همه
احکام بانوان
احکام سفر
احکام محتضر و اموات
احکام پزشکی
ازدواج و زناشویی
اعتکاف
اماکن مذهبی
امر به معروف و نهی از منکر
اموال پیدا شده و مجهول المالک، مظالم
تکلیف و تقلید
جهاد و دفاع
حج و عمره
حقوق
خمس
خوردنی ها و آشامیدنیها
روزه
زکات
شکار و ذبح حیوانات
صدقات و تبرعات
طلاق و عده
طهارت و نجاست
غصب
قوانین و مقررات و اموال بیت المال
مسائل فرهنگی و اجتماعی
مسائل قضایی
معاملات و شغلها
نذر، قسم و عهد
نماز
نگاه، پوشش و معاشرت
ورزش، مسابقات و تفریحات
وصیت و ارث
وضو، غسل و تیمم
وقف، مساجد و قبرستان
ولایت فقیه
گناهان
موضوعات
پرسش و پاسخ
ارتباط با پایگاه PDFاگر صیغه طلاق توسط دفترخانه به صورت باطل اجرا شده باشد، آیا لازم است برای اجرای صیغه جدید، از زوج وکالت بگیرند؟
اگر زوج، وکیل در اجرای طلاق را از وکالت عزل نکرده است، وکالت باقی است و نیاز به وکالت جدید نیست.
1. کر بودن آب از چه راههایی ثابت میشود؟
2. آیا با خبر دادن یک فرد عادل که ممکن است گفته او اطمینان آور نباشد، کر بودن آب ثابت میشود؟
2. آیا با خبر دادن یک فرد عادل که ممکن است گفته او اطمینان آور نباشد، کر بودن آب ثابت میشود؟
ج1و2) کر بودن آب به دو راه ثابت میشود:
اول: آن که خود انسان هر چند از گفتههای دیگران اطمینان پیدا کند.
دوم: آن که دو مرد عادل خبر دهند.
اول: آن که خود انسان هر چند از گفتههای دیگران اطمینان پیدا کند.
دوم: آن که دو مرد عادل خبر دهند.
چیزی که با خون نجس شده و با یک مرتبه شستن به گونه ای که با همان یک مرتبه عین نجاست هم برطرف شود، آیا پاک می شود؟
کافی نیست؛ مگر آنکه بعد از برطرف شدن عین نجاست، ریختن آب ادامه پیدا کرده باشد که در این صورت پاک می شود.
اگر زکات فطره را به شخص فقیر بدهد، ولی بعداً معلوم شود که فقیر نبوده است، تکلیف چیست؟
اگر به خیال این که کسی فقیر است به او زکات بدهد، بعد بفهمد فقیر نبوده یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می داند فقیر نیست زکات بدهد، چنانچه چیزی را که به او داده باقی باشد، باید از او بگیرد و به مستحق بدهد و اگر از بین رفته باشد، چنانچه کسی که آن چیز را گرفته می دانسته یا احتمال می داده که زکات است، انسان باید عوض آن را از او بگیرد و به مستحق بدهد؛ ولی اگر به غیر عنوان زکات داده است، نمی تواند چیزی از او بگیرد و باید از مال خودش زکات را به مستحق بدهد و در همه صور می تواند از مال خودش زکات را بدهد و از کسی که گرفته مطالبه نکند.
آیا بازسازی و تجدید بنای قبر قدیمی، که بیش از ده سال از آن گذشته و تخریب یا نابود شده، جایز است؟
تجدید قبر مکروه است؛ مگر در قبور انبیاء، اولیاء، صلحاء و علماء.
قسمتهایی از بدن زن که پوشش آن در نماز لازم است، اگر برای خودشان قابل رؤیت باشد، آیا باید پوشانده شود؟ به طور مثال چادر جلوتر از سر انداخته شود و نماز را به آن صورت بخواند، آیا در سجده، پوشش او اشکال دارد؟
در فرض سؤال که بدن زن از نگاه دیگران، به مقدار واجب، پوشیده و غیر قابل رؤیت است، نماز صحیح است هر چند احتیاط مستحب این است که در همه اعمال نماز، بدنش برای خودش هم قابل رؤیت نباشد.
«در موضوع اعتقاد به اصول دین باید از روی دلیل و استدلال باشد»، آیا نظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) همانند حضرت امام (ره) است؟
به طور کلی یقین به اصول دین غالباً با براهین و ادلّه عقلی به دست می آید؛ نهایت امر این که به حسب تفاوت مراتب درک مکلّفین، برهان ها و دلایل هم متفاوت می شوند، در هر حال، اگر برای شخصی یقین از راه دیگر حاصل شود، کافی است.
در رکعت سوم و چهارم اگر شک کنیم که دوبار تسبیحات را گفته ایم یا سه بار، تکلیف چیست؟
در فرض سؤال چیزی بر شما واجب نیست ولی تا به رکوع نرفتهاید میتوانید بنا را بر اقل بگذارید و آن را تکرار کنید تا یقین کنید که سه مرتبه گفتهاید.
اگر نمازگزار زودتر از امام جماعت به رکوع برود وظیفه چیست؟ مثلاً امام جماعت قنوت میگیرد ولی مکلّف سهواً به رکوع میرود.
اگر سهواً پیش از امام جماعت به رکوع رود، باید سر از رکوع بردارد و دوباره بعد از قنوت، همراه با امام به رکوع رود و نماز را با امام جماعت تمام کند در این صورت نمازش به جماعت صحیح است و اگر از رکوع برنگردد، نمازش به صورت فرادا صحیح است.
اگر گردنبد طلایی در قالب عاریه به کسی تحویل داده شده باشد و پس از مدتی معیر، با توجه به جایز بودن عقد عاریه اقدام به فسخ قرارداد و پس گرفتن عین مال مینماید، ولی متوجه میشود که مستعیر بدون اجازه صاحب مال، عین عاریه داده شده را در کنار مادر خود دفن کرده است؛ حال با توجه به محترم بودن میت و جایز نبودن نبش قبر، حکم پس گرفتن عین عاریه داده شده به چه شکل است؟
در فرض سؤال، نبش قبر، برای برداشتن گردنبند به گونه ای که هتک حرمت میت نشود، جایز است.
اگر کسی به فردی پولی را قرض دهد، سپس در ذهنش بگوید که این پول را به او وقف میکنم، ولی به قرض گیرنده نگوید و بعد از وقف، صرف نظر کند؛ آیا میتواند پولی که قرض میدهد را پس بگیرد و حکم وقف نداشته باشد؟
در فرض سؤال، حکم وقف را ندارد و میتواند پولش را پس بگیرد.
اگر در جزء شهر بودن مکانی یا مستقل بودن آن، نظر عرف، یکسان نباشد، تکلیف حد ترخص و قصد اقامت ده روز چیست؟ مثلاً در اصفهان برخی اهالی خمینی شهر، منطقه خود را جزء اصفهان و برخی مکان مستقل میدانند.
نسبت به شروع سفر تا زمانی که انسان اطمینان به خروج از حد ترخص ندارد نماز، تمام است اما نسبت به قصد ده روز، موارد مشکوک در حکم محدوده خارج از حد ترخص است، یعنی اگر از ابتدا قصد دارد که به آن مکانها برود باید به گونهای باشد که با قصد ده روز منافات نداشته باشد مثلا دو سه بار و هر بار حداکثر نصف روز.
1. کسی که به علت مشکلات دیسک کمر و آرتروز زانوها بالاجبار موقع سجده کردن از میز و صندلی استفاده میکند، آیا لازم است سر انگشتان بزرگ پا را مثل سجده معمولی روی زمین بگذارد؟ آیا اگر کف پاها را روی زمین بگذارد نمازش باطل است؟
2. اگر میز کوتاه باشد و به علت کمر درد، قادر به گذاشتن پیشانی روی میز نباشد، آیا میتواند در حالیکه آرنج دست خود را برای ثابت ماندن دست و تکان نخوردن در موقع سجده، روی زانو گذاشته و با همان دست مهر را به پیشانیاش رسانده و دست دیگر را روی زانوی دیگر بگذارد، البته حتی المقدور سر خود را تا نزدیک میز خم نماید، آیا در این حالت نمازش صحیح است؟
2. اگر میز کوتاه باشد و به علت کمر درد، قادر به گذاشتن پیشانی روی میز نباشد، آیا میتواند در حالیکه آرنج دست خود را برای ثابت ماندن دست و تکان نخوردن در موقع سجده، روی زانو گذاشته و با همان دست مهر را به پیشانیاش رسانده و دست دیگر را روی زانوی دیگر بگذارد، البته حتی المقدور سر خود را تا نزدیک میز خم نماید، آیا در این حالت نمازش صحیح است؟
ج1) اگر وظیفه او سجده بر روی میز و صندلی است، چنانچه بتواند باید سر انگشت بزرگ پا را هنگام سجده بر زمین بگذارد.
ج2) در صورت امکان باید به وسیلهای زیر مهر را بلند نماید تا سجده بر روی مهر انجام شود و کف دست ها به صورت طبیعی روی میز قرار گیرد ولی اگر نمی تواند، عمل به صورت مذکور در سؤال اشکال ندارد.
ج2) در صورت امکان باید به وسیلهای زیر مهر را بلند نماید تا سجده بر روی مهر انجام شود و کف دست ها به صورت طبیعی روی میز قرار گیرد ولی اگر نمی تواند، عمل به صورت مذکور در سؤال اشکال ندارد.
شخصی حدود شصت سال یا بیشتر است که از وطن خود رفته و احتمالاً در کشور دیگری ساکن شده است؛ هیچ خبری از او نیست و چون تک فرزند بوده هیچ وارثی هم ندارد؛ مقداری ملک از او در دست است، وظیفه ما نسبت به املاک او چیست؟
تا یقین یا بینه شرعی بر مرگ او حاصل نشده اموال او ملک خود او محسوب میشود و باید برای او حفظ شود و تصدّی آن با حاکم شرع است و اگر یقین یا بینه بر مرگ او حاصل شد، اموال، متعلّق به ورثه در هنگام مرگ او است و اگر وارثی نداشته باشد باید اموال را در اختیار حاکم شرع قرار دهند.
آیا دروغ گفتن یک امام جماعت، باعث از بین رفتن عدالت او میشود؟ یعنی اگر یک روحانی دروغی بگوید، میتوان دیگر به او اقتدا نکرد؟
مجرّد کشف خلاف چیزی که امام جماعت گفته، دلیل بر دروغگویی او نیست، زیرا ممکن است گفته او از روی اشتباه یا خطا و یا توریه باشد، و سزاوار نیست انسان به مجرّد توهّم خروج امام جماعت از عدالت، خود را از برکات نماز جماعت محروم نماید و تا برای شخص احراز نشود که عمل آن امام جماعت که او آن را دروغگو می شمارد، با علم و اختیار و بدون مجوّز شرعی بوده، مجاز نیست که حکم به فسق او نماید.
