: و از تمکن در آينده نيز مأيوس است.

      آية الله خويي: اگر دارا و ثروتمند است و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و بامشقت است بايد نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63).

      آية الله زنجاني: اگر احتمال مي دهد که بتواند در آينده همزمان با متعارف مردم منطقه، به حج مشرف شود ـ ولو با تحصيل استطاعت طريقي و بدني و... ـ فوريت حج از او ساقط است، ولي بايد استطاعت از جهات غير مالي را تحصيل کند تا بتواند به حج مشرف گردد و اگر راه انجام حج منحصر به استفاده از اين پول باشد تا نياز مبرمي پيش نيامده نبايد آن را مصرف کند؛ لکن اگر ضرورتي پيش آمد و مال را مصرف کرد از استطاعت مي افتد، لذا در کشورهايي که ـ مانند ايران ـ باز شدن راه حج، منحصر به ثبتنام است بر کسي که استطاعت مالي دارد ثبتنام واجب است. و کسي که استطاعت مالي دارد چنانچه از پيدا کردن استطاعت از جهات ديگر نااميد است بايد با قصد قربت براي حج در اولين سال ممکن نايب بگيرد و اين حج کفايت از حجةالاسلام مي کند، هر چند عذر او برطرف شود؛ و فرقي بين بيماري و غير آن نيست؛ و در هر حال کسي که استطاعت مالي دارد اگر با تحمل حرج، خودش حج به جا آورد مجزي است.

      آية الله سيستاني: کسي که تمکن مالي دارد ولي توانايي مباشرت حجّ را ندارد و اميد اينکه بتواند در آينده انجام دهد ندارد، واجب است نايب بگيرد و اگر مباشرت براي او حرج و مشقّت داشته باشد، مي تواند نايب بگيرد، گرچه مباشرت افضل است و به هر حال همچنان که وجوب مباشرت فوري است، وجوب استنابه نيز فوري است.

      آية الله مکارم: يعني در موقع حج استطاعت بدني و باز بودن راه را ندارد.

      [53].آية الله بهجت: در صورتي که موضوع وجوب استنابه، که يأس از رفع مانع است، محقّق نشده باشد. (کتاب حج، ص18 و 19).

      آية الله گلپايگاني: بلي اگر علم داشته باشد که در آن سال متمکن از رفتن به حج است، جواز مصرف کردن وجه در غير حج (خصوصاً در اوان خروج مردم براي حج) مشکل است، و اگر استطاعت مالي بعد از استطاعت طريقي حاصل شده باشد، تصرف در آن مال در زماني که مردم آماده براي حج مي شوند جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 37).

      [54].آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.

      [55].آية الله اردبيلي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند تا از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست مشروط بر اينکه احتمال عقلايي بدهد که بعداً بتواند با اين مال به حج برود.

      آية الله فاضل: حتي اگر اول ماه محرم باشد که هنوز چندين ماه به موسم حج باقي است.

      [56].آية الله سبحاني:نمي تواند خود را از استطاعت نسبت به همان سال خارج کند حتي اگر ماه هاي حج نرسيده باشد اما حفظ استطاعت نسبت به سال هاي بعد لازم نيست مگر اينکه به خاطر زيادي زائر، دولت ناچار باشد افراد را به صورت تدريجي به حج اعزام کند. در اين صورت احتياطاً بايد تمکن مالي خود را حفظ کند. (کتاب الحج، ج1، ص158)

      [57].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند هر چند ديگر نتواند به حج برود ولي در صورتي که آن مال را بهطور نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل ننمايد. و اگر نموده با خود معامله مستطيع کند به اينکه سال آينده به حج برود با احتياطاتي که سبب قطع به اجزاء از حَجّةالاسلام است (يعني احتياطاً سعي در تحصيل و حفظ استطاعت شرعيه براي خود در وقت سير کاروان در سال آينده بنمايد نه صرف استطاعت عقليه) و اگر معامله نه براي فرار است بلکه براي حاجت فعلي است که متمکن از برآورده شدن آن نمي شود، مگر بعد از وقت سير يا وقت حج اظهر جواز آن است (کتاب حج، ص11).

      آية الله خويي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست.

      آية الله سيستاني: در تفصيل تمکن از مسير مي فرمايند: اگر در آن تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند، و براي او مشخص شده باشد که قدرت رفتن به حج در روزهاي آن را داشته باشد، بنابر اظهر حج در ذمّه او مستقر است، ولي اگر قدرت رفتن براي او مشخص نشده باشد، حج در ذمّه او مستقر نيست. (مناسک، مسأله 39).

      [58].آية الله خويي، آية الله سيستاني: تصرّف در مال جايز نيست و واجب است مال را حفظ کند و خود را از استطاعت خارج نکند. (حاشيه بر عروة الوثقي).

      آية الله سبحاني: در صورتي که تنها راه تشرّف به حج صبر کردن در نوبت به مدت چند سال باشد، نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند.

      آية الله صافي: اگر اطمينان دارد که در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند بنابر احتياط نمي تواند در مال تصرف کند.

      آية الله گلپايگاني: اگر اطمينان دارد در سال هاي بعد از آن جهات استطاعت پيدا مي کند نمي تواند در مال تصرف کند.

      [59].آية الله اردبيلي: مگر اينکه باز شدن راه در سال هاي بعد با پرداختن هزينه در سال هاي قبل ميسر شود.

      آية الله خامنه اي:کسي که مستطيع شده، نمي تواند بعد از رسيدن زماني که بايد مال را براي رفتن به حج، صرف کند، خود را از استطاعت خارج نمايد. بلکه احتياط واجب آن است که قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نکند. (مناسک حج، م32)

      آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

      [60].آية الله زنجاني: به قدري زياد باشد که در تهيه آن مشقت شديد يا هتک حيثيت باشد...

      [61].آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر ضرر زايد بر مقدار متعارف و موجب اجحاف باشد، ولو موجب حرج و مشقّت هم نشود، حج واجب نيست و اما اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (معتمد ج1، ص95 و مناسک مسأله 21).

      [62].آية الله بهجت: اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و به حد غير عقلايي نرسد و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (مناسک، م18).

      آية الله گلپايگاني: مگر آنکه ضرر به نحوي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.

      [63].آية الله خامنه اي:ولي اگر توانايي پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن اجحاف بر او باشد واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست. (مناسک حج، م16)

      آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.

      [64].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر خانه وقفي و يا غير وقفي در اختيار اوست؛ بهطوري که کسر شأن او نبوده و بدون سختي و حرج، از داشتن خانه ديگر بي نياز است و احتمال از دست رفتن آن خانه نيست، اگر خانه ملکياي دارد که قيمت آن وافي به مخارج حج و يا تتميم آن باشد، واجب است خانه ملکي خود را فروخته و صرف مخارج حج کند، و همچنين است نسبت به ديگر چيزهايي که مورد نياز بوده، و از غير راه ملکيت رفع احتياجش شده باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 24).

      آية الله سبحاني:که زايد بر مؤونه زندگي است.

      [65].آية الله بهجت: اگر حرجي يا ضرري نباشد (کتاب حج، ص8).

      آية الله تبريزي: اگر بخواهد حج نمايد بايد آن را به مقدار زيادي کمتر از قيمت بفروشد، فروشش واجب نيست. (مناسک، مسأله 21).

      آية الله خويي: اگر باعث ضرر کلّي شود فروشش واجب نيست.

      آية الله سبحاني، آية الله سيستاني:مگر اينکه اجحاف بر او باشد. (مناسک عربي، مسأله 21).

      [66].آية الله سبحاني: تفاوت قيمت به قدري زياد باشد که عرفاً تحمل آن براي او حرجي به شمار آيد.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجحاف و ضرر به حدّي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.

      آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.

      [67].آية الله زنجاني: مشقت شديد يا هتک حيثيت.

      [68].آية الله خامنه اي: حکم مسأله قبل را دارد. (مناسک حج، م16)

      آية الله سبحاني: مگر اينکه نوعي اجحاف وخسارت غير قابل تحمل براي او باشد.

      [69].آية الله بهجت: به حاشيه مسأله 16 مراجعه شود.

      آية الله خويي: اگر با فروش آنها به حرج نمي افتد، حج واجب است. (مناسک، مسأله 22).

      آية الله سبحاني: واگر بفروشد با پول آن مي تواند هزينه حج خود را تأمين کند، چنين فردي مستطيع است.

      [70].آية الله سبحاني: فروش کتب ملکي حتي در صورت وجود کتب موقوفه براي حج واجب
      نيست. چون کتب موقوفه عرفاً جايگزين کتب ملکي در رفع نياز نمي باشد. (کتاب الحج، ج1، ص125)

      آية الله نوري:که در پيش او است.

      [71].آية الله سيستاني: و استفاده از آنها بر او حرجي نباشد. (مناسک عربي، مسأله 24).

      آية الله فاضل، آية الله نوري: و منافات با شأن او نداشته باشد و موجب حرج بر او نباشد.

      آية الله مکارم: به طوري که هر ساعت نياز داشته باشد، بدون زحمت در اختيار او قرار بگيرد.

      [72].آية الله اردبيلي: فروش کتاب هاي ملکي براي رفتن به حج واجب نيست ولو اينکه کتب موقوفه در دسترس باشند.

      [73].آية الله اردبيلي: بلکه وجوب آن خالي از قوت نيست.

      آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني: لازم نيست فحص و تحقيق کند هر چند احوط است.

      آية الله بهجت: اضافه اي دارد مگر اينکه عسر و حرج باشد. (مناسک، مسأله 34).

      آية الله خامنه اي: ملاک استطاعت براي حجّ، توانايي اداي آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر کسي اعتقاد دارد که به اين نحو استطاعت ندارد لکن احتمال مي دهد که اگر تحقيق و تلاش کند بتواند راهي بيابد که با وضع مالي فعلي اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولي اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالي خود را بررسي کند. (مناسک حج، م17)

      [74].آية الله اردبيلي: نذرش در صورتي صحيح است که در زمان خواندن صيغه نذر، مستطيع نباشد و در همان سال نيز مستطيع نشود وگرنه نذرش باطل است. بنابراين هرگاه با وجود چنين نذري بعداً مستطيع شود، بايد حج به جا بياورد و عمل به نذر، لازم نيست؛ پس در صورت مستطيع شدن حتي اگر معصيت کند و به حج نرود، عمل نکردن به نذر، کفاره ندارد.

      آية الله زنجاني: اگر عمل به نذر باعث شود که ديگر نتواند حج به جا آورد حتي در آينده، نذر منعقد نمي شود، ولي اگر عمل به نذر تنها باعث تأخير حج مي شود، چنانچه قبل از حصول استطاعت، نذر کرده باشد بايد به نذر عمل نمايد و اگر عمل نکرد حج بر او واجب مي شود و چنانچه قبل از نذر، استطاعت مالي پيدا کرده باشد بايد حج به جا آورد، ولي اگر حج به جا نياورد بايد به نذرش عمل کند.

      [75].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، گلپايگاني: نذر منحل مي شود و بايد به حج برود.

      آية الله سبحاني: اگر پس از نذر مستطيع شود بايد عمل به نذر را بر حج مقدم بدارد ولي اگر مستطيع بود و بعداً نذر کرد در اين صورت حج بر نذر مقدم مي باشد.

      [76].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين صورت عمل به نذر واجب نيست، بنابراين تخلف از نذر موجب کفاره نمي شود.

      [77].آية الله سبحاني: در صورتي که نذر قبل از استطاعت بوده و تخلف کرده، بايد کفاره نذر بدهد.

      آية الله مکارم: نذر منعقد نيست و کفاره ندارد.

      [78].آية الله سبحاني: بايد به حج برود مگر اينکه واجبي که ترک مي کند يا گناهي که انجام مي دهد اهميت بالاتري داشته باشد.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و يا موجب از بين رفتن مال معتد به (قابل توجه) بدون عوض شود. (آداب و احکام حج، مسأله 76).

      [79].آية الله زنجاني: بايد حج به جا آورد؛ مگر آنکه انجام تکليف ديگر تنها موجب تأخير حج مي شود نه از بين رفتن اصل آن، که در اين صورت، اول آن تکليف و سپس حج را به جا مي آورد و اگر هر دو مساوي باشند يا اهميت حج کمتر باشد چنانچه آن تکليف را به جا آورد و بعد از آن استطاعت حج را نداشته باشد مستطيع نيست و الاّ مستطيع مي باشد.

      [80].آية الله اردبيلي: در مقام بررسي اهميت بايد به مسأله فوريت هم توجه داشت. گاه ممکن است کار واجبي با آنکه در اصل، اهميتش کمتر از حج است، ولي با رفتن به حج زمان آن فوت مي شود همچنان که عکس آن نيز تصوّر مي شود.

      آية الله تبريزي: اگر فقط احتمال اهمّيت در حج باشد حج مقدّم است وگرنه بايد حرامي را که حج بر آن توقّف دارد ترککند و چنانچه ارتکاب حرام بعد از شروع در حج باشد مجزي از حجّةالاسلام نيست و اگر حج متوقّف بر ترک واجب باشد نظر ايشان موافق نظر آية الله خويي است.

      آية الله خويي: در فرض تساوي و يا احتمال اهمّيت در هر يک مخير بين آنها است و اگر در يکي از آنها احتمال اهمّيت مي دهد آن مقدم است.

      آية الله سيستاني: در صورت تساوي مخير است.

      [81].آية الله اردبيلي: در صورتي که ارتکاب حرام يا ترک واجب پس از احرام باشد، صحت حج او محلّ اشکال است.

      [82].آية الله گلپايگاني:اگر بهطور جزم، قصد حج استحبابي کرده است کفايت آن از حَجّةالاسلام خالي از اشکال نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 78).

      [83].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، صافي، مکارم:کفايت مي کند.

      آية الله زنجاني: مگر در صورتي که احتمال وجوب مي داده و در نيت احرام، انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.

      [84].آية الله سبحاني:به ذيل سؤال 67 مراجعه شود.

      [85].آية الله فاضل: تعهد نسبت به عائله و اطمينان به وفا و عدم رجوع باذل شرط نيست.

      [86].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر نمي تواند نفقه عيال را تأمين کند، چه به حج برود و چه نرود، بذل نفقه عيال شرط نيست.

      آية الله سيستاني: مگر اينکه نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد يا اينکه فرق نمي کند، چه حج برود و چه نرود نفقه آنها را نمي تواند تأمين کند يا از عدم تأمين نفقه آنها در حج نمي افتد يا عائله واجب النفقه او نيستند که در اين موارد بذل نفقه عائله شرطِ وجوب حج نيست. (مناسک عربي، مسأله 43).

      [87].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اطميمنان به وفا و عدم رجوع باذل، شرط نيست، ولي اگر وثوق و اطمينان به رجوع و عدم وفاي باذل دارد حج واجب نمي شود.

      آية الله سبحاني: فردي که تعهد مي کند هزينه سفر حج ديگري را بپردازد نمي تواند بعد از شروع سفر او از تعهد خود باز گردد.

      [88].آية الله نوري: به شرطي که قبول اين بذل براي او مستلزم ذلّت و منّت نباشد.

      [89].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در اين مسأله فرقي بين اباحه (در اختيار گذاشتن) و تمليک و دادن عين مال و يا قيمت آن نيست.

      آية الله سيستاني: اباحه اي که براي اباحه کننده آن قابل برگشت باشد شرعاً، و تمليک متزلزلي که از طرف مقابل قابل فسخ بوده باشد شرعاً، موجب حصول استطاعت نمي شود مگر اينکه اطمينان داشته باشد که از اباحه اش صرف نظر نمي کند يا تمليکش را فسخ نمي نمايد. (مناسک، مسأله 29ـ 40ـ 43).

      [90].آية الله بهجت: بلي داشتن مؤونه عيال تا وقت رجوع شرط است مگر آنکه با نرفتن حجّ نيز عيال
      او در مضيقه بهسر برند و رفتن حج تأثيري در اين جهت نداشته باشد. (مناسک، ص19،
      مسأله 42).

      آية الله زنجاني: حج بذلي مانند حج استطاعتي است؛ يعني اگر کسي تنها مخارج حج را بذل کند ـ نه مخارج عائله را ـ چنانچه انجام حج مستلزم اختلال در تأمين زندگي خود يا کساني که شرعاً يا عرفاً واجب النفقه او هستند نباشد مستطيع است. بلي، کسي که به باذل، مطمئن نيست و احتمال مي دهد که از بذل برگردد يا به عهد خود وفا نکند چنانچه مي ترسد که اين امر باعث بروز ‘
      ’مشکلي براي او شود مستطيع نيست و اگر نمي ترسد از نظر حکم ظاهري مستطيع است.

      آية الله سيستاني:ولي اگر خودش مقداري از مصارف حج را داشته باشد و بقيه را به او بذل کنند در اين صورت رجوع به کفايت شرط است. (مناسک، مسأله 45).

      [91].آية الله سبحاني: با پرداخت هزينه عائله از طرف باذل به مبذول له اين قيد منتفي است.

      آية الله سيستاني:بلي اگر در آمدش در خصوص روزهاي حج باشد و با درآمد آن در بقيه روزهاي سال يا بعضي از آنها زندگي مي کند، بهطوري که اگر به حج برود قدرت تأمين هزيه زندگي در بقيه يا بعضي از روزهاي ياد شده نداشته باشد. در اين صورت حج بر او واجب نخواهد بود، مگر اينکه مخارج زندگيش را در بقيه روزهاي سال هم بدهند که در اين صورت واجب خواهد بود. (مناسک، مسأله 45).

      آية الله مکارم: يا مستلزم منّت و هتک او باشد.

      [92].آية الله بهجت: واجب نيست قبول نمايد و در صورت قبول، استطاعت بذليه محقّق است و استطاعت ماليه است در دو صورت بعد. (مناسک، مسأله 43).

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چنانچه مال کافي براي مؤونه حج باشد و يا به مقداري است که به ضميمه اموال خود شخص استطاعت حاصل مي شود، حج بر او واجب و کافي از حَجّةالاسلام است. (آداب و احکام حج، مسأله 47).

      آية الله نوري: مگر اينکه در قبول، ذلّت و مهانت براي او باشد که در اين صورت قبول واجب نيست.

      [93].آية الله اردبيلي: بلکه در اين صورت قبول واجب نيست، مگر اينکه بقيه شرايط استطاعت از جمله رجوع به کفايت را دارا باشد که در اين صورت قبول مال واجب است و حج بذلي محسوب نمي شود و همينطور است اگر فقط مال را به او ببخشد و اسم حج را نياورد.

      آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: و اگر واهب (بخشنده) اختيار را به انسان بدهد و بگويد مي خواهي با اين مال حج برو و نمي خواهي به حج نرو و يا مالي را ببخشد و نامي از حج نبرد، قبولش واجب نيست.

      [94].آية الله زنجاني: در هر سه صورت با داشتن ساير شرايط مستطيع است.

      آية الله خامنه اي: لکن اگر قبول کرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م29)

      آية الله سبحاني: اگر مالي را به او ببخشد واسمي از حج نياورد بايد بپذيرد وبه حج
      برود.

      آية الله مکارم: بلکه قبول واجب است به شرط اينکه به هنگام بازگشت، زندگي او تأمين
      باشد.

      [95].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بخشش به قصد قربت يا به يکي از خويشاوندان باشد که در اين
      صورت بخشش، لازم است و حق ندارد آن را پس بگيرد و اگر رجوع بخشنده مال، موجب اهانت يا اذيت و آزار مبذول له بشود، حتي در مواردي که مي تواند مال را پس بگيرد، مرتکب عمل حرام شده است.

      [96].آية الله زنجاني: و بدون اتمام سفر نتواند به وطن بازگردد، باذل بايد مخارج اتمام سفر را
      بپردازد.

      [97].آية الله بهجت: و بنابر اظهر، نفقه بازگشت از محلِّ اعلام رجوع که زايد بر نفقه وطن است، بر باذل است. (مناسک، ص22، مسأله 51).

      [98].آية الله بهجت: اظهر عدم جواز رجوع است. (مناسک، مسأله 51).

      آية الله تبريزي: باذل ضامن نفقه برگشتن او نيست همانطور که در صورت رجوع بعد از احرام، نفقه اتمام حج را هم ضامن نمي باشد گرچه اتمام بر او واجب است مطلقاً.

      آية الله سبحاني: بعد از احرام رجوع جايز نيست.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بعد از احرام احوط ترک رجوع است و نسبت به رجوعِ به عينِ مبذوله، تفصيلي در مناسک عربي موجود است.

      آية الله فاضل: اگر اتمام واجب باشد بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد، امّا وجوب اتمام در اين فرض محلّ تأمّل است.

      آية الله مکارم: احتياط واجب آن است که بعد از احرام رجوع نکند.

      [99].آية الله خويي: در صورتي که اتمام آن بر مبذول له واجب باشد. و آن در جايي است که آنچه تاکنون به او بذل شده و او صرف نموده، با ضميمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد.

      آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام باذل رجوع کند، مبذول له بايد حج را تمام کند، اگر بر او حرجي نباشد هر چند فعلاً مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش مي باشد.

      [100].آية الله زنجاني: به حسب ظاهر وعده بذل حج، پول قرباني و کفاراتي که ارتکاب سبب آن از لوازم متعارف حج است ـ مانند استظلال در روزهاي بسيار سرد ـ بر عهده باذل است؛ مگر آنکه تصريح به خلاف کرده باشد، ولي داشتن پول قرباني و ديگر کفارات، شرط استطاعت نيست، پس چنانچه مبذول له تمکن از قرباني را نداشت بايد روزه بگيرد، ولي در صورتي که روزه، برايش مشقت شديد يا از آن خوفضرر دارد، مستطيع نيست.

      آية الله سبحاني: وفرد قادر بر قرباني باشد بايد قرباني کند و در غير اين صورت حکم او حکم کساني خواهد بود که قادر نيستند قرباني کنند بنا براين حتي در صورتي که باذل به تعهد خود در مورد قرباني عمل نکند باز حج بر مبذول له واجب مي شود.

      [101].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که هدي بر مبذول له واجب باشد پول آن بر عهده باذل است، و الاّ تبديل به صوم مي شود. ولي در کفّارات اگر محرم موجب و سبب آن را مرتکب شود پس اگر عمداً باشد کفّاره اش بر عهده خود او مي باشد و اگر از روي فراموشي يا جهل و يا اضطرار و ناچاري باشد و به اين سبب کفّاره واجب شود، پس اگر مبذول له تمکن از ادا داشته باشد و کفاره يافت شود، پول آن به عهده باذل مي باشد و الاّ بايد مبذولله به وظيفه غير متمکن از کفّاره عمل نمايد. (آداب و احکام حج، مسأله 56).

      [102].آية الله مکارم: احتياط در غير عمد، آن است که باذل بپردازد.

      آية الله نوري: اگر عملِ موجبِ کفاره را از روي عمد و اختيار انجام داده باشد، و در غير اين صورت به عهده باذل است علي الأحوط.

      [103].آية الله تبريزي: مگر در صورتي که بتواند بدون حرج بدل هدي روزه بگيرد.

      آية الله سيستاني:در وجوب حجِ برگيرنده، در اين صورت اشکال است، مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت قيمت قرباني موجب حرج و مشقّت باشد قبول بر او واجب نخواهد بود. (مناسک، م52).

      آية الله فاضل: واجب مي شود لکن پول قرباني بر عهده باذل است.

      [104].آيات عظام بهجت، خويي، سبحاني: مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت پول قرباني موجب ناراحتي مالي او شود، قبول بر او واجب نخواهد بود.

      [105].آية الله زنجاني: مگر در صورتي که نتواند با انجام خدمت اعمال حج را به جا آورد.

      آية الله سبحاني: در صورتي که آن مبلغ براي اداره زندگي او وخانواده اش در مدت حج کافي باشد؛ همچنين است کساني که حج آنها در برابر خدمتشان عرضه مي شود مانند طبيب کاروان، خدمه ومدير وروحاني وساير عوامل، حج چنين افرادي از حجة الإسلام کفايت مي کند، هرچند قبول بر آنها واجب نيست.

      [106].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لکن براي کسي که عادت و شغلش خدمت باشد سزاوار است احتياط به قبول ترک نشود، چون عرفاً استطاعت صدق مي کند. (آداب و احکام حج، مسأله 64).

      [107].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه انجام حج مانع از انجام وظيفه اي که براي آن اجير شده اند نشود و در اين صورت اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت شرط نيست.

      آية الله بهجت: و همچنين اگر در اجاره براي او شرط شد تأمين زاد و راحله و نفقه عيال، قبول واجب نيست، ولي اگر قبول کرد مستطيع مي شود به استطاعت ماليه در هر دو صورت، نه بذليه، پس دَين مانع از آن است مگر آنکه علي اي تقدير متمکن از اداي دين نباشد و فقط به اين اجاره مشروطه، مالک گذراندن امور خود در مصاحبت اهل حج باشد که در حکم استطاعت بذليه است ولي باز قبول استيجار واجب نيست (کتاب حج، ص14).

      آية الله خامنه اي:به شرط آنکه انجام مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده نباشد. (مناسک حج، م35)

      [108].آية الله بهجت: امّا اگر حج نيابتي مقيد به همان سال نباشد، حجّ خود را مقدّم بدارد. (مناسک، ص14، مسأله 29).

      آية الله تبريزي: اما اگر مقيد به همان سال نباشد و براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدّم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدّم بدارد.

      آية الله زنجاني: و بعد از آن در اولين سالي که مي تواند براي خودش حج به جا آورد و اگر راه انجام حج خود منحصر به حفظ اين اجرت باشد نمي تواند آن را در کار ديگري مصرف کند مگر آنکه نياز مبرمي پيش آيد پس اگر پول را در آن خرج کرد از استطاعت خارج مي شود و اما اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد چنانچه براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدم بدارد.

      آية الله سيستاني: و امّا اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد، بايد حج خود را مقدّم بدارد، مگر اينکه براي او وثوق حاصل شود که در سال هاي آينده حج را انجام خواهد داد، که در اين صورت واجب نيست حج خود را مقدّم بدارد.

      [109].آية الله اردبيلي: و اگر براي سال هاي بعد نايب شود، در سال اول بايد براي خودش حج به جا آورد، مگر آنکه به جا آوردن حج براي خودش مانع از انجام حج نيابتي در سال هاي بعد شود.

      [110].آية الله بهجت: در عيال غير واجب النفقه و مصارف لازمه براي حفظ شأن، احوط رعايت عسر و حرج است؛ يعني نه اقتصار بر فقط مقداري که بر او واجب شرعي است مي کند و نه انتظار تمکن از هر چه عرفيت دارد مي کشد. پس تحقق استطاعت منوط به دارا بودن مقداري است که اگر نباشد لازمه اش عسر و حرج است (کتاب حج، ص15).

      آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: داشتن مخارج عائله غير واجب النفقه شرعي، شرط نيست مگر اينکه با ترک انفاق بر آنها خودش به حرج مي افتد.

      آية الله زنجاني: در استطاعت شرط است که انجام حج سبب اختلال در تأمين زندگي کساني که عرفاً يا شرعاً واجب النفقه او هستند، نباشد و لازم نيست مخارج آنها را بالفعل داشته باشد بلکه کافي است که بتواند بدون آنکه به حرج بيفتد آن را تأمين نمايد.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و عرفاً ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد؛ مثل خواهر و برادر، بايد نفقه آنها را هم داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 66).

      [111].آية الله بهجت: اظهر اعتبار رجوع به کفايت است؛ به اين معنا که به سبب حج، از غنا بهفقر يا از فقر به اوسع از آن، واقع نشود. (کتاب حج، ص26).

      آية الله زنجاني: رجوع به کفايت به اين معني در استطاعت شرط است که حج، مستلزم اختلال در زندگي او نباشد مثلاً اگر حج باعث از دست دادن تنها محل در آمد زندگي کسي شود مستطيع نيست.

      آية الله سبحاني: يعني حج گزار گذشته از داشتن هزينه هاي سفر حج، پس از بازگشت آبرومندانه زندگي کند.

      [112].آية الله فاضل: و همچنين اگر از طريق زکات يا خمس و يا استعطا، امور خود را اداره کند، کافي است و همچنين کسي که آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي نکند، حج بر او واجب مي شود و نيز بر طلاب که با شهريه اداره مي شوند؛ چنانچه هزينه حج و مخارج خانواده خود را داشته باشند يا به عنوان روحاني مشرّف شوند حج واجب است و از حجّةالاسلام کفايت مي کند.

      [113].آية الله بهجت: عيناً موافق حاشيه بعد ]حاشيه آية الله تبريزي و...[ بوده با اين تفاوت که ايشان صراحت در وجوب حج دارند. (مناسک، مسأله 25).

      آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:کسي که از وجوه شرعيه، مانند خمس و زکات و امثال اينها زندگي خود را اداره مي کند و بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت، مضمون و حتمي باشد، در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد، بعيد نيست حج بر او واجب باشد، و همچنين است کسي که شخص ديگر در تمام مدت زندگي او، مخارجش را متکفل باشد و همچنين کسي که اگر آنچه دارد در راه حج صرف کند زندگي بعد از حجّش با قبل از آن تفاوتي نکند.

      آية الله زنجاني: نياز به وجوه شرعيه، مانع استطاعت نيست؛ مگر در مورد کساني که انجام حج، آنها را مجبور به ارتزاق از وجوه شرعيه مي کند و اين امر، مناسب شأن آنها نبوده يا وجوه شرعيه به مقدار کافي در اختيار آنها نباشد.

      آية الله سبحاني:کسي که زندگي او با وجوه شرعيه اداره مي شود در صورتي که داراي مقداري پول گردد که براي هزينه حج و مخارج عيالش تا زمان مراجعت کافي باشد، حج بر او واجب مي شود و کفايت از حجةالاسلام مي کند واگر بعد از مراجعت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.

      [114].آية الله بهجت: اگر زندگي آنها با وجوهات، بر حسب عادت بدون مشقّت مضمون و حتمي باشد. در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد حج بر او واجب است. (مناسک، مسأله 25).

      [115].آية الله اردبيلي:چنانچه حال آنها قبل از حج و بعد از آن يکي باشد، اقوي وجوب حج است.

      آية الله خامنه اي:طلاب علوم ديني اگر بعد از مراجعت از حج زندگي آنها با شهريه حوزه هاي علوم ديني اداره يا تکميل مي شود، کافي است. (مناسک حج، م27)

      آية الله صافي: ولي رعايت احتياط به اينکه به نحوي خود را واجد شرط استطاعت نمايد، ترک نشود.

      آية الله گلپايگاني:افرادي که از وجوه خاصّي مثل سهم سادات و وجوهات شرعيه و نذورات استفاده مي کنند؛ مانند طلاّب و سادات و اشخاص ديگري که مورد توجّه مردم هستند، در صورتي که هزينه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعيد نيست که حج بر آنان واجب باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 68).

      آية الله مکارم: براي طلاب و مانند آنها حج واجب مي شود.

      [116].آية الله خويي: بر مريض يا شخصي که استطاعت مالي دارد ولي از تمکن از رفتن به حج نااميد است يا بر او حرجي است واجب است نايب بگيرد و وجوب آن فوري است. (مناسک. مسأله 63).

      آية الله سبحاني: بر مريض در صورت يأس از خوب شدن، واجب است نائب بگيرد و وجوب آن فوري است و اگر پس از انجام حج توسط نائب، حال منوبعنه خوب شد، حج نيابتي کفايت مي کند و نياز به اعاده حج ندارد. (کتاب الحج، ج1، ص237 ـ 349).

      [117].آية الله بهجت: در صورت يأس از خوب شدن، استنابه مي کند، به نحو فوري بنابر اظهر (کتاب حج، ص18 و 19).

      آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد نايب بگيرد و وجوب آن فوري است مگر اينکه اطمينان به تمکن از مباشرت در سال هاي بعد داشته باشد.

      آية الله سبحاني: چنانچه استطاعت او در سال بعد باقي بماند بايد به حج برود.

      آية الله سيستاني:اگر اميد به تمکن از حجّ بدون حرج و مشقّت بعد از آن هم نداشته باشد در اين فرض گرفتن نايب واجب است و وجوب آن فوري است.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد، واجب است نايب بگيرد در صورتي که حج بر او مستقر شده، و اگر حج بر او مستقر نشده باشد، نايب گرفتن مطابق احتياط است، اگرچه اميد به زوال عذر هم وجود داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 90).

      [118].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.

      [119].آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل به حصول استطاعت يا غافل از آن باشد، يا جاهل به وجوب حج يا غافل از آن باشد، و در اين جهل و غفلت معذور باشد.

      آية الله فاضل: چنانچه تا پايان اعمالِ حج، شرايط استطاعت باقي باشد، در اين صورت بايد حج را انجام دهد مگر اينکه انجام حج حرجي باشد، که در اين فرض از خودش ساقط است، و در اين صورت بايد از ترکه او ـ ولو از ميقات ـ نايب بگيرد، يا شخصي تبرعاً حج او را انجام دهد.

      [120].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بر او حرجي باشد.

      آية الله بهجت: هر وقت قدرت پيدا نمود، فوراً بايد به جا آورد ولو استطاعت شرعيه زايل شده باشد (کتاب حج، ص27).

      آية الله تبريزي: مگر جاهل قاصر بوده باشد و در صورت استقرار هم اگر رفتن به حج حرجي شود واجب نيست.

      آية الله خويي: مگر غافل از وجوب حج بوده و در غفلت خود معذور باشد که در اين صورت حج بر او مستقر نيست و در صورت استقرار بايد به هر نحو که ممکن باشد حج برود مگر اينکه حرجي باشد.

      آية الله سبحاني: چنانچه شرايط استطاعت در او جمع باشد هرچند مشقت زا وحرجي باشد، ولي اگر فعلاً استطاعت بدني ندارد مثلاً مريض است ويا آن گونه حرجي است که از حالت استطاعت بدني خارج است، بايد نايب بگيرد.

      آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 3 مراجعه شود.

      [121].آية الله زنجاني: به شرحي که در حاشيه مسأله 23 گذشت.

      [122].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج برخود بي خبر باشد، بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)

      آية الله زنجاني: و اگر حج نيابي به جا آورد باطل است مگر در صورتي که انجام حجةالاسلام خود در امسال بر او واجب نباشد به تفصيلي که در حاشيه مسأله 38 گذشت و اگر حج استحبابي به جا آورده باطل است مگر در صورتي که در حاشيه مسأله 32 گذشت.

      [123].آية الله اردبيلي: اگر شخص مستطيع حج استحبابي به جا بياورد و قصد تشريع نکند، حج او حج واجب خواهد بود و کفايت از حجةالاسلام مي کند، ولي اگر حج نيابتي به جا آورد، بنابر احتياط صحيح نيست.

      آية الله بهجت: حجّ نايب، صحيح و ذمّه منوب عنه برئ مي شود.

      آية الله تبريزي: اگر حج نيابي به جا آورد، حجش صحيح است و ذمّه منوب عنه برئ مي شود ولي در فرضي که واقعاً بر او حج واجب بوده ولو نسبت به آن جاهل باشد، اجاره باطل است و نايب استحقاق اجرة المثل را دارد مگر بيشتر از اجرة المسمّي باشد و اگر حج استحبابي براي خودش انجام دهد، در صورت علم به استطاعتِ خود و عدم صحت حج استحبابي، حج او باطل است و در غير اين صورت حجش صحيح و مجزي از حجةالاسلام مي باشد.

      آية الله خويي: در صورت تنجّزِ وجوب حج بر نايب اجاره باطل است، مگر اينکه اجاره مطلق باشد که بتواند اوّل براي خودش حج به جا آورد و بعد از آن حج منوبعنه را و در فرض بطلان اجاره، اجير مستحق اجرةالمثل است مگر اينکه اجرةالمثل بيشتر از اجرةالمسمّي باشد و اگر مستطيع، حجّ استحبابي براي خودش انجام دهد، با اينکه مي داند مستطيع است، گرچه حجش صحيح است ولي مجزي از حجةالاسلام نمي باشد. (مستفاد از تعليقه عروه، ج2، ص241 و 375 و مناسک، مسأله 104).

      آية الله سبحاني:کسي که خودش مستطيع است جائز نيست در همان سال نيابت بپذيرد و اگر حج نيابي انجام داد باطل است و ذمه منوبعنه فارغ نمي شود، ولي در صورت جهل به استطاعت ذمه منوبعنه فارغ شده و در مورد اجرت با مستأجر مصالحه کند.

      آية الله سيستاني:کسي که ذمّه اش مشغول به حجّ واجب است و متوجّه است، جايز نيست در همان سال نيابت بپذيرد ولي اگر حجّ نيابي انجام داد صحيح است و ذمّه منوبعنه فارغ مي شود، امّا اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است و قصد حج استحبابي براي خودش اثري ندارد و حجةالاسلام محسوب مي شود مگر قصدش به نحوي باشد که به قصد قربت خلل ايجاد کند.

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت آن اشکال است و احتياط ترک نشود، عالم باشد و يا جاهل. (آداب و احکام حج، مسأله 115).

      آية الله فاضل: حج او صحيح است هر چند معصيت کرده است.

      آية الله مکارم: حج نيابتي او صحيح است، هرچند گناه کرده است و حج استحبابي او حج وجوبي محسوب مي شود.

      [124].آية الله بهجت: ورثه پيش از استيجار براي حج، مي توانند در ترکه تصرف کنند در صورتي که قصد استيجار داشته باشند.

      آية الله تبريزي، آية الله خويي:کسي که مرده و حجةالاسلام بر او بوده، ورثه پيش از استيجار براي حج نمي توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزينه حج برابر ترکه باشد يا کمتر از آن، بنابر احتياط، بلي اگر ترکه خيلي زياد باشد و ورثه ملتزم به اداي حج شوند، مي توانند تصرف کنند.

      آية الله خامنه اي:در خصوص اختيار ورثه نسبت به تصرّف در ترکه و عدم آن، نظر معظم له يافت نشد.

      آية الله زنجاني: البته اين در صورتي است که بترسد با تصرف در ترکه استيجار حج فوت شود يا به تأخير افتد.

      آية الله سيستاني:براي ورثه جايز نيست تا زماني که ذمّه او به حج مشغول است؛ بهطوري در ميراث تصرّف نمايند که منافي با قضاي حج ميت از ميراث باشد. (مناسک، مسأله 76).

      آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حتي در صورتي که ترکه بيش از مخارج حج باشد، بنابر احتياط واجب تصرّف در اموال ميت جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 104).

      آية الله فاضل: بلي اگر ترکه بيشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرّف نکنند.

      آية الله مکارم: مگر اينکه بناي قطعي بر اداي حج داشته باشد، در اين صورت تصرف جايز
      است.

      [125].آية الله بهجت: تأخير در اداي دَين بدون عذر جايز نيست.

      آية الله سبحاني: هزينه حج اورا از ترکه قبل از تقسيم بردارند وکافي است در اين مورد به
      هزينه حج ميقاتي اکتفا کنند مگر اينکه وصيت به حج بلدي کرده باشد و بر ورثه او لازم است که در همان سال نخست براي او حج نيابي بگيرند وهزينه مازاد بر حج نيابي را از ثلث ترکه ميت بردارند.

      [126].آية الله سيستاني: احوط اين است که فوراً براي فارغ شدن ذمّه او اقدام نمايند، هر چند با استيجار از ترکه، و اگر در همان سال استيجار از ميقات ميسّر نشد، به احتياط واجب بايد از بلد استيجار کنند و تأخير نيندازند هر چند بدانند در سال بعد، از ميقات ميسّر مي شود، ولي در اين صورت مازاد بر اجرت حج از ميقات را، از سهم صغار ورثه به حساب نياورند. (مناسک، مسأله 79).

      [127].آية الله خامنه اي، آية الله سبحاني: مگر آنکه وصيت کرده باشد که مخارج حجّ از ثلث پرداخت شود، و در اين صورت عمل به آن، بر وصاياي مستحب اولويت دارد و اگر ثلث مالش براي انجام آن کافي نباشد، کمبود آن از اصل مال برداشت مي شود. (مناسک حج، م43).

      آية الله سيستاني، آية الله زنجاني: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود و ثلث کافي باشد و اگر کافي نباشد از ساير ترکه بايد تکميل شود.

      آية الله مکارم: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود.

      [128].آية الله بهجت: دين مقدم است حتي بر وصيت ولي در زايد بايد با اجازه ورثه باشد و بنابر احتياط زايد را بين غير صغار تقسيم نمايند.

      آية الله زنجاني: و اگر کسي که ترکه در اختيار اوست اهمال کند و ترکه از بين برود ضامن است، هر چند وصي يا وارث نباشد...

      آية الله سبحاني: در هر صورت مازاد بر حج ميقاتي را از ثلث بدهند مگر اينکه ورثه راضي نشوند از اصل داده شود.

      آية الله سيستاني:بنابر احتياط واجب، ولي مازاد بر اجرتِ متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نياورند.


    • مسائل متفرقه استطاعت
    • استفتائات استطاعت
    • نيابت در حج
    • استفتائات نيابت
    • حج استحبابي
    • اقسام عمره
    • اقسام حج
    • صورت حج افراد و عمره مفرده
    • صورت حج تمتّع اجمالاً
    • استفتائات اقسام عمره و حج
    • باب اول: اعمال عمره تمتّع
    • باب دوم: اعمال حج تمتع
    • استفتائات جديد
    • شرايط وجوب حَجّة الاسلام
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
  • جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
  • به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
  • جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
  • از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
  • مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
700 /