پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
دریافت:

اصطلاحات فقهى

  • آب جارى ـ ايمان
  • بئر - بينه
  • پلاتين - پورسانت
  • تأجيل - تيمم جبيره‌اى
  • ثلث - ثيب
  • جائر - جهل
  • چانه زدن
  • حائر - حيل فرار از ربا
  • خارق العاده - خيار
  • دائر مدار - ديه
  • ذابح - ذى
  • رؤيت هلال - ريبه
  • زائد - زىّ
  • ژله
  • سُؤر - سيد
  • شؤون - شيوع
  • صاحب اليد - صيغه
  • ضالّه - ضمان
  • طائف - طيور
  • ظاهر اين است - ظهر شرعى
  • عائله - عيوب مجوز فسخ
  • غائط - غير منقول
  • فائت - فَىْءْ
    چاپ  ;  PDF
    فائت:
    فوت شده.
    فاجر:
    گناه کار، تباه کار، زناکار.
    فاحش:
    غیر متعارف، ناپسند.
    فاحشه:
    زن بدکار، کار بسیار زشت.
    فاطمی:
    منسوب به فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
    فاقدُ الطَهورَین:
    کسی که برای غسل یا وضو به آب و خاک دسترسی ندارد، یا اینکه هر دوی آنها برایش مضر است.
    فایده:
    بهره و نتیجه ای که انسان از مال یا عمل بدست آورد.
    فتوا:
    اظهار نظر نهایی مجتهد در مسائل شرعیه.
    فجر:
    سپیده صبح.
    فجر اول و دوم:
    نزدیک اذان صبح، از طرف مشرق سفیدی ظاهر می شود که رو به بالا حرکت می کند و آن را فجر اول (فجر کاذب) می گویند؛ موقعی که آن سفیده از بین رفت، سفیده دیگری سر می زند که نور آن در پهنای افق گسترده و لحظه به لحظه زیادتر می شود و این را فجر دوم (فجر صادق) می گویند.
    فجر کاذب و صادق:
    منظور فجر اول و دوم است.
    فَحص:
    جستجوی دقیق.
    فِدْیه:
    یک مدّ طعام که در موارد خاصی از باب کفّاره روزه به فقیر پرداخت می شود. (هر مد ۷۵۰ گرم است).
    فُرادا:
    برگزار کردن نماز به طور انفرادی (در مقابل نماز جماعت).
    فِراش:
    همسر.
    تجدید فراش: دوباره ازدواج کردن.
    فراغ (قاعده):
    قاعده ای که موضوع آن، شک در صحت و تمامیت عمل پس از فارغ شدن از آن است و حکم به صحت می شود و آثار صحت بر آن مترتب می گردد.
    فَرْج:
    عورت انسان (قُبُل و دُبُر زن و مرد).
    قُبل زن.
    فرسخ شرعی:
    واحد مسافت که تقریباً برابر است با 5125  متر.
    فرض، فریضه:
    واجب.
    فرض (در ارث): سهم معینی از ارث که در شریعت برای وارث معین شده است مانند سدس برای پدر و مادر.
    فَرْیِ اوداج اربعه:
    بریدن رگ های چهارگانه حیوان در هنگام ذبح.
    فسخ عقد:
    به هم زدن و باطل کردن عقد و معامله.
    فِسق:
    ارتکاب گناه، خروج از اطاعت خداوند.
    فُسوق:
    گفتار حرام، مانند دروغ، فحش  و...
    فضّه:
    نقره.
    فَضله:
    بول و غائط هر جنبنده، عرق و چرک، آب دهان و بینی و امثال اینها که به طور طبیعی از بدن خارج می شود.
    فضولی:
    کسی که بدون اذن دیگری، از سوی او عقد جاری کند یا معامله نماید؛ مانند عقد ازدواج و بیع.
    فطریه:
     رجوع کنید به: زکات فطره .
    فعلاً:
     رجوع کنید به: بالفعل.
    فُقّاع:
    آب جو (شرابی که از جو ساخته می شود).
    فقه:
    علم به احکام دین از روی ادلّه تفصیلی.
    مجموعه احکام دین.
    فقیر:
    محتاج؛ کسی که مخارج سال خود و عیالش را ندارد و قادر بر تحصیل آن هم نیست.
    فک:
    از بین بردن و لغو کردن، آزاد کردن؛ مانند فک قرار داد.
    فَلَس:
     رجوع کنید به: مفلَّس.
    فَلْسْ:
    پولک های بدن ماهی های دریایی.
    فی حدّ نفسه (فی نفسه):
    در حدّ خود، به خودی خود.
    حکم اولیه یک مسأله، بدون در نظر گرفتن عوامل و شرایط دیگر.
    فی سبیل الله:
    در راه خدا.
    هر کار خیری که نفعش به اسلام یا عموم مسلمانان می رسد؛ مانند ساختن مسجد، پل، جادّه و...
    فَیْءْ:
    اموالی که بدون جنگ و کشتار از کفار حربی گرفته شده است.
  • قاصر - قَيُّم
  • کابين - کيف
  • گرو - گواه
  • لحد-لیالی تشریق
  • ماترك ـ ميّت
  • ناتنى - نيت
  • هاشمى (سيد) - هم جنس
  • واجب - ولّى
  • يائسه - يوم الدفع
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
  • جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
  • به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
  • جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
  • از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
  • مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
700 /