مناسک حج محشى
- ديباچهديباچه
ألحمدلله رب العالمين، الذي جعل الحج تشييداً للدين، و الصّلاة و السّلام علی مُحي الحجّ بسيرة إبراهيم، أشرف الأنبياء و المرسلين، أبي القاسم المصطفی محمّدو علی آله الطيّبين الطاهرين سيما خير مَن يحجّ و يلبّي في عصرنا بقية الله الأعظم أرواحنا له الفداء، و لعنة الله علی الصادّين عن المسجدالحرام
حج يکی از ارکان اسلام و دارای ابعاد گوناگون مختلف فردی، اجتماعی، عبادی، سياسی، اخلاقی و عرفانی است. عبادتی حيرت انگيز ، دشوار و طولانی، آکنده از راز و رمز و اشارات اسرارآميز که توأم با انجام مناسک خاص می باشد.
مناسک حج، مناسک بندگی و زندگی است،حج از يک سو چگونه با خدا زيستن را به انسان می آموزد و از ديگر سو چگونه زيستن با بندگان خدا را. حاجيان در سفر الهی و معنوی حج می کوشند خود را به خدا نزديک کنند، حجاب ها و موانع قرب به حق را از سر راه بردارند. رنگ خدايی به خود بگيرند و جز رضای او چيزی طلب نکنند.
آنان در اين تمرين زيبای عبوديّت، ضمن اينکه لذّت ها را بر خويشتن حرام کرده، تمرين می کنند که با هم نوعانِ خويش زندگي مسالمت آميز داشته باشند و با اهتمام به حفظ محيط زيست؛ متعرض امنيّت حيوانات و گياهان نيز نشوند.
نتيجه اين اَعمال روح بخش، کسب نورانيت و رهايی از تيرگیِ گناه و حفظ صفا و نورانيت حاصل از آن است، چنانچه از امام صادق (عليه السلام) نقل است: «الحاج لايزال عليه نورُ الحج مالم يُلَمّ بذنبٍ».[1]
گام نخست براي دستيابی به اين هدف بزرگ، فراگيری و انجام صحيح مناسک است؛ حج گزار وظيفه دارد که با اين مناسک آشنا شود و عمل خويش را بر آن منطبق سازد؛ و در گام دوم به اسرار و معارف هر يک از آنها پی ببرد.
مناسک حج از چنان گستردگی و اهميتی برخوردار است که زراره گويد: «روزی خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم و گفتم مولای من، چهل سال است از حضور شما و پدر بزرگوارتان مسائل حج را می آموزم، آيا هنوز تمام نشده است؟ حضرت فرمود: «خانه ای که دو هزار سال قبل از حضرت آدم (عليه السلام)، فرشتگان پيرامون آن طواف می کرده اند انتظار داری مسائل آن در چهل سال تمام شود؟»[2]
از آنجا کهروحانيون محترم کاروان ها که وظيفة خطير ارشاد زائران به مسائل شرعی را برعهده دارند نيازمند مناسکی جامع هستند که بر اساس آن بتوانند با سهولت از جديدترين فتاوای مراجع عظام تقليد مطلع شوند، و به زائرين منتقل کنند؛ و از سوی ديگر لازم است در هر سال کتاب مناسک محشی حج مورد بازنگری قرار گيرد تا نواقص چاپ های پيشين برطرف و تغييرات فتاوای مراجع و مسائل مستحدثه در آن طرح گردد؛تهيه و تنظيم اين مناسک با حواشی مراجع بزرگوار تقليد، توسط بعثه مقام معظم رهبری، گامی بزرگ در جهت آگاهی و آموزش مناسک حج همراه با جديدترين فتاوایِ مراجع و مسائل مستحدثه محسوب می شود.
در پايان از همه همکاران که در تدوين و تأليف اين اثر همکاري کردند، به ويژه حضرت حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده و نيز از حضرت حجت الاسلام و المسلمين مقدادي که زحمت ورود برخی فتاواي جديد مراجع و تصحيح نهايي را بر عهده داشتند، و همکاران محترمی که در تايپ، مقابله و تصحيح آن نقش آفرين بودند، کمال تشکر را داريم.
ومن الله التوفيق
گروه فقه و حقوق
- مقدمه
بدانکه بر هر مکلف که جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبي اکرم (صلی الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين (عليهم السلام): ثابت است. حج يکي از ارکان دين است و از ضروريات آن بهشمار مي رود. ترک حج، با اقرار به وجوب، يکي از گناهان کبيره و با انکار، موجب کفر است.[1] خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: (وَ للهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ کفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ).
شيخ کليني (رحمه الله) به طريق معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت نموده که: هر کس از دنيا برود و حَجّةالاسلام به جا نياورد، بدون اينکه او را حاجتي ضروري باشد يا آنکه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنکه پادشاهي از رفتن آن جلوگيري نمايد، چنين کسي در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن کافي است و روايات بسياري در اين دو قسمت وارد شده که اين مختصر، گنجايش ذکر آنها را ندارد و چون که مستحبات حج بيش از آن است که در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداري از آنها اکتفا کرده و بقيه را به کتب مفصله وامي گذاريم که به جا آوردن آنها[2] به اميد ثواب اشکالي ندارد.
و نظر به اينکه اين مناسک براي فارسي زبانان مي باشد و تکليف آنها عمره و حج تمتع است، اکتفا به بيان احکام آنها شد و قبل از شروع در مناسک، که مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلي چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان مي شود:
[1] م ـ حَجةالاسلام که حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يک مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـوجوب حج، بر شخص مستطيع فوري[3]است؛ يعني واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست[4]و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين... .
[3] م ـاگر درک حج، بعد از حصول استطاعت[5]، متوقف بر مقدماتي مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوري که در همان سال به حج برسد[6]و در صورتي که شخص کوتاهي[7]کند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر مي شود[8]که بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هر چند استطاعت از بين برود.[9]
[1].آية الله اردبيلي: به شرط اينکه با علم به وجوب، آن را انکار کند و بداند که انکار آن به انکار الوهيت يا رسالت منجر مي شود.آية الله بهجت: در صورت منافات با بقاي تصديق به وحدانيت خالق يا بقاي تصديق به نبوّت و عدم استناد به شبهه خاصه به شخص (ذخيره، ج1، ص44 و کتاب حدود ص 39).آيات عظام تبريزي، خويي و سيستاني: در صورتي که مستند به شبهه نباشد.
آية الله خامنه اي:اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله وسلم) يا وارد کردن نقصي به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، ص336).
آية الله زنجاني: و انکار آن از کسي که در محيط اسلامي نشو و نما کرده نشانه کفر است و بر اساس احاديث معتبر به همين جهت خداوند متعال...
آية الله سبحاني: منکرآن مرتد وتارک آن مستحق عقاب وعذاب الهي است.
آية الله فاضل: چنانچه به انکار رسالت برگشت کند.
آية الله مکارم: در صورتي که علم به ضروري بودن آن داشته باشد.
[2]. آية الله زنجاني: هر چند استحباب بسياري از آنها ثابت نيست، ولي به جا آوردن آنها...
[3].آية الله سبحاني: و تأخير آن جايز نيست و اگر سال اول نرفت بايد سال دوم و اگر نرفت سال بعد برود.
آية الله سيستاني:در اين فوريت دو وجه است: اول: اينکه شرعي باشد و گويا مشهور هم همين باشد. دوّم: اينکه عقلي باشد، از باب احتياط، تا مبادا تأخير آن منجر به ترک واجب بدون عذر شود که در اين صورت مستحقّ عقوبت خواهد بود. وجه اول احوط است و دوّم اقوي. پس اگر آن را از سالِ اول استطاعت تأخير انداخت، بدون اينکه اطمينان داشته باشد که بعداً مي تواند آن را انجام دهد ولي بعداً موفق به انجام آن شود متجرّي مي شود، و اگر اصلاً موفق نشود مرتکب گناه بزرگي شده است (مناسک، ص8).
[4].آية الله بهجت: و تأخير آن بدون عذر حرام است و تکرار اين تأخير در سال هاي بعد، بدون توسيط توبه از گناهان کبيره، مثل ترک حجّ است (مناسک، ص3).
آيات عظام تبريزي، خويي، گلپايگاني: بلکه بعيد نيست تأخير آن از گناهان کبيره باشد.
آية الله خامنه اي:و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقي است (مناسک حج، م2).
آية الله صافي: و تأخير آن بدون عذر گناه کبيره است.
آية الله فاضل: تأخير آن معصيت است ولي کبيره بودن آن، به طوري که مُسِقط عدالت باشد، ثابت نيست.
[5].آية الله زنجاني: حصول استطاعت مالي.
[6].آية الله اردبيلي: اگر پس از حصول استطاعت رفتن به حج منوط به آن باشد که ثبتنام کند تا در سال هاي بعد به حج برود، ثبتنام واجب است.
آية الله سبحاني، آية الله مکارم: و در صورت حصول استطاعت، چنانچه راه منحصر به نامنويسي براي چند سال بعد باشد، آن نيز واجب است.
[7].آية الله بهجت: در صورت اعتماد و وثوق به اينکه با تأخير نيز حج را حتماً درک خواهد کرد، اظهر عدم وجوبِ خروج در اوّلين فرصت است. پس اگر اتفاقاً درک نکرد حج بر او مستقر نشده است و امّا با عدم اعتماد مذکور، پس مورد تأمّل است و عدم حرمتِ تفويتِ احتمالي، با تأخير يا غير آن از مقدّمات مفّوته در واقع بعد از اشتغال ذمه يا قبل از آن، در موردي که دليل خاص نباشد خالي از وجه نيست. (کتاب حج، ص1)
آية الله زنجاني: و در اثر کوتاهي به حج در آن سال نرسد، ظاهراً حج بر او مستقر مي شود و کسي که حج بر او مستقر شده است بايد در اولين فرصت به حج برود هر چند استطاعت او از بين رفته باشد؛ بلي در صورتي که بدون اختيار انجام حج بر او حرجي شود تأخير حج تا رفع حرج جايز است و اگر از رفع حرج مأيوس باشد، بايد در اولين سال ممکن با قصد قربت براي حج نايب بگيرد، هر چند در هر دو صورت مي تواند خودش با تحمل حرج، حج به جا آورد.
[8].آية الله تبريزي، آية الله خويي: مگر اينکه حرجي باشد که در اين صورت بر خودش واجب نيست ولي بعد از مرگ وي بايد از ترکه او حج به جا آورند.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر تأخير، به علّتِ اطمينان به درک حج در همين سال باشد و اتفاقاً نرسد، حج بر او مستقر نخواهد شد (مناسک آية الله سيستاني، مسأله 3؛کتاب الحج آية الله سبحاني، ج1، ص36).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي حج مستقر مي شود که معلوم شود اگر مي رفت به حج مي رسيد (مناسک عربي، ص12، مسأله 6).
آية الله فاضل: در صورتي حج بر او مستقر مي شود که اگر مي رفت به حج مي رسيد.
[9].آية الله اردبيلي: اگر انجام حج براي او حرجي باشد، وجوب انجام حج بر خود او نيست ولي تکليفي دارد که بعداً ذکر خواهد شد.
آية الله فاضل: اگر انجام حج براي او حرجي باشد، حج از خودش ساقط است ولي بايد خودِ او بعداً، در صورت قدرت، انجام دهد و يا بعد از فوتش از ترکه او حجّ نيابي ولو از ميقات انجام دهند.
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
با چند شرط، حج واجب مي شود و بدون وجود تمامي آنها حج واجب نيست:
اوّل و دوّم ـ بلوغ و عقل. پس بر کودک و ديوانه[1]حج واجب نيست.
[4] م ـاگر غير بالغ حج به جا آورد صحيح است، هرچند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.
[5] م ـاگر کودک مميّز براي حج مُحرم شود و در وقت درک[2]مشعرالحرام بالغ باشد[3]کفايت از حَجّةالاسلام مي کند[4]، و همچنين اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.[5]
[6] م ـکسي که گمان مي کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابي کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفايت از حجةالاسلام نمي کند[6]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه را نموده و آن را بر حج ندبي اشتباهاً تطبيق کرده باشد.
[7] م ـاز براي بچه مميز، مستحب است حج رفتن و صحيح است حج او اگرچه ولي او اذن ندهد[7]، لکن بعد از بالغ شدن، اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج زمان کودکي کافي نيست.
[8] م ـمستحب است ولي طفلِ غير مميز[8]مُحرم کند او را[9]و لباس احرام به او بپوشاند، و نيت کند که اين طفل را مُحرم مي کنم براي حج، يا اين طفل را مُعْتَمِرْ مي کنم به عمره تمتع، و اگر مي شود تلبيه را تلقين کند به او، و الاّ خودش به عوض او بگويد.
[9] م ـبعيد نيست که ولي در اين امر کسي باشد که کفيل بچه و نگهدار او است، اگرچه ولي شرعي نباشد.[10]
[10] م ـبعد از آنکه طفل مُحرم شد يا او را مُحرم کردند بايد ولي، او را از محرّمات احرام باز دارد[11]، و اگر مميّز نيست خود ولي حفظ کند او را از محرّمات.
[11] م ـبعد از اينکه طفل محرم شد، اگر محرّمات احرام را به جا آورد يا ولي، او را از آنها باز نداشت[12]کفّاره بر ولي طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوي در صيد و بنابر احتياط واجب در غير آن نيز.[13]
[12] م ـگوسفند قرباني براي حج، بر عهده ولي طفل است.[14]
[13] م ـتمام اعمال حج و عمره را بايد ولي، طفل را وادار کند که به جا آورد و اگر نمي تواند، ولي او به نيابت طفل به جا آورد.[15]
[14] م ـاگر طفل نابالغ قبل از اينکه در ميقات محرم شود بالغ شد[16]، حجّ او حَجّةالاسلام است، اگر از همانجا که محرم مي شود مستطيع باشد.[17]
سوّم: حريّت.[18]
چهارم: استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانايي و باز بودن راه و آزادي آن و وسعت وقت و کفايت آن.[19]
[15] م ـاستطاعت از جهت مال؛ يعني داشتن زاد و راحله که توشه راه و مَرکب سواري است[20]، و چنانچه عين آنها را ندارد کافي است چيزي مثل پول يا متاع ديگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد[21]، و شرط است که مخارج برگشتن[22]را نيز داشته باشد.[23]و امور ديگري در استطاعت معتبر است که در مسائل آينده بيان مي شود.
[16] م ـشرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، اينکه ضروريات زندگي[24]و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد داشته باشد[25]، مثل خانه مسکوني[26]و اثاث خانه و وسيله سواري و غير آن، در حدي که مناسب[27]با شأن او باشد[28]، و چنانچه عين آنها را ندارد[29]، پول يا چيزي که بتواند آنها را تهيه کند، داشته باشد.
[17] م ـاگر ضروريات زندگي يا پول آنها را در حج صرف کند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[30]
[18] م ـکسي که نياز به ازدواج دارد[31]و براي آن پول لازم دارد، در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.[32]
[19] م ـکسي که از ديگري طلب دارد و بقيه شرايط استطاعت را نيز دارا است[33]، اگر وقت طلب او رسيده يا حالّ است و مي تواند بدون واقع شدن در حَرَج ومشقت[34]، آن را بگيرد واجب است مطالبه کند[35]و بگيرد و به حج برود[36]، مگر مديون نتواند بپردازد که در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمي شود[37]و همچنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگيرد و مستطيعمي شود، ولي اگر مديون نمي خواهد بپردازد مطالبه واجب نيست[38]، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.[39]
[20] م ـاگر غير مستطيع، مصارف حج را قرض کند[40]، مستطيع نمي شود، هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند[41]و اگر با آن حج به جا آورد از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[42]
[21] م ـکسي که مخارج حج را دارد و بدهي[43]نيز دارد[44]، چنانچه بدهي او مدتدار باشد و مطمئن است که در وقت اداي بدهي، تمکن از اداي آن را دارد، واجب است به حج برود، و همچنين در صورتي که وقت اداي بدهي رسيده، لکن طلبکار راضي به تأخير ادا باشد[45]و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه مي تواند بدهي را ادا نمايد[46]و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.[47]
[22] م ـکسي که خمس يا زکات[48]بدهکار است[49]در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.[50]
[23] م ـکسي که از جهت مالي مستطيع است و از جهت صحت بدن[51]يا باز بودن راه مستطيع نيست[52]مي تواند[53]در مال تصرّف کند و خود را از استطاعت مالي هم خارج کند[54]ولي اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسايل رفتن را تهيه نکرده يا وقت حج نرسيده[55]، نمي تواند[56]خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد، حج بر او مستقر مي شود و بايد به هر نحو است به حج برود.[57]
[24] م ـاگر در سالي که استطاعت مالي دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند، مي تواند[58]در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نمايد.[59]
[25] م ـکسي که استطاعت حج دارد بايد خرج هاي مقدماتي را؛ از قبيل
خرج تذکره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرج ها موجب سقوط حج نمي شود، ولي اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.[26] م ـاگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد[60]يا زيادتر از حد معمولي باشد و همينطور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد[61]بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آنکه[62]بهقدري زياد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگاني شود.[63]
[27] م ـشخص مستطيع اگر پول ندارد لکن ملک دارد[64]بايد بفروشد و به حج برود اگرچه به واسطه مشتري نداشتن، به کمتر از قيمت معمولي[65]بفروشد مگر آنکه[66]فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت[67]براي او شود.[68]
[28] م ـکساني که کتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست[69]و اگر زايد را بفروشند به قدر مؤونه حج مي شود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج بروند، بلکه اگر از کتب موقوفه[70]رفع احتياج مي شود[71]و کتاب ملکي بهقدر حج هست واجب است حج بروند[72]به شرط آنکه کتاب هاي موقوفه در معرض زوال نباشد.
[29] م ـاگر شککند که مالي که دارد به اندازه استطاعت هست يا نه، احتياط واجب آن است که تحقيق کند[73]، و فرقي نيست در وجوب تحقيق، ميان آنکه مقدار مال خود يا مقدار مخارج حج را نداند.
[30] م ـاگر نذر کند که در روز عرفه کربلاي معلّي يا يکي از مشاهد ديگر را زيارت کند، نذرش صحيح است[74]، لکن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد بايد حج برود[75]، و نذر مانع از حج نمي شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر مي شود، و بايد به نذر عمل کند[76]، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمي شود، ولي اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفاره نذر را بايد بدهد.[77]
[31] م ـاگر رفتن حج موجب ترک واجب يا فعل حرامي مي شود[78]بايد ملاحظه اهميت حج يا حرام و واجب را کرد، اگر حج اهميتش بيشتر است[79]بايد برود و الاّ نبايد برود[80]لکن اگر رفت و حرامي به جا آورد يا واجبي را ترککرد معصيت کار است ولي حج او صحيح است.[81]
و بعد معلوم شود که مستطيع بوده کفايت از حَجةالاسلام نمي کند[83]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه نموده باشد[84]و اشتباهاً آن را بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.[33] م ـاگر شخص زاد و راحله ندارد ولي به او گفته شد که حج به جاآور و
نفقه تو[85]و عائله ات[86]بر عهده من، با اطمينان به وفا و عدم رجوع[87]باذل[88]، حج واجب مي شود و اين حج را بذلي مي گويند[89]و در آن رجوع به کفايت که از شرايط وجوب است شرط نيست[90]، بلي اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگي او شود[91]واجب نيست.[34] م ـاگر مالي که براي حج کفايت مي کند را به او ببخشند براي اينکه حج به جا آورد، بايد قبول کند و حج به جا آورد[92]و همچنين اگر واهب بگويد مخيّري بين اينکه حج آوري يا نه.[93]ولي اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نيست.[94]
[36] م ـپول قرباني در حجّ بذلي بر عهده باذل است[100]ولي کفارات[101]بر عهده او نيست[102]و اگر پول قرباني را بذل نکند حج واجب نمي شود[103]مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.[104]
[37] م ـکسي که در راه حج براي خدمت اجير شود، به اجرتي که با آن مستطيع مي شود، حج بر او واجب مي شود[105]هرچند اجاره بر او واجب نبوده است[106]ولي بعد از آن مستطيع مي شود و بايد حج به جا آورد.[107]
[39] م ـشرط است در استطاعت که مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هرچند عائله واجب النفقه او نباشند.[110]
[40] م ـشرط است در استطاعت، رجوع به کفايت[111]؛ يعني بعد از برگشت از حج، تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملک، مثل باغ و دکان داشته باشد به طوري که براي زندگاني به شدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر کسب لايق به حالش هم داشته باشد کافي است[112]و اگر بعد از مراجعت، نياز به مثل زکات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد کفايت نمي کند[113]، بنابراين بر طلاب و اهل علمي که در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزه هاي علميه دارند[114]حج واجب نيست.[115][41] م ـشرط است در وجوب حج، استطاعت بدني و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زماني، پس بر مريضي[116]که قدرت رفتن به حج ]را[ ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست[117]و بر کسي که راه براي او باز نيست يا وقت تنگ است؛ بهطوري که نمي تواند به حج برسد نيز واجب نيست.[118]
[42] م ـاگر با وجود شرايط استطاعت، حج را ترککرد، حج بر او مستقر مي شود[119]و بايد بعداً به هر نحو که مي تواند به حج برود.[120]
[43] م ـمستطيع بايد خودش به حج برود و حجّ ديگري از طرف او کفايت نمي کند، مگر در مورد مريض يا پير، به شرحي که بعداً بيان مي شود.[121]
[44] م ـکسي که خودش مستطيع است نمي تواند از طرف ديگري براي حج نايب شود يا حج استحبابي به جا آورد، و اگر حج نيابي[122]يا استحبابي به جا آورد باطل است.[123][45] م ـکسي که حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از ترکه او برايش حج بدهند و حج ميقاتي کفايت مي کند و تا حج او را ندهند، ورثه نمي توانند در ترکه تصرف نمايند[124]و لازم است در همان سالِ فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست[125]، و چنان چه در آن سال استيجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است[126]از بلد اجير بگيرند و از اصل ترکه خارج مي شود[127]، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اُجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند[128]، و اگر وصي يا وارث اهمال کنند و تأخير بيندازند و ترکه از بين برود ضامنند، بلي اگر ميت ترکه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمي شود.
[1].آية الله بهجت، آية الله سبحاني:که قاصر باشد زمان افاقه او از اداء واجب فعلي بر او (کتاب حج ص2).[2].آية الله بهجت:کفايت ادراک آنچه با آن حج ادراک مي شود، اگرچه اضطراري مشعر باشد، با انجام واجب از اضطراري عرفه خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص3).
[3].آية الله زنجاني: بايد به قصد انجام امر فعلي حج را تمام کند و چنانچه در آينده مستطيع بود حجةالاسلام خود را به جا آورد.
[4].آية الله اردبيلي: بلکه کفايت نمي کند و همچنين است در مجنون.
آية الله بهجت: با ساير شروط و با اداي واجبات لاحقه، بدون نياز به تجديد نيت حجةالاسلام يا تجديد نيت احرام يا نيت وجوب به مجرّد کمال، و معتبر است از زمان کمال نه قبل از آن استطاعت او به قدر فراغ از واجبات حج بنابر اظهر، و در صورت ادارک حج به نحو صحيح در إجزاء عمره سابقه بر کمال از متمتع تأمل است، و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه بعد از اتمام حج اگر در اَشهُر حج باشد و اگر نباشد در سال آينده بقصد وظيفه انجام دهد عمره را با حج تمتع بنابر احوط (کتاب حج، ص3).
آية الله تبريزي:کفايت از حجةالاسلام نمي کند. بلکه اگر متمکن بود طبق مسأله 169 مناسک، براي عمره تمتع احرام ببندد و اعمال عمره و حج را اتيان کند، کفايت مي کند. و در غير اين صورت بايد آن حج را تمام کند و در سال هاي آينده، چنانچه مستطيع بود، حجةالاسلام را به جا آورد و اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام مي دهد و در غير اين فرض اتمام حج بر او واجب نيست.
آية الله خويي:کفايت از حَجةالاسلام نمي کند (و تفصيلي دارند که به مناسک، مسأله 4 رجوع شود).
آية الله سبحاني: بدون نياز به تجديد نيت و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه فعليه بعد از اتمام اعمال حج، هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت حج را در سال هاي بعد اعاده کند (کتاب الحج، ج1، ص77).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احوط بلکه اقوي عدم کفايت از حَجةالاسلام است و همچنين نسبت به مجنون، بنابراين اگر سال هاي بعد مستطيع بودند حجةالاسلام را به جا آورند. (مناسک عربي، ص14، مسأله 14)
آية الله فاضل: هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت، حج را در سال هاي بعد اعاده کند (مناسک، ص10).
آية الله مکارم: احتياط واجب در هر دو، اعاده بعد از آن است، درصورتيکه مستطيع شوند.
[5].آية الله فاضل: اگر کسي در ميقات مجنون بود، همراهان او مي توانند او را رجاءً مثل کودک غير مميز محرم کنند و چنانچه قبل از درک مشعر عاقل شود کفايت از حَجّةالاسلام مي کند. و احتياط اين است که به اذن ولي شرعي، او را محرم کنند. و احتياط مستحب آن است که در سال هاي بعد اگر مستطيع شد حَجّةالاسلام را اعاده کند.
آية الله زنجاني: اگر مجنون، قبل از مشعر، عاقل شود و مستطيع باشد، چنانچه بتواند احرام ببندد و پس از انجام اعمال عمره تمتع و احرام حج، مشعر را درککند، بايد به احرام عمره تمتع محرم گردد و اگر نمي تواند، به حج افراد محرم مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند؛ در غير اين صورت بايد در اولين سالي که مي تواند حج به جا آورد.آية الله سبحاني: واحتياط مستحب است در سال هاي بعد اگر مستطيع شد اعاده کند.
[6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي: اين حج کافي از حَجّةالاسلام
مي باشد.آية الله زنجاني: مگر در صورتي که در نيت احرام انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.
آية الله سبحاني،آية الله مکارم: در صورتي که قصد مأمور به واقعي را داشته باشد کفايت مي کند.
[7].آية الله اردبيلي: اقوي اين است که صحّت حج او متوقف بر اذن ولي نيست گرچه تصرفات مالي او بدون اذن ولي مشروع نيست و در مواردي که حج او مستلزم تصرفات مالي نيست، رفتن به حج اشکال ندارد.
آية الله بهجت: احرام صبّي مميز صحيح است و احوط در صورت استلزام تصرف در مال، اذنِ ولي است در صحّت آن. (کتاب حج ص4).
آية الله زنجاني: ولي اگر انجام حج، مستلزم تصرف در اموال کودک باشد، پس چنانچه ولي، مصلحت کودک نداند بايد مانع حج رفتن کودک گردد، و در هر حال اگر حج به جا آورد صحيح است، لکن کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: حج براي غير مکلف مميز مستحب است ولي کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند و اذن ولي در صحّت حجّ او شرط نيست، اگرچه در مواردي که حج او موجب تصرّف در اموالش مي شود، براي تصرّف، اذن ولي لازم است. (آداب و احکام حج، مسأله 5).
آية الله سيستاني: بعيد نيست که در صحّت آن اذن ولي معتبر باشد. (مناسک، مسأله 6).
آية الله مکارم: ولي اگر تصرف در مال خود مي کند، بايد به اذن ولي باشد.
[8].آية الله بهجت: صحيح است احرام ولي از طفل غير مميز و از مجنون، و متولّي نيت احرام طفل، ولي حاضر مي شود، و تمام اعمال حج را آنچه را متمکن است طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي و آنچه را متمکن نيست ولي از جانب او انجام مي دهد از آن جمله تلبيه احرام است که اگر متمکن باشد طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي، وگرنه ولي نايب مي شود. (کتاب حج ص4).
آية الله تبريزي: استحباب احجاج، اختصاص به طفل غير مميز ندارد بلکه احجاج طفل مميز هم بر ولي او مستحب است.
[9].آية الله زنجاني: کودکي که در تحت سرپرستي کسي به سفر حج آمده است و خودش نمي تواند مستقلاً اعمال را به جا آورد، مستحب است که سرپرستش او را محرم کند و اگر کودک با تلقين هم نمي تواند به شکل صحيح تلبيه بگويد، آن شخص از طرف او تلبيه مي گويد.
آية الله سبحاني: اين طفل را براي حج يا براي عمره محرم مي کنم.
[10].آية الله اردبيلي: مشکل است، بلکه در صورت مخالفت با ولي شرعي جايز نيست. البته در اين مسأله مادر ملحق به ولي شرعي است.
آية الله بهجت: ولي در اين مقام عبارت است از ولي در مال؛ مثل اب وجدّابي و وصي ايشان و حاکم و امين حاکم. و ولايت مادر در احرام طفل و ساير اعمال حج خالي از وجه نيست. (رساله ذخيرة العباد، ص5).
آية الله خويي: در صورتي که مستلزم تصرف در اموال طفل نباشد والا اذن ولي شرعي لازم است. (معتمد، ج1، ص36)
آية الله زنجاني: ولي در اين امر کسي است که شرعاً اختيار دارد کودک را به سفر حج ببرد؛ خواه پدر يا جد باشد يا غير آنها.
آية الله سيستاني: ولي طفل در اين امر کسي است که حق حضانت و سرپرستي او را دارد، چه پدر و مادر او باشند و چه غير آنها. (مناسک، مسأله 11).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: قدر متيقن از ولي در اين امر نسبت به بچه غير مميز،
ولي شرعي است؛ مانند پدر و جد و يا وصي يکي از آن دو، و همچنين حاکم و امين از طرف حاکم و يا وکيل يکي از آنها، و امّا غير ولي شرعي مانند عمو و دايي و برادر، محال اشکال است، اگر چه کفيل و نگهدار بچه باشد، لکن مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است زيرا نسبت به او دليل خاصي داريم، و امّا در بچه مميز در مواردي که اجازه ولي لازم است اجازه غير ولي شرعي کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص13، مسأله11).آية الله سبحاني: علاوه بر ولي،مادر وهمچنين کسي که متکفل امور کودک غير مميز است مي تواند کودک را محرم نمايد. ودر مورد اخير احتياطاً از ولي کودک اجازه بگيرد.
آية الله فاضل: مقصود از ولي، همان ولي شرعي است، ولي مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است.
آية الله مکارم: ولي به اذن ولي شرعي انجام مي دهد.
آية الله نوري: در غير ولي شرعي، محل اشکال است.
[11].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: اين حکم در مورد احجاج صبي غير مميز است و همينگونه است حکم مذکور در مسأله 11 و 12 و 13.
آية الله تبريزي: اين حکم در مورد احجاج صبي است.
آية الله زنجاني: در مورد کودکي که مستقلاً محرم شده است ولي وظيفه خاصي ندارد، امّا در مورد کودکي که ولي او را محرم کرده است موظف است که با نهي خود يا ممانعت عملي او را از محرمات احرام باز دارد؛ و در اين امر فرقي بين مميز و غير آن نيست.
[12].آية الله زنجاني: در غير صيد کفاره ندارد و در صيد، چنانچه ولي کودک، او را محرم کرده باشد، کفاره بر عهده اوست و در غير اين صورت بر عهده خود طفل است.
[13].آية الله اردبيلي: در غير صيد کفاره بر ولي نيز واجب نيست.
آية الله بهجت: فداء صيد مولي عليه بر ولي است (که با مباشرت او عمل مولي عليه صحيح است) و کفاره موجب هدي بر ولي است در آنچه عمد و خطا کفّاره دارد بلکه در آنچه عمد فقط کفّاره دارد و صبي عمداً مرتکب شد ثبوت کفاره بر ولي که سبب است خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص5).
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: ظاهراً کفارات ديگر، در غير صيد نه بر ولي واجب است و نه در مال طفل، ولي کفاره صيد بر ولي واجب است. (مناسک، ص13، مسأله 9).
آية الله خامنه اي:اگر غير بالغ يکي از مُحرّمات احرام را مرتکب شود، چنانچه آن عمل حرام باشد، کفاره آن بر عهده ولي اوست، اما در مورد کفارات ديگر، ظاهر آن است که پرداخت آن واجب نيست نه بر ولي و نه از مال خود غير بالغ. (مناسک حج، م5).
آية الله سيستاني: کفاره صيد غير مميز بر ولي اوست و در غير آن، بر نابالغ کفاره نيست؛ نه در مال او و نه در مال وليش.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: کفاره صيد بر ولي طفل است، و اما در وجوب ساير کفارات بر ولي اشکال است، اگر چه احوط اين است که برعهده ولي است. (مناسک عربي، ص13، مسأله13).
آية الله مکارم: اين احتياط مستحب است.
[14].آية الله تبريزي: قرباني بچه غير مميز بر ولي او است که او را به حج برده و چنانچه پول آن را نداشت و خود بچه مالي داشت، از مال او قرباني تهيه مي کند وگرنه ولي روزه مي گيرد.
آية الله زنجاني: اگر کودک مستقلاً حج به جا مي آورد قرباني بر عهده خود اوست و اگر ولي يا مأذون از طرف او، کودک را به حج آورده است، پول گوسفند برعهده ولي اوست، هر چند کودک، مميز باشد و پول داشته باشد، و اگر ولي پول ندارد از مال کودک، قرباني تهيه مي کند و اگر کودک هم ندارد از طرف او روزه مي گيرد.
آية الله سبحاني: واگر مادر طفل را محرم کند هزينه قرباني برعهده ولي است مگر اينکه خود مادر قبول کرده باشد.
آية الله سيستاني: پول قرباني بچه غير مميز بر ولي اوست (مناسک، مسأله 12).
آية الله فاضل: و اگر تمکن نداشت از طرف طفل روزه بگيرد، و چنانچه خود ولي نيز حج تمتع انجام داده و فقط تمکن از يک قرباني دارد، آن را براي طفل قرباني کند و براي خودش روزه بگيرد.
[15]. آية الله بهجت: در صورت تمکن، احوط آن است که در حال طواف، هر دو طاهر باشند و نماز طواف را هر دو بخوانند و سنگ ريزه را در دست طفل يا مجنون بگذارد و ولي با آن کيفيت رمي و نيت نمايد و در تمام افعال آنچه در غير نيت مي تواند انجام دهد، ولي متصدّي نيت مي شود (کتاب حج، ص4).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در وقتي که مي خواهد طفل را طواف دهد، واجب است او را وضو دهد، اگر چه به صورت وضو باشد. (مناسک، ص14، مسأله 7).
آية الله زنجاني: براي طواف دادن کودک غير مميز لازم نيست که کودک يا ولي او با وضو بوده و بدن و لباسشان پاک باشد.
آية الله فاضل: در اعمالي که نياز به وضو دارد، احتياطاً طفل را وضو بدهد و خودش هم وضو بگيرد.
[16].آية الله سبحاني: در اين صورت حج او مجزي است.
آية الله فاضل: اگر از همانجا مستطيع باشد.
[17].آية الله مکارم: و کافي است که از همان محل مستطيع باشد.
[18].آية الله بهجت: ولو به حصول عتق قبل از وقوف مشعر به نحو متقدّم، پس قبل از عتق، حج و عمره بر او واجب نيست، اگر چه زاد و راحله را مالک بذل نمايد و حج با اذن مالک صحيح است ولي مجزي از حَجّةالاسلام نيست. (کتاب حج، ص5).
[19]. آية الله خامنه اي: استطاعت؛ که مشتمل بر چند امر است:الف) استطاعت مالي؛ب) استطاعت بدني و جسمي؛ج) استطاعت طريقي (ايمن بودن راه ها)؛د) استطاعت زماني (مناسک حج، ص13، شرط سوم).
آية الله زنجاني: و امنيت داشتن در سفر و اينکه تشرف به حج زندگيش را مختل نکند و مستلزم هتک حيثيت او نيز نباشد.
[20].آية الله سيستاني: اگر به آن نياز داشته باشد.
آية الله سبحاني: فردي مستطيع است که علاوه بر تأمين هزينه هاي رفت وبرگشت واقامت در مکه ومشاعر، قدرت مالي برمقدمات حج مانند هزينه هاي گذرنامه وعوارض خروج و... را داشته باشد وپس از بازگشت از حج آبرومندانه زندگي کند وبه اصطلاح فقها رجوع او به کفايت باشد.
[21].آية الله بهجت: و نيز اظهر وجوب حج و تحقق استطاعت است بر کسي که فعلاً زاد و راحله را ندارد ولي مي تواند به مناسبت موقعيت شغلي خود، بدون استيجار که بعداً ذکر مي شود در بين راه کسب کند، و با کسب لايق به شأن، حوايج مناسب هر وقت را تحصيل نمايد بدون خطر و با اطمينان به حصول، مثل خدمت کردن در کاروان به اعمالي که در غير سفر، شغل او همان هاست (کتاب حج، ص9).
[22].آيات عظام بهجت، صافي، فاضل، گلپايگاني: داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود را داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد، يا خواسته باشد در جاي ديگر غير از وطن خود ساکن شود، بايد هزينه رفتن به آنجا را داشته باشد، و دارا بودن هزينه بازگشت به وطن لازم نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود يا جايي که دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولي اگر قصد رفتن به جايي دورتر از وطن خود را داشته باشد، داشتن هزينه برگشت به وطن کافي است (البته مقصود جايي است که از نرفتن به آنجا به حرج نمي افتد) (مناسک، مسأله 22).
[23].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه قصد بازگشت به وطن را داشته باشد و اگر قصد داشته باشد که به محل ديگري برود و سکونت گزيند، چنانچه هزينه رفتن به آن محل از هزينه رفتن به وطن بيشتر باشد داشتن هزينه مازاد بر بازگشت به وطن شرط استطاعت نيست مگر اينکه رفتن به آن محل به جهت ضرورت و حاجت باشد.
آية الله بهجت: به نحوي که به واسطه حج ناچار به تبديل محل اقامت و مسکن نشود (کتاب حج، ص9).
آية الله زنجاني: داشتن هزينه بازگشت در صورتي معتبر است که مکلف، نياز به برگشت داشته باشد.
آية الله سبحاني: اگر قصد بازگشت به غير وطن خود را دارد، دارا بودن هزينه بازگشت به آنجا در صورتي معتبر است که بيشتر از هزينه بازگشت به وطن نباشد مگر در صورتي که پس از خروج از وطن خود، از بازگشت به آنجا ممنوع شده باشد، در اين صورت دارا بودن هزينه بازگشت به محل ديگري که قصد استقرار در آنجا را دارد نيز معتبر است. (کتاب الحج، ج1، ص108)
[24].آية الله بهجت: ضرورت شخصيه يا شأنيه.
[25].آية الله زنجاني: داشتن ضروريات زندگي در استطاعت معتبر نيست، بلي کسي که بعضي از ضروريات زندگي خود را ندارد و مالي به مقدار مخارج حج به دست آورده که اگر آن را در راه سفر حج هزينه کند براي تهيه لوازم زندگي به مشقت شديد مي افتد يا در تهيه آنها با آبروريزي مواجه مي شود مستطيع نمي باشد؛ البته در صورتي که اگر حج هم نرود اين مال را در تهيه ضروريات زندگيش مصرف نمي کند مستطيع مي باشد.
آية الله سبحاني: مسلماً شؤون افراد و محيط زندگي در تعيين حدود ضروريات مؤثر است.
[26].آية الله مکارم: خواه ملکي باشد يا اجاره اي که با شؤون او سازگار باشد.
[27].آية الله بهجت: در حدي که کافي براي شخص و شأن او باشد (کتاب حج، ص8 و 26).
[28].آية الله خامنه اي:شئون عرفي اشخاص با هم متفاوت است. کسي که داشتن مسکن شخصي از ضروريات زندگي او يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سکونت در منزل استيجاري يا عاريه اي و يا وقفي براي او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او مي شود، براي تحقق استطاعت او، داشتن خانه ملکي شرط است. (مناسک حج، م21).
آية الله سيستاني:... و نداشتن آن موجب حرج باشد.
[29].آية الله صافي: و نداشتن آن حرجي باشد.
[30].آية الله اردبيلي: ولي کساني که اهل ساده زيستي و قناعت هستند و چنانچه به حج هم نروند لوازم زندگي معمولي را نمي خرند، هرگاه لوازم زندگي را نخريده و به حج بروند، حج آنها حجةالاسلام محسوب مي شود.
آية الله خويي: به پاورقي مسأله 18 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: کسي که براي سفر حج بايد لوازم زندگي خود را بفروشد و پس از
بازگشت براي تهيه آن با مشکل روبرو مي شود مستطيع نيست والاّ با داشتن ساير شرايط مستطيع است و به هر شکلي حج به جا آورد کافي است؛ هر چند ضروريات اوليه زندگيش را خرج سفر حج کند.آية الله سبحاني: اگر پس از بازگشت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.
[31].آية الله اردبيلي: و قصد ازدواج نيز دارد.
آية الله خامنه اي: و ترک ازدواج موجب مشقّت يا حرج او شود و بتواند ازدواج کند. (مناسک حج، م15).
آية الله زنجاني: چنانچه انجام حج باعث شود که براي تهيه مخارج ازدواج به مشقت شديد بيفتد يا به کارهايي که موجب وهن اوست، مجبور شود مستطيع نمي باشد؛ بلي اگر اين مال را در امر ازدواج مصرف نمي کند مستطيع است.
آية الله سبحاني: کسي که امکان مالي براي حج دارد ولي ازدواج نکرده وبه آن نيازمند است ازدواج او مقدم بر حج است خواه زندگي بدون ازدواج براي او سخت باشد يا نباشد.
آية الله فاضل: بهطوري که ترک ازدواج موجب مشقت يا ضرر باشد.
آية الله نوري: به طوري که اگر متأهّل نشود به زحمت مي افتد يا به حرام افتد در صورتي...
[32].آية الله اردبيلي: هرچند در صورت ترک ازدواج يا تأخير در آن دچار حرج يا بيماري يا انجام کار حرام نشود.
آية الله بهجت: اگر در ترک نکاح مشقت غير قابل تحمّل به حسب عادت بود يا خوف مرض يا خوف وقوع در حرام بود، اظهر جواز صرف در نکاح است و همچنين اگر قبل از رسيدن وقت سير کاروان حج، صرف در نکاح کند، اما بعد از رسيدن وقت سير نمي تواند صرف در نکاح نمايد، به نحوي که متمکن از حج در آن سال نمي شود نه در صورت تمکن از جمع بين آن دو. (کتاب حج، ص12).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود. آية الله خويي: اضافه فرمود: بلي اگر بنابر صرف نکردن آن مال در نياز خود داشت حج بر او واجب است. (تعليقه عروه، ج2، ص234).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر ترک تزويج مستلزم حرج باشد به نحوي که عرفاً بگويند مستطيع نيست واجب نمي شود و الاّ حج بر او واجب و مقدّم است. (مناسک عربي، ص18، مسأله 32).
آية الله مکارم: منظور از نياز اين نيست که به خاطر ترک آن به عسر و حرج بيفتد بلکه همين اندازه که ازدواج از شؤون زندگي او باشد کافي است.
[33].آية الله زنجاني: کسي که تمام هزينه حج را ندارد ولي از ديگري به مقدار مورد نياز حج طلبي دارد که وقت پرداخت آن است چنانچه مديون بتواند بدهي خود را بپردازد و طلبکار نيز بتواند بدون مشقت و آبروريزي به طلب خود برسد مستطيع بوده حج بر او واجب مي شود و اگر انجام حج متوقف بر مطالبه قرض باشد مطالبه آن نيز واجب مي گردد و چنانچه بتواند طلب خود را به مبلغ کمتري بفروشد و پول آن به مقدار مورد نياز حج باشد، چنانچه اين کار بر او مشقت شديد نداشته باشد مستطيع بوده حج بر او واجب مي گردد؛ هر چند در اين فروش ضرر کند.
[34].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و نيز مي تواند ولو با کمک غير و اقامه دعوي در نزد حاکم شرع و يا با رجوع به حاکم غير شرعي ـ در صورتي که استيفاي حقّ، موقوف بر آن باشد، بنابر اقوي ـ آن را وصول نمايد، گرفتن و رفتن به حج واجب است. (احکام و آداب حج، مسأله 29).
[35].آية الله سبحاني: وگرفتن طلب چندان مشکل نيست در اين صورت بايد طلب خود را مطالبه کند وبه حج برود مگر اينکه بدهکار طلب اورا نپردازد.
آية الله سيستاني: مستطيع است و واجب است حج برود هر چند با مطالبه و صرف آن مال در حج باشد و همچنين است اگر بدهکار دارا باشد و نپردازد ولي بتواند هر چند با رجوع به حاکم جور حق خود را بگيرد يا بدهکار منکر باشد ولي بتواند آن را اثبات کند و بگيرد يا بتواند از اموال او از باب تقاص بردارد.
[36].آية الله بهجت: اگر تحصيل آن، متوقّف بر مراجعه به دادگاه اگر چه حاکم جور باشد، لازماست مراجعه نمايد در صورتي که موجب ضرر و حرج فوق حد مسامحه نباشد، و در تضرّر ماليغير مجحف و نيز ضرر حالي مثل ذلت نفس و نقص جاه نزد حاکم جور تأمّل است و اقربّوجوب مطالبه است با عقلائي بودن تن دادن به اين ضرر با قطع نظر از تکليف به حج (کتاب حج، ص10).
[37].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين مسأله قائل شده اندکه اگر بتواند دَين را بفروشد و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد و براي او مشقت نداشته باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.
آية الله سيستاني: اگر بتواند دَين را بفروشد به نحوي که اجحاف در حق او نباشد، و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.
آية الله فاضل: اگر بتواند دَينش را به مقدار کمتر بفروشد در صورتي که موجب ضرر و مشقّت نباشد. و اين مقدار براي حج کافي باشد مستطيع است و بايد حج انجام دهد.
[38].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بداند به صرف ابراز، مديون بدون هيچ حرجي طلب وي را مي پردازد و مطالبه هم مخالف با شأن او نباشد.
[39].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در صورتي که اگر مطالبه کند بدهکار خواهد پرداخت، بايد مطالبه کند و به حج برود.
آية الله سيستاني: اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهکار باشد همچنان که معمولاً چنين است.
آية الله صافي: حکم مسأله در صورتي که فروش دين مؤجّل به نقد ممکن نباشد والاّ فروش آن مانند فروش ساير اموال واجب است.
آية الله فاضل: مگر آنکه يقين باشد که اگر مطالبه کند مديون حاضر به پرداخت آن مي شود، که در اين صورت مطالبه لازم است.
آية الله گلپايگاني: و اگر شک داشته باشد که مديون با مطالبه مي پردازد يا نه، به جهت آنکه احتمال استطاعت مي دهد، و تمکن از فحص دارد، احتياط در مطالبه است، و مطالبه در اين فرض فحص از استطاعت است، نه تحصيل استطاعت. (آداب و احکام حج، مسأله 29).
آية الله مکارم: اگر مطالبه محذوري ندارد بايد مطالبه کند.
[40].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد، طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.
آية الله سبحاني: البته اين نوع حج نيز از حجة الإسلام کفايت نمي کند.
[41].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)
[42].آية الله بهجت: قرض گرفتن براي حج تحصيل استطاعت است و واجب نيست. مگر آنکه مالي داشته باشد بالفعل که مي تواند پس از حج با فروش و استبدال آن اداي دين کند که در اين صورت قرض گرفتن واجب است با عدم تمکن از فروش آن قبل از حج و اگر مالي که با آن اداي دين مي نمايد بعد از حج تحصيل مي شود، پس در وجوب حج فعلاً تأمّل است (کتاب حج، ص11).
آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند ولي فعلاً نمي تواند آن را بفروشد يا در آن تصرّف کند حج بر او واجب خواهد بود (مناسک، مسأله 33).
آيات عظام خويي، زنجاني، صافي، فاضل، گلپايگاني:هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد، و قدرت پرداخت آن را بدون مشقّت (آية الله زنجاني: مشقت شديد) بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.
آية الله سيستاني: مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).
[43].آية الله بهجت: از حقوق النّاس.
آية الله سبحاني: هرگاه فرد مستطيع به شخصي بدهکار است ولي وقت آن نرسيده اگر مطمئن باشد چنانچه به حج برود مي تواند بدهي خود را بپردازد برچنين فردي حج واجب است.
[44].آية الله زنجاني: چنانچه هزينه کردن اين پول در سفر حج باعث مي شود که نتواند بدهي خود را بپردازد، يا پرداخت بدهي با مشقت شديد يا با وهن او همراه مي گردد، مستطيع نيست والاّ مستطيع مي باشد؛ و فرقي بين بدهي مدتدار و غير آن نيست. و در هر حال اگر بدهي خود را نمي پردازد حج بر او واجب مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند.
[45].آية الله اردبيلي: و اذن به تأخير هم بدهد.
[46].آية الله بهجت: بنابر عدم فعليت وجوب ادا مگر بعد از مطالبه (کتاب حج، ص11).
آية الله تبريزي: در صورتي حج واجب مي شود که بدون حرج و مشقّت قادر به ادا باشد.
آية الله خويي: بلي اگر دين خود را ادا نکند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنين فردي حج به جا آورد مجزي از حجةالاسلام مي باشد. (تعليقه عروه، ج2، ص236).
آية الله سبحاني: حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه بدهي او مدتدار باشد و مدت آن به قدري طولاني باشد که اطمينان عرفي به تمکن از اداي بدهي در مدت ياد شده را داشته باشد مثل کشاورزي که بدهي مدتدار براي پنج سال بعد دارد و مي داند که با درآمد يک سال کشاورزي خود به راحتي بدهي خود را مي تواند ادا کند. (کتاب الحج، ج1، ص128)
[47]. آية الله سيستاني: اگر انسان مال وافي به هزينه حج را داشته، و به همان مقدار هم مقروض باشد، بنابر اظهر حج بر او واجب نخواهد بود، و همچنين اگر کمتر از آن مقدار، مقروض باشد، به طوري که اگر مقدار قرض برداشته شود، باقيمانده آن وافي به هزينه حج نباشد، که در اين صورت هم حج بر او واجب نخواهد بود، و فرقي نيست بين اينکه وقت پرداخت بدهي رسيده باشد يا نه، مگر اينکه آن قدر، وقت پرداخت دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند؛ مانند پنجاه سال. (مناسک، مسأله 34).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اگر مي داند که طلبکار از طلب خود خواهد گذشت، و يا
بنابر مسامحه دارد (مثل مهريه بعض زنان) چنين دَيني مانع استطاعت نيست. (احکام و آداب حج، مسأله 34).آية الله فاضل: يعني مخير است بين انجام حج و اداي دين و در صورت انجام حج کفايت از حجّةالاسلام مي کند.
[48].آية الله بهجت: يا کفّاره يا نذر (کتاب حج، ص10).
[49].آية الله تبريزي، آية الله خويي: حکم ساير ديون را دارد الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد، که در صورتي مستطيع مي شود که غير از آنها مخارج حج را داشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حکم ساير ديون را دارد، الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد که مقدم بر ساير ديون است.
آية الله فاضل: يعني بر ذمّه او تعلق گرفته است.
[50].آية الله اردبيلي: و يا اينکه از ولي خمس اجازه بگيرد تا خمس را به تأخير بيندازد و بعد از حج از مالي که به دست مي آورد و مي داند که به مقدار بدهي اش خواهد بود، خمس را بپردازد.
آية الله زنجاني: البته اگر خمس يا زکات در اموالش نباشد بلکه بر عهده او آمده در صورتي
که خمس و زکات را نپردازد يا اگر علاوه بر آنها هزينه حج را نيز داشته باشد، مستطيع
است.[51].آية الله تبريزي: اگر مي داند در همان سال ساير شرايط استطاعت حاصل مي شود، حفظ استطاعت مالي لازم است وگرنه لزوم ندارد و اگر اطمينان به زوال عذر تا آخر عمر ندارد، بنابر احتياط در همان سال نايب بگيرد و چنانچه عذرش زايل شد و استطاعت مالي باقي بود بنابر احتياط دوباره خودش حج به جا آورد.
آية الله سبحاني: استطاعت بدني شرط مباشرت است اين افراد با يأس از بهبودي بايد نائب بگيرند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد واجب است نايب بگريد، بلکه احوط نايب گرفتن است براي کسي که اميد خوب شدن دارد، پس اگر رفع عذر شد، خودش نيز به حج برود، مگر اينکه پس از رفع عذر استطاعت مالي نداشته باشد. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 18 ص431).
[52].آية الله اردبيلي: و از تمکن در آينده نيز مأيوس است.
آية الله خويي: اگر دارا و ثروتمند است و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و بامشقت است بايد نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63).
آية الله زنجاني: اگر احتمال مي دهد که بتواند در آينده همزمان با متعارف مردم منطقه، به حج مشرف شود ـ ولو با تحصيل استطاعت طريقي و بدني و... ـ فوريت حج از او ساقط است، ولي بايد استطاعت از جهات غير مالي را تحصيل کند تا بتواند به حج مشرف گردد و اگر راه انجام حج منحصر به استفاده از اين پول باشد تا نياز مبرمي پيش نيامده نبايد آن را مصرف کند؛ لکن اگر ضرورتي پيش آمد و مال را مصرف کرد از استطاعت مي افتد، لذا در کشورهايي که ـ مانند ايران ـ باز شدن راه حج، منحصر به ثبتنام است بر کسي که استطاعت مالي دارد ثبتنام واجب است. و کسي که استطاعت مالي دارد چنانچه از پيدا کردن استطاعت از جهات ديگر نااميد است بايد با قصد قربت براي حج در اولين سال ممکن نايب بگيرد و اين حج کفايت از حجةالاسلام مي کند، هر چند عذر او برطرف شود؛ و فرقي بين بيماري و غير آن نيست؛ و در هر حال کسي که استطاعت مالي دارد اگر با تحمل حرج، خودش حج به جا آورد مجزي است.
آية الله سيستاني: کسي که تمکن مالي دارد ولي توانايي مباشرت حجّ را ندارد و اميد اينکه بتواند در آينده انجام دهد ندارد، واجب است نايب بگيرد و اگر مباشرت براي او حرج و مشقّت داشته باشد، مي تواند نايب بگيرد، گرچه مباشرت افضل است و به هر حال همچنان که وجوب مباشرت فوري است، وجوب استنابه نيز فوري است.
آية الله مکارم: يعني در موقع حج استطاعت بدني و باز بودن راه را ندارد.
[53].آية الله بهجت: در صورتي که موضوع وجوب استنابه، که يأس از رفع مانع است، محقّق نشده باشد. (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله گلپايگاني: بلي اگر علم داشته باشد که در آن سال متمکن از رفتن به حج است، جواز مصرف کردن وجه در غير حج (خصوصاً در اوان خروج مردم براي حج) مشکل است، و اگر استطاعت مالي بعد از استطاعت طريقي حاصل شده باشد، تصرف در آن مال در زماني که مردم آماده براي حج مي شوند جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 37).
[54].آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.
[55].آية الله اردبيلي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند تا از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست مشروط بر اينکه احتمال عقلايي بدهد که بعداً بتواند با اين مال به حج برود.
آية الله فاضل: حتي اگر اول ماه محرم باشد که هنوز چندين ماه به موسم حج باقي است.
[56].آية الله سبحاني:نمي تواند خود را از استطاعت نسبت به همان سال خارج کند حتي اگر ماه هاي حج نرسيده باشد اما حفظ استطاعت نسبت به سال هاي بعد لازم نيست مگر اينکه به خاطر زيادي زائر، دولت ناچار باشد افراد را به صورت تدريجي به حج اعزام کند. در اين صورت احتياطاً بايد تمکن مالي خود را حفظ کند. (کتاب الحج، ج1، ص158)
[57].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند هر چند ديگر نتواند به حج برود ولي در صورتي که آن مال را بهطور نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل ننمايد. و اگر نموده با خود معامله مستطيع کند به اينکه سال آينده به حج برود با احتياطاتي که سبب قطع به اجزاء از حَجّةالاسلام است (يعني احتياطاً سعي در تحصيل و حفظ استطاعت شرعيه براي خود در وقت سير کاروان در سال آينده بنمايد نه صرف استطاعت عقليه) و اگر معامله نه براي فرار است بلکه براي حاجت فعلي است که متمکن از برآورده شدن آن نمي شود، مگر بعد از وقت سير يا وقت حج اظهر جواز آن است (کتاب حج، ص11).
آية الله خويي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست.
آية الله سيستاني: در تفصيل تمکن از مسير مي فرمايند: اگر در آن تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند، و براي او مشخص شده باشد که قدرت رفتن به حج در روزهاي آن را داشته باشد، بنابر اظهر حج در ذمّه او مستقر است، ولي اگر قدرت رفتن براي او مشخص نشده باشد، حج در ذمّه او مستقر نيست. (مناسک، مسأله 39).
[58].آية الله خويي، آية الله سيستاني: تصرّف در مال جايز نيست و واجب است مال را حفظ کند و خود را از استطاعت خارج نکند. (حاشيه بر عروة الوثقي).
آية الله سبحاني: در صورتي که تنها راه تشرّف به حج صبر کردن در نوبت به مدت چند سال باشد، نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند.
آية الله صافي: اگر اطمينان دارد که در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند بنابر احتياط نمي تواند در مال تصرف کند.
آية الله گلپايگاني: اگر اطمينان دارد در سال هاي بعد از آن جهات استطاعت پيدا مي کند نمي تواند در مال تصرف کند.
[59].آية الله اردبيلي: مگر اينکه باز شدن راه در سال هاي بعد با پرداختن هزينه در سال هاي قبل ميسر شود.
آية الله خامنه اي:کسي که مستطيع شده، نمي تواند بعد از رسيدن زماني که بايد مال را براي رفتن به حج، صرف کند، خود را از استطاعت خارج نمايد. بلکه احتياط واجب آن است که قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نکند. (مناسک حج، م32)
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[60].آية الله زنجاني: به قدري زياد باشد که در تهيه آن مشقت شديد يا هتک حيثيت باشد...
[61].آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر ضرر زايد بر مقدار متعارف و موجب اجحاف باشد، ولو موجب حرج و مشقّت هم نشود، حج واجب نيست و اما اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (معتمد ج1، ص95 و مناسک مسأله 21).
[62].آية الله بهجت: اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و به حد غير عقلايي نرسد و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (مناسک، م18).
آية الله گلپايگاني: مگر آنکه ضرر به نحوي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.
[63].آية الله خامنه اي:ولي اگر توانايي پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن اجحاف بر او باشد واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست. (مناسک حج، م16)
آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.
[64].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر خانه وقفي و يا غير وقفي در اختيار اوست؛ بهطوري که کسر شأن او نبوده و بدون سختي و حرج، از داشتن خانه ديگر بي نياز است و احتمال از دست رفتن آن خانه نيست، اگر خانه ملکياي دارد که قيمت آن وافي به مخارج حج و يا تتميم آن باشد، واجب است خانه ملکي خود را فروخته و صرف مخارج حج کند، و همچنين است نسبت به ديگر چيزهايي که مورد نياز بوده، و از غير راه ملکيت رفع احتياجش شده باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 24).
آية الله سبحاني:که زايد بر مؤونه زندگي است.
[65].آية الله بهجت: اگر حرجي يا ضرري نباشد (کتاب حج، ص8).
آية الله تبريزي: اگر بخواهد حج نمايد بايد آن را به مقدار زيادي کمتر از قيمت بفروشد، فروشش واجب نيست. (مناسک، مسأله 21).
آية الله خويي: اگر باعث ضرر کلّي شود فروشش واجب نيست.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني:مگر اينکه اجحاف بر او باشد. (مناسک عربي، مسأله 21).
[66].آية الله سبحاني: تفاوت قيمت به قدري زياد باشد که عرفاً تحمل آن براي او حرجي به شمار آيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجحاف و ضرر به حدّي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.
آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.
[67].آية الله زنجاني: مشقت شديد يا هتک حيثيت.
[68].آية الله خامنه اي: حکم مسأله قبل را دارد. (مناسک حج، م16)
آية الله سبحاني: مگر اينکه نوعي اجحاف وخسارت غير قابل تحمل براي او باشد.
[69].آية الله بهجت: به حاشيه مسأله 16 مراجعه شود.
آية الله خويي: اگر با فروش آنها به حرج نمي افتد، حج واجب است. (مناسک، مسأله 22).
آية الله سبحاني: واگر بفروشد با پول آن مي تواند هزينه حج خود را تأمين کند، چنين فردي مستطيع است.
[70].آية الله سبحاني: فروش کتب ملکي حتي در صورت وجود کتب موقوفه براي حج واجب
نيست. چون کتب موقوفه عرفاً جايگزين کتب ملکي در رفع نياز نمي باشد. (کتاب الحج، ج1، ص125)آية الله نوري:که در پيش او است.
[71].آية الله سيستاني: و استفاده از آنها بر او حرجي نباشد. (مناسک عربي، مسأله 24).
آية الله فاضل، آية الله نوري: و منافات با شأن او نداشته باشد و موجب حرج بر او نباشد.
آية الله مکارم: به طوري که هر ساعت نياز داشته باشد، بدون زحمت در اختيار او قرار بگيرد.
[72].آية الله اردبيلي: فروش کتاب هاي ملکي براي رفتن به حج واجب نيست ولو اينکه کتب موقوفه در دسترس باشند.
[73].آية الله اردبيلي: بلکه وجوب آن خالي از قوت نيست.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني: لازم نيست فحص و تحقيق کند هر چند احوط است.
آية الله بهجت: اضافه اي دارد مگر اينکه عسر و حرج باشد. (مناسک، مسأله 34).
آية الله خامنه اي: ملاک استطاعت براي حجّ، توانايي اداي آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر کسي اعتقاد دارد که به اين نحو استطاعت ندارد لکن احتمال مي دهد که اگر تحقيق و تلاش کند بتواند راهي بيابد که با وضع مالي فعلي اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولي اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالي خود را بررسي کند. (مناسک حج، م17)
[74].آية الله اردبيلي: نذرش در صورتي صحيح است که در زمان خواندن صيغه نذر، مستطيع نباشد و در همان سال نيز مستطيع نشود وگرنه نذرش باطل است. بنابراين هرگاه با وجود چنين نذري بعداً مستطيع شود، بايد حج به جا بياورد و عمل به نذر، لازم نيست؛ پس در صورت مستطيع شدن حتي اگر معصيت کند و به حج نرود، عمل نکردن به نذر، کفاره ندارد.
آية الله زنجاني: اگر عمل به نذر باعث شود که ديگر نتواند حج به جا آورد حتي در آينده، نذر منعقد نمي شود، ولي اگر عمل به نذر تنها باعث تأخير حج مي شود، چنانچه قبل از حصول استطاعت، نذر کرده باشد بايد به نذر عمل نمايد و اگر عمل نکرد حج بر او واجب مي شود و چنانچه قبل از نذر، استطاعت مالي پيدا کرده باشد بايد حج به جا آورد، ولي اگر حج به جا نياورد بايد به نذرش عمل کند.
[75].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، گلپايگاني: نذر منحل مي شود و بايد به حج برود.
آية الله سبحاني: اگر پس از نذر مستطيع شود بايد عمل به نذر را بر حج مقدم بدارد ولي اگر مستطيع بود و بعداً نذر کرد در اين صورت حج بر نذر مقدم مي باشد.
[76].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين صورت عمل به نذر واجب نيست، بنابراين تخلف از نذر موجب کفاره نمي شود.
[77].آية الله سبحاني: در صورتي که نذر قبل از استطاعت بوده و تخلف کرده، بايد کفاره نذر بدهد.
آية الله مکارم: نذر منعقد نيست و کفاره ندارد.
[78].آية الله سبحاني: بايد به حج برود مگر اينکه واجبي که ترک مي کند يا گناهي که انجام مي دهد اهميت بالاتري داشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و يا موجب از بين رفتن مال معتد به (قابل توجه) بدون عوض شود. (آداب و احکام حج، مسأله 76).
[79].آية الله زنجاني: بايد حج به جا آورد؛ مگر آنکه انجام تکليف ديگر تنها موجب تأخير حج مي شود نه از بين رفتن اصل آن، که در اين صورت، اول آن تکليف و سپس حج را به جا مي آورد و اگر هر دو مساوي باشند يا اهميت حج کمتر باشد چنانچه آن تکليف را به جا آورد و بعد از آن استطاعت حج را نداشته باشد مستطيع نيست و الاّ مستطيع مي باشد.
[80].آية الله اردبيلي: در مقام بررسي اهميت بايد به مسأله فوريت هم توجه داشت. گاه ممکن است کار واجبي با آنکه در اصل، اهميتش کمتر از حج است، ولي با رفتن به حج زمان آن فوت مي شود همچنان که عکس آن نيز تصوّر مي شود.
آية الله تبريزي: اگر فقط احتمال اهمّيت در حج باشد حج مقدّم است وگرنه بايد حرامي را که حج بر آن توقّف دارد ترککند و چنانچه ارتکاب حرام بعد از شروع در حج باشد مجزي از حجّةالاسلام نيست و اگر حج متوقّف بر ترک واجب باشد نظر ايشان موافق نظر آية الله خويي است.
آية الله خويي: در فرض تساوي و يا احتمال اهمّيت در هر يک مخير بين آنها است و اگر در يکي از آنها احتمال اهمّيت مي دهد آن مقدم است.
آية الله سيستاني: در صورت تساوي مخير است.
[81].آية الله اردبيلي: در صورتي که ارتکاب حرام يا ترک واجب پس از احرام باشد، صحت حج او محلّ اشکال است.
[82].آية الله گلپايگاني:اگر بهطور جزم، قصد حج استحبابي کرده است کفايت آن از حَجّةالاسلام خالي از اشکال نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 78).
[83].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، صافي، مکارم:کفايت مي کند.
آية الله زنجاني: مگر در صورتي که احتمال وجوب مي داده و در نيت احرام، انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.
[84].آية الله سبحاني:به ذيل سؤال 67 مراجعه شود.
[85].آية الله فاضل: تعهد نسبت به عائله و اطمينان به وفا و عدم رجوع باذل شرط نيست.
[86].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر نمي تواند نفقه عيال را تأمين کند، چه به حج برود و چه نرود، بذل نفقه عيال شرط نيست.
آية الله سيستاني: مگر اينکه نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد يا اينکه فرق نمي کند، چه حج برود و چه نرود نفقه آنها را نمي تواند تأمين کند يا از عدم تأمين نفقه آنها در حج نمي افتد يا عائله واجب النفقه او نيستند که در اين موارد بذل نفقه عائله شرطِ وجوب حج نيست. (مناسک عربي، مسأله 43).
[87].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اطميمنان به وفا و عدم رجوع باذل، شرط نيست، ولي اگر وثوق و اطمينان به رجوع و عدم وفاي باذل دارد حج واجب نمي شود.
آية الله سبحاني: فردي که تعهد مي کند هزينه سفر حج ديگري را بپردازد نمي تواند بعد از شروع سفر او از تعهد خود باز گردد.
[88].آية الله نوري: به شرطي که قبول اين بذل براي او مستلزم ذلّت و منّت نباشد.
[89].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در اين مسأله فرقي بين اباحه (در اختيار گذاشتن) و تمليک و دادن عين مال و يا قيمت آن نيست.
آية الله سيستاني: اباحه اي که براي اباحه کننده آن قابل برگشت باشد شرعاً، و تمليک متزلزلي که از طرف مقابل قابل فسخ بوده باشد شرعاً، موجب حصول استطاعت نمي شود مگر اينکه اطمينان داشته باشد که از اباحه اش صرف نظر نمي کند يا تمليکش را فسخ نمي نمايد. (مناسک، مسأله 29ـ 40ـ 43).
[90].آية الله بهجت: بلي داشتن مؤونه عيال تا وقت رجوع شرط است مگر آنکه با نرفتن حجّ نيز عيال
او در مضيقه بهسر برند و رفتن حج تأثيري در اين جهت نداشته باشد. (مناسک، ص19،
مسأله 42).آية الله زنجاني: حج بذلي مانند حج استطاعتي است؛ يعني اگر کسي تنها مخارج حج را بذل کند ـ نه مخارج عائله را ـ چنانچه انجام حج مستلزم اختلال در تأمين زندگي خود يا کساني که شرعاً يا عرفاً واجب النفقه او هستند نباشد مستطيع است. بلي، کسي که به باذل، مطمئن نيست و احتمال مي دهد که از بذل برگردد يا به عهد خود وفا نکند چنانچه مي ترسد که اين امر باعث بروز
مشکلي براي او شود مستطيع نيست و اگر نمي ترسد از نظر حکم ظاهري مستطيع است.آية الله سيستاني:ولي اگر خودش مقداري از مصارف حج را داشته باشد و بقيه را به او بذل کنند در اين صورت رجوع به کفايت شرط است. (مناسک، مسأله 45).
[91].آية الله سبحاني: با پرداخت هزينه عائله از طرف باذل به مبذول له اين قيد منتفي است.
آية الله سيستاني:بلي اگر در آمدش در خصوص روزهاي حج باشد و با درآمد آن در بقيه روزهاي سال يا بعضي از آنها زندگي مي کند، بهطوري که اگر به حج برود قدرت تأمين هزيه زندگي در بقيه يا بعضي از روزهاي ياد شده نداشته باشد. در اين صورت حج بر او واجب نخواهد بود، مگر اينکه مخارج زندگيش را در بقيه روزهاي سال هم بدهند که در اين صورت واجب خواهد بود. (مناسک، مسأله 45).
آية الله مکارم: يا مستلزم منّت و هتک او باشد.
[92].آية الله بهجت: واجب نيست قبول نمايد و در صورت قبول، استطاعت بذليه محقّق است و استطاعت ماليه است در دو صورت بعد. (مناسک، مسأله 43).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چنانچه مال کافي براي مؤونه حج باشد و يا به مقداري است که به ضميمه اموال خود شخص استطاعت حاصل مي شود، حج بر او واجب و کافي از حَجّةالاسلام است. (آداب و احکام حج، مسأله 47).
آية الله نوري: مگر اينکه در قبول، ذلّت و مهانت براي او باشد که در اين صورت قبول واجب نيست.
[93].آية الله اردبيلي: بلکه در اين صورت قبول واجب نيست، مگر اينکه بقيه شرايط استطاعت از جمله رجوع به کفايت را دارا باشد که در اين صورت قبول مال واجب است و حج بذلي محسوب نمي شود و همينطور است اگر فقط مال را به او ببخشد و اسم حج را نياورد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: و اگر واهب (بخشنده) اختيار را به انسان بدهد و بگويد مي خواهي با اين مال حج برو و نمي خواهي به حج نرو و يا مالي را ببخشد و نامي از حج نبرد، قبولش واجب نيست.
[94].آية الله زنجاني: در هر سه صورت با داشتن ساير شرايط مستطيع است.
آية الله خامنه اي: لکن اگر قبول کرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م29)
آية الله سبحاني: اگر مالي را به او ببخشد واسمي از حج نياورد بايد بپذيرد وبه حج
برود.آية الله مکارم: بلکه قبول واجب است به شرط اينکه به هنگام بازگشت، زندگي او تأمين
باشد.[95].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بخشش به قصد قربت يا به يکي از خويشاوندان باشد که در اين
صورت بخشش، لازم است و حق ندارد آن را پس بگيرد و اگر رجوع بخشنده مال، موجب اهانت يا اذيت و آزار مبذول له بشود، حتي در مواردي که مي تواند مال را پس بگيرد، مرتکب عمل حرام شده است.[96].آية الله زنجاني: و بدون اتمام سفر نتواند به وطن بازگردد، باذل بايد مخارج اتمام سفر را
بپردازد.[97].آية الله بهجت: و بنابر اظهر، نفقه بازگشت از محلِّ اعلام رجوع که زايد بر نفقه وطن است، بر باذل است. (مناسک، ص22، مسأله 51).
[98].آية الله بهجت: اظهر عدم جواز رجوع است. (مناسک، مسأله 51).
آية الله تبريزي: باذل ضامن نفقه برگشتن او نيست همانطور که در صورت رجوع بعد از احرام، نفقه اتمام حج را هم ضامن نمي باشد گرچه اتمام بر او واجب است مطلقاً.
آية الله سبحاني: بعد از احرام رجوع جايز نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بعد از احرام احوط ترک رجوع است و نسبت به رجوعِ به عينِ مبذوله، تفصيلي در مناسک عربي موجود است.
آية الله فاضل: اگر اتمام واجب باشد بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد، امّا وجوب اتمام در اين فرض محلّ تأمّل است.
آية الله مکارم: احتياط واجب آن است که بعد از احرام رجوع نکند.
[99].آية الله خويي: در صورتي که اتمام آن بر مبذول له واجب باشد. و آن در جايي است که آنچه تاکنون به او بذل شده و او صرف نموده، با ضميمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد.
آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام باذل رجوع کند، مبذول له بايد حج را تمام کند، اگر بر او حرجي نباشد هر چند فعلاً مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش مي باشد.
[100].آية الله زنجاني: به حسب ظاهر وعده بذل حج، پول قرباني و کفاراتي که ارتکاب سبب آن از لوازم متعارف حج است ـ مانند استظلال در روزهاي بسيار سرد ـ بر عهده باذل است؛ مگر آنکه تصريح به خلاف کرده باشد، ولي داشتن پول قرباني و ديگر کفارات، شرط استطاعت نيست، پس چنانچه مبذول له تمکن از قرباني را نداشت بايد روزه بگيرد، ولي در صورتي که روزه، برايش مشقت شديد يا از آن خوفضرر دارد، مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: وفرد قادر بر قرباني باشد بايد قرباني کند و در غير اين صورت حکم او حکم کساني خواهد بود که قادر نيستند قرباني کنند بنا براين حتي در صورتي که باذل به تعهد خود در مورد قرباني عمل نکند باز حج بر مبذول له واجب مي شود.
[101].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که هدي بر مبذول له واجب باشد پول آن بر عهده باذل است، و الاّ تبديل به صوم مي شود. ولي در کفّارات اگر محرم موجب و سبب آن را مرتکب شود پس اگر عمداً باشد کفّاره اش بر عهده خود او مي باشد و اگر از روي فراموشي يا جهل و يا اضطرار و ناچاري باشد و به اين سبب کفّاره واجب شود، پس اگر مبذول له تمکن از ادا داشته باشد و کفاره يافت شود، پول آن به عهده باذل مي باشد و الاّ بايد مبذولله به وظيفه غير متمکن از کفّاره عمل نمايد. (آداب و احکام حج، مسأله 56).
[102].آية الله مکارم: احتياط در غير عمد، آن است که باذل بپردازد.
آية الله نوري: اگر عملِ موجبِ کفاره را از روي عمد و اختيار انجام داده باشد، و در غير اين صورت به عهده باذل است علي الأحوط.
[103].آية الله تبريزي: مگر در صورتي که بتواند بدون حرج بدل هدي روزه بگيرد.
آية الله سيستاني:در وجوب حجِ برگيرنده، در اين صورت اشکال است، مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت قيمت قرباني موجب حرج و مشقّت باشد قبول بر او واجب نخواهد بود. (مناسک، م52).
آية الله فاضل: واجب مي شود لکن پول قرباني بر عهده باذل است.
[104].آيات عظام بهجت، خويي، سبحاني: مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت پول قرباني موجب ناراحتي مالي او شود، قبول بر او واجب نخواهد بود.
[105].آية الله زنجاني: مگر در صورتي که نتواند با انجام خدمت اعمال حج را به جا آورد.
آية الله سبحاني: در صورتي که آن مبلغ براي اداره زندگي او وخانواده اش در مدت حج کافي باشد؛ همچنين است کساني که حج آنها در برابر خدمتشان عرضه مي شود مانند طبيب کاروان، خدمه ومدير وروحاني وساير عوامل، حج چنين افرادي از حجة الإسلام کفايت مي کند، هرچند قبول بر آنها واجب نيست.
[106].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لکن براي کسي که عادت و شغلش خدمت باشد سزاوار است احتياط به قبول ترک نشود، چون عرفاً استطاعت صدق مي کند. (آداب و احکام حج، مسأله 64).
[107].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه انجام حج مانع از انجام وظيفه اي که براي آن اجير شده اند نشود و در اين صورت اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت شرط نيست.
آية الله بهجت: و همچنين اگر در اجاره براي او شرط شد تأمين زاد و راحله و نفقه عيال، قبول واجب نيست، ولي اگر قبول کرد مستطيع مي شود به استطاعت ماليه در هر دو صورت، نه بذليه، پس دَين مانع از آن است مگر آنکه علي اي تقدير متمکن از اداي دين نباشد و فقط به اين اجاره مشروطه، مالک گذراندن امور خود در مصاحبت اهل حج باشد که در حکم استطاعت بذليه است ولي باز قبول استيجار واجب نيست (کتاب حج، ص14).
آية الله خامنه اي:به شرط آنکه انجام مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده نباشد. (مناسک حج، م35)
[108].آية الله بهجت: امّا اگر حج نيابتي مقيد به همان سال نباشد، حجّ خود را مقدّم بدارد. (مناسک، ص14، مسأله 29).
آية الله تبريزي: اما اگر مقيد به همان سال نباشد و براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدّم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدّم بدارد.
آية الله زنجاني: و بعد از آن در اولين سالي که مي تواند براي خودش حج به جا آورد و اگر راه انجام حج خود منحصر به حفظ اين اجرت باشد نمي تواند آن را در کار ديگري مصرف کند مگر آنکه نياز مبرمي پيش آيد پس اگر پول را در آن خرج کرد از استطاعت خارج مي شود و اما اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد چنانچه براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدم بدارد.
آية الله سيستاني: و امّا اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد، بايد حج خود را مقدّم بدارد، مگر اينکه براي او وثوق حاصل شود که در سال هاي آينده حج را انجام خواهد داد، که در اين صورت واجب نيست حج خود را مقدّم بدارد.
[109].آية الله اردبيلي: و اگر براي سال هاي بعد نايب شود، در سال اول بايد براي خودش حج به جا آورد، مگر آنکه به جا آوردن حج براي خودش مانع از انجام حج نيابتي در سال هاي بعد شود.
[110].آية الله بهجت: در عيال غير واجب النفقه و مصارف لازمه براي حفظ شأن، احوط رعايت عسر و حرج است؛ يعني نه اقتصار بر فقط مقداري که بر او واجب شرعي است مي کند و نه انتظار تمکن از هر چه عرفيت دارد مي کشد. پس تحقق استطاعت منوط به دارا بودن مقداري است که اگر نباشد لازمه اش عسر و حرج است (کتاب حج، ص15).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: داشتن مخارج عائله غير واجب النفقه شرعي، شرط نيست مگر اينکه با ترک انفاق بر آنها خودش به حرج مي افتد.
آية الله زنجاني: در استطاعت شرط است که انجام حج سبب اختلال در تأمين زندگي کساني که عرفاً يا شرعاً واجب النفقه او هستند، نباشد و لازم نيست مخارج آنها را بالفعل داشته باشد بلکه کافي است که بتواند بدون آنکه به حرج بيفتد آن را تأمين نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و عرفاً ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد؛ مثل خواهر و برادر، بايد نفقه آنها را هم داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 66).
[111].آية الله بهجت: اظهر اعتبار رجوع به کفايت است؛ به اين معنا که به سبب حج، از غنا بهفقر يا از فقر به اوسع از آن، واقع نشود. (کتاب حج، ص26).
آية الله زنجاني: رجوع به کفايت به اين معني در استطاعت شرط است که حج، مستلزم اختلال در زندگي او نباشد مثلاً اگر حج باعث از دست دادن تنها محل در آمد زندگي کسي شود مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: يعني حج گزار گذشته از داشتن هزينه هاي سفر حج، پس از بازگشت آبرومندانه زندگي کند.
[112].آية الله فاضل: و همچنين اگر از طريق زکات يا خمس و يا استعطا، امور خود را اداره کند، کافي است و همچنين کسي که آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي نکند، حج بر او واجب مي شود و نيز بر طلاب که با شهريه اداره مي شوند؛ چنانچه هزينه حج و مخارج خانواده خود را داشته باشند يا به عنوان روحاني مشرّف شوند حج واجب است و از حجّةالاسلام کفايت مي کند.
[113].آية الله بهجت: عيناً موافق حاشيه بعد ]حاشيه آية الله تبريزي و...[ بوده با اين تفاوت که ايشان صراحت در وجوب حج دارند. (مناسک، مسأله 25).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:کسي که از وجوه شرعيه، مانند خمس و زکات و امثال اينها زندگي خود را اداره مي کند و بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت، مضمون و حتمي باشد، در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد، بعيد نيست حج بر او واجب باشد، و همچنين است کسي که شخص ديگر در تمام مدت زندگي او، مخارجش را متکفل باشد و همچنين کسي که اگر آنچه دارد در راه حج صرف کند زندگي بعد از حجّش با قبل از آن تفاوتي نکند.
آية الله زنجاني: نياز به وجوه شرعيه، مانع استطاعت نيست؛ مگر در مورد کساني که انجام حج، آنها را مجبور به ارتزاق از وجوه شرعيه مي کند و اين امر، مناسب شأن آنها نبوده يا وجوه شرعيه به مقدار کافي در اختيار آنها نباشد.
آية الله سبحاني:کسي که زندگي او با وجوه شرعيه اداره مي شود در صورتي که داراي مقداري پول گردد که براي هزينه حج و مخارج عيالش تا زمان مراجعت کافي باشد، حج بر او واجب مي شود و کفايت از حجةالاسلام مي کند واگر بعد از مراجعت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.
[114].آية الله بهجت: اگر زندگي آنها با وجوهات، بر حسب عادت بدون مشقّت مضمون و حتمي باشد. در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد حج بر او واجب است. (مناسک، مسأله 25).
[115].آية الله اردبيلي:چنانچه حال آنها قبل از حج و بعد از آن يکي باشد، اقوي وجوب حج است.
آية الله خامنه اي:طلاب علوم ديني اگر بعد از مراجعت از حج زندگي آنها با شهريه حوزه هاي علوم ديني اداره يا تکميل مي شود، کافي است. (مناسک حج، م27)
آية الله صافي: ولي رعايت احتياط به اينکه به نحوي خود را واجد شرط استطاعت نمايد، ترک نشود.
آية الله گلپايگاني:افرادي که از وجوه خاصّي مثل سهم سادات و وجوهات شرعيه و نذورات استفاده مي کنند؛ مانند طلاّب و سادات و اشخاص ديگري که مورد توجّه مردم هستند، در صورتي که هزينه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعيد نيست که حج بر آنان واجب باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 68).
آية الله مکارم: براي طلاب و مانند آنها حج واجب مي شود.
[116].آية الله خويي: بر مريض يا شخصي که استطاعت مالي دارد ولي از تمکن از رفتن به حج نااميد است يا بر او حرجي است واجب است نايب بگيرد و وجوب آن فوري است. (مناسک. مسأله 63).
آية الله سبحاني: بر مريض در صورت يأس از خوب شدن، واجب است نائب بگيرد و وجوب آن فوري است و اگر پس از انجام حج توسط نائب، حال منوبعنه خوب شد، حج نيابتي کفايت مي کند و نياز به اعاده حج ندارد. (کتاب الحج، ج1، ص237 ـ 349).
[117].آية الله بهجت: در صورت يأس از خوب شدن، استنابه مي کند، به نحو فوري بنابر اظهر (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد نايب بگيرد و وجوب آن فوري است مگر اينکه اطمينان به تمکن از مباشرت در سال هاي بعد داشته باشد.
آية الله سبحاني: چنانچه استطاعت او در سال بعد باقي بماند بايد به حج برود.
آية الله سيستاني:اگر اميد به تمکن از حجّ بدون حرج و مشقّت بعد از آن هم نداشته باشد در اين فرض گرفتن نايب واجب است و وجوب آن فوري است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد، واجب است نايب بگيرد در صورتي که حج بر او مستقر شده، و اگر حج بر او مستقر نشده باشد، نايب گرفتن مطابق احتياط است، اگرچه اميد به زوال عذر هم وجود داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 90).
[118].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
[119].آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل به حصول استطاعت يا غافل از آن باشد، يا جاهل به وجوب حج يا غافل از آن باشد، و در اين جهل و غفلت معذور باشد.
آية الله فاضل: چنانچه تا پايان اعمالِ حج، شرايط استطاعت باقي باشد، در اين صورت بايد حج را انجام دهد مگر اينکه انجام حج حرجي باشد، که در اين فرض از خودش ساقط است، و در اين صورت بايد از ترکه او ـ ولو از ميقات ـ نايب بگيرد، يا شخصي تبرعاً حج او را انجام دهد.
[120].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بر او حرجي باشد.
آية الله بهجت: هر وقت قدرت پيدا نمود، فوراً بايد به جا آورد ولو استطاعت شرعيه زايل شده باشد (کتاب حج، ص27).
آية الله تبريزي: مگر جاهل قاصر بوده باشد و در صورت استقرار هم اگر رفتن به حج حرجي شود واجب نيست.
آية الله خويي: مگر غافل از وجوب حج بوده و در غفلت خود معذور باشد که در اين صورت حج بر او مستقر نيست و در صورت استقرار بايد به هر نحو که ممکن باشد حج برود مگر اينکه حرجي باشد.
آية الله سبحاني: چنانچه شرايط استطاعت در او جمع باشد هرچند مشقت زا وحرجي باشد، ولي اگر فعلاً استطاعت بدني ندارد مثلاً مريض است ويا آن گونه حرجي است که از حالت استطاعت بدني خارج است، بايد نايب بگيرد.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 3 مراجعه شود.
[121].آية الله زنجاني: به شرحي که در حاشيه مسأله 23 گذشت.
[122].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج برخود بي خبر باشد، بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
آية الله زنجاني: و اگر حج نيابي به جا آورد باطل است مگر در صورتي که انجام حجةالاسلام خود در امسال بر او واجب نباشد به تفصيلي که در حاشيه مسأله 38 گذشت و اگر حج استحبابي به جا آورده باطل است مگر در صورتي که در حاشيه مسأله 32 گذشت.
[123].آية الله اردبيلي: اگر شخص مستطيع حج استحبابي به جا بياورد و قصد تشريع نکند، حج او حج واجب خواهد بود و کفايت از حجةالاسلام مي کند، ولي اگر حج نيابتي به جا آورد، بنابر احتياط صحيح نيست.
آية الله بهجت: حجّ نايب، صحيح و ذمّه منوب عنه برئ مي شود.
آية الله تبريزي: اگر حج نيابي به جا آورد، حجش صحيح است و ذمّه منوب عنه برئ مي شود ولي در فرضي که واقعاً بر او حج واجب بوده ولو نسبت به آن جاهل باشد، اجاره باطل است و نايب استحقاق اجرة المثل را دارد مگر بيشتر از اجرة المسمّي باشد و اگر حج استحبابي براي خودش انجام دهد، در صورت علم به استطاعتِ خود و عدم صحت حج استحبابي، حج او باطل است و در غير اين صورت حجش صحيح و مجزي از حجةالاسلام مي باشد.
آية الله خويي: در صورت تنجّزِ وجوب حج بر نايب اجاره باطل است، مگر اينکه اجاره مطلق باشد که بتواند اوّل براي خودش حج به جا آورد و بعد از آن حج منوبعنه را و در فرض بطلان اجاره، اجير مستحق اجرةالمثل است مگر اينکه اجرةالمثل بيشتر از اجرةالمسمّي باشد و اگر مستطيع، حجّ استحبابي براي خودش انجام دهد، با اينکه مي داند مستطيع است، گرچه حجش صحيح است ولي مجزي از حجةالاسلام نمي باشد. (مستفاد از تعليقه عروه، ج2، ص241 و 375 و مناسک، مسأله 104).
آية الله سبحاني:کسي که خودش مستطيع است جائز نيست در همان سال نيابت بپذيرد و اگر حج نيابي انجام داد باطل است و ذمه منوبعنه فارغ نمي شود، ولي در صورت جهل به استطاعت ذمه منوبعنه فارغ شده و در مورد اجرت با مستأجر مصالحه کند.
آية الله سيستاني:کسي که ذمّه اش مشغول به حجّ واجب است و متوجّه است، جايز نيست در همان سال نيابت بپذيرد ولي اگر حجّ نيابي انجام داد صحيح است و ذمّه منوبعنه فارغ مي شود، امّا اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است و قصد حج استحبابي براي خودش اثري ندارد و حجةالاسلام محسوب مي شود مگر قصدش به نحوي باشد که به قصد قربت خلل ايجاد کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت آن اشکال است و احتياط ترک نشود، عالم باشد و يا جاهل. (آداب و احکام حج، مسأله 115).
آية الله فاضل: حج او صحيح است هر چند معصيت کرده است.
آية الله مکارم: حج نيابتي او صحيح است، هرچند گناه کرده است و حج استحبابي او حج وجوبي محسوب مي شود.
[124].آية الله بهجت: ورثه پيش از استيجار براي حج، مي توانند در ترکه تصرف کنند در صورتي که قصد استيجار داشته باشند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي:کسي که مرده و حجةالاسلام بر او بوده، ورثه پيش از استيجار براي حج نمي توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزينه حج برابر ترکه باشد يا کمتر از آن، بنابر احتياط، بلي اگر ترکه خيلي زياد باشد و ورثه ملتزم به اداي حج شوند، مي توانند تصرف کنند.
آية الله خامنه اي:در خصوص اختيار ورثه نسبت به تصرّف در ترکه و عدم آن، نظر معظم له يافت نشد.
آية الله زنجاني: البته اين در صورتي است که بترسد با تصرف در ترکه استيجار حج فوت شود يا به تأخير افتد.
آية الله سيستاني:براي ورثه جايز نيست تا زماني که ذمّه او به حج مشغول است؛ بهطوري در ميراث تصرّف نمايند که منافي با قضاي حج ميت از ميراث باشد. (مناسک، مسأله 76).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حتي در صورتي که ترکه بيش از مخارج حج باشد، بنابر احتياط واجب تصرّف در اموال ميت جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 104).
آية الله فاضل: بلي اگر ترکه بيشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرّف نکنند.
آية الله مکارم: مگر اينکه بناي قطعي بر اداي حج داشته باشد، در اين صورت تصرف جايز
است.[125].آية الله بهجت: تأخير در اداي دَين بدون عذر جايز نيست.
آية الله سبحاني: هزينه حج اورا از ترکه قبل از تقسيم بردارند وکافي است در اين مورد به
هزينه حج ميقاتي اکتفا کنند مگر اينکه وصيت به حج بلدي کرده باشد و بر ورثه او لازم است که در همان سال نخست براي او حج نيابي بگيرند وهزينه مازاد بر حج نيابي را از ثلث ترکه ميت بردارند.[126].آية الله سيستاني: احوط اين است که فوراً براي فارغ شدن ذمّه او اقدام نمايند، هر چند با استيجار از ترکه، و اگر در همان سال استيجار از ميقات ميسّر نشد، به احتياط واجب بايد از بلد استيجار کنند و تأخير نيندازند هر چند بدانند در سال بعد، از ميقات ميسّر مي شود، ولي در اين صورت مازاد بر اجرت حج از ميقات را، از سهم صغار ورثه به حساب نياورند. (مناسک، مسأله 79).
[127].آية الله خامنه اي، آية الله سبحاني: مگر آنکه وصيت کرده باشد که مخارج حجّ از ثلث پرداخت شود، و در اين صورت عمل به آن، بر وصاياي مستحب اولويت دارد و اگر ثلث مالش براي انجام آن کافي نباشد، کمبود آن از اصل مال برداشت مي شود. (مناسک حج، م43).
آية الله سيستاني، آية الله زنجاني: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود و ثلث کافي باشد و اگر کافي نباشد از ساير ترکه بايد تکميل شود.
آية الله مکارم: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود.
[128].آية الله بهجت: دين مقدم است حتي بر وصيت ولي در زايد بايد با اجازه ورثه باشد و بنابر احتياط زايد را بين غير صغار تقسيم نمايند.
آية الله زنجاني: و اگر کسي که ترکه در اختيار اوست اهمال کند و ترکه از بين برود ضامن است، هر چند وصي يا وارث نباشد...
آية الله سبحاني: در هر صورت مازاد بر حج ميقاتي را از ثلث بدهند مگر اينکه ورثه راضي نشوند از اصل داده شود.
آية الله سيستاني:بنابر احتياط واجب، ولي مازاد بر اجرتِ متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نياورند.
- مسائل متفرقه استطاعت
[46] م ـاگر زني شوهرش از دنيا برود و در حيات شوهرش استطاعت مالي نداشته باشد و بعد از مردن او، از ارث شوهر، استطاعت مالي پيدا کند ولي از جهت مرض نتواند به حج برود، در صورتي که مرض او به نحوي است که قدرت بر رفتن به حج ندارد[1]، مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست[2]و همچنين اگر بعد از مردنِ شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتي که بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگي خود را اداره کند نداشته باشد، مستطيع نمي شود، هر چند ارثي که برده، براي رفتن به حج و برگشتن کافي باشد.[3]
[47] م ـزني که مهريه اش وافي براي مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است[4]، اگر شوهرش تمکن از اداي آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست[5]و اگر تمکن دارد و مطالبه آن براي زن مفسده اي ندارد، با فرض اينکه شوهر نفقه و مخارج زندگي زن رامي دهد[6]، لازم است زن مهريه را مطالبه کند و به حج برود و چنانچه براي او مفسده دارد؛ مثل اينکه ممکن است مطالبه، به نزاع[7]و طلاق منجر شود که براي زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.
[48] م ـبا وجوه شرعيه؛ مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمي شود[8]و اگر به مکه برود، کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند.[9]
[49] م ـاگر کسي منزل گرانقيمتي دارد و در صورتي که آن را بفروشد و منزل ارزان تر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود[10]، چنانچه منزلي که دارد زايد بر شؤون او نباشد لازم نيست آن را بفروشد[11]و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زايد بر شؤون او باشد[12]، با وجود ساير شرايط، مستطيع است.
[50] م ـکسي که از راه کسب يا غير کسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج، مقداري از مؤونه زندگي خود را از درآمد کسب؛ مثل منبر و بقيه را از شهريه اي که از وجوه شرعيه است تأمين مي کند، اگر در راه اداره زندگي بعد از مراجعت از حج، نياز به شهريه داشته باشد مستطيع نيست.[13]
[51] م ـاگر کسي زمين يا چيز ديگري را بفروشد که منزل مسکوني تهيه کند[14]، در صورت نياز به منزل مسکوني[15]مستطيع نمي شود هر چند[16]پولي که بهدست آورده، براي مخارج حج کافي باشد.
[52] م ـاگر شخصي از سال هاي قبل مستطيع بوده و فعلاً مسافرت با هواپيما، به جهت کسالت، براي او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيله ديگري براي او فراهم نباشد[17]، نمي تواند نايب بگيرد[18]و بايد در وقت تمکن به حج برود و اگر متمکن نشد تا فوت شد، بايد از ترکه اش براي او حج بدهند و اگر از سال هاي قبل استطاعت نداشته، در فرض مزبور مستطيع نشده است.[19]
[53] م ـهرگاه زني با کسب مي تواند مخارج خويش را متکفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براي مخارج به زحمت مي افتد، اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج[20]براي زن نباشد[21]مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمي شود.
[54] م ـ کسي که در محل خودش مستطيع نيست، واجب نيست به حج برود، هر چند استطاعت حج ميقاتي را داشته باشد، ولي اگر رفت و وقتي به ميقات رسيد استطاعت حج از آنجا را با همه شرايط ديگر داشت مستطيع مي شود و کفايت از حَجةالاسلام مي کند.
[55] م ـکسي که بعد از استطاعت مالي بدون تأخير، سعي در رفتن به حج داشته و در قرعهکشي شرکت نموده و از جهت اينکه قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود[22]مستطيع نشده[23]و حج بر او واجب نيست[24]ولي اگر مسامحه کرد و تأخير نمود و در سال هاي بعد در قرعهکشي شرککرد، حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه به نام او اصابت نکند.[25]
[56] م ـکسي که براي حج نيابتي اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالي پيدا کرده[26]؛ چنانچه براي حج در آن سال اجير شده باشد، بايد حج نيابتي را به جا آورد[27]و اگر استطاعت او باقي ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.
[57] م ـدر حصول استطاعت فرقي نيست بين اينکه در شهر[28]حج يعني شوال و ذيقعده و ذيحجه مال پيدا کند يا قبل از آن، بنابراين اگر استطاعت مالي پيدا شود و استطاعت بدني و ساير شرايط موجود باشد نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند، حتي در اوائل سال و قبل از ماه هاي حج.[29]
[58] م ـخدمه کاروان ها که وارد جده مي شوند، اگر ساير شرايط استطاعت را دارند؛ از قبيل داشتن وسايل زندگي بالفعل يا بالقوه و رجوع به کفايت[30]، مثلاً کار و صنعت و غير آن، که با آنها مي توانند پس از مراجعت ادامه زندگي مناسب خود را بدهند، مستطيع هستند[31]و بايد حَجّةالاسلام به جا آورند و کفايت از حج واجب آنان مي کند و چنانچه ساير شرايط را ندارند[32]به مجرد امکان حج، براي آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابي است و چنانچه بعداً استطاعت پيدا کردند، بايد حج واجب را به جا آورند و حکم روحاني کاروان نيز همين است ليکن اگر بعد از مراجعت از مکه نياز به شهريه حوزه دارند مستطيع نمي شوند.[33]
[59] م ـپزشکان يا کسان ديگري که با مأموريت به ميقات آمده اند و در ميقات جامع شرايط استطاعت هستند، واجب است[34]حجةالاسلام به جا آورند[35]هر چند که لازم است مأموريت خود را نيز انجام دهند.[36]
[1].آية الله زنجاني: بايد طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 23 گذشته نايب بگيرد.[2]. نظريات آيات عظام در اين مسأله، در ذيل مسأله 41 گذشت.
[3]. حکم رجوع به کفايت، در مسأله 40 گذشت.
[4].آية الله بهجت: در صورتي که مطالبه مهر از شوهر ناراحتي و يا مشکلاتي در زندگي ايجاد نکند وي مستطيع است و مطالبه مهر منعي ندارد بلکه لازم است، ولي اگر موجب دردسر و ناراحتي براي وي شود و يا مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نيست. (پرسش هاي جديد حج، س3). (و نيز مراجعه به حاشيه مسأله 19 مفيد است).
[5].آية الله زنجاني: و همچنين در صورتي که مطالبه مهريه، موجب حرج يا آبروريزي زن مي شود مستطيع نيست....
[6].آية الله زنجاني: مستطيع است و بايد به حج برود و اگر بدون مطالبه مهريه نمي تواند حج به جا آورد بايد مهريه را مطالبه نمايد و به حج برود.
[7].آية الله تبريزي: اگر مطالبه مهريه موجب ناراحتي هايي شود که زن در زندگي اش به حرج و مشقّت بيفتد، حج بر او واجب نيست.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: يعني مطالبه بر او حرجي يا در آن خوف ضرر باشد. حج بر او واجب نيست.
آية الله سيستاني:اگر به حدّي باشد که براي زن تحمّلش مشکل باشد.
آية الله گلپايگاني:مجرّد طلاق باعث عدم وجوب حج نيست. بله اگر صرف مهريه در حج موجب شود که زندگي او مختلّ شود حج بر او واجب نيست. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 33)
آية الله مکارم: حتي اگر منجرّ به طلاق نشود ولي مشکلات مهمّي در زندگي او حاصل گردد حج لازم نيست.
[8].آيات عظام بهجت، تبريزي، خامنه اي، خويي، سيستاني، گلپايگاني: به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني:کسي که مالي را که بتواند با آن حج به جا آورد، در اختيار دارد هر چند ملک او نباشد ولي تصرفش در آن جايز باشد با تحقق ساير شرايط مستطيع
است.آية الله سبحاني: اگر تملک او يا تصرف او در وجوه شرعيه به وجه صحيح صورت گرفته باشد مثل اينکه فقيه جامع الشرائط سهمي را در اختيار او قرار داده باشد با تحقق سائر شرائط، مستطيع مي شود و حج او از حجةالاسلام کفايت مي کند. (کتاب الحج، ج1، ص224)
آية الله فاضل: چنانچه به عنوان شهريه يا از روي استحقاق و خدمات ديني از طريق حاکم شرع
به او داده شده، مالک مي شود و اگر به مقدار حج باشد مستطيع است و بايد حَجّةالاسلام به جا آورد.[9].آية الله اردبيلي: مگر اينکه کسي که حق پرداخت و تمليک اين گونه وجوه را دارد به او تمليک نمايد و ساير شرايط استطاعت را نيز دارا باشد.
آية الله مکارم: هرگاه در شأن او باشد مانعي ندارد و حج او صحيح است.
[10].آية الله زنجاني:چنانچه تبديل آن به منزل ارزان تر مستلزم حرج و هتک حيثيت او نباشد، مستطيع است هر چند منزل کنوني، زائد بر شؤون او نباشد.
[11].آية الله اردبيلي:چنانچه منزل دوم نيز مطابق شأن او باشد و تبديل منزل براي او حرجي نباشد و تفاوت قيمت نيز زياد باشد، بنابر احتياط واجب بايد منزل را تبديل کرده و با تفاوت قيمت آن مستطيع مي شود و بايد به حج برود.
آية الله بهجت: گذشت در مسأله 16، و اگر استبدال ضرري يا حرجي باشد لازم نيست (کتاب حج، ص8).
آية الله خويي، آية الله سيستاني: اگر فروش خانه سبب حرج و مشقت او نيست حج بر او واجب است.
آية الله سبحاني: اگر به حسب شأن او مورد نياز او باشد لازم نيست آن را بفروشد (کتاب الحج، ج1، ص110).
[12].آية الله خامنه اي:کسي که ضروريات زندگي از قبيل مسکن، لوازم خانه، وسيله نقليه و ابزار کار و مانند آن را بيشتر از شأن خود دارد، اگر مي تواند با فروش آنها و خريد مايحتاج زندگياش، مقدار زائد را صرف مخارج حج کند و اين کار موجب حرج و وهن و منقصت او نمي شود، و مقدار مازاد به اندازه مخارج حجّ و يا مکمّل آن است، بايد اين کار را انجام دهد و مستطيع است. (مناسک حج، م24)
آية الله سبحاني: بهتر است بفروشد، ولي تا نفروخته حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه اقدام به فروش کند وخانه مناسب شأن تهيه نمايد وسپس با باقيمانده پول به حج برود.
[13]. نظر مراجع عظام در ذيل مسأله 40 بيان شد.
آية الله اردبيلي:چنانچه حال او قبل از رفتن به حج و پس از آن يکسان باشد، مستطيع است و بايد به حج برود.
[14].آية الله زنجاني: در صورتي که رفتن به حج مستلزم آن باشد که در تهيه منزل مسکوني مورد نيازش به حرج يا هتک حيثيت بيفتد، مستطيع نيست.
[15].آية الله مکارم: و قصد تهيه آن را داشته باشد.
[16].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود.
آية الله خامنه اي:در صورتي که منزل شخصي جزء نيازهاي ضروري او باشد و يا مالکيت آن با موقعيت عرفي او مناسب است، با گرفتن پول زمين مستطيع نمي شود هرچند به مقدار مخارج حج و يا مکمّل آن باشد. (مناسک حج، م25).
[17].آية الله زنجاني: اگر اميد بهبودي ندارد بايد براي انجام حج در اولين سال نايب بگيرد والاّ بايد خودش حج به جا آورد ولي فوريت آن ساقط است و مي تواند حج را تا خوب شدن به تأخير بيندازد و در هر حال اگر انجام نداد تا فوت شد بايد براي او حج بدهند و اگر وصيت نکرده نباشد از اصل ترکه او برداشته مي شود و همچنين است حکم کسي که از سال هاي قبل استطاعت نداشته است.
[18].آية الله اردبيلي: اگر اميد به بهبود يا پيدا شدن راه ديگري دارد، نمي تواند نايب بگيرد و بايد خودش در وقت تمکن، به حج برود وگرنه بايد نايب بگيرد.
آية الله بهجت: در صورت استقرار حج، با فرض يأس از زوال عذر، واجب است استنابه نمايد و با اميد زوال عذر، احوط جمع بين استنابه فوري و لوازم مناسب با احتياط در آن است، و با زوال عذر احوط اعاده با مباشرت است و با تبديل اميد زوال عذر به يأس از آن احوط تجديد استنابه است و با استمرار عذر تا وقت وفات، احوط براي غير مأيوس قضاي از او با تکرار استنابه است. و اما در صورت عدم استقرار حج، پس با فرض يأس از زوال عذر، اظهر وجوب فوري استنابه است و با اميد زوال عذر، احتياط مستحب اين است که فوراً استنابه کند که با زوال عذر اعاده با مباشرت مي نمايد و احتياط در بقيه بر همان نحو است که ذکر شد (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله تبريزي: اگر اطمينان به تمکن از مباشرت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب است که براي خود نايب بگيرد و چنانچه مي داند متمکن از مباشرت نمي شود بايد نايب بگيرد و همچنين در فرض بعدي بايد بنابر احتياط نايب بگيرد و وجوب نايب گرفتن مانند وجوب حجّ فوري است.
آية الله خامنه اي:کسي که حج بر او مستقر شده، اگر بر اثر پيري يا بيماري قدرت رفتن به حج را ندارد و يا براي او حرج و مشقّت دارد و اميدي به بهبودي و قدرت پيدا کردن بر اداي حج بدون مشقّت را ـ هر چند در سال هاي آينده ـ نداشته باشد، واجب است نايب بگيرد. ولي کسي که حج بر او مستقر نشده، واجب نيست نايب بگيرد. (مناسک حج، م40)
آيات عظام خويي، سبحاني، سيستاني: اگر اميد به تمکن از مباشرت نداشته باشد، واجب است که براي خود نايب بگيرد.
آية الله مکارم: اگر اميد بهبودي نداشته باشد مي تواند نايب بگيرد.
[19]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 41 استطاعت گذشت.
[20].آية الله زنجاني: موجب حرج يا آبروريزي براي زن نباشد...
[21].آية الله سيستاني: به حدّي که تحمّلش براي او مشکل باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: به نحوي که زندگي او مختلّ شود. (مجمع المسائل، ج1، ص429، مسأله 11).
[22].آية الله زنجاني:چنانچه احتمال بدهد که بتواند راه حج را بر خود باز کند بايد در اولين سال ممکن خودش حج به جا آورد و هرگاه از بازشدن راه حج نااميد شد بايد نايب بگيرد.
[23].آية الله تبريزي: در صورتي که از رفتن به حج به صورت آزاد متمکن نباشد.
آية الله سبحاني: اگر راه معمول تشرف به حج، نام نويسي به روش مذکور و در نوبت ماندن باشد، بايد ثبت نام کند وعدم اصابت قرعه رافع استطاعت نيست.
آية الله مکارم: در صورتي که راهِ مشروع، منحصر به شرکت در قرعهکشي باشد.
[24].آية الله خامنه اي: ولي اگر رفتن به حج در سال هاي بعد از آن منوط به نام نويسي و پرداخت مبلغي در اين سال باشد، بنابر احتياط واجب بايد به اين کار اقدام کند. (مناسک حج، م39)
[25].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه احتمال دهد چنانچه ثبتنام مي کرد، امکان رفتن به حج برايش فراهم مي شد.
آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني، مکارم: مشروط بر اينکه مطمئن بوده که در مرحله قبل قرعه به نامش اصابت مي کرده.
آية الله زنجاني: و در صورتي که تأخير او از روي مسامحه نبوده ـ مثلاً از ثبتنام براي قرعهکشي اصلاً اطلاع نداشته است ـ حج بر او مستقر نشده است، مگر آنکه معلوم گردد که اگر مي خواست مي توانست حج به جا آورد.
آية الله سيستاني:چنانچه مي دانست در همان سال ثبتنام، قرعه به نام او اصابت مي کرد، حج بر او مستقر است و چنانچه مي دانست سال هاي بعد، قرعه به نام او اصابت مي کرد، در فرضي که احتمال عروضِ مانع ديگري، از انجام حج را در سالي که قرعه به نام او اصابت مي کرد، نمي داد، بنابر احتياط واجب، لازم بود ثبت نام کند و در اين فرض که ثبتنام نکرده، بنابر احتياط واجب حج بر او مستقر مي شود.
[26].آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني: اگر استطاعت به سبب اجير شدن براي حج نيابتي پيدا کرد، مطابق متن عمل کند، ولي اگر از راه ديگر استطاعت پيدا کرد کشف از بطلان اجاره مي شود و بايد حج خود را به جا آورد.
آية الله خامنه اي:کسي که استطاعت مالي ندارد، اگر براي نيابت از ديگري اجير شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطه مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود، بايد در آن سال حجّ را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده، اجاره باطل است، و در غير اين صورت، بايد حج استيجاري را در سال بعد به جا آورد. (مناسک حج، م36)
آية الله زنجاني: بايد مطابق مسأله 38 و حاشيه آن عمل نمايد.
آية الله سيستاني:اگر وثوق داشته باشد که در سال آينده مي تواند براي خود به جا آورد يا استطاعت او به مال الاجاره باشد، پس اجاره صحيح است و به مقتضاي آن عمل نمايد. و اگر وثوق ندارد و استطاعت او به غير مال الاجاره، است در اين صورت اجاره باطل است و بايد براي خودش حج نمايد. (ملحقات، مناسک مسأله 19).
[27].آية الله اردبيلي: بلکه بايد حج خود را به جا آورد مگر اينکه حصول استطاعت به واسطه گرفتن اجرت نيابت در حج باشد و براي همان سال اول اجير شده باشد.
[28]. شهر= ماه
[29]. تفصيل نظر مراجع در ذيل مسأله 23 و 24 گذشت.
آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله 55 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: خواه اين استطاعت مالي در اول سال باشد يا در ماه هاي نزديک به حج.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[30]. آية الله اردبيلي: اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت در استطاعت شرط نيست.
[31].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه انجام حج مانع از انجام وظيفه آنها به عنوان خدمه نگردد وگرنه مستطيع نيستند.
آية الله زنجاني:کارگزاران حج بعد از قبول مأموريت چنانچه تشرف به حج، زندگي آنها را مختل نکند و با مأموريت آنها منافات نداشته باشد، با داشتن ساير شرايط مستطيع هستند.
[32]. آية الله خويي: اگر حج موجب تفاوت در زندگي آنان نباشد وجوب آن بعيد نيست (مناسک، مسأله 28).
آية الله سبحاني: اگر حج موجب تفاوت در زندگي آنان نباشد حج واجب مي شود (کتاب الحج، ج1، ص274).
[33]. تفصيل نظر مراجع در ذيل مسأله 40 گذشت.
آية الله اردبيلي:اگر حال آنها قبل و بعد از حج فرقي نکند، مستطيع مي شوند و نياز به شهريه مضرّبه استطاعت نيست.
آية الله فاضل: گذشت در مسأله 40 که چنين اشخاصي مستطيع مي شوند و حج آنها از حجةالاسلام کفايت مي کند.
آية الله مکارم: در تمام مواردي که افراد به عنوان خدمه يا روحاني يا غير آن به حج مي روند، چنانچه زندگي خانواده آنها در همان مدت تأمين باشد حجشان حَجّةالاسلام و تأمين زندگي آنها در بازگشت شرط نيست.
[34].آية الله خامنه اي: به شرط آنکه اداي مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده اند نباشد. (مناسک حج، م35)
[35].آيات عظام بهجت، زنجاني، سبحاني: بايد حجةالاسلام به جا آورند، مگر آنکه مأموريت بهگونه اي باشد که نتوانند به وظائف عمل کنند. (پرسش هاي جديد حج، ص2، س8).
آية الله فاضل: مگر اينکه مأموريت آنها مشروط به عدم احرام براي حجّ تمتّع باشد، يا عمل به مأموريت مانع از انجام اعمال حج باشد که در اين دو صورت حج واجب نيست، بلي اگر مخالفت کردند و حج انجام دادند هر چند مرتکب معصيت شده اند ولي حج آنها صحيح است و کفايت از حجّةالاسلام مي کند.
[36].آية الله اردبيلي: حکم آن در مسأله قبل بيان شد.
- استفتائات استطاعت
[60] س ـ کسي در مدينه مريض شده (سکته کرده) و فعلاً در بيمارستان است و دکترها گفته اند که بايد تا دو هفته استراحت کند، آيا بعد از مدت استراحت در صورتي که حمل او براي انجام دادن اعمال مشکل باشد، اگر او را به مکه ببرند وظيفه اين شخص چيست؟
ج ـاگر[1]سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال، حتي به نحو اضطراري را ندارد[2]، از استطاعت افتاده[3]و حج بر او واجب نيست ولي براي دخول مکه بايد مُحرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده ولو اضطراري آن، از احرام خارج مي شود، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده، اگر مأيوس از خوب شدن باشد بايد نايب بگيرد که برايش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش براي دخول مکه مُحرم شود و عمره مفرده به طوري که ذکر شد به جا آورد، و چنانچه براي اين شخص انجام اعمال حج تمتع ممکن باشد، ولو به نحو اضطرار و انجام اضطراري اعمال، لازم است مُحرم شود و هر مقدار از اعمال را که مي تواند ولو با کمک گرفتن از ديگري انجام دهد، و هر مقدار را که نمي تواند، نايب بگيرد ولي در وقوفين، گرفتن نايب کافي نيست.
[61] س ـکسي که احتمال مي دهد حجي که در سال هاي قبل انجام داده، صحيح نبوده يا مستطيع نبوده است و فعلاً شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط کند، حج را به چه نيتي به جا آورد؟
ج ـمي تواند قصد مافي الذمه؛ يعني قصد امتثال مطلقِ امرِ متوجه به او را کند[4]و مي تواند قصد حَجةالاسلام احتياطاً نمايد.
[62] س ـشخصي که حج واجب خود را انجام داده است آيا مي تواند آن را به قصد مافيالذمه اعاده کند؟
ج ـ مانع ندارد[5] ولي اعاده حج کفايت از اجزاء ـ در صورت صحّت حج سابق و بطلان اجزاء ـ نمي کند و بايد خود آن جزء تدارک شود.
[63] س ـکسي که با وجود تقليد صحيح، قبلاً به حج مشرف شد و چون رجوع به کفايت را مجتهد او شرط استطاعت نمي دانسته حَجةالاسلام قصد نموده و به جا آورده است با اينکه رجوع به کفايت نداشته است، فعلاً همه شرايط استطاعت براي او موجود است و از حضرت امام تقليد مي کند آيا بايد حج سابق را اعاده کند يا خير؟
ج ـاعاده لازم است.[6]
[64] س ـشخصي بعد از انجام عمره تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ايران رفت و در مکه کسي را وکيل کرده که براي فراغ ذمه او اقدام نمايد، وظيفه در اين مورد چيست و آيا محرمات احرام بر چنين شخصي چه وضعي دارد؟
ج ـدر فرض مسأله، وکيل گرفتن بي فايده است[7]و چنانچه سال اوّل استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در اين صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاي استطاعت تا سال هاي[8]بعد، ولي در صورتي که سال اول استطاعت نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است، چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد بايد در همان سال[9]يا سال بعد[10]براي حج و عمره تمتع نايب بگيرد، و در صورتي که مأيوس از خوب شدن نباشد[11]نمي تواند نايب بگيرد و بايد خودش حج و عمره تمتع را مجدداً انجام دهد، و در هر صورت فعلاً از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است.
[65] س ـدر حال حاضر، که هر کسي بخواهد حج مشرف شود بايد قبلاً براي ثبت نام و مقدمات حج اقدام نمايد، اگر کسي ثبتنام کرد ولي نوبت او را برايچند سال ديگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسيدن آن نوبت، از راه ديگر وسيله رفتن براي او فراهم شد و پول قرض کرد و به مکه رفت، آيا حج او حَجةالاسلام است يا خير؟
ج ـاگر قبلاً حج بر او مستقر نشده و فعلاً هم نمي تواند به حج برودمگر با قرض[12]، حج بر او واجب نشده است، و حج او حَجّةالاسلامنيست.[13]
[66] س ـاگر کسي به خيال اينکه استطاعت دارد، به قصد عمره تمتع مُحرم شد و به ترتيب کليه اعمال حج تمتع حَجةالاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد که مستطيع نبوده است، بفرماييد احرام و اعمال گذشته اش چگونه است و نسبت به آينده اگر مستطيع شد، آيا حجةالاسلام بر او واجب است يا نه؟ج ـمُحرم نيست[14]، ولي اگر مستطيع شد بايد حَجةالاسلام به جا آورد.
[67] س ـکسي خيال مي کرد، مستطيع نيست، به نيت استحباب مُحرم شد و اعمال عمره تمتع را انجام داد، بعد در مکه پرسيد، معلوم شد مستطيع بوده است، آيا مجدداً بايد به نيت وجوب مُحرم شود يا کافي است؟
ج ـکفايت نمي کند[15]، و در صحت حج ندبي او تأمل است.[16]
[68] س ـشخصي براي زيارت سوريه ثبتنام کرده و فعلاً سه هزار روپيه بهدست آورده است و خرج حج بيتالله هم همين مقدار مي شود، آيا رفتن حج واجب است يا مي تواند به زيارت سوريه برود؟
ج ـاگر ساير شرايط استطاعت را داشته باشد بايد به حج برود.[17]
[69] س ـدر قباله هاي کنوني براي ازدواج، مبلغ زيادي نوشته مي شود، آيا زني که مي خواهد ازدواج کند طبق برنامه مذکور واجب الحج مي شود يا خير؟ ضمناً مشخص فرماييد مبلغ چقدر باشد بهتر است؟
ج ـاگر بدون مفسده[18]بتواند مهر را بگيرد و به حج برود مستطيع است، و مهرالسنه بهتر است و استحباب دارد.[19]
[70] س ـاگر پدري بعد از ثبت نام براي حج، فوت کرده است و چند پسر دارد و اجازه حج به يکي از پسران داده مي شود، آيا در چنين موردي استطاعت طريقي براي کدام حاصل مي شود؟
ج ـبا فرض وجود ساير شرايط استطاعت، به هر کدام اجازه داده شود مستطيع مي شود.[20]
[71] س ـپدري براي حج ثبتنام کرده و در وصيتش گفته است که برايش حج مستحبي به جا آورند و پسر بزرگتر چون ديده خودش استطاعت بدني و مالي دارد و فقط استطاعت طريقي نداشته که آن هم با فوت پدر برايش حاصل شده، به نيت خود حج را انجام داده، نه به نيابت از پدر، آيا حج او صحيح است يا نه؟ چون استطاعت طريقي نداشته مگر از طريق نيابت؟
ج ـفرض مزبور نيابت نيست، و حج خودش صحيح و مُجزي است.[21]
[72] س ـمسلمينِ بعضي از کشورهايي که حکومتشان کمونيستي است، اگر بخواهند حج بروند بايد مبلغ زيادي به آن حکومت کمککنند و قهراً اين پول براي تقويت چنين حکومتي مصرف مي شود، در صورتي که راه منحصر به اين کار باشد آيا اولاً: حج بر چنين اشخاصي واجب است يا نه؟ و ثانياً: اگر اين مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حجةالاسلام کفايت مي کند يا نه؟
ج ـآنچه ذکر شد موجب سقوط حج نمي شود.[22]
[73] س ـزني براي حج ثبت نام کرده است، ولي شوهرش که او هم استطاعت داشته، به عللي ثبت نام ننموده است، آيا زن مي تواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد به اين اميد که در آينده هر دو با هم ثبتنام نمايند يا نه؟
ج ـاگر زن مستطيعه است نمي تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد[23]، ولي اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحيح است.[24]
[74] س ـمن با داشتن بيست هزار تومان قرض و گرفتن يک ماه حقوق قبل از پرداخت آن، موفق به سفر حج شدم، با توجه به اينکه شخص طلبکار از اين سفر حج کاملاً راضي و به پولش احتياج ندارد، آيا اين حج واجب محسوب مي شود يا نه؟
ج ـاگر استطاعت مالي براي شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحيح و حج واجب محسوب است، به شرط آنکه امکان اداي بدهي بعداً به سهولت براي شما فراهم باشد. ولي اگر با قرض[25]براي حج استطاعت مالي پيدا کرده ايد، مستطيع نشده ايد و از حَجّةالاسلام محسوب نمي شود.[26]
[75] س ـاگر کسي مستطيع شد، آيا مي تواند مال خودش را به پدر يا مادر ببخشد و خرج سفر حج ايشان نمايد و اگر چنين کرد تکليفش چيست؟
ج ـاگر شخصاً مستطيع است بايد حج به جا آورد و با بخشش پول به والدين، تکليف از او ساقط نمي شود و در صورتي که با بخشش پول به والدين نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جايز نيست، اگر چه صحيح است.
[76] س ـاشخاصي که در وقت اسم نويسي براي حج، استطاعت مالي دارند و از طرف دولت براي پنج سال يا بيشتر اسم مي نويسند، آيا براي اين گونه اشخاص اسمنويسي واجب است يا نه؟ و بر فرض وجوب، اگر مسامحه کردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند يا از استطاعت مالي افتادند، فقط ترک واجب کرده اند يا اينکه حج هم بر آنان مستقر است؟
ج ـاگر احتمال دهند که قرعه در همان سال اول به نامشان بيرون مي آيد لازم است شرکت کنند[27]و اگر شرکت نکردند بايد به حج بروند و حکم کسي را دارند که حج بر او مستقر است.[28]
[77] س ـاينجانب با شرايط زير، طبق قرعه کشي سازمان حج و زيارت ـ ان شاءالله ـ در سال 1366 عازم بيت الله الحرام هستم:
1. هزينه کامل زيارت خود و همسرم از پول مُخَمَّش تهيه شده است.
2. معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگي با قناعت را دريافت مي دارم.
3. فاقد مسکن و اتومبيل شخصي بوده و در هر شهري که شاغل باشم، مستأجر هستم.
4. وسائل زندگي را در حد معمول دارا مي باشم.
با توجه به شرايط فوق و شبهاتي که نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القا مي شود، آيا حج اينجانب و همسرم از حجّ واجب، کفايت مي کند يا خير؟
ج[29]ـ در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن براي حج پول دارند و مي توانند بروند، مستطيع هستند، و شما در صورتي استطاعت داريد که لوازم زندگي خود و عائله را به مقدار شأنتان دارا باشيد[30]، و بعد از برگشتن بتوانيد با در آمد کسب خودتان، زندگي خود و عائله را اداره کنيد.
[78] س ـاگر شخصي مستطيع بود و در رفتن به حج مسامحه کرد تا نوبت او از دست رفت، حال که اسم نمي نويسند، آيا با واسطه و سفارش در ايران يا خارج از ايران و با صرف مبالغي زياد، جايز است به حج مشرف شود يا خير؟ زيرا در غير اين صورت سال ها فريضه او تأخير مي افتد و خوف اين را دارد که خداي ناکرده از تارکين حج به حساب آيد؟
ج ـبايد به هر نحو[31]هست و برخلاف مقررات جمهوري اسلامي نيست به حج مشرف شود.[32]
[79] س ـشخصي قبلاً حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبتنام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولي بعداً از نظر مالي محتاج شده و احتياج به پول سپرده شده در بانک را دارد، بفرماييد مي تواند پول را پس بگيرد يا خير؟ و چنانچه در سال اول يا سال هاي بعد قرعه به نام او اصابت کند، فرق دارد يا نه؟
ج ـبا فرضي که ذکر شده مستطيع نيست و مي تواند[33]پول را بگيرد و فرق ندارد.[34]
[80] س ـپدرم در سال 1360 براي زيارت خانه خدا مستطيع شد و در سال 1362 جهت زيارت خانه خدا به مکه مشرف شد، ولي بعد از احرام بستن، بين راه سکته و فوت کرد و هيچ گونه عملي را انجام نداد، آيا حج به گردنش مي باشد يا خير؟
ج ـاگر بعد از دخول حرم مرده[35]، حج از او ساقط شده است و اگر قبل از
دخول حرم فوت کرده[36]، در صورتي حج واجب نيست که سال اول استطاعت
او باشد.[37][81] س ـدارايي شخصي قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملک و خانه که ارث از پدرش به او رسيده مي باشد، به اضافه اينکه يک باب منزل مسکوني هم دارد، اکنون که نامبرده در اثر سانحه اي از دنيا رفته است، داراي يک همسر و دو بچه صغير مي باشد که معاش آنان از در آمد همين املاک مذکور تأمين مي شود، آيا شخص مُتَوفي مستطيع بوده يا خير؟ و در صورت وجوب حج، آيا حج بَلَدي گرفته شود يا ميقاتي کفايت مي کند؟ و آيا مي شود مخارج حج، از کلّ ترکه پرداخت گردد؟
ج[38]ـ چنانچه شخص متوفّي در حال حيات، خرج رفت و برگشت خود و عيالاتش[39]را داشته و در برگشتن هم در آمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مي توانسته به مکه برود[40]و تأخير انداخته، مستطيع بوده و چنانچه وصيت نکرده، حج ميقاتي از اصل ترکه خارج مي گردد.[41]
[82] س ـشخصي که حج به جا آورده، ليکن چون اِمرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نيز متذکر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنين شخصي نشده و گمان کرده که حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعي نيابتاً حج به جا آورده است، آيا حج نيابتي وي صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نيابت را تکرار کند؟[42]
ج ـچنانچه در وقت انجام حجّ اوّلي مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثاني، حج نيابتي باطل است[43]و حج خود را بايد انجام دهد و حج نيابتي را اگر وقت آن موسّع بوده، بعد از حج خودش انجام دهد و در غير اين صورت به صاحب پول مراجعه کند.
[83] س ـکسي که واجب الحج بوده، از پاکستان عازم حج شد و در مدينه منوره بيمار گرديد و در حال بيماري به طرف مکه رهسپار شد و در بيمارستان مکه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائيش در وقت فوت، مقداري پول و قطعه زميني در پاکستان بوده است، با توجه به اينکه پول موجودش براي نيابت حج او کفايت نمي کند، آيا ورثه اش بايد زمين را بفروشند و برايش نايب بگيرند، و يا اينکه با فوت او حج ساقط مي شود؟ اجرکم علي الله.
ج ـاگر با احرام عمره تمتع داخل مکه شده[44]و پيش از انجام يا اکمال اعمال عمره يا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مُجزي و حج از او ساقط است، ولي اگر بدون احرام عمره وارد مکه شد[45]و در آنجا فوت نمود، در صورتي که حج بر او قبلاً مستقر بوده، بايد از اصل ترکه او برايش نايب بگيرند و حج ميقاتي کفايت مي کند.
[84] س ـاينجانب در موقع ازدواج، يک سفر حج به زوجه ام وعده داده ام، آيا ادائش چگونه مي باشد؟
ج ـاگر مجرد وعده بوده است[46]، لازم نيست اداي[47]آن. و اگر مهر قرار داده شده باشد[48]بايد به آن عمل کند.[49]
[85] س ـاينجانب که به علت کهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر قادر به انجام فريضه حج نمي باشم، آيا مي توانم نيابتاً از طرف خود کسي را به حج بفرستم يا خير؟
ج ـاگر قبلاً از جميع جهات مستطيع بوده ايد، وليکن اقدام بر انجام حج نکرده ايد و در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلاً در اثر پيري يا بيماري که اميد خوب شدن نباشد تمکن از سفر حج نداريد واجب است کسي را نايب بگيريد تا براي شما حج به جا آورد.[50]
[86] س ـشخصي پدرش وصيت کرده است که فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مي شود. آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا نه؟
ج ـاگر قبل از آنکه پسر مستطيع شود، پدر او را اجير کرده که بعد از فوت
او در سال اول حج براي پدر انجام دهد يا نسبت به مدت، مطلق بوده که منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعتِ خود اجاره را قبول کرده[51]، لازم است سال
اول بعد از فوت پدر حج نيابي براي پدر انجام دهد.[52]و در غير اين صورت بايد
براي خودش حج کند.[53]و در صورت اول، اگر براي خودش حج به جا آورد صحيح است، گرچه در مخالفت اجاره معصيت کرده است. ولي در صورت دوم، اگر حج
نيابي به جا آورد صحيح نيست[54]، و نه براي خودش واقع مي شود و نه براي پدرش،
و حج بر خودش مستقر مي شود که بايد به هر نحو شده در سال بعد اتيان کند و
اگر به جا نياورد در سال هاي بعد، با مراعات فوراً ففوراً، انجام دهد. و بايد معلوم
باشد که مجرد وصيت[55]به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب نمي کند هر چند وصيت را قبول کرده باشد. بنابراين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر بايد براي خودش حج به جا آورد و نيابت صحيح نيست.[56][87] س ـخانم خانهداري که حج بر او واجب شده است و شوهرش
اجازه مسافرت به تنهايي را نمي دهد و مي گويد چون براي حج اسم مرا ننوشته اي
من اجازه نمي دهم، وظيفه اش چيست؟ و آيا بدون اجازه شوهر مي تواند به حج برود يا نه؟ج ـدر سفر حجِّ واجب، براي زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حج
واجب خود را به جا آورد ولو اينکه شوهر او راضي به مسافرت او براي حج
نباشد.[57][88] س ـشخصي طبق وصيت پدر، که پول به حساب سازمان حج واريز کرده است، به نيابت او به مکه آمده در حالي که خود فرزند نيز استطاعت مالي داشته است، آيا به نيابت پدر حج به جا آورد يا حج خود را انجام دهد؟
ج ـ اگر راه براي پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او، راه براي او باز شده است[58]بايد، براي پدرش حج کند[59]، مگر آنکه تبرّعاً و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد، که در اين صورت مستطيع شده و بايد براي خودش حج به جا آورد[60]، و گذشت که به مجرد وصيت[61] و قبول فرزند، نيابت واجب نمي شود مگر آنکه قبل از استطاعت اجير شود.[62]
[89] س ـ شخصي به جز براي هَدْي، استطاعت حج را دارا است، آيا حج براي او واجب است؟
ج ـبلي مستطيع است[63]و پول هَدْي، جزو استطاعت نيست.[64]
[90] س ـاينجانب سال گذشته به حج مشرف شدم و با توجه به فتواي حضرتعالي که فرموده ايد طلابي که به شهريه حوزه نياز دارند مستطيع نيستند و در صورتي مستطيع مي شوند که از وجوه شرعيه مستغني باشند، لذا اينجانب مقدار پولي با افراد ذيحق (پدر و همسايه) مبادله و دستگردان کردم و به عنوان اينکه نسبت به بنده ذي حق هستند، به آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسک حج نيت حجةالاسلام کردم، آيا اين حج براي اينجانب کفايت از حجةالاسلام مي کند يا نه؟ ضمناً لازم به تذکر است که در ثبت نام عمومي سال 1360 پول به حساب ريختم و آن موقع فتواي فوق را نديده بودم و پولي که دستگردان شده بود جايگزين آن پولي که در حساب واريز کرده بودم قرار گرفت، بفرماييد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا بذل آن کافي است؟
ج ـدر فرض سؤال احوط آن است[65]که بعداً اگر استطاعت پيدا کرديد حج را
اعاده نماييد.[66][91] س ـشخصي قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس است و استطاعت مالي هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمايند، آيا بايد قبول کند و نايب بگيرد يا اينکه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان کنند، حج واجب مي شود تا استنابه کند يا خير؟
ج ـدر فرض مرقوم حج واجب نيست.[67]
[92] س ـاگر در ميقات مستطيع شد و حَجّةالاسلام به جا آورد، مُجزي است يا نه؟ و آيا در فرض مسأله، رجوع به کفايت شرط است يا نه؟
ج ـاگر مستطيع شده، مُجزي است، ولي رجوع به کفايت شرط است.[68]
[93] س ـشخصي که استطاعت رفتن به حج را پيدا کرده، آيا مي تواند پول حج را به مصرف لازمي در غير مؤونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج کند و خود را از استطاعت بيندازد؟ مثلاً آيا مي تواند در شرايط کنوني کشور خرج جبهه کند؟
ج ـمستطيع بايد به حج برود[69]، و دادن پول در مصارف مذکور کافي از حج واجب نيست، و اگر خرج کند[70]و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو هست به حج برود.
[94] س ـدر مواردي که نهاد يا ارگاني فردي را به حج مي فرستد، بدون اينکه ملزم باشد کاري انجام دهد، آيا از موارد حج بذلي است يا خير؟ و قبول آن واجب است؟
ج ـبا فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ کاري، حکم حج بذلي دارد.[71]
[95] س ـمقداري پول دارم که براي رفت و آمد به سفر مکه کافي است، ولي هنوز از طرف دولت جمهوري اسلامي وقتي براي ثبتنام اعلام نشده است، آيا نگهداري آن پول لازم است و من مستطيع هستم؟
ج ـاگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبتنام مي شود، بايد
ثبتنام کنيد. و در غير اين صورت مستطيع نيستيد[72]و نگهداري پوللازم
نيست.[73][96] س ـهمسر شهيدي که داراي دو بچه چهار ساله مي باشد و عملاً سرپرستي اين دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهيد قرعه حج هم به نام او در آمده است، آيا مشاراليها مي تواند مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسک حج را انجام دهد يا خير؟
ج ـنمي تواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.
[97] س ـکسي که چهار پسر دارد و زن براي همهشان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان يکجا است، الآن خرج دو نفر را دارند که به حج بروند، آيا حج واجب است يا نه، و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است و اگر بر پسر هم واجب شده است کدامشان حق اولويت دارند؟
ج ـکسي که از مال خودش به مقدار حج دارد و مي تواند به مکه برود[74]و بعد از برگشت زندگاني لايق شأنش را داشته باشد مستطيع است و بايد حج برود.[75]
[98] س ـکسي که واجد شرايط حج باشد و نوه اي دارد که شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد که اگر زن نگيرد به حرام مي افتد، آيا کدام مقدم است و وظيفه پدربزرگ چيست، ازدواج براي نوه اش يا حج؟
ج ـحج خودش مقدم است[76]مگر اينکه ازدواج نوه، از مخارج عرفي او محسوب شود و نتواند هم براي او ازدواج کند و هم به مکه برود.[77]
[99] س ـاينجانب با داشتن استطاعت مالي و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن ترياک هستم طبق مقررات کشوري، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگيري مي کند، از نظر شرع تکليف حج چيست؟
ج ـاگر قبلاً مستطيع بوده ايد و با امکان، حج نرفته ايد حج بر شما مستقر شده است[78]، و اگر قبلا استطاعت نداشته ايد در فرض مذکور مستطيع نيستيد[79]، مگر آنکه بتوانيد، ولو با ترک ترياک، تحصيل اجازه کنيد و به مکه برويد.[80]
[100] س ـآيا از منافع خمس و زکات، کسي مستطيع مي شود يا نه، و آيا خمس و زکات جزو ترکه ميت است يا نه؟
ج ـچنانچه به عنوان مصرف از طرف ولي امر[81]به او داده شده، مالک شده و جزو ترکه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط، مستطيع مي شود.[82]
[101] س ـهرگاه کسي سرمايه يا ابزار کار دارد که اگر مقداري از آن را بفروشد مي تواند با آن زندگي کند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص مستطيع است؟
ج ـبا وجود ساير شرايط، مستطيع است.[83]
[102]س ـ شخصي باغي دارد که چند سال است درآمدي نداشته، اما از نظر قيمت براي سفر حج کافي بوده، صاحب باغ عرفاً اطمينان دارد وقتي باغ ثمر بدهد او هم از کار افتاده خواهد شد و بايد از درآمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است؟
ج ـاگر تمکن از امرار معاش به غير از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نيست.[84]
[103] س ـشخصي که بعد از عمره تمتع ديوانه شده، آيا لازم است که او را براي حج محرم کنند و وظيفه چيست؟
ج ـلازم نيست و بر ديوانه تکليفي نيست.[85]
[104] س ـاگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مکه معظمه همراه ببرد و در ميقات نيت احرام و تلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد و در طواف عمره و سعي بين صفا و مروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و مني، مادر از طرف دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعي و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج که دختر قادر نيست مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مي تواند شوهر نمايد يا خير؟
ج ـبا فرض اينکه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده اند از احرام خارج شده و مي تواند شوهر کند.[86]
[105] س ـاگر اطفال غير مميز ـ پسر يا دختر ـ را پدر و يا مادر در سفر مکه معظمه همراه ببرند، آيا واجب است که پدر يا مادر در صورت تمکن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نايب ايشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند،
و اگر هيچ کدام از کارهاي مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملي نکنند آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مي توانند ازدواج کنند و يا بايد به مکه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمايند و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است؟ج ـبر وليّ طفل واجب نيست او را مُحرم کند يا از طرف او حج انجام دهد[87]، ولي اگر او را مُحرم کرد بايد وظايف و اعمال را مطابق وظيفه اي که در مناسک و در رساله ذکر شده است انجام دهند[88]، وگرنه در بعض صور، طفل در احرام باقي مي ماند و تا تدارک نکند نمي تواند ازدواج نمايد.
[106] س ـاولاً با وجود دَين چه مقدار پول براي استطاعت کافي است؟ و ثانياً در صورتي که پول باشد ليکن به علت بيماري قلب، مقامات پزشکي سازمان حج و زيارت تشرف را خالي از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستي يک نفر براي انجام حج اعزام گردد؟
ج ـ شما اگر قبل از آنکه استطاعت پيدا کنيد مريض شده ايد،که قدرت رفتن به مکه را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشدهايد[89] و نايب گرفتن لازم نيست و نيز استطاعت مالي در صورتي موجود است که پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از برگشت، امکان پرداخت دين به سهولت براي شما باشد.[90]
آية الله سبحاني: خدمه کاروانها وپزشکان و امدادگران و افراد ديگري که با مأموريت به ميقات آمده اند اگر حج موجب تغيير روال زندگي آنها نباشد (از نظر مالي وضعشان بدتر نشود) برآنها حجةالإسلام واجب مي شود.[1].آية الله بهجت: گذشت حکم استنبابه در مسأله 52.
[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد ولو به اينکه براي بعض اعمال نايب بگيرد، از استطاعت افتاده است. ولي اگر ثروتمند است و ديگر هيچگاه توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد و يا مشقّت دارد، بايد براي حج نايب بگيرد و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج، فوري است. (مناسک، م63).
آية الله زنجاني: در صورت حرج يا ضرر شديد فعلاً وظيفه اي ندارد و بايد مطابق حاشيه مسأله 64 عمل نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و قدرت بر نايب گرفتن هم ندارد.
آية الله مکارم: حتي نايب هم نتواند بگيرد.
[3].آية الله خويي: ولي اگر دارا و ثروتمند است و اميد به بهبودي ندارد يا حج بر او حرجي است بايد نايب بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر تمکن مالي براي استنابه ندارد از استطاعت خارج شده ليکن اگر متمکن است واميد بهبودي او نيست بايد استنابه کند.
آية الله سيستاني:اگر توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد و نايب هم نمي تواند بگيرد، از استطاعت افتاده است ولي اگر تمکن مالي دارد و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و با مشقّت است و اميد به بهبودي ندارد بايد نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 63).
[4].آيات عظام بهجت، تبريزي، سبحاني: در اين مسأله و مسأله بعد، قصد امتثال امر فعلي را بنمايد.
[5].آية الله سبحاني: به عنوان امتثال امر فعلي در تمام مراحل نيت کند.
آية الله مکارم: اگر حج خود را به طور صحيح انجام داده وجهي براي اعاده آن نيست.
آية الله نوري: مانع ندارد مطلقاً.
[6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، فاضل، گلپايگاني، مکارم، نوري: اعاده لازم نيست.
آية الله بهجت: به معنايي که براي رجوع به کفايت، در ذيل مسأله 40 گذشت مراجعه فرماييد.
[7].آية الله زنجاني: اگر براي حج مجدد نيز استطاعت مالي داشته يا از سال هاي قبل استطاعت مالي داشته باشد بايد در اولين فرصت حج به جا آورد، و اگر از بهبودي مأيوس است نايب بگيرد؛ ولي چنانچه به مصرف کردن اين مال، نياز مبرمي پيدا کرد و مال را مصرف نمود از استطاعت مي افتد.
[8].آية الله بهجت: براي حکم استنابه، به مسأله 52 مراجعه شود. و عمره او مفرده مي شود و احتياطاً بايد طواف نساء به جا آورد (مستفاد از سؤال 136 مناسک).
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: مگر آنکه ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند، پس بنابر احتياط بايد نايب بگيرد.
آية الله خويي: مگر آنکه ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند يا براي او مشقت داشته باشد و اميد به بهبودي نداشته باشد که در اين صورت بايد براي حج نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63 و قبل از مسأله 151).
آية الله سبحاني: اگر بازگشت براي او مقدور نيست احتياطاً بايد براي طواف نساء نايب بگيرد و در صورتي که ثروتمند باشد و اميد به بهبودي نداشته باشد براي حج نيز نائب بگيرد (کتاب الحج، ج1، ص337).
آية الله سيستاني:اگر از انجام حج متمکن نبوده، وظيفه او بنابر احتياط واجب اين بوده است که عمره تمتع را بدل به عمره مفرده کند و طواف نساء را انجام دهد، و اکنون اگر بازگشت براي او مقدور نيست احتياطاً بايد براي طواف نساء نايب بگيرد. (مناسک، ذيل مسأله 151 و ملحق مناسک، س92).
[9].آية الله فاضل: و اگر نشد سال بعد.
[10].آية الله مکارم: در همان سال و اگر ممکن نشد در سال هاي بعد.
[11].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط در اين صورت هم نايب بگيرد و اگر بعداً رفع
عذر شد و داراي شرايط بود احتياطاً خودش نيز حج را انجام دهد. (مناسک عربي، ص32، مسأله 90).[12].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود، حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.
آيات عظام بهجت، زنجاني، فاضل: حکم قرض گرفتن در ذيل مسأله 20 گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و قدرت پرداخت آن را بدون مشقت بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود. (مناسک، م33).
آية الله سيستاني:مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).
[13].آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند حج بر او واجب خواهد بود بلکه مثل اين شخص اگر بتواند بدون منت قرض کند لازم است قرض کند و به حج برود (مناسک، م33).
آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر براي پرداخت قرض خود به حرج نيفتاده باشد، حج او حجةالاسلام
است.آية الله سبحاني: تحصيل استطاعت با قرض واجب نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مگر در صورتي که از کسي طلب داشته باشد و يا مالي دارد که در دسترس او نيست و بعداًبه راحتي مي تواند به واسطه آن قرضي را که گرفته ادا کند، که در اين صورت با قرض کردن صدق استطاعت مي کند و اگر قرض کرد و ساير شرايط هم فراهم بود حج واجب مي شود و حجةالاسلام مي باشد. (مناسک عربي، ص19، مسأله 34).
آية الله مکارم: مگر اينکه نوبت خود را، که براي آن ثبت نام کرده، در مقابل آن به وام دهنده واگذار کند.
[14].آية الله اردبيلي: حجّي که انجام داده حج استحبابي محسوب مي شود و اکنون در احرام نيست و حج انجام شده کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آية الله بهجت: اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده حج صحيح استحبابي هم مي باشد.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني: حجش صحيح است ولي کفايت از حجةالاسلام
نمي کند.آية الله خامنه اي:اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده، حج صحيح و استحبابي است.
آية الله سبحاني: حج او مستحبي است وچنانچه بعداً مستطيع شد بايد حجة الإسلام به جا
آورد.آية الله سيستاني، آية الله مکارم: احرام او صحيح و حج او مستحبّي است و کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آية الله نوري: اگر به قصد تقييد بوده احرام واقع نشده، و اگر خطا در تطبيق بوده احرام
حج مستحب واقع شده و احرام صحيح بوده و از آن خارج شده، ولي مجزي از حجةالاسلام
نيست.[15].آية الله اردبيلي: چون غالباً قصد امر فعلي مي شود و اين مورد از موارد خطا در تطبيق است، تجديد احرام لازم نيست و کفايت از حجةالاسلام مي کند.
آية الله بهجت: اگر به قصد امر فعلي بوده، اگر چه اعتقاد ندبيت آن را داشته، اظهر صحّت و اجزاء از حجةالاسلام است (کتاب حج، ص30).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مجزي از حجةالاسلام است و نياز به احرام جديد نيست.
آية الله خامنه اي:اگر شخص مستطيع با اعتقاد به اينکه مستطيع نيست قصد حج استحبابي کند، و بعد معلوم شود که مستطيع بوده، کفايت آن از حَجةالاسلام محل اشکال است و بنابر احتياط، واجب است در سال بعد حجّ را به جا آورد، مگر آنکه به توهّم اينکه وظيفه فعليه او امتثال امر استحبابي است، قصد امتثال امر فعلي شارع مقدس را داشته باشد که در اين صورت کفايت از حَجةالاسلام مي کند. (مناسک حج، م37)
آية الله سبحاني: هرگاه به نيت امر فعلي محرم شده باشد از عمره تمتع کفايت مي کند ودر غير اين صورتاحتياط کندبدين گونه که طواف نساء ونماز آن را به جا آورد وآن را عمره مفرده قرار دهد وسپس به يکي از مواقيت رفته واگر نشد به ادني الحل وسپس براي عمره تمتع واجب محرم شود واعمال آن را انجام دهد سپس اعمال حج تمتع را به جا آورد.
آية الله سيستاني:چنانچه کسي به اعتقاد اينکه مستطيع نيست به عنوان استحباب، به حج رفت و قصد اطاعت امري که فعلاً متوجّه او است را نمود و بعداً معلوم شد مستطيع بوده، حجّش کفايت مي کند و حج ديگري بر او واجب نيست. (مناسک، مسأله 58).
آية الله صافي، آية الله مکارم: بلکه کفايت مي کند.
آية الله فاضل: بايد حجةالاسلام را انجام دهد و اکتفا به عمره انجام شده مشکل است، لذا براي احرام عمره تمتع وجوبي، بايد به وظيفه ناسي احرام که در مسأله 215 بيان شده است، عمل کند و در ضيق وقت بايد حجِ افراد انجام دهد، مگر اينکه خطا در تطبيق باشد.
[16].آية الله زنجاني: حج استحبابي او صحيح است و بايد در اولين فرصت، حجةالاسلام خود را به جا آورد.
آية الله فاضل، آية الله نوري: اگر تقييد به استحباب داشته، و اگر به نحو خطا در تطبيق بوده، صحيح و کافي است.
آية الله گلپايگاني:مگر اينکه قصد کرده باشد حجّي را که بر اوست و اشتباهاً گمان کرده استحبابي است، که در اين صورت بعيد نيست کفايت کند. (مناسک عربي، ص30، مسأله 80).
[17].آية الله خويي، آية الله سيستاني: و اگر ساير شرايط را ندارد بايد براي سال هاي آينده استطاعت مالي خود را حفظ کند و اگر از تحقق ساير شرايط نااميد است، نايب بفرستد.
[18].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 47 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بدون وقوع در حرج.
آية الله سيستاني:اگر مستلزم حرجي بر زن باشد، که تحمّلش براي او مشکل است، مستطيع نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اختلال در زندگي. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 33).
آية الله مکارم: و يا حاصل شدن هر چيزي برخلاف حيثيت او.
[19].آية الله زنجاني: اگر مهريه، حالّ باشد و شوهر بتواند از مهريه به مقدار مخارج حج را بپردازد و مطالبه آن مستلزم حرج و آبروريزي براي زن نباشد و همچنين اگر شوهر بخواهد آن را بپردازد، زن مستطيع است.
[20].آية الله اردبيلي: اگر قبلاً بر پدر حج مستقر نبوده و وصيتي هم نکرده باشد، هر يک از آنان که باقي ورثه رضايت براي استفاده او بدهند، استطاعت طريقي برايش حاصل مي شود.
آية الله زنجاني: اگر لازم باشد که با آن فيش براي پدر، حج به جا آورند هيچ کدام مستطيع نيستند والاّ هر پسري که استطاعت مالي دارد اگر مي تواند بايد براي جلب رضايت ورثه در استفاده از فيش اقدام کند و اگر اقدام نکند حج بر عهده اش مستقر مي شود.
آية الله سبحاني: اگر کسي براي حج ثبت نام نمود وقبل از رسيدن ذي الحجه فوت کرد و در همان سال استطاعت مالي پيدا کرده بود، حج بر او مستقر نشده است وفيش ثبت نام از ترکه ميت به حساب مي آيد واگر ورثه توافق کردند وفيش را به يکي از ورّاث مجاناً ويا به عنوان سهم الارث ويا با فروختن به او واگذار کردند و او ساير شرايط استطاعت به جز استطاعت طريقي را داشت، مستطيع مي شود و درغير اين صورت اگر همه ورّاث در شرايط مساوي بودند بايد قرعه بکشند و انجام حج را براي يک نفر از بين خود ميسر کنند واگر ورثهتوافق ننمودند فيش فروخته مي شود و بهاي آن بين ورثه تقسيم مي شود.
آية الله صافي: اگر به عنوان نيابت پدر است بر هيچ يک از آنها رفتن به حج و قبول نيابت واجب نيست مگر آنکه بالخصوص مورد وصيت باشد و اگر منظور اين است که يکي از آنها مي تواند با استفاده از فيش پدر براي خود حج به جا آورد، در صورت داشتن ساير شرايط استطاعت، بر هر کدام که مي داند با استفاده از فيش مورد مزاحمت ديگران قرار نمي گيرد حج واجب است و اگر همه در اين جهت مساوي باشند بر همه لازم است اقدام کنند و چنانچه يکي از آنها بدون مسامحه ديگران موفّق به استفاده شد حج از ديگران ساقط است ولي با مسامحه، حکم به استقرار حج بر او خالي از وجه نيست. اين در صورتي است که فيش از ترکه ميت محسوب نشود و اگر از ترکه محسوب شود در صورتي که هيچ يک از ورثه از حقّ خود نسبت به آن صرف نظر نکند، بايد به فروش برسد و بهاي آن بين ورثه - کما فرض الله - تقسيم شود و بنابراين، هر يک از ورثه يا غير ورثه بايد اقدام به خريد فيش نمايد، هرکس برايش فراهم شد حج بر او واجب است و چنانچه پدر واجب الحج بوده است بايد براي او استيجار نمايند هر چند به فروش فيش باشد.
آية الله گلپايگاني:اگر به عنوان نيابت پدر است بر هيچ يک از آنها رفتن به حج و قبول نيابت واجب نيست، مگر آنکه بالخصوص مورد وصيت باشد، و اگر منظور اين است که يکي از آنها مي تواند با استفاده از فيش پدر براي خود حج به جا آورد، در صورت داشتن ساير شرايط استطاعت، بايد هر کدام سعي کنند که خودشان به حج بروند و در صورت مشاجره بين آنها، با قرعه تعيين شود، و در هر صورت ارزش فيش را به ورثه مديون است، و چنانچه پدر واجب الحج بوده است، بايد براي او استيجار نمايند. (آداب و احکام حج، مسأله 144).
آية الله مکارم: ولي ورثه بايد بر آن توافق کنند و حج واجبي هم بر عهده پدر نباشد.
[21].آية الله اردبيلي: ولي مرتکب عمل حرام شده است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در اين مورد در دست نيست.
آية الله سبحاني: حج او صحيح است، ولي بايد براي پدر حج نيابي به جا آورد.
آية الله سيستاني:وصيت پدر در حج نسبت به او نافذ است و پسر استطاعت طريقي نداشته که بتواند براي خودش حج به جا آورد. (ملحق مناسک، سؤال 10).
آية الله مکارم: ولي به خاطر ترک وصيتِ پدر، گناه کرده و بايد حج مستحبي او را انجام دهد و يا کسي را بفرستد تا به جا آورد.
[22].آية الله بهجت: ضررهاي مالي غير مجحف، که از ظالمين در طريق و از حکومت هاي ظالمه صورت مي گيرد، داخل در استطاعت است و با قدرت تحمّل موجب سقوط نمي شود بلکه واجب است و همچنين قراردادهاي حکومت هاي ظلم. و اگر ضرر مالي، مجحف و موجب عسر باشد مانع از استطاعت شرعيه است. (کتاب حج، ص21)
آية الله تبريزي: هرگاه در راه حج دشمني باشد که دفع او جز به پرداخت مال زياد ممکن نباشد، پرداخت مال واجب نيست و وجوب حج ساقط خواهد شد مگر اينکه بذل مال، امر متعارف باشد، مثل اينکه حکومت از کساني که وارد کشور مي شوند مالي را اخذ مي کند که در اين صورت بذل واجب است و از مؤونه حج حساب مي شود. (مناسک، مسأله 16).
آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر جزو مخارج حج در آن کشور باشد حج واجب است و اگر اتفاقاً اين مبلغ را از او مي گيرند، اگر مستلزم ضرر مالي معتدٌّبه مي باشد حج بر او واجب نيست. (مستفاد از مسأله 21 مناسک). البته اگر موجب فساد بر مسلمين باشد طبعاً جايز نيست.
آية الله سيستاني:هرگاه در راه حج دشمني باشد که دفع او جز به پرداخت مال به او ممکن نباشد، پس اگر پرداخت آن نسبت به حال شخص ضرر زيادي داشته باشد، واجب نخواهد بود و وجوب حج ساقط مي شود، والاّ واجب خواهد بود. بلي پرداخت پول جهت جلب رضاي او تا آنکه راه را باز کند واجب نيست. (مناسک، مسأله 16).
آية الله صافي: اگر موجب تقويت کفر در برابر اسلام محسوب شود که عرفاً آن بر ضرر اسلام و خلاف مصلحت مسلمين شمرده شود استطاعت حاصل نيست ولي اگر پول را پرداخت و استرداد آن ممکن نبود، پس از پرداخت، اگرچه معصيت کرده، استطاعت حاصل مي شود و بايد به حج برود.
آية الله گلپايگاني:اين گونه پرداخت ها منافات با استطاعت ندارد و در صورت امکان بايد مبلغ را پرداخته و به حج برود و آن حج از حجّةالاسلام کفايت مي کند.
آية الله مکارم: و حج او مجزي است.
[23].آية الله اردبيلي:چنانچه رفتن به حج براي زن هيچ محذوري نداشته باشد، نمي تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد و چنانچه اين کار را بکند گناه کرده و حج بر او مستقر مي شود ولي حج شوهرش صحيح است.
[24].آية الله مکارم: ولي زن گناه کرده است.
[25]. تفضيل مسأله و نظر مراجع عظام در ذيل مسأله 20 و 21 گذشت.
[26].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
آية الله مکارم: مگر اينکه مالي که معادل آن باشد و بتواند دين را با آن ادا کند داشته باشد.
[27].آية الله اردبيلي: بلکه اگر احتمال دهد که در سال هاي بعد از سال اول هم قرعه به نامش اصابت مي کند، بايد ثبتنام کند و اگر ثبتنام نکند و بميرد، چنانچه احتمال برود که اگر ثبتنام مي کرد مي توانست به حج برود، حج بر او مستقرّ شده است.
آية الله خامنه اي:بلکه اگر رفتن به حج در سال هاي بعد منوط به نامنويسي و پرداخت مبلغي در اين سال باشد بنابر احتياط واجب بايد به اين کار اقدام کند. (مناسک حج، م39)
آية الله خويي: به هر حال بايد در قرعه کشي شرکت کنند. (مستفاد از مناسک، صفحه 16، والمسائل الشرعيه، ج1، صفحه 297، س1).
آية الله سيستاني:چنانچه توقع عروض مانع ديگري از رفتن به حج در سالي که قرعه به نام او اصابت مي کند، ندارد، بنابر احتياط واجب لازم است ثبتنام کند وگرنه حج بر او بنابر احتياط واجب مستقر مي شود.
[28].آية الله تبريزي: اگر اطمينان داشته باشد که در سال اول نامش بيرون مي آيد لازم است در قرعهکشي شرکت کند.
آية الله زنجاني:اسمنويسي واجب است و اگر نکردند و در اولين سال به حج نرسيدند طبق حاشيه مسأله 3 عمل نمايند.
آية الله سبحاني: و همچنين در صورتي که رفتن به حج براساس قوانين کشور منحصر به ثبتنام براي پنج سال آينده باشد در اين صورت نيز احتياط واجب اين است که بايد ثبتنام بکند و اگر ثبتنام نکرد و به خاطر ثبتنام نکردن استطاعت طريقي پيدا نکرد، حج بر او مستقر مي شود.
آية الله صافي: در مورد سؤال، وجوب نامنويسي محلّ تأمّل است و چنانچه با ترک آن، بعد از پنج سال فوت کرد استقرار حج بر او معلوم نيست اگر چه احتياط آن است که براي او، با بقاي استطاعت تا سال پنجم، استيجار حج نمايند.
آية الله گلپايگاني:در مورد سؤال، نامنويسي واجب است و چنانچه مسامحه کرد و بعد از پنج سال فوت نمود، چون عليالظاهر در طول پنج سال متمکن از رفتن به حج بوده است حج بر او مستقر شده، و بايد براي او استيجار نمايند.
آية الله مکارم:اسمنويسي براي اين اشخاص واجب است و اگر يقين به اصابت قرعه داشته باشند حج بر آنها مستقر مي شود ولي احتمال کافي نيست.
[29].آيات عظام زنجاني، سبحاني، سيستاني، مکارم: در فرض سؤال مذکور، حج بر شما و همسرتان واجب است.
[30].آية الله اردبيلي:چنانچه نداشتن مسکن و اتومبيل ملکي براي شما حرجي و بلکه مخالف با شأن نباشد، مستطيع مي باشيد.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: اگر از جهت صرف هزينه حج، در ناراحتي و مشقت نشوند واجب است حج بروند.
[31].آية الله اردبيلي:چنانچه حرجي نباشد و نيز متوقف بر ارتکاب حرام اهمّ نباشد بايد به حج مشرف شود.
آية الله بهجت: قبل از استقرار حج استطاعت شرعيه شرط است و بعد از آن استطاعت عقليه و مقدوريت ميزان است البته با مراعات ساير احکام شرعيه. (مستفاد از صفحه 27 و 22 کتاب حج)
آية الله تبريزي: بايد به هر نحو ممکن، مادامي که حرج نبوده و مستلزم ارتکاب حرام نباشد، به حج مشرف شود.
آية الله خويي: اگر حرجي نباشد و نيز متوقف بر ارتکاب حرام اهم يا مساوي نباشد حج واجب است.
آيات عظام سبحاني، سيستاني، صافي، گلپايگاني: در صورت تمکن، اگر چه با صرف مبلغ زيادتر، لازم است به حج برود.
آية الله فاضل: اگر حرجي نباشد بايد به هر نحو...
[32].آية الله زنجاني: به هر نحو که حرجي و موجب مهانت نباشد بايد اقدام کند و اگر مستلزم معصيت باشد حج را تا رفع مشکل، تأخير بيندازد؛ ولي اصل وجوب حج باقي است و به هر شکل، حج به جا آورد مجزي است.
[33].آية الله تبريزي: اگر در سال اول قرعه به نام او اصابت کند، نمي تواند پول را بگيرد مگر آنکه در حرج بيفتد.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر نفقه لازم باشد و يا از ترک انفاق به حرج بيفتد.
آية الله سيستاني: اگر پول را براي نفقات لازم نياز داشته و غير از آن پولي نداشته است.
[34].آية الله زنجاني: اگر احتياج مبرم به پول حج داشته باشد مي تواند پس بگيرد و اگر گرفت و مصرف کرد مستطيع نيست؛ و فرقي بين سال اول و بعد نيست.
[35].آية الله سيستاني: ظاهر سؤال اين است که حج بر او مستقرّ بوده است و در اين صورت و در فرض سؤال، حج از او ساقط نيست و بايد از او قضا کنند و اگر فوت بعد از احرام و دخول حرم بوده به مسأله 110 رجوع شود.
آية الله مکارم: اگر بعد از احرام فوت کند حج از او ساقط است. خواه در حرم فوت کرده باشد و يا در خارج حرم.
[36].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م42)
[37].آية الله بهجت: يعني سال اول استطاعت شرعيه نه فقط ماليه.
آية الله خويي، آية الله زنجاني: بلکه در اين فرض که حج بر ذمّه اش مستقر نبوده ولي قبل از احرام يا دخول حرم بميرد، ظاهراً قضا از او واجب شود.
آية الله سبحاني: بايد براي آن شخص دوباره نائب بگيرند.
[38].آية الله زنجاني: چنانچه بدون اختلال در زندگي مي توانسته به حج برود، مستطيع بوده و حج ميقاتي کافي است و چنانچه وصيت نکرده از اصل ترکه خارج مي شود.
[39].آية الله بهجت: يعني و نفقه عيالاتش در نبود او.
[40].آية الله بهجت: و اگر نمي توانسته ولي مي توانسته استنابه کند، حکم آن در مسأله 52 گذشت و نيز براي «مراد از رجوع به کفايت» به مسأله 40 مراجعه شود.
آية الله خويي: بلکه اگر دارا و ثروتمند بوده و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار و با مشقت بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده حج بر ذمه اش مي باشد مگر اينکه احتمال داده شود در حال حيات در مورد استطاعت خود غافل قاصر بوده که در اين صورت لازم نيست براي او حج به جا آورند. (مناسک، مسأله 63 و تعليقه عروه، ج2، ص240).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: بلکه اگر تمکن مالي داشته و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار و با مشقّت بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده است حج بر ذمّه اش مي باشد (مناسک، مسأله 63).
[41].آية الله تبريزي: و همچنين بنابر احتياط اگر ثروتمند بوده و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده، حج بر ذمه اش مي باشد.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 45 مراجعه شود.
[42].آية الله بهجت: با ملاحظه حواشي مسأله 40 که گذشت، هر دو حج او صحيح است.
آية الله فاضل، آية الله سبحاني: در فرض مذکور مستطيع بوده و حج انجام شده حج واجب مي باشد و حج نيابي هم محکوم به صحت است.
[43]. تفصيل نظر آيات عظام در اين مسأله ذيل مسأله 38 و 40 گذشت و در ذيل مسأله 107 در شرط 6 خواهد آمد.
آية الله اردبيلي: به حاشيه مسائل 38 و 40 مراجعه شود.
آيات عظام خامنه اي، زنجاني، مکارم: حج اوّل صحيح بوده و حج نيابتي او نيز صحيح است.
[44].آية الله اردبيلي: و آن بخش از مکه خارج از حرم نمي باشد.
آية الله مکارم: اگر بعد از احرام فوت شده، حج از او ساقط است؛ خواه بعد از دخول حرم و يا قبل از دخول حرم باشد.
[45]. نظر آيات عظام در ذيل سؤال 80 گذشت.
آية الله اردبيلي: و آن بخش از مکه خارج از حرم نمي باشد.
[46].آية الله سبحاني: بنا بر احتياط به آن عمل کند.
آية الله سيستاني:به احتياط واجب بايد به آن وفا کنيد.
[48].آية الله مکارم: يا شرط ضمن العقد بوده است.
[49].آية الله اردبيلي: و همچنين اگر به نحو شرط ولو شرط ابتدايي باشد.
آية الله بهجت: تنها وعده سفر موجب استطاعت نمي شود ولي بر مرد لازم است که به وعده خود وفا کند، اگر هنگام عقد ازدواج به او وعده داده است. (مناسک، ص161، س4).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر شرط ضمن العقد باشد، وفا واجب است و در غير آن، تخلف از وعده کراهت شديده دارد.
آية الله زنجاني: اگر تعهد کرده ايد مديون هستيد؛ پس چنانچه بتوانيد بايد به آن عمل کنيد.
آية الله سبحاني: اگر شرط ضمن العقد يا مهر بوده بايد به آن عمل کند و اگر تنها وعده بوده نيز بنابه احتياط واجب بايد به وعده خود وفا کند.
[50]. تفصيل نظريه آيات عظام در اين مسأله در ذيل مسأله 41 گذشت.
آية الله بهجت: بر چنين شخصي واجب نيست به حج برود ولي نايب گرفتن بر او واجب است علي الأظهر و تفصيل آن در حاشيه مسأله 52 گذشت.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: کسي که مستطيع بوده وبه حج نرفته، بايد نائب بگيرد.
[51].آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني:در صورتي که استطاعت او توقّف بر قبول استيجار داشته باشد، لازم است اوّل براي پدر حج انجام دهد والاّ استطاعتِ بعد، کاشف از بطلان اجاره است.
آية الله فاضل: هر کدام از دو حج را سال اول انجام دهد، محکوم به صحّت است هر چند در بعضي از صور عصيان کرده است.
[52].آية الله اردبيلي: بلکه واجب است حج خود را انجام دهد، چه پدر وصيت کرده باشد که او به حج برود و چه او را اجير کرده باشد؛ و استطاعت بعدي کشف از بطلان اجاره و وصيت مي کند، مگر اينکه در فرض اجاره استطاعت از طريق مال الاجاره حاصل شده باشد که در اين صورت بايد حج پدر را انجام دهد و اگر استطاعت او تا سال هاي بعد باقي بماند، بعداً حج خودش را انجام دهد.
آية الله خامنه اي: اگر بعد از عقد اجاره به واسطه مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود بايد در آن سال حج را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده اجاره باطل است و در غير اين صورت بايد حج استيجاري را در سال بعد به جا آورد. (مناسک حج، م36)
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 151 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر با پول نيابت مستطيع شده باشد. ولي اگر با پول ديگري مانند ارث مستطيع شده باشد، پس اگر مطمئن باشد که سال بعد مي تواند حج خود را انجام دهد، اجاره صحيح است و بايد در سال اوّل، حج پدر را انجام دهد و اگر مطمئن نباشد اجاره باطل است و بايد حج خود را انجام دهد.
[53].آية الله سيستاني: مگر اينکه مطمئن باشد که سال بعد مي تواند حج خود را انجام دهد.
[54].آية الله بهجت، آية الله سبحاني: در حاشيه مسأله 44 گذشت که حج نايب صحيح و ذمّه منوب عنه بريء مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: حج نيابي او صحيح است و براي پدرش واقع مي شود، ولي نايب اجرةالمثل را طلبکار است. نه اجرةالمسمّي را.
آية الله مکارم: صحيح است ولي به خاطر تأخير حجّ خودش، معصيت کرده است.
[55].آية الله سبحاني: اگر در وصيت قيد مباشرت شده و فرزند قبول کرده و ظاهر وصيت فوريت باشد، بايد براي پدر حج انجام دهد.
آية الله سيستاني: اگر اجرت را معين کرده و او در حيات پدر قبول کرده، اجاره است و در صورتي که صحيح باشد بايد انجام دهد. (منهاج الصالحين، ج2، ص1449).
آية الله مکارم: اگر وصيت کرده خودِ فرزند به جا آورد و او قبول کرده لازم است عمل کند. بنابراين استطاعت براي او حاصل نمي شود.
آية الله نوري: اگر در وصيت قيد «مباشرت» شده و فرزند وصيت را قبول کرده، نيابت واجب مي شود، هر چند استيجار هم محقق نشده باشد.
[56]. تفصيل اين مسأله و نظريه آيات عظام در مسأله 38 و 70گذشت.
آية الله زنجاني: اگر انجام حج نيابي باعث مي شود که ديگر نتواند ـ حتي در سال هاي بعد - حجةالاسلام خود را به جا آورد، حج خودش مقدم است و اگر چنين نباشد، پس چنانچه براي نيابت قراردادي الزامي در کار نيست در اين صورت نيز بايد حج خود را به جا آورد و اگر قرارداد الزامي باشد بايد حج نيابي به جا آورد؛ هر چند اگر مخالفت کرده حج خود را به جا آورد صحيح و مجزي از حجةالاسلام است.
[57].آية الله اردبيلي: مگر اينکه رفتن به حج موجب شود که زن دچار مشقّت شديد گردد.
آية الله زنجاني: ولي اگر در مخالفت با شوهر، حرج يا هتک حيثيت زن باشد رفتن به حج فعلاً واجب نيست.
آية الله سبحاني: ولي شايسته است رضايت اورا جلب کند.
آية الله مکارم: ولي بهتر جلب رضايت اوست.
[58].آية الله زنجاني:چنانچه فرزند بتواند از اين فيش براي خودش استفاده کند بايد حج خود را به جا آورد ولي اگر به جهتي مثلاً قبول وصيت پدر يا اجير شدن براي ورثه يا رضايت نداشتن ورثه نتواند با استفاده از اين فيش براي خودش حج به جا آورد، بايد براي پدرش حج به جا آورد.
[59].آية الله اردبيلي: و فرقي نمي کند که براي انجام حج اجير شده باشد يا آن را تبرّعي انجام داده باشد.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: بايد براي خود حج به جا آورد و براي پدر نايب بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر از جهت نوبت پدر، راه براي او باز باشد و در وصيت قيد مباشرت شده و فرزند قبول کرده و ظاهر وصيت فوريت باشد، بايد براي پدر حج انجام دهد.
[60].آية الله خويي: در صورتي که وصيت پدر اين بوده که او خودش حج نيابي را به جا آورد، فتواي ايشان معلوم نيست.
آية الله سيستاني: در اين صورت نيز بايد براي پدرش حج کند.
آية الله فاضل: در اين صورت نيز بايد براي پدرش حج به جا آورد هر چند اگر براي خودش نيز حج انجام دهد صحيح است.
[61].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 86 رجوع شود.
آية الله سبحاني: اگر پسر وصيت پدر را قبل از استطاعت خود پذيرفته، حج نيابي مقدم
است.آية الله سيستاني: و گذشت که اگر اجرت معين شده باشد و او در حيات پدر وصيت را قبول کرده باشد، اجاره است و بايد انجام دهد.
آية الله مکارم: اگر وصيت را قبول کرده واجب العمل است.
آية الله نوري: اگر در وصيت قيد «مباشرت شده» و فرزند وصيت را قبول کرده، نيابت واجب مي شود و استيجار لازم نيست.
[62].آية الله اردبيلي، آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 86 مراجعه شود.
[63].آية الله اردبيلي:مستطيع نيست و پول قرباني جزء استطاعت است.
[64].آية الله تبريزي: در صورتي که بتواند بدون حرج و مشقّت بدل هدي روزه بگيرد.
آيات عظام خويي، سبحاني، فاضل: چنين شخصي مستطيع نيست مگر با تمکن از جميع مصارف حج و از جمله ثمن هدي.
آية الله زنجاني: و به جاي آن روزه مي گيرد مگر در صورتي که روزه گرفتن براي او مشقت شديد يا خوف ضرر داشته باشد که در اين صورت مستطيع نيست.
آية الله سيستاني: استطاعت حاصل است و به جاي هدي روزه مي گيرد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مستطيع نمي شود و پول هدي جزو استطاعت است. (مجمع المسائل، ج1، ص437، مسأله38).
آية الله مکارم: زيرا به جاي آن روزه مي گيرد و چنين کسي عرفاً استطاعت براي حج دارد.
[65].آية الله خامنه اي: اين گونه افراد حجّشان صحيح و مجزي است. (مناسک حج، م27)
آيات عظام زنجاني، سبحاني، مکارم: سابقاً گفته شد اينگونه افراد از طلاب و غير طلاب مستطيع هستند و حجشان صحيح و مجزي است.
تفصيل اين مسأله و نظريه مراجع در ذيل مسأله 40 گذشت.
[66].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
[67].آية الله بهجت: در اين صورت استنابه مي کند علي الأحوط.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر مالي را به او اباحه کنند، به اندازه اي که با آن مي تواند حج برود و مجاز در نايب گرفتن هم باشد، بنابر احتياط واجب نايب بگيرد.
آية الله خويي: اگر مالي را به او اباحه کنند، به اندازه اي که با آن مي تواند حج برود و مجاز در نايب گرفتن هم باشد، نايب گرفتن بر او واجب مي شود (مستفاد از مباني ايشان در بحث استطاعت).
آية الله زنجاني: اگر هزينه حج يا مکمّل آن را به او تمليک يا اباحه کنند و مجاز در نايب گرفتن هم باشد بايد بدون تأخير نايب بگيرد.
[68].آية الله اردبيلي: در صورتي که وضع زندگي او قبل از حج و بعد از آن فرقي نکند، رجوع به کفايت شطر نيست.
آية الله بهجت: در مسأله 40 معناي رجوع به کفايت گذشت که زندگي او از يسر به عسر تغيير نکند.
آية الله تبريزي: مگر براي کسي که اگر آنچه دارد در راه حج خرج کند به حرج نمي افتد.
آيات عظام خويي، زنجاني، سيستاني: به شرحي که در ذيل مسأله 40، شرايط وجوب گذشت.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 59 مراجعه شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مگر براي کسي که اگر آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي ندارد.
آية الله مکارم: اگر چنانچه انجام حج در اين شرايط تأثير چنداني در وضع و حال او نداشته باشد حج او صحيح است و رجوع به کفايت شرط نيست.
[69].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند، هر چند ديگر نتواند به حج برود. ولي در صورتي که آن مال را نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل نکند و تفصيل آن در ذيل مسأله 23 گذشت. (مناسک، ص16، مسأله 36).
[70].آية الله زنجاني: و حج نياورد حج بر عهده اش مستقر شده و بايد به نحوي که در حاشيه مسأله 3 گذشت عمل نمايد.
[71].آية الله خويي: در صورتي که ولايت شرعيه بر بذل داشته باشد يا حاکم شرع آن را اجازه نمايد.
[72].آية الله اردبيلي:چنانچه احتمال عقلايي بدهيد که بتوانيد با اين پول در سال هاي آينده ثبتنام کرده و به حج برويد، نمي توانيد خود را از استطاعت خارج کنيد.
آية الله تبريزي: در صورتي که فقط از طريق ثبت نام مي توانيد به حج برويد، چنانچه در اين سال ثبت نام مي شود و اطمينان داريد با ثبتنام مي توانيد در همين سال به حج برويد، بايد ثبتنام کنيد و به حج برويد، و همچنين اگر توانايي رفتن به حج از طريق آزاد را داريد، مستطيع هستيد و بايد به حج برويد، و در غير اين دو صورت مستطيع نيستيد و نگهداري پول لازم نيست.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 24 مراجعه شود.
آية الله خويي: به هر حال بايد آن را تا زمان ثبتنام حفظ کنيد.
آية الله سيستاني: اگر احراز کند که در سال بعد واجد شرايط خواهد شد لازم است پول را نگه دارد.
آية الله صافي: اگر اصل اعلام وقت و اجازه از طرف دولت معلوم نباشد نگهداري آن لازم نيست و اگر ثبتنام براي حج در امسال معلوم باشد هر چند تاريخ آن هنوز معين نشده باشد جواز صرف آن در راه ديگر، محلّ تأمّل است. (آداب و احکام حج، حاشيه مسأله 155).
[73].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
[74].آية الله زنجاني: و رفتن به حج زندگي او را مختل نمي کند، مستطيع است.
[75].آية الله بهجت: چون پنج نفر شريک و مالک اين در آمد هستند بر هيچکدام واجب نيست. (مستفاد از سؤال 6 مناسک).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر پس از برگشت در زندگي به حرج نمي افتد حج بر او واجب است.
آية الله سبحاني:در صورتي که حصّه پدر يا هر کدام از پسرها کافي براي مخارج حج باشد، حج بر خصوص آن شخص واجب مي شود.
آية الله مکارم: يعني اگر فرضاً مال مزبور را تقسيم کنند و حق هر کدام را بدهند، هر کدام مستطيع است بايد حج برود و اگر هيچ کدام مستطيع نمي شوند بعضي مي توانند حق خود را به ديگري واگذار کنند تا مستطيع شود.
[76]. آية الله بهجت: حکم آن در مسأله 39 گذشت.
[77].آية الله تبريزي، آية الله خويي: و ترک آن بر پدربزرگ مستلزم وقوع در حرج باشد.
آية الله زنجاني: اگر مخارج ازدواج نوه، شرعاً يا عرفاً بر او لازم باشد يا تشرف به حج و ترک ازدواج نوه، موجب هتک حيثيت يا حرج بر پدربزرگ شود، مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: خصوصاً اگر نوه پسري و پدر از دست داده باشد.
آية الله سيستاني: اگر صرف مال در حج و ترک تزويج نوه براي او (پدربزرگ) حرجي باشد، حج واجب نيست وگرنه واجب است. (ملحق مناسک، س12).
آية الله صافي: اگر عرفاً مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد که ترک اداي آن حرجي باشد، عدم حصول استطاعت بعيد نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 153).
آية الله گلپايگاني: مخارج ازدواج نوه از نفقات واجبه بر پدربزرگ نيست و اگر مستطيع است بايد به حج برود. بلي اگر از جهت ترک تزويج نوه، پدربزرگ در عسر و حرج واقع مي شود مخارج ازدواج او را مقدم دارد. (آداب و احکام حج، مسأله 118 و 153).
[78].آية الله اردبيلي: و در صورت يأس از رفتن به حج، واجب است نايب بگيريد.
آية الله مکارم: و اگر مأيوس از ترک اعتياد هستيد بايد نايب بگيريد.
[79]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 و 41 گذشت.
آية الله بهجت: حکم آن در مسأله 52 بيان شد.
[80].آية الله اردبيلي: و همچنين است اگر بتوانيد از راه ديگري به حج برويد.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: و اگر نتوانيد بنابر احتياط بايد نايب بگيريد.
آية الله زنجاني: اگر از ترک اعتياد مأيوس هستيد بايد نايب بگيريد هر چند سال اول استطاعت باشد، والاّ بايد اقدام به ترک اعتياد کرده حج به جا آوريد.
[81].آية الله اردبيلي: يعني کسي که شرعاً حق پرداخت و تمليک خمس و زکات را دارد.
آية الله سبحاني: قدرت پرداخت آنها وهزينه هاي حج را نيز داشته باشد.
[82].آية الله تبريزي، آية الله سبحاني:کسي که در زمان اخذ زکات و سهم سادات مستحق آن باشد، آن را مالک مي شود و جزو ترکه او حساب مي شود. و اگر با آن کسب کند و از راه کسب يا نماء منافعي داشته باشد، با وجود ساير شرايط مستطيع مي شود و سهم امام (عليه السلام) چنانچه عين آن باقي باشد، ملک گيرنده نيست و جزو ترکه او حساب نمي شود و اگر با آن چيزي را خريده و با سهم امام (عليه السلام) ثمن آن را ادا کرده، آنچه را که خريده مالک مي شود و احکام ملک بر آن بار مي شود.
آية الله خويي: عين سهم امام که به اهل علم براي ارتزاق داده مي شود ملک آنها نيست.
آية الله زنجاني: و اگر مالک آن نباشد ولي خمس و زکات در اختيارش بوده و شرعاً هم بتواند با استفاده از آن حج به جا آورد مستطيع است، ولي جزء ترکه محسوب نمي شود.
آية الله سيستاني: در مورد سهم امام (عليه السلام) اگر فقط مجاز در تصرف باشد مالک نمي شود و جزو ترکه نيست و موجب استطاعت نمي باشد و اگر از سوي حاکم شرع تمليک شده باشد جزو ترکه است و موجب استطاعت و امّا سهم سادات و زکات، اگر مستحق بوده مالک است و جزو ترکه است و موجب استطاعت.
[83].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه فروختن ابزار و وسايل، مخالف شأن او نباشد.
آية الله مکارم: در صورتي که فروختن آن مخالف شؤون او نباشد.
[84].آية الله مکارم: اگر در حال حاضر و پس از بازگشت، زندگي او از طريق ديگر تأمين مي شود، حج بر او واجب است.
[85].آية الله بهجت: و تکليف ولي او براي احرام غير لزومي در مسأله 8 گذشت.
آية الله سبحاني: ليکن وليّ يا متکفل امر او به نيابت از او طواف نساء ونماز آن را به جا آورد واگر مستلزم مخارجي شد وليّ يا متکفل امرش از مال مجنون بپردازد.
[86].آية الله بهجت: در اين مسأله و مسأله بعد، مراجعه به مسأله 8 الي 13 مفيد است.
آية الله سيستاني: و در غير اين صورت هم، چنانچه به ارکان حج خلل وارد نشده باز از احرام خارج شده است، ولي اگر فقط به طواف نساء خلل وارد شده بايد طواف نساء را به جا آورد.
[87]. نظر آية الله زنجاني:در اين مسأله به دست نيامد.
[88].آية الله سيستاني: تنها در صورتي بر احرام باقي مي ماند که اعمال عمره مفرده را درست انجام ندهند ولي در حج اگر خلل به ارکان آن بزند با گذشت وقت حج احرام آن فاسد مي شود، بلي اگر فقط طواف نساء را بهطور صحيح به جا نياورند استمتاع از زن بر او حرام است، مگر با اتيان طواف نساء، ولي ازدواج صحيح است.
آية الله مکارم: همان وظيفه اي که در مسأله بالا گفته شد.
[89].آية الله بهجت: به مسأله 52 و 21 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: بنابر احتياط نايب گرفتن لازم است.
[90].نظريه آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني و سيستاني: ذيل مسأله 21 گذشت.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 20 و 23 مراجعه شود.
- نيابت در حج
[107] م ـ در نايب اموري شرط است:
1. بلوغ، بنابر احتياط واجب.[1]
2. عقل.
3. ايمان.[2]
4. وثوق و اطمينان[3] به انجام دادن او، و اما بعد از اجراي عمل نايب، لازم نيست اطمينان به صحت آن، و در صورت شک در صحت[4]، حکم به صحت مي شود[5] و استنابه صحيح است هر چند قبل از عمل شک داشته باشد.[6]
5. معرفت نايب به افعال و احکام حج[7] ولو با ارشاد کسي در حال عمل.
6. ذمه نايب، مشغول به حج واجبي[8] در آن سال نباشد.[9]
7. معذور[10]در ترک بعض افعال حج نباشد.
[108] م ـدر منوب عنه اموري شرط است:
1. اسلام.[11]
2. در حج واجب شرط است که منوب عنه فوت شده باشد يا اگر زنده است حج بر او مستقر شده[12]و خودش از جهت مرضي که اميد خوب شدن آن نيست يا از جهت پيري[13]نتواند به حج برود[14]و در حج استحبابي اين شرط نيست و در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نيست[15]و مماثله بين نايب و منوب عنه نيز شرط نيست[16]و جايز است کسي که تاکنون به حج نرفته و مستطيع نيست براي ديگري نايب شود.[17]
[109] م ـنايب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين کند[18]ولو اجمالاً و شرط نيست اسم او را ذکر کند، گرچه مستحب است.[19]
[110] م ـذمّه منوب عنه فارغ نمي شود مگر به اينکه نايب، عمل را صحيحاً انجام دهد. بلي اگر نايب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوب عنه مجزي است[20]و در اجراي اين حکم در حج تبرّعي اشکال است[21]بلکه در غير حَجةالاسلام خالي از اشکال نيست.[22]
[111] م ـلباس احرام و پول قرباني در حج نيابي بر اجير است مگر در صورتي که شرط شده باشد که مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات کفاره را انجام دهد کفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.
[112] م ـنايب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط استحبابي[23]آن است که به قصد مافي الذمه به جا آورد.[24]
[113] م ـاگر نايب طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمي شود و بر منوب عنه چيزي نيست.[25]
[114] م ـ استيجار کسي که وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظيفه او عدول به اِفراد است براي کسي که وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست[26]، بلي اگر در سعه وقت او را اجير کرد و بعد وقت ضيق شد بايد عدول کند[27] و بنابر احتياط از منوب عنه مجزي نيست.[28]
[115] م ـدر حج واجب نيابت يک نفر از چند نفر در يک سال جايز نيست[29]و در غير واجب مانع ندارد.
[116] م ـکسي که حج بر او مستقر شده، يعني سال اول استطاعت حج نرفته، اگر به واسطه مرض يا پيري، قدرت رفتن ندارد يا رفتن براي او حرج و مشقت دارد واجب است نايب بگيرد، در صورتي که اميد خوب شدن و قدرت پيدا کردن نداشته باشد و به احتياط واجب[30]بايد فوراً نايب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوي عدم وجوب است.[31]
[117] م ـبعد از آنکه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مي شود و لازم نيست خودش حج کند اگرچه عذرش برطرف شود[32]و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود.[33]
[118] م ـکسي که حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد، جايز نيست نيابت کند از غير و اگر نيابت کند باطل است[34]؛ چه عالم به حکم باشد يا نباشد.[35]
[119] م ـاگر اجير براي حَجّةالاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بميرد کفايت مي کند از حج کسي که براي او به جا آورده است و لازم نيست حج کردن براي او و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد بايد دو مرتبه اجير بگيرند[36]، و همين حکم را دارد کسي که براي خودش به حج برود.[37][120] م ـاگر کسي را براي حج اجير کردند[38]و قرار نگذاشتند که اجرت براي خصوص عمل باشد يا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد، پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد، ظاهراً مستحق اجرت رفتن تا محل موت مي باشد[39]و همين طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بميرد، بيشتر از آن چه ذکر شد و اجرت احرام مستحق نيست[40]، اگر چه حج از ميت ساقط مي شود[41]، و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مُرد، مستحق اجرت آن اعمال نيز مي باشد، و اگر اعمال را به نحوي به جا آورده است که در عرف گفته شود که عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است، اگر چه بعض اعمال را که مضر به صحت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسياناً ترککرده باشد.[42]
[121] م ـکسي که به عنوان نيابت رفت به مکه و خودش حج واجب به جا نياورد[43]، احتياط آن است[44]که بعد از عمل نيابت[45]، براي خودش عمره مفرده بهجا[46]آورد و اين احتياط واجب نيست[47]ليکن خيلي مطلوب است.
[122] م ـکسي که اجير شده براي حج تمتع، مي تواند اجير ديگري شود براي طواف يا ذبح يا سعي يا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مي تواند براي خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.[48]
[123] م ـکسي که عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمي شود[49]او را اجير کرد براي حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرّعاً از غير، حج بکند اکتفا کردن به آن اشکال دارد.[50]
[1].آية الله اردبيلي: ظاهر اين است که نيابت صبي مميز چنانچه وثوق به صحت اعمال او وجود داشته باشد، کافي است.آية الله بهجت: نيابت طفل غير مميز صحيح نيست و اگر بچه مميز باشد و قائل به شرعيت عبادت صبي مميز باشيم، خالي از رجحان نيست که نيابت وي صحيح باشد (کتاب حج، ص39).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نايب بايد بالغ باشد، پس حج بچه نابالغ بهجاي ديگري کفايت نمي کند، البته در حَجةالاسلام و حج هاي واجب ديگر، هر چند آن بچه مميز باشد که خوب و بد را تشخيص دهد. بلي بعيد نيست که نيابت وي در حج مستحبي با اذن وليّ صحيح باشد (مناسک، م103).
آية الله زنجاني: مميز بودن نايب کافي است.
آية الله سبحاني: نائب بايد بالغ باشد ولي بچه مميز مي تواند حج ندبي به جا آورد وثواب آن را به کسي هديه کند..
آية الله سيستاني: بلوغ شرط است و بنابر احتياط بچه مميز نمي تواند نايب شود، مگر در حج مندوب به اذن ولي.
آية الله مکارم: بلکه بنابر اقوي در حج واجب.
[2].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 3)
[3].آية الله تبريزي، آية الله خويي: و اگر نايب ثقه باشد اخبار او کافي است.
آية الله زنجاني: وثوق به انجام عمل، شرط واقعي صحت نيابت نيست، لکن براي امتثالواجب نمي توان به مجرد نايب گرفتن بدون داشتن حجت شرعي بر انجام دادن عمل، اکتفا
کرد.آية الله سيستاني: اگر خبر داد که از طرف او انجام داده و از خبرش وثوق و اطمينان حاصل نشد، در اين صورت اکتفا به خبر دادن او اشکال دارد (مناسک، مسأله 104).
آية الله فاضل: اين شرط در استنابه معتبر است نه در اصل نيابت.
[4].آية الله بهجت: وقتي ذمه منوب عنه فارغ و بريء مي شود که يقين حاصل شود که نايب عمل
را به طور صحيح به جا آورده يا آنکه اماره معتبره باشد بر به جا آوردن. (مناسک، مسأله
101).[5].آية الله زنجاني: اگر احتمال بدهيم که نايب به رعايت شرايط عمل توجه داشته و همچنين سهلانگار نيست، حکم به صحت عمل او مي شود.
[6].آية الله اردبيلي: مگر آنکه نايب متهم به سهلانگاري باشد.
آية الله مکارم: احتياط واجب عدم استنابه در اين دو مورد است.
[7].آية الله زنجاني: اگر نايب بخشي از افعال حج را که نمي داند مطابق احتياط به جا آورد کافي
است.[8].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 118 مراجعه شود.
آية الله بهجت، آية الله سيستاني: (با اختلاف تعابير): مگر در صورتي که جاهل به وجوب باشد؛ يعني نداند که حج بر خودش واجب است يا مي دانسته ولي غافل است و فراموش کرده، که در اين دو صورت نيابت وي عيبي ندارد. و اين شرط «شرط صحت اجاره» است نه «شرط صحت حج نايب». آية الله بهجت: اضافه مي فرمايد: پس هرگاه درحاليکه حج بر خودش واجب بوده و از قبل ديگري و به نيابت او حجّ نمايد اظهر آن است که حج او صحيح است و ذمه منوب عنه بريء شده است ولي بنابر اينکه اجاره را به نحو ترتّب تصحيح نکنيم، نايب اجرتي را که قرار داده شده مستحقّ نخواهد شد بلکه مستحقّ اجرةالمثل خواهد بود (اجرةالمثل يعني نرخ متعارف)، (مناسک، ص37، مسأله 100).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: ذمّه نايب مشغول به حج واجب منجز نباشد و اين شرط صحت اجاره است، و اگر غافل از استطاعت بود اجاره او صحيح است. (مناسک، م103).
آية الله زنجاني: در سال نيابت انجام حجةالاسلام خودش، بر او واجب نباشد و اگر غير حجةالاسلام خودش، حج ديگري بر او واجب بود، نيابت باطل نمي شود، و اين شرط در مورد نيابت در حج است نه اجزاء آن مانند نيابت در طواف يا سعي.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 44 رجوع شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت حجِّ غافل و جاهل اشکال است و احوط عدم اکتفا به حج آن دو است. (مناسک عربي، ص49، مسأله 1).
آية الله فاضل: اين شرط معتبر نيست.
آية الله مکارم: اگر ذمه او مشغول باشد نيابت او صحيح است هر چند گناه کرده
است.[9].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بي خبر باشد بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
[10].آية الله اردبيلي: ولي چنانچه عذر پس از قبول نيابت عارض شود، اشکال ندارد.
آية الله بهجت: بنابر احتياط، با تمکن از استيجار غير معذور، نمي توان معذور را اجير نمود، بلکه اگر چنين شخصي تبرّعاً به نيابت ديگري حج نمود، اکتفا کردن به عملش مشکل است ]بلي اگر در به جا آوردن کارهايي که بر محرم حرام است معذور باشد مثل اينکه مضطرّ به تظليل (زير سايه رفتن) باشد، اجير گرفتن يا نايب گرفتنِ چنين شخص عيبي ندارد[. (مناسک، ص41، مسأله 110).
آية الله تبريزي: نيابت کسي که از ابتدا مي داند از اتيان به حج اختياري عاجز است، در حج واجب اشکال دارد.
آية الله خويي: اجاره کردن معذور براي حج جايز نيست بلکه اگر خودش تبرعاً حج نيابي به جا آورد اجزاء آن از منوب عنه مشکل است ولي نيابت معذور به عذر طاري مجزي است.
آية الله زنجاني:کافي است بتواند به شکل صحيح محرم شود و هنگام محرم شدن، اطمينان داشته باشد که از انجام مناسک اختياري حج و عمره معذور نيست و اگر در ضمن اعمال عذري پيش آمد، ضرري به نيابتش نمي زند و همچنين معذور بودن نسبت به محرمات احرام، مانع صحت نيابت نيست و در بطلان نيابت معذور، فرقي نيست که عمل نايب، تبرّعي باشد يا با اجاره، ولي مخصوص حج يا عمره واجب است.
آية الله سبحاني: کسي که از انجام عمل اختياري حج در اعمالي که ترک عمدي آنها موجب بطلان حج است معذور مي باشد، او نمي تواند نيابت از حجة الإسلام را بپذيرد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نمي شود کسي را که از پيش، عجز او از عمل اختياري معلوم است اجير کرد، بلکه اکتفا به تبرّع او در نيابت نيز محلّ اشکال است و در مورد عذرهايي که بعداً عارض مي شود حکم نايب همان حکم منوب عنه است که در بعضي موارد حج صحيح است و گاهي باطل است و استيجار و نيابت کسي که در انجام بعضي واجبات حج که ترک عمدي آنها هم موجب بطلان نيست، مانند طواف نساء و بيتوته و رمي روز يازده و دوازده اشکال ندارد.
آية الله صافي: نيابت کسي که از اتيان بعض اعمال عمره و حج معذور است اگر ترک عمدي آن عمل، از غير معذور موجب بطلان حج يا عمره نباشد به اينکه ترک آن عمل يا فقط حرمت تکليفي دارد و يا علاوه بر آن موجب کفّاره هم هست ولي ترک آن موجب بطلان عمل عمره يا حج نيست، اشکال ندارد و حتي اگر مي داند که اجير بعضي از اعمالي که ترک آن موجب بطلان حج و عمره نيست عمداً بدون عذر ترک مي کند استيجار او مانعي ندارد و مبريء ذمّه منوب عنه مي باشد، بلي نسبت به استحقاق اجرت اگر موقع عقد اجاره، مستأجر اطّلاع از معذور بودن اجير در امور مذکوره نداشته باشد، اجير استحقاق اجرت ندارد ولو اينکه عمل او مبريء ذمّه منوبعنه است.
آية الله فاضل:نيابت معذور، براي حج واجب حتي اگر تبرعاً و بدون وکالت باشد، صحيح نيست.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط نيابت معذور صحيح نيست. (مناسک عربي، ص50، مسأله 9).
آية الله مکارم: ولي عذرهايي که در خود حج پيش مي آيد مانعي ندارد.
آية الله نوري: در نايب معذور به عذر طاري اشکال ندارد.
[11]. آية الله بهجت: نيابت از کافر به احتمال حصول تخفيف عذاب، محلّ تأمّل است. (مناسک، مسأله 106).
آية الله زنجاني: در منوب عنه علاوه بر اسلام اموري معتبر است: 1. بلوغ؛ 2. عقل، مگر در مورد ديوانه اي که قبلاً حج بر عهده او مستقر شده است؛ 3. منوب عنه ناصبي نباشد، البته در صورتي که منوبعنه، پدر نايب باشد مسلمان بودن کافي است؛ 4. در حجةالاسلام، شرط است که منوب عنه فوت شده باشد مگر در موردي که حاشيه مسأله 23 گذشت و در حج کفاره اي، نيابت صحيح نيست و صحت حج نيابي در حجي که با نذر يا قسم يا شرط و مانند آن واجب شده بستگي به کيفيت التزام آنها دارد.
آية الله فاضل: در منوب عنه، اسلام و ايمان شرط است، پس حج به نيابت کافر و مخالف صحيح نيست.
[12].آية الله بهجت: به مسأله 52 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 گذشت.
[13].آية الله اردبيلي: يا مانع و عذر ديگري که اميد برطرف شدنش نيست.
[14].آية الله خامنه اي: يا براي او حرج و مشقت داشته باشد و اميدي به رفع مشقّت حتي در سال هاي بعد نداشته باشد. (مناسک حج، م40)
[15].آية الله بهجت: در غير صبي مميز مشکل است.
آية الله سبحاني: نيابت تبرعي از مجنوني که قبل از جنون حج بر او مستقر شده و اميدي به بهبودي او نيست، اشکال ندارد ودر صورت نيابت استيجاري ولي او بايد از اموال مجنون هزينه حج را بپردازد و در مورد غير بالغ در حج مستحبي اشکالي ندارد که استنابه شود به شرطي که در ايام حج در مکه نباشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:در نيابت از مجنون اشکال است مگر آنکه بهقصد رجا آورده شود.
آية الله فاضل: شرط هست ولي اگر حج قبل از جنون بر او مستقر شده، عقل شرط نيست و در صورت يأس از بهبودي يا بعد از فوت او بايد از مالش ـ ولو از ميقات ـ براي او استنابه کنند.
آية الله مکارم: نيابت از بچه و ديوانه اي که حج بر او مستقر نشده خالي از اشکال نيست.
آية الله نوري: اسلام و ايمان در نايب و منوب عنه شرط است.
[16].آية الله اردبيلي:نيابت از صبي غير مميز مشکل است و نيابت از مجنون در صورتي که حج قبل از جنون بر او مستقر نشده باشد، صحيح نيست.
آية الله بهجت: اگر چه نيابت زن از مرد مرجوح است. (مناسک، ص39، م104).
[17].آية الله بهجت: بلي نايب گرفتن صروره مکروه است؛ به خصوص در صورتي که نايب زن و منوب عنه مرد باشد، اگر چه با داشتن بعض مرجّحات ديگر؛ از قبيل فقاهت و تقوي و کمالات ديگر، جانب رجحان تقويت مي يابد و از مرجوحيت بيرون مي آيد (کتاب حج، ص40).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بلکه اگر منوب عنه مرد و زنده باشد که به خاطر عدم تمکن نمي تواند حجةالاسلام را بهجاي آورد، احتياط لزومي آن است که مردي را که تاکنون به حج نرفته، به نيابت خود به حج بفرستد.
[18].آية الله بهجت: معتبر است در نيابت قصد آن و تعيين منوب عنه با تعدد، و در صورت اتّحاد کافي است قصد نيابت واجبه مثلاً (کتاب حج، ص39).
آية الله سبحاني: با قصد اتيان فعل از طرف يا براي منوب عنه قصد نيابت هم حاصل مي شود. بنابراين قصد خصوص نيابت به صورت جداگانه لازم نيست (کتاب الحج، ج2، ص52).
[19].آية الله خامنه اي:متعرّض استحباب نشده اند. (مناسک حج، م52)
آية الله زنجاني: پس اگر قصد نيابت نکند، براي خودش واقع مي شود و اگر قصد نيابت کرد، ولي منوب عنه را ـ ولو به طور اجمال ـ تعيين نکرد، احرامش باطل است.
[20].آية الله نوري: مجزي است مطلقاً.
[21].آية الله اردبيلي: بلکه اين حکم در حج تبرعي و غير از حجةالاسلام نيز جاري است.
[22].آيات عظام بهجت، سبحاني، صافي، گلپايگاني: بعد از احرام و پس از دخول حرم کافي است و در اين حکم بين حجةالاسلام و غير آن و بين نيابت به مزد و اجرت و تبرّع فرقي نيست.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه نايب بعد از احرام بميرد کفايت از منوبعنه مي کند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد بنابر اظهر، و در اين مورد فرقي بين حجةالاسلام و غير آن نيست، و همچنين فرقي نيست بين اينکه نيابت به اجرت باشد يا به تبرع.
آية الله خامنه اي: و تفاوتي ندارد که نيابت او مجاني بوده يا با اجرت، و براي حَجةالاسلام بوده يا حج واجب ديگر. (مناسک حج، م62)
آية الله زنجاني: اگر بعد از استنابه نايب براي حج حرکت کرد وقتي آثار مرگ در او ظاهر شد براي حج منوبعنه نايب مي گيرد و اگر نتوانست براي آن وصيت مي کند و حج نايب دوم از منوب عنه کفايت مي کند و چنانچه قبل از آنکه اين امر فراهم شود نايب فوت کرد، حج از ذمه منوبعنه ساقط مي گردد و در اين مورد فرقي بين حجةالاسلام و حج واجب ديگر نيست و فرقي نيست که نايب بعد از احرام بميرد يا قبل از آن، ولي اگر نايب بدون درخواست کسي به قصد حج نيابتي حرکت کرد و در راه فوت نمود مجزي نيست.
آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد محل اشکال است و اگر بعد از دخول حرم باشد مجزي است و در اين حکم فرقي بين حجةالاسلام و غير آن نيست ولي در مورد حجّ تبرعي اشکال است.
آية الله مکارم: در حکم مذکور فرقي بين حجةالاسلام و غير آن و اقسام نيابت نيست.
[23].آية الله سبحاني: اگر به هنگام طواف نساء قصد ما في الذمه کند، آن نيز صحيح است.
آية الله فاضل: اين احتياط لازم نيست.
[24].آية الله خامنه اي:متعرّض اين احتياط نشده اند. (مناسک حج، م66)
[25].آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: بلي، اگر نايب در خصوص طواف نساء نيابت داشته است تا طواف را صحيح به جا نياورد مباشرت با زن بر منوب عنه حلال نمي شود.
[26].آية الله اردبيلي: ولي چنانچه نايب شد و عذري پيش نيامد و حج تمتع به جا آورد، صحيح است.
[27].آية الله زنجاني: و چنانچه بدون کوتاهي کردن نايب در اثناي سفر اموري پيش آمده که وقت عمره تمتع ضيق شده، از منوب عنه کفايت مي کند، خواه هنگام احرام عمره تمتع وقت ضيق بوده و از ابتدا به حج افراد محرم شده باشد يا اول به عمره تمتع محرم شده ولي بعد از احرام وقت ضيق شده يا معلوم شده که از اول وقت تنگ بوده است لذا به حج افراد عدول کرده است.
[28].آية الله اردبيلي: عملش صحيح و مجزي است و مستحق اجرت مي باشد.
آية الله بهجت: از منوب عنه مجزي است. در صورتي که نيابت بر فراغ ذمّه او باشد (مستفاد از سؤال 126 مناسک)
آية الله خامنه اي: کفايت از حج تمتع مي کند و مستحق اجرت هم هست. (مناسک حج، م53)
آية الله خويي، آية الله سيستاني: ذمه منوبعنه بريء مي شود ولي در صورتي که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتّع بوده، اجير استحقاق اجرت را نخواهد داشت، بلي اگر اجاره بر تفريغ ذمّه منوب عنه بوده مستحق اجرت خواهد بود (مناسک، مسأله 125).
آية الله سبحاني: از منوب عنه مجزي است ولي در صورتي که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتع بوده، در مورد اجرت بايد مصالحه کنند.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، نوري: از منوب عنه مجزي است.
[29].آية الله اردبيلي: مگر اينکه به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد. مثل اينکه دو نفر يا بيشتر نذر کنند که با مشارکت يکديگر کسي را اجير نمايند که در اين صورت مي توانند يک نفر را براي حج اجير نمايند.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، فاضل: مگر اينکه به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد؛ مثل اينکه دو نفر يا بيشتر نذر کنند که با شرکت يکديگر کسي را اجير نمايند که در اين صورت مي توانند يک نفر را براي حج اجير نمايند (مناسک، ص45، مسأله 123).
[30].آية الله اردبيلي: بلکه بايد فوراً نايب بگيرد.
آية الله خامنه اي: بايد فوراً به آن مبادرت شود. (مناسک حج، م44)
[31]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: به مسأله 52 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به حاشيه 3 و 23 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله ذيل مسأله 23 گذشت.
[32].آية الله اردبيلي: اگر عذرش برطرف شد، در صورت تمکن بايد حج را به جا آورد، چه قبل از اتمام حج باشد و چه بعد از اتمام آن.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط واجب، در صورت حصول تمکن، بايد خودش حج را به جا آورد.
آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: مگر اينکه در وقت نايب گرفتن، اميد خوب شدن و رفع عذر داشته باشد که در اين صورت بنابر احتياط، اگر رفع عذر شد و استطاعت داشت بايد خودش هم حج را انجام دهد.
آية الله صافي: در صورتي که حج بر او مستقر بوده، با تمکن بايد خودش حج به جا آورد و همچنين اگر مستقر نبوده ولي استطاعتش باقي باشد، بايد حج به جا آورد. (آداب و احکام حج، حاشيه مسأله 90).
[33].آية الله سيستاني: گرچه احتياط واجب است که نايب نيز عمل حج را تمام نمايد. (مناسک، م64).
آية الله سبحاني: اما اگر عذر او موقعي بر طرف شد که نائب هنوز در نيمه راه است در چنين صورتي احتياط مستحب آن است که خود شخص نيز به حج برود.
آية الله صافي: اگر بعد از احرام عذر مرتفع گردد که امکان انجام حج براي منوب عنه در همان سال يا سال بعد باشد ارتفاع عذر کاشف از بطلان اجاره و بلکه بطلان احرام نايب است.
آية الله گلپايگاني: مگر اينکه در اثناي عمل بعد از احرام عذر برطرف شد ولي منوب عنه تمکن
از انجام عمل کامل نداشته باشد که در اين صورت حج نايب مجزي است. (مناسک عربي، مسأله 90).آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب بايد خودش حج برود.
[34].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط.
آيات عظام سبحاني، فاضل، مکارم: نيابت او صحيح است هر چند گناه کرده است.
[35]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 107 گذشت.
آية الله اردبيلي: اگر در جهلش مقصر نباشد و يا غافل باشد، نيابتش صحيح است.
آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بي خبر باشد بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله44 مراجعه شود.
[36].آية الله اردبيلي: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد، اين حکم مبني بر احتياط است.
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: چنانچه بعد از احرام بميرد کفايت از منوب عنه مي کند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد (مناسک، مسأله 114).
آية الله خامنه اي: اگر بعد از احرام و قبل از دخول در حرم بميرد بنابر احتياط واجب مجزي نيست. (مناسک حج، م62)
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد اين حکم احتياطي است.
[37].آية الله اردبيلي: مگر آنکه سال اول استطاعت او باشد که در اين صورت حتي اگر پيش از احرام نيز بميرد چيزي بر او نيست.
آية الله زنجاني: حکم فوت نايب در سفر حج در حاشيه مسأله 110 گذشت و کسي که براي خودش حجةالاسلام به جا مي آورد چنانچه بعد از احرام و دخول حرم بميرد حج از عهده اش ساقط مي شود و اگر قبل از آن بميرد کفايت نمي کند پس اگر قبلاً حج برعهده او مستقر شده بايد برايش حج بدهند و کسي که براي خودش حج واجب ديگري ـ مانند حج نذري ـ را به جا مي آورد چنانچه در سفر حج بميرد کفايت نمي کند، به استثناء حج کفاره اي که قضاي آن واجب نيست حتي اگر قبل از احرام حج بميرد.
آية الله سيستاني: کسي که حج بر او مستقر شده است اگر بعد از احرام حج در حرم بميرد حجةالاسلام از او ساقط است؛ چه تمتّع باشد چه قِران و چه اِفراد و اگر در عمره تمتّع بميرد نيز ساقط است و اگر قبل از آن بميرد؛ چه بعد از احرام قبل از دخول حرم و چه بعد از دخول حرم بدون احرام ساقط نمي شود و بايد از او قضا کند و اين حکم در حج واجب غير از حجةالاسلام و در عمره مفرده جاري نيست و اما کسي که حج بر او مستقر نشده است، اگر بعد از احرام بميرد قضا واجب نيست هر چند قبل از دخول حرم باشد.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 80 و 110 گذشت.
[38].آية الله سبحاني:کسي که براي انجام حج نيابتي اجير شود و در نيمه راه پيش از عمل بميرد، براي دريافت اجرت سه حالت دارد: الف) اگر مبلغ در مقابل عمل حج قرار گرفته، چيزي به او تعلق نمي گيرد. ب) اگر مبلغ در مقابل بريءالذمه شدن منوب عنه پرداخت شده ونائب پس از دخول حرم فوت کند، همه مبلغ به او تعلق مي گيرد. ج) هرگاه مبلغ در مقابل رفت وبرگشت وعمل، معين شده؛ به مقداري که کار انجام شده تعلق مي گيرد.
آية الله مکارم: معمولاً اجاره براي اداي تکليف منوبعنه است. بنابراين مستحقّ تمام اجرت مي باشد.
[39].آية الله بهجت: اگر تصريح به خلاف متعارف نباشد، بر حسب معلوم از داعي استيجار که برائت ذمه منوبعنه است چيزي از اجرت پس گرفته نمي شود وقتي که وفات نايب پس از احرام و دخول حرم باشد و اگر قبل از احرام باشد استحقاق اجرت المثل مقدار راهي که پيموده است بعيد نيست و نيز توزيع اجرةالمسمّي بي وجه نيست در صورتي که بعض عمل را مثل احرام انجام داده باشد و يا سير از طريق خاص در اجاره قيد شده باشد. (کتاب حج، ص41).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه اجير بعد از محرم شدن بميرد، تمام اجرت را مستحقّ خواهد شد، در صورتي که بر تفريغ ذمّه ميت اجير شده باشد. و امّا اگر اجير بر به جا آوردن اعمال شده باشد، اجرتِ مقداري را که به جا آورده مستحقّ مي شود و چنانچه قبل از احرام بميرد چيزي مستحقّ نخواهد بود. بلي اگر مقدّمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدّمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحقّ مي شود (مناسک، مسأله 115).
آية الله سبحاني: ظاهر اجاره اين است که اجير براي به جا آوردن اعمال اجير مي شود لذا
اجرت مقداري را که به جا آورده مستحق مي شود و بعيد نيست که مقدمات نيز داخل اجاره باشد، لذا هر مقدار از مقدمات را که انجام داده اجرت آن را نيز مستحق مي شود (کتاب الحج، ج2، ص72).آية الله سيستاني: در صورتي که مقدمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق مي شود.
[40].آية الله گلپايگاني:ظاهراً مستحق تمام اجرت مي باشد علي الاقوي و همچنين است حکم صورت بعد.
[41].آية الله اردبيلي: ولي اگر براي تفريغ ذمه منوب عنه اجير شده باشد و يا ارتکاز طرفين عقد اجاره بر اين باشد، مستحق تمام اجرت است.
آية الله خامنه اي: هرگاه نايب پس از احرام و ورود به حرم بميرد، اگر نايب گرفتن براي برئ شدن ذمّه منوب عنه باشد، کما اينکه ظاهر حال اطلاق قرار داد اجاره چنين است اجير مستحق تمام اجرت خواهد بود که بايد آن را به ورثه اش بپردازند. (مناسک حج، م54)
آية الله صافي، آية الله فاضل: مگر آنکه اجير براي تفريغ ذمّه شده باشد، که در اين صورت تمام اجرت را مي برد.
[42].آية الله خويي: اگر بر خود اعمال اجير باشد، به نحو تعدّد مطلوب، به نسبت اعمالي که انجام داده مستحق اجرت است.
آية الله سيستاني: مگر آنکه اجير براي تفريغ ذمّه شده باشد که در اين صورت تمام اجرت را مي برد و اگر برخود اعمال اجير باشد به نحو تعدّد مطلوب به نسبت اعمالي که انجام داده مستحقّ اجرت است.
فتواي آية الله زنجاني: در اين مسأله به دست نيامد.
[43].آية الله بهجت:احتياطاً عمره به جا آورد.
[44].آية الله زنجاني:احتياط مستحب آن است که پيش از عمره تمتع يا بعد از انجام حج و گذشتن ايام تشريق براي خودش عمره مفرده به جا آورد، خصوصاً اگر استطاعت انجام عمره مفرده از وطن خود را داشته باشد.
[45].آية الله فاضل: يا قبل از آن.
[46].آية الله سبحاني: مستحب است که نائب پس از حج نيابي براي خود نيز عمره مفرده انجام
دهد.آية الله گلپايگاني:رجاءً (احکام عمره فارسي، ص16).
[47].آية الله اردبيلي، آية الله مکارم: اين احتياط واجب است.
[48].آية الله مکارم: در مورد عمره مفرده اگر در همان ماه عمره تمتع باشد قصد رجاء کند.
[49].آيات عظام اردبيلي، بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[50].آية الله خامنه اي:کسي که از انجام دادن برخي از اعمال حج معذور است، نمي تواند براي نيابت حج اجير شود. معذور کسي است که نتواند اعمال اختياري حج مانند تلبيه و نماز طواف به نحو صحيح، و راه رفتن با پاي خود در طواف و سعي، و رَمْي جمرات به دست خودش، و وقوف در عرفات و مشعر در وقت مقرر، و رَمْي جمرات و بيتوته در مني را انجام دهد به طوري که منجر به نقص بعضي از اعمال حج شود. و اگر منجر به نقص بعضي از اعمال حج نشود و فقط در ارتکاب بعضي از محرمات احرام معذور باشد، نيابت او صحيح است.
در عدم کفايت حج نايبي که معذور است، فرقي نيست بين اينکه نايب اجير باشد و يا نيابت مجّاني و تبرّعي انجام شود. و نيز فرقي نيست بين اينکه نايب جاهل به عذر باشد يا نايب گيرنده جاهل به آن باشد، و همچنين فرقي نيست بين اينکه نايب يا نايب گيرنده جاهل باشدبه اينکه آن عذر از عذرهايي است که نيابت با آن صحيح نيست، مانند آنکه نايب جاهل باشدکه نمي تواند به وقوف اضطراري در مشعرالحرام اکتفا کند. (مناسک حج، م57 و 60)
- استفتائات نيابت
[124] س ـ کسي مستطيع بوده و در ميقات به نيابت ديگري مُحرم شده و به مکه آمده و عمره تمتع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج ـبا اينکه خودش[1]مستطيع است نيابت او صحيح نيست[2]و احرام او باطل است[3]و بايد برگردد به ميقات و از آنجا براي خودش مُحرم شود.[4]
[125] س ـاگر کسي که نيابت از ديگري گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است، آيا مي تواند در اين اعمال نايب بگيرد و آيا مي تواند پول نيابت را به ديگري بدهد که اصل حج را به جا آورد؟
ج ـنايب شدن معذور[5]صحيح نيست[6]و بايد پول را به صاحبش برگرداند، مگر اينکه از طرف صاحب پول مجاز در نايب گرفتن باشد که در اين صورت مي تواند ديگري را در اصل عمل حج نايب کند و در صورتي که بدون اجازه، نيابت را به ديگري واگذار کرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع مي شود[7]ولي پول را بايد به صاحبش برگرداند[8]و صاحب پول ضامن چيزي نيست و اُجرت نايب را بايد امر کننده بپردازد.
[126] س ـاز هر کاروان نوعاً چند نفر از خدمه به نيابت آمده اند و بناچار بايد نيمه شب از مشعر براي انجام کارهاي لازم در مني يا همراه ضعفا، به مني بروند، سؤال اين است که آيا اجير شدن و نيابت آنان صحيح است يا خير؟
ج ـبا توجه به اينکه از معذورين هستند و نمي توانند وقوف اختياري در مشعر را درک کنند، نيابت آنان صحيح نيست[9]و اگر قبل از استخدام اجير شده اند بايد حج را به جا آورند و وقوف اختياري را درک نمايند.
[127] س ـآيا شخص زنده در موردي که مي تواند نايب بگيرد، بايد از بَلَد نايب بگيرد يا از ميقات، و اگر ديگري براي او نايب بگيرد کفايت مي کند يا خير؟
ج ـنايب گرفتن از ميقات کفايت مي کند و خودش بايد نايب بگيرد و نايب گرفتن ديگري براي او کافي نيست مگر از طرف او وکالت داشته باشد.[10]
[128] س ـآيا عمره مفرده يا طواف استحبابي را مي توانيم به نيابت چند نفر انجام دهيم و در اعمال آن؛ از جمله طواف نساء، نيت همه بايد بشود يا نيت بعضي کافي است؟
ج ـمي توانيد به نيابت چند نفر انجام دهيد و بايد نيت همه بشود.[11]
[129] س ـکسي را روز عيد، قبل از حلق دستگير کرده اند و او را به ايران فرستاده اند، آيا رفقاي او مي توانند از او نيابت کنند و بقيه اعمال را انجام دهند يا خير و چگونه از احرام خارج مي شود؟
ج ـبدون اينکه خودش نايب بگيرد نيابت صحيح نيست[12]، و براي خارج شدن از احرام بايد به مني بيايد و حلق يا تقصير کند و اعمال مترتّبه را انجام دهد و اگر نمي تواند برود در محل خودش حلق يا تقصير نمايد و بنابر احتياط[13]موهاي خود را به مني بفرستد و بايد براي اعمال مترتبه نايب بگيرد.[14]
[130] س ـافرادي که هر سال به حج مي روند؛ مانند خدمه کاروانها، در محل خود از کسي نيابت قبول مي کنند، ولي در ميقات بر اثر اشتغال زياد از نيابت غافل و مُحرم مي شوند[15]، بعد که متوجه شدند دوباره نيت نيابت مي کنند، آيا حج نيابتي آنان درست است يا حج براي خودشان حساب مي شود؟
ج ـ بايد[16]عمره و حج را به همان نيت اول اتمام کنند[17]و احرام دوم صحيح نيست مگر آنکه احرام اول باطل باشد؛ مثل اينکه حج بر او واجب نبوده و نيت حجةالاسلام کرده باشد.[18]
[131] س ـشخصي در ميقات براي خودش مُحرم مي شود و تلبيه مي گويد، بعد به فکر مي افتد که چون خودش حج واجب را در سال هاي گذشته به جا آورده، براي پدر يا مادر يا يکي از خويشاوندان ديگرش حج تبرعي به جا آورد، آيا مي شود با نيت عدول کند و يا دوباره به نيت شخص مورد نظر مُحرم شود يا خير؟
ج ـ اگر به احرام صحيحي مُحرم شده، نمي تواند نيت را عوض کند و بايد عملش را به همان نيتي که در احرام داشته، اتمام کند.
[132] س ـ نايبي در احرام عمره تمتع، بعد از اينکه وارد مکه شد شک مي کند که نيت نيابت کرده يا نه، آيا بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت مُحرم شود، يا اصلاً حج براي خودش حساب مي شود و ديگر نمي تواند نايب باشد؟
ج ـدر نيت خطور لازم نيست، اگر انگيزه او در حال احرام نيابت بوده، عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعي و انگيزه هم شک دارد[19]، بايد اعمال را به نيت اجمالي (همان نيت در احرام) اتمام کند[20]، و در نيابت به آن اکتفا نمي شود.[21]
[133] س ـزني در عرفات، در روز نهم ديوانه شد، او را به بيمارستان بردند و تا آخرين وقتي که مي توانستند همراهان او در مکه بمانند باقي ماندند، خوب نشد، آيا شوهرش که با او است مي تواند براي او نايب بگيرد و يا خودش باقي اعمال را انجام دهد يا نه؟
ج ـمجنون تکليف ندارد[22]و نمي توانند براي او نايب بگيرند[23]، و اگر عاقل شد حکم اشخاص مُحرم ديگر را دارد.
[134] س ـهرگاه کسي مريض شود، بهطوري که بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد، آيا کسي که براي عمره تمتع مستحبي مُحرم شده و عمره را انجام داده است مي تواند در حج نايب او شود يا خير؟
ج ـ کسي که براي عمره تمتع مُحرم شده ولو مستحبي، نمي تواند در اصل عمره يا حج براي ديگري نايب شود و بايد عملش را اتمام کند، ولي اگر مريض فقط قادر به انجام طواف و سعي نباشد و بتواند وقوفين را درککند و بقيه اعمال را نايب بگيرد، جايز است ديگران را در طواف و سعي و اعمال ديگر نايب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج يا عمره به جا مي آورند.[24]
[135] س ـبنده چون مسؤول گروه حج بودم، به استناد وظيفه ام،که مراقبت از بيماران و عاجزهاي گروه بود، وقوف اضطراري انجام دادم، لطفاً وظيفه شرعي اينجانب را بيان فرماييد.
ج ـاگر همراه عجزه بوده ايد که لازم بوده با آنان باشيد و آنان از وقوف اختياري معذور بوده اند براي شما هم اشکالي نداشته[25]، بلي اگر نايب کسي شده ايد[26]نيابت شما درست نبوده است.[27]
[136]س ـ اگر کسي دفعه اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعه دوم دوباره به مأموريت خدمه عازم مکه معظمه است، آيا مي تواند به عنوان پدر يا مادر که فوت شده اند نيابت نمايد، و در چنين صورتي آيا حج از عهده پدر و مادرش برداشته مي شود؟
ج ـمانع ندارد و حج از منوبعنه کافي است، مگر آنکه سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطيع باشد.[28]
[137] س ـاينجانب حدود شانزده سال قبل نيابتاً به مکه معظمه مشرف شدم و در مني چون سفر اول بوده است، و مي دانستم که طبق تقليد حضرتعالي بايد در سفر اول حلق کنم، و ليکن نمي دانستم که ماشين ته زن با تيغ فرق دارد[29]و به جاي تيغ با ماشين ته زن سر خود را تراشيدم و بعد از آن سفر هم دو سفر ديگر مشرف شدم و در سفرهاي بعدي سر خود را ماشين نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفاً بفرماييد در سفر اول که به جاي تيغ با ماشين سر را تراشيدم، در مقابل اين کار وظيفه ام چيست؟ و آيا اين عملِ سفرِ اول در سفرهاي بعدي خللي وارد مي آورد يا ذمه ام بريء شده است؟
ج ـشما در صورت امکان بايد[30]به مکه برويد و در مني حلق کنيد[31]و بعد از آن طواف و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن را به جا آوريد و در اين اعمال نيت اتمام حج سفر اول را بکنيد و بعد از آن چيزي بر شما نيست، و اگر خودتان نمي توانيد برويد يا رفتن براي شما حرجي است در محل خود حلق کنيد و بنابر احتياط موي آن را به مني بفرستيد و در بقيه اعمال فوق نايب بگيريد، و نسبت به دو سفر ديگر که آيا صحيح و کافي بوده يا نه احتياط را مراعات نماييد.
[138] س ـکساني که مجاز هستند در شب عيد قربان، بعد از درک اضطراري مَشعر، به مني بروند، آيا همه آنان از ذويالأعذار مي باشند که نيابت ولو تبرعاً مورد اشکال است يا نسبت به بعضي استثناء شده است؟
ج ـدر فرض سؤال، زن ها مي توانند نايب شوند و نيابت در ساير ذويالأعذار صحيح نيست.[32]
[139] س ـشخصي در حج از ميتي نيابت کرد و در وقت عقد اجاره براي انجام مناسک، هيچ عذري نداشت، ولي چند سال بعد از انجام حج متوجه شد که در وقوف مشعرِالحرام، با زن ها و مريض ها به عنوان راهنما، وقوف اضطراري کرده و به مني رفته است و غافل بوده که نايب بايد وقوف اختياري بکند، آيا وظيفه اش چيست؟
ج ـعمل مزبور مُجزي از حج نيابتي استيجاري نيست[33]، و از جهت اجرت بايد به اجير کننده مراجعه نمايد و يا در صورتي که اجاره، موقت به زمان مخصوصي که منقضي شده نباشد، دوباره حج نيابتي صحيح به جا آورد.
[140] س ـآيا مي توانم براي مادرم و براي خودم فريضه حج را انجام دهم؟
ج ـدر يکسال بيش از يک حج واقع نمي شود.
[141] س ـشخصي به عنوان نيابت در مسجد شجره مُحرم شد و به مکه آمد، در مکه فهميد که خودش مستطيع بوده است؟ آيا بايد اعمال عمره را به قصد خود به جا آورد يا به قصد نيابت، و اگر بايد حج را به قصد خود به جا آورد، نسبت به حج نيابي چه وظيفه اي دارد و آيا مي تواند براي آن نايب بگيرد يا نه؟
ج ـاحرام او صحيح نبوده است[34]و بايد برگردد و براي عمره تمتع براي خودش مُحرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد و راجع به حج نيابي نمي تواند نايب بگيرد، مگر اجازه داشته باشد يا استيجار او براي مطلق تحصيل حج باشد.[35]
[142] س ـکسي که نايب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به ايران بازگردد، آيا مي تواند بقيه اعمال را به ديگري واگذار نمايد که حجّ تمتع را انجام دهد؟
ج ـنمي تواند.
[143] س ـآيا شرط ايمانِ نايب، که در اصل نيابت حج[36]و همچنين در ذبح[37]شرط است[38]، در ساير اعمالي که نيابت در آن جايز است، مثل رمي و طواف هم شرط است يا خير؟
ج ـدر ساير اعمال نيز شرط است.[39]
[144] س ـشخصي تمام اختيارات اموال پدرش را دارد و پدر نمي تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذکر دادن به پدر شخصي را اجير براي حج پدر نموده و خودش هم براي حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براي حج پدر، مجزي است يا خير؟ و هرگاه در مدينه تصميم بگيرد که آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر حساب نکند و از مال خودش باشد، رفع اشکال مي شود يا نه؟
ج ـدر فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمي کند[40]، و حَجّةالاسلام از طرف پدر واقع نمي شود و فرقي بين دو صورت فوق نيست.[41]
[145] س ـشخصي پس از آنکه به مدينه مشرف شد جنون پيدا کرد، با توجه به اينکه سابقاً حج بر او مستقر شده است، آيا مي شود براي او نايب گرفت يا خير، و اگر نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد؟
ج ـنيابت و تبرع در فرض سؤال صحيح نيست.[42]
[146]س ـ فردي پس از استطاعت مالي براي حج اسمنويسي کرد و براي دو سال بعد اسمش در آمد، ولي چند ماه قبل از حرکت، فوت کرد درحاليکه پسرش را نايب قرار داده بود که براي او حج به جا آورد، در حالي که پسر خود استطاعت مالي داشته ولي در اسم نويسي مسامحه کرده و ننوشته است، در صورتي که اگر اسم مي نوشت، شايد در همان سال اول، قرعه به نامش در مي آمد و شايد هم سال هاي بعد، اکنون پسر به مدينه آمده به عنوان نيابت حج بلدي از جانب پدر و هنوز محرم نشده، چه وظيفه اي دارد؟
ج ـدر فرض مرقوم نيابت صحيح نيست[43]و بايد براي خودش حج
نمايد.[44][147] س ـشخصي اجير حج بَلَدي از قم شده و خودش ساکن اراک است، بعد از اجير شدن در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز در حالي که از موضوع غافل شده، براي انجام کار ديگري به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آيا همان نيت قبلي براي حرکت از قم کافي است يا بايد برگردد به قم، و بر فرض خروج از ايران چه حکمي دارد؟
ج ـاگر مي تواند بايد برگردد[45]، و چنانچه برنگشت ولو در صورت تمکن و حج را انجام داد، حج صحيح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.[46]
[148] س ـآيا بر نايب واجب است اعمال حج را طبق فتواي مرجع تقليد منوبعنه انجام دهد يا مطابق وظيفه خودش عمل نمايد؟
ج ـميزان، وظيفه خود اوست[47]ولي اگر اجير شده به کيفيت خاصي، بايد طوري عمل کند که مراعات وظيفه خودش و کيفيت ذکر شده، بشود.[48]
[149] س ـآيا در اجاره براي اعمال حج لازم است اجير و مستأجر از يکديگر سؤال کنند که مقلّدِ چه کسي هستند يا نه؟
ج ـلازم نيست و اجير مطابق تقليد خودش عمل مي کند.[49]
[150]س ـ نايب چند ماه قبل از حج به بلد منوبعنه مي رود و به عنوان نيابت حج حرکت مي کند و به وطن خودش يا محل ديگري مي رود و در ماه ذيحجه، که عازم حج مي شود، ديگر به بلد منوبعنه نمي رود، کافي است يا نه؟ و چه وقت بايد برود؟
ج ـکافي است.
[151] س ـدر مودي که مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نيابتاً به مکه برود و من که پسر بزرگ هستم به وسيله ارث مستطيع شده ام اما تاکنون نتوانسته ام سهم خود را به پول مبدل کنم، آيا مي توانم با اين حال به جاي پدر حج به جا آورم يا نه؟
ج ـبا فرض حصول استطاعت مالي براي خودتان[50]ولو از بابت ارثيه، اگر امکان فروش و صرف قيمت در حج را داريد بايد اول براي خودتان حج به جا آوريد و براي پدر بعداً انجام دهيد يا ديگري را نايب بگيريد.[51]
[152] س ـآيا جايز است براي نايب در طواف عمره تمتع يا طواف حج که طواف را در غير موسم حج به جا آوَرَد يا نه؟
ج ـمانع ندارد.[52]
[153] س ـشخصي قبلاً مستطيع بوده و به حج نرفته و الآن هيچگونه قدرت مالي جهت انجام حج را ندارد، آيا فرزندش مي تواند تبرعاً از طرف او حج نيابي انجام دهد؟
ج ـنيابت در حج از حي صحيح نيست[53]مگر در صورتي که شخص از جهت پيري نتواند به حج برود يا مريض[54]باشد[55]و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.[56]
[154] س ـحج به نيابت حضرت ولي عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ چون در موسم حج تشريف دارند جايز است يا نه؟
ج ـاشکال ندارد.[57]
[155] س ـزني که واجب الحج است وصيت کرده که از اصل ترکه اش براي او حج بَلَدي توسط وصيش انجام شود، حال استطاعت جاني و مالي و غيره براي وصي او فراهم است، فقط از حيث عدم شرکت در نامنويسي براي حج، آن هم با عذري، استطاعت راهي ندارد، آيا مي تواند حج نيابي را انجام دهد؟
ج ـ[58] وصي اگر قبلاً استطاعت نداشته و فعلاً هم راه براي او باز نيست الآن هم مستطيع نيست و مي تواند براي حج نيابي اجير شود[59]، ولي اگر بدون اينکه اجير شود خود را به ميقات برساند، نمي تواند حج نيابي به جا آورد و بايد براي خودش حج به جا آورد.
[156] س ـکسي که حج نيابي انجام مي دهد، اگر در قرباني شخص ثالثي را وکيل کرد، ذابح چگونه نيت کند، آيا بايد نيت کند که به وکالت از ميت قرباني مي کنم يا بايد وکالت از نايبِ ميت کند؟ در هر صورت آيا بايد نام ميت را هم ببرد؟
ج ـنام ميت بردن لازم نيست، بلکه چنانچه نيت کند آنچه بر عهده نايب است انجام دهد صحيح است.[60]
[157] س ـکسي که براي حج اجير مي شود، اگر شرط کند که مثلاً براي طواف نساء يا يک عمل ديگري که نيابت بردار است نايب مي گيرم، آيا اين شرط نافذ است و مي تواند عمل نمايد يا نه؟
ج ـاگر عذر دارد[61]نمي تواند قبول کند، بلي در قرباني مانع ندارد و شرط لازم نيست.
[158] س ـ کسي احتمال قوي عقلايي مي دهد که نتواند اعمال را به نحو عادي انجام دهد، و ممکن است حج تمتع را بدل به اِفراد کند، آيا مي تواند از حج واجب نيابت کند؟
ج ـمي تواند نيابت کند[62]، ولي اگر وظيفه او عدول به افراد شد، بنابر احتياط منوبعنه نبايد اکتفا به آن کند.[63]
[159] س ـنايبي که در وقت قبول نيابت براي حج معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شد و در هر عذري که پيش آمده طبق وظيفه معذورين رفتار نمود، آيا حج او از منوبعنه کافي است؟ و آيا نسبت به نحوه عذر فرقي هست يا نه؟
ج ـمحل اشکال است.[64]
[160] س ـکساني که در حال اجير شدن، از معذورين نبوده اند و بعداً در اثناي عمل عذر عارض شده است، آيا نيابتشان صحيح است و مستحق تمام اجرت مي باشند يا نه؟
ج ـاشکال دارد.[65]
[161] س ـخدمه اي که از روي جهل به مسأله اجير شده اند و وقوف اختياري مشعر را درک نکرده اند، فعلاً تکليفشان چيست و همچنين ساير معذوريني که حج ناقص از اين قبيل انجام داده اند؛ تبرعاً يا با اجرت؟
ج ـنيابت ايشان صحيح نيست[66]و کفايت از منوبعنه نمي کند و بايد پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درک اختياري مشعر، بايد با انجام عمره مفرده[67]، از احرام خارج شوند.[68]
[162] س ـدر مناسک آمده است که معذور نمي تواند نايب شود، معذور به چه کسي گفته مي شود؟ لطفاً حدّ آن را معين کنيد؛ مثلاً کسي که نمي تواند نماز طواف را صحيح بخواند، يا نمي تواند خودش رمي جمرات کند و يا نمي تواند قرباني نمايد و يا نمي تواند يکي ديگر از واجبات حج را؛ اعم از ارکان و غير ارکان، انجام دهد معذور است يا خير؟
ج ـهر کس نتواند اعمال اختياري حج را انجام دهد معذور است[69]و نمي تواند نايب شود[70]، ولي مباشرت در ذبح در حال اختيار هم لزوم ندارد و لذا کسي که نمي تواند ذبح کند مي تواند براي حج نايب شود و براي ذبح نايب بگيرد.
[163] س ـکسي که نماز او صحيح نيست و براي حج به نيابت آمده است، آيا نيابت او صحيح است؟ و مفروض اين است که به عنوان نيابت مُحرم شده است؟
ج ـاگر از قرائت صحيح معذور است[71]، نيابت و احرام او باطل است[72]و اگر معذور نيست صحيح است و بايد قرائت خود را درست کند.[73]
[164] س ـاگر مستنيب يا منوب عنه در وقت نيابت بدانند که نايب جزو معذورين است و او را نايب کنند؛ اولاً آيا اجرت نيابت براي نايب حلال است يا نه؟ و ثانياً آيا حج نيابتي او صحيح و از حجةالاسلام يا غير حَجّةالاسلام منوبعنه کفايت مي کند يا نه؟
ج ـ با فرض اينکه معذور بوده و استيجار شده[74] استحقاق اجرت ندارد و کفايت نمي کند.[75]
[1].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: با فرض وجوب حج بر خود او اجاره باطل مي باشد، ولي حج صحيح است و ذمه منوبعنه بريء مي شود، گرچه موظّف بوده است به ميقات برگردد و براي خودش محرم شود.
آية الله سبحاني:بعد از انجام يک طواف نساء به عنوان وظيفه فعلي به ميقات واگر ممکن نشد
به ادني الحل رفته و جهت عمره تمتع براي خودش محرم شود وچنانچه وقت کافي
نيست وبه عرفات نمي رسد بعيد نيست که بدل به حج افراد شود وحج او صحيح است مگر اينکه با علم به استطاعت خود نائب شده باشد وخود را دچار تنگي وقت کرده اکتفا به حج افراد مشکل است.آية الله سيستاني: اگر مطمئن باشد در سال بعد حج خود را انجام مي دهد، حج نيابي را تمام
کند و اگر مطمئن نيست بايد به يکي از مواقيت رفته و براي خود احرام ببندد ولي اگر حج نيابي
را تمام کند حجّش صحيح است و اگر استيجاري باشد اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است.آية الله فاضل: نيابت او صحيح است اگرچه معصيت کرده است، و در مورد سؤال، که
فعلاً از احرام خارج شده است، واجب است به ميقات برگردد و براي خودش محرم شود.
ولي اگر دوباره معصيت کرد و حج نيابي را تمام کرد صحيح است و از منوبعنه مجزي
است.تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 107 و 118 گذشت.
[3]. آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 118 مراجعه شود.
آية الله نوري: مگر آنکه بهنحو خطا در تطبيق باشد، که در اين صورت از خودش واقع
مي شود.[4].آية الله زنجاني: به مسأله هاي 44، 215، 219 و حواشي آنها مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر استطاعت ويا استقرار حج بر او قبل از قبول نيابت بوده والآن در ميقات متوجه شد، نيابت باطل وبايد براي خود حج به جا آورد وچنانچه از فيش منوب عنه استفاده کرده با اجازه ورثه براي متوفي حج ميقاتي استنابه کند وبه خاطر تفاضل قيمت هريک از حج ميقاتي و فيش مصرف شده با ورثه بر اساس قاعده عدل و انصاف به توافق برسند و يا مصالحه کنند.
[5].آية الله بهجت: اگر بدون توجه محرم شده، احتياطاً در موارد عذر نايب بگيرد تا عمل را صحيحاً به جا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد نيابتش صحيح است هر چند از اوّل نمي توانسته نايب شود و امّا قبل از احرام پس با احراز رضايت منوب عنه حج ميقاتي براي او بدهد چون اطلاق اجاره قيد مباشرت را بر مي دارد (مناسک، س106 و 17).
آية الله تبريزي: نيابت معذور در حج واجب اشکال دارد.
آية الله خويي: نيابت معذور اشکال دارد.
آية الله سبحاني: فقط در موارد جواز استنابه که در مسأله 1297 آمده است مي تواند نائب شود و يا در عذر طاري در بقيه موارد نمي تواند استنابه کند وهمچنين در اصل حج اگر منوب عنه زنده است مي تواند استنابه کند و در مورد ميت هم از ورثه بايد استجازه کند مگر اينکه در هر دو مورد از اول به او اذن داده باشند.
آية الله سيستاني: اگر عذر بعداً پيش آمده است نايب گرفتن جايز است و همچنين در مواردي که تفصيل آن در حاشيه مسأله 107 گذشت.
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني، آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[6].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: مگر در عذر طاري بر احرام، به تفصيلي که در حاشيه مسأله 107 گذشت و بايد پول را...
[7].آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: اگر منوب عنه زنده است نيابت بدون اذن او (آيةالله زنجاني: در حجةالاسلام) مجزي نيست. (مناسک مسأله 66)
[8].آية الله مکارم: مگر اينکه صاحبش راضي گردد.
[9].آية الله بهجت: بنابر احتياط، با تمکن از استيجار غير معذور، نمي توانند اجير شوند (مستفاد از مناسک، ص40 مسأله 110) و در جزوه پرسش هاي جديد حج، ص4، مسأله 13 آمده است در صورتي که بدانند به واجبات اختياريه نمي توانند عمل کنند احتياط در ترک نيابت است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت آنان محل اشکال است مگر اينکه بتوانند براي درک مسمّي وقوف اختياري به مشعر برگردند.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: نيابت آنها صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر عالماً وعامداً ترک وقوف اختياري کنند حجشان باطل است وبايد اعمال عمره مفرده انجام دهند و از احرام خارج شوند.
آية الله سيستاني: صحّت نيابت آنان بعيد نيست. (ملحق مناسک، س58، فرع 2).
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[10].آية الله اردبيلي: و يا اينکه منوبعنه قبلاً و فعلاً راضي باشد بهگونه اي که وقتي به او اطلاع مي دهند، رضايت داشته باشد.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 129 مراجعه شود.
[11].آية الله زنجاني: البته منظور عمره مفرده مستحبي است.
[12].آية الله اردبيلي: به ذيل مسأله 127 مراجعه شود.
آية الله بهجت: چنانچه احراز رضايت شود و شاهد حال هم بر رضايت بود؛ بهطوري که اگر او بفهمد راضي است، نيابت صحيح است با مراعات ساير جهات (مستفاد از س 157 و 17).
آية الله سبحاني: نيابت در صورتي تحقق مي پذيرد که طرف رسما او را نايب خود قرار دهد و يا به اصطلاح به او وکالت دهد که اين کار را از طرف او انجام دهد.
[13].آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه از دخول به مکه جلوگيري شده، مي تواند در محلّ خودش قرباني نمايد و احتياط اين است که حلق يا تقصير نيز بنمايد و اگر وارد مکه شده و تنها اجازه اعمال را به او نداده اند حلق يا تقصير نموده و در صورت امکان موي خود را به مني بفرستد و براي بقّيه اعمال نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 445).
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: در صورت امکان بايد موي خود را به مني بفرستد. (مناسک، مسأله 440).
آية الله سبحاني: در صورتي که از دخول به مکه جلوگيري شده حکم مصدود را دارد بايد با انجام قرباني در محل صد و در صورت عدم امکان در محل خود و تقصير از احرام خارج شود و اگر وارد مکه شده و اجازه اعمال به او ندادند بايد حلق کند و موي خود را به مني بفرستد و براي بقيه اعمال نايب بگيرد (کتاب الحج، ج5، ص469).
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم: بنابر احتياط مستحب.
[14].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط هم وظيفه مصدود را انجام دهد (يعني يک قرباني کند) و هم براي بقيه اعمال نايب بگيرد.
[15].آية الله نوري: و به نيت خود محرم شود.
[16].آية الله بهجت: در صورتي که قصد انجام وظيفه داشته، مخلّ به نيابت نيست و عمل مجزي است (مناسک، ص22).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر ارتکازاً قصد منوبعنه را داشته اند؛ به طوري که اگر کسي مي پرسيد جواب مي دادند براي منوب عنه حج به جا مي آوريم کفايت مي کند و حج نيابت آنها صحيح است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در دست نيست.
آية الله سيستاني: اگر محرک آنان در احرام، حج نيابي باشد کافي است ولي اگر به کلي غافل باشند که اگر از آنها پرسيده شود، جواب مي دهند که براي خود احرام مي بنديم بايد حج را به نيت خود تمام کنند ولي اگر پس از انجام عمره از مکه خارج شوند و در ماه بعد به مکه برگردند؛ مثلاً آخر ذي قعده خارج و اوّل ذي حجه وارد شوند عمره آنها باطل مي شود و مي توانند از يکي از مواقيت به نيت منوبعنه احرام ببندند، گرچه باطل کردن عمره تمتّع عمداً گناه است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: با فرض آنکه مستطيع نبوده و از قبل اجير براي انجام حج شده است نيت احرام براي خود او منعقد نشده است و در صورتي که مجدّداً به نيت منوب عنه محرم شده است حج نيابي او صحيح است.
آية الله فاضل، آية الله نوري: اگر شخص غافل، ارتکازاً قصد منوبعنه را داشته، وداعي و انگيزه او منوب عنه بوده، هر چند قصد خودش را اخطار کرده، قصد ارتکازي بر اخطار فعلي مقدم است و براي منوب عنه واقع مي شود، و حج نيابتي صحيح است.
آية الله مکارم: همين اندازه که نيت نيابت در عمق ذهن او باشد کافي است.
[17].آية الله اردبيلي: و ظاهر اين است که در اين موارد قصد ارتکازي موجود و کافي است؛ پس حج نيابي صحيح و از منوب عنه مجزي است.
[18].آية الله سيستاني: در اين مثال احرام اوّل او صحيح است.
آية الله مکارم: نيت حجةالاسلام تأثيري ندارد.
[19].آية الله زنجاني: مي تواند مناسک را به نيت خود به جا آورد؛ هر چند احتياط مستحب آن است که به قصد اجمالي «آن عمره اي که به آن محرم شده ام» اعمال را به پايان برساند و کفايت از منوبعنه نمي کند.
[20].آية الله تبريزي: بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت از غير محرم شود.
آية الله خويي: اگر احتمال بدهد که نه قصد خود و نه ديگري را کرده، احرام او باطل است. مگر اينکه در حال طواف؛ مثلاً نيت معيني دارد که به همان نيت اعمال را تمام مي کند.
آية الله سبحاني:.حمل بر صحت نمايدو خود را از زمان احرام تا آخر نائب بداند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که فعلاً خود را نايب مي داند و شک در نيت احرام گذشته خود دارد، وظيفه او حمل به صحّت است و به عنوان نيابت، بقيه اعمال را به جا آورد.
[21].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 130 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر قصد انجام وظيفه داشته، مجزي است.
آية الله سيستاني: اگر احتمال مي دهد در ميقات به کلي از ذهنش نيت نيابت از غير پاک شده بوده، بنا مي گذارد که احرامش براي خودش بوده و اگر اين احتمال را نمي دهد همانطور که متعارف است در کسي که عازم بر نيابت بوده است بنا مي گذارد که احرامش براي غير بوده است.
[22].آية الله زنجاني: چنين کسي محصور است و اگر عاقل شد بايد به وظيفه اي که در حاشيه مسأله 1381 گفته مي شود عمل نمايد.
[23].آية الله اردبيلي: ولي بنابر احتياط، در احرام باقي است و اگر عاقل شد، احتياطاً بايد با عمره مفرده از احرام خارج شود.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 8 و 129 و 989 مورد هشتم که کفايت ادراک اختياري عرفه به تنهايي است (اگر بعد از زوال ديوانه شده باشد) مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مجنون تکليف ندارد و نمي توانند برايش نايب بگيرند و بنابر اظهر، احرام او باطل مي شود.
آية الله سبحاني: ولي يا متکفل امر او اعمال اورا به صورت عمره مفرده تمام کند و نسبت به حج وظيفه اي ندارد و در مورد عمره اگر مستلزم مخارجي شد ولي او از اموالش بپردازد.
آية الله سيستاني: اگر پس از درک مسماي وقوف، در عرفات ديوانه شده باشد و سپس به قدري به عقل بيايد که اختياري مشعر را درککند، يا اضطراري مشعر با اختياري يا اضطراري عرفه، پس حج او صحيح است، و اگر به عقل نيايد، بايد براي تکميل اعمال شوهر براي او نايب بگيرد.
آية الله فاضل: در فرض سؤال، نايب گرفتن مجزي و صحيح نيست و ظاهراً احرام او باطل مي شود.
آية الله مکارم: اين در صورتي است که سال اوّل استطاعت او باشد.
[24].آية الله زنجاني: به استثناء بيتوته در مني که قابل نيابت نيست، پس اگر بدون حج مي تواند بيتوته مي کند والاّ بيتوته بر آنها واجب نيست؛ هر چند ترک بيتوته در برخي از صورت ها کفاره دارد.
آية الله سبحاني: با طواف نساء ونماز آن که خود و يا با استنابه انجام مي دهد، عمره خود را بدل به عمره مفرده کند واگر به وطن برگشته جهت طواف نساء ونماز آن نائب بگيرد.
[25].آية الله خويي:کساني که ناچارند همراه زنان و بيماران باشند، اگر بتوانند ولو يک لحظه از وقوف اختياري مشعر را درک کنند بايد برگردند و اگر نمي توانند بايد قبل از ظهر روز عيد به آنجا برگردند و در فرض عجز از آن هم حج آنان صحيح است و چنانچه اين وظيفه را از روي جهل به حکم ترک کرده باشند حجّشان صحيح است ولي بايد يک گوسفند کفاره بدهند. (مناسک، مسأله 378 و 379 و 380) و در حاشيه مسأله 107 «حکم نيابت معذور به عذر طاري» گذشت.
آية الله زنجاني: بلکه اگر نايب هم بوده ايد عمل شما صحيح و کفايت از منوبعنه مي کند.
[26].آيات عظام سبحاني، فاضل، گلپايگاني: اگر عذر شما طاري بوده نيابت صحيح است.
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
[27].آية الله اردبيلي: مگر آنکه به هنگام قبول نيابت اطمينان داشته ايد که وقوف اختياري انجام خواهيد داد و بعداً عذر برايتان حاصل شده است.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 و 139 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: نيابت شما محل اشکال است.
آية الله سيستاني: صحّت نيابت شما بعيد نيست.
آية الله مکارم: نيابت شما هم درست است.
[28].آية الله اردبيلي:که در اين صورت چنانچه حج نيابتي به جا آورد، به احتياط واجب صحيح نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: حج نيابي او صحيح است.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: در اين صورت حج نيابي صحيح است اما معصيت کرده.
آية الله مکارم: خدمه در حکم مستطيع هستند به علاوه مستطيع اگر قصد نيابت کند حج براي منوبعنه کافي است هر چند گناه کرده است.
[29].آية الله اردبيلي: در حلق ملاک استفاده از تيغ نيست، بلکه اگر ماشين ته زن مانند تيغ بتراشد، کافي است.
[30].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م357)
[31].آيات عظام بهجت، خويي، فاضل، مکارم: صروره (کسي که بار اول حج اوست) بين حلق و تقصير مخير است، گرچه احتياط اين است که حلق کند.
آية الله تبريزي، آية الله نوري: چون حلق براي صروره (کسي که بار اول حج اوست) متعين نيست، بنابراين حج هاي شما هر سه صحيح است و چيزي بر شما واجب نمي باشد.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني:حلق با ماشين ته زنکافي است، گرچه احتياط مستحب با تيغ است. (ملحق مناسک، س351).
آية الله سبحاني: حلق با ماشين ته زنکافي است (مناسک، م520).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چون تراشيدن سر به عنوان تقصير بنابر احتياط است، اگر در اين مسأله به کسي که تقصير را کافي مي داند مراجعه نماييد تکليفي بر شما نيست.
[32].آية الله اردبيلي: مگر آنکه عذر آنها پس از قبول نيابت به وجود آمده باشد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت زنان و ضعفاء که مي توانند به وقوف در شب، در مشعر اکتفاء کنند مانعي ندارد.
آية الله زنجاني: در فرض سؤال بانوان و همراهان آنان و مسؤولين تدارک حجاج و بدهکار و خائف مي توانند نايب شوند.
آية الله سبحاني: وياممکن است در طواف و نماز به علت عادت ماهانه به استنابه نياز داشته باشند يا ممکن است حج آنها بدل به حج إفراد شود، نيابت آنان اشکال ندارد.
آية الله سيستاني: چون وقوف رکني را درککرده اند نيابت آنها صحيح است.
آية الله مکارم: نيابت در اين گونه موارد صحيح است.
نظر ساير آيات عظام در ذيل مسأله 107 گذشت.
[33].آية الله اردبيلي:چنانچه هنگام قبول نيابت احتمال نمي داده که ناچار به وقوف اضطراري خواهد شد، حج و نيابتش صحيح است و مستحق اجرت نيز مي باشد.
آية الله بهجت: اتمام عمل طبق وظيفه عذري نايب (عذر طاري) کفايت مي کند و مضرّ به صحت نيابت نيست. (استفتائات ويژه حج).
آية الله تبريزي: اگر از روي جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از مشعر کوچ کرده، حج نيابتي او بنابر اظهر صحيح است و بايد يک گوسفند کفاره دهد و در اجرت با مستأجر خود، تراضي کند.
آية الله خويي: نيابت معذور اشکال دارد و حکم نيابت معذور به عذر طاري در مسأله 107
گذشت.آية الله زنجاني، آية الله مکارم: عمل مزبور کفايت مي کند و اجير حق اجرت دارد.
آية الله سبحاني: چنانچه جهل آنها قصوري باشد مانع ندارد و از منوب عنه کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: عمل مزبور مجزي است حتي اگر از ابتدا چنين عذري داشته باشد؛ زيرا درک مقدار رکن از وقوف کافي است.
آية الله صافي: حج صحيح و مبريء ذمّه منوبعنه است و نسبت به اجرت، رضايت مستأجر را تحصيل نمايد.
آية الله فاضل: در عذر طاري حج نيابتي صحيح و مستحقّ اجرت هم مي باشد.
آية الله گلپايگاني: بعيد نيست در عذر طاري حج نيابتي صحيح و مستحق اجرت هم باشد. (آراء المراجع، ص39 و 50).
[34].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد اعمال عمره را تمام کند و طواف نساء هم به جا آورد و لازم است پس از آن به ميقات برگشته و براي خود محرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد.
آية الله خويي: اگر حج نيابي را تمام کند صحيح است گرچه وظيفه اش رها کردن حج نيابي و احرام بستن براي حج خودش بوده است.
آية الله سبحاني: ولي اگر بعد از اعمال حج ويا بعد از وقوفين فهميد که خودش مستطيع بوده نيابتش صحيح است و ذمه منوب عنه فارغ گرديده است.
آية الله سيستاني: اگر مطمئن است که سال ديگر مي تواند حج خود را انجام دهد، حج نيابي
را تمام کند وگرنه آن را رها کند و به ميقات برگردد و براي خود احرام ببندد. (ملحق مناسک، س1)آية الله فاضل: احرام او صحيح است و تبدّل نيت براي شخص محرم صحيح نيست.
آية الله مکارم: احتياطاً عمره را تمام کند و طواف نساء به جا آورد و به ميقات برگردد و محرم شود. اين در صورتي است که اجير نشده باشد والاّ اجاره او صحيح است و در آن سال مستطيع نيست.
[35].آية الله زنجاني: اگر از تمام جهات (مالي و غيره) مستطيع بوده احرامش باطل است و بايد حجةالاسلام خود را به جا آورد.
[36].آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، ص28، شرايط نايب، 3)
[37].آية الله اردبيلي:ايمان در ذابح شرط نيست.
[38]. نظريات آيات عظام در شرطيت ايمان در ذبح در «مسأله 1042» خواهد آمد.
[39].آية الله بهجت، آية الله نوري: در ذبح، ايمان شرط نيست.
آية الله زنجاني: در تمام اعمال عبادي بنابر مشهور ايمان نايب، شرط است؛ ولي ذابح و کسي که مو يا ناخن محرم را مي زند معمولاً نايب نيست تا ايمان در او معتبر باشد.
آية الله سبحاني: در ذابح ايمان شرط نيست و بايد خود منوبعنه نيت ذبح را به صورت قربي داشته باشد (کتاب الحج، ج5، ص123).
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: در ذبح شرط نيست و در بقيه موارد احتياط واجب است.
[40].آية الله اردبيلي:چنانچه پدر قبلاً و فعلاً راضي باشد، کفايت مي کند مگر اينکه مأيوس از خوب شدن خود نباشد.
آية الله بهجت: با احراز رضايت پدر اشکال ندارد و تبرّع از حي در حج واجب، با عدم قدرت او، اظهر جواز آن است و با اذن باشد احوط است در تفريغ ذمّه. (کتاب حج، ص45 و مناسک مستفاد از س17 و 157).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر اختيارات او شامل نايب گرفتن در حج هم بوده کافي است وگرنه عمل نايب کافي نيست مگر اينکه قبل از احرام، پدر مطلع شود و موافقت نمايد. (ملحق مناسک، س40).
آية الله فاضل، آية الله نوري: مگر وکالت مطلقه از پدر داشته باشد.
آية الله گلپايگاني: اجير گرفتن براي پدر از مال او بدون اطّلاع پدر صحيح نيست بلي در صورتي که مبلغ اجاره را از مال خود تبرّعاً بپردازد در فرض سؤال که پدر عاجز از انجام حجّ است مانعي ندارد و مجزي از حجّةالاسلام پدر مي باشد.
[41].آية الله زنجاني:استنابه از شخص زنده در حج واجب ـ حجةالاسلام و غير آن ـ بدون درخواست يا اذن منوبعنه صحيح نيست و در حج مستحب مانعي ندارد.
[42].آية الله اردبيلي: مگر اينکه يأس از بهبود او داشته باشند.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 108 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: اگر اميد به بهبودي او نباشد گرفتن نايب براي او مانعي ندارد.
آية الله سيستاني: بايد پس از مرگ براي او نايب بگيرند.
آية الله فاضل: در فرض سؤال که زنده است صحيح نيست، بلي در صورت يأس از بهبودي او نيابت صحيح است.
آية الله نوري: فقط حاکم شرع مي تواند براي او نايب بگيرد.
[43].آية الله بهجت: نيابت شخص مستطيع جايز نيست ولو اگر انجام دهد صحيح است؛ چنانکه در ذيل مسأله 44 و 107 گذشت.
آية الله تبريزي: در فرض مزبور براي خودش حج به جا آورد و براي پدرش نايب بگيرد.
آية الله خويي: حج نيابي او صحيح است و در صورتي که رفتن به حج منحصر به استفاده از سهميه پدر بوده و استفاده از آن بنا به وصيت پدر يا نظر ورثه موقوف به اين باشد که خود او براي پدر حج نيابي انجام دهد، اينکه لازم باشد پسر باز براي خود حج به جا آورد، فتواي ايشان روشن نيست.
آية الله سبحاني: به پاسخ سؤال 1397 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر مطمئن باشد که در سال هاي آينده مي تواند براي خودش حج به جا آورد مي تواند امسال به نيابت از پدر حج به جا آورد، و اگر مطمئن نباشد وظيفه اش اين است که براي خود حج به جا آورد، ولي به هر حال حج نيابي او صحيح است.
آية الله فاضل: حج خودش مقدم است، ليکن اگر مخالفت کرد حج نيابي صحيح است اگر چه مرتکب گناه شده است.
آية الله مکارم: نيابت او صحيح است و استطاعت خودش ثابت نيست، هر چند به خاطر کوتاهي کردن در اسمنويسي گناه کرده است.
[44].آية الله اردبيلي:چنانچه پسر براي آمدن به مکه هيچ راه ديگري غير از استفاده از فيش پدر نداشته، نيابتش صحيح است.
آية الله زنجاني: اگر فرزند قبل از استطاعت، نيابت را قبول کرده باشد بايد براي پدر حج به جا آورد وگرنه حج بر عهده اش مستقر شده نمي تواند نايب شود و بايد حج خود را به جا آورد. البته اگر تنها با استفاده از اين فيش مي تواند حج به جا آورد، بايد مطابق حاشيه مسأله 88 عمل نمايد.
آية الله خامنه اي: اگر راه با فيش مورد وصيت براي پسر باز شده و يا اينکه باز شدن راه براي پسر بدين گونه بوده که ورثه فيش را به يکي از فرزندان بدهند که به نيابت پدر به حج برود بايد حج را به نيابت از پدر به جا آورد و چنانچه وصيتي نبوده و از او خواسته نشده که نيابت کند، بايد براي خودش حج به جا آورد و براي پدر نايب بگيرد.
[45]. آية الله اردبيلي: مگر اينکه ارتکازاً از قم به قصد حج حرکت کرده باشد.
آية الله بهجت: لازم نيست برگردد.
آية الله سبحاني: واگر عمل نکرد يا فراموش کرد حج او صحيح است ولي اجرة المثل بالنسبه کم مي شود و اگر به نيت نيابت حتي چند ماه قبل به آن بلد رفته باشد و بعداً از غير آن بلد به حج برود کافي است.
آية الله مکارم: مگر اينکه نيت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد.
آية الله نوري: اگر داعي ارتکازي داشته، گرچه اخطاري نبوده و غافل شده، برگشتن لازم نيست؛ زيرا در نيت خطور لازم نيست و اگر بالمرّه غافل شده و از ارتکاز هم محو شده، بايد برگردد.
[46].آية الله سيستاني: حج او صحيح است مطلقاً، ولي اگر اجاره بر حج بلدي به نحو تقييد باشد مستحق اجرت نيست، و اگر شروع از بلد منوب عنه جزو عمل مورد اجاره باشد مستحق اجرت مي باشد ولي مستأجر مي تواند اجرت المثل آن قسمت را که به جا نياورده از او بگيرد و مي تواند اجاره را فسخ کند ولي بايد اجرت المثل حج او را بدهد، و اگر شروع از بلد از باب شرط ضمن العقد باشد مستأجر فقط مي تواند اجاره را فسخ کند و در اين صورت اجرت المثل او را بايد بدهد.
[47].آية الله بهجت: در نيابت از ميت به وظيفه خودش عمل مي کند و در نيابت صحيح از زنده في الجمله احتياط مي کند (مناسک، س23).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه منوبعنه حي باشد، بايد طبق تقليد منوبعنه عمل کند و چنانچه منوبعنه مرده باشد، اگر وصيت کرده، بايد به تقليد منوبعنه عمل کند. در غير اين دو صورت، مراعات تقليد منوبعنه لازم نيست. آية الله تبريزي اضافه فرمودهاند: و بنابر احتياط لازم است آن عمل بنا به تقليد وصي و ورثه هم صحيح باشد و اگر وصيتي نکرده، نايب به حسب تقليد خودش عمل کند و طوري باشد که به حسب وظيفه ورثه هم مجزي باشد.
آية الله سبحاني: فرقي نمي کند که منوب عنه زنده باشد يا مرده.
آية الله سيستاني: بايد طبق تقليد خودش عمل کند ولي اگر اجير شده باشد که طبق نظر منوبعنه يا مستأجر عمل کند، چه به صراحت ذکر شده باشد و چه اطلاق منصرف به آن باشد، بايد به همان نحو عمل کند، مگر در صورت يقين به فساد عمل.
[48].آية الله زنجاني: در مورد محرمات احرام، نايب بايد فتواي مرجع تقليد خودش را رعايت کند و در مورد مناسک و اعمال حج چنانچه به فتواي مقلَّد نايب نتواند بدون احرام از ميقات بگذرد بايد در احرام و اعمال حج، فتواي مرجع تقليد خود را رعايت کند تا به شکل صحيح، محرم شده و از آن بيرون آيد و کسي که براي حج يا عمره واجب خودش، کسي را اجير مي کند يا براي آن وصيت مي نمايد بايد رعايت فتواي مقلَّد خود را در اعمال حج بر نايب شرط نمايد و بر ولي ميت که براي حج واجب ميت، نايب مي گيرد و همچنين بر وصي که براي حج وصيت شده ـ مستحب يا واجب ـ نايب مي گيرد، واجب است که علاوه بر رعايت تقليد منوبعنه در اعمال حج، رعايت فتواي مقلَّد خودشان را نيز بر نايب شرط کنند و به دنبال آن نايب بايد تقليد شرط شده را نيز رعايت کند و اگر مستطيع يا ولي يا وصي او در نايب گرفتن چنين قيدي ننمايند، نايب بايد در اعمال حج فتواي مقلَّد منوبعنه و همچنين مقلَّد ولي يا وصي را نيز رعايت نمايد.
[49].آية الله بهجت: به مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط مراعات تقليد منوبعنه را بنمايد.
آية الله خويي: اگر اجير بتواند اعمال را به نحوي انجام دهد که بداند مطابق تقليد منوبعنه واقع مي شود، و در صورتي که عمل طبق فتواي مقلَّد منوبعنه به نظر نايب باطل باشد، بايد عمل به احتياط کند.
آية الله زنجاني: به تفصيلي که در پاسخ سؤال قبل گذشت مستأجر بايد رعايت فتواي مقلَّد خود و منوبعنه را شرط کند مگر بداند که نايب رعايت مي کند و نايب نيز بايد سؤال کند که منوبعنه و نايب گيرنده، مقلّد چه کسي هستند، مگر آنکه بخواهد احتياط کند.
آية الله سبحاني: فحص از تقليد منوب عنه لازم نيست.
[50].آية الله خويي: به حاشيه مسأله 146 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر پسر وصيت پدر را قبل از استطاعت خود پذيرفته باشد حج نيابي مقدم است ودر غير اين صورت بايد حج خود را مقدم دارد وچنانچه حج پدر مقيد به همان سال است کسي را براي او نائب بگيرد.
[51].آية الله خامنه اي: مگر اينکه استطاعت طريقي (باز بودن راه) براي فرزند جز به لحاظ نيابت از پدر حاصل نشود.
آية الله زنجاني: اگر قبل از استطاعت، وصيت را قبول کرده باشيد حج نيابي مقدم است، والاّ در صورتي که بتوانيد بدون حرج و آبروريزي با فروش سهم الارث، مخارج حج را تأمين کنيد مستطيع مي باشيد و بايد حج خودتان را به جا آوريد.
آية الله سيستاني: مگر اينکه وصيت شده باشد که حج را همان سال استطاعت انجام دهيد، در اين صورت اگر مطمئن باشيد که سال بعد مي توانيد حج خود را انجام دهيد به وصيت عمل کنيد وگرنه در آن سال حج خود را انجام دهيد و حج از جانب پدر را سال بعد انجام دهيد.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، نوري: اگر حج واجب برعهده پدر بوده، در همان سال نايب بگيريد تا تأخير در انجام وصيت نشود.
آية الله مکارم: اگر ميت شرط مباشرت کرده نمي تواند نايب بگيرد.
[52].آية الله اردبيلي: نايب موظف است عمل را وقتي به جا آورد که منوبعنه وقت براي به جا آوردن اعمال مترتّب بر طواف را داشته باشد، ولي چنانچه پس از احرام حج متوجه شد که طواف عمره تمتع را فراموش کرده يا به جهت فراموشي يا غفلت طوافش باطل شده، بايد پس از بازگشت از مني و پيش از طواف حج، خودش و در صورت عدم تمکن نايبش آن را به جا آورد و اگر پس از پايان ذيالحجه فهميد که طواف زيارت را به جا نياورده، بايد خودش و در صورت عدم تمکن نايبش در هر زمان که توانست آن را به جا آورد و اگر قبل از پايان ذيالحجه بفهمد که طواف حج را به جا نياورده، بايد تا پيش از پايان ذيالحجه طواف حج را خودش و در صورت عدم تمکن نايبش به جا آورد.
آية الله بهجت: در حکم، با منوب عنه مشترک است.
آية الله زنجاني: نايب بايد مطابق وظيفه منوبعنه عمل نمايد پس اگر در طواف عمره تمتع نايب شده باشد بايد طواف را در زماني انجام دهد که منوبعنه بتواند بقيه اعمال را انجام داده عرفات را در قبل از غروب روز نهم درککند و اگر بعد از احرام حج، نايب گرفته نايب بايد قبل از طواف حج، طواف عمره را به جا آورد و اگر ذي حجه گذشته، هر وقت به جا آورد کافي است و اگر در طواف حج نايب شده بايد وقتي انجام دهد که منوبعنه بتواند ـ ولو بالاستنابه ـ سعي و طواف نساء را در ذي حجه به جا آورد و اگر ذي حجه گذشته هر وقت به جا آورد کافي است.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: بايد عمل را در وقتي انجام دهد که بر منوبعنه تأخير از آن جايز نيست. پس اگر نايب در طواف عمره تمتّع باشد، بايد در وقتي انجام دهد که منوبعنه بتواند بقيه اعمال را قبل از فوت وقوف در عرفات انجام دهد و اگر طواف حج باشد تأخير آن از ذي حجه جايز نيست، ولي اگر ماه ذي حجه تمام شد، در هر زمان کافي است و اگر منوب عنه طواف را فراموش کرده و به وطن بازگشته است، نايب در هر زمان مي تواند آن را انجام دهد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف عمره تمتّع را در اشهر حج و طواف حج را در ذي حجه، روز عيد و بعد از آن، بايد به جا آورد مگر اينکه منوبعنه طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود که در اين صورت خود او و در فرض عدم تمکن، نايب او مي تواند طواف را در غير اشهر حج به جا آورد.
آية الله مکارم: طواف حجّ تمتّع را بايد تا آخر ذي حجه به جا آورد و طواف عمره تمتع را بايد در اشهُر حج، قبل از عرفات به جا آورد.
[53].آية الله بهجت: مگر در صورتي که از غيرِ جهتِ مال، استطاعت نداشته باشد؛ بهطوري که مباشرت مقدور او نباشد و تفصيل صور آن در مسأله 52 گذشت.
[54].آية الله سيستاني: مرض و مانند آن.
[55].آية الله تبريزي: يا عذر ديگري داشته باشد و اطمينان به زوال عذر و مرض نداشته باشد.
آية الله خويي: يا عذر ديگري داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقي بماند.
آية الله فاضل: يا عذر ديگري داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقي بماند؛ مثل اينکه محکوم به حبس ابد باشد.
[56].آية الله اردبيلي: و يا به هر جهت ديگري مأيوس از رفتن به حج باشد.
آية الله خامنه اي:که در اين صورت اگر به فرزند نيابت دهد مجزي خواهد بود. (مناسک حج، ص29، شرايط منوبعنه، 2)
آية الله زنجاني: و همچنين است اگر عذر ديگر مستمرّي غير از پيري و مرض داشته باشد. و در هر حال عمل نايب در حج واجب از حي، بايد با اذن منوبعنه باشد.
[57].آية الله بهجت: مانع ندارد و احتياط در حج از نفس (خود) و اهداي ثواب براي آن حضرت است. (مناسک، ص158، مسائل متفرقه، س1).
آية الله سبحاني: به اميد مطلوبيت.
آية الله مکارم: به اميد مطلوبيت اشکال ندارد.
[58].آية الله تبريزي: در فرض مزبور، وصي براي خود حج به جا آورد و براي حجّ بلدي ميت نايب بگيرد.
آية الله خويي: رجوع شود به مسأله 146
آية الله گلپايگاني: با فرض استطاعت در ميقات، نيابت صحيح نيست.
آية الله مکارم: اگر از نامنويسي آن زن استفاده کند، بايد براي او حج نمايد.
[59].آية الله زنجاني: ولي اگر بدون تعهّد الزامي براي حج نيابي، استطاعت طريقي پيدا کند ـ ولو با جلب رضايت ورثه ـ بايد براي خودش حج به جا آورد و حج نيابي او صحيح است.
[60].آية الله تبريزي: نايب بايد نيت کند که براي حج نيابتي که انجام مي دهد قرباني مي کند و ذابح لازم نيست که نيت کند هر چند احوط و اولي اين است که نيت کند آنچه را که برعهده نايب است انجام مي دهد.
آية الله زنجاني: نايب بايد نيت کند که براي حج نيابي که انجام مي دهد قرباني مي کند و ذابح لازم نيست نيت کند مگر آنکه در امر قرباني، نايب شده و اين کار بهطور کامل به او واگذار شده باشد.
[61].آية الله بهجت: بنابر احتياط نمي تواند قبول کند.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: نيابت او محلّ اشکال است.
آية الله خويي: بنابر احتياط نيابت او مجزي نيست. (در خصوص طواف نساء فتواي ايشان در دست نيست).
آية الله زنجاني: اگر حج يا عمره واجب باشد صحيح نيست واگر مستحب باشد صحيح است.
آية الله سيستاني: در عملي مانند طواف نساء، که صحّت حج بر آن متوقف نيست، اگر از ابتدا هم عذر او معلوم باشد نيابت صحيح است.
آية الله فاضل: معذور نبايد نيابت کند و شرط اجازه در استنابه صحيح نيست مگر در قرباني که آن هم نياز به شرط ندارد و اگر شرط کنند استيجار صحيح است ليکن شرط قابل عمل نيست.
[62].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 114 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: فردي که قبل از شروع عمل احتمال جدي مي دهد که حجش به إفراد تبديل مي شود نبايد براي حج تمتع اجير شود واگر اجير شد از حج منوب عنه کفايت نمي کند مگر اينکه از اول احتمال جدي نمي داد که چنين عذريپيش آيد وبدون اهمال کاري وفرصت سوزي وقت او مضيق گردد وناچار به آوردن حج إفراد شود، چنين حجي کافي وصحيح است.
[63].آية الله اردبيلي: اگر از ابتدا اطمينان دارد که بايد عدول به حج افراد کند، نمي تواند نايب شود ولي چنانچه نايب شد و عذري پيش نيامد و حج تمتع به جا آورد، صحيح است.
آية الله بهجت: نظر ايشان ذيل مسأله بعد (159) خواهد آمد.
آية الله تبريزي: مي تواند نيابت کند اگر وقت وسعت داشته باشد و احتمال عذر طاري بدهد و چنانچه عذر طاري شد حج او کفايت از منوبعنه مي کند.
آية الله خامنه اي: اجير کردن کسي که وظيفه او به سبب کمي وقت عدول به حجّ افراد است، صحيح نيست. اما اگر نايب را در وسعت وقت اجير کنند و سپس اتفاقاً وقت بر او تنگ شود، واجب است که ]به حج اِفراد[ عدول کند و عمل او از حج تمتّع منوبعنه کفايت مي نمايد و مستحق دريافت اجرت نير هست. (مناسک حج، م53)
آية الله خويي: هرگاه شخصي را براي حج تمتّع اجير نمايد و وقت هم زياد باشد و اتفاقاً (يعني پس از احرام عمره تمتع) وقت براي حج تمتع تنگ شد و اجير عدول به حج افراد کرد ذمّه منوبعنه بريء مي شود. (مناسک، مسأله 125).
آية الله سيستاني:اگر از ابتدا علم يا اطمينان به عروض عذر ندارد نيابت و حج صحيح است هر چند بعداً عذر عارض شود و حج او بدل به افراد شود. (ملحق مناسک، س35).
آية الله صافي: اگر وضع بهطوري است که نايب عندالعرف استطاعت حج تمتع را دارد، از حج منوبعنه مجزي است والاّ در صورت عدول، مجزي از منوبعنه نيست.
آية الله فاضل: اگر از ابتدا علم يا اطمينان به عروض عذر نداشته باشد نيابت و حج صحيح است هر چند بعداً به واسطه عذر يا تنگي وقت که اتفاقاً عارض شده، حج او بدل به افراد مي شود و در اين صورت ذمّه منوبعنه بريء مي شود.
آية الله گلپايگاني: در عذرِ طاري، اجزاء بعيد نيست. (آراء المراجع، ص39).
آية الله مکارم: مگر اينکه از عذرهايي باشد که در حج احياناً پيش مي آيد. که در اين فرض اکتفا به آن، بي اشکال است.
آية الله نوري: در اين صورت نمي تواند نيابت کند.
[64].آية الله اردبيلي:اجزاء خالي از قوت نيست.
آية الله بهجت: اتمام عمل طبق وظيفه عذري نايب کفايت مي کند و مضرّ به صحّت نيابت نيست (مناسک، س25).
آية الله تبريزي: در عذر طاري نيابت معذور صحيح است و حج او از منوبعنه کافي است و در اجرت با مستأجر خود تراضي کند.
آية الله خامنه اي: نايبي که در وقت قبول نيابت براي حج معذور نبوده است، ليکن بعد از عقد اجاره، در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شده، اگر عذر او منجر به نقص بعضي از اعمال حج نشود نيابت او صحيح است؛ مثل اينکه در ارتکاب بعضي از تروک معذور شود ولي اگر عذر منجر به نقص در اعمال حج شود در اين صورت بطلان اجاره بعيد نيست و احوط مصالحه بين نايب و منوبعنه در اجرت و اعاده عمره و حج براي منوبعنه مي باشد. (مناسک حج، م58).
آية الله خويي: حکم آن در مسأله 107 گذشت.
آية الله سبحاني: در عذر طاري هرگاه به وظيفه معذور عمل کند حج او صحيح است.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: در عذر طاري اشکال ندارد.
آية الله صافي: اگر قبل از احرام، معذور از انجام حج به نحوي که براي آن اجير شده است گرديده، مستحقّ اجرت نيست اگر چه در بعض صور، حجّ او کفايت از منوبعنه مي کند.
[65].آية الله اردبيلي: بلکه صحت آن خالي از قوت نيست و مستحق اجرت است.
آية الله بهجت: مسأله نيابت، در سؤال 159 گذشت و مسأله اجرت در صورت صحّت نيابت و اجزاء مستحق، تمام اجرت است، اگر شرطي بر خلاف نباشد نظير مسأله 120 که گذشت.
آية الله تبريزي: در عذر طاري، نيابت معذور صحيح است و حج او از منوب عنه کافي است و در اجرت با مستأجر خود تراضي کند.
آية الله خويي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: استحقاق اجرت، وابسته به کيفيت قرارداد است و براي حکم صحت و کفايت عمل نايب به حاشيه شرط هفتم مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در عذر طاري نيابت معذور صحيح است و مستحق تمام اجرت است مگر اينکه اجاره بر اعمال باشد، در اين صورت بنابر احتياط بايد در مورد اجرت مصالحه کنند.
آيات عظام سيستاني، صافي، فاضل، گلپايگاني، مکارم: عذر طاري اشکال ندارد.
آية الله نوري: اگر عذر او موجب نقص بعض از اعمال شود، اشکال دارد.
[66].آية الله اردبيلي: اگر قبل از اجير شدن مي دانسته اند که نمي توانند وقوف اختياري مشعر را درک کنند، نيابت آنها صحيح نيست، هر چند جاهل به مسأله بوده باشند.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 984 مراجعه شود.
آية الله تبريزي:چنانچه شب در مشعر وقوف کرده اند و از روي جهل به مسأله قبل از طلوع فجر، از آنجا کوچ کرده اند و در وقت دانستن مسأله امکان برگشت به مشعر و درک وقوف نبود، حج آنها صحيح است و بايد يک گوسفند کفاره بدهند و اگر در حج اجير بوده اند، در اجرت با مستأجر خود تراضي کنند و همچنين ساير معذوريني که در اثناي عمل عذر پيدا کرده اند و از اول نمي دانسته اند، اگر به وظيفه معذور عمل کنند حج نيابي آنها صحيح است ولي احتياطاً در اجرت با مستأجر خود تراضي کنند.
آية الله خويي، آية الله صافي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: اگر عذر آنها طاري بوده، نيابت صحيح است و کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: اگر معذورند، هر چند از ابتدا معلوم باشد، چون درک وقوف رکني مي کنند کافي است و نيابت صحيح است، بلکه حتي اگر غير معذور هم به آن اکتفا کند حجش صحيح است، ولي در صورت علم کفاره دارد.
آية الله گلپايگاني: اگر عذر آنان طاري نبوده صحّت حج و کفايت آن از منوبعنه محل اشکال است.
آية الله مکارم: صحيح است.
[67].آية الله فاضل:احتياطاً از ادني الحل تجديد نمايد و عمره مفرده انجام دهد.
[68].آية الله زنجاني: در مورد سؤال اگر عمره و حج واجب نباشد نيابت بانوان و همراهان آنها و مسؤولين تدارکات حجاج، مانند مدير کاروان و پزشک حج و آشپز کاروان و شخص بدهکار و خائف، صحيح و مجزي است و همچنين نيابت کساني که در هنگام احرام اطمينان داشته اند که معذور نخواهند شد و هنگام عمل، عذر برايشان پيش آمده است و به طور کلي نيابت معذورين در حج و عمره مستحب، صحيح و مجزي است.
[69].آية الله بهجت: با علم و اطلاع از معذور بودن، قبول نيابت خلاف احتياط است.
آية الله خويي، آية الله صافي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در اعمالي که ترک عمدي آنها موجب بطلان حج است را انجام دهد.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط. (مجمع المسائل، ج1، ص443، مسأله 16).
[70].آية الله اردبيلي: مگر آنکه عذر پس از قبول نيابت حاصل شود.
آية الله تبريزي: نيابت او اشکال دارد.
آية الله زنجاني: و در حج و عمره واجب نمي تواند نايب شود ولي مباشرت در ذبح...
آية الله سيستاني: اگر از انجام عمل اختياري در حج معذور باشد، هر چند مانند قرائت نماز طواف يا تلبيه باشد، بنابر احتياط واجب، نيابتِ او مجزي از منوبعنه نيست، ولي اگر از انجام اعمالي که در صحت حج دخالت ندارند، مانند طواف نساء يا بيتوته يا رمي روز 11 و12، معذور است نيابت صحيح است و همچنين اگر در وقوف، در بيش از مقدار رکن معذور باشد نيابت صحيح است.
آية الله مکارم: عذرهايي که در حج پيش مي آيد مانع صحّت نيست.
[71].آية الله زنجاني: در عمره و حج واجب نمي تواند نايب شود و اگر معذور نيست...
آية الله سبحاني: به احتياط واجب نيابتش صحيح نيست مگر اينکه قبل از عمل، قرائت خود
را تصحيح کند و اگر گمان مي کرد مي تواند تصحيح کند ولي موفق نشد و لو با تلاش زياد، علاوه
بر نماز خود، استنابه نيز بنمايد هر چند نبايد از اول نائب مي شد ولي مستحق اجرةالمثل
است.[72].آية الله اردبيلي: نيابتش صحيح و مجزي نيست ولي بطلان احرام محل اشکال است و بنابر احتياط واجب بايد اعمال را تمام کند.
آية الله بهجت: اگر احتياطاً در موارد عذر نايب بگيرد تا عمل را صحيحاً به جا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد، نيابتش صحيح است هر چند از اوّل نمي توانسته نايب شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت او اشکال دارد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نيابتش مجزي نيست ولي احرامش صحيح است و بايد عمل را تمام کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از قرائت صحيح معذور است، نيابت او محلّ اشکال است، و بنابر احتياط به قصد منوبعنه محرم به احرام حج شود و اعمال را به جا آورد و نسبت به اجرت مصالحه نمايند و بنابر احتياط واجب، حجّ ديگري براي منوبعنه استيجار نمايند. (آداب و احکام حج، م253).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[73].آية الله فاضل: گرچه به تلقين شخص ديگري باشد که آن بخواند و نايب هم با او بخواند.
[74].آية الله اردبيلي: اگر نايب نمي دانسته که نيابت او باطل است، بايد اجرة المثل را به او بدهند، مگر اينکه بيشتر از اجرةالمسمي باشد که در اين صورت اجرةالمسمي کافي است.
آية الله بهجت، آية الله صافي: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در فرض مزبور استحقاق اجرت را دارد ولي اکتفا به عمل او مشکل است.
آية الله خويي: اجير مي تواند اجرةالمثل عملش را از کسي که او را اجير کرده بگيرد، مگر اينکه بيشتر از اجرةالمسمّي باشد. (المسائل الشرعيه، ج1، ص310).
آية الله سيستاني: اجاره در فرض مذکور صحيح است و اجير مستحق تمام اجرت است و حکم اکتفا به حج او، در مسأله 107 گذشت.
آية الله گلپايگاني: احوط استرضا از مستأجر است يا اجرت را مسترد دارد و بنابر احتياط کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص50، مسأله 9).
آية الله مکارم: اگر نايب نمي دانسته و مستنيب مي دانسته، بايد اجرةالمثل او را بپردازد.
[75].آية الله زنجاني: با تفصيلي که در ذيل مسأله 107 گذشت نيابت معذور در حج و عمره واجب صحيح نيست و از حجةالاسلام و غير آن کفايت نمي کند و در مورد اجرت در صورتي که نايب، جاهل به مسأله باشد و مستنيب با علم به مسأله او را اجير کند نايب پس از انجام عمل، مستحق اقلّ الامرين از اجرت المثل عمل و اجرت تعيين شده مي باشد.
- حج استحبابي
[165] م ـمستحب است کسي که شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امکان حج به جا آورد و همچنين بر کسي که حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تکرار حج در هر سال. بلکه مکروه است پنج سال متوالي آن را ترککند و مستحب است در وقت خارج شدن از مکه نيّت برگشتن نمايد و مکروه است قصد برنگشتن داشته باشد.[1]
[166] م ـمستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آنها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آنها و غير آنها مستحب است به شرط آنکه در مکه نباشند[2]يا معذور[3]باشند.
[167] م ـکسي که زاد و راحله ندارد مستحب است قرض کند و به حج برود، در صورتي که مي تواند قرض را ادا کند.[4]
[168] م ـبا مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، مي تواند آن را صرف کند.[5]
[169] م ـبعد از فارغ شدن از حج استحبابي مي تواند ثواب آن را به ديگري هديه کند، همچنان که در وقت شروع مي تواند آن را نيت کند.
[170] م ـکسي که مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجازه دادن خودش و نيابت از ديگري به حج برود.
[1].آية الله زنجاني: البته اگر استطاعت نداشتن شخص به جهت آن باشد که حج، مستلزم امر حرامي چون ضرر شديد يا هتک حيثيت يا سلب امنيت است انجام حج، مستحب نيست.آية الله مکارم: ولي اگر انجام حج هاي مستحبي پيدرپي سبب محروميت انجام دهندگان حج واجب شود، بهتر است مجال را به آنها بدهند.
[2].آية الله زنجاني: به شرط آنکه در مکه و اطراف آن تا فاصله ده ميلي (حدود 18 کيلومتري) مکه نباشند و چون بر حسب روايات معتبر، حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف همه ساله در موسم حج حضور دارند، انجام طواف مستحبي به نيابت از آن حضرت در موسم حج، خالي از اشکال نيست و به جاي آن بسيار مناسب است که طواف مستحبي، انجام داده، ثواب آن را به محضر مبارک حضرت، تقديم نمايند.
[3].آية الله زنجاني، آية الله فاضل: استحباب و مشروعيت طواف مستحبّي براي حاضر در مکه، هر چند معذور باشند، ثابت نشده است.
[4].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)
[5].آية الله زنجاني، آية الله مکارم: به شرط آنکه از نظر ظاهر محکوم به حلال بودن باشد.
- اقسام عمره
[171] م ـعمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر کسي که شرايط استطاعت را داشته باشد يک مرتبه در عمر واجب مي شود و موجب آن مانند حج فوري است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلکه[1]اگر براي عمره مستطيع باشد واجب مي شود[2]، هر چند براي حج مستطيع نباشد همچنانکه عکس اين هم همينطور است که اگر شخص براي حج استطاعت داشته باشد و براي عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليکن بايد معلوم باشد که براي کساني که از مکه دور هستند؛ مثل ايرانيان که وظيفه آنها حج تمتع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتع مرکب از هر دو عمل است، به خلاف کساني که در مکه يا قريب به آن هستند که وظيفه آنها حج و عمره مفرده است که نسبت به آنها استطاعت براي يکي از دو عمل تصور مي شود.[3]
[172] م ـواجب است بر کسي که مي خواهد داخل مکه شود[4]با احرام وارد شود[5]و براي احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و مي خواهد وارد مکه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حکم کساني که مقتضاي شغلشان اين است که زياد وارد مکه مي شوند و از آن خارج مي شوند استثنا شده است.[6]
[173] م ـتکرار عمره مانند تکرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند[7]و احوط آن است که در کمتر از يک ماه، به قصد رجاء به جا آورده شود.[8]
[1].آية الله زنجاني: و اگر از اهالي مکه يا حوالي آن باشد استطاعت حج معتبر نيست بلکه...[2].آية الله سبحاني:براي نائي هميشه مستحب است.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب براي کساني که اهل مکه هستند يا دور از آن.
[3].آية الله سيستاني: ولي اگر وظيفه آنها بدل به حج اِفراد شد واجب است در صورت تمکن، بعد از آن عمره مفرده انجام دهند و اگر در آن سال نشد در سال بعد وجوب آن فوري است.
آية الله نوري: استطاعت حج با استطاعت عمره انفکاک دارد، مخصوصاً در زمان ما که مسأله ثبتنام و رسيدن نوبت براي هر يک با آن يکي فرق مي کند، بالاخره عمره مفرده واجب نيست.
[4].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر احتياط واجب براي ورود به حرم نيز بايد محرم شود.
آية الله سيستاني: ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جايز نيست. (مناسک، مسأله 141).
[5].آية الله زنجاني: ورود به مکه يا حرم بدون احرام جايز نيست و کسي که قصد ورود مکه يا حرم را دارد نبايد بدون احرام از مواقيت يا نزديکي آنها عبور کند و براي احرام...
[6].آية الله اردبيلي: و همچنين کساني که پس از اعمال عمره تمتّع يا مفرده از مکه خارج شده و در همان ماه که اعمال در آن انجام داده اند، به مکه باز گردند.
آية الله بهجت: و همچنين کسي که بعد از تمام نمودن اعمال حج يا بعد از عمره مفرده از
مکه خارج شده و بيرون رفته باشد چنين شخصي مي تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سي روز بدون احرام وارد مکه شود و در غير اين صورت حکم آن در مسأله 241 مي آيد. (مناسک شيخ، ص90).آية الله خامنه اي: همچنين کساني که پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مکه خارج شده اند و مي خواهند در همان ماهِ اداي حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م69).
آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل: و همچنين کساني که پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه باز گردند.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم، نوري: همچنين در مورد کساني که در همان ماه که عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل مي شوند احرام و عمره مجدّد واجب نيست.
[7].آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست، ولو هر دو براي يک نفر باشد، ولي انجام عمره مفرده در ايام تشريق (11 تا 13 ذي حجه) مشروع نيست و نبايد بين عمره و حج تمتع، عمره مفرده به جا آورد و اگر انجام دهد هر چند صحت آن عمره مفرده خالي از اشکال نيست ولي عمره تمتع را باطل مي کند و لذا اگر انجام داده بايد از حرم خارج گردد (هر چند نبايد از مکه خارج شود لذا مي تواند به تنعيم برود) و رجاءً به عمره تمتع محرم شده، اعمال آن را رجاءً به جا آورد و کفايت مي کند.
[8].آية الله اردبيلي: فاصله يک ماه معتبر نيست بلکه در يک ماه قمري براي يک نفر نبايد بيش از يک عمره مفرده انجام شود؛ بنابراين اگر دو عمره مفرده در دو ماه قمري انجام شود هرچند يکي در پايان ماه اول و ديگري در اول ماه دوم باشد اشکال ندارد. و همچنين تکرار عمره مفرده به نيابت از اشخاص متعدد در يک ماه قمري جايز است. انجام عمره تمتع و عمره مفرده در يک ماه قمري اشکال ندارد ولي نبايد در فاصله ميان عمره تمتع و حج تمتع، عمره مفرده به جا آورده شود.
آية الله بهجت: فاصله بين دو عمره لازم نيست بنابر اظهر، اگر چه افضل در عمره ثانيه اين است که در ماه ديگري غير از ماه عمره سابقه باشد و يا فاصله ده روز بين دو احرام باشد، بلکه احدالفصلين احوط است و چنانچه بخواهد يک عمره براي خود و يک عمره براي ديگري به جا آورد، فاصله يک ماه لازم نيست و همچنين است اگر هر دو عمره براي ديگري باشد، همچنان که فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده و بالعکس لازم نيست. (مناسک، مسأله 134).
آية الله تبريزي: در اعتبار فاصله بين عمره تمتّع و عمره مفرده، اگر به نيت يک شخص باشد احتياط ترک نشود.
آية الله خامنه اي: تکرار عمره مانند تکرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصله معين شرط نيست. ولي بنابر احتياط در هر ماه فقط يک عمره براي خود مي تواند به جا آورد. و اگر دو عمره براي افراد ديگر انجام دهد يا يک عمره براي خود و يک عمره هم براي ديگري به جا آورد، فاصله مذکور شرط نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگري انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمره مفرده منوب عنه هر چند واجب باشد، کفايت مي کند. (مناسک حج، م70)
آيات عظام خويي، سيستاني، صافي، فاضل، مکارم: (با اختلاف در تعبير): فاصله يک ماه شرط نيست، بلکه در هر ماه قمري مي توان يک عمره انجام داد؛ مثلاً يک عمره در آخر ماه رجب و عمره دوّم در اول ماه شعبان واقع گردد. و تفصيل مسأله خواهد آمد.
آية الله زنجاني: همچنين در مورد مريضي که احرام و انجام مناسک براي او مشقت دارد و نيز کساني که قبلاً حج يا عمره به جا آورده اند و از احرام قبلي آنها سي روز نگذشته است.
آية الله سبحاني: فاصله ميان دو عمره به صورت يک ماه و يا ده روز مستحب است و شخص مي تواند بدون رعايت اين فاصله براي خود و يا ديگران کراراً عمره مفرده انجام دهد.
آية الله گلپايگاني: فاصله انداختن بين دو عمره مفرده لازم نيست، بلکه مي توان در يک روز چندين عمره مفرده به جا آورد.
آية الله نوري: مي تواند هر روز يک عمره به جا آورد.
فاصله بين عمره تمتّع با عمره مفرده:
اما در فاصله بين عمره تمتّع با عمره مفرد، نظريه آيات عظام چنين است:
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني، فاضل:کسي که مي خواهد حج تمتّع به جا آورد، مي تواند قبل از عمره تمتع و يا بعد از حج تمتّع، عمره مفرده به جا آورد و بين اين دو عمره فاصله معتبر نيست.
آية الله سيستاني: در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اشکال است و احتياط نبايد ترک شود و امّا انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و حج، موجب بطلان عمره تمتع مي شود.
آية الله گلپايگاني: انجام دو عمره پيدرپي، با فاصله کمتر از ده روز مکروه است و احوط ترک آن است، اگر چه اقوي جواز عمل عبادي مکروه است. (آداب و احکام حج، مسأله 1003).
- اقسام حج
حج سه قسم است: «تمتّع»، «قِران» و «اِفراد».
تمتّع، وظيفه کساني است که چهل و هشت ميل ـ که[1] شانزده فرسخ است[2] ـ از مکه دور باشند.[3]
قِران و اِفراد بر غير آنها واجب مي شود و اين تفصيل در حَجةالاسلام است.
[1]. آية الله سبحاني: محل زندگي آنها از مکه حداقل 16فرسنگ شرعي دور باشد، يعني400 /86 کيلومتر.آية الله مکارم: يا بيشتر.
[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: از مسجدالحرام 16 فرسخ دور باشد.
آية الله زنجاني: که بيشتر از 48 ميل است و اين مقدار ـ برخلاف مشهور ـ حدود 80 کيلومتر است.
آية الله مکارم: يعني حدود 86 کيلومتر.
[3].آية الله اردبيلي: بلکه وظيفه کساني است که 16 فرسخ از مسجدالحرام دور باشند.
- صورت حج افراد و عمره مفرده
[174] م ـصورت حج افراد، که گاهي مورد ابتلاي متمتّع مي شود، از اين قرار است که: زن حايض[1]يا کسي که به واسطه ضيق وقت نمي تواند عمره تمتع را به جا آورد، بايد قصد کند حج اِفراد را، و به همان احرامِ عمره تمتع، که عدول به اِفراد کرده، برود به عرفات و مثل ساير حجاج وقوف کند، بعد از آن برود به مشعر و وقوف کند، بعد برود به مني و اعمال مني را به جا آورد مگر هدي را که واجب نيست بر او. بعد برود به مکه و طواف زيارت و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد. پس در اين وقت از احرام خارج مي شود، بعد از آن برگردد به مني براي بيتوته و اعمال ايّام تشريق؛ به همان نحو که ساير حجاج به جا مي آورند. پس صورت حج اِفراد عين صورت حج تمتع است با يک[2]فرق که در حج تمتع هدي بايد ذبح کند و در حج اِفراد واجب نيست ولي استحباب دارد.
[175] م ـصورت عمره مفرده ـ که بايد کسي که حج تمتّع او بدل به حجِّ اِفراد شد، بعد از حج به جا آورد[3]ـ آن است که خارج شود به ادني الحل و افضل آن است که از «جِعرانه» يا «حُديبيه» يا «تنعيم» که از همه نزديک تر به مکه است، محرم شود و بيايد به مکه و طواف کند و نماز آن را بخواند و سعي بين صفا و مروه بکند و تقصير کند يا سر بتراشد و طواف نساء به جا آوردو نماز طواف بخواند.
[176] م ـ«عمره مفرده» با «عمره تمتع» که تفصيلاً خواهد آمد، در صورت فرق ندارد، مگر در سه چيز:[4]
اول ـ آنکه در عمره تمتع بايد تقصير کند؛ يعني از مو يا ناخن خود بايد بگيرد و سر تراشيدن[5] جايز نيست و در عمره مفرده مخير[6] است بين سر تراشيدن و تقصير.
دوم ـ آنکه در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد.[7]
سوم ـ آنکه ميقات عمره تمتع يکي از مواقيت پنجگانه است که ذکر آن مي آيد.
و ميقات عمره مفرده ادني الحل است[8]و جايز است از يکي از مواقيت پنجگانه محرم شود.[9]
[177] م ـکيفيت افعال حجّ اِفراد؛ از احرام و وقوفين و اعمال مني و اعمال مکه، عين کيفيّت حجّ تمتع است و در احکام، مشترک هستند[10]و کيفيت افعال عمره تمتع؛ از احرام و طواف و ساير اعمال، عين کيفيتِ عمره مفرده است.
[178] م ـعمره تمتع را اگر کسي به جا بياورد، کافي است از عمره مفرده.
[179] م ـکسي که وظيفه اش حج تمتع است؛ مثل اشخاصي که از مکه شانزده فرسنگ شرعي دور باشند، اگر استطاعت براي عمره داشته باشند و براي حج نداشته باشند، عمره مفرده بر آنها واجب نيست مثل اشخاصي که به نيابت حج مي کنند، گرچه احتياط آن است که به جا آورد.[11]
[180] م ـکسي که محرم شد به احرام عمره مفرده، حرام مي شود بر او جميع چيزهايي که در احرام تمتع گفته شد و بعد از آنکه تقصير کرد يا سر تراشيد، همه چيز بر او حلال مي شود مگر زن ها و بعد از آنکه طواف نساء را با نمازش به جا آورد، زن هم بر او حلال مي شود.
[181] م ـطواف نساء را در عمره مفرده، بايد بعد از تقصير يا سر تراشي به جا آورد.[12]
[182] م ـکسي که به احرام عمره مفرده وارد مکه شد، اگر احرامش در ماه هاي حج بوده[13]، جايز است که آن را عمره تمتّع قرار دهد[14]و دنبال آن، حج تمتع به جا آورد و در اين صورت هدي بر او واجب مي شود.[15]
[1].آية الله زنجاني: زني که هنگام احرام بستن مي داند که بر اثر حيض يا نفاس نمي تواند اعمال عمره تمتع را انجام داده، احرام حج افراد ببندد و خود را قبل از غروب روز نهم به عرفات برساند و همچنين زني که به حکم استصحاب بقاء حيض، قدرت چنين کاري را ندارد، به حج افراد محرم مي گردد، پس چنانچه قبل از گذشتن وقت، پاک شد عدول به عمره تمتع مي کند و اگر پاک نشد حج افراد و عمره مفرده به جا مي آورد و مجزي از حجةالاسلام اوست. و زني که فکر مي کند که حيض يا نفاس، مانع انجام عمره تمتع او خواهد شد و همچنين اگر پاک باشد و شک داشته باشد که بروز حيض يا نفاس، مانع عمره تمتع خواهد شد يا خير، در اين دو صورت به عمره تمتع محرم مي شود و چنانچه حيض يا نفاس عارض شد مي تواند تا آخر وقت صبر کند که اگر پاک شد اعمال عمره تمتع را به جا آورد والاّ سعي و تقصير کرده، احرام حج تمتع ببندد و طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج قضا کند و مي تواند براي پاک شدن صبر نکند بلکه طواف را رها کرده سعي و تقصير نمايد، پس اگر قبل از احرام حج، پاک شد صبر نکند بلکه طواف را رها کرده سعي و تقصير نمايد، پس اگر قبل از احرام حج، پاک شد طواف و نماز را به جا مي آورد والاّ آنها را قبل از طواف حج قضا مي کند، و اين حج نيز مجزي از حجةالاسلام است؛ و در هر صورت مي تواند به نيت آنچه فعلاً خداوند از او مي خواهد ـ عمره تمتع يا حج افراد ـ محرم شود پس اگر قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد اعمال عمره و حج تمتع را به جا مي آورد والاّ اعمال حج افراد و پس از آن و گذشتن روز سيزدهم عمره مفرده را به جا مي آورد و مجزي از حجةالاسلام است.[2].آية الله اردبيلي: فرق هاي ديگري هم دارند که در کتب مفصل آمده است.
آية الله سبحاني: و در تقديم اختياري اعمال مکهواستعمال بوي خوش بعد از تقصير يا حلق و حليت همسر در صورتي که طواف نساء را ضرورتاً مقدم داشته بعد از حلق يا تقصير در روز عيد در منا و انجام طواف مستحب قبل از انجام طواف واجب حج در حج إفراد.
آية الله تبريزي، آية الله سيستاني: حج افراد با حج تمتّع در تمام اعمال مشترک هستند و در 6 جهت با هم فرق دارند (تفصيل آن در مسأله 158 مناسک آية الله تبريزي و مسأله 150 مناسک آية الله سيستاني بيان شده است).
[3].آية الله زنجاني: بايد بعد از حج و گذشتن روز سيزدهم به جا آورد، هر چند حج تمتع او
استحبابي باشد و بهتر است آن را در اوائل محرّم به جا آورد و ميقات آن هر نقطه اي خارج از حرم است.آية الله سيستاني: در صورت تمکن.
[4]. آيات عظام فرق هاي بيشتري را متذکر شده اند که به مناسک آنان مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: فرق هاي ديگري نيز دارند، از جمله آنکه عمره مفرده با جماع قبل از سعي باطل مي شود ولي بطلان عمره تمتع با جماع معلوم نيست بلکه بعيد نيست که باطل نشود.
آية الله خامنه اي: در مناسک معظّم له اين مسأله نيز وجود دارد: عمره تمتّع بايد در يکي از ماه هاي حج يعني شوّال يا ذي قعده يا ذي حجّه به جا آورده شود، درحاليکه انجام عمره مفرده در همه ايام سال صحيح است. (مناسک حج، م73)
[5].آية الله زنجاني:کفايت نمي کند و در عمره مفرده، مردان بين سر تراشيدن و تقصير، مخير هستند و تراشيدن سر افضل است.
آية الله فاضل: مجزي نيست.
[6].آية الله بهجت: با افضليت حلق. (مناسک شيخ، ص89).
[7].آية الله خامنه اي: در عمره تمتّع طواف نساء و نماز طواف نساء واجب نيست، هر چند احتياط آن است که آن دو را به قصد رجا به جا آورد. ولي در عمره مفرده طواف نساء و نماز آن واجب است. (مناسک حج، م72)
[8].آية الله اردبيلي: ادني الحل ميقات کساني است که در مکه هستند و قصد عمره مفرده دارند و همچنين کساني که بدون قصد دخول به حرم، از مواقيت پنجگانه گذشته اند و بعد قصد کرده اند که به حرم داخل شوند.
آية الله بهجت، آية الله سبحاني: اگر در حرم باشد، و ميقات است در صورت مرور به آن. (کتاب حجّ اِفراد، ص6).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احرام بستن براي عمره مفرده، بايد از همان مواقيت عمره تمتع باشد و اگر مکلف در مکه باشد و بخواهد عمره مفرده به جا آورد جايز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نيست به يکي از مواقيت عمره تمتّع برود و بهتر است که احرامش از يکي از اين 3 محلّ باشد: حديبيه، جِعرانه، تنعيم. (به مسأله 222 و 229 مراجعه شود).
آية الله خامنه اي: ميقات عمره مفرده براي کسي که داخل شهر مکه مکرّمه است أدني الحِلّ (نزديک ترين نقطه خارج از حرم) است، و افضل حديبيه يا جعرانه يا تنعيم مي باشد، هر چند احرام بستن از يکي از مواقيت پنج گانه نيز جايز است، و اما کسي که خارج مکه است و مي خواهد عمره مفرده به جا آورد بايد براي آن از يکي از مواقيت پنج گانه محرم شود. (مناسک حج، م74 و ص50، ميقات هاي ديگر، 3)
[9].آية الله زنجاني: و کسي که از مواقيت يا حوالي آن عبور مي کند بايد از مواقيت محرم شود و کسي که از آنجاها عبور نمي کند و کسي که در مکه است، خارج حرم از هر کجا محرم شوند کافي است و در اين جهت فرقي بين عمره تمتع و عمره مفرده نيست.
[10].آية الله زنجاني: در برخي از احکام مانند تقديم اعمال مکه و انجام طواف مستحبي بين حج تمتع و حج افراد، تفاوت هست.
[11].آية الله اردبيلي، آية الله مکارم: اين احتياط واجب است.
آية الله زنجاني: مخصوصاً بر کسي که استطاعت عمره مفرده را از وطن خود داشته باشد.
[12].آية الله بهجت: در عمره مفرده، تقديم طواف نساء بر تقصير، در صورت ضرورت يا نسيان يا جهل، مجزي است. (مناسک، س166).
[13].آية الله تبريزي: تا وقت حج در مکه باقي ماند.
آية الله سيستاني: اگر عمره مفرده را در ماه هاي حج انجام دهد و در مکه تا روز هشتم ذي حجه بماند و قصد حج کند عمره او عمره تمتّع به حساب مي آيد.
[14].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه تا وقت حج در مکه باقي مانده باشد.
آية الله بهجت: جواز عدول به عمره تمتّع، محل تأمل و احتياط است، مگر اينکه متمکن از انجام عمره تمتع نباشد. (به ذيل مسأله 1322 مراجعه شود).
آية الله سبحاني: و در مکه باقي بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد وپس از آن حج تمتع مستحبي به جا آورد، اما در حج تمتعِ واجب، عدول جايز نيست.
[15].آية الله زنجاني: بر کسي که در ماه هاي حج، براي خودش عمره مفرده مستحبي به جا آورده و از مکه خارج نشده، جايز بلکه مستحب است که آن را عمره تمتع مستحبي قرار بدهد و بعد از آن حج تمتع به جا آورد و براي حج واجب و نيابي نمي تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع کند. پس اگر حج تمتع بر او واجب بود تبديل عمره مفرده جايز نبوده بايد عمره تمتع به جا آورد.
- صورت حج تمتّع اجمالاً
بدانکه حج تمتع مرکب است از دو عمل: يکي «عمره تمتّع»، و ديگري «حجّ تمتّع» و عمره تمتع مقدم است بر حج.
و عمره تمتع مرکب است از پنج جزء:
اول ـ احرام.
دوم ـ طواف کعبه.
سوم ـ نماز طواف.
چهارم ـ سعي بين کوه صفا و مروه:
پنجم ـ تقصير؛ يعني گرفتن قدري از مو يا ناخن.[1]
و چون محرم از اين اعمال فارغ شد، آنچه بر او به واسطه احرام بستن حرام شده بود حلال مي شود.[2]
و حج تمتع مرکب است از سيزده عمل:
اول ـ احرام بستن در مکه.
دوم ـ وقوف به عرفات.
سوم ـ وقوف به مشعر الحرام.
چهارم ـ انداختن سنگريزه به جمره عقبه در مني.
پنجم ـ قرباني در مني.
ششم ـ تراشيدن سر يا تقصير کردن در مني.
هفتم ـ طواف زيارت در مکه.
هشتم ـ دو رکعت نماز طواف.
نهم ـ سعي بين صفا و مروه.
دهم ـ طواف نساء.
يازدهم ـ دو رکعت نماز طواف نساء.
دوازدهم ـ ماندن به مني، شب يازدهم و شب دوازدهم، و شب سيزدهم براي بعضي از اشخاص.
سيزدهم ـ در روز يازدهم و دوازدهم رمي جمرات، و اشخاصي که شب سيزدهم در مني ماندند، روز سيزدهم بايد رمي جمرات کنند.[3]
آنچه ذکر شد صورت اجمالي اين دو عمل است و تفصيل آنها بعد ذکر
مي شود.[183] م ـ لازم نيست مکلف اين اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند ولو اجمالاً، و کافي است که نيت کند عمره تمتع را؛ يعني عبادتي را که خداوند بر او واجب کرده و همينطور حج تمتع را به نحوي که واجب است بر او، و کيفيت و تفصيل هر يک را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل کند، ولي ياد گرفتن اجمالي آن بهتر و موافق احتياط است.
[1].آية الله اردبيلي: بنابر احتياط واجب در تقصير به گرفتن ناخن اکتفا نشود و اگر بخواهد ناخن بگيرد، اول مقداري از مويش را بچيند.آيات عظام سبحاني، سيستاني، مکارم: احتياط آن است که تنها به گرفتن ناخن قناعت نکند.
[2].آية الله اردبيلي: به جز تراشيدن سر.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: به جز تراشيدن سر، و امّا سر تراشيدن تفصيلي دارد که از اين قرار است: هرگاه عمره تمتع در ماه شوال به جا آورده شود، سر تراشيدن تا سي روز از عيد فطر گذشته جايز است و امّا بعد از آن احتياط اين است که سرتراشيده نشود و چنانچه تراشيده شد و از روي علم و عمد بود، احتياط اين است که يک گوسفند کفاره داده شود.
آية الله سبحاني: نبايد بعد از فراغت از اعمال عمره تمتع و تقصير سر خود را حلق کند ويا با ماشين ته زن بزند ليکن حرمت تکليفي است نه وضعي و فقط معصيت کرده وکفاره ندارد و به حج يا عمره او ضرر نمي زند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي تراشيدن سر جايز نيست و اگر سر بتراشد بايد يک گوسفند کفّاره بدهد، بنابر احتياط، هر چند جاهل يا ناسي باشد.
[3].آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، مکارم:بنابر احتياط.
- استفتائات اقسام عمره و حج
[184] س ـ شخصي در اثناي عمره مفرده، در شوط پنجم سعي، مريض شده و نتوانسته است عمره را تمام کند، او را به ايران برده اند و بعد از بهبودي هم نتوانسته به مکه بيايد، فعلاً وظيفه او چيست؟ توضيح آنکه کسي نايب شده که وظيفه او را انجام دهد و عملي را که وظيفه او است و او را از احرام خارج مي کند به جا آورد.
ج ـ با فرض اينکه خود شخص نمي تواند مراجعت کند، نايب براي خروج منوبعنه از احرام، سعي را تمام[1]کند و آن را اعاده نمايد[2]و به منوبعنه خبر دهد که تقصير نمايد و بعد از تقصير براي طواف نساء نايب بگيرد[3]و توضيح آنکه مسأله از موارد حصر نيست، چون شخص مريض فعلاً خوب شده و اينکه نمي تواند به مکه بيايد از جهت مرض نيست.
[185] س ـکسي عمره مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدينه آمده است، فعلاً مي خواهد براي عمره تمتع مُحرم شود، آيا جايز است بدون انجام طواف نساء مُحرم شود و بعد از انجام عمره تمتع، طواف نساء را به جا آورد؟
ج ـ مانع ندارد.[4]
[186] س ـاگر فاصله بين دو عمره کمتر از يک ماه باشد، فرموده ايد بايد عمره دوم را به قصد رجاء به جا آورد، آيا فرقي هست بين دو عمره مفرده از خودِ شخص و بين دو عمره مفرده اي که هر دو يا يکي از آنها به نيابت از ديگران باشد يا نه؟
ج ـ فرق نمي کند.[5]
[187] س ـاينکه حضرتعالي فرموده ايد: اگر فاصله ميان دو عمره کمتر از يک ماه باشد، عمره دوم رجاءاً قصد شود، مقصود يک ماه است يا سي روز کامل؟
ج ـ ميزان يک ماه است[6]، و اگر در بين ماه عمره به جا آورده، احتياط مذکور را تا سي روز مراعات کنند.[7]
[188] س ـاگر بين دو عمره کمتر از يک ماه فاصله باشد بايد عمره دوم را به قصد رجاء انجام دهد، چنانچه عمره دوم نيابت باشد نايب مي تواند براي آن اجرت بگيرد يا خير، و چنانچه بر منوبعنه انجام عمره مفرده واجب باشد کفايت مي کند يا خير؟
ج ـ لازم است احتياط مراعات شود[8]و چنانچه با تذکر به اجير کننده اجرت بگيرد اشکال ندارد.[9]
[189] س ـاگر زني به نيت عمره مفرده محرم و بعد از آن عادت شود و در همه روزهايي که مي تواند در مکه باشد حيض است، براي عمره مفرده بايد چه کند؟ و اگر آنجا اعمالي انجام نداده و فعلاً به ايران آمده، چه وظيفه اي دارد؟
ج ـ در فرض سؤال بايد براي طواف و نماز نايب بگيرد و بقيه اعمال عمره را خودش بجاآورد و چنانچه به ايران آمده، اقدام کند و برگردد و اگر نمي تواند، براي اعمال عمره نايب بگيرد ولي بايد خودش تقصير کند[10]و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نياورد، آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده، بر او حلال نمي شود.
[190] س ـآيا طواف در عمره مفرده استحبابي، حکمِ طواف واجب را دارد که بايد نماز آن خلف مقام باشد يا حکم طواف استحبابي را دارد و در هر جاي مسجدالحرام مي توان نماز آن را خواند؟
ج ـ حکم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن، خلف مقام باشد.[11]
[191] س ـانجام عمره مفرده در ماه هاي حج، پيش از عمره تمتع جايز است يا خير؟ و در اين مسأله فرقي بين صَرُوره و غير صروره هست يا نه؟
ج ـ مانع ندارد و فرق نمي کند.[12]
[192] س ـتأخير عمره مفرده در حج اِفراد، تا چه وقتي بلا عذر جايز است؟
ج ـ بايد مبادرت نمايد عرفاً علي الأحوط و تأخير نشود.[13]
[193] س ـزني که احتمال مي دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجدالحرام شود، آيا مي تواند براي عمره مفرده مستحبي مُحرم شود و اگر خون ديد براي طواف و نماز نايب بگيرد و همچنين مريض اگر احتمال مي دهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد؟
ج ـ اشکال ندارد و چنانچه وظيفه او نايب گرفتن شد عمل به وظيفه نمايد.
[194] س ـهمچنان که عمره مفرده را قبل از عمره تمتع ولو با کمتر از فاصله شدن يک ماه تجويز فرموده ايد، آيا بعد از عمره تمتع هم با کمتر از يک ماه فاصله تجويز مي فرماييد يا بايد رجاءاً انجام شود؟
ج ـ به قصد رجاء انجام شود.[14]
[195] س ـکسي که وظيفه او عمره تمتع است و ندانسته به نيت عمره مفرده مُحرم شده است تکليف او چيست؟
ج ـ اگر قصد[15]عمره مفرده کرده، بايد عمره مفرده[16]انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد و چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مي شود و صحيح است.
[196] س ـاگر تقصير را در عمره مفرده جهلاً يا نسياناً به جا نياورد و طواف نساء را نيز ترککرده و بعد رفته است به مسجد شجره و براي عمره تمتع مُحرم شده و عمره تمتع را به جا آورده و بعد متوجه نقص کار خود شده است، تکليف اين شخص با داشتن فرصت براي اعاده عمره تمتع و نداشتن فرصت چيست؟
ج ـ در فرض مرقوم[17]چنانچه عمره مفرده را در اَشْهُر حج به جا آورده و مي خواهد حج مستحبي[18]به جا آورد، مي تواند عدول به عمره تمتع کند؛ چه وقت براي اعاده عمره تمتع داشته باشد يا نه. ولي اگر حج واجب باشد کفايت نمي کند علي الأحوط و بايد پس از تقصير صحيح به ميقات برود[19]و براي عمره تمتع مجدداً محرم شود.[20]
[197] س ـکسي که حجش بدل به اِفراد شده و بايد بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد، اگر سال بعد که به حج مي رود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را به جا آورد کافي و مُجزي است يا نه؟
ج ـ احوط[21]آن است که تا عمره مفرده را انجام نداده، براي عمره و حج ديگر مُحرم نشود[22]هر چند اگر خلاف کرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمي زند.[23]
[198] س ـکساني که از هند و پاکستان به عربستان مي آيند و در مکه معظمه مقيم مي شوند، آيا حجشان تمتع است يا وظيفه ديگري دارند؟
ج ـ چنانچه به قصد مجاورت در مکه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حکم اهل مکه را پيدا مي کنند[24]، و در غير اين صورت، صور مختلفه اي است که در تحريرالوسيله ذکر شده است.
[199] س ـکيفيت حج قِران را بيان فرماييد، و آيا اين حج برکدام اشخاص واجب مي شود؟
ج ـ حج قِران واجب تعييني نيست و چون مورد ابتلا نيست، مي توانيد به کتب مفصله مراجعه نماييد.[25]
[1].آية الله تبريزي: احتياطاً سعي را تمام کند...آية الله خويي، آية الله سيستاني: اعاده کافي است.
[2].آية الله اردبيلي: اگر يک سعي به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد، کافي است.
آية الله سبحاني: اگر مقدار باقيمانده بيشتر از نصف است نائب سعي را اتمام و اعاده مي کند و اگر مقدار باقي مانده کمتر از نصف است فقط اعاده مي کند.
[3].آية الله سبحاني: واحتياطاً خود او نيز در هر کجا هست نماز طواف را بخواند.
آية الله سيستاني: ولي نماز طواف را بايد خودش بعد از طواف نايب بخواند.
[4]. آية الله تبريزي: صحّت احرام جديد، قبل از طواف نساي عمره مفرده، محلّ اشکال است.
آية الله سبحاني: بايد محرم شود و آنگاه طواف نساء را انجام دهد و سپس اعمال عمره تمتع را به جا آورد.
آية الله فاضل: احتياط آن است که تا طواف نساء عمره مفرده يا حج تمتّع را انجام نداده، براي عمره تمتّع يا عمره مفرده محرم نشود، هر چند اگر قبل از انجام طواف نساء محرم به عمره و حج شد باطل نيست، ولي پس از اتمام آنها، طواف نساء را بنابر احتياط انجام دهد.
آية الله نوري: و همچنين کسي که پس از انجام حج تمتع، طواف نساء را ترککرده، مي تواند براي عمره مفرده محرم شود.
[5].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله بهجت: در اين مسأله و دو مسأله بعدي، به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود و حکم اجرت هم از آن معلوم مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، فاضل: در يک ماه قمري نمي تواند دو عمره براي خود و يا يک نفر ديگر انجام دهد. ولي انجام دو عمره، يکي براي خود و يکي براي ديگري و يا دو عمره براي دو نفر متفاوت جايز است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله گلپايگاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
آية الله سبحاني: فاصله بين دو عمره شرط نيست حکم دو سؤال بعد هم از آن معلوم مي شود.
[6].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، مکارم: چنانکه گذشت در هر ماه قمري مي توان يک عمره انجام داد پس اگر يک عمره را در اواخر ماه انجام دهد عمره ديگر را در اوّلِ ماه بعد، مانعي ندارد.
آية الله خامنه اي: اولاً ميزان، ماه قمري است و ثانياً به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: مقصود تبدل عنوان شهر است ولي فاصله معتبر نيست.
آية الله فاضل: ميزان عنوان ماه است.
[7].آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
[8].آية الله اردبيلي: مراعات احتياط و قصد رجاء لازم نيست، بلکه مي تواند در فاصله کمتر از يک ماه عمره نيابتي انجام دهد و از منوبعنه مجزي است و مستحق اجرت مي باشد.
آية الله خامنه اي: نظر معظم له ذيل مسأله 173 گذشت.
آية الله خويي، آية الله سيستاني: در فرض سؤال نيابت مانعي ندارد. (مناسک، مسأله 137).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجرت گرفتن مانعي ندارد. به حاشيه مسأله 186 مراجعه شود.
[9].آية الله تبريزي: نيابت مانعي ندارد و نايب مي تواند براي آن اجرت بگيرد و کفايت از منوبعنه مي کند.
آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
آية الله سبحاني: با قصد جدّي انجام دهد چونکه فاصله معتبر نيست و در فرض سؤال نيابت مانعي ندارد و کفايت مي کند وچنانچه در زمان اجاره مبلغي تعيين شده باشد مستحق اجرت مي باشد.
آية الله فاضل:کفايت از منوبعنه مي کند و اجرت گرفتن اشکال ندارد.
آية الله مکارم: و کفايت کردن آن محل اشکال است.
[10].آية الله سبحاني: ليکن احتياط مستحب است که خودش نيز درمحل خودش دو نماز دو رکعتي بخواند يکي براي طواف عمره و ديگري براي طواف نساء.
آية الله سيستاني: و نيز نماز طواف را خودش در محل خودش به جا آورد.
[11].آية الله نوري: خلف مقام لازم نيست هر چند در صورت امکان اولي است.
[12].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه به جا آوردن عمره مفرده مانع از انجام حج واجب نگردد، مثل اينکه عمره مفرده را به نيابت انجام دهد و براي محرم شدن جهت عمره تمتع براي خودش نتواند به ميقات باز گردد.
آية الله سيستاني: و احوط آن است که اين دو عمره در يک ماه قمري نباشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: براي کسي که نايب در حج بلدي نباشد و بر خودش حج واجب نشده يا حج واجب خود را انجام داده اشکال ندارد. (آداب و احکام حج، ص392، مسأله 1014).
[13].آية الله اردبيلي:چنانچه براي عمره مفرده نيز مستطيع باشد و قبلاً آن را به جا نياورده باشد، وجوب آن فوري است.
آية الله تبريزي: گرچه اقوي عدم وجوب مبادرت است.
آية الله زنجاني: اهالي مکه و حوالي آنکه وظيفه آنها حج افراد است، هرگاه استطاعت عمره مفرده پيدا کردند بايد بدون تأخير عمره مفرده به جا آورند، قبل از حج باشد يا بعد از آن و گذشتن ايام تشريق. و کساني که از مکه دور هستند و به جهتي مثل حيض يا ضيق وقت، وظيفه آنها تبديل به حج افراد شده است و همچنين کساني که پس از احرام عمره تمتع، عمره آنها به حج افراد تبديل شده است، بعد از انجام حج و گذشتن روز سيزدهم بايد عمره مفرده به جا آورند ـ هر چند عمره تمتع آنها استحبابي باشد ـ و بهتر است عمره مفرده را در اوائل محرم به جا آورند. و کساني که بعد از حج افراد مستحبي مي خواهند عمره مفرده انجام دهند بعد از گذشتن ايام تشريق مي توانند عمره مفرده به جا آورند ولي به جا آوردن آن واجب نيست. و در هر حال انجام عمره مفرده در ايام تشريق (روز يازدهم تا سيزدهم ذي حجه) مشروع نيست.
آية الله سبحاني: بايد فوراً عمره مفرده را بعد از حج انجام دهد ولي اگر تأخير انداخت در ماههاي ديگر مي تواند انجام دهد.
آية الله سيستاني: وجوب آن فوري است، مانند وجوب حج.
[14].آية الله اردبيلي: بين عمره تمتع و عمره مفرده فاصله شدن يک ماه لازم نيست، چه قبل از حج و چه بعد از آن.
آيات عظام بهجت، تبريزي، زنجاني: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: قصد رجاء لازم نيست. (مناسک حج، م70)
آية الله خويي: بعد از فراغ از اعمال حج مانع ندارد و قصد رجا لازم نيست. (مناسک، مسأله 137).
آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: قصد رجاء لازم نيست.
آية الله سيستاني: انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و اعمال حج، موجب بطلان عمره تمتع است و پس از اعمال حج هم اگر در همان ماه ذي حجه عمره تمتع به جا آورد، استحباب عمره مفرده به نيت همان کسي که عمره تمتع براي او به جا آورده شده اشکال دارد.
آية الله صافي: اگر هر دو را براي خود انجام مي دهد، در عمره مفرده قصد رجاء نمايد.
آية الله فاضل: در فرض مزبور، فاصله و قصد رجا لازم نيست امّا بين عمره تمتّع و حجّ تمتّع نمي تواند عمره مفرده انجام دهد.
آية الله نوري: بين عمره تمتّع و عمره مفرده فاصله لازم نيست؛ چه قبل باشد چه بعد و فاصله ده روز بين دو عمره مفرده معتبر است.
[15].آية الله سبحاني: اگر قصد واقعي او عمره مفرده باشد.
[16].آية الله اردبيلي: اگر پس از پايان عمره فهميد، چنانچه تا وقت حج در مکه باقي بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد و اگر در اثناي عمره فهميد نيز مي تواند آن را به نيت عمره مفرده تمام کرده و چنانچه تا وقت حج در مکه باقي ماند، مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد، اگر چه در اين فرض احتياط مستحب آن است که نيت خود را از عمره مفرده به عمره تمتع برگرداند و آن را به نيت عمره تمتع اتمام نمايد.
آية الله تبريزي: چنانکه بعد از انجام عمره مفرده تا وقت حج در مکه باقي ماند، مي تواند عمره مفرده اي را که انجام داده عمره تمتّع قرار دهد و براي حجّ محرم شود.
آية الله خويي: اگر کسي در ماه هاي حج عمره مفرده انجام دهد و اتّفاقاً در مکه تا موسم حج بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد. (مناسک، مسأله 142).
آية الله سيستاني: ولي اگر در مکه تا روز هشتم ذي حجه بماند و قصد حج کند عمره مفرده او عمره تمتّع به حساب مي آيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: عمره مفرده او باطل است، بلي چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مي شود و صحيح است.
آية الله فاضل: عمره مفرده او مبدّل به عمره تمتّع شده و کافي است.
آية الله مکارم: مي تواند عمره مفرده انجام دهد و مي تواند عدول به تمتع کند، اگر در ماه هاي حج باشد.
[17].آية الله اردبيلي: عمره تمتع او باطل است و براي خارج شدن از احرام عمره مفرده بايد تقصير کند و به ميقات رفته و براي عمره تمتع محرم شود و اگر نمي تواند به ميقات بازگردد، به خارج از حرم رفته و بنابر احتياط هر چقدر که مي تواند به سمت ميقات بازگردد و در آنجا محرم شود و اگر نمي تواند از حرم خارج شود، بنابر احتياط هر چقدر مي تواند به سمت ميقات بازگردد و در
آنجا محرم شود و اگر اين مقدار نيز امکانپذير نيست، از همانجا که هست براي عمره تمتع محرم شود و اگر اصلاً وقت براي انجام دادن عمره تمتع ندارد، عدول به حج افراد نمايد.آية الله بهجت: چون از احرام عمره مفرده هنوز بيرون نيامده، احرام عمره تمتع صحيح نيست بايد ابتدا تقصير کند تا از احرام عمره مفرده بيرون آيد؛ چنانچه وقت داشته باشد که براي عمره تمتع محرم شود مي تواند به ميقات برگردد و محرم شود و در صورت عدم امکان در خارج حرم محرم شود. (مناسک، س122).
آية الله سيستاني: احرام عمره تمتع او باطل است و بايد براي عمره مفرده تقصير نمايد و اگر بعد از انجام عمره تمتع متوجه شد حکم کسي را دارد که جهلاً يا نسياناً احرام عمره تمتع را انجام نداده است که احتياط واجب بطلان عمره تمتع است.
[18].آية الله اردبيلي:چنانچه تا ايام حج در مکه باقي باشد مي تواند عمره مفرده را به عمره تمتع تبديل نمايد و فرقي بين حج واجب و مستحب نيست.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، فاضل: (با اختلاف در تعبير): در تبدّل عمره مفرده به عمره تمتع، فرقي بين حج واجب و مستحب نيست.
[19].آية الله سبحاني: در صورت عدم امکان، از ادني الحل محرم شود.
[20].آية الله زنجاني: چون از احرام عمره مفرده بيرون نيامده احرام عمره تمتع صحيح نيست و چون از مکه خارج شده نمي تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع کند، پس بايد اعمال عمره مفرده را تمام کند و براي احرام عمره تمتع کافي است از حرم بيرون برود.
[21].آية الله اردبيلي: بلکه اقوي.
آية الله بهجت، آية الله خويي: مانعي ندارد. (مناسک، مسأله 158).
آية الله گلپايگاني: فتواي ايشان در مسأله ديده نشد.
[22].آية الله تبريزي:احتياط مستحب آن است...
آية الله سبحاني: تا عمره مفرده را انجام نداده نمي تواند براي حج وعمره ديگري محرم شود.
آية الله سيستاني: وجوب آن فوري است ولي اگر تأخير انداخت مجزي است.
آية الله مکارم: بايد توجه داشت که عمره مفرده واجب را در هر ماه از سال مي توان انجام داد ولي چون وجوب آن ظاهراً فوري است بايد تأخير نيندازد.
[23].آية الله زنجاني: و در مورد جواز تأخير به حاشيه مسأله 192 مراجعه شود.
آية الله مکارم: احتياط واجب در ترک اين کار است.
[24]. ساير آيات عظام نيز چون حضرت امام= در مسأله تفصيلاتي دارند که بايد به مناسک آنها مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: و در صورتي که از ابتدا به قصد توطن در مکه مانده باشد، پس از گذشتن مدتي که مکه براي او صدق وطن کند، حکم اهل مکه را پيدا مي کند هر چند دو سال نگذشته باشد.
آية الله بهجت: شخصي که وظيفه او در حجةالإسلام تمتّع است با اقامت در مکه و اطراف نزديک آن، بدون قصد توطّن دائم، فريضه او مادامي که داخل سال سوّم اقامت نشده باشد تغيير نمي کند چه قبل از اقامت مستطيع شده باشد و يا بعد از آن، بلکه بايد در صورت اراده حجةالإسلام به سوي يکي از مواقيت خارج شود و آنجا محرم گردد و اگر نتوانست به يکي از مواقيت برود، در خارج حرم محرم شود و اگر در خارج حرم هم نتوانست از محلّ خودش محرم شود. (مناسک، مسأله 155)
آية الله سبحاني: اگر نائي به قصد توطن در مکه بماند به آن اندازه که بگويند اهل مکه است وظيفه او هنگام استطاعت وظيفه اهل مکه است و لازم نيست دو سال بگذرد ولي اگر نائي مقيم شد و از اقامت او دو سال گذشت و وارد سال سوم شد ومستطيع گرديد، وظيفه او وظيفه اهلمکه است.
آية الله نوري: مگر در صورتي که از ابتدا قصد توطّن داشته باشد که پس از گذشتن مدّتي که وطن صدق کند حکم اهل مکه را دارد هر چند دو سال نگذشته باشد.
[25].آية الله خامنه اي: حج قِران مانند حج اِفراد است با اين تفاوت که در حج قِران بايد در حال احرام قرباني همراه محرم باشد بنابراين در اين صورت قرباني بر او واجب است. همچنين در حج قِران احرام هم با لبيک گفتن محقق مي شود و هم با اِشعار يا تقليد ولي در حج اِفراد فقط با لبيک گفتن محقق مي شود. (مناسک حج، ص40)
آية الله سيستاني: تفصيل آن در مسأله 158 و 161 مناسک آمده است.
- باب اول: اعمال عمره تمتّع
- باب دوم: اعمال حج تمتع
- فصل اول: احرام حج
- فصل دوم: وقوف به عرفات
- فصل سوم: وقوف به مشعرالحرام
- فصل چهارم: واجبات مني
- اول ـ رمي جمره عقبه
يعني ريگ انداختن به جمره، که نام محلي است در مني.
[996] م ـشرط است[1]در سنگي که مي خواهد بيندازد به آن، «حصي» يعني ريگ گفته شود، پس اگر آنقدر ريز باشد که ريگ به آن گفته نشود مثل «شن» کافي نيست و اگر خيلي بزرگ باشد نيز کافي نيست، چنانچه به غير ريگ مثل کلوخ و خزف و اقسام جواهرات نيز جايز نيست و اما اقسام سنگ ها حتي سنگ مرمر مانع ندارد.
[997] م ـشرط است که سنگ ها از حرم باشد[2]و سنگ خارج حرم کافي
نيست و در حرم از هر موضعي که مباح باشد[3]مي تواند بردارد مگر مسجدالحرام
و مسجد خِيف بلکه ساير مساجد بنابر احوط[4]و مستحب است از مشعر
بردارد.[998] م ـشرط است که سنگ ها بکر[5]باشند؛ يعني آنها را خودش يا کس[6]ديگري به وجه صحيح[7]نينداخته باشد، اگرچه در سال هاي قبل.
[999] م ـشرط است که مباح باشد[8]، پس با سنگ غصبي يا آنچه که ديگري براي خودش حيازت کرده کافي نيست.[9]
[1000] م ـوقت انداختن سنگ[10]از طلوع آفتاب روز عيد است[11]تا غروب آن و اگر فراموش کرد[12]، تا روز سيزدهم[13]مي تواند به جا آورد و اگر تا آن وقت متذکر
نشد[14]احتياطاً[15]در سال ديگر خودش يا نايبش بيندازد.[1001] م ـواجب است در انداختن سنگ ها چند امر:
اول ـنيت، با قصد خالص[16]، بدون ريا و نمايش دادنِ عمل بهغير، که موجب بطلان مي شود.
دوم ـ آنکه آنها را بيندازد[17]، پس اگر برود نزديک و با دست بگذارد به جمره، کافينيست.[18]
سوم ـ آنکه به انداختن[19]، به جمره[20] برسد. پس اگر[21] سنگ را انداخت و سنگ ديگران به آن خورد و به واسطه آن يا کمک آن به جمره رسيد کافي نيست، لکن اگر سنگ بهجايي بخورد و کمانه کند و به جمره برسد کافي است ظاهراً.[22]
چهارم ـ عدد سنگ ريزه ها بايد هفت باشد.
پنجم ـبايد به تدريج يکي يکي عقب هم بيندازد و در اين صورت، اگر با هم به جمره بخورد مانع ندارد ولي اگر همه را يا چند عدد را با هم بيندازد کافي نيست[23]اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.[24]
[1002] م ـاگر شککند که سنگ را ديگري استعمال کرده يا نه جايز است به آن بيندازد.[25]
[1003] م ـاگر سنگي را که در حرم است احتمال بدهد از خارج آورده اند، اعتنا نکند.[26]
[1004] م ـاگر شککند به سنگي که مي خواهد بيندازد «حصي»؛ يعني ريگ گفته مي شود، بايد به آن اکتفا نکند.[27]
[1005] م ـاگر شککند در عدد انداختن، در وقتي که مشغول عمل است، بايد چندان بيندازد تا علم به عدد پيدا کند و همچنين اگر شککند که سنگي که انداخت خورد به جمره يا نه، بايد بيندازد تا علم به رسيدن پيدا کند.[28]
[1006] م ـاگر سنگي را که انداخت به جمره نرسيد، بايد دو مرتبه بيندازد، اگرچه در وقت رمي گمانش آن بود که رسيده است. پس اگر پهلوي جمره چيزهاي ديگري نصب شده و اشتباهاً به آنها رمي کرده، کافي نيست و بايد اعاده کند، اگرچه در سال ديگر به وسيله نايبش.[29]
[1007] م ـاگر چند سنگ را با هم بيندازد مانع ندارد لکن يکي حساب مي شود؛ چه يکي از آنها به محل بخورد يا همه.
[1008] م ـجايز است سواره و پياده سنگ بيندازد.[30]
[1009] م ـبايد سنگ را با دست بيندازد، اگر با پا يا دهان بيندازد کافي نيست، ولي بعيد نيست با «فلاخن» کافي باشد.[31]
[1010] م ـاگر بعد از آنکه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد[32]، شککند در عدد سنگها، اگر شک در نقيصه کند، احتياط آن است[33]که برگردد و نقيصه را تمام کند و در شک در زياده اعتنا نکند.
[1011] م ـاگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن[34]شککند در انداختن سنگ يا در عدد آن، اعتنانکند.[35]
[1012] م ـاگر بعد از فارغ شدن[36]شککند در اينکه درست انداخته يا نه[37]، بنابر صحت بگذارد، بلي اگر در رسيدن سنگ آخري به محل شککند بايد اعاده کند[38]، ولي اگر رسيدن را دانست و احتمال داد که با پا انداخته باشد يا سنگ مستعمل انداخته باشد، اعتنا نکند.
[1013] م ـظن به رسيدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.
[1014] م ـدر انداختن سنگ ها شرط نيست طهارت از حدث[39]يا خبث و در خود سنگها نيز طهارت شرط نيست.[40]
[1015] م ـاز بچه ها و مريض ها[41]و کساني که نمي توانند به واسطه عذري ـمثل اغماـ خودشان رمي کنند، کسي ديگر نيابت کند.[42]
[1016] م ـمستحب است بلکه موافق احتياط است که اگر بشود مريض را حمل کنند وببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بيندازند.[43]
[1017] م ـاگر مريض خوب شد و بيهوش به هوش آمد، بعد از آنکه نايب سنگ ها را انداخت، لازم نيست[44]خودش اعاده کند و اگر در بين سنگ انداختن خوب شد يا به هوش آمد، بايد خودش از سر، سنگ بيندازد و کفايت کردن به مقداري که نايب عمل کرده مشکل است.[45]
[1018] م ـکساني که عذر دارند از اينکه روز رمي کنند، مي توانند شب عمل
کنند[46]هر وقت شب که باشد.[47][1]. آية الله بهجت: بايد صدق اسم سنگ و سنگ ريزه بر آنها بکند (مناسک شيخ ص72).
آية الله سبحاني: مثلاً به اندازه هسته خرما يا فندق باشد.
آية الله سيستاني: و مستحب است ريگ ها رنگين و نقطهدار و سست و باندازه سر انگشت
باشند.[2].آية الله زنجاني: رمي با سنگ هايي که در اصل خلقت، در حرم آفريده نشده اند، بلکه از بيرون آورده شده و مدتي در حرم باشند و از حرم برداشته شوند صحيح است.
[3]. آية الله زنجاني: بايد استفاده از سنگ ها مباح باشد و اگر مباح نباشد در فرض عدم عذر، معصيت کرده و اکتفا به آن خلاف احتياط استحبابي مؤکد است؛ مانند رمي با سنگ هايي که متعلق
به مسجدالحرام و مسجد خيف يا ساير مساجد است.آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نسبت به حکم وضعي.
[4]. آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط بايد بکر باشد.
[5]. آية الله زنجاني: رمي جمره با سنگ هايي که در پاي جمرات، ريخته شده است کافي نيست و اگر از جاهاي ديگر حرم بردارد و رمي کند کافي است، هر چند اين سنگ ها قبلاً براي رمي جمره استفاده شده باشد؛ البته اين کار، خلاف احتياط استحبابي است.
آية الله سيستاني: اين احتياط را در حکم وضعي ذکر نفرموده اند ولي برداشتن سنگ از مساجد اگر جزو آنها باشد مطلقاً جايز نيست.
[6]. آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني، مکارم: خودش يا کس ديگري از آن براي رمي استفاده نکرده باشد... .
[7]. آية الله اردبيلي: يا غير صحيح، بنابر احتياط واجب.
آية الله خويي، آية الله مکارم: بايد قبلاً در رمي استعمال نشده باشد.
[8].آية الله زنجاني: رمي با ريگ هايي که متعلق به ديگري است بدون رضايت او حرام است و اگر بدون عذر، رمي کند گناهکار است و بنابر احتياط مستحب مؤکد به آن اکتفا نکند.
[9]. آية الله اردبيلي: اگر اعتقاد داشته که سنگ ها غصبي نيست و يا غصبي بودن آنها را فراموش کرده باشد و خودش غاصب آنها نباشد، رمي صحيح است و در غير اين صورت بايد اعاده شود.
آيات عظام تبريزي، خويي: اگر اعتقاد داشت سنگ ها غصبي نيست و يا غصبي بودن آنها را فراموش کرد و خودش غاصب نبود رمي صحيح است و در غير آن بايد اعاده شود.
آية الله سبحاني:يا از ملککسي برداشته اند بدون اجازه کافي نيست.
آية الله سيستاني: مشکل است اکتفا به آن مگر آنکه نداند غصبي است يا فراموش کرده باشد و خود غاصب نباشد يا حرمت را فراموش کرده باشد يا جاهل قاصر باشد.
[10]. آية الله بهجت: وقت رمي بعد از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن، و اگر فراموش کرد يا ترککرد عمداً علي الأحوط، تا روز سيزدهم، در روزي که متذکر شود به جا آورد با تقديم قضاء بر اداء، و احتياط در رعايت طلوع آفتاب است در قضاء ايضاً با عدم عذر مسوّغ رمي در شب در اداء مانند خوف و مرض، و اگر متذکر نشد يا متذکر شد بعد از انقضاي ايام تشريق يا ترککرد عمداً تا آنوقت عليالأحوط، در سال آينده خود يا نايب او، با ترتب نيابت بر عدم حج در سال آينده يا عدم امکان مباشرت، به جا آورند (مناسک شيخ ص72).
آية الله فاضل: براي غير معذورين.
[11]. آية الله زنجاني: ولي اگر کسي از گروه هايي باشد که در حاشيه مسأله 1018 ذکر خواهد
شد مي تواند در شب عيد، جمره عقبه را رمي کنند و اگر روز عيد رمي را از روي علم و عمد ـاختياراً يا اضطراراًـ ترک نمايد بايد قبل از رمي روز يازدهم آن را قضا کند و اگر قضا نکند، رجاءً در طول ذي حجه و همچنين روز عيد سال آينده، قضاي آن را به جا آورد و اگر سال آينده به
مکه نمي رود براي رمي، نايب بگيرد و اگر رمي روز عيد را از روي فراموشي يا جهل ترک
نمايد چنانچه تا روز سيزدهم متوجه شود قبل از رمي ادايي، آن را قضا مي کند و اگر بعد از
آن در مکه يادش بيايد در ذي حجه امسال و روز عيد سال بعد رجاءً قضاي آن را به جا آورد
و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود قضاي رمي واجب نيست؛ هر چند مطابق احتياط استحبابي است.[12].آية الله اردبيلي: يا اينکه جاهل بود، بايد روز يازدهم ابتدا آن را قضا کند و سپس رمي روز يازدهم را انجام دهد و همين طور در روز دوازدهم يا سيزدهم قبل از رمي واجب همان روز.
[13]. آيات عظام خويي، صافي، گلپايگاني: يا مسأله را نمي دانست.
آية الله سبحاني: هرگاه به خاطر فراموشي يا جهل در روز عيد رمي نکرد تا روز سيزدهم قبل از رمي آن روز انجام دهد و اگر پس از روز سيزدهم متوجه شود، اگر از مکه خارج نشده خود تدارککند و در سال ديگر نيز خود يا نائبش رمي کنند و اگر از مکه خارج شده، احتياطاً در سال ديگر قضا کنند (مناسک، م 472 و 474).
آية الله فاضل:... تا روز سيزدهم مي تواند به نيت قضا به جا آورد و واجب است قضا را قبل از رمي آن روز انجام دهد.
[14].آية الله اردبيلي: بايد هر وقت متوجه شد آن را اعاده کند ولو پس از گذشتن ايام تشريق مگر اينکه از مکه رفته باشد که در اين صورت بايد در سال آينده خودش و اگر نمي تواند نايبش در ايام تشريق آن را اعاده کند.
[15]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: احتياط اين است که به مني رفته و رمي نموده و در سال
بعد رمي را شخصاً خودش و يا نايبش به جا آورد، و اگر بعد از خروج از مکه يادش آمد واجب
نيست برگردد بلکه سال ديگر خودش يا نايبش بنابر احتياط رمي مي کنند. (مناسک عربي، مسأله 380).آية الله خامنه اي: اگر از مکه بيرون نرفته احتياط واجب آن است که به مني رفته رمي نمايد و در سال ديگر نيز خودش يا نايبش قضا کند و اگر از مکه خارج شده احتياط واجب آن است که در سال بعد خود يا نايبش رمي کند. (مناسک حج، م388)
آية الله سيستاني: اگر در روز عيد رمي نکرد از روي جهل يا فراموشي يا هر عذر ديگر هرگاه رفع مانع شد بايد جبران کند در مني باشد و يا در مکه حتي اگر بعد از روز سيزدهم ماه باشد، ولي در شب رمي نکند و اگر پس از خروج از مکه مانع برطرف شود لازم نيست برگردد و احتياط مستحب است که در سال بعد خود يا نايبش رمي کنند.
آية الله گلپايگاني: در سال بعد خودش يا نايبش بايد رمي نمايد.
آية الله مکارم: اگر بتواند بايد خودش در سال آينده در همان موقع قضا کند و اگر نمي تواند نايب بگيرد.
[16]. آية الله فاضل: به اين صورت نيت کند: هفت سنگ به جمره عقبه در حج تمتع براي وجوب آن مي اندازم با قصد خالص.
[17]. آية الله بهجت: بلکه پراندن آنها به سمت خاص (مناسک شيخ ص73).
[18]. آية الله مکارم: به حاشيه بعد معظم له در همين مسأله مراجعه شود.
[19]. آية الله فاضل:انداختن خودش.
[20].آية الله سبحاني: رمي در تمامي طبقاتي که ساخته شده و مي شود جايز است و آن چه که لازم است رمي به سوي آن محدوده از فضاي مني که حضرت ابراهيم7 آنجا را رمي کرده تحقق مي پذيرد در سابق اين فضا به وسيله ستوني که پايين آن را حوض کوچکي احاطه کرده بود مشخص شده بود اکنون اين فضا با ديواري بلند و به طول تقريبي 34 متر پوشيده شده است هرگاه محاذات با ستون مشخص باشد آن نقطه را رمي کنند و در غير اينصورت به هر نقطه از ديوار رمي شود مجزي است ولي اصابت کردن به ستون شرط نمي باشد و البته مقداري از ديوار که خارج حدود مني واقع شده رمي نشود و در تمام موارد رمي بايد با هدف گيري آن فضا توأم باشد و رمي بي هدف بي معني است ولي اصابت شرط نيست.
[21].آية الله زنجاني: پس اگر پرتاب کرد ولي به جمره برخورد نکرد، يا سنگ را انداخت...
[22]. آية الله بهجت: ظاهر اين است که اگر سنگريزه در راه به چيزي برخورد نموده و سپس به جمره برسد کافي باشد با بقاي صدق رمي در ابتداء و انتهاي آن. (مناسک، ص135).
آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني: اگر سنگريزه در راه به چيز بسيار سفتي مانند سنگ بخورد و در اثر آن جَسته و به جمره برسد کافي نخواهد بود.
آية الله خامنه اي: چهارم آنکه ريگ ها به جمره برخورد کند، بنابراين اگر برخورد نکند يا گمان کند که اصابت کرده، کافي نيست و بايد ريگ ديگري را به جاي آن بزند، و رسيدن ريگ ها به دايره پيرامون جمره، جمره، بدون برخورد با آن، کافي نيست. (مناسک حج،م340)
آية الله سبحاني: اصابت کردن به ديوار شرط نمي باشد بلکه بايد آن فضا را که حضرت ابراهيم رمي کرده و در سابق به وسيله ستوني که قسمت پايين آن را حوض کوچکي احاطه کرده بود مورد هدف قرار دهد و رمي کند چه اصابت بکند چه نکند و اگر محل ستون هاي قبلي معلوم نيست هر نقطه از ديوار را مورد هدف قرار دهد و به سوي آن پرتاب کند، کافي است.
آية الله فاضل: محلّ اشکال است.
آية الله مکارم: در مورد رمي جمرات فتواي اخير ما اين است که اصابت به ستون ها لازم نيست بلکه کافي است سنگ را به دايره اطراف جمرات پرتاب کنند و در مسائل آينده نيز به همين صورت عمل شود.
آية الله نوري:کافي نيست ظاهراً مگر آنکه، در حال عبور با چيز ديگر ملاقات کند.
[23]. آية الله اردبيلي:يعني مجموعاً يک رمي حساب مي شود.
آيات عظام زنجاني، سبحاني، فاضل، مکارم: يعني مجموعاً يک رمي حساب مي شود.
[24].آية الله زنجاني: رعايت موالات، در زدن شش سنگ اول لازم است.
[25]. آية الله زنجاني: گذشت که بکر بودن سنگ ها شرط نيست.
آية الله سبحاني:مثلاً شککند که با آن رمي شده يا نه و يا شککند که قبلا در خارج حرم بوده سپس وارد حرم شده است در هر دو صورت به شک خود اعتنا نکند اما با ريگ هايي که در اطراف جمرات ريخته شده رمي کفايت نمي کند.
آية الله سيستاني: مگر اينکه در جايي باشد که علم داشته باشد بعضي از سنگهاي آنجا استعمال شده است و احتمال بدهد که سنگ مورد نظر هم يکي از آنها باشد که در اين صورت بايد احتياط کند.
[26]. آية الله خويي: فتواي ايشان به دست نيامد.
آية الله زنجاني: گذشت که اگر يقين هم دارد که سابقاً از خارج حرم آورده اند مانعي ندارد.
آية الله فاضل: احتياط آن است که با آن رمي نکند.
[27]. آية الله خويي، در شبهه مفهوميه آنکه فرض متعارف است فتواي ايشان بدست نيامد.
[28].آية الله زنجاني: لکن اگر اطمينان پيدا کند که هفت سنگ زده، يا به حدي بزند که اگر متعارف مردم اين مقدار مي زدند اطمينان پيدا مي کردند، کافي است.
آية الله سبحاني:اصابت شرط نيست.
[29].آية الله سبحاني: چنانچه فضاي مذکور را رمي کند کافي است و اصابت شرط نيست.
آية الله سيستاني: اگر پس از خروج از مکه متوجه شود اعاده لازم نيست گرچه احوط است.
آية الله مکارم: همان گونه که گفتيم کافي است سنگ به دايره اطراف جمره بيفتد.
[30]. آية الله سيستاني:مستحب است در حال پرتاب پياده باشد.
آية الله فاضل: اما پياده افضل است.
[31]. آية الله بهجت: خلاف احتياط است.
آية الله خويي، آية الله گلپايگاني: متعرض اين مسأله نشده اند.
آية الله زنجاني: رمي با فلاخن، صحيح است و رمي با پا و دهان، خلاف احتياط استحبابي است.
آية الله سبحاني: سنگ ها بايد با دست پرتاب شوند و با اعضاي ديگر بدن و يا بوسيله ديگر کافي نيستو کساني که دست ندارند و يا هر دو دست آن ها فلج است مي توانند نائب بگيرند و رمي با دهن يا پاها کافي نيست.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب کافي نيست.
آية الله صافي، آية الله مکارم: احتياط در ترک آن است.
[32]. آية الله زنجاني:چنانچه احتمال دهد هنگام رمي به حفظ عدد سنگ ها توجه داشته، اعتنا به شکش نکند، هر چند شک در نقيصه باشد.
آية الله فاضل: در حالي که هنوز ذبح يا حلق را انجام نداده.
[33]. آية الله اردبيلي: اگر بعد از رمي جمره مشغول کار ديگري شده باشد به نحوي که عرفاً فارغ از عمل محسوب شود، به شک خود اعتنا نکند.
آية الله بهجت: اشکال ندارد.
آية الله سيستاني: اگر بعد از صدق عرفي فراغ باشد اعتنا نکند و اگر قبل از آن است بايد تدارک کند.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني و ساير آيات عظام قائلند:اگر شک در نقيصه کند بايد برگردد و نقيصه را تمام کند.
[34]. آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: و يا پس از فرا رسيدن شب باشد.
آية الله گلپايگاني، آية الله مکارم: هرگاه شک در نقيصه کند بايد اتمام نمايد. و متعرض انصراف از محلّ و يا دخول در عمل بعدي نشده اند.
[35]. آية الله اردبيلي: و همچنين اگر در روز، رمي کند و در شب شککند، اعتنا به شک خود نکند.
آية الله زنجاني: و همچنين اگر بعد از گذشتن وقت رمي و رسيدن شب شککند.
[36]. آية الله فاضل: از رمي.
[37].آية الله زنجاني:چنانچه احتمال بدهد هنگام رمي به رعايت شرايط آن توجه داشته اعتنا نکند.
آية الله سبحاني: ولي ظن به پرتاب و يا ظن به صحت در حين رمي اعتبار ندارد و بايد يقين کند که صحيح پرتاب کرده ولي همان طور که گذشت اصابت شرط نيست.
[38].آية الله اردبيلي: اگر بعد از رمي جمره مشغول کار ديگري شده باشد به نحوي که عرفاً فارغ از عمل محسوب شود، به شک خود اعتنا نکند.
آية الله بهجت: گذشت در مسأله 1010.
آية الله خويي: اگر شککند سنگريزه به جمره رسيد يا نه بنابر نرسيدن گذاشته و سنگ ديگري بزند مگر آنکه شک وي در وقتي باشد که به واجب ديگري مشغول شده يا پس از فرارسيدن شب باشد. (مناسک فارسي، مسأله 381).
آية الله زنجاني: در تمام فروض اين مسأله چنانچه احتمال بدهد هنگام رمي به رعايت شرايط آن توجه داشته يا بعد از روز عيد، شککند اعتنا نکند.
آية الله سبحاني: اگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن باشد، به شک خود اعتنا نکند والاّ بايد آن را اعاده کند.
آية الله سيستاني: اگر بعد از صدق فراغ باشد عرفاً اعتنا نکند، مطلقاً.
آية الله فاضل: براي اين استثناء وجهي به نظر نمي رسد.
[39].آية الله زنجاني: رعايت طهارت از حدث، مطابق احتياط استحبابي است.
[40]. آية الله بهجت: خلاف احتياط است.
آية الله سبحاني: يا از ملککسي برداشته اند بدون اجازه کافي نيست.
[41].آيات عظام بهجت، سبحاني، تبريزي، خويي:بيماري که اميد ندارد تا مغرب بهبودي حاصل کند.
آية الله زنجاني: بانوان و کودکان و کساني که از رمي در روز معذورند (به تفصيلي که در حاشيه مسأله 1018 خواهد آمد) شب عيد، رمي مي کنند و چنانچه از رمي در شب و روز، معذور باشند، براي رمي در روز، نايب مي گيرند و رمي در شب قبل، بر نيابت مقدّم است و در صورتي که نتوانند براي رمي در روز نايب بگيرند براي رمي در شب قبل، نايب مي گيرند.
[42]. آية الله اردبيلي: به شرطي که از رمي به طور کلي معذور باشند، چه در روز رمي و چه در شب قبل.
آية الله بهجت: و اگر شب مي تواند احتياط در جمع بين استنابه و رمي در شب است.
آية الله خويي، با توجه به اينکه حکم مغمي عليه در دو روايت معتبره آمده که از جانب او رمي مي کنند و ايشان به اين دو روايت در معتمد العروه ج5 ص34 استدلال نموده ظاهر اين است که ايشان موافق متن هستند.
آية الله سبحاني:تا از طرف آنها در روز رمي را انجام دهند.
آية الله گلپايگاني: و اگر ممکن است مريض سنگ ها را با دست بگيرد و ديگري براي او رمي
کند.آية الله مکارم: نيابت احتياج به اذن و اجازه منوب عنه دارد.
[43]. آية الله اردبيلي: اين احتياط واجب است اگر حضور مريض حرجي نباشد.
آية الله بهجت: و اگر ممکن است مريض سنگ را بدست گيرد که ديگري بيندازد او را، و جمع کند بين اين کار و استنابه علي الأحوط (مناسک شيخ ص85).
[44]. آية الله بهجت: احوط اعاده است در صورت عروض قدرت در وقت (مناسک شيخ ص72).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بنابر احتياط بايد خودش نيز رمي کند.
آية الله زنجاني: اگر وقت، باقي است و مي تواند، بايد خودش اعاده کند.
آية الله سبحاني: و قبلاً مأيوس بود که در وقت رمي بهبودي مي يابد لازم نيست رمي را اعاده کند لکن اگر قبل از يأس نائب گرفت سپس منوب عنه متمکن شد احتياطاً همه را اعاده کند.
آية الله سيستاني: اگر هنگام نيابت در رمي از برطرف شدن عذر پيش از تمام شدن وقت مأيوس نبوده و نيابت کرده است و اتفاقاً عذر برطرف شده به احتياط واجب بايد خود شخص رمي کند.
آية الله مکارم: احتياط آن است که خودش اعاده کند و نيابت از غير اجازه مي خواهد.
[45].آية الله خامنه اي:کسي که از رَمْي معذور است، اگر نايب بگيرد و نايب او رَمْي را انجام دهد و سپس پيش از گذشتن وقت رمي، عذرش برطرف شود، اگر در زمان گرفتن نايب نسبت به برطرف شدن عذرش اميد نداشته و نايب به جاي او رَمْي کرده، همان رَمْي کفايت مي کند و نيازي نيست که خودش آن را تکرار کند، اما اگر نسبت به برطرف شدن عذر نااميد نبوده، هر چند گرفتن نايب در هنگام پديد آمدن عذر جايز بوده است، ولي بايد پس از برطرف شدن عذر، خودش رَمْي را تکرار کند. (مناسک حج، م385)
[46]. آية الله اردبيلي:رجوع شود به حاشيه مسأله 1257.
آية الله بهجت: يعني شب مقدّم با علم به عدم تمکن از رمي در روز، و امّا شب مؤخّر با علم به تمکن از رمي قضائي در روز مؤخّر پس احوط تأخير قضاء است تا طلوع آفتاب (مناسک شيخ ص85).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: شب قبل از آن روز. (مناسک، مسأله 438).
آية الله سيستاني:کساني که شب از ماندن در مشعر معذور بودند مانند زنان و بيماران مي توانند همان شب عيد رمي کنند و اما پرستاران و همراهان آنها بايد روز رمي کنند مگر اينکه آنها نياز به همراهي در طول روز داشته باشند به طوري که به مقدار رمي هم از آنها مستغني نشوند و اما رمي در شب بعد کافي نيست و معذور بايد نايب بگيرد مگر چوپانان و کساني که از ماندن روز در مني معذورند به جهت ترس يا بيماري يا غير آن.
[47]. آية الله بهجت: و همچنين زن ها و لو عذر نداشته باشند مي توانند در شب رمي کنند و اين مخصوص شب دهم است (مناسک س141).
آية الله خامنه اي:کساني که از رَمْي در روز عيد معذورند، مي توانند در شب عيد يا شب پس از آن رَمْي کنند، همچنين کساني که از رَمْي در روز يازدهم يا دوازدهم ذي حجه معذورند، مي توانند شب قبل يا شب بعد از آن رَمْي کنند. (مناسک حج، م346)
آية الله زنجاني: چند دسته اند که مي توانند جمره را در شب قبل رمي کنند: الف) بانوان؛
ب) کودکان؛ج) ضعيفي که رمي در روز برايش مشقت دارد، هر چند شديد نباشد؛د) تمام کساني که رمي در روز براي آنها مشقت شديد دارد، اين چند گروه در روز هم مي توانند رمي نمايند. چند گروهند که بايد جمره را در شب قبل رمي کنند: الف)کساني که نمي توانند در روز رمي کنند؛
ب) کساني که مي ترسند براي رمي در روز با خطر جدي روبرو شوند؛ج) کساني که رمي در روز برايشان ضرر اساسي دارد، اين سه دسته بايد شب قبل رمي نمايند، هر چند اگر در روز، رمي کردند صحيح است. کسي که وظيفه او نايب گرفتن است اگر کسي بدون گفته او برايش سنگ زد کافي است.آية الله سبحاني: يعني شب قبل از هر روز رمي کند نه شب بعد ولي اگر در شب هم نمي تواند بايد نائب بگيرد و در هر سه مورد شب عيد و شب يازدهم و دوازدهم نائب نمي تواند شب رمي کند بلکه بايد در روز رمي نمايد.
آية الله مکارم: زنان و پيران مي توانند در شب رمي کنند، همچنين کساني که روزها گرفتار کار حجاج هستند و فرق نمي کند در شب قبل يا شب بعد.
- مستحبات رمي جمرات
[1019] م ـ در رمي جمرات چند چيز مستحب است:
1. با طهارت بودن در حال رمي.
2. هنگامي که سنگ ها را در دست گرفته و آماده رمي است، اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ هذِهِ حصَيَاتي فَأحْصِهِنَّ لِي وَارْفَعْهُنَّ في عَمَلي».
3. با هر سنگي که مي اندازد تکبير بگويد.
4. هر سنگي را که مي اندازد اين دعا را بخواند:
«اللهُ أکبَرُ، أللَّهُمَّ ادْحَرْ عنِّي الشَّيْطانَ أللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِکتابِکَ وَعَلی سُنَّةِ نَبِيِّک أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي حَجّاً مَبْرُوراً وَعَمَلاً مَقْبُولاً وَسَعْياً مَشْکوراً وَذَنْباً مَغْفُوراً».
5. ميان او و جمره در جمره عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولي و وسطي کناره جمره بايستد.
6. جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمي نمايد و جمره اولي و وسطي را رو به قبله ايستاده رمي نمايد.
7. سنگريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخنِ انگشتِ شهادت بيندازد.
8. پس از برگشتن به جاي خود در مني، اين دعا را بخواند:
«أَللَّهُمَّ بِک وَثِقْتُ وَعَلَيْک تَوَکلْتُ فَنِعْمَ الرَّبُ وَنِعْمَ الْمَوْلي وَنِعْمَ النَّصِيرُ».
- دوم ـ ذبح (قرباني)
[1020] م ـواجب است بر کسي که حج تمتع به جا مي آورد، ذبح يک هدي؛ يعني يک شتر يا يک گاو يا يک گوسفند و شتر افضل است و پس از آن گاو بهتراست.[2]
[1021] م ـکفايت نمي کند[3]براي چند نفر به شرکت، يک هدي در حال اختيار، بلکه در حالضرورت نيز محل اشکال است[4]و احتياط واجب جمع بين شرکت در ذبح و روزه است که ذکر مي شود.[5]
[1022] م ـساير حيوانات، غير از سه حيوان مذکور، کافي نيست.
[1023] م ـدر هدي چند چيز معتبر است و بايد مراعات شود:
اول ـ آنکه[6] اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد و اگر گاو است بنابر احتياط[7] واجب[8]، کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد و همچنين در «بز» کمتر از سن گاو نباشد[9] و در ميش به احتياط[10] واجب کمتر از يکسال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.[11]
دوم ـ بايد صحيح باشد، پس حيوان مريض[12]کافي نيست، حتي مثل کچلي بنابر احتياط.
سوم ـ بايد خيلي پير نباشد.[13]
چهارم[14] ـ بايد تام الأجزاء[15] باشد و ناقص کافي نيست. پس اگر واضح باشد کوري يا لنگي آن بنابر اقوي کافي نيست[16] و اگر واضح نباشد به احتياط واجب کافي نيست[17] و احتياط واجب آن است که چشمش سفيد نشده باشد و بايد گوش بريده و دم بريده و شاخ داخل آن شکسته يا بريدهنباشد.[18]
پنجم ـ بايد لاغر نباشد[19] و اگر در گُرده او پيه باشد[20]کافي است، و احتياط[21] آن است که آن را در عرف لاغر نگويند.
ششم ـ بايد «خصي» نباشد[22]؛ يعني بايد خصيتين آن را بيرون نياورده باشند.
هفتم ـ بايد بيضه آن را نکوبيده باشند به احتياط[23] واجب.[24]
هشتم ـ بايد در اصل خلقت بي دم نباشد[25] به احتياط واجب و اگر گوش يا شاخ در خلقت اصلي نداشته باشد، بعيد نيست کفايت، اگرچه خلاف احتياط است.[26]
نهم ـدر اصل خلقت بي بيضه نباشد.[27]
[1024] م ـاگر غير از خصي يافت نشود، بعيد نيست[28]کفايت ذبح خصي، گرچه احتياط[29]در جمع بين آن و سالم است در ماه ذيحجه همان سال و اگر نشد سال ديگر، يا جمع بين ناقص وروزه.
[1025] م ـگاوميش در ذبح واجب، کافي است[30]لکن گفته اند کراهت دارد.
[1026] م ـاگر حيوان، شاخ خارجش شکسته يا بريده باشد اشکال ندارد و شاخ خارج؛ شاخ سخت سياهي است که به منزله غلاف است از براي شاخ داخل که آن شاخ سفيد است.[31]
[1027] م ـشکاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد[32]و احتياط آن است که چنيننباشد.
[1028] م ـبايد ذبح را بعد از رمي جمره عقبه بکند به احتياط واجب.[33]
[1029] م ـيک گوسفند، کمتر چيزي است که کافي است براي ذبح، لکن هرچه بيشتر ذبح کند افضل است و در روايت است که رسول خدا9صد شتر همراه آوردند، سي و چهار تاي آنها را براي حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) نحر کردند و شصت و شش تاي آنها را براي خودشان.
[1030] م ـاگر هدي يافت نشود[34]، قيمت آن را پيش شخص اميني بگذارد که در بقيه ذيحجه بگيرد و در مني ذبح کند و اگر در اين سال ممکن نشود، سال بعد اين کار را بکند.[35]
[1031] م ـاگر هدي ناقص يافت شود (از غير جهت خصي بودن که گذشت)[36]احتياط واجب آن است که آن را ذبح کند[37]و يک هدي[38]تام هم در بقيه ذيحجه و اگر نشد در سال آينده ذبح کند، و احتياط بهتر آن است که جمع کند بين هدي ناقص و هدي تام؛ به طوري که گفته شد و روزه به نحوي که ذکر شد.
[1032] م ـاحتياط واجب[39]آن است که ذبح هدي را از روز عيد تأخير نيندازد.
[1033] م ـاگر به واسطه عذري مثل فراموشي يا غير آن، ذبح را در روز عيد نکرد[40]، احتياط واجب آن است که[41]در ايام «تشريق» ذبح کند و اگر نشد در بقيه ماه ذيحجه و در تأخير عمدي[42]نيز همين حکم است.[43]
[1034] م ـاگر حيواني را به گمان آنکه صحيح و سالم است ذبح کرد بعد معلوم شد که مريض يا ناقص بوده، کافي نيست و بايد دوباره ذبح کند.[44]
[1035] م ـاگر حيواني را به گمان چاقي ذبح کرد بعد معلوم شد لاغر است، کافي است.[45]
[1036] م ـاگر حيواني را به گمان لاغري خريد و به اميد آنکه چاق درآيد، براي اطاعت خدا رجاءاً ذبح کرد و بعد معلوم شد چاق است، کافي است.
[1037] م ـاگر احتمال نمي داد که حيوان چاق است يا احتمال مي داد لکن از روي بي مبالاتي ذبح کرد نه به اميد موافقت امر خداوند، کافي نيست.[46]
[1038] م ـاگر لاغري آن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله، براي اطاعت خداوند ذبح کرد، بعد معلوم شد چاق است[47]، احتياط[48]واجب در اعاده است.[49]
[1039] م ـاگر ناقص بودن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله، براي اطاعت خداوند ذبح کرد و بعد معلوم شد صحيح است ظاهراً کافي باشد.
[1040] م ـاحتياط[50]آن است که ذبيحه را سه قسمت کنند[51]، يک قسمت را هديه بدهند و يک قسمت را صدقه بدهند و قدري هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مؤمنين بدهند ولکن هيچيک از اين احتياط ها واجب[52]نيست و اگر صدقه را به فقراي کفار بدهد يا آنکه تمام ذبيحه را به آنها بدهد اشکال ندارد و ضامن حصه فقراء نيست[53]ليکن احتياط؛ خصوصاً در خوردنِ قدري از ذبيحه، خيلي مطلوب است.
[1041] م ـجايز است که ذبح را کسي ديگر به نيابت انجام دهد[54]و نيت را نايب کند و احتياطاً خود شخص هم نيت کند.[55]
[1042] م ـاحتياط واجب[56]آن است که ذابح مؤمن باشد[57]، بلکه خالي از قوت نيست و همينطور در ذبح کفارات.
[1043] م ـدر صورتي که قرباني به دست غير مؤمن انجام گيرد، کفايت نمي کند[58]و بايد دو مرتبه قرباني کند، هرچند در وقت قرباني متوجه نشود که ذابح مؤمن نيست[59]يا جاهل به مسألهباشد.[60]
[1044] م ـذبح هم از عبادات است و در آن نيت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم است.
[1045] م ـاحتياط آن است که اگر احتمال نقص يا مرض در گوسفند بدهند، آن را معاينه کنند، اگرچه اقوي در احتمال آنکه عيبي حادث شده باشد، مثل آنکه احتمال بدهد گوش يا دمش را بريده اند يا آن را خصي کرده اند، عدم لزوم معاينه است و احتياط در عيب هايي که محتمل است از حال تولد داشته و مادر زاد بوده، ترک نشود.[61]
[1046] م ـاگر بعد از ذبح کردن، احتمال داد ناقص بودن يا نداشتن ساير شرايط را، اعتنا نکند.[62]
[1047] م ـاگر به کسي نيابت داد براي خريداري کردن و ذبح، و نايب انجام داد، و بعد از آن شخص محرم احتمال داد که نايب به شرايط عمل نکرده باشد، به اين احتمال اعتنا نکند[63]و ذبح کافي است.
[1048] م ـاگر کسي را نايب کرد براي خريداري و ذبح، بايد علم پيدا کند يا اطمينان[64]به اينکه عمل کرده است و گمان کفايت نمي کند.[65]
[1049] م ـاگر نايب عمداً بر خلاف دستور شرع، در اوصاف ذبيحه يا در کشتن آن، عمل کرد ضامن است و بايد غرامت آن را بدهد و بايد دو مرتبه ذبح کنند.
[1050] م ـ اگر نايب از روي اشتباه يا جهل، برخلاف دستور عمل کند[66]، اگر براي عمل اجرت گرفته است ضامن است[67] و الاّ معلوم نيست ضامن باشد[68] و در هر صورت بايد اعاده شود.[69]
[1]. آية الله مکارم: در صورتي که گوشت هاي قرباني مصرف نشود و آن را بسوزانند يا دفن کنند ذبح در آنجا مجزي نيست، بلکه بايد پول آن را کنار بگذارند و در وطن خود يا محل ديگري که گوشت ها مصرف مي شود در همان ماه ذي حجة قرباني کنند و اگر تمام گوشت ها مصرف شود باز با توجه به اين که تمام قربانگاه ها خارج از مني است، مخير است در آنجا قرباني کند يا در وطن خود اگر چه بهتر است در آنجا ذبح شود.
[2].آية الله خامنه اي:کسي که حج تمتّع به جا مي آورد، بايد يکي از چهارپايان سهگانه، يعني شتر يا گاو يا گوسفند يا بز را قرباني کند، تفاوتي ندارد که قرباني نر باشد يا ماده و بهتر آن است که شتر باشد، اما غير از چهارپايان مذکور، قرباني کردن ساير حيوانات کفايت نمي کند. (مناسک حج، م347)
آية الله سبحاني: و در ميان اقسام گوسفند، قوچ و بره نر افضل است و در مرتبه بعد بز نر و در صورتي که اينها يافت نشود ميش ثواب بيشتري دارد تا بز ماده.
[3].آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[4].آية الله زنجاني: بلکه در حال ضرورت نيز کفايت نمي کند و بايد به جاي آن روزه بگيرند.
آية الله سبحاني: هر فردي بايد مستقلاً گوسفندي را قرباني کند و قرباني يک گوسفند براي دو نفر صحيح نيست بنابراين هر گاه دو نفر فقط توانايي خريد يک گوسفند داشته باشند بايد به جاي قرباني روزه بگيرند مگر اينکه يکي از دو نفر پول خود را به ديگري ببخشد يا قرض دهد تا او قرباني کند و خود روزه بگيرد اين کار جايز است.
آية الله فاضل: اگر چه بعيد نيست در حال ضرورت يک هدي براي چند نفر به شراکت کفايت کند و در اين صورت احتياط مستحب جمع بين شراکت در هدي و روزه است.
[5].آية الله اردبيلي: اين احتياط مستحب است و بر چنين شخصي روزه متعين است.
آية الله صافي: در صورت ضرورت مثل اينکه جز يک قرباني پيدا نشود و به واسطه بهاي زيادي که مالک آن معين کرده هر يک نتوانند آنرا بخرند يا اگر بيشتر از يک قرباني پيدا شود به واسطه گراني قيمت نتوانند خريداري نمايند بهطور شرکت خريداري نمايند و قرباني کنند و احتياطاً بدل آن روزه بگيرند ولي اگر يک قرباني بيشتر پيدا نشود و هر يک بتوانند آنرا خريداري نمايند هر کدام توانستند بايد قرباني نمايند بنابر اين اگر يک نفر قرباني داشته باشد نمي تواند ديگران را با خود شريککند. (آداب و احکام حج، ص 313، مسأله 796).
[6].آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م349)
[7].آية الله فاضل: اگر گاو داخل در سال دوم شده باشد کفايت مي کند ولي بهتر است کمتر از دو سال نباشد و همچنين است اگر قرباني بز باشد و اگر ميش باشد کمتر از يک سال هم کفايت مي کند ولي احتياط مستحب است که کمتر از يکسال نباشد.
[8].آية الله زنجاني: گاو و بز يک ساله، کافي است و بنابر احتياط مستحب، دو ساله باشند.
[9].آية الله بهجت، آية الله سيستاني:بنابر احتياط واجب.
آية الله سبحاني: شتر بايد داخل در شش سال و گاو و بز داخل در سه سال و گوسفند(بره و ميش) وارد در دو سال شده باشد.
[10]. آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: گوسفند بايستي هفت ماهش تمام و وارد ماه هشتم باشد و کمتر از آن کافي نيست و احتياط اين است که يک سالش تمام و در سال دوم داخل شده باشد.
آية الله زنجاني: ميش شش ماهه، کافي است و بنابر احتياط مستحب يک ساله باشد.
آية الله گلپايگاني: و در ميش به احتياط کمتر از....
[11].آية الله خامنه اي: اما در مورد سنين بالاتر محدوديتي وجود ندارد و اگر سن قرباني بيش از آن باشد کفايت مي کند به شرط آنکه زياد پير نباشد. (مناسک حج، م349)
[12]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط در صورتي که مريضي آن آشکار باشد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احوط اولي اين است که مريض نباشد.
آية الله زنجاني: حيواني که مبتلا به مرضي است که گوشتش را فاسد کرده کافي نيست. و مجرد کچلي حيوان، مانعي ندارد.
آية الله سبحاني: حيواني که مريضي آشکار داشته باشد يا مريضي که باعث فاسد شدن گوشت آن شود، کافي نيست.
آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب بايد صحيح باشد.
آية الله گلپايگاني، متعرض اين حکم نشده اند.
[13]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احوط اولي آن است که خيلي پير نباشد يعني مغز استخوانش آب نشده باشد.
آية الله سبحاني: پير نبودن قرباني شرط نيست.
آية الله زنجاني: به طوري که استخوانش پوک باشد.
آية الله فاضل، آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[14]. آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بايد تامالاعضاء باشد پس کافي نيست کور (هر چند يک چشم باشد) و لنگ و گوش بريده و آنکه شاخ داخلش شکسته است و مانند آن.
[15].آية الله زنجاني: بايد تام الاجزاء و سالم باشد پس ناقص و معيوب، کافي نيست.
[16]. آية الله بهجت: بايد تام الاجزاء باشد پس کور و يک چشمي و لنگ و گوش بريده حتّي اگر قليلي از گوش بريده باشند و آنکه از شاخ اندروني آن چيزي ناقص است مجزي نيست. (مناسک شيخ ص75).
[17]. آية الله زنجاني:رعايت اين احتياط مستحب است.
آية الله مکارم: لنگي مختصر عيب ندارد.
[18].آية الله خامنه اي:چهارم آنکه اعضا و اندام هاي آن، کامل باشد، بنابراين قرباني کردن حيوان ناقص، مانند حيواني که اخته شده يا بيضه اش کشيده شده باشد، کافي نيست، اما اگر بيضههايش کوفته شده و اخته نشده باشد، قرباني کردن آن کفايت مي کند، و نيز قرباني کردن حيوان دمبريده و کور و شَل و گوش بريده و حيواني که قسمت داخلي شاخ آن شکسته باشد، يا از ابتدا با يکي از اين عيوب به دنيا آمده باشد، کافي نيست. بنابراين قرباني کردن حيواني که فايد يکي از اندام هايي باشد که در ديگر همنوعان آن وجود دارد، بهگونه اي که فقدان آن عضو يک نقص بهشمار آيد، کافي نيست. اما اگر بخش بيروني شاخ آن (که مانند غلاف و پوشش بخش داخلي است) شکسته باشد، يا گوش آن شکافته يا سوراخ شده باشد، مانعي ندارد. (مناسک حج، م349، چهارم)
آية الله سبحاني: نبايد قرباني لنگي اش آشکار، کور، لوچ، دم بريده، اخته شده، گوش بريده، و يا دست و پا شکسته باشد همچنين نبايد ريشه شاخ آن شکسته باشد و سر شاخ شکسته باشد اشکال ندارد.
[19]. آية الله بهجت: بايد لاغر نباشد و مشهور کفايت بودن پيه در گرده اوست و احوط آنستکه علاوه بر اين او را در عرف لاغر نگويند (مناسک شيخ ص75).
[20]. آية الله زنجاني، آية الله مکارم: بر کليه آن مقداري چربي باشد کافي است.
[21]. آيةالله خويي:بايد عرفاً لاغر نباشد وپيه داشتن در گرده ملاک نيست. (مناسک عربي، م384).
آية الله سبحاني: نبايد در عرف لاغر شمرده شود.
آية الله سيستاني: معتبر است که قرباني عرفاً لاغر نباشد.
[22]. آية الله تبريزي، آية الله فاضل: بنابر احوط قرباني نبايد اَخته باشد.
[23]. آية الله بهجت: اظهر اجزاء موجوء است. (مناسک ص75).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احوط و اولي آن است که بيضه آن را نکوبيده باشند.
آية الله خامنه اي: به حاشيه شرط چهارم مراجعه شود.
آيات عظام سبحاني، گلپايگاني، مکارم: جايز است کشتن حيواني که بيضه آن را کوبيده باشند.
آية الله فاضل: احتياط مستحب آن است که بيضه آن را نکوبيده باشند.
[24]. آية الله اردبيلي: اين احتياط مستحب است.
آية الله زنجاني: بنابر احتياط مستحب، بيضه آن را نتابيده و نکوبيده و نماليده باشند.
[25].آية الله سبحاني:اگر نداشتن دم در برخي از نژادهاي گوسفند طبيعي باشد قرباني کردن آن صحيح است ولي اگر نژاد آن داراي دم باشد و يکي از آنها بي دم به دنيا آمده باشد، آن گوسفند براي قرباني کافي نيست (مناسک، م 486).
[26]. آية الله اردبيلي: در هر سه مورد اشکال ندارد.
آيةالله بهجت: باکي نيست اگر گوش او شکافته يا سوراخ باشد اگر چه احوط ترک اين دو و ترک حيواني که شاخ يا دم از براي او در اصل خلقت نباشد و همچنين آن حيوان که عروق و بيضتين او را ماليده باشند که او را موجوء و مرضوض الخصيتين گويند اگر چه اظهر اجزاء موجوء است (مناسک شيخ ص75).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احوط و اولي اين است که قرباني طوري نباشد که از اصل خلقت شاخ و دُم نداشته باشد.
آية الله خامنه اي: به حاشيه شرط چهارم مراجعه شود.
آية الله زنجاني: ذبح حيواني که در اصل خلقت، گوش ندارد و همچنين حيواني که دم ندارد و عرفاً ناقص به حساب مي آيد کافي نيست؛ ولي اگر در اصل خلقت، شاخ نداشته باشد اشکال ندارد.
آية الله سبحاني: حيواني که در آفرينش فاقد گوش است يا گوش هاي آن را از ته بريده باشند مجزي نيست ولي اگر کمي از گوش را بريده و يا به عنوان علامت گذاري سوراخ کرده اند اشکالي ندارد با اين حال بهتر است غير آن را انتخاب کنند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احتياط واجب آن است که حيواني را که شاخ يا گوش يا دم در اصل خلقت ندارد قرباني نکند.
آية الله مکارم: اگر در اصل خلقت بي دم باشد اشکال ندارد.
[27]. آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[28].آية الله اردبيلي: اقوي کفايت است.
[29]. آية الله بهجت: اگر تأخير انداخت و پيدا نشد اشکال ندارد و جمع مي کند بين آن و روزه.
آية الله تبريزي: و کسي که نتواند قرباني را ولو با صبر کردن تا آخر ذي حجه به اين شرايط تهيه کند، هرچه ممکن باشد کافي است.
آيةالله خويي: و کسي که نتواند قرباني را به اين شرايط تهيه کند، هر چه ممکنش باشد همان کافي است.
آية الله سبحاني: تا غروب روز سيزدهم يافت نشود
آية الله سيستاني: اگر تا روز سيزدهم ذي حجهبه جز اخته پيدا نشود، همان کافي است.
آية الله صافي: احتياط مستحب آنست که سه روز در حج و هفت روز پس از حج روزه بگيرد و اين حکم در مورد قرباني ناقص است چه خصي باشد و چه غير آن.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط ناقص را ذبح کند و در سال بعد نيز خودش و يا نايبش بايد حيوان ديگري را که واجد شرايط است قرباني کند. (آداب و احکام حج، مسأله 805).
آية الله مکارم: اين احتياط واجب نيست.
[30]. آية الله خويي، آية الله گلپايگاني: متعرض اين فرع نشده اند.
[31].آية الله سبحاني: بنابر احتياط بايد شاخ خارج حيوان نيز شکسته يا بريده نباشد مگر اينکه شکستگي طبيعي باشد که عرفاً نقص محسوب نشود (کتاب الحج، ج 5، ص 86).
[32]. شکاف گوش يا سوراخ کردن آن اگر براي علامتگذاري انجام گرفته باشد مانع ندارد (مناسک،
م 485).[33]. آية الله اردبيلي:بلکه بنابر اقوي ولي اگر روي جهل يا نسيان ذبح را مقدم کند، اعاده لازم نيست و اگر رمي از روز دوازدهم تأخير افتاد، مراعات ترتيب بين رمي و ذبح لازم نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، گلپايگاني: واجب است قرباني پس از رمي
باشد.آية الله سبحاني: احتياط لازم آن است که قرباني از روز دهم تأخير نيفتد ولي افراد معذور تا غروب روز سيزدهم ذي حجه فرصت دارند که قرباني کنند واگر امکان نپذيرفت تا آخر ماه مي توانند وظيفه قرباني را انجام دهند ولي رمي خود را در روز يازدهم و دوازدهم انجام دهند اگرچه قرباني کردن به تأخير افتاده باشد.
آية الله سيستاني: ولي اگر از روي جهل يا فراموشي مقدم بدارد اعاده لازم نيست.
آية الله فاضل: بنابر اقوي بعد از رمي قرباني کند.
[34]. آية الله زنجاني: و نتواند تا فراهم شدن قرباني، در مکه بماند...
آية الله سيستاني: اگر تا روز سيزدهم يافت نشود بعيد نيست کفايت روزه (که در بخش بعد، مسأله 1051 خواهد آمد) ولي احتياط مستحب اين است که جمع کند بين روزه و ذبح در بقيه ذي حجه اگر ممکن باشد هرچند با سپردن به شخص امين.
[35]. آية الله بهجت: در ادامه اين فرع مي فرمايد: و احوط آن است که در صورت تأخير از ذي حجه همان سال، جمع کند بين آن و صوم ده روز.
[36].آية الله اردبيلي: اگر غير از هدي ناقص يافت نشود، همان را قرباني کند و کافي است.
[37]. آية الله بهجت: گذشت در مسأله 1024.
آية الله زنجاني: هدي ناقص کافي نيست، بلکه بايد تا آخر ذي حجه صبر کند و هدي تام، قرباني کند و پس از آن حلق و تقصير کرده اعمال بعدي را انجام دهد، البته در صورتي که اين تأخير، حرجي است يا مجبور است به وطن برگردد بدون قرباني، اعمال بعدي را انجام مي دهد و در باقي مانده ذي حجه و اگر نشد در سال بعد، قرباني مي کند و در هر حال، وظيف او روزه گرفتن نيست.
آية الله سبحاني: در مورد خصي در مسائل قبل متعرض شده ايم لکن اگر ناچار شد حيوان ناقصي را که نقص آن به خاطر خصي بودن نباشد بلکه از جهات ديگر ناقص باشد را قرباني کند کفايت مي کند و آن چه در متن به عنوان احتياط واجب آمده احتياط مستحب است.
آية الله فاضل: و بعيد نيست اکتفا به همين هدي.
[38]. آية الله خويي: اگر تا آخر ذي حجه هدي تام پيدا مي کند بايد صبر کند ولي اگر فعلا متمکن نيست و احتمال مي دهد تا آخر ادامه پيدا کند مي تواند هدي ناقص ذبح کند ولي اگر اتفاقاً کشف خلاف شد بايد اعاده کند. (مناسک، مسأله 388 و390 و استفتائات، ص267، س809).
آية الله سيستاني: احتياط اين است که بين ذبح ناقص و روزه اگر در ايام تشريق يافت نشد جمع نمايد. و اگر در بقيه ذي حجه هدي تام يافت شود به احتياط واجب آن را نيز اضافه کنند و همچنين است اگر پول هدي واجد شرايط را ندارد.
آية الله مکارم: هرگاه صحيح يافت نشود ناقص کافي است و احتياط مزبور لازم نيست.
[39]. آية الله اردبيلي: اين احتياط مستحب است و مي تواند تا روز دوازدهم ذبح کند ولي تأخير از آن جايز نيست.
آية الله بهجت: واجب است ذبح هدي در روز عيد، و امّا بعد از عيد پس مجزيست در بقيه ذي حجه اگر چه خلاف احتياط است تکليفاً تأخير از آن بدون عذر خصوصاً تأخير از ايام تشريق سه گانه (مناسک شيخ ص74).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: احتياط اين است که ذبح و نحر در روز عيد قربان باشد.
آية الله زنجاني:اختياراً مي تواند ذبح را تا روز دوازدهم به تأخير بيندازد و در صورت عذر، تأخير آن تا آخر ذي حجه مانعي ندارد ولي در هر حال بايد ترتيب بين اعمال روز عيد و همچنين بين حلق يا تقصير و اعمال مکه رعايت شود، هر چند شرطيت ترتيب بين اعمال منا مخصوص عالم عامد است.
آية الله سبحاني: براي افراد معذور تأخير ذبح تا آخر ماه ذيالحجه جايز است (کتاب الحج، ج 5، ص 117).
آية الله سيستاني: اين احتياط مستحب است و مي تواند در روزهاي تشريق هم قرباني کند. (مناسک، مسأله 382).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط اختياراً جايز نيست ذبح هدي را از روز عيد تأخير بيندازد اگرچه اقوي جواز آن است. (مناسک عربي، ص147).
آية الله مکارم: تا روز سيزدهم جايز است.
[40].آية الله اردبيلي: بايد تا روز دوازدهم ذبح کند و اگر از آن نيز تأخير افتاد بنابر احتياط در روز سيزدهم ذبح کند و اگر آن نيز انجام نشد تا آخر ذي الحجه ذبح را انجام دهد.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[41]. آية الله بهجت: حکم آن در مسأله قبل بيان شد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بلکه بدون ترديد لازم است.
آية الله سيستاني: اقوي آن است که مي تواند در روزهاي تشريق قرباني کند. (مناسک، مسأله 382).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:اين احتياط واجب نيست اگرچه مطلوب اسـت ولکن اگر در غير ايـام نحر (روز عيد و سه روز بعـد از آن) بـود بنابر احتيـاط قصد ادا و قضـا نکند، بلکه بقصـد مافيالذمه ذبـح کند. (مناسک عربي، ص147).
آية الله مکارم: تا روز سيزدهم در هر حال جايز است ذبح کند.
[42]. آية الله خامنه اي:تأخير عمدي را متعرض نشده اند.
آية الله خويي: اگر از روي علم و عمد ترککرده و طواف به جا آورده باشد ظاهراً طوافش باطل و اعاده آن بعد از تدارک ذبح واجب است.
[43]. آية الله سيستاني: اگر عمداً ذبح را از ايام تشريق تأخير بيندازد حجش باطل است و اگر معذور باشد بايد روزه بگيرد و احتياط مستحب اين است که ذبح در بقيه ذي حجه را نيز انجام دهد. (ملحق مناسک، س336 و مناسک، مسأله 392).
[44]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: چنانچه قرباني را به عقيده اينکه سالم است خريداري نمود و قيمتش را پرداخت و بعد معلوم شد که عيبي دارد، ظاهر اين است که مي تواند به آن اکتفا نمايد و لازم نيست قرباني ديگري بنمايد.
آية الله خامنه اي: در صورت تمکن مالي. (مناسک حج، م 350)
[45]. آية الله اردبيلي: اگر حيواني را به گمان اينکه چاق است خريد و بعد معلوم شد که چاق نيست، کافي است.
آية الله سيستاني: اگر حيواني را به گمان چاقي خريد سپس معلوم شد لاغر است کافي است چه قبل از ذبح معلوم شود چه بعد از آن، ولي اگر خودش گوسفندي داشت و آن را به گمان چاقي ذبح کرد سپس معلوم شد لاغر است به احتياط واجب کافي نيست.
[46]. آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، مکارم: اگر اجمالاً قصد اطاعت امر الهي داشته است کافي است.
آية الله سبحاني: اگر معلوم شد گوسفند لاغر نبوده کفايت مي کند ولي اگر لاغر بوده بايد مجدداً قرباني کند.
[47].آية الله اردبيلي:کافي است و اعاده لازم نيست.
آية الله سبحاني:کفايت مي کند.
[48]. آية الله بهجت: مانع ندارد.
آية الله نوري: ظاهراً کافي است.
[49]. آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: در فرض مزبور کفايت مي کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در مفروض مسأله اگر بعد معلوم شد چاق است کفايت مي کند. (مناسک فارسي، ص138، مسأله 184).
آية الله فاضل:... و بعد معلوم شد چاق است بهتر است اعاده کند.
[50]. آية الله فاضل: مستحب است که...
[51].آية الله اردبيلي: همين که مقداري را صدقه و مقداري را هديه بدهند، کافي است و لازم نيست تثليث نمايند.
[52]. آية الله اردبيلي: در مورد صدقه دادن و هديه، احتياط ترک نشود و چنانچه امکان نداشت تکليف ساقط است ولي اگر بتوانند از فقير مؤمن در مورد قسمت صدقه و از مؤمن در مورد قسمت هديه وکالت گرفته و از طرف آنها قبول و اعراض نمايند، بنابر احتياط واجب اين کار را انجام دهند.
آية الله بهجت: احوط آنستکه قدري از ذبيحه بخورند و قدري هديه دهند و قدري صدقه دهند و لازم نيست بنابر اظهر که مقدار هر يک از هديه و صدقه ثلث ذبيحه باشد و نيز در خصوص سهم صدقه احوط آن است که بر مؤمنين بوده باشد و اگر به اختيار خود به غير مؤمن بدهد احوط ضمان اوست يعني قيمت قدري از آن را به عنوان صدقه به فقير مي دهد و همين احتياط در سهم هديه به مثل اتلاف و بيع جاريست و عمل به احتياط به مثل توسيط فقير يا استيکال او ممکن است، و در صورت عدم امکان، اين تکليف ساقط است (مناسک شيخ ص76 ومناسک س158).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اين احتياط واجب است ولي نسبت به صدقه انسان مي تواند از فقير مؤمن و نسبت به هديه از مؤمن ديگري ولو از شهر خودش وکالت در قبول و اعراض بگيرد و بعد از ذبح از طرف آنها قبول و قبض کرده و بعد اعراض نمايد و در صورتي که در مني متمکن از تقسيم نيست اخذ وکالت مزبور لازم است و اگر اين عمل را با فرض تمکن انجام ندهد بنابر احتياط واجب ضامن است. (مستفاد از مناسک، مسأله 404).
آية الله زنجاني: ولي واجب است حداقل ثلث قرباني را به فقيري که در حرم حضور دارد ـهر چند زائر باشدـ صدقه بدهد و براي اين کار کافي است از فقير وکالت بگيرد و از طرف فقير، سهم او را تحويل بگيرد.
آية الله سبحاني: به احتياط واجب قسمت فقرا به آنها داده شود و چون عمل به اين قسمت در شرايط فعلي امکان پذير نيست مي تواند از فقيري در شهر خود يا نقطه ي ديگر وکالت بگيرد که در غياب او به وي تمليککند و سپس آن را رها کند و اگر اين کار را هم نتواند انجام دهد اذن فقير ساقط است.
آية الله سيستاني، در دو قسم اول با متن موافق هستند و اما در قسم سوم مي فرمايند: بنابر احتياط واجب آن را به فقراي مسلمانان صدقه دهد. و اگر صدقه دادن ممکن نباشد يا موجب مشقّت و زحمت زيادي شود وجوب آن ساقط مي شود و رساندن آن به خود فقير لازم نيست بلکه کفايت مي کند به وکيل او داده شود اگر چه وکيل خود قرباني کننده باشد آنگاه وکيل بر حسب اجازه موکل در آن تصرّف مي کند به هديه دادن يا فروش يا اعراض از آن و يا غير اينها (مناسک مصرف قرباني حج تمتّع، ص 294).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: واجب است که قدري از قرباني را خودش بخورد و قدري را هديه دهد و مقداري را به فقير مؤمن صدقه بدهد، و احتياط آن است که هديه را هم به مؤمن بدهد و اينکه هريک از صدقه و هديه کمتر از ثلث قرباني نباشد و در هديه فقر شرط نيست.
آية الله مکارم: تقسيم ذبيحه به سه قسمت واجب نيست ولي واجب است که قسمتي از آن را به فقراء بدهند.
[53]. آية الله سيستاني:بلکه به احتياط واجب ضامن حصّه فقرا است مگر اينکه قرباني ارزش مالي خود را به دليل فراواني بيش از حد از دست بدهد.
[54]. آية الله زنجاني: در ذبح قرباني و کفارات، مباشرت، معتبر نيست، پس حاجي مي تواند از کسي بخواهد يا به او اجازه دهد برايش ذبح کند، بلکه مي تواند ديگري را در اين کار، نايب خود قرار دهد و در صورت اول ـکه متعارف موارد استـ هنگام ذبح بايد خود حاجي، قصد داشته باشد که «براي حج تمتع قرباني مي کنم قربة الي الله» و کافي است اين قصد به طور اجمال در ذهن او باشد و لازم نيست ذابح، قصد قربت يا نيت انجام قرباني براي حج داشته باشد؛ بلکه همين که قرباني او را ذبح مي کند کافي است، هر چند اصلاً کسي را نيت نکرده باشد و چون کار ذابح، نيابت نيست، بدون ترديد، ايمان در او معتبر نمي باشد و حکمي که در مناسک آمده است مربوط به صورت دوم يعني صورت نيابت است که به ندرت پيش مي آيد.
[55]. آية الله اردبيلي: نيت را بايد حاجي انجام دهد و اگر حاجي هنگام ذبح حضور نداشته باشد، احتياط اين است که ذابح نيز نيت کند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بايد نيت از صاحب قرباني تا هنگام کشتن مستمر باشد و کشنده لازم نيست نيت کند هرچند احوط و اولي نيت نمودن اوست.
آية الله سبحاني: اگر تنها سر بريدن حيوان را به ديگري واگذار کند بايد صاحب قرباني خود نيت کند و کافي است که بر نيتي که هنگام توکيل داشته مستمر باشد در اين صورت لازم نيست ذابح نيت کند ولي اگر ديگري را نايب در ذبح قرار دهد در اين صورت بايد صاحب قرباني قصد قربت کند و نايب هم در ذبح نيت بکند يعني عمل را آگاهانه و با تعيين نوع عمل انجام دهد و اگر نائب قصد کند که اين قرباني را به عنوان آنچه که بر ذمه فلاني است انجام مي دهم کافي است.
آية الله صافي: و احوط آن است که علاوه بر نايب خودش هم اگر در وقت ذبح حاضر باشد نيت کند و اگر حاضر نيست موقعي که نايب يا وکيلي را که از طرف او براي ذبح نايب مي گيرد مي فرستد نيت کند ونيت را تا وقت ذبح مستمر بدارد.
آية الله گلپايگاني: علاوه بر خودش ذابح نيز بايد نيت کند. (آداب و احکام حج، ص315).
آية الله مکارم: نيت را حاجي مي کند.
[56]. آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب ذبح کننده بايد شيعه اثني عشري باشد امّا اگر نيت را خودش انجام دهد و فقط براي اجراي آن نايب بگيرد در اين صورت بعيد نيست که شيعه بودن ذبح کننده شرط نباشد. (مناسک حج، م354)
آية الله فاضل، آية الله نوري: در صورتي که ذابح را در انجام قرباني نايب کرده باشد و امّا اگر از او خصوص ذبح را خواسته باشد لازم نيست مؤمن باشد و خودش بايد قصد قرباني و قربت را انجام دهد.
[57]. آية الله اردبيلي: اگر مسلمان باشد کافي است.
آية الله بهجت: ايمان شرط نيست ولي شرائط ديگر را بايد دارا باشد. (مناسک س152).
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، صافي، گلپايگاني: اگر مسلمان باشد کفايت مي کند و شيعه بودن ذابح لزومي ندارد.
آية الله مکارم: تمام مسلمانان که ذبيحه آنان پاک وحلال است مي توانند ذبح کنند.
[58]. آية الله اردبيلي: اگر ذابح مسلمان باشد کفايت مي کند.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله مکارم: مانند مسأله سابق است.
آية الله نوري: گذشت که اگر خصوص ذبح از غير مؤمن را خواسته باشد کفايت مي کند.
[59].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 1041 مراجعه شود.
[60]. نظر آيات عظام از مسأله قبل معلوم مي شود.
[61]. آية الله تبريزي: در موارد احتمال نقص و مرض مطلقاً فحص لازم نيست.
آية الله خويي: متعرض اين فرع نشده اند.
آية الله زنجاني: اگر احتمال عقلايي عيب يا مرض مادرزادي، داده شود فحص، واجب است.
آية الله سيستاني: فحص مطلقاً لازم نيست، گرچه احتياط مستحب آن است که فحص کند مخصوصاً اگر احتمال نقص از هنگام ولادت در ميان باشد.
آية الله مکارم: بعيد نيست قول فروشنده در مورد سنّ حيوان و يا اخته نبودن يا ساير عيوب پنهاني که خريدار نمي داند مقبول باشد.
[62]. آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه احتمال بدهد که در حال ذبح احراز شرايط کرده بوده؛ البته اين در موردي است که احتمال وجود عيب از بدو تولد بوده باشد نه عيبي که بعداً حادث شده است.
آيات عظام خويي، زنجاني، سبحاني، فاضل: در صورتي که احتمال بدهد که در حال ذبح احراز شرايط کرده بوده. (مناسک عربي، مسأله 388).
آية الله سيستاني: و همچنين اگر شک در اين باشد که محل ذبح مني بوده يا جاي ديگر.
[63].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه نائب مورد وثوق باشد.
[64].آية الله زنجاني: يا حجت شرعيه ديگري مانند شهادت دو عادل يا اخبار کسي که گفته او در اين مورد براي حاجي يا متعارف مردم، اطمينانآور است وجود داشته باشد.
[65]. آية الله بهجت:احتياطاً اطمينان لازم است.
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: اگر نايب ثقه باشد و خبر دهد از ذبح کافي است.
[66]. آية الله صافي: اين فرع مجمل است و تفصيلي دارد.
آية الله گلپايگاني: متعرض اين فرع نشده اند.
[67]. آية الله خويي: ظاهراً به نظر ايشان فرض مزبور مطلقاً مورد ضمان است چون اتلاف مستند به نايب است و عدم ضمان وکيل بدون تعدي و تفريط در مورد تلف است نه اتلاف. (رجوع شود به مستند العروه، کتاب الاجاره، ص245 و247). و نظريه آية الله تبريزي هم همين است.
آية الله زنجاني: در هر دو صورت ضامن است، مگر شرط عدم ضمان کرده باشد ـ ولو ارتکازاً ـ.
آية الله سبحاني:چون اتلاف صورت گرفته ضامن است چه براي اين کار اجرت گرفته باشد يا اينکه تبرعا انجام داده باشد ولي بهتر است در مورد تبرع رعايت انصاف شده و مصالحه گردد ولي در هر صورت بايد ذبح اعاده شود.
آية الله سيستاني: در هر دو صورت ضامن است.
آية الله مکارم: اگر مقصّر بوده ضامن است.
[68]. آية الله اردبيلي: در هر دو صورت ضامن است.
آية الله بهجت: اگر خلاف موجب عدم اجزاء شود در هر صورت ضامن است و اعاده لازم است.
آية الله فاضل: و نيز اگر تلف مستند به ذابح باشد بنابر احتياط ضامن است اگر چه عمل را تبرعاً انجام داده باشد.
[69]. آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب اعاده شود.
- چند مسأله راجع به بدل ذبيحه
[1051] م ـاگر قادر نباشد بر ذبح، بايد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگيرد.
[1052] م ـمراد از اينکه قادر برذبح نباشد، آن است که نه هدي را داشته باشد و نه پولش را.[1]
[1053] م ـاگر مي تواند بدون زحمت و مشقت قرض کند و در ازاي قرض چيزي که ادا کند داشته باشد بايد قرض کند و ذبح کند.[2]
[1054] م ـاگر مي تواند بدون مشقت چيزي که زايد از مؤونه سفر است بفروشد[3]، بايد بفروشد، و هدي بخرد، لکن لباس را هر چه باشد لازم نيست بفروشد.[4]
[1055] م ـلازم نيست کسب کند و پول هدي را تهيه کند[5]، ليکن اگر کسب کرد و تهيه کرد، بايد ذبح کند.
[1056] م ـ اگر چه لباس را لازم نيست بفروشد لکن اگر لباس زايد داشت و فروخت، ظاهراً بايد ذبح کند و احتياط آن است که روزه هم بگيرد.[6]
[1057] م ـاين سه روز روزه را بايد در ماه ذيحجه بگيرد و احتياط واجب آن است که از هفتم تا نهم بگيرد و جلوتر نگيرد.[7]
[1058] م ـبايد اين سه روز دنبال هم باشد.
[1059] م ـاگر روز هفتم نتوانست روزه بگيرد[8]، روز هشتم و نهم بگيرد و يک روز ديگر بعد از مراجعت از مني بگيرد و احتياط آن است که بعد از ايام تشريق، که يازدهم و دوازدهم و سيزدهم است، بگيرد.[9]
[1060] م ـاين سه روز روزه را در ايام تشريق، در مني، جايز نيست بگيرد[10]، بلکه در ايام تشريق در مني روزه براي همهکس حرام[11]است، چه حج به جا بياورد يا نه.
[1061] م ـاحتياط مستحب براي کسي که روز هفتم را روزه نگرفته و هشتم و نهم را گرفته، آن است که بعد از مراجعت از مني، سه روز روزه بگيرد ـکه اول آن، روز کوچ کردن است؛ يعني سيزدهم[12]ـ و متوالي بگيرد و قصدش آن باشد که سه روز از پنج روز براي اداي روزه واجب باشد.
[1062] م ـاگر روز هشتم را روزه نگرفت، روز نهم را هم نگيرد و بعد از مراجعت از مني[13]سه روز دنبال هم بگيرد.
[1063] م ـجايز است اگر از هشتم روزه تعويق افتاد، تا آخر ذيحجه هر وقت بخواهد اين سه روز را روزه بگيرد، اگرچه احتياط[14]آن است که بعد از ايام تشريق فوراً بگيرد.
[1064] م ـاين سه روز را در سفر مي تواند روزه بگيرد و لازم نيست در مکه قصد اقامت کند، بلکه اگر براي ماندن سه روز در مکه مهلت نيست بين راه هم جايز است بگيرد.[15]
[1065] م ـاگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمکن شد از هدي[16]، لازم نيست[17]ذبح کند[18]، ليکن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمکن شد بايد ذبح کند.
[1066] م ـاگر اين سه روز روزه را نگرفت تا ماه ذيحجه تمام شد[19]بايد هدي[20]را خودش يا نايبش در مني ذبح کند[21]و روزه فايده ندارد.
[1067] م ـبايد اين سه روز روزه را، بعد از احرام به عمره[22]به جا آورد و قبل از آن نمي تواند.[23]
[1068] م ـهفت روز بقيه را بايد بعد از مراجعت از سفر حج، روزه بگيرد.
[1069] م ـاحتياط واجب[24]آن است که پي در پي به جا آورد.[25]
[1070] م ـجايز نيست اين هفت روز را در مکه يا در راه روزه بگيرد، مگر آنکه بناي اقامت در مکه داشته باشد، در اين صورت اگر مدتي بگذرد که در آن مدت مي توانست به وطن خود مراجعت کند، جايز است به جا آورد و همچنين جايز است اگر يک ماه بماند.[26]
[1071] م ـدر اين ايام که با هواپيما مراجعت مي کنند، بعيد نيست براي کسي که در مکه اقامت کرده جايز باشد به همان مقداريکه[27]هواپيما اشخاص را به محل مي رساند[28]صبر کند و روزه بگيرد ليکن احتياط خلاف آن است[29]و به احتياط واجب[30]جمع بين سه روز و هفت روز را نکند.[31]
[1072] م ـاگر در غير مکه؛ چه در راه يا در بلدي غير از وطن خودش، اقامت کرد ظاهراً نتواند هفت روز روزه را در آنجا بگيرد[32]، اگرچه به مقداري صبر کند که اگر راه مي پيمود به وطن مي رسيد.
[1073] م ـابتداء ماهي را که اگر بماند در مکه جايز است روزه را بگيرد و همينطور ابتداء[33]حساب موقع رسيدن به وطن را ظاهراً بايد از وقتي که بناي مجاورت يا اقامت به مکه کرد حسابکند.[34]
[1074] م ـ اگر متمکن از روزه گرفتن شد و قبل از آنکه روزه بگيرد مرد، واجب است ولي او سه روز را قضا کند[35]بنابر اقوي، و هفت روز ديگر را بنابر احتياط واجب.[36]
[1075] م ـلازم نيست بعد از برگشتن به بلد خود، در همانجا روزه بگيرد، پس اگر در جاي ديگر قصد اقامت کرد مي تواند بگيرد.
[1076] م ـاگر متمکن از سه روز روزه نشد، در مکه و برگشت به محل خود[37]، در صورتي که ماه ذي حجه باقي است مي تواند در محل بگيرد، ليکن با هفت روز روزه فاصله[38]بدهد[39]و اگر ماه گذشته باشد بايد[40]هدي ذبح کند، اگرچه به وسيله شخص اميني[41]باشد.
[1]. آية الله سبحاني: و يا اينکه نتواند بدون زحمت و مشقت قرض کند و يا اينکه ما به ازاي قرض را جهت ادا در مکه و يا وطن نداشته باشد.
آية الله فاضل: و قدرت اقتراض يا فروش زايد از مؤونه سفر را هم که در مسائل آينده گفته مي شود نداشته باشد.
[2].آية الله زنجاني: واجب نيست پول قرباني را قرض کند، ولي اگر قرض کرد بايد قرباني کند.
[3].آية الله زنجاني: واجب نيست بفروشد، ولي اگر فروخت بايد قرباني کند.
[4].آية الله اردبيلي: در زائد بر مؤونه فرقي بين لباس و غير لباس نيست.
آية الله بهجت، آية الله صافي: فرق بين لباس و غير آن در صورتيکه زائد بر مؤونه باشد
نيست.آية الله تبريزي، آية الله خويي: فرقي بين لباس و غير لباس نيست.
آية الله سبحاني: ولي در لباسي که به آن حاجت دارد اگر بفروشد و قرباني تهيه نمايد احتياط آن است که روزه هم بگيرد.
آية الله سيستاني: اگر لباس مورد حاجت او نباشد بنابر احتياط واجب بايد آن را بفروشد و قرباني تهيه کند.
آية الله گلپايگاني: متعرض اين فرع نشده اند.
آية الله مکارم: لباسي که مورد حاجت است.
[5].آية الله بهجت: اگر مناسب باشد و عسر و حرج نباشد لازم است کسب نمايد.
[6].آية الله اردبيلي: اگر زائد بر مؤونه و احتياجش باشد، فروختن لباس لازم است و روزه گرفتن لازم نيست.
آية الله بهجت: گذشت که لباس زائد را بفروشد و ذبح کند و روزه لازم نيست.
آيات عظام تبريزي، زنجاني، مکارم: در اين صورت روزه لازم نيست.
آية الله گلپايگاني: متعرض اين فرع نشده اند.
[7]. آية الله اردبيلي: اگر يأس از قدرت بر قرباني داشته باشد، پس از احرام عمره تمتع مي تواند سه روز روزه را در ماه ذي الحجه بگيرد هرچند قبل از روز هفتم باشد.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: و سه روز اول را مي تواند پس از شروع به اعمال عمره تمتع از اول ماه ذي حجه بگيرد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بايد اين سه روز يا کاملاً قبل از عيد قربان قرار گيرد هفتم و هشتم و نهم. و يا پس از بازگشت از مني و تا آخر ذي حجه.
آية الله سبحاني:ليکن اگر قبل از ايام مني يعني روز هشتم و نهم را روزه گرفت مي تواند يک روز را بعد از ايام تشريق روزه بگيرد کما اينکه اين سه روز را مي تواند از اول ذي حجه روزه بگيرد.
[8].آية الله اردبيلي: روز هشتم و نهم روزه نگيرد و پس از ايام تشريق تا آخر ذي الحجه آن سه روز را روزه بگيرد و بنابر اظهر مي تواند از روز سيزدهم شروع کند اگر چه در روز سيزدهم از مني به طرف مکه کوچ کند و احتياط واجب آن است که اختياراً روزه را از روز هفتم تأخير نيندازد.
[9]. آية الله تبريزي:کسي که بايد در حج روزه بگيرد چنانچه نتواند روز هفتم را روزه بگيرد هشتم و نهم را روزه گرفته و روز ديگر را پس از بازگشت از مني روزه بگيرد.
آية الله خويي: اين احتياط استحبابي است. (مستفاد از مناسک، مسأله 398 و صريح مستند العروه، ج5، ص270).
آية الله زنجاني: و بايد بعد از روز سيزدهم بگيرد، مگر به جهت ضرورت.
آية الله سبحاني: روزه در ايام تشريق براي کسي که در منا است جايز نيست چه حج گزار باشد و چه غير آن لذا اگر قبل از ايام مني روزه نگرفت بايد بعد از ايام تشريق سه روز در مکه روزه بگيرد و هفت روز در محل خود و اگر در مکه نشد در راه بازگشت و اگر آن هم ممکن نشد در محل سه روز و بعد فاصله انداخته و هفت روز را روزه بگيرد.
آية الله سيستاني: مکلفي که بايد سه روز در حج روزه بگيرد اگر موفّق نشود همه سه روز را پيش از روز عيد به جا آورد، بنابر احتياط کفايت نمي کند آنها را در روز هشتم و نهم و يک روز ديگر پس از برگشت از مني بگيرد، و افضل اين است که پس از سپري شدن روزهاي تشريق اين سه روز را روزه بگيرد، اگرچه جايز است که از روز سيزدهم شروع کند، در صورتي که قبل از آن از مني برگشته باشد، بلکه بنابر اظهر اگرچه در خود روز سيزدهم برگشته باشد. (مناسک، مسأله 394).
[10]. آية الله زنجاني: مگر براي ضرورتي باشد ـمثلاً روز چهاردهم، مجبور است مراجعت کندـ در اين صورت روز سيزدهم را روزه مي گيرد.
[11]. آية الله بهجت: نسبت به غير ناسک خالي از تأمّل نيست. (وسيله ص330).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[12]. آية الله اردبيلي:رجوع شود به حاشيه مسأله 1059.
آية الله زنجاني: و اول آن روز چهاردهم است.
آية الله سبحاني، آية الله صافي: و احتياط آنست که اوّل آن روز چهاردهم باشد.
آية الله سيستاني: رجوع شود به حاشيه قبل.
آية الله فاضل: مشروط بر اينکه روز سيزدهم در مني نباشد والاّ بايد از روز چهاردهم شروع کند.
[13].آية الله زنجاني: و گذشتن روز سيزدهم.
[14]. آية الله اردبيلي: اين احتياط ترک نشود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: احتياط اين است که پس از بازگشت هرچه زودتر روزه ها را بگيرد و بدون عذر تأخير ننمايد.
آية الله مکارم: اين احتياط ترک نشود.
[15].آية الله سبحاني: بنابر احتياط واجب بايد اين سه روز را در مکه روزه بگيرد هر چند قصد اقامه لازم نيست ولي در صورتي که متمکن براي ماندن در مکه نباشد در راه بگيرد (کتاب الحج، ج 5، ص 183ـ 184).
[16].آية الله زنجاني: اگر در روز دهم تا دوازدهم، متمکن از هدي شد لازم است قرباني کند و نمي تواند به روزه، اکتفا کند و اگر بعد از آن متمکن شد لازم نيست.
[17]. آية الله اردبيلي: اگر تا روز دوازدهم تمکن از قرباني پيدا کرد، بنابر احتياط قرباني کند.
آيات عظام خويي، صافي، گلپايگاني: احتياط واجب آن است که قرباني کند.
آية الله سبحاني: اگر تا آخر ايام تشريق متمکن شد بايد ذبح کند و در غير اين صورت، روزه کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط قرباني بر او واجب خواهد شد اگر تمکن قبل از گذشت ايام تشريق باشد و الاّ روزه کفايت مي کند.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب قرباني کند.
[18]. آية الله بهجت: اگر چه ذبح کردن افضل و احوط است خصوصاً در صورت وجدان هدي قبل از خروج از مني (مناسک شيخ ص77).
[19].آية الله زنجاني: بايد در سال آينده، خودش يا نائبش در مني ذبح کند و اگر تأخير روزه از روي علم و عمد و اختيار بوده بايد يک گوسفند کفاره بدهد، بلي چنانچه به جهت ضرورتي نتوانسته در ذي حجه روزه بگيرد بايد بعد از ذي حجه روزه بگيرد و قرباني کفايت نمي کند.
[20]. آية الله بهجت: بايد يک گوسفند در سال آينده خودش يا نايبش...
[21]. آية الله اردبيلي: در سال بعد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: و قرباني براي سال بعد بر او متعين است.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: در سال آينده خودش و يا نايبش....
آية الله صافي: در ذي حجه سال آينده.
آية الله گلپايگاني: و در ذبح نيت مافيالذمه از هدي يا کفاره بکند و سپس بنابر احتياط هفت روز پي در پي نزد اهلش روزه بگيرد. (مناسک عربي، ص149).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب در ذي حجه سال آينده.
[22].آية الله زنجاني: بايد بعد از محرم شدن به احرام حج بگيرد.
[23]. آية الله فاضل: يعني تا زماني که محرم به احرام عمره تمتع نشده نمي تواند اين سه روز را بگيرد اما بعد از احرام عمره تمتع اگر چه محلّ هم باشد مي تواند به تفصيلي که در مسأله 1057 گذشت روزه بگيرد.
[24]. آية الله اردبيلي: اين احتياط مستحب است.
آية الله بهجت: اظهر عدم وجوب توالي است (مناسک شيخ ص77).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: احتياط اين است که هفت روز پي در پي باشد.
آيات عظام سيستاني، صافي، فاضل، گلپايگاني، مکارم: بنابر احتياط مستحب....
[25].آية الله زنجاني: سه روز روزه و همچنين هفت روز روزه بايد پي در پي باشد، مگر در مواردي که ذکر شده است.
[26]. آية الله سيستاني: در اين صورت بايد صبر کند تا همراهان او به وطن مراجعت کنند يا يک ماه بگذرد و سپس روزه بگيرد.
آية الله گلپايگاني: متعرض اين مسأله و مسائل بعد تا مسأله 1076 نشده اند.
[27]. آية الله زنجاني: بايد به همان مقداري که ـمثلاًـ بايد به فرودگاه برود و با هواپيما به محل بازگردد صبر کند و سپس روزه بگيرد و نبايد بين 3 روز و 7 روز جمع نمايد.
[28]. آية الله سيستاني:مراجعه شود به حاشيه قبل.
آية الله مکارم: البته با توجه به نوبت بندي در حرکت با هواپيما.
[29]. آية الله اردبيلي:رعايت اين احتياط لازم نيست.
آية الله مکارم: اين احتياط لازم نيست.
[30].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر اقوي.
[31]. آية الله بهجت: به ذيل مسأله 1076 مراجعه شود.
نظرآيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني: نبايد بين 3 روز و 7 روز جمع نمايند.
[32]. آية الله بهجت: مانعي ندارد در بلد ديگر روزه بگيرد، البته آن قدر که مي توانست به وطن برسد صبر کند.
آية الله خويي: متعرض اين مسأله نشده اند.
[33]. آية الله خويي: بلکه ملاک اين است که همسفرهايش که در مکه اقامت نکرده اند به وطن برسند. (مناسک عربي، مسأله 393).
آية الله زنجاني: مبدأ اين دو مدت پس از انقضاء ايام تشريق و پايان مناسک حج (يعني انجام طواف نساء) و سه روز روزه گرفتن است.
آية الله سبحاني: ابتداي ماه از مابعد ايام تشريق يعني روز چهاردهم حساب مي شود (کتاب الحج، ج5، ص 196).
آية الله سيستاني:ابتدا آن زماني است که اگر قصد اقامت در مکه نداشت معمولاً از آنجا خارج مي شد.
[34]. آية الله اردبيلي:بلکه بايد از روزي حساب کند که اگر در مکه اقامت نمي کرد، آن روز به محل خود مراجعت مي کرد.
آية الله مکارم: بلکه ملاک آن است که همسفران او به وطن برسند ولي در يک ماه احتياط واجب محاسبه بعد از قصد اقامت در مکه است.
[35]. آية الله خويي: اگر تا تمام شدن ماه ذي حجه اين سه روز را روزه نگرفت روزه ساقط و قرباني در سال بعد متعين است و لو اينکه نايب بگيرد. (مناسک عربي، مسأله 394).
آية الله فاضل: بر ولي واجب است سه روز را قضا کند و هفت روز ديگر را بنابر احتياط مستحب قضا کند.
[36]. آية الله بهجت، آية الله زنجاني: واجب است بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر سه روز را روزه گرفته قضاي بقيه واجب نيست ولي اگر هيچ روزه نگرفته بايد همه را قضا کند (کتاب الحج، ج 5، ص 204).
آية الله سيستاني:هيچ کدام واجب نيست.
[37].آية الله گلپايگاني:متعرّض اين مسأله نشده اند.
[38]. آية الله بهجت: فاصله لازم نيست.
آية الله سيستاني: احتياط مستحب عدم جمع است. (مناسک مسأله 394).
[39].آية الله زنجاني: و بايد روزه بگيرد هر چند ماه ذي حجه گذشته باشد و ذبح هدي، لازم نيست.
[40]. آية الله اردبيلي: در سال آينده و در مني.
آية الله فاضل: در مني.
[41]. آية الله سيستاني:البته در سال آينده.
- مسائل متفرقه هدي
[1077] م ـتقسيم قرباني به سه قسم واجب نيست[1]، و فروش يا هبه سهم
فقير[2]، قبل از قرباني و بدون قبض آن باطل است.[3]بنابراين، عمل بعضي، که به ادعاي فقر يا وکالت از فقير، ثلث فقير را از قرباني بخود حاجي مي فروشند يا هبه مي کنند صحيح نيست.[1078] م ـگفته مي شود که در مني، مسلخ فعلي، کمي در وادي مُحسِّر ساخته شده و در اين صورت، هر چند در صورت امکان ولو تا آخر ذيحجه بايد در مني قرباني کنند لکن قرباني در مسلخ جديد مجزي است.[4]
[1079] م ـکسي که اجير در حج است، مي تواند براي قرباني شخص ثالثي را وکيل کند و وکيل مزبور، نيت قرباني حجي که موکلش از طرف موکل خود انجام مي دهد را مي نمايد.[5]
[1080] م ـتأخير ذبح از روز عيد عمداً، جايز نيست علي الأحوط[6]، لکن اگر تأخير شد عمداً يا جهلاً يا نسياناً، ذبح در شب کفايت مي کند.[7]
[1081] م ـکساني که وکيل ديگري هستند که براي او قرباني کنند، مي توانند قبل از اينکه حلق يا تقصير کنند، قرباني ديگري را ذبح نمايند.[8]
[1]. نظريه آيات عظام در 1040 گذشت.
[2]. آية الله فاضل: توسط فقير يا وکيل او.
[3]. آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سبحاني، سيستاني: جايز است قبل از قبض، از فقيري در وطنش وکالت بگيرد که در يک سوّم قرباني طبق خواسته او تصرف کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: نسبت به صدقه و اهدا، انسان مي تواند از فقرا و مؤمنين آشنا در شهر خود وکالت در قبول و اعراض بگيرد و بعد از ذبح از طرف آنها قبول کرده و بدون تقسيم اعراض نمايد. (مناسک فارسي، ص140، مسأله 190 و 191).
[4]. آية الله اردبيلي: با توجه به وضعيت فعلي و کثرت حجاج و عدم امکان ذبح براي تمامي آنان در مني، ذبح در مذبح فعلي کافي است.
آية الله بهجت: اگر به علت تغيير محل، ذبح در مني ممکن نباشد و تأخير انداختن آن، ولو تا آخر ماه ذي حجه موجب عُسر و حرج نوعي باشد، در اين صورت ذبح در خارج از مني اشکال ندارد. (مناسک، ص137).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: پس اگر متمکن از تأخير و ذبح در مني باشد، اگرچه تا آخر ذي حجه، حلق يا تقصير نمايد و مُحل شود و ذبح را تأخير بيندازد و همچنين طواف و نماز طواف و سعي را تأخير بياندازد و الاّ جايز است به ذبح در مذبح فعلي اکتفا کند، ]لازم به تذکر است اگر در روز عيد متمکن از ذبح در مني نبود و احتمال بقاي عذر تا آخر ذي حجه را بدهد، مي تواند طبق فتواي آية الله خويي در مسلخ هاي جديد ذبح کند ولي اگر اتفاقاً کشف خلاف شد اعاده نمايد. (استفتائات، ص267، س809).[ و آية الله تبريزي اضافه فرمودهاند: و جايي که مشکوک است که مني باشد مبيت و ذبح و تقصير در حال اختيار هم مجزي است.
آية الله خامنه اي: محل انجام ذبح، مني است و در صورتي که از ذبح در مني ممانعت شود، انجام آن در محل تعيين شده در حال حاضر، بلامانع است. (مناسک حج، م353)
آية الله زنجاني: در شرايط کنوني، قرباني کردن در مسلخ هايي که در خارج مني و وادي محسَّر ولي نزديک مني احداث شده است مجزي است و تأخير براي ذبح در مني لازم نيست ولي اگر تأخير انداخت اعمال بعدي را هم به تأخير بيندازد.
آية الله سبحاني: تأخير ذبح براي تمکن از ذبح در مني واجب نيست و ذبح در مسلخ جديد مجزي است (کتاب الحج، ج 5، ص 209).
آية الله سيستاني: در صورت زياد بودن حجاج و گنجايش نداشتن مني براي همه آنها در وقت اراده ذبح، بعيد نيست کشتن در وادي محسِّر نيز جايز باشد، اگرچه احوط ترک آن است مگر آنکه بداند که نمي تواند در مني تا روز سيزدهم قرباني کند. و چنانچه ذبح در مني يا وادي محسر تا آخر ايام تشريق ميسور نبود در هر کجاي حرم بخواهد مي تواند ذبح کند و جواز اکتفاء در حال اختيار به ذبح در مکاني که مشکوک است از مني يا وادي محسر مي باشد به علت شک در صحت علائم منصوبه در آن مکان ها محل اشکال است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورت تمکن از ذبح در ايام تشريق، لازم است ذبح را تأخير نمايد بلکه لزوم تأخير تا آخر ذي حجه بعيد نيست ولي حلق را روز عيد انجام دهد و با اين عمل از احرام مخيط خارج مي شود و باقي اعمال را به ترتيب به جا آورد. و اگر بکلّي ذبح در مني ممکن نبود ذبح در وادي محسِّر کافي است.
آية الله فاضل: اوّلا خارج بودن مذبح فعلي از مني ثابت نيست بلکه به احتمال قوي قسمتي از آن داخل مني است و بر فرض اينکه مسلخ فعلي خارج از مني باشد، صبر کردن لازم نيست بلکه مي توانند در روز عيد در مذبح فعلي قرباني کنند و بقيه اعمال را انجام دهند.
آية الله مکارم: از روز سيزدهم تأخير نيندازد.
[5]. مراجعه شود به مسأله 1041 ذبح.
آية الله سبحاني،آية الله سيستاني: وکيل بايد نيت کند آن قرباني که بر موکلش واجب است.
آية الله مکارم: نيت قرباني را نايب اصلي مي کند.
[6]. مراجعه شود به مسأله 1032 ذبح.
آية الله اردبيلي: تأخير تا روز دوازدهم جايز است.
آية الله مکارم: تا روز سيزدهم جايز است.
[7].آية الله اردبيلي: بنابر احتياط کفايت نمي کند مگر براي خائف.
آية الله بهجت: احوط اين است که ذبح در روز عيد قربان باشد و در صورتي که به دلايلي نتواند تا مغرب قرباني کند، بعد از اذان مغرب هم مي تواند، (مستفاد از مناسک، س153 و 154).
آية الله تبريزي: ذبح در شب، بعد از عيد، خلاف احتياط است.
آيات عظام خويي، سبحاني، فاضل: ذبح در شب کفايت نمي کند مگر براي خائف.
آية الله زنجاني: تأخير قرباني تا روز دوازدهم جايز است ولي ذبح در شب کفايت نمي کند.
آية الله سيستاني: و احتياط واجب اينستکه در شب قرباني نکند، حتي شب روزهاي تشريق، مگر براي خائف (مناسک فارسي، ص284).
آية الله گلپايگاني: ذبح در شب يازدهم بنابر احوط جايز نيست و اگر در روز عيد ذبح نکرد، روز يازدهم ذبح نمايد.
[8].آية الله زنجاني: و چون قرباني کردن باعث نجس شدن بدن يا لباس محرم مي شود، تا در مني حلق يا تقصير نکرده نبايد قرباني ديگري را ذبح کند و در هر حال اگر قرباني کرد، صحيح است.
- استفتائات قرباني
[1082] س ـ جمعي از حجاج پول روي هم مي گذارند و کسي با پول مشترک براي همه آنان تعدادي گوسفند مي خرد و در وقت ذبح، هر گوسفند را براي يک نفر قصد مي کند و قرباني مي کند، آيا اين ترتيب ذبح اشکال دارد يا خير و آيا در صورت تفاوت گوسفندان در قيمت با اينکه همه به يک اندازه پول داده اند چه وضعي پيدا مي شود؟
ج ـ اگر صاحبان پول راضي باشند اشکال ندارد.[1]
[1083] س ـکساني که گوسفند خود را به غير مؤمن داده اند و او ذبح نموده است و بعد، حلق و اعمال مترتبه را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند، وظيفه آنان چيست؟
ج ـ ذبح را اعاده کنند[2]و حلق و اعمال مترتبه صحيح است.[3]
[1084] س ـکسي قرباني را به غير مؤمن داده و او کشته است و بعد متوجه شده و در عين توجه، عمداً بدون تجديد قرباني حلق کرده و اعمال مترتبه بر حلق را انجام داده، آيا مُحلّ شده است يا نه و آيا فقط قرباني بايد بکند يا همه اعمال را اعاده نمايد؟
ج ـ با فرض اينکه احتمال صحّتِ اعمالي را که بعد از قرباني اتيان کرده مي داده، مُحِلّ شده است و فقط قرباني بر عهده او است[4]و اعمالش صحيح است.[5]
[1085] س ـدر مسأله قرباني در مسلخ جديد، عبارت نقل شده از حضرتعالي صراحت در حکم ندارد، لطفاً نظر مبارک را مرقوم فرماييد.
ج ـ ذبح در مسلخ جديد مُجزي است.[6]
[1086] س ـآيا در شرايط قرباني، تحقيق لازم است که يقين به بودن شرايط حاصل شود يا لازم نيست؟
ج ـ در شرايطيکه مربوط به نقص عارض برحيوان بعد از تمام بودن آن است، مثل خصي نبودن يا معيوب نبودن حيوان، فحص لازم نيست و در صورت شک مي تواند بدون تحقيق ذبح کند، ولي در شرايط ديگر مثل سن حيوان يا مؤمن بودن ذابح[7]، لازم است يقين حاصل شود.[8]
[1087] س ـدر مکه جيب کسي را زدند و پولش را بردند، شکايت کرد، بعد [از] طي مراحل قانوني، حاکم آنجا حکم کرد پولش را از دزد بگيرند و به او بدهند، آيا جايز است پول را بگيرد و گوسفند قرباني را با آن بخرد يا نه؟
ج ـ اگر مي داند که پول خود او است، مانع ندارد.[9]
[1088] س ـشخصي بدون گرفتن وکالت در ذبح، از طرف عيالش يا شخص ديگري قرباني مي نمايد، به اين خيال که اذن فحوي از او دارد و مطمئن است که وقتي به عيالش يا رفيقش بگويد من در قربانگاه براي تو قرباني کرده ام او راضي است و خوشحال هم مي شود، اين نحو قرباني کافيست يا نه؟
ج[10] ـ کافي نيست مگر او را وکيل کرده باشد.[11]
[1089] س ـروز عيد، بعض اشخاص به قربانگاه مي روند و بدون اينکه در قرباني نيابت داشته باشند، خودشان براي رفقايشان قرباني مي کنند، آيا اين قرباني کافي است يا نه؟ و اگر کافي نيست، پول قرباني به عهده چه کسي است؟
ج ـ کفايت نمي کند[12]و پول از مال کسي خارج مي شود که خرج کرده است مگر آنکه غروري در بين باشد.[13]
[1090] س ـدر قربانگاه، حجاج و صاحب گوسفند يک قراري با هم مي گذارند که هرچند رأس گوسفندي که مي خواهند، هريکي به فلان مبلغ و نام مي برد، حاجي هم قبول مي کند و يکييکي را به نيت افرادي که وکالت دارد مي کشد، بعد مي رود با صاحب گوسفند حساب مي کند، آيا در قرباني اشکالي نيست؟
ج ـ اشکال ندارد.
[1091] س ـدر قربانگاه ده نفر حاجي با صاحب گوسفند قرار مي گذارند که ده گوسفند را جدا مي کنيم و قرباني مي کنيم از قرار يکي دويست ريال سعودي مثلاً، در اين بين چند نفر ديگر از رفقاي آنان مي آيند و بدون قرار جديد با صاحب گوسفند، به تعدادشان گوسفند قرباني مي کنند و بنا دارند که بعد از قرباني طبق قرارداد ساير افراد، به صاحب گوسفند پول بدهند، آيا قرباني هاي آنان درست است يا خير؟
ج ـ اگر يقين به رضايت صاحب گوسفند دارند، مانع ندارد.[14]
[1092] س ـغير مؤمن مشغول سر بريدن قرباني بود، شخصي که براي او قرباني مي شد دست گذاشت روي دست ذابح و فشار مي داد در بردن و آوردن چاقو، به نحوي که بريدن سر گوسفند به هر دو اسناد داده مي شد، آيا اين قرباني صحيح است؟
ج ـ اگر خودش ذبح نکرده، صحيح نيست.[15]
[1093] س ـدر روز عيد قربان معمولاً در هر کارواني چند نفر براي قرباني از طرف ديگران نايب مي شوند و مي آيند قربانگاه، اگر کسي شککند که براي فلان شخص هم قرباني کردم يا نه، وظيفه نايب چيست؟
ج ـ بايد قرباني کند.
[1094] س ـآيا ذبح با کاردهاي استيل که معلوم نيست آهن است يا نه چگونه است؟
ج ـ صحيح نيست.[16]
[1095] س ـاگر انسان مريض نتواند در حج تمتع قرباني کند و به ديگري نيابت دهد و نايب و وکيل فراموش کند و در مدينه يا در ايران يادش بيايد که قرباني نکرده است، وظيفه اش چيست؟
ج ـ بر حج او اشکالي نيست، ولي قرباني بر ذمه اش باقي است که بايد در سال آينده در مني انجام دهد و اگر در ماه ذيحجه فهميد بايد در صورت امکان در همان ماه قرباني کند.[17]
[1096] س ـشخصي براي خود و نيابت افرادي به قربانگاه رفت و ده رأس گوسفند خريد و قرباني کرد، بعد از رسيدن به منزل، يقين پيدا کرد پول 9 رأس گوسفند را داده است، وظيفه اش نسبت به پول يک رأس که نداده چيست؟ ضمناً با مراجعه به قربانگاه صاحب گوسفند را پيدا نکرد، آيا جايز است که در آن پول تصرف کند و بعد از مراجعت به ايران پول ايراني به حاکم شرع بدهد و يا صدقه بدهد يا نه؟ و در صورتي که تصرف در آن جايز باشد اکنون که به ايران برگشته، آيا بايد ريال سعودي يا قيمت آن به ارز دولتي يا ارز آزاد بدهد؟
ج ـ با يأس از شناسايي صاحبش، از طرف او به فقير[18]صدقه دهد و بايد يا ريال بدهد و يا قيمت بالا را بدهد.[19]
[1097] س ـشخصي قرباني نمي کند به اعتقاد اينکه گوشت گوسفند تلف مي شود و از آنان استفاده اي نمي شود وبا همين کيفيت تقصير کرده، اعمال حج را انجام مي دهد، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر جاهل بوده و فکر مي کرده که عملش صحيح است، از احرام خارج شده ولي قرباني بر ذمه او است.[20]
[1098] س ـآيا مُحرم مي تواند قبل از ذبحِ گوسفندِ خود، براي ديگري ذبح نمايد؟
ج ـ مانع ندارد.[21]
[1099] س ـاگر کسي مؤمن بودن ذابح را قبل از ذبح احراز کرد و بعداً معلوم شد خلاف بوده است، آيا آن قرباني کفايت مي کند؟
ج ـ کفايت نمي کند.[22]
[1100] س ـاگر قرباني از وجه غير مُخَمَّس باشد چه صورت دارد؟
ج ـ کفايت نمي کند.[23]
[1101] س ـدر صورت عدم وجود گوسفند سالم، آيا مي توان گوسفند مرضوض الخصيتين (گوسفندي که تخم هاي آن را کوبيده اند ) را ذبح نمود؟
ج ـ اگر غير خصي و مرضوض يافت نشود، ذبح خصي و مرضوض کافي است.[24]
[1102] س ـشخصي به اعتماد نايب خود در رمي، ذبح کرده و حلق نموده است، بعد معلوم شده که نايب از جانب او رمي ننموده است، آيا ذبح و حلق او صحيح است؟
ج ـ کفايت مي کند.[25]
[1103] س ـشخصي در قرباني کسي را نايب خود کرد و پس از آن به ديگري نيابت داد، ولي شخص اول ذبح نمود، آيا صحيح است؟
ج[26] ـ اگر اولي را از وکالت عزل نکرده کافي است و مجرد نيابت دادن به دومي، عزل اولي از نيابت نيست.
[1104] س ـشخصي با جهل به اشتراط مؤمن بودن ذابح، قرباني خود را به ديگري واگذار کرده که ذبح نمايد، بعد از ذبح متوجه مسأله شده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر مؤمن بودن ذابح معلوم نيست، بايد دو مرتبه قرباني کند.[27]
[1105] س ـکسي را وکيل در قرباني نموده، آيا وکيل مي تواند به ديگري وکالت دهد؟
ج ـ اگر وکالت داده که وکيل خودش قرباني کند، نمي تواند به ديگري بدهد.
[1106] س ـاگر ذبح قرباني شخصي توسط غير مؤمن صورت گرفته باشد[28]، آيا تکرار آن بايد در ايام تشريق باشد؟
ج ـ اگر در بقيه ذيحجه، تا آخر آن هم قرباني شود کافي است، اگرچه تأخير آن از ايام تشريق جايز نيست.[29]
[1107] س ـمُحرمي که لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده، مي تواند به مقداري که براي ديگران ذبح مي کند، در لباسِ احرام نجس باشد؟
ج ـ در صورت امکان بايد لباس خود را تطهير کند[30]و اگر نکرد ضرري به احرام يا ذبح ندارد.[31]
[1108] س ـدر مناسک نوشته شده: واجب است احتياطاً، که قرباني را از روز عيد تأخير نيندازند[32]، حال اگر کسي بدون عذر تأخير انداخت، به غير از حرمت تکليفي، عواقب ديگري همدارد؟
ج ـ قرباني او صحيح است، ولي بايد ترتيب بين قرباني و حلق و اعمال مکه مراعات شود.[33]
[1109] س ـ بعد از فري اوداج اربعه، اگر گردن قرباني را در حالي که هنوز زنده است قطع نمود، چه صورتي دارد؟
ج ـ کار حرامي است[34]، لکن ذبيحه حلال است و کفايت از قرباني مي کند.[35]
[1110] س ـمي فرماييد اگر ذبح در مني تا آخر ذيحجه ممکن شود بايد ذبح را تأخير بيندازد، آيا اجازه مي دهيد که حلق را همان روز عيد انجام دهد، يا بايد حلق و تقصير را تا بعد از قرباني تأخير بيندازد، هرچند ده روز طول بکشد؟
ج ـ بايد مراعات ترتيب شود[36]علي الأحوط.[37]
[1111] س ـآيا حکم گوسفندي که تخم هاي آن را کوبيده اند، با گوسفندي که تخمهايش را تابيده اند يکي است يا نه؟ و در هر صورت، اگر تخم هاي گوسفندي را تابيده باشند، آيا براي هَدْي مُجزي است يا نه؟ لطفاً نظر خودتان را بيان فرماييد.
ج ـ بنابر احتياط واجب بايد تابيده هم نشده باشد.[38]
[1112] س ـحيواني را که براي هدي ذبح مي کنند، اگر قطع اوداج اربعه بکنند و آن را رها نمايند و حيوان به خودي خود پشت به قبله شود و يا بعد از قطع اوداج اربعه، قبل از جان دادن، حيوان را روي بقيه اجساد حيوانات ذبح شده پرت نمايند و حيوان در اثر اين کار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، حکمش چيست؟
ج ـ رو به قبله بودن در حال قطع اوداج اربعه کافي است.
[1113] س ـاگر کسي پس از ذبح قرباني و انجام باقي مناسک و يا قبل از آن متوجه شد که سن هَدْي کمتر از حد نصاب است وظيفه چيست؟
ج ـ اعاده لازم است.[39]
[1114] س ـاگر روحاني کاروان مي داند که احرامي او در روز عيد در مسلخ به خون آلوده مي شود و به جهت اينکه روحاني است و بايد براعمال حجاج نظارت داشته باشد مدت چند ساعت لباس احرامي او خونآلود است، آيا با علم به نجس شدن و طولاني بودن آن تکليف اوچيست؟
ج ـ اگر معذور از تبديل يا تطهير است اشکال ندارد.[40]
[1115] س ـروحاني کارواني نايب است و مي داند که براي نظارت بر اعمال حج حجاج در قربانگاه لباس او به خون آلوده مي شود و به جهت مسؤوليتي که دارد در قربانگاه معطل مي گردد، آيا با علم به اين جهت، نيابتش در حج اشکالي دارد؟
ج ـ نيابت اشکال ندارد.
[1116] س ـبعضي از محله هاي جديد مکه، در مني ساخته شده است، آيا در آنجا مي شود قرباني نمود يا خير؟
ج ـ اگر در مني است مانع ندارد، ولي بدون احراز اينکه در مني است، صحيح نيست.[41]
[1117] س ـانسان شک مي کند که در سال يا سال هاي گذشته ذابحِ قربانياش مؤمن بوده يا نه، الآن وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر در حال عمل، مسأله را مي دانسته و ملتفت بوده و شک بعد از عمل است، اعتنا نکند و در غير اين صورت بايد قرباني را اعاده نمايد.[42]
[1118] س ـ بعضي از مديران کاروان ها يا اشخاص خيّرِ ديگر، که براي قرباني از اشخاص پول مي گيرند و احياناً خودشان سر بريدن را ياد ندارند لذا قرباني ها را غير مؤمن ذبح مي کند، اولاً آيا از منوب عنه مُجزي است يا نه و ثانياً آيا نايب ضامن است يا خير؟
ج ـ قرباني مزبور کفايت نمي کند[43] و کسي که پول را از منوب عنه گرفته ضامن است.[44]
[1].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر صاحبان پول اجازه داده باشند مانعي ندارد ولي رضايت قلبي کافي نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر صاحبان پول راضي باشند و ذابح وکالت در افراز داشته باشد اشکال ندارد. (آداب و احکام حج، مسأله 841).
آية الله فاضل: ليکن بهتراست که وکالت بگيرد در مقابل وجه مورد توافق، يک گوسفند به نيابت از او قرباني کند و مجاز باشد که براي ذبح نايب هم بگيرد.
[2].آية الله اردبيلي: اگر ذابح مسلمان باشد، کفايت مي کند.
آية الله سبحاني، آية الله مکارم:کافي است ذبح کننده مسلمان باشد.
[3]. مراجعه شود به مسأله 1042.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
[4].آية الله اردبيلي: قرباني هم بر عهده او نيست و اعمالش صحيح است.
[5]. در مسأله قبل گذشت.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
[6]. مراجعه شود به مسأله 1078.
[7].آية الله بهجت، آية الله سبحاني:بنابر شرطيت و گذشت عدم شرطيت ايمان ذابح.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
[8]. مراجعه شود به مسأله 1045
آية الله اردبيلي: مؤمن بودن ذابح لازم نيست و مسلمان بودن کافي است و در تحصيل شرايط اطمينان کفايت مي کند و در مورد عيوبي که احتمال مي دهد از بدو تولد وجود داشته، بنابر احتياط فحص نمايد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر بايع اهل خبره بود و از سن هدي خبر داد مي توان به قول او اعتماد کرد. (المسائل الشرعيه، ج1، ص376 وصراط النجاة).
آية الله سبحاني: در صورتي که شخص ثقه خبر بدهد يا قول فروشنده اطمينانآور باشد کافي است.
آية الله مکارم: در صفات پنهاني حيوان مي توان به قول فروشنده ظاهر الصلاح قناعت کرد و مؤمن بودن ذابح شرط نيست کافي است که مسلمان باشد.
[9]. آية الله اردبيلي: اگر بداند آن شخص مال او را دزديده، مانع ندارد.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني: اگر مي داند آن شخص دزد است مانع ندارد.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: و همچنين اگر شرايط تقاص حاصل باشد و به هر حال اگر قرباني را به نحو کلي فيالذمه بخرد و با آن پول، قيمت آن را ادا کند مجزي است.
[10].آية الله زنجاني:کافي نيست مگر مأذون در ذبح باشد.
[11]. آية الله بهجت: چنانچه احراز رضايت کرد و شاهد حال هم دالّ بر رضايت بود؛ به طوريکه اگر او بفهمد راضي است کفايت مي کند.
آية الله خامنه اي: قرباني کردن بايد به وسيله خود شخص يا با وکالت از سوي او انجام شود، اما اگر شخص ديگري بدون وکالت گرفتن از او برايش ذبح انجام دهد، صحّت آن محل اشکال است و بنابر احتياط، نمي توان به آن اکتفا کرد. (مناسک حج، م355)
[12].آية الله خامنه اي: به حاشيه سؤال قبل مراجعه شود.
[13]. آية الله بهجت: در مسأله قبل بيان شد که در چه صورتي کفايت مي کند.
آية الله مکارم: يعني کسي او را فريب داده باشد.
[14]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و الاّ رضايت بعدي کافي نيست (آداب و احکام حج، مسأله 839).
[15]. مراجعه شود به مسأله 1042.
آية الله اردبيلي: بلکه صحيح است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
آيات عظام زنجاني، سبحاني، مکارم: گفتيم مسلمان بودن ذابح کافي است.
[16]. آية الله اردبيلي: سر بريدن با هر فلزي که عادتاً از آن چاقو ساخته مي شود، صحيح است.
آية الله بهجت: اگر در تيزي و حدّت مثل آهن باشد تا انتهاي ذبح، بعيد نيست حکم آهن را داشته باشد به الغاي خصوصيت. (مناسک، س159).
آية الله تبريزي: مانعي ندارد، بلي اگر در محلّ ذبح آهن باشد، احتياط مستحب آن است که با آن ذبح کند.
آية الله خامنه اي: ابزاري که ذبح با آن انجام مي شود. بايد از آهن باشد، و استيل (که فولاد مخلوط با ماده ضد زنگ است) در حکم آهن است، اما اگر در مورد آهني بودن ابزار ذبح ترديد دارد، تا زماني که آهني بودن آن محرز نشده، ذبح کردن با آن کفايت نمي کند. (مناسک حج، م356)
آية الله خويي: ذبح با آن مانعي ندارد. (صراط النجاة، ج1، ص292).
آية الله زنجاني: ذبح با چاقوي استيل، بلکه هر وسيله اي که در برندگي، از چاقوي آهني، کمتر نباشد صحيح است.
آية الله سبحاني: ذبح با کاردهاي استيل مانعي ندارد (مناسک، م 510).
آية الله سيستاني: خالي از اشکال نيست.
آية الله صافي: اگر محرز نباشد که استيل آهن است صحيح نيست.
آية الله فاضل: اشکال ندارد.
آية الله مکارم، آية الله نوري: با هر فلز برنده اي صحيح است.
[17]. آية الله سبحاني: بدين شکل که اگر وکيل يا نايب هنوز در مکه است سعي کند آن را در
مني يا کشتارگاه هاي نزديک به منا انجام دهد وگرنه بايد در سال آينده در منا انجام دهد
و اگر پول يا فيش قرباني به هدر رفته است قرباني بر ذمه نايب باقي است و بايد انجام
دهد.آية الله سيستاني: اگر پس از ايام تشريق در ماه ذي حجه متوجه شود به احتياط واجب جمع کند بين روزه و ذبح.
[18]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: بايد فقير مؤمن باشد.
آية الله زنجاني: بايد با اذن حاکم شرع به فقير مؤمن غير سيد صدقه دهد.
آية الله سبحاني: به احتياط واجب به إذن حاکم شرع به فقير مؤمن صدقه بدهد.
آية الله سيستاني: و به احتياط واجب بايد به اذن حاکم شرع باشد.
[19]. آية الله مکارم: منظور قيمت ارز آزاد است.
[20]. آية الله بهجت: قرباني کند و بعد تقصير نمايد و کفّاره ازاله شَعْر را بدهد.
آية الله زنجاني: و بايد بعد از قرباني، اعمال مکه را هم اعاده کند مگر آنکه بعد از کوچ کردن از مني، حکم شرعي آن را ياد گرفته باشد.
آية الله سبحاني: ولي در جاهل مقصر و يا در صورت عمد چنين فردي از احرام خارج نشده و اگر محرم مرد مي باشد بايد فوراً لباس دوخته را از تن خارج کند و حوله هاي احرام را بپوشد و محرمات احرام را ترک نمايد و بعد از قرباني در مني يا قربانگاه هاي موجود اعمال مترتبه را انجام دهد و اگر پايان ايام تشريق ذبح نکند تا آخر ذي حجه بايد ذبح کند و اعمال را انجام دهد و يک عمره مفرده نيز به جا آورد و حج خود را بنابر احتياط واجب سال بعد اعاده کند.
آية الله فاضل: ظاهراً از احرام خارج نشده و لازم است محرمات احرام را رعايت کند و اگر تا پايان ايام تشريق ذبح کند حجّش صحيح است و الاّ بنابر احتياط باطل است و بايد باعمره مفرده از احرام خارج شود.
آية الله سيستاني: بايد فوراً لباس دوخته را بيرون آورد و محرمات احرام را ترککند و قبل از پايان ايام تشريق ذبح کند وگرنه حج او باطل است بنابر احتياط.
آية الله مکارم: اگر قرباني در مني از بين مي رود و به هيچ وجه قابل استفاده نيست، بايد پول آنرا کنار گذارد و در شهر خودش قرباني کند (در ماه ذي حجه آن سال و اگر نتوانست در سال بعد در ايام تشريق).
[21].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 1081 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: ولي بهتر است نخست قرباني خود را ذبح کند سپس قرباني افراد ديگر را.
[22]. مراجعه شود به مسأله 1042.
آية الله اردبيلي:کفايت مي کند.
آية الله بهجت:کفايت مي کند چون گذشت که ايمان شرط نيست و اسلام کافي است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: مباشرت در قرباني و حلق لازم نيست بنابراين اگر خودش نيت کند در هر دو مورد اگر ذابح يا حلاق غير مؤمن باشد اشکال ندارد ولي اگر آنان را در قرباني و يا حلق نيابت داده باشد کفايت نمي کند.
[23]. مراجعه شود به سؤال 667.
آية الله اردبيلي:کفايت مي کند مگر اينکه معامله به نحو شخصي صورت گرفته باشد و قصد او نيز اين باشد که خمس را نپردازد.
آية الله بهجت: اگر معامله به ذمّه باشد، ظاهراً کافي است. (مستفاد از س97 مناسک).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چون متعارف خريد به ثمن کلي است، قرباني صحيح است.
آية الله خامنه اي: اگر معامله به صورت خريد در ذمه باشد کافي است.
آية الله سبحاني:کفايت مي کند و فقط ذمه حج گزار به اندازه خمس مشغول است.
آية الله مکارم:کفايت مي کند.
آية الله سيستاني، آية الله نوري: چون متعارف خريد به ثمن کلي است، قرباني صحيح است ولي ذمه اش به اندازه خمس مشغول است.
[24]. مراجعه شود به مسأله 1024 و 1023.
آية الله اردبيلي: ذبح مرضوض در حال اختيار نيز کافي است.
آية الله بهجت: ولي بنا بر احتياط روزه هم بگيرد.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1023 «شرط چهارم» مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: ذبح خصي در اين فرض و ذبح مرضوض مطلقاً کافي است.
آية الله سبحاني: و همچنين است اگر گمان کرد که رمي نموده و ذبح و حلق را انجام داد بعد معلوم شد که رمي بعد از ذبح و حلق واقع شده است در اين صورت ذبح و حلق صحيح است و رمي نيز کافي است.
[25].آية الله اردبيلي: ولي بايد رمي را خودش يا نايبش انجام دهد.
[26].آية الله زنجاني: صحيح است.
[27]. مراجعه شود به مسأله 1042.
آية الله اردبيلي: اشکال ندارد.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 1041 مراجعه شود.
آية الله سبحاني، آية الله مکارم: لازم نيست چون همان اسلام کفايت مي کند.
[28].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
[29]. مراجعه به مسأله 1042 شود.
آية الله اردبيلي: گذشت که تکرار ذبح لازم نيست.
آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب و در صورت امکان. (مناسک حج، م352)
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 1041 مراجعه شود.
آية الله مکارم: همان گونه که گفته شد، اسلام ذابح کافي است.
[30]. آية الله اردبيلي:تطهير لباس واجب نيست، اگرچه مطابق با احتياط استحبابي است.
آية الله بهجت: بنابر احوط. (مناسک، شيخ ص14).
آية الله سبحاني: و براي اينکه اين محذورات پيش نيايد افراد محرم که براي ديگران ذبح مي کنند در مذبح سعي کنند اول گوسفند خود را قرباني کنند و با تقصير يا حلق در مني از احرام خارج بشوند.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب.
[31]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: بنابر احتياط لباس را تطهير کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احتياط مستحب تعويض يا تطهير آن است.
[32].آية الله اردبيلي: گذشت که تأخير قرباني تا روز دوازدهم جايز است.
[33]. آية الله بهجت: علي الأحوط الأشهر. (مناسک شيخ، ص78).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر ذبح را عمداً تأخير بيندازد تا تنگي وقت روز عيد که ديگر نتواند در آن روز ذبح کند، بايد حلق يا تقصير نمايد، ولي اعمال مکه را تأخير بياندازد.
آية الله خامنه اي:کسي که ذبح قرباني را بنابر هر دليلي از روز عيد به تأخير انداخته، لازم نيست حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد، بلکه بعيد نيست انجام حلق يا تقصير در روز عيد واجب باشد، و نبايد در اين مورد ترک احتياط کند، اما صحّت انجام طواف حج و ديگر اعمال پنج گانه مکه در چنين حالتي (تأخير در انجام قرباني) محل اشکال است و بايد براي انجام آن اعمال تا ذبح قرباني منتظر بماند. (مناسک حج، م361)
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 1032 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 1028 مراجعه شود و اما اعمال مکه نيز بايد بعد از قرباني و حلق يا تقصير انجام شود.
آية الله سيستاني: جايز است مقدّم داشتن تقصير يا حلق بر ذبح ولي احتياط واجب اين است که پس از تهيه قرباني در مکاني که ذبح در آن براي او جايز است باشد. ولي تا ذبح نکند مُحل نمي شود و تقديم اعمال مکه بر حلق يا تقصير براي کسي که بايد آنها را بعد از وقوفين انجام دهد جايز نيست و اگر کسي از روي علم و عمد مقدم بدارد بايد يک گوسفند قرباني کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بايد ترتيب بنابر احتياط مراعات شود و اگر از روي سهو يا جهل ترتيب مراعات نشد اشکال ندارد ولي احکام مکه بايد بعد از قرباني و حلق يا تقصير انجام شود. (مناسک عربي، ص 148).
آية الله مکارم: تأخير تا روز سيزدهم جايز است.
[34]. آية الله سيستاني، آية الله فاضل: بنابر احتياط.
[35]. آية الله بهجت: مانعي ندارد ولي اگر عمداً چنين کند استفاده از گوشت آن مکروه است بلکه خلاف احتياط است (رساله توضيح المسائل، مسأله 1823).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بنابر احتياط لازم، ذبيحه حلال نيست.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: اين کار حرام نيست ولي بهتر است اين کار را نکند.
آية الله سبحاني: گرچه اين کار اگر عمدي باشد حرام است ولي استفاده از گوشت آن مکروه است.
[36]. آية الله اردبيلي: اگر تأخير ذبح تا روز دوازدهم باشد، بايد حلق را بعد از ذبح انجام دهد و اگر از روز دوازدهم نيز تأخير مي افتد، مي تواند حلق کرده و باقي اعمال را به جا آورد و تا آخر ذيالحجه هر وقت که توانست ذبح کند.
آية الله بهجت: حلق و تقصير در روز عيد است.
آية الله نوري: تأخير حلق از روز عيد جايز نيست.
[37]. مراجعه شود به مسأله 1139 و 1140 از مسائل تقصير و مسأله 1078.
آية الله خامنه اي: اگر نتواند در روز عيد در مني قرباني کند، ليکن قرباني کردن در روز عيد در قربانگاهي که در حال حاضر در خارج از مني براي قرباني در نظر گرفته شده، برايش ميسر باشد، بنابر احتياط، واجب است که ابتدا قرباني کند. و سپس حلق يا تقصير نمايد؛ و اگر اين کار هم برايش ممکن نباشد، بنابر احتياط واجب بايد در روز عيد حلق يا تقصير انجام دهد که با انجام آن از احرام خارج مي شود، اما بايد اعمال پنج گانه مکه را تا پس از ذبح قرباني به تأخير اندازد. (مناسک حج، م364)
آية الله سبحاني: حلق يا تقصير بايد پس از قرباني باشد و اين تأخير از غروب روز سيزدهم فراتر نرود.
آية الله مکارم: رعايت ترتيب در اينجا لازم نيست.
[38]. آية الله اردبيلي: هر دو مجزي است.
آية الله بهجت، آية الله گلپايگاني: به مسأله 1023 (شرايط هدي) مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: رجوع شود به حاشيه مسأله 1023، چهارم.
آية الله خويي، آية الله زنجاني: مسأله در مورد کوبيده نبودن، و تابيده و ماليده نبودن مبتني بر احتياط استحبابي است، بلي بايد خصي يعني اخته نباشد. (مناسک عربي، مسأله 384).
آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل: احتياط مستحب است.
[39]. آية الله سيستاني: اگر در ايام تشريق باشد بايد اعاده کند و اگر بعد از آن باشد به احتياط واجب جمع کند بين اعاده ذبح و روزه.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[40]. آية الله اردبيلي:مطلقاً اشکال ندارد ولي احتياط مستحب آن است که تا جايي که امکان دارد تطهير کند.
آية الله سيستاني: اگر ممکن است، به احتياط واجب بايد مبادرت به تطهير يا تبديل کند يا ابتدا از احرام خارج شود سپس به اين کار بپردازد.
[41]. آية الله تبريزي: با فرض شک، مانعي ندارد.
آية الله خويي: در مورد شک در مني فتواي ايشان به دست نيامد.
آية الله زنجاني: در شرايط کنوني ذبح در اماکن نزديک مني مجزي است.
[42]. مراجعه شود به مسأله 1042.
آية الله اردبيلي: اگر ذابح مسلمان بوده کافي است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: براي پاسخ اين سؤال و سؤال بعد به حاشيه مسأله 1041 مراجعه شود.
[43].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
[44]. مراجعه شود به مسأله 1042.
آية الله اردبيلي: اگر وکالت داشته باشند که ذبح را به شخص ديگري واگذار کنند، مسلمان بودن ذابح کافي است.
آية الله فاضل: به حاشيه مسأله 1050 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: و اگر کساني که در کاروان ها از حجاج جهت خريد قرباني و ذبح پول گرفته و نيابت با اذن در توکيل گرفته اند چنانچه فقط ذبح را به غير مؤمن واگذار و خود نيت کند اشکال ندارد ولي هم ذبح و هم نيت را نمي تواند به غير مؤمن واگذار کند.
- مستحبات هدي
[1119] م ـ مستحبات هدي چند چيز است[1]:
1. در صورت تمکن، قرباني شتر باشد و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.
2. قرباني بسيار فربه باشد.
3. در صورت شتر يا گاو بودن آن، از جنس ماده و در صورت گوسفند يا بز بودن آن، از جنس نر باشد.
4. شتري که مي خواهند او را نحر کنند، ايستاده و از سر دست ها تا زانوي آن را ببندند و شخص در جانب راست او بايستد و کارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او فرو برد و در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:
«وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالْاَرْضَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَما أَنَا مِنَ المُشْـرِکينَ اِنَّ صَلاتِي وَنُسُکي وَمَحْيايَ وَمَمَاتِي للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيک لَهُ وَبِذلِک اُمِرْتُ وَأنا مِنَ المُسْلِمِينَ، أَللَّهُمَّ مِنْک وَلَک بِسْمِ اللهِ وَاللهُ أکبَرُ، أللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي».
5. اينکه خود قرباني را بکشد و اگر نتواند، دست خود را بالاي دست کشنده بگذارد.
- سوم تقصير يا حلق
[1120] م ـ هر مکلفي مختار است که بعد از ذبح کردن، يا سر بتراشد و يا از ناخن[1]يا موي خود قدري بچيند، مگر چند طايفه:
اول ـ زن ها که بايد از مو يا ناخن[2] خود قدري بگيرند و کافي نيست ظاهراً[3] براي آنها سر تراشيدن.[4]
دوم ـکسي که سال اول حج او باشد، که بايد سر[5] بتراشد[6] به احتياط واجب.[7]
سوم ـکسي که موي سر خود را به عسل يا «صمغ» يا نحو آن براي رفع شپش ونحو آن چسبانيده باشد بايد سر بتراشد به احتياط واجب.[8]
چهارم ـکسي که موي خود را جمع کرده و گره زده و درهم پيچيده و بافته است، بايد سر بتراشد به احتياط واجب.[9]
پنجم ـخنثاي مشکل اگر از اين سه دسته اخير نباشد، بايد تقصير کند و سر نتراشد.[10]
[1121] م ـاگر خنثاي مشکل از اين سه طايفه باشد[11]، واجب است هم تقصير کند و هم سر بتراشد احتياطاً.[12]
[1122] م ـاحتياط آن است که کسي که سر را مي تراشد تمامش را بتراشد.[13]
[1123] م ـدر تقصير کفايت مي کند مقدار کمي از موي سر يا ريش يا
شارب را چيدن، به هر نحو و با هر آلت که باشد و يا ناخن گرفتن.[14]و بهتر
است[15]که هم مقداري از مو بگيرد و هم ناخنرا بگيرد.[1124] م ـسر تراشيدن و تقصير چون از عبادات است، بايد با نيت خالص از ريا و براي اطاعت خداوند باشد و بدون آن صحيح نيست و آنچه بايد به آن حلال شود حلال نمي شود.
[1125] م ـجايز است سر را خود انسان بتراشد يا به سلماني بدهد و همچنين در تقصير و بايد خودش نيت کند و بهتر آن است که سلماني هم نيت کند.[16]
[1126] م ـکساني که سر تراشيدن بر آنها متعين است، مثل اشخاصي که در مسأله اول ذکر شد، اگر سر آنها مو نداشته باشد[17]بايد تيغ را بکشند بهسر آنها و آن کافي است ازتراشيدنسر.[18]
[1127] م ـکساني که مخير هستند ميان تراشيدن سر و گرفتن موي ريش يا شارب و گرفتن ناخن، اگر سرشان مو نداشت بايد[19]تقصير کنند و اگر هيچ مو نداشتند حتي موي ابرو[20]بايد ناخن بگيرند و اگر آن را هم نداشتند تيغ را بسر بکشند کافي است.
[1128] م ـتراشيدن ريش کفايت نمي کند از تقصير.[21]
[1129] م ـاکتفا کردن به تقصير موي زير بغل يا عانه محل اشکال است.[22]
[1130] م ـمحل تراشيدن سر و تقصير نمودن مني است[23]و جايز نيست اختياراً در غير آنجا.
[1131] م ـاحتياط[24]آن است که در روز عيد باشد، اگرچه بعيد نيست جواز تأخير تا آخرِ ايامتشريق.[25]
[1132] م ـاگر کسي سر نتراشيد و تقصير نکرد در مني و از آنجا کوچ کرد[26]بايد مراجعت کند و عمل را انجام دهد و فرقي نيست در اين حکم بين کسي که عمداً ترککرده يا نسياناً[27]و سهواً يا به واسطه مسأله ندانستن.
[1133] م ـاگر براي اين شخص ممکن نشود برگشتن به مني[28]، هرجا که هست سر بتراشد يا تقصير کند و موي خود را بفرستد[29]به مني، در صورت امکان، و مستحب است که مو را در مني دفن کند در محل خيمه خود.[30]
[1134] م ـجايز نيست طواف حج بکند قبل از تقصير يا سر تراشي و همچنين سعي را جايز نيست جلو بيندازد.
[1135] م ـاگر قبل از سر تراشي يا تقصير طواف و سعي کند از روي سهو يا جهل به حکم، بايد برگردد[31]و سر بتراشد يا تقصير کند و پس از آن طواف و نماز آن و سعي را به جا آورد[32]و اگر نمي تواند به مني برگردد هرجا هست سر بتراشد و تقصير کند و اعاده کند طواف و نماز و سعي را.
[1136] م ـاگر از روي علم و عمد اينکار را کرده، بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز و سعي يک گوسفند ذبح کند.[33]
[1137] م ـاگر فقط طواف را از روي علم و عمد مقدم داشته گوسفند لازم است[34]، و اگر فقط سعي را مقدم داشته گوسفند لازم نيست، ليکن بايد اعاده کند آن را بعد از حلق يا تقصير و طواف و نماز آن.
[1138] م ـاگر از روي علم يا جهل يا نسيان[35]بعد از طواف يا سعي يا هر دو، سر را تراشيد يا تقصير کرد، احتياط آن است که اعاده کند[36]تا ترتيب حاصل شود و اگر تکليفش سر تراشي بوده تيغ را به سر بکشد احتياطاً.[37]
[1139] م ـبه احتياط واجب[38]بايد در مني اول رمي جمره کند و بعد از آن ذبح کند وبعد تقصير يا حلق.
[1140] م ـ اگر برخلاف اين ترتيب عمل کند[39]، پس اگر از روي غفلت و سهو بوده، اعاده لازم نيست و اگر از روي جهل به مسأله بوده بعيد نيست که اعاده نخواهد و احتياط به اعاده است و اگر از روي علم و عمد بوده[40] در صورت امکان احتياط را ترک نکند.[41]
[1141] م ـبعد از آنکه مُحرمي که وظيفه اش سر تراشيدن بود سر تراشيد يا تقصير کردن بود تقصير کرد[42]، حلال مي شود بر او تمام چيزهايي که حرام شده، به واسطه احرام حج، مگر زن[43]و بوي خوش و اما صيد[44]از دو جهت حرمت داشت: يکي آنکه در حرم صيد جايز نيست نه براي محرم و نه براي غير محرم و اين حرمت باقي است. دوم آنکه بر خصوص محرم نيز صيد جايز نيست، چه در حرم باشد يا غير حرم و بعيد نيست که به واسطه حلق يا تقصير از جهت دوم حرمت برداشته شود، پس جايز است از براي او صيد در خارج حرم.[45]
[1]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب ناخن گرفتن به تنهايي کافي نيست و اگر خواست ناخن بگيرد، احتياطاً بايد بعد از چيدن مو باشد.
آية الله زنجاني: بنابر احتياط مؤکد استحبابي، براي تقصير، کوتاه کردن مو را انتخاب کند و همچنين است حکم تقصير بانوان.
آية الله سبحاني:نحوه تقصير در ذيل مسأله894 گذشت مضافاً بر اينکه تراشيدن ريش در مردان کفايت از حلق يا تقصير نمي کند.
آية الله سيستاني: گرفتن ناخن کافي نيست بنابر احتياط واجب و اگر خواست ناخن بگيرد بايد بعد از کوتاه کردن مو باشد.
[2].آية الله اردبيلي: حکمش گذشت.
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب کوتاه کردن ناخن به تنهايي کافي نيست.
آية الله سبحاني: و تراشيدن سر براي آن ها جايز نيست و کفايت از تقصير نمي کند.
آية الله فاضل: و سرتراشيدن براي آنها کافي نيست.
[3].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:سر تراشيدن براي آنها جايز نيست.
[4]. آية الله خامنه اي: زنان حتماً بايد تقصير کنند و براي آنان حلق کفايت نمي کند. (مناسک حج، م357)
آية الله زنجاني: و جايز نيز نمي باشد.
[5].آية الله بهجت: سر تراشيدن در اين مورد دوّم و نيز سوم و چهارم مستحبّ مؤکد است. (مناسک شيخ ص78).
آية الله نوري: مخير بين تراشيدن سر و کوتاه کردن مو يا چيدن ناخن مي باشد.
[6].آية الله زنجاني: مردي که حجةالاسلام خود را به جا مي آورد بايد سرش را بتراشد ـهرچند حج اول او نباشدـ و مي تواند با ماشيني که مانند تيغ از ته مي زند، سرش را بتراشد.
[7].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر اظهر.
آيات عظام تبريزي، خويي، فاضل: احتياط مستحب اين است که سر تراشيدن را اختيار کند، هرچند مخير بودنش بين حلق و تقصير خالي از قوت نيست.
آية الله سبحاني: تراشيدن سر براي کسي که براي اولين بار به حج مي رود و همچنين کسي که حجةالاسلام را به جا مي آورد هر چند قبلاً حج مستحبي يا نيابي به جا آورده باشد و فردي که موهاي خود را گره زده يا با هم جمع کرده واجب است (مناسک، م 511).
آية الله مکارم: چنين کسي نيز مخير است و سر تراشيدن متعين نيست.
[8].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر اقوي.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، فاضل: احتياط اين است که سر تراشيدن را اختيار کند. بلکه وجوب آن اظهر است.
[9]. مانند طايفه قبل است.
[10]. آية الله بهجت:سرتراشيدن براي خنثاي مشکل جايز نيست بنابر تخيير که گذشت، و امّا بنابر تعين حلق بر مرد، اگر يکي از قسم متقدّم باشد، احوط جمع است. (مناسک شيخ، ص78).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: خنثاي مشکل اگر موي سر خود را نچسبانده يا نبافته باشد بايد تقصير نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: خنثي در حکم زن است و تقصير بر او متعين است.
آية الله مکارم: اگر از دو دسته اخير نباشد مو را کوتاه کند و اگر باشد اول کمي مو را کوتاه کرده بعد سر را مي تراشد (بنابر احتياط واجب).
[11].آية الله زنجاني: بايد احتياطاً اول تقصير کند و سپس سر بتراشد.
[12]. آية الله اردبيلي: و تقصير را بر حلق مقدم کند.
نظريه آية الله بهجت، آية الله گلپايگاني در مسأله قبل گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: دو قسم از سه قسم را متذکر شده اند ]قسم سوّم و چهارم[ و فرمودهاند: بايد هم تقصير و هم حلق نمايد و بنابر احتياط تقصير را بر حلق مقدم بدارد.
آية الله سيستاني: بايد اول تقصير نمايد و آنگاه بنابر احتياط حلق نمايد. (مناسک، مسأله 406).
[13]. آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني، گلپايگاني: بلکه بايد تمامش را بتراشد.
آية الله سبحاني: لازم است تمام سر را بتراشد و تراشيدن برخي از آن کافي نيست.
[14]. آية الله اردبيلي:گذشت که بنابر احتياط واجب به گرفتن ناخن به تنهايي نبايد اکتفا شود.
آيات عظام زنجاني، سبحاني، سيستاني: رجوع شود به مسأله 1120.
آية الله مکارم:کفايت ناخن گرفتن به تنهايي مشکل است.
[15].آية الله خامنه اي: و احوط آن است. (مناسک حج، م357)
[16]. آية الله خويي، متعرّض اين مسأله نشده اند.
آية الله سبحاني: نيازي به نيت سلماني و يا تقصير کننده نيست.
آية الله سيستاني: در رابطه با نيت سلماني مطلبي در دست نيست.
[17].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب علاوه بر کشيدن تيغ، تقصير نيز بنمايند.
[18]. آية الله تبريزي:طايفه اول از آن سه طايفه، همانطور که گذشت، مخير بين حلق و تقصير هستند.
آية الله سيستاني:بنابر احتياط تقصير هم بکند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در اين صورت تقصير متعين است و بنابر احتياط تيغ را به سر بکشند و در صروره اين احتياط ترک نشود. (آداب و احکام حج، مسأله 853).
آية الله فاضل: بنابر احتياط مستحب تقصير هم بکند.
آية الله مکارم: احتياط جمع ميان آن و ناخن گرفتن است و اگر ريش يا شارب دارد کمي از آن را نيز احتياطاً کوتاه کند.
[19]. آية الله سبحاني:بنابر احتياط بايد موي ريش يا سبيل را کوتاه کند.
آية الله مکارم: موي صورت را کوتاه کند.
[20]. آية الله اردبيلي:بايد در کوتاه کردن مو مقداري از موي سر يا ريش يا سبيل را کوتاه کند.
آية الله بهجت: احتياط اين است که به کوتاه کردن موي ابرو اکتفا نکند.
آية الله تبريزي: اکتفا به کوتاه کردن موي ابرو محل اشکال است.
آية الله خويي، آية الله سيستاني: در کوتاه کردن مو بنابر احتياط واجب بايد مقداري از موي سر يا ريش يا سبيل را کوتاه کند. (مناسک، مسأله 354).
آية الله زنجاني:کوتاه کردن ابرو براي تقصير، کفايت نمي کند.
آية الله سبحاني:از موي غير سر يعني ريش و سبيل کوتاه کند و اگر آنها را نداشت تيغ را بر تمام سر بکشند.
آية الله فاضل: تقصير با موي ابرو و سينه و پا مجزي و صحيح است ولي احتياط مستحب است که از موي سر يا ريش يا شارب تقصير کنند.
آية الله مکارم:کوتاه کردن موي ابرو دليلي ندارد.
[21].آية الله زنجاني: و حرام نيز مي باشد.
[22]. به مسأله 894 مراجعه شود.
[23].آية الله زنجاني: مويي که براي حلق يا تقصير زده مي شود بايد در مني ريخته شود بلکه بنابر احتياط بايد عمل حلق و تقصير نيز در مني انجام شود.
[24]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: احتياط واجب آن است که در روز عيد باشد و اگر روز عيد نکرد تا آخر ذي حجه وقت دارد.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: احتياط مستحب اين است که از روز عيد تأخير نشود و بعيد نيست تأخير آن تا آخرين زماني که بتواند اعمال حج را در ماه ذي حجه به جا آورد.
آية الله سبحاني:جواز تأخير عمدي حلق از روز عيد خلاف احتياط است و بايد چنانچه عذري ندارد آن را به تأخير نيندازد لکن جهت حفظ ترتيب اعمال روز عيد تا قرباني نکرده است جايز نيست حلق يا تقصير کند مگر اينکه تا غروب روز سيزدهم نتواند قرباني کند که در اينصورت غروب روز سيزدهم حلق مي نمايد و مسائل مربوط به قرباني با اين فرض گذشت.
آية الله گلپايگاني: متعرض اين فرع نشده اند.
آية الله نوري: اين احتياط ترک نشود.
[25]. آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب، بايد حلق يا تقصير واجب را در روز عيد قربان انجام دهد، و اگر چنين نکند، واجب است که در شب يازدهم يا پس از آن آن را انجام دهد، و همان کفايت مي کند. (مناسک حج، م360)
[26].آية الله زنجاني:چنانچه از روي علم و عمد، تقصير را ترککرده بنابر احتياط بايد برگردد و در مني حلق يا تقصير کند و اگر از روي فراموشي يا ندانستن مسأله ترککرده مي تواند در جايي که هست حلق يا تقصير کند؛ هر چند احتياط مؤکد مستحب در اين است که اگر مي تواند، در مني حلق يا تقصير کند و در هر حال اگر بيرون مني، حلق يا تقصير نمود واجب است موي خود را به مني بفرستد.
[27]. آية الله بهجت: اگر پس از اعمال حج تدارک نمايد، اعاده طواف واجب است و در صورت تعمّد بنابر احوط گوسفندي کفاره دارد (مناسک، مسأله 414).
آية الله سبحاني: و اگر اعمال بعد از حلق را انجام داده آنگونه که در ذيل س1148 گفته شد اعاده کند و اگر خود در مکه نيست به نحوي که در ذيل همان مسأله بيان کرديم استنابه کند تا از احرام خارج شود و الا هنوز محرم است و نمي تواند براي عمره يا حج ديگر محرم شود.
آية الله سيستاني: ناسي بنابر احتياط واجب ملحق به عامد است. (مناسک، مسأله 408).
[28].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب.
[29]. آية الله خامنه اي: نظر معظّم له در اين فرع به دست نيامد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مستحب است موي خود را بفرستد.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[30]. آية الله مکارم: يا غير خيمه خود.
[31].آية الله زنجاني: اگر حلق يا تقصير نکرده بايد انجام دهد و موي خود را به مني بفرستد، سپس بايد اعمال مکه را اعاده کند، مگر آنکه پس از کوچ کردن از مني، متوجه شده باشد که در اين صورت اعاده اعمال مکه، لازم نيست.
آية الله سبحاني: و اگر کسي آن را مقدم داشت چهار صورت دارد: الف) اگر عمداً مقدم داشت بايد پس از حلق و تقصير طواف و نماز آن و سعي را اعاده کند و يک گوسفند به عنوانکفاره ذبح کند. ب) اگر سهواً و يا نسياناً مقدم داشت بايد بعد از حلق يا تقصير آن ها را به ترتيب اعاده کند و کفاره ندارد. ج) اگر طواف را عمداً مقدم داشت حکم آن نيز مانند فرع الف است. د) اگر فقط سعي را عمداً مقدم داشت حکم آن مانند فرع ب است.
[32]. آية الله اردبيلي:اعاده طواف و نماز و سعي، در هر دو صورت مبني بر احتياط واجب است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اعاده طواف و سعي لزوم ندارد، بلکه احتياط استحبابي دارد. (مناسک عربي، مسأله 409 والمسائل الشرعيه، ج1، ص383)، آية الله تبريزي: بلي اگر قبل از خروج از مکه متذکر شود، احتياط در خصوص اعاده طواف نبايد ترک شود.
آية الله سبحاني: اعاده طواف و نماز و سعي واجب نيست بلکه احتياط مستحب است.
آية الله سيستاني: اعاده طواف و سعي لازم نيست گرچه احوط است ولي اگر تقديم طواف براي عذري غير از جهل و نسيان بوده اعاده لازم است.
آية الله فاضل، آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب پس از آن سعي و....
[33]. آية الله بهجت: در صورت تعمّد بنابر احوط گوسفندي کفاره دارد.
آية الله گلپايگاني: گناه کرده ولي متعرض کفاره نشده است.
آية الله مکارم: بنابر احتياط اعاده کند طواف و نماز و سعي را.
[34]. آية الله سبحاني: بايد علاوه بر اعاده طواف پس از حلق و تقصير يک گوسفند ذبح کند (کتاب الحج، ج 5، ص 263).
آية الله گلپايگاني: متعرض کفاره نشده اند.
[35]. آيات عظام بهجت، زنجاني، مکارم: مسأله اجمال دارد.
[36]. آية الله خويي: يعني طواف و سعي را اعاده کند تا ترتيب حاصل شود.
آية الله سبحاني:واجب است طواف زيارت و نماز و سعي را تجديد کند و سپس طواف نساء را انجام دهد لکن اگر حلق را حتي از طواف نساء مؤخر داشته باز همان طور که گفته شد همه اعمال مکه را تجديد کند و حتي اگر بعد از حلق يا تقصير و قبل از تجديد اعمال بر سر او مو روييده باشد چون که آن دو در محل خود انجام شده اند نيازي به تجديد و يا کشيدن تيغ بر سر نيست.
آية الله سيستاني: اگر منظور اعاده طواف و سعي بعد از حلق يا تقصير باشد در صورتي که جاهل يا ناسي باشد لازم نيست و امّا اعاده حلق يا تقصير که ذيل عبارت آن را مي رساند لازم نيست حتي در عالم عامد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لازم است اعاده طواف و نماز و سعي (آداب حج، م 855)
آية الله فاضل: يعني احتياطاً طواف و سعي را اعاده کند تا ترتيب حاصل شود و وجهي براي آخر مسأله نمي باشد.
[37].آية الله اردبيلي: ذيل عبارت مختل است و مقصود روشن نيست.
آية الله خامنه اي: اگر عمداً يا بر اثر فراموشي يا عدم آگاهي از مسأله، در خارج از مني حلق يا تقصير نمايد و يا حلق يا تقصير نکند و از مني خارج شود و سپس ساير اعمال را انجام دهد، واجب است که براي حلق يا تقصير به مني باز گردد و بقيه اعمال را نيز اعاده نمايد. (مناسک حج، م 363)
[38]. آية الله اردبيلي:بلکه بنابر اقوي.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: واجب است که ذبح پس از رمي جمره عقبه باشد و بنابر احتياط حلق و تقصير بايد پس از آن دو باشد.
آية الله خامنه اي: واجب است که در روز عيد قربان، ابتدا جمره عقبه را رَمْي کند، سپس ـ در صورتي که ذبح قرباني در روز عيد برايش ميسر است ـ قرباني نمايد و پس از آن، حلق يا تقصير کند؛ و در صورتي که عمداً ترتيب اعمال مذکور را رعايت نکند، معصيت کرده؛ اما بنابر ظاهر، تکرار اعمال به ترتيب فوق بر او واجب نيست، هر چند تکرار آنها در صورت امکان، موافق احتياط است. حکم کسي که بر اثر ناآگاهي يا فراموشي ]ترتيب مذکور را رعايت نکرده[ نيز چنين است. (مناسک حج، م364)
آية الله زنجاني: رعايت ترتيب بين رمي جمره عقبه و ذبح و حلق يا تقصير لازم است، ولي سه گروهند که مي توانند قبل از ذبح، حلق يا تقصير کنند: الف) کسي که مي ترسد اگر بخواهد صبر کند که ذبح انجام شود مشکلي مانند مراجعت کاروان يا حائض شدن برايش پيش آيد که نتواند شخصاً اعمال مکه را به جا آورد؛ب)کسي که مي ترسد تأخير اعمال مکه باعث بروز مشکلي شود که شرعاً دفع آن لازم است مثلاً خطر جاني داشته باشد؛ج)کسي که تأخير اعمال مکه مشقت شديد بيش از متعارفي را براي او ايجاد مي کند، اين سه گروه شبانه از مشعر به مني مي روند و جمره عقبه را رمي مي کنند و به کسي براي قرباني وکالت مي دهند و در شب عيد با حلق يا تقصير از احرام بيرون مي آيند، هر چند قرباني آنها انجام نشده باشد.
آية الله سبحاني: ترک عمدي رمي روز عيد مخلّ به ترتيب است و بايد جوري اعمال را مجدداً انجام دهد که ترتيب حاصل شود بدين ترتيب بايد قرباني پس از رمي جمره عقبه انجام گيرد و وظيفه حلق و تقصير پس از قرباني مي باشد لکن اگر کسي از روي جهل به حکم شرعي ترتيب را رعايت نکند يا حکم آن را فراموش کند عمل او صحيح است ولي در صورت عمد بايد به نحوي که ترتيب حاصل شود اعاده کند.
آية الله سيستاني: مي تواند قبل از ذبح حلق يا تقصير کند در صورتي که قرباني را در جايي که ذبح در آن مکان جايز است تهيه کرده باشد.
آية الله گلپايگاني: علي الأحوط اول رمي جمره عقبه کند و بعد....
آية الله مکارم: ترتيب مزبور واجب است و اگر رعايت نکند گناه کرده و امّا عملش صحيح
است.[39].آية الله اردبيلي: اگر از روي جهل و نسيان باشد، اعاده لازم نيست و اگر از روي علم و عمد باشد، بايد اعاده شود.
[40]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[41]. آية الله بهجت: اگر از روي فراموشي و جهل باشد اعاده آن لازم نيست و همينطور در صورت تعمّد بنابر مشهور که اظهر تماميت آنست (مناسک، ص143 و مناسک شيخ، ص78).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر از روي جهل يا نسيان بوده اعاده لازم نيست.
آية الله زنجاني: در صورت علم و عمد بايد اعاده کند و در جهل و نسيان لازم نيست.
آية الله گلپايگاني: در صورت علم و عمد و امکان بايد اعاده کند.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله قبل رجوع شود
آية الله مکارم: اين احتياط مستحب است.
[42]. آية الله فاضل: و دو عمل ديگر مني را هم که رمي و ذبح است انجام داد.
آية الله سبحاني:که با انجام سعي بوي خوش حلال مي شود و با انجام طواف نساء و نماز آنهمسر نيز حلال مي شود ولي صيد احرامي با ذبح و حلق حلال مي شود و خوب است از صيد احرامي تا ظهر روز سيزدهم اجتناب کند اما شکار و کندن گياه خود روي حرم براي محرم و غير محرم هميشه حرام است.
[43]. آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: همه استمتاعات جنسي بر حرمت خود باقي است ولي عقد کردن چه براي خود چه براي ديگران و همچنين شهادت بر عقد پس از حلق يا تقصير جايز است.
[44]. آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط واجب صيد بر او حرام است و اين احتياط تا ظهر روز سيزدهم ادامه دارد.
آية الله گلپايگاني: حرمت صيد به حال خود باقي است.
[45]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط جايز نيست.
آية الله بهجت: حليت صيد احرامي به مجرّد تماميت مناسک مني، بي وجه نيست، (مناسک، مسأله 412).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:حرمت صيد از جهت دوّم هم باقي است و بعد از انجام طواف نساء و نماز آن حلال مي شود.
آية الله مکارم: احتياط آن است که در اين حال صيد را ترککند.
- مسائل متفرقه حلق يا تقصير در حج
[1142] م ـاگر قرباني، به دليلي از روز عيد تأخير افتاد، بنابر احتياط نمي تواند[1]حلق کند و از احرام خارج شود و بعد قرباني کند بلکه ترتيب بين قرباني و حلق و اعمال مترتبه بر آن را بايد مراعات کند علي الأحوط.[2]
[1143] م ـتأخير حلق، تا آخر ايام تشريق مانع ندارد، هرچند عمدي باشد و حلق در شب هم صحيح است و کفايت مي کند.[3]
[1144] م ـاگر حاجي براي قرباني به کسي وکالت دهد، تا وکيل او قرباني نکرده، نمي تواند حلق کند[4]ولي اگر با اعتقاد به اينکه وکيل او براي او قرباني کرده حلق کرد بعد معلوم شد که وکيل او هنوز قرباني نکرده، حلق مزبور کافي است[5]و اگر بعد از حلق اعمال مکه را هم انجام داده باشد کفايت مي کند و لازم نيست آنها را اعاده کند.
[1145] م ـکساني که سال اول حج آنها است و وظيفه آنها سر تراشيدن[6]مي باشد، بنابر احتياط، جايز نيست به واسطه زيادي مو، اول سر را ماشين کنند و بعد آن را بتراشند هر چند فوراً بتراشند و در صورت علم و عمد کفاره دارد.[7]
[1146] م ـکسي که بخواهد ديگري را حلق نمايد، نمي تواند قبل از اينکه خودش حلق يا تقصير کند سر او را بتراشد ولي مي تواند ناخن ديگري را براي تقصير بگيرد و ازاله موي ديگري نيز قبل از خارج شدن از احرام جايز نيست ولو براي تقصير.[8]
[1].آية الله خامنه اي:کسي که ذبح قرباني را بنابر هر دليلي از روز عيد به تأخير انداخته، لازم نيست حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد، بلکه بعيد نيست انجام حلق يا تقصير در روز عيد واجب باشد، و نبايد در اين مورد ترک احتياط کند، اما صحّت انجام طواف حج و ديگر اعمال پنج گانه مکه در چنين حالتي (تأخير در انجام قرباني) محل اشکال است و بايد براي انجام آن اعمال تا ذبح قرباني منتظر بماند. (مناسک حج، م361)
آية الله زنجاني: بلکه نبايد حلق و تقصير کند و رعايت ترتيب بين رمي و ذبح و حلق و تقصير و اعمال مکه، واجب و معتبر است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مي تواند حلق کند و از احرام خارج شود ولي اعمال مکه بايد بعد از قرباني و حلق انجام شود. (871 آداب و احکام حج).
آية الله فاضل: بنابر احتياط نمي تواند حلق يا تقصير کند و از احرام خارج شود و بعد قرباني کند بلکه ترتيب بين قرباني و حلق و اعمال مترتّبه بر آن را بايد مراعات کند علي الأحوط مگر در فرض اضطرار و يا حرج که در اين صورت رعايت ترتيب بين ذبح و حلق يا تقصير لازم نيست و حاجي مي تواند در اواخر روز، حلق يا تقصير کند و از احرام خارج شود، ولي اعمال مکه را بايد پس از اطمينان به ذبح انجام دهد.
آية الله نوري: بلکه بايد روز عيد حلق کند و تأخير نيندازد.
[2].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 1110 مراجعه شود.
آية الله تبريزي:بنابر احتياط، قرباني بايد در روز عيد باشد و چنانچه قرباني در روز عيد ممکن نباشد، مي تواند بعد از رمي حلق يا تقصير را در روز عيد انجام دهد و مُحلّ شود و قرباني را تأخير بيندازد.
آية الله سبحاني: اگر نتوانست قرباني را انجام دهد بايد حلق و يا تقصير را به تأخير بيندازد ولي نبايد تأخير حلق يا تقصير از غروب روز سيزدهم فراتر نرود بنابراين اگر نتوانست تا غروب روز سيزدهم قرباني کند حلق يا تقصير را انجام دهد و تا آخر ذي الحجه وقت دارد انجام دهد و در غير اين صورت بايد به شرحي که در محل خود آمده 10 روز روزه بگيرد.
آية الله سيستاني: اگر قرباني را در مني تهيه کرد جايز است تقصير يا حلق.
آية الله مکارم: و اگر رعايت اين احتياط واجب را نکند عمل او باطل نيست.
آية الله نوري: به حسب جمع بين روايات، ترتيب مستحب است ولي چون شهرت بر وجوب قائم شده، احوط رعايت ترتيب است در صورت امکان و عند الضرورة، خلاف ترتيب مانعي ندارد و در فرض سؤال اگر ذبح را تأخير انداخت، تأخير حلق جايز نيست.
[3].آية الله بهجت: حلق در روز عيد است و در صورت تأخير شب هم مجزي است.
آية الله تبريزي: احتياط واجب در عدم تأخير عمدي است. چنانکه گذشت بنابر احتياط حلق بايد در روز باشد. پس اگر در روز عيد انجام نگرفت بايد در روز بعد انجام گيرد.
آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب، حلق يا تقصير واجب را در روز عيد قربان انجام دهد، و اگر چنين نکند، واجب است که در شب يازدهم يا پس از آن، را انجام دهد، و همان کفايت مي کند. (مناسک حج، م360)
آية الله خويي: احتياط واجب اين است که در روز انجام شود، و متعرض تأخير عمدي تا آخر ايام تشريق نشده اند.
آية الله زنجاني: حلق و تقصير در شب عيد جايز نيست؛ مگر براي چند گروه که در حاشيه مسأله 1139 گذشت و انجام حلق و تقصير در شب هاي ديگر مانعي ندارد و حکم تأخير حلق و تقصير در حاشيه مسأله 1131 گذشت.
آية الله سبحاني: حلق و تقصير و ذبح بنابر احتياط واجب در شب جايز نيست و عمداً هم نمي تواند از روز عيد به تأخير بيندازد.
آية الله سيستاني: حلق در شب عيد جايز نيست مگر براي خائف و به احتياط مستحب از روز عيد تأخير نشود ولي بعد از عيد در شب هم کافي است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حلق در شب خلاف احتياط است و اگر در روز عيد ترک نمود، روز يازدهم بايد حلق کند و تأخير عمدي علي الأحوط جايز نيست.
آية الله مکارم: احتياط در ترک حلق در شب است.
[4].آية الله بهجت: بنابر احوط.
آية الله زنجاني: مگر در چند مورد که در حاشيه مسأله 1139 گفته شد.
[5].آية الله بهجت: گذشت کفايت حتّي در صورت عمد در مسأله 1140.
آية الله سبحاني: اما اگر چه اعمال انجام شده صحيح است ليکن تا يقين به ذبح قرباني نکرده است هنوز محرم است و اگر لباس دوخته به تن کرده فوراً بيرون آورد.
آية الله سيستاني: ولي او هنوز محرم است و بايد لباس دوخته را بيرون آورد و از ساير محرمات احرام اجتناب کند و با ذبح مُحل مي شود و همچنين در قسمت بعد مسأله.
[6].آية الله نوري: مخير بين تراشيدن سر و کوتاه کردن مو و يا چيدن ناخن، که در مسأله 1120 ذکر شد، مي باشد.
[7]. به مسأله 1120 مراجعه شود.
آية الله زنجاني:کسي که وظيفه اش سر تراشيدن است جايز نيست اول سر را ماشين کند ولي اگر با ماشين ته زن بتراشد جايز و کافي است.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر با ماشين ته زن بتراشند کافي است گرچه احتياط مستحب تراشيدن با تيغ است.
آية الله مکارم:کوتاه کردن کافي است.
[8].آية الله بهجت: و بعيد نيست تقصير واقع و موجب احلال شود، هر چند با فعلي که بر غير حرام است انجام گيرد (مناسک، س120).
آية الله زنجاني: هر چند حلق و تقصيرش صحيح است، مخصوصاً اگر حرمت آن را نداند.
آية الله سبحاني: اگر عمداً ديگري را تقصير نمايد کفاره دارد ولي ساهي و جاهل و افراد غير ملتفت کفاره ندارد
آية الله سيستاني: و مجزي نيز نمي باشد.
- استفتائات حلق و تقصير
[1147] س ـکسي که سفر اول حج او است، در وقتي که سلماني سر او را براي حلق مي تراشيده، مشغول گرفتن ناخن هاي خود بوده و غافل بوده که نبايد اين کار را بکند. آيا کفاره دارد يا خير؟
ج ـ چيزي بر او نيست.
[1148] س ـ کسي که در غير مني حلق نموده و اعمال مترتبه را انجام داده و پس از اين عمره مفرده انجام داده، آيا مُحِلّ شده است يا خير و عمره مفرده او صحيح است ياخير؟
ج ـ مُحِلّ نشده است و عمره او صحيح نيست.[1]
[1149] س ـگفته مي شود که مسلخ جديد، در مني نيست و اشخاص پس از
قرباني در آنجا، و بيرون آمدن، پشتِ همانجا حلق و تقصير کرده اند، وظيفه آنان چيست؟ج ـ اگر حلق و تقصير در مني نبوده بايد اعاده شود.[2]
[1150] س ـدر مسأله سابق، کساني که بعد از حلق و تقصير مزبور به مکه آمده اند و اعمال مکه از قبيل طواف و سعي و طواف نساء را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند که حلق و تقصير در مني نبوده، آيا اعمال مکه آنان صحيح است؟
ج[3] ـ در فرض مزبور صحيح نيست و بايد آن اعمال هم اعاده شود.[4]
[1151] س ـکسي که سال قبل هم به حج مشرف شده و حلق را در خارج مني انجام داده است و امسال هم حلق را در خارج مني نموده چه وظيفه اي دارد و اگر اعمال مکه را انجام داده صحيح است يا خير؟
ج ـ حلق را در مني اعاده کند و يک حلق کافي است و بعد طواف و نماز و سعي سال قبل را اعاده کند[5]و احتياطاً طواف ونماز وسعي امسال را نيز به جا آورد وبعد يک طواف نساء و نماز انجام دهد[6]و کفايت مي کند، گرچه ظاهر اين است که احرام براي عمره و حج امسال صحيح نبودهاست.[7]
[1152] س ـاگر در موردي که حاجي بايد حلق کند، بهجاي حلق تقصير کرده است وظيفه اش چيست، آيا کفاره دارد يا نه؟
ج ـ اگر جاهل به مسأله بوده کفاره ندارد[8]و در فرض علم احوط است و در فرض مسأله بنابر احتياط[9]بايد حلق را انجام دهد و چنانچه اعمال مکه را به جا آورده اعاده کند.[10]
[1153] س ـکسي که سال دوم حج او است و سال قبل براي خودش حج نموده و حلق کرده است و امسال به نيابت ديگري حج به جا مي آورد، آيا در سفر دوم حکم صروره را دارد که بايد حلق کند يا تقصير کافي است؟
ج ـ تقصير کفايت مي کند.
[1154] س ـشخصي در سال 60 نايب شخص ديگري شد و براي اولين بار آمد مکه و در مرز بين وادي مُحَسّر و مني حلق نمود، به اعتقاد اينکه اينجا جزو مني است و يک سال بعد باز به مکه مشرف شد، براي خودش به عنوان حجةالاسلام و در مني تقصير نمود به خيال اينکه حلق قبلي و اعمال حج گذشته او صحيح بوده است، و سال 65 باز به مکه مشرف شد و به عنوان مافيالذمه مُحرم شد، در اين بين متوجه شد که حلق سال اول در خارج مني بوده است و در نظر حضرت امام کافي نيست، امسال حلق را در مني بقصد مافيالذمه انجام مي دهد و بقيه اعمال را نيز بقصد مافيالذمه به جا آورده است، آيا اين کار کافي است يا نه؟
ج ـ کفايت مي کند[11]و از منوبعنه واقع مي شود و بايد حجةالاسلام را اعاده کند.[12]
[1155] س ـاگر کسي مقداري از سر خود را با تيغ بتراشد و بقيه را ماشين کند، آيا جايز است و حلق صدق مي کند؟ ضمناً بعد از ماشين، بقيه سر را نيز مي تراشد.
ج ـ تا حلق تمام نشده کوتاه کردن موي سر جايز نيست[13]، و اگر تمام سر را تراشيده از حلق کافي است.[14]
[1156] س ـکسي که غير از وقوفين اضطراري را نمي تواند درککند و براي بقيه اعمال خود نايب مي گيرد، آيا مي تواند حلق را در غير از مني انجام دهد؟
ج ـ بايد در مني حلق کند و حلق در غير مني کافي نيست، مگر آنکه نتواند به مني برود.[15]
[1157] س ـشخصي دو موضع در سرش شکسته است، ممکن است که حلق روز عيد باعث پاره شدن پوست گردد اگر تقصير نمايد، مُجزي است يا وظيفه ديگري دارد؟
ج ـ اگر اميد خوب شدن در حدي که بتواند حلقِ تمام نمايد، تا آخر ايام تشريق، دارد تأخير بيندازد و همچنين اعمال مترتبه را، و اگر اميد ندارد يا پس از تأخير خوب نشد، احتياط آن است که هر مقدار سر را مي تواند بتراشد و تقصير هم بکند.[16]
[1158] س ـشخصي سال گذشته قرباني و حلق را در غير مني (خارج از مني) انجام داده و پس از خاتمه اعمال، به ايران برگشته است و امسال نيز به مدينه مشرف شده و قصد حج دارد، بفرماييد وظيفه او چيست؟ و آيا مي تواند براي خود يا ديگري حج به جا آورد يا نه؟
ج ـ تا وظيفه سال قبل را از؛ قرباني و حلق و اعمال مترتبه بر آن، انجام نداده و از احرام آن خارج نشده، نمي تواند مُحرم شود.[17]
[1159] س ـصبي مُمَيّزي تمام اعمال حج را به نحو صحيح انجام داده است، آيا از صَروره بودن، خارج مي شود يا نه؟
ج ـ بلي، خارج مي شود.[18]
[1160] س ـدر روز عيد قربان که حاجي بايد حلق کند و از طرفي تراشيدن و کندن مو بر مُحرم حرام است، آيا حجاج بايد بعد از تقصير افرادي که مخير بين حلق و تقصير هستند، از وجودشان براي حلق استفاده کنند يا در آن وقت براي شخص جايز است که سر خود را بتراشد و آيا فرق است بين تراشيدن سر خود و تراشيدن سر ديگري و در هر حال تکليف شرعي او چيست؟
ج ـ خودش مي تواند خود را حلق کند و مي تواند به کسي که از احرام به حلق يا تقصير خارج شده واگذار کند که او را حلق نمايد[19]، و در هر صورت اگر ديگري او را حلق کند کفايت مي کند[20]اگرچه از احرام خارج نشده باشد.[21]
[1161] س ـکسي که در حج وظيفه اش سر تراشيدن است و از اول مي داند که با تيغ کشيدن سرش خون مي آيد، بفرماييد آيا سرش را بايد بتراشد يا نه؟
ج[22] ـ بايد سر بتراشد علي الأحوط.[23]
[1162] س ـدر مناسک آمده است: کسي که سال اول حج او باشد، بنابر احتياط واجب بايد سر خود را بتراشد، آيا مي توان در اين احتياط واجب به ديگري رجوع کرد؟
ج ـ حکم ساير احتياطات را دارد، ليکن چون امر مهمي است، مراعات کنيد اين احتياط را.[24]
[1163] س ـکسي که حلق را فراموش کرده و به ايران بازگشته است، وظيفه او چيست؟
ج ـ بايد حلق و اعمال مکه[25]مترتبه بر حلق را انجام دهد و اگر نمي تواند خودش به مکه برود، در محل خودش حلق کند و موي خود را به مني بفرستد علي الأحوط و براي اعاده اعمال مکه نايب بگيرد.[26]
[1164] س ـکسي که وظيفه او حلق است وليکن از حلق معذور است، وظيفه او چيست؟
ج ـ بعيد نيست لزوم و کفايت تقصير در اين مورد[27]، ولي احوط آن است که احتياط را به غير رجوع کنند.[28]
[1165] س ـاگر کسي قرباني را از روي عمد تأخير بيندازد، آيا مي تواند حلق و يا تقصير نمايد و يا بايد حتماً بعد از قرباني باشد؟
ج ـ بايد حلق را بعد از قرباني[29]انجام دهد، علي الأحوط.[30]
[1166] س ـشخصي در روز عيد قربان در حال رَمي جمره عقبه پول خود را گم کرد و چون پول براي هدي نداشت آن را مبدل به روزه کرد و تصميم دارد بعد از ايام تشريق شروع به سه روز روزه نمايد، آيا چنين شخصي تقصير يا حلق را پس از سه روز روزه انجام دهد يا همان روز عيد حلق يا تقصير نمايد؟
ج ـ مي تواند روز عيد[31]حلق يا تقصير نمايد.[32]
[1167] س ـشخصي که صروره نيست و مي تواند تقصير کند آيا اگر ريش بتراشد، صرف نظر از حرمت، اين کار کفايت از تقصير مي کند يا نه؟
ج ـ کفايت نمي کند.
[1168] س ـعصر عيد قربان، بعد از هَدْي، که دوستان سر مي تراشيدند و من هم به اين فکر که بايد سر را تراشيد رفتم سر خود را تراشيدم و نگفتم که سر مي تراشم براي حج تمتع، فقط سرم را تراشيدم، در اين صورت وظيفه من چيست؟
ج ـ اگر سر را به عنوان اينکه وظيفه شما سر تراشي است و از اعمال حج است تراشيده ايد صحيح است هر چند نيت را نگفته باشيد.
[1169] س ـچون من از سر تراشيدن بدم مي آيد، آيا مي توانم بجاي سر تراشيدن تقصير کنم و آيا آن کار گناهي هم دارد يا نه؟
ج ـ در سفر اول در مني بايد سر بتراشيد علي الأحوط[33]و اگر نتراشيد گذشته از معصيت از احرام هم خارج نمي شويد علي الأحوط.[34]
[1170] س ـحاجي در مذبح، بعد از قرباني فوراً تقصير کرده که دچار تطهير نجاست بدن و لباس احرام نگردد و بعد از رسيدن به چادر حلق کند، از يک طرف صروره است و از طرفي در حلق قصد احلال نکرده، تکليفش چيست؟
ج ـ تقصير[35] در صورت جهل کفاره ندارد و حلق را اگر به قصد قربت و به حساب يکي از اعمال انجام داده، کافي است وگرنه باقي بر احرام است و بايد در مني حلق کند علي الأحوط.[36]
[1].آية الله اردبيلي: اگر از روي جهل يا نسيان بوده، محلّ شده و عمره او صحيح است وگرنه عمره اش باطل است و چنانچه مي تواند بايد به مني برگردد و حلق نمايد و اگر نمي تواند، در همان جا حلق کند و بنابر احتياط مويش را به مني بفرستد.
آيات عظام تبريزي، زنجاني، صافي، گلپايگاني: مگر اينکه از جهت جهل به مسأله و غفلت، در غير مني حلق کرده باشد، که در اين صورت اجزاء بعيد نيست، هر چند احتياط آن است که در صورت امکان به مني برگردد و حلق کند. همچنين است حکم سه مسأله بعد.
آية الله سبحاني: اگر کسي عمداً در غير مني حلق يا تقصير کند و اعمال مترتبه را انجام دهد محلّ نمي شود بلکه بايد آن را در مني اعاده کند و اعمال مترتبه را نيز بياورد و اگر از مکه بيرون رفته باشد بايد حلق يا تقصير کند و موهاي خود را به مني بفرستد و کسي را نائب کند که اعمال مکه او را انجام دهد و سال بعد نيز در ايام تشريق رمي روز يازدهم و دوازدهم خود را انجام دهد و يا استنابه کند. تا اين وظايف را انجام ندهد نمي تواند براي عمره يا حج ديگر محرم شود و اگر محرم شود احرام او صحيح نيست بلکه تا حلق و اعمال مترتبه را به نحوي که گفته شد انجام ندهد در حال احرام باقي مي باشد ولي اگر از روي جهل به موضوع يا نسياناً حلق را بيرون از مني انجام داده اعمال مترتبه درست است فقط بايد حلق يا تقصير کند و موهاي خود را به مني بفرستد.
آية الله سيستاني:کافي است هر چند عمداً باشد ولي واجب است در صورت امکان موي خود را به مني بفرستد. (مناسک، مسأله 408).
آية الله فاضل: مگر اينکه از روي جهل قصوري يا غفلت و نسيان در غير مني حلق کرده باشد که در اين صورت مُحِلّ شده و عمره او صحيح است، هر چند که در صورت امکان و عدم عسر و حرج بهتر است به مني برگردد و حلق کند و اعمال مترتبه را اعاده کند.
آية الله مکارم: اين حکم در صورت عمد مسلّم است و در صورت جهل يا نسيان عمل آنها صحيح است و اگر مي تواند به مني برگردد و سر خود را بتراشد و يا کوتاه کند برگردد.
[2].آية الله اردبيلي، آية الله فاضل و ساير مراجع: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[3].آية الله زنجاني: مطابق حاشيه مسأله 1135 عمل نمايد.
[4].آية الله اردبيلي: اگر به جهت جهل يا نسيان بوده، اعمالشان صحيح است وگرنه بايد پس از اعاده حلق يا تقصير، اعمال مکه را هم اعاده نمايند.
آية الله خويي: اعاده اعمال مکه لازم نيست.
آية الله سبحاني: اگر از روي جهل به موضوع يا نسياناً حلق را بيرون از مني انجام داده اعمال مترتبه درست است فقط بايد حلق يا تقصير کند و موهاي خود را به مني بفرستد.
آية الله سيستاني: حلق و تقصير و اعمال صحيح است و همچنين در مسأله بعد.
آية الله صافي: حکم آن از مسأله قبل معلوم مي شود.
آية الله فاضل: به حاشيه مسأله 1148 مراجعه شود.
آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[5].آية الله اردبيلي: اگر به جهت نسيان يا جهل، خارج مني حلق کرده، اعمالش صحيح بوده وگرنه به تفصيل موجود در جواب عمل نمايد.
آية الله زنجاني: اگر به خاطر فراموشي يا ندانستن حکم خارج مني حلق کرده، اعمالش صحيح است.
آية الله مکارم: اعاده اينها لازم نيست و همچنين احتياط بعد نيز لزومي ندارد.
[6].آية الله اردبيلي: اگر خواست احتياط کند، بايد دو طواف نساء به جا آورد.
[7].آية الله فاضل و ساير مراجع: به حاشيه مسأله 1148 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر عمدي بوده با توجه به آنچه در سؤال 1148 آمد احرام جديد او صحيح نيست و بايد نسبت به وظائف سال قبل از حلق به بعد اقدام کند لکن چنانچه بخواهد احتياط کند بايد بعد از حلق و يا تقصير همه اعمال از جمله طواف نساء البته به غير از بيتوته و نفر را دوباره انجام دهد، يکبار به عنوان اعمال سال قبل انجام دهد و بار ديگر به عنوان تکليف فعلي. مثلاً اول سه جمره را براي روز يازدهم حج سال گذشته رمي کند و سپس هر سه را مجدداً به عنوان تکليف فعلي در حج امسال و هکذا بقيه اعمال را.
آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[8].آية الله زنجاني: و در فرض علم کفاره واجب است و در هر دو صورت بعد از حلق چنانچه اعمال مکه را به جا آورده اعاده کند.
[9].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر اظهر در مورد صروره و کسي که موي خود را چسبانده است، ولي اعاده اعمال مکه در صورتي که از روي علم و عمد آن را مقدّم بر حلق نکرده باشد، مبني بر احتياط است.
[10]. به مسأله 1135 مراجعه شود.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 120 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: در فرض جهل، اعاده واجب نيست گرچه احوط است.
آية الله فاضل: به سؤال 1135 و حاشيه مسأله 1148 مراجعه شود.
آية الله مکارم: چنانچه گذشت حلق واجب نيست.
[11]. آية الله اردبيلي: حج نيابي و حجةالاسلام او صحيح است و حج امسال نيز از خودش واقع مي شود. و هرچند حلق در سال اول و دوم در خارج از مني بوده ولي اين شخص متعمّد نبوده بلکه معذور بوده است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در جايي که در ماه ذي حجه نتواند تقصير را اعاده کند راجع به اينکه آيا تقصير بعد از آن کافي است يا نه، بدست نيامد.
آية الله صافي: از منوبعنه واقع نمي شود و بايد حج نيابي را با اجازه کسي که او را اجير کرده اعاده کند چون جاهل به موضوع معذور نيست.
[12]. آية الله تبريزي:اعاده حجةالاسلام واجب نيست.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: حلق اول صحيح است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر جهلاً يا نسياناً در غير مني تقصير کرده است صحت آن بعيد نيست اگرچه احوط و اولي حلق در مني و اعاده اعمال مترتبه است. بنابراين حج نيابي
و حجةالاسلام او صحيح است. (آداب و احکام حج، م877)آية الله فاضل: در فرض سؤال از منوبعنه واقع شده و کفايت مي کند و اعاده حجّةالاسلام واجب نيست.
آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[13]. آية الله اردبيلي: اگر ماشين ته زن بوده که مانند حلق کردن است کافي است.
آية الله فاضل: بلي مي تواند به قصد تقصير مقداري از موي سر خود را بچيند، يا با ماشين کوتاه کند و در اين فرض لازم نيست بقيه سر را حلق کند.
[14]. مراجعه شود به مسأله 1120.
آية الله بهجت: گذشت که در صروره حلق، واجب متعين نيست.
آية الله خويي: ماشين کردن تقصير حساب مي شود و مجزي است.
آيات عظام زنجاني، سبحاني، سيستاني: اگر با ماشين ته زن بزند کفايت از حلق مي کند.
آية الله مکارم:کوتاه کردن کافي است.
[15]. آية الله اردبيلي:که در اين صورت بنابر احتياط واجب بايد موي خود را به مني بفرستد.
آية الله زنجاني: ولي در صورت امکان بايد موي خود را به مني بفرستد.
آية الله سبحاني: اگر فردي نمي تواند در مني حلق يا تقصير کند در خارج مني مي تواند انجام دهد ولي بايد موهاي ريخته را به مني برگرداند.
آية الله سيستاني: بايد در مني حلق کند ولي حلق در غير مني هم کافي است حتي اگر عمداً باشد و به هر حال در صورت امکان بايد موهاي خود را به مني بفرستد.
[16]. آية الله اردبيلي: اين امر در صورتي صحيح است که نتواند با ماشين ته زن بدون خونريزي موي سر خود را بتراشد.
آية الله تبريزي: چنانکه گذشت، صروره مخير است بين حلق و تقصير و در فرض مذکور که متمکن از حلق نيست بايد تقصير کند.
آية الله خويي: تخيير بين حلق و تقصير حتي براي غير معذور خالي از قوت نيست. بنابراين، اگر چه اميد خوب شدن داشته باشد تقصير کفايت مي کند (مناسک عربي، مسأله 404).
آية الله زنجاني: تقصير، کافي است مگر آنکه بدون حرج بتواند با ماشين ته زن، سرش را بتراشد.
آية الله سبحاني: و پس از حلق به آن ها بپردازد ولي اگر اميد بهبودي ندارد و يا تا غروب روز سيزدهم بهبودي حاصل نشود اگر چنانچه با ماشين ته زن مي تواند حلق را انجام دهد و اگر نمي تواند حلق کند تقصير کند و از احرام خارج گردد و مي تواند اعمال مکه را انجام دهد و به احتياط واجب چنانچه تا آخر ذي حجه متمکن از حلق شد، و لو با ماشين حلق نمايد و موهاي خود را به مني بفرستد.
آية الله سيستاني: اگر تراشيدن با ماشين ته زن براي او ميسور باشد تقصير کافي نيست، بنابر احتياط واجب و اگر حلق حرجي بود تقصير کافي است.
آية الله فاضل: چون صروره مخير بين حلق و تقصير است لذا اين مسأله موضوعاً منتفي است.
آية الله گلپايگاني: اگر متمکن از حلق نبود تقصير نمايد و بعد در ماه ذي حجه هر وقت متمکن از حلق شد حلق نمايد، هرچند به مکه آمده باشد، و مو را به مني بفرستد. (مجمع المسائل، ج 1، ص490، مسأله 6).
آية الله مکارم: حلق واجب نيست و کوتاه کردن قسمتي کافي است.
[17]. آية الله اردبيلي: اگر از روي جهل يا غفلت يا اضطرار بوده، حج او صحيح است ولي بايد ذبح را در مني در ايام تشريق اعاده کند و مي تواند براي خود يا ديگري در سال بعد حج به جا آورد و اگر از روي عمد بوده، حج او باطل است ولي در احرام باقي مي ماند و بايد با عمره مفرده از احرام خارج شود.
آية الله تبريزي: در صورت جهل به مسأله يا غفلت، اعاده اعمال لازم نيست.
آية الله خويي: حکم آن در پاورقي مسأله 1154 گذشت.
آية الله زنجاني: از احرام خارج شده، حلق و اعمال مکه او صحيح است و مي تواند مجدداً محرم شود، و در مورد قرباني اگر حوالي مني قرباني کرده کفايت مي کند.
آية الله سبحاني: در رابطه با قرباني چون که فعلاً در مني به نحوي که در جاي خود گذشت ميسر نيست اعاده لازم نيست لکن به جهت حلق در خارج از مني به ذيل سؤال 1148 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: حلق سابق مجزي است و نسبت به ذبح اگر جاهل قاصر بوده مجزي است و اگر مقصر بوده است در فرض مذکور به احتياط واجب بايد جمع کند بين ذبح و روزه ده روز و اعاده اعمال ديگر لازم نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: صحّت حج سال گذشته بعيد نيست و اگر با عدم تمکن از ذبح در مني قرباني را در مذابح معمول انجام داده اعاده لازم نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 878).
آية الله فاضل: به حاشيه مسأله 1148 مراجعه شود.
آية الله مکارم: حلق را در مني اعاده مي کند و قرباني اگر در مني امکان نداشت کافي است و الاّ آن را نيز اعاده مي کند اما اعاده اعمال مترتبه لازم نمي باشد.
[18]. آية الله زنجاني: وقتي حجةالاسلام خود را به جا آورد بايد حلق نمايد.
آية الله سبحاني: اگر پس از بلوغ مستطيع شد و حجةالاسلام به جا آورد بايد حلق کند (مناسک، م 528).
آية الله مکارم: حلق براي صروره واجب تخييري است.
[19].آية الله خامنه اي: حلق براي صروره واجب تخييري است.
[20]. آيةالله تبريزي، آيةاللهخويي: اگر کسي که او راحلق مي کند از احرام خارج نشده باشد مجزي نيست.
آية الله سبحاني: اگر محرم؛ محرم ديگر را سهواً و يا جهلاً حلق و يا تقصير کند کفاره ندارد اما در صورت عمد بايد کفاره دهد و در هر حال به اين حلق يا تقصير اکتفا نشود.
آية الله سيستاني:کسي که از احرام خارج نشده است، جايز نيست براي ديگري حلق يا تقصير انجام دهد و مجزي هم نيست.
آيات عظام صافي، فاضل، گلپايگاني: اگر کسي که او را حلق مي کند از احرام خارج نشده باشد، مشکل است.
آية الله مکارم: خالي از اشکال نيست.
[21].آية الله اردبيلي: محل اشکال است.
[22].آية الله زنجاني: واجب است سرش را بتراشد و اگر خون هم بيايد اشکال ندارد.
[23]. آية الله اردبيلي: اگر با ماشين ته زن امکان حلق وجود نداشته باشد.
آية الله بهجت: بايستي اوّل تقصير کند و مقداري از موي سر خود را چيده، سپس سر بتراشد (مناسک، مسأله 410).
آية الله خويي: بلکه بايد اول تقصير کند سپس سرش را بتراشد. (مناسک عربي، مسأله 405).
آية الله سبحاني: بايد با ماشين ته زن بزند.
آية الله سيستاني: جايز نيست سر خود را با تيغ بتراشد بلکه با ماشين ته زن بتراشد و يا در صورتي که مخير بين تراشيدن و کوتاه کردن باشد ابتدا موي خود را کوتاه و سپس اگر بخواهد سر خود را با تيغ بتراشد و اگر با آنچه گفته شد مخالفت کند کفايت مي کند اگرچه گنهکار است. (مناسک، مسأله 405).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که پس از فحص، حلاّق ماهري پيدا نکرد که سر او را خوني نکند، تقصير نمايد و بعد در ماه ذي حجه هر وقت متمکن شد حلق نمايد هرچند به مکه آمده باشد و مو را به مني بفرستد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 490، مساله 6).
آية الله فاضل: تراشيدن سر واجب نيست.
آية الله مکارم: سر تراشيدن واجب نيست ولي احوط است.
[24]. مراجعه شود به مسأله 1120.
[25].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب.
[26]. آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: اعاده اعمال لازم نيست ولي فرستادن مو به مني در صورت امکان لازم است همچنان که در مسأله 1133 گذشت.
مراجعه شود به مسأله 1135.
[27].آية الله اردبيلي: در صورتي که با ماشين ته زن نتواند سر را بتراشد.
[28]. آية الله بهجت: به ذيل مسأله 1120 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: تقصير کفايت مي کند.
آية الله سبحاني: چنانچه عذر او وجه شرعي يا مصلحت مهم طبّي داشته باشد مي تواند تقصير کند لکن احتياط را از کف ندهد و تا محلي براي حلق هست آن را به تقصير بدل ننمايد.
آية الله فاضل: رعايت اين احتياط براي کسي که سال اوّل او است مطلقاً لازم نيست و نسبت به چند طايفه که در مسأله 1120 گذشت که به احتياط واجب بايد سر بتراشند، در فرض سؤال رعايت اين احتياط براي آنها لازم نبوده و تقصير کفايت مي کند.
آية الله مکارم: مانند سؤال 1161 است.
[29]. آية الله سيستاني: بعد از تحصيل قرباني در مني علي الأحوط.
آية الله نوري: بنابر احتياط از روز عيد تأخير نيندازد.
[30]. مراجعه شود به مسأله 1131.
آية الله اردبيلي، آية الله زنجاني: بلکه علي الاقوي.
آية الله بهجت: مراجعه به مسأله 1139 و 1140 مفيد است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 1142 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: به حاشيه مسأله 1131 مراجعه شود.
[31]. آية الله سبحاني، آية الله نوري: بلکه بايد روز عيد حلق يا تقصير نمايد.
[32]. آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب حلق يا تقصير را از روز عيد تأخير نياندازد. (مناسک حج، م360 و 361)
مراجعه شود به مسأله 1120 و 1131.
[33]. آية الله اردبيلي:بلکه علي الاظهر.
آية الله سبحاني: صروره بنابر فتوي بايد حلق کند.
آية الله فاضل: گذشت که صروره بين حلق و تقصير مخير است و تقصير کفايت مي کند.
آية الله مکارم: سر تراشيدن واجب تعييني نيست مي تواند فقط قسمتي از مو را کوتاه کند.
[34]. مراجعه شود به مسأله 1120.
آية الله اردبيلي: بلکه علي الاظهر.
[35]. آية الله سبحاني: در فرض علم علاوه بر کفاره بايد اگر اعمال مترتبه مني و مکه را انجام داده مجدداً همراه با حلق اعاده کند.
آية الله فاضل: صروره مخير بين حلق و تقصير مي باشد و تقصير مزبور کفايت مي کند.
[36]. حکم سؤال قبل را دارد.
آية الله اردبيلي: بلکه علي الاظهر.
آية الله مکارم:کوتاه کردن مو کافي است ولي گرفتن ناخن به تنهايي کفايت نمي کند بنابر احتياط.
- مستحبات حلق
[1171] م ـ در حلق چند چيز مستحب است:
1. آنکه از جانب راست پيش سر ابتدا کند و اين دعا را بخواند:
«أَللَّهُمَّ أعْطِني بِکُلِّ شَعْرَةٍ نُوراً يَوْمَ الْقِيامَةِ».
2. آنکه موي سر خود را در مني در خيمه خود دفن نمايد و اولي اين است که بعد از حلق، از اطراف ريش و شارب خود گرفته و همچنين ناخن ها را بگيرد.[1]
[1].آية الله بهجت: و مستحب است در وقت سر تراشيدن رو به قبله کند... و احوط آن است که از اطراف سروريش و شارب مو بگيرد و ناخن ها را بگيرد (مناسک شيخ، ص79).
-
- فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال مني
- فصل ششم: بيتوته به مني
- فصل هفتم: رمي جمرات سه گانه
-
- استفتائات جديد
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.